نام پژوهشگر: احسان احسانی
احسان احسانی غزال کرامتی
رابطه بنا و شهر در فضای لبه و حریم بنا و با توجه به ویژگی های آن تعریف می شود. اغلب با نگاهی محدود، این فضا به عنوان یک لبه یا یک خط دیده شده و از اهمیت بالقوه این فضا در ایجاد تعامل بین دو عنصر مکانی مهم در زندگی انسان امروزی چشم پوشی می شود. تقلیل فضای میان بنا و شهر به لبه ی بنا، سبب شده است که پیوستگی و ارتباط بنا و شهر به جدایی و گسست این دو بیانجامد. از این رو توجه به فضای میان بنا و شهر، فراتر از تنها یک خط جداکننده، ارتباط مناسب بین بنا و شهر پدید می آورد. این امر در بناهای با کاربری عمومی بیش از پیش اهمیت می یابد. توجه به این مساله، به ایجاد نقش های جدید فضایی برای بناهای عمومی، افزایش حضور پیاده در شهر و تزریق حیات، انگیزش و سرزندگی به فضای شهر می انجامد. در این تحقیق، ویژگی های مطلوب فضای میان بنا و شهر مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. هدف از تحقیق، یافتن تعریفی از فضای ربط دهنده اثر معماری با شهر است. پرسش تحقیق این است که ویژگی های فضایی که توان تاثیر گذاری بر فضای تلفیقی معماری و شهر دارد، کدامند؟ روش تحقیق، پژوهش موردی در ترکیب با پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده است و جمع آوری اطلاعات به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. در کنار رابطه بنا و شهر در گذشته و امروز، آراء نظریه پردازانی همچون لینچ، کالن، الکساندر، گل، بنتلی و توسلی و نیز آثار معماران صاحب نظری چون کولهاس و موسوی مورد مطالعه قرار گرفته اند. با بررسی نظرات کارشناسان و معماران، معیارهای مطلوبیت فضای میان بنا و شهر بر اساس 9 محور شکل گرفت. دسترسی مطلوب به بنا، ارتباط بصری طبقه همکف، شکل دهی به فضای عمومی، پیچیدگی در فرم و نما، توجه به زمینه، تامین فضای نیمه محصور، تامین آسایش، شکل گیری بخشه های فضایی و ایجاد جذابیت برای عابر معیار های مطلوب را شکل دادند. رعایت این معیار ها فضای میان بنا و شهر را به ترتیب مناسبی تعریف می کند تا به تعامل بهتر این دو رهنمون شود. پس از آن، آزمون این گروه معیار ها بر روی بناهای دوره اول پهلوی در محدوده ی مرکزی تهران نشان داد که نوع کاربری بناهای این دوره بر بکارگیری معیارها و بالطبع بر نحوه ارتباط بنا و شهر در آن ها تاثیر داشته است. در انتها، طراحی کتابخانه عمومی در گوشه جنوب شرقی پارک لاله با توجه به ارتباط بنا و شهر انجام پذیرفت.