نام پژوهشگر: وحید روشن
مریم ثابت علی مرادشاهی
به منظور ارزیابی اثر سالیسیلیک اسید بر رشد و پاسخ گیاه بادرنجبویه (melissa officinalis l.) در شرایط تنش شوری پژوهشی در گلخانه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس انجام گردید. بذر این گیاه در گلدان های پلاستیکی حاوی 5 کیلوگرم خاک کشت شد. تیمار های شوری (0 و 25 و 75) میلی مول در لیتر و در طول دوره سه ماهه آزمایش همچنین محلول پاشی سالیسیلیک اسید در دو مرحله در غلظت های 0 و 150 و 300 میلی گرم در لیتر انجام شد. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که شوری به صورت معنی داری رشد رویشی، میزان کلروفیل، میزان کارتنوئید ها را کاهش داد. از طرف دیگر در شرایط تنش شوری میزان قندهای محلول در برگ کاهش یافت ولی میزان پرولین افزایش نشان داد. براساس یافته های این پژوهش، نقش حمایتی سالیسیلیک اسید در شرایط تنش شوری گیاه بادرنجبویه نشان داده شد. تجمع بیشتر پرولین، حفظ سطح سبز و تداوم فتوسنتز به دنبال تیمار سالیسیلیک اسید در شرایط شوری از دیگر عواملی هستند که می توانند در افزایش رشد گیاه بادرنجبویه نقش موثری داشته باشند.
کیهان شیرزادی آونگان اصغر رمضانیان
کمبود منابع آب در نواحی خشک و نیمه¬خشک از عامل محدود کننده کشت و گسترش گیاهان در فضای سبز است. در این راستا پژوهشی در قالب طرح کامل تصادفی در گلخانه پژوهشی بخش علوم باغبانی دانشگاه شیراز برای بررسی اثر کم¬آبیاری بر گیاه نرگس شیراز در 5 تیمار و 6 تکرار انجام شد. داده¬های جمع¬آوری شده با استفاده از نرم افزار sas نسخه 2/9 واکاوی شد، و میانگین ها با استفاده از آزمون lsd در سطح 5% مقایسه شدند. با کاهش سطح آبیاری ویژگی¬های ظرهری مانند وزن خشک اندام¬های هوایی، وزن خشک ریشه، ارتفاع ساقه گلدهنده، سطح برگ و تعداد سوخک¬ها و شاخص¬هایی نظیر کلروفیل و میزان نشاسته کاهش یافت. از سویی دیگر شاخص¬هایی مانند قند، نشت¬یونی، پرولین، آنزیم¬های آنتی-اکسیدانی مانند کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربیت¬پراکسیداز، میزان جذب محلول و عمر گلجایی افزایش یافت. در دورهای مختلف آبیاری میزان ترکیب¬های عطری متفاوت است و همچنین در دور هشت روز آبیاری در مراحل فنولوژی مختلف درصد ترکیب¬ها متفاوت بود.
مسعود قاسمی قهساره حسن صالحی
چندین گونه یاسمن وحشی و یا زیرکشت در مناطق مختلف ایران وجود دارند و از وضعیت ژنتیکی آن ها اطلاعی در دسترس نیست. از این رو، تنوع ژنتیکی میان 53 نژادگان از 8 گونه یاسمن شامل 8 نژادگان از گونه j. grandiflorum l.، 11 نژادگان از j. officinale l.، 9 نژادگان از j. perimulinum hemsl.، 4 نژادگان از j. nudiflorum lindl.، 4 نژادگان از j. azoricum l.، 3 نژادگان از j. humile l.، 2 نژادگان از j. fruticans l. و 10 نژادگان از رازقی j. sambac (l.) ait (2 نژادگان با گل کم پر، 4 نژادگان با گل نیمه پرپر و 4 نژادگان با گل پرپر)، جمع¬آوری شده از مناطق مختلف ایران، با استفاده از نشانگرهای issr و ریخت شناسانه و ترکیب های فرار، ارزیابی شدند. با کاربرد 21 نشانگر issr، 981 نوار در اندازه های گوناگون حاصل شد و میانگین درصد چندشکلی 64/90% بود. بیشترین مقدار قدرت تصمیم گیری (rp)، محتوای اطلاعات چند شکل (pic) و شاخص نشانگری (mi) به ترتیب 55/21، 35/0 و 42/14 برای نشانگرهای 3، 4 و 3 بود. گروه بندی بر اساس نشانگرهای issr نشان داد که 53 نژادگان به دو گروه بزرگ تقسیم شدند. اولین گروه شامل دو زیرگروه a (شامل j. grandiflorum، j. officinale و j. azoricum) و b (شامل سه شکل j. sambac. کم پر، نیمه پرپر و پرپر) بود. گروه دوم نیز شامل دو زیرگروه c (شامل j. primulinum.، j. humile و j. nudiflorum) و d (شامل j. fruticans) بود. در سطح گونه، بیشترین درصد چندشکلی (05/34%)، شمار آلل های موثر (16/1)، شاخص شانون (151/0) و گوناگونی ژنتیکی نئی (098/0) در j. officinale مشاهده شد. کمترین درصد چندشکلی (011/0)، شمار آلل های موثر (009/1)، شاخص شانون (007/0) و گوناگونی ژنتیکی نئی (005/0) در j. nudiflorum مشاهده شد. بر اساس ماتریس تشابه ژنتیکی نااریب دوبه دو نئی بین گونه های یاسمن، بیشترین شباهت (85/0) بین j. officinale و j. azoricumو کمترین شباهت (69/0) بین j. grandiflorum و j. perimulinum مشاهده شد. بر اساس واکاوی واریانس مولکولی، مقدار گوناگونی های بین 8 جمعیت 83% بود. این پژوهش نشان داد که نشانگر issr ابزار مفیدی برای بررسی گوناگونی ژنگانی یاسمن ها و ردیابی ارتباط جمعیت های آن ها می باشد. گروه بندی براساس نشانگرهای ریخت شناسانه تا حد زیادی با نشانگرهای مولکولی شباهت داشت. در این گروه بندی، نژادگان ها در دو گروه بزرگ قرار گرفتند؛ گروه a: شامل نژادگان های گونه j. sambac بود که بر خلاف نشانگرهای مولکولی، نژادگان های کم پر و نیمه پرپر با هم قرار گرفتند (در خوشه بندی براساس نشانگرهای مولکولی نژادگان های پرپر و نیمه پرپر با هم قرار گرفتند). گروه b: شامل دو زیرگروه: b1 با نژادگان های گونه های j. nudiflorum، j. primulinum ، j. fruticans و j. humileو زیرگروه b2 با نژادگان های گونه های j. grandiflorum، j. officinale و j. azoricum. نتیجه واکاوی خوشه ای بر اساس مجموع نشانگرهای ریخت شناسانه و issr، به طور کامل شبیه گروه بندی نژادگان ها بر اساس نشانگرهای issr بود. در واکاوی ترکیب های فرار حاصل از استخراج به روش headspace trapping (ht) در گل های 6 گونه یا رقم معطر 53 ترکیب فرار به دست آمد که بیشترین شمار ترکیب در j. sambac ‘single’ و کمترین ترکیب در j. grandiflorum به دست آمد. در رازقی کم پر و نیمه پرپر به ترتیب 88/55 و 25/56 % ترکیب ها از گروه ترپنوئیدها و سپس مشتقات بنزنی (35/32 و 25/31 %) بودند. در رازقی پرپر، j. grandiflorum، j. officinale و j. azoricum بیشترین ترکیب ها مربوط به گروه بنزنوئیدها بود (به ترتیب 75/43، 40، 06/47 و 29/35 %). در گروه بندی بر اساس ترکیب های فرار به دست آمده از ht، j. azoricum در یک گروه (a) و سایر گونه ها در گروه دیگر (b) قرار گرفتند. گروه b شامل دو زیرگروه بود که زیرگروه b1 شامل j. officinale l. و زیرگروه b2 شامل j. grandiflorum و رقم های رازقی بود. در زیرگروه b2 رازقی پر پر از رازقی های کم پر و نیمه پر پر جدا شد و با j. grandiflorum کنار هم قرار گرفتند. گروه بندی بر اساس مجموع نشانگرهای issr، ویژگی های ریخت شناسانه و ترکیب های فراربه دست آمده از ht نشان داد که رقم های یاس رازقی از سایر گونه ها جدا بوده و شباهت ژنتیکی رازقی پرپر و نیمه پرپر بیشتر است. همچنین، نشان دهنده نزدیک بودن رابطه ژنتیکی بین j. grandiflorum و j. officinale بود. در بررسی روش های مختلف استخراج ht، sfe و استخراج با حلال هگزان در j. officinale عمده ترکیب های به دست آمده در روش حلال از دسته آلکن های آلیفاتیک بود در حالی که در روش های sfe و ht عمده ترکیب ها از گروه بنزنوئیدها و ترپن ها بودند. در j. officinale ترکیب های فرار اصلی در روش های sfe و ht شامل بنزیل استات، لینالول و (e, e)- a- فارنسن وجود داشتند. در روش sfe ترکیب استو- وانیلون به عنوان ترکیب اصلی مشاهده گردید که در سایر روش ها وجود نداشت. ترکیب ایزواوجنول نیز در روش sfe به مقدار زیاد به دست آمد که در روش ht مشاهده نشد. نتایج واکاوی عطرابه غنچه گل، گل نیمه باز و گل باز j. grandiflorum نشان داد که شمار ترکیب های به دست آمده از گل نیمه باز بیشتر از غنچه گل و گل باز بود. در گل نیمه باز 72/25% ترکیب ها از دسته بنزنوئیدها و ترپنوئیدها بودند، اما مقدار این گروه از ترکیب ها در غنچه گل و گل باز کمتر بود. از سوی دیگر شمار ترکیب های آلیفاتیک به دست آمده از غنچه گل بیش از میزان این ترکیب ها در گل نیمه باز و گل باز بود.
مریم ثابت علی مرادشاهی
به منظور ارزیابی اثر سالیسیلیک اسید بر رشد و پاسخ گیاه بادرنجبویه (melissa officinalis l.) در شرایط تنش شوری پژوهشی در گلخانه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس انجام گردید. بذر این گیاه در گلدان های پلاستیکی حاوی 5 کیلوگرم خاک کشت شد. تیمار های شوری (0 و 25 و 75) میلی مول در لیتر و در طول دوره سه ماهه آزمایش همچنین محلول پاشی سالیسیلیک اسید در دو مرحله در غلظت های 0 و 150 و 300 میلی گرم در لیتر انجام شد. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که شوری به صورت معنی داری رشد رویشی، میزان کلروفیل، میزان کارتنوئید ها را کاهش داد. از طرف دیگر در شرایط تنش شوری میزان قندهای محلول در برگ کاهش یافت ولی میزان پرولین افزایش نشان داد. براساس یافته های این پژوهش، نقش حمایتی سالیسیلیک اسید در شرایط تنش شوری گیاه بادرنجبویه نشان داده شد. تجمع بیشتر پرولین، حفظ سطح سبز و تداوم فتوسنتز به دنبال تیمار سالیسیلیک اسید در شرایط شوری از دیگر عواملی هستند که می توانند در افزایش رشد گیاه بادرنجبویه نقش موثری داشته باشند.
مریم بهزادی علی مرادشاهی
پروانش (catharanthus roseus l.) از خانواده خرزهره(apocynacea) امروزه به عنوان یک گیاه دارویی در جهان مورد توجه است. به علت وجود دو آلکالوئید ارزشمند وین بلاستین و وین کریستین و اینکه تنها راه تهیه این داروها استخراج از این گیاه است، از این رو هر گونه افزایشی در مقدار این آلکالوئیدها می تواند ارزش زیادی داشته باشد. در این تحقیق چند آزمایش متفاوت بر روی گیاه و عصاره های آن انجام شد. آزمایش اول، دوم، سوم و چهارم به ترتیب به منظور بررسی سطوح مختلف عنصر نیتروژن در چهار سطح 0، 60، 100، 120 کیلوگرم در هکتار، تحت شرایط مختلف محیط کشت بر میزان آلکالوئید رزرپین، اثر بر تازگی و شادابی گیاه، تعداد برگ و میزان کلروفیل و کارتنوئید انجام شد. نتایج آزمایش اول نشان داد بیشترین و کم ترین میزان آلکالوئید رزرپین به ترتیب 9/302 و 85/55 میلی گرم در لیتر، مربوط به تیمار 60 و 120 کیلوگرم در هکتار در محیط کشت حاوی گیاهخاک و ماسه- کوارتز می باشد. همچنین نشان داد که با افزایش غلظت n شادابی گیاه کمتر شده بود. بیشترین و کمترین تعداد برگ به تزتیب مربوط به محیط کشت حاوی پرلیت-خاک-کوارتز و ماسه- کوارتز است. بیشترین و کمترین میزان کلروفیل و کارتنوئید به ترتیب در محیط کشت حاوی گیاهخاک و پرلیت-خاک-کوارتز داشته است. آزمایش پنجم به منظور بررسی عصاره هیدرو الکلی و آبی برگ و روغن بدر گیاه پروانش بر روی 3 میکروب، ,e.coli pseud.aeruginosaو staph.arueus بوده است. نتایج حاصل نشان داد عصاره هیدروالکلی بر روی میکروب e.coli و عصاره آبی و روغن بذر روی میکروب pseud.aeruginosa دارای صد درصد فعالیت ضد میکروبی بود. آزمایش شش بررسی اثر آللوپاتی سه غلظت 5/2%، 5، و 10%عصاره اتانولی و آبی برگ گیاه پروانش بر روی جوانه زنی، رشد ریشه چه و ساقه چه 5نوع بذر مختلف بوده است. نتایج اثر آللوپاتی حد معنا داری از اثر مهاری بر روی درصد جوانه زنی، رشد طولی ساقه چه و ریشه چه بذرها در غلظت 10% عصاره های اتانولی و آبی روی 5 گیاه را، برای غلظت 5% برای همه گیاهان به جزء بذر چاودار در عصاره آبی، برای غلظت 5/2% عصاره اتانولی برای بذر تاج خروس و شاهی نشان داده شد؛ و هیچ حد معناداری برای غلطت 5/2% بر روی بذرهای خیار، چاودار و خاکشیر برای هر دو عصاره نشان داده نشد.