نام پژوهشگر: مهدی علیزاده
مهدی علیزاده محمدجواد شکریان
ژان – ماری گوستاو لوکلزیو ، که درسال 2008 برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد، به عنوان یکی از برجسته ترین معرفان ادبیات معاصر فرانسه محسوب می شود .می توان گفت که وی بخش بزرگی از شهرت ادبی خویش را مدیون شاهکار خود کتاب «کویر» است که درآن دغدغه ی اصلیش، یعنی فضای فرهنگی و روابط میان فرهنگی فضاهای گوناگون را به تصویر می کشد. «کویر» متشکل از دو داستان است که در هم تنیده و به تناوب روایت می شوند و ساختاری دوقسمتی به کتاب می بخشند. لوکلزیو دراین کتاب از برخورد دو فرهنگ بزرگ سخن می گوید، فرهنگ مسلمانان بادیه نشین و فرهنگ اروپاییان، دربطن دو کانون اصلی: «کویر» و «شهر» .هدف اصلی وی مقایسه یا بهتر بگوییم رویارویی دنیای عرب - آفریقا و اروپا ، به ویژه جامعه ی فرانسه است. وی دراین اثر سعی برآن دارد که پیچیدگی این رویارویی دو دنیا را به تصویر بکشد. به واسطه ی رمان «کویر»، لوکلزیو بررسی مفهوم «میان فرهنگی» و رابطه ش با جوامع را به رشته ی تحریر در می آورد . بنابراین ما دراین تحقیق سعی برآن داشتیم که به بررسی این موضوع، که ظاهراً می توان آن را دلیلی تاثیرگذار دراعطای جایزه ی نوبل به نویسنده اش دانست ، بپردازیم . در ابتد تعاریفی چند از کلمات «فضا»و «فرهنگ»ارائه کردیم تا مقدمه ای باشد برمفهوم فضای فرهنگی و بعد، از مردمان کویر و ویژگیهای خاص آنها سخن گفتیم. سپس، اجزای برجسته ی «تقدس» کویر، مفهوم «کاریسم» و جایگاه مهمش در فرهنگ کویر و همچنین اعتقاد بادیه نشینان به معجزه را مورد تحلیل قرار دادیم و بعد از آن «قداست» کویر و ابعاد «قداست اسلامی» مورد بررسی قرار گرفتند. و درانتها ، دربخش پایانی، به دو گانگیهای «کویر» و «شهر» پرداختیم .
مهدی علیزاده جواد حاتمی
حیطه عاطفی، به نوعی مشکل ترین و شاید پیچیده ترین حوزه در برنامه های درسی تلقی می شود، چرا که این حوزه با احساسات، علایق، نگرشها و ... سرکار دارد. برنامه درسی دینی به عنوان مهمترین عنصر در حفظ و استمرار فرهنگ دینی در آموزش و پرورش رسمی، بیشتر با این حوزه حساس آموزشی ارتباط دارد. پژوهش حاضر کوششی در راستای ارتقای کیفیت برنامه درسی دینی در مقطع راهنمایی تحصیلی است. بدین منظور این پژوهش الگوی مطلوبی برای آموزش نگرشهای دینی در مقطع راهنمایی تحصیلی ارائه داده است. به واسطه این الگو برنامه درسی دینی در مقطع راهنمایی تحصیلی برای رسیدن به اهداف نگرشی خود نزدیکتر خواهد شد. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی است. طرح پژوهشی این تحقیق طرح آزمایش کلاسیک بود و برای تحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی، تحلیل کواریانس، آزمونt و اندازه اثر استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان پسر دوره راهنمایی تحصیلی شهر مرند در سال تحصیلی 88-89 و تمام کتابهای درسی تعلیمات دینی دوره راهنمایی تحصیلی و راهنمای تدریس معلمان می باشد. واحد نمونه برداری و تحلیل در مرحله تجربی تحقیق، کلاس درس و در مرحله تحلیل محتوا، مضمون بوده است. الگوی مطلوب براساس اصول تغییر نگرشها و اصول تعلیم و تربیت دینی و بر مبنای اصول طراحی مدل های آموزشی، طراحی شده است. سئوالات پژوهش عبارتند از؛ 1. آیا بین اثر بخشی الگوی مطلوب و الگوی فعلی تفاوت وجود دارد؟ 2. آیا محتوای کتاب درسی تعلیمات دینی در مقطع راهنمایی بر اساس معیارهای الگوی مطلوب طراحی شده است؟ 3. آیا کتاب راهنمای تدریس معلم درس دینی در مقطع راهنمایی بر اساس الگوی مطلوب طراحی شده است؟ نتایج تحلیل کواریانس نشان می دهد که اثربخشی الگوی طراحی شده(مطلوب) بیشتر از الگوی فعلی تدریس است. بنابراین سئوال اول تحقیق اثربخشی الگوی مطلوب را نشان می دهد. تحلیل محتوای کتابهای درسی و کتاب راهنمای معلم نیز نشان داد که کتابهای درسی 43 درصد و کتاب راهنمای معلم هم 79/19 درصد مطابق با معیارهای الگوی مطلوب طراحی شده اند
مهدی علیزاده جواد حاتمی
حیطه ی عاطفی، مشکل ترین و شاید پیچیده ترین حوزه در برنامه های درسی تلقی می شود. چرا که این حوزه با احساسات، علایق و نگرش ها سر و کار دارد. برنامه ی درسی دینی به عنوان مهمترین عنصر در حفظ و استمرار فرهنگ دینی در آموزش و پرورش رسمی، بیشتر با این حوزه حساس آموزشی ارتباط دارد. پژوهش حاضر، کوششی در راستای ارتقای کیفیت برنامه ی درسی دینی در دوره ی راهنمایی تحصیلی است. این پژوهش، الگویی برای آموزش نگرش های دینی در دوره ی راهنمایی تحصیلی ارائه داده است. این پژوهش از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. طرح پژوهشی این تحقیق طرح آزمایش کلاسیک بود و برای تحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی، تحلیل کواریانس، استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش در بخش آزمایشی تمامی دانش آموزان پسر دوره ی راهنمایی تحصیلی شهر مرند در سال تحصیلی 88-89 و در بخش تحلیل محتوا تمام کتاب های درسی تعلیمات دینی دوره ی راهنمایی تحصیلی و راهنمای تدریس معلمان می باشد. واحد نمونه برداری و تحلیل در مرحله ی تجربی تحقیق، کلاس درس و در مرحله ی تحلیل محتوا، مضمون بوده است. الگوی مطلوب براساس اصول تغییر نگرش ها و اصول تعلیم و تربیت دینی و بر مبنای اصول طراحی مدل های آموزشی، طراحی شده است. سئوالات پژوهش عبارتند از؛ 1. آیا بین اثر بخشی الگوی مطلوب و الگوی فعلی تفاوت وجود دارد؟ 2. آیا محتوای کتاب درسی تعلیمات دینی در مقطع راهنمایی بر اساس معیارهای الگوی مطلوب طراحی شده است؟ 3. آیا کتاب راهنمای تدریس معلم درس دینی در مقطع راهنمایی بر اساس الگوی مطلوب طراحی شده است؟ نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان می دهد که اثربخشی الگوی طراحی شده(مطلوب) بیشتر از الگوی فعلی تدریس است. بنابراین سئوال اول تحقیق اثربخشی الگوی مطلوب را نشان می دهد. تحلیل محتوای کتابهای درسی و کتاب راهنمای معلم نیز نشان داد که کتابهای درسی 43درصد و کتاب راهنمای معلم هم 71/20 درصد مطابق با معیارهای الگوی طراحی شده طراحی شده اند.
ملیحه افتخاری مهدی علیزاده
اطلاعات کمی در مورد تأثیر پیش تیمار قارچ های آربوسکولار مایکوریزا بر ریزازدیادی گیاهی وجود دارد. در پژوهش حاضر، اثرات مایه کوبی چهار رقم انگور (عسگری، خلیلی، کشمشی و شاهرودی) با سه گونه مختلف این قارچ (glomus mosseae, g. fasciculatum, g. intraradices) برجنبه های مختلف رشد و فیزیولوژی قلمه ها و نیز امکان بهبود فرایند ریزازدیادی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا چهار رقم انگور تلقیح شده با مایکوریزا، از نظر تغییرات حاصله در برخی صفات مورفولوژیکی (تعداد برگ و شاخه، طول بوته و سطح برگ کل بوته) در فواصل زمانی 0، 30، 60 و 90 روز پس از مایه کوبی بررسی شدند. سپس طول ریشه، درصد کلونیزاسیون ریشه و پارامترهای بیوشیمیایی (کلروفیل کل، قند کل برگ و فنل کل برگ و ریشه) 90 روز پس ازمایه کوبی ارزیابی گردید. گیاهچه ها با سه گونه آربوسکولار مایکوریزا و همچنین ترکیبی از آن ها تحت شرایط گلخانه ای تلقیح شدند. تلقیح مایکوریزایی، پارامترهای رشد و صفات بیوشیمیایی اندازه گیری شده را به طور معنی دار افزایش داد. گونه های مطالعه شده، قابلیت کلونیزه کردن و برقراری ارتباط با ریشه بوته انگور را داشته، میزان فنل (به عنوان عامل دفاعی)، قند و کلروفیل و نیز رشد رویشی تحت تأثیر مایکوریزا بهبود یافت. میوه انگور غنی از ترکیبات آنتی اکسیدان است و فلاونوئید کوئرستین، اصلی ترین ترکیب فلاونوئیدی موجود در آن است. در این تحقیق، به بررسی میزان کوئرستین در اندام های رویشی بوته های انگور مورد مطالعه پرداخته شد و نیز تأثیر نوع نمونه برگی آن (خشک یا تازه) بر میزان این فلاونوئید مورد آزمون قرار گرفت. نتایج آشکار ساخت که آربوسکولار مایکوریزا می تواند مقدار کوئرستین را بسته به گونه قارچ مورد استفاده و رقم انگور افزایش دهد. همچنین از نتایج چنین استنباط شد که مقدار کوئرستین در برگ و ساقه تقریباً معادل مقدار آن در بذر و پوست میوه در نتایج آزمایش های محققان دیگر است و خشک کردن ماده گیاهی احتمالاً مقدار این فلاونوئید را به طور قابل توجهی کاهش می دهد. مطالعات ریزافزایی، 90 روز پس از تلقیح آغاز شد. واکنش درون شیشه ای شامل سرعت سبزشدن جوانه، درصد آلودگی و استقرار کشت، میزان تکثیر در مرحله اول ریزازدیادی، تعداد برگ، شاخه و ریشه، سرعت آغازش ریشه و طول شاخه و ریشه در مراحل دو و سه ریزنمونه های تک گره بوته های انگور مایه کوبی شده و نشده (شاهد) در گلخانه با بوته های مایه کوبی نشده تاکستان مقایسه شد. این آزمایش ها به طور قانع کننده نشان می دهند که مایکوریزا، سرعت سبزشدن جوانه و درصد آلودگی محیط کشت را به طور معنی-دار بهبود می بخشد و میزان این تأثیر بسته به گونه آربوسکولار مایکوریزا و رقم انگور متفاوت است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که سلامتی و وضعیت فیزیولوژیکی گیاهان مادری، برای استقرار کشت درون شیشه از اهمیت زیادی برخوردار است لذا ترکیب زیست فن آوری مایکوریزا با کشت بافت به منظور رسیدن به نتایج بهتر پیشنهاد می شود.
صادق آتشی کامبیز مشایخی
چکیده: تغذیه برگی گیاهان روش مناسبی جهت مصرف کودهای شیمیایی از لحاظ کاهش مصرف، اثرات بیشتر و خطرات زیست محیطی آنها است. با تغذیه برگی می توان عناصر غذایی را زمانی که نیاز فوری به آنها وجود دارد و یا شرایط خاک برای جذب آن عنصر فراهم نیست مستقیما? در اختیار شاخه و برگ یا میوه قرار داد. گزارشات بسیار کمی در رابطه با چگونگی تاثیر استفاده توام عنصر بُر و ساکارز در تغذیه گیاهی وجود دارد. این پژوهش منحصر به حرکت کربوهیدرات ها درون گیاه می-باشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر عناصر غذایی عنصر بُر و ساکارز بر برخی از خصوصیات کمی و کیفی سیب رقم رداسپار، در سال 89-1388 در باغ آستان قدس رضوی مشهد اجرا شد. آزمایش به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با آریش فاکتوریل در چهار تکرار انجام شد. غلظت تیمارهای مورد بررسی برای عنصر بُر به میزان 0، 1/0، 2/0 و 4/0 درصد و ساکارز به میزان 0، 5، 10 و 20 درصد به تنهایی و مصرف توام آنها بود. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که نه تنها عنصر بُر باعث تسهیل حرکت ساکارز درون گیاه می گردد بلکه در انتقال آن به داخل گیاه نیز به احتمال قوی موثر است. نتایج این تحقیق نشان داد که مصرف توام این دو ماده باعث افزایش میوه-بندی و نگهداری میوه در تمام زمان ها مورد استفاده گردید. همچنین نتایج حاصل نشان داد که اثر غلظت های مختلف عنصر بُر و ساکارز بر برخی از خصوصیات فیزیکی میوه سیب مانند ضخامت، حجم، میانگین قطر هندسی و غیره اختلاف معنی دار داشت. در بین تیمارهای مورد بررسی بیشترین میزان کلروفیل a، b و کلروفیل کل در برگ ها مربوط به تیمار توام عنصر بُر و ساکارز بود. تیمار توام عنصر بُر و ساکارز با اختلاف معنی داری باعث افزایش رنگ قرمز میوه شد. همچنین تیمار توام اسید بوریک و ساکارز با اختلاف معنی داری برخی خصوصیات شیمیایی و فیزیکی میوه مانند نسبت مواد جامد محلول بر اسید، ph، سفتی میوه و غیره را نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند. در این بررسی میزان قند درون برگ و میوه ها نیز افزایش نشان داد. همچنین غلظت برخی از عناصر غذایی مانند پتاسیم و کلسیم که در سفتی بافت میوه موثر است نیز افزایش یافت. واژه های کلیدی: سیب، محلول پاشی، بُر، ساکارز، رنگ میوه، ریزش میوه، خصوصیات شیمیایی و فیزیکی میوه.
مهدی علیزاده احمد محمد پور
مطالعهی کیفی حاضر به بررسی و واکاوی فرهنگ فقر در بین خانوادههای تحت پوشش سازمان های کمیته امداد و بهزیستی ساری پرداخت. این تحقیق با ترکیب دو نظریهی فرهنگ فقر اسکار لوئیس و رویکرد تفسیری گیرتز در صدد بودهاست تا در درجه اول ماهیت و ابعاد فرهنگ فقر را در بین افراد مورد مطالعه آشکار ساخته و همچنین سیاست های حمایتی سازمان های کمیته امداد و بهزیستی را مورد ارزیابی قرار دهد. بر همین اساس، با اتخاذ روششناسی کیفی، 39 نفر از افراد تحت پوشش و مددکاران سازمانهای بهزیستی و کمیته امداد مورد مصاحبهی عمیق قرار گرفته و دادههای گردآوریشده با استفاده از شیوهی تحلیل تماتیک تحلیل شدند. با تحلیل یافتههای این مطالعه مقولههایی تحت عنوان شاخصهای فرهنگ فقر بدست آمدند. این مقولهها عبارتند از: محافظهکاری و خطرپذیری پایین، مسئولیتگریزی، دریوزگی، مشارکتگریزی، آسیبپذیری اخلاقی، مسئلهمندی ازدواج، تعصب جنسیتی، پنهانکاری، کمسوادی یا بیسوادی، بیمهارتی، تقدیرگرایی، عدم دوراندیشی، حاشیهنشینی و مسئلهمندی مسکن، شغلهای کاذب و فصلی. در ارزیابی عملکرد سازمانهای حمایتی ، 8 مقوله شناسایی شدند که از این قرارند: تعاریف پروبلماتیک، موازیکاری نهادها، هدفسازی کوتاهمدت، غلبه نگرش حمایتی، رواج وابستگی و بیتحرکی، تلقی ساختاری از فقر، نارسایی اعتبارات خرد و انبساط سازمان و رواج فرهنگ فقر. همچنین در قالب دو مدل جداگانه شاخصهای فرهنگ فقر و ارزیابی عملکرد سازمانهای حمایتی مورد بحث و بررسی قرار گرفتند.
صدیقه شکری حسین زارعی
به منظور بررسی تکثیر قلمه ای درختچه ی زینتی شیشه شور، اثرات زمان گرفتن قلمه، بسترهای ریشه زایی و غلظتهای مختلف ایندول بوتیریک اسید در شرایط گلخانه ای مورد بررسی قرار گرفت. همچنین محیط های مختلف ریشه زایی مستقیم و ریزازدیادی ریزقلمه ها به همراه چند روش مختلف ضدعفونی ریزقلمه ها در شرایط درون شیشه ای در سال 1389-1390 در پردیس دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان بررسی شد. طرح آماری استفاده شده در بخش گلخانه ای بصورت طرح اسپلیت پلات بر پایه فاکتوریل و در بخش درون شیشه ای بصورت طرح کاملاً تصادفی بود. در بخش گلخانه ای، قلمه های نیمه خشبی از مجمتع شهیدخدایاری در شهرستان ساری و در بخش درون شیشه ای نیز ریزقلمه ها از درختچه های حاصله از قلمه های ریشه دار شده در مرحله ی گلخانه ای تهیه شدند. برای تیمار قلمه ها محدوده ی غلظتهای صفر، 2000، 4000 و 6000 میلیگرم در لیتر ایندول بوتیریک اسید و بسترهای ریشه زایی ماسه+پرلایت، ماسه+پرلایت+کوکوپیت، ماسه، ماسه+کوکوپیت و کوکوپیت+پرلایت استفاده شد. قلمه گیری در دو زمان (اواخر مرداد و اوایل مهر) صورت گرفت. در این آزمایش صفات درصد ریشه زایی، درصد قلمه های کالوس داده، میانگین طول ریشه، تعداد ریشه در هر قلمه، تعداد شاخه های حاصله، وزن خشک ریشه و درصد زنده مانی قلمه های ریشه دار شده پس از انتقال به گلدان اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها اثر معنیدار بسترهای ریشه زایی بر درصد ریشه زایی، طول ریشه و وزن خشک ریشه و همچنین اثر مثبت استفاده از تیمارهای اکسینی نسبت به عدم استفاده از آن را برای بسیاری از پارامترهای مثبت نشان داد. بسترهای ماسه+کوکوپیت و ماسه در بسیاری از پارامترها جزء بسترهای مناسب بوده است. زمان قلمه گیری نیز بر تمام پارامترها اثر معنیدار داشته و بیشترین میانگین-ها مربوط به تابستان بود. در خصوص درصد زنده مانی قلمه های ریشه دار شده پس از انتقال به گلدان نیز اثر تیمارهای هورمونی معنیدار بوده و بیشترین درصد مربوط به غلظت 4000 میلیگرم در لیتر بوده است. در بخش درون شیشه ای در بین تیمارهای ضدعفونی، استفاده از hgcl2 به عنوان ماده ضدعفونی کننده (1/0 درصد به مدت 8 دقیقه) کمترین آلودگی را بدنبال داشت. بیشترین درصد ریشه زایی مستقیم ریزقلمه ها در محیط ms مایع غنی شده با ایندول بوتیریک اسید در غلظت 4 میلی گرم در لیتر و یا محیط نصف غلظت ms مایع همراه با ایندول بوتیریک اسید در غلظت 2 میلی گرم در لیتر حاصل شد. امکان ریزازدیادی شیشه شور با ریزقلمه ساقه نیز بررسی شد. محیط arm حاوی 2 میلیگرم بر لیتر بنزیل آدنین و 2/0 میلی گرم در لیتر naa و یا iba منجر به تولید بیشترین تولید شاخه های درون شیشه ای شد. شاخه های حاصله با هدف تولید گیاه کامل روی محیط ریشه زایی زیرکشت شدند. بیشترین درصد ریشه زایی در محیط ½ms حاوی 5/1 میلی گرم در لیتر iba حاصل شد.
سمیه احمدی علی ایمانی
به منظور تولید بذور هیبرید و بررسی اثرات نوع دانه گرده (والد پدری) بر خصوصیات مورفولوژیکی و بیو شیمیایی میوه های حاصله از تلاقی های صورت گرفته بین بادام و شلیل، آزمایشی در سال 1390 در ایستگاه تحقیقات باغبانی کمال شهر کرج اجرا شد. آزمایش بصورت بلوک های کامل تصادفی با 10 تکرار (داده های مورفولوژیکی) و 3 تکرار (داده های بیو شیمیایی) طراحی و اجرا شد. ابتدا از هر رقم تعدادی شاخه با تعداد گل کافی در مرحله پاپ کورن انتخاب شدند و در داخل کیسه های مخصوص جهت اخته کردن و گرده افشانی مصنوعی قرار داده شدند. در زمان پذیرش مادگی، گل ها توسط گرده های مورد نظر تلقیح دستی شدند. در این پژوهش شلیل ارقام فیلامنا و فایر برایت به عنوان پایه مادری با استفاده از دانه گرده خودی و نیز گرده ارقام بادام شاهرود 12 و تلخ 86 تلقیح شدند. همچنین گرده شلیل فیلامنا به عنوان پایه پدری برای ارقام بادام شاهرود 12 و تلخ 86 به صورت کنترل شده گرده افشانی شدند. به هنگام رسیدن میوه، محصول بدست آمده از آزاد گرده افشان و گرده افشانی مصنوعی برداشت گردیده و صفات مورفو- بیو شیمیایی مربوط به میوه های تشکیل شده اندازه گیری شدند. اندازه گیری میزان آمیگدالین بذور نیز با استفاده از تکنیک کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا انجام شد. نتایج نشان داد امکان تلاقی شلیل و بادام وجود دارد و منجر به تولید بذور هیبرید می گردد. همچنین نتایج این بررسی نشان داد اثر دانه گرده بادام ارقام شاهرود 12 و تلخ 86 در تلاقی با شلیل فیلامنا و فایر برایت بر ابعاد، وزن میوه و هسته، درجه اسیدی، اسید قابل تیتر، مواد جامد محلول، شاخص طعم میوه، درصد روغن، کلروفیل a b,و کل پوست میوه حاصل از تلاقی مذکور تاثیر گذار بوده است. گرده شلیل فیلامنا در تلاقی با بادام شاهرود 12 و تلخ 86 روی برخی صفات مورفولوژیکی تاثیر چشم گیری داشته است ولیکن بر صفات بیو شیمیایی هر دو رقم بادام هیچگونه تاثیری نداشته است. بذور هیبرید حاصله پس از اعمال چینه سرمایی و تیمار جیبرلین، جوانه زده و دانهال های هیبرید به گلخانه منتقل شده که در آینده مورد ارزیابی قرار گیرند. کلمات کلیدی: بادام، شلیل، بذور هیبرید، گرده افشانی، خصوصیات مورفولوژیکی و شیمیایی
مهدی علیزاده رضا فتوت
وسعت دید فناوری نانو نه تنها در مقیاس نانو نبوده، بلکه آنچنان گسترده است که با نو آوری هایش در تمامی زمینه ها رسوخ پیدا کرده است. مطلوبیت در شاخص بهره برداری از این فناوری نوظهور، نیازمند انجام مطالعات پایه و بنیادین است و بررسی خطرات زیستی احتمالی ناشی از کاربرد نانوذرات از جمله این پژوهش هاست که همپوشانی بالایی بین مبانی و کاربرد را داشته و در پایداری این فناوری نقش به سزایی ایفا می کند. با توجه به دانش ما پیرامون مطالعات در زمینه نانو سمیت شناسی، تاکنون تحقیقات بصورت مجزا بر روی سیستم های گیاهی و میکروبی و به صورت منفرد بوده؛ لذا با توجه به اهمیت بررسی رفتارهایی که نانوذرات می توانند بر پله اول زنجیره غذایی و نیز بر دومین فرایند مهم و حیاتی گیاهان داشته باشند؛ هدف تحقیق که تاکنون در دنیا انجام نگرفته بود سمیت شناسی نانونقره بر مدل همزیستی تثبیت نیتروژنی قرار داده شد تا بتواند کمکی جهت تصمیم گیری های کلان در سطوح مدیریتی و استانداردسازی، برای اجازه، نحوه، نوع، میزان و محل کاربرد این ذرات باشد. پژوهش حاضر شامل چهار بخش بررسی سمیت نانوذرات و یون نقره بر باکتری های سینوریزوبیوم ملیلوتی، بررسی سمیت بر گیاه مدل ترانکاتولا طی مراحل ریشه زایی و سیتولوژی سلولهای ریشه، بررسی فرایند همزیستی و شاخص های گره زایی، و ردیابی جذب و انتقال نانوذرات نقره به اندام های هوایی است که چهار نگرانی را بدنبال داشت. طی غربالگری حساسیت نسبت به نانوذرات نقره، تنها 2/1 درصد از جمعیت سینوریزوبیومی بومی کشور، توان زنده مانی در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر را داشتند؛ اما خط رشد ویژه باکتری ها حتی در غلظت های بسیار پایین تر نیز متغیر بود. سمیت نانونقره نسبت به حالت یونی در تمامی هم سنجی های گروهی به طور مشهود افزایش داشت. نانوذرات با ابعاد کوچکتر سمیت بیشتری را اعمال می کردند. تیمارهای نانونقره موجب جوانه های بدشکل و آسیب دیده، حذف ریشه های مویین بر روی گیاه چه های بذور ترانکاتولا و کاهش در شاخص های جوانه زنی می شدند. در فرایند همزیستی نیز تراکم گره زایی و اندازه گره ها به شدت کاهش می یافت و سمیت بر همزیستی در شرایط تیماری نانو بر اندازه گره ها ملموس تر بود. نتیجه و نگرانی نهایی این که تصاویر الکترونی و آنالیزهای شیمی تر نشان دهنده توانایی جذب و انتقال نانوذرات به بافت های ساقه و برگ ها بودند؛ و دارای این مفهوم ضمنی است که کاربرد نامعقول این ذرات، علاوه بر سمیت در هر دو شریک باکتریایی، گیاهی و فرایند همزیستی تثبیت بیولوژیک نیتروژن؛ ممکن است زنجیره ای از سمیت غذایی نانوذرات را نیز در آینده ایجاد کند. کلمات کلیدی: نانوتاکسیکولوژی، استانداردسازی، نانونقره، مدل همزیستی یونجه ترانکاتولاـ باکتری سینوریزوبیوم ملیلوتی.
طاهره علیجان زاده مهدی علیزاده
یکی از محصولات مهم اقتصادی و تجاری مناطق نیمه گرمسیری می باشد. با توجه به حساسیت زیاد این گیاهان به شوری آب و خاک، امروزه از راه کارهای مختلفی جهت افزایش مقاومت به این تنش در مرکبات استفاده شده است. پلی آمین ها از تنظیم کننده های گیاهی هستند که باعث افزایش مقاومت به تنش های غیرزنده می شوند و همچنین هیدروژل نیز در رفع تنش خشکی کاربرد زیادی پیدا کرده است، ولی تاکنون تأثیر آن بر رفع تنش شوری در گیاهان مورد بررسی نگرفته است. لذا به منظور بررسی اثر هیدروژل آکوازورب و پلی آمین بر صفات کمی و کیفی دانهال های یک ساله نارنج و لیمو ترش تحت تنش شوری، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای مورد بررسی در این تحقیق شامل سه سطح شوری (0، 200، 400 میلی مولار کلریدسدیم) و دو سطح آکوازورب شامل خاک حاوی آکوازورب (a) و فاقد آکوازورب (b) و همچنین پلی آمین در سه سطح (0، 20 و 400 میلی مولار) بودند. هم زمان با بروز علایم تنش شوری، اندازه گیری صفات کمی در هر دو گونه در دو مرحله، 30 و 60 روز پس از اعمال تنش شوری انجام شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد، شوری موجب کاهش طول ساقه و تعداد برگ و وزن خشک ریشه در هر دو گونه نارنج و لیموترش شد. هم چنین تنش شوری در لیموترش موجب کاهش پروتئین های محلول، رنگیزه های فتوسنتزی، فنل کل و پتاسیم شد. درحالی که میزان سدیم در شرایط تنش شوری افزایش یافت. بررسی اثر آکوازورب و پلی آمین نشان داد، پلی آمین اثرات مخرب تنش شوری برکاهش طول دانهال و تعداد برگ و وزن خشک ریشه را کاهش داد. آکوازورب نیز طول و تعداد برگ را افزایش داد ولیکن وزن خشک ریشه را کاهش یافت. همچنین افزایش پلی آمین و وجود آکوازورب در دانهال های لیموترش تحت تنش شوری تولید رنگیزه های فتوسنتزی، پروتئین، فنل کل و تجمع یون پتاسیم را افزایش داد.
اکرم سلمانی قهفرخی اسماعیل سیفی
روغن زیتون از بهترین، سالم ترین و مفیدترین روغن های نباتی مایع می باشد و ارزش غذائی و طبی آن امروزه بر تمام مصرف کنندگان ثابت شده است. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر زمان برداشت بر خواص شیمیایی و کمیت و جوانه زنی بذر زیتون رقم کرونایکی می باشد. برای این منظور شاخص های کیفی نظیر اسیدیته، پراکسید، شاخص اسپکتروفتومتری k232,k270 و ضریب شکست بررسی شد. نتایج از نظر میزان اسیدیته، شاخص پراکسید و ضریب خاموشی، اختلاف معنی داری را در مراحل مختلف برداشت و همچنین در دو روش استخراج نشان دادند. میزان اسیدیته در 2 آذر، کمترین (438/0) و در 11 اسفند بیشترین مقدار (690/0) را دارا بود. شاخص پراکسید در مراحل مختلف برداشت کاهش یافت. به طوریکه بیشترین میزان پراکسید به ترتیب مربوط به 2 آذر و 26 آذر (966/8 و 350/8) و کمترین آن مربوط به 17 دی و 11 اسفند (186/7 و 506/7) بوده است، ضریب خاموشی، کلروفیل و کارتنوئید نیز در حین رسیدن میوه کاهش یافت. تجزیه اسیدهای چرب بوسیله کروماتوگرافی گازی نشان داد که بیشترین و کمترین میزان اسید چرب غیر اشباع اولئیک در روغن حاصل از سانتریفوژ به ترتیب متعلق به 26 آذر و 2 آذر و در روش سوکسله متعلق به 17 دی و 2 آذر بود. همچنین کمترین میزان اسید چرب اشباع پالمتیک در نمونه روغن حاصل از سانتریفوژ مربوط به 26 آذر و در روش سوکسله مربوط به 11 اسفند بود. همچنین بیشترین جوانه زنی در مرحله بلوغ، زمانی که میوه ها زرد متمایل به سبزاند و شاخص برداشت معادل 6/1 است، گزارش شد.
زینب ایزدی حسین زارعی
چکیده به منظور بررسی اثر روش انجام پیوند، زمان انجام پیوند رومیزی و ارقام مختلف پایه و پیوندک در موفقیت تکثیر رز به روش پیوند رومیزی، پژوهشی در سال 1390-1389 در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان صورت گرفت. از قلمه های نیمه خشبی دو گونه نسترن وحشی و مانتی بعنوان گیاه پایه در این پژوهش استفاده گردید. ارقام آوالانچ، پیچ آوالانچ و دولسویتا که از انواع رزهای گل دهنده گلخانه ای بودند، بعنوان پیوندک مورد استفاده قرار گرفت. پیوندک ها با یک گره و یک برگ (حداکثر دو برگچه) با دو روش امگا و نیمانیم بر روی پایه ها پیوند زده شدند. قسمت انتهایی پایه با هورمون ایندول بوتیریک اسید با غلظت 5000 میلی گرم در لیتر تیمار شده و سپس در بستر کوکوپیت- پرلیت (2:1) در قالب طرح کاملاً تصادفی نامتعادل کشت شدند. تیمارهای مورد بررسی شامل تیمار زمان، روش پیوند و ارقام پایه و پیوندک بود. در این آزمایش صفات مورفولوژیکی شامل درصد ریشه زایی، درصد جوش خوردن محل پیوند، تعداد ریشه، طول بلندترین ریشه، تعداد شاخه ها و تعداد برگ های حاصله مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها حاکی از معنی دار بودن اثر تیمارها بر پارامتر های مورد اندازه گیری بود. بیشترین میانگین درصد ریشه زایی، گیرایی پیوند، تعداد ریشه های حاصله، تعداد شاخه و برگ های حاصله مربوط به انجام پیوند در شهریورماه و استفاده از روش امگا بود. در حالیکه بلندترین طول ریشه مربوط به انجام پیوند در تیر ماه و با استفاده از روش نیمانیم بود. در خصوص انتخاب مناسب ترین پایه برای ارقام پیوندک، بجز رقم آوالانچ که بر روی پایه نسترن وحشی بهترین عملکرد را داشت سایر ارقام پیوندک نتایج پراکنده ای را نشان دادند.
مصطفی حسین زاده مهدی علیزاده
در این تحقیق بهینه سازی پارامترهای عملیاتی موثر بر استخراج رنیوم از محلول آبی حاصل از لیچینگ مخزنی غبار کوره تشویه مولیبدنیت با استفاده از تری بوتیل فسفات رقیق شده در کروزین به عنوان فاز آلی با کنترل جریان سیال دو فازی در سیستم میکسر ستلر بررسی شد. مقادیر بهینه پارامترهای عملیاتی شامل ph استخراج، درصد ماده آلی استخراج کننده، سرعت همزنی، مدت زمان استخراج و دما به ترتیب برابر با صفر، 40% حجمی tbp، rpm 500، 6 دقیقه و oc 25 تعیین گردید. در ادامه تاثیر نسبت فازی و دبی بر میزان استخراج رنیوم بررسی و نسبت فازی آبی به آلی 1:1 با درصد استخراج 06/89 % رنیوم به روش جریان همسو، به عنوان نسبت بهینه جهت انجام آزمایشات استخراج حلالی در میکسر ستلر انتخاب شد. بررسی دبی ها با استفاده از جریان برگشتی انجام شد که در طی آن در نسبت فازی آبی به آلی 10:7، 75 % رنیوم در اولین مرحله استخراج بدست آمد. نتایج آزمایشات شبیه سازی استخراج رنیوم در دستگاه میکسر ستلر به روش جریان متقابل برای نسبت فازی آبی به آلی 2:1 نشان داد که تحت شرایط بهینه بیش از 98% رنیوم با سه مرحله استخراج با در نظر گرفتن الگوی شبیه سازی به کار رفته استخراج شده و همچنین زمان بدست آمده از شبیه سازی توزیع زمان ماند انجام شده در میکسر، در محدوده زمان محاسبه شده از آزمایشات ناپیوسته بوده است.
زهرا طاهریان مقدم مهدی علیزاده
استویا گیاه علفی، چند ساله با نام علمی stevia rebaudiana bertoniاز خانواده asteraceae است. اندام های این گیاه بویژه برگ های آن دارای 9 گلیکوزید، با قدرت شیرین کنندگی 300-200 برابر بیشتر از قند معمولی می باشد. در بین این گلیکوزیدها استویوزید بیشترین فراوانی را داراست. بهترین روش تکثیر آن استفاده از تکنیک کشت بافت است. در این راستا بمنظور بهینه سازی محیط کشت ریزازدیادی برای استویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای مورد بررسی شامل سه تیمار هورمونی در دو محیط کشت ms و sh بود. همچنین به منظور بررسی اثر محیط کشت، ترکیب هورمونی و نوع اندام بر میزان تجمع برخی از متابولیت های ثانویه سنتز شده در کالوس های بدست آمده از این گیاه، آزمایشی در دو محیط کشت شامل دوازده تیمار هورمونی و سه اندام برگ، ساقه و ریشه با سه تکرار بر پایه طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل انجام پذیرفت. لازم به ذکر است، در بخشی کوچکی از پژوهش محیط کشت arm مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از مرحله ریزازدیادی نشان داد، بیشترین تعداد ساقه نابجا (66/37) از ریزنمونه های تک گره استویا در محیط کشت sh حاوی ba (1.5 mg/l) + iba (0.025.mg/l) بدست آمد. از نظر کالوس دهی ریزنمونه ریشه و برگ در محیط کشت ms حاوی ترکیبات هورمونی ba + naa بیشترین توانمندی را نشان دادند. در ارزیابی میزان رنگدانه های فتوسنتزی ترکیبات هورمونی 2,4-d + ba بیشترین میزان رنگدانه ها را دارا بودند، که حداکثر گلیکوزید استویوزید اندازه گیری شده با دستگاه hplc نیز در همین ترکیب هورمونی 2,4-d (0.25 mg/l) + ba (1 mg/l) بدست آمد. بین کالوس های مختلف، کالوس ریزنمونه برگ دارای بیشترین میزان رنگدانه ها بود. فنل و فلاونوئید از ترکیبات ثانویه مهم گیاه استویا دارای خاصیت آنتی اکسیدانی بالا می باشند. کالوس های ریزنمونه ساقه در محیط کشت sh حاوی ba (1.5 mg/l) + iba (0.05 mg/l) ترکیبات فنل کل و فلاونوئید کل بالایی را دارا بودند. بنابراین می توان بیان داشت نه تنها کالوس دهی بلکه ترکیبات کالوس هم به نوع ریزنمونه و هم به ترکیبات محیط کشت بستگی دارد.
جمیله نظری مهدی علیزاده
توس (betula) بازمانده جنگل های اولیه خزری و از درختان در حال انقراض به شمار می رود و سهم آن در ترکیب جوامع جنگل های ایران بسیار ناچیز می باشد. سنگلاخی بودن رویشگاه، مشکلات مربوط به زادآوری و جوانه زنی بذور، فشار عوامل محیطی زنده و غیر زنده از قبیل آفات و بیماری ها و شرایط اکولوژیک، استفاده از روش های آزمایشگاهی نظیر ریزازدیادی و کشت بافت را جهت، بازسازی و حفاظت از این گونه رو به انقراض کاملا توجیه می کند. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین بهترین روش سترون سازی، محیط کشت و تیمار هورمونی مناسب برای ریزازدیادی درخت توس بود. ریزنمونه های برگ و تک گره به صورت تصادفی از نهال های توس 4-5 ساله انتقال یافته، از رویشگاه سنگده به دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و بذور توس از دو منطقه جنگلی، شامل سنگده استان مازندران و سیامرزکوه استان گلستان جمع آوری و کشت شدند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با استفاده از نرم افزار spssو mstatc مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای مقایسه میانگین داده ها از آزمون lsd استفاده شد. نتایج نشان داد برای استریل کردن ریزنمونه های برگ و تک گره، بهترین حالت استفاده از تیمار کلرید جیوه 1/0 درصد به مدت 7 دقیقه بود. بهترین تیمار برای جوانه زنی بذور توس قارچ کش دیفنوکونازول 3 درصد به مدت 24 ساعت به همراه آب گرم 55 درجه سانتی گراد به مدت 30 دقیقه و کلرید جیوه 1/0 درصد به مدت 10 دقیقه بود. دو محیط کشت ms و wpm با غلظت های مختلف هورمونی برای جوانه زنی ریزنمونه های تک گره مناسب بودند، ولی ریشه زایی کمی در آن ها مشاهده شد. برای ریزازدیادی ریزنمونه های برگ، بهترین محیط کشت و تیمار هورمونی مربوط به محیط کشت پایه wpm به همراه یک میلی گرم بر لیتر هورمون bap و 1/0 میلی گرم بر لیتر 2,4-d بود. کالوس های حاصل شده بر روی این ترکیب محیط کشت قادر به اندام زایی بودند و گیاه چه های ریشه دار تولید شد.
زهرا بخت شاهی مهدی علیزاده
فندق یکی از میوه های خشکباری مهم دنیا است که تولید ومصرف آن در حال افزایش می باشد. ازدیاد این گیاه، مانند اغلب میوه های معتدله، به روش جنسی(بذر) امکانپذیر می باشد، ولی به دلیل مشکلات خاص مربوط به جوانه زنی بذور، و از طرف دیگر سهولت اجرای روش های غیرجنسی، ازدیاد آن به روش جنسی متداول نیست. در حال حاضر، ساده ترین و معمول ترین روش تکثیر درختان فندق خوابانیدن ساده است. بخش عمده فندق های که به طورتجاری کشت می شوند، اغلب با این روش تکثیر می شوند. وجود رکود، روغنی بودن بذر و فساد زودهنگام آن و امکان تفرق صفات از مهمترین مشکلات ازدیاد جنسی فندق است. بنابراین، جوانه زنی بذور فندق تحت شرایط طبیعی در مدت زمان طولانی و به صورت غیر یکنواخت و نامنظم صورت می گیرد، ولی برنامه های بهنژادی فندق و تولید دانهال از بذور هیبرید به یک روش سریع و قابل اعتماد جهت جوانه زنی بذر نیازمندند. بنابراین در جهت نیل به این هدف، در پژوهش حاضر، نیازهای جوانه زنی چهار رقم فندق (رقم بومی گرد و سه رقم تجاری فرتیل، روند و سگورب) مطالعه گردید. پژوهش در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل در سه تکرار طراحی و بصورت دو آزمایش مجزا اجرا شد. در آزمایش اول، مغزهای استخراج شده با مواد شیمیایی شامل جیبرلین (100 و 200 میلی گرم در لیتر)، پوترسین (01/0 و 1/0 میلی مولار)، تیورا (1000 و 2000 میلی گرم در لیتر) تیمار و جوانه زنی آنها در دوره سرمادهی 0، 2 و 4 ماه ارزیابی گردید. در تیمار شاهد نیز از آب مقطر استفاده گردید. در آزمایش دوم، ارزیابی برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی لپه (درصد روغن، کربو هیدرات ها و آلفا آمیلاز) در حین تیمار سرمادهی انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که بیشترین درصد (73/82) و سرعت جوانه-زنی در رقم گرد با تیمار جیبرلین (100 میلی گرم بر لیتر) حاصل شد. در دوره های سرمایی اعمال شده بیشترین درصد و سرعت جوانه زنی متعلق به سرمادهی چهار ماه بود. بیشترین میزان آلفا آمیلاز و نشاسته به ترتیب (10/58 و 1/7 میلی گرم بر گرم وزن تر بافت) در هفته هشتم و فروکتوز (24/10 میلی گرم بر گرم وزن تر بافت) در هفته چهارم و در بذور تیمارشده با جیبرلین مشاهده شد. بالاترین میزان قند کل و ساکارز به ترتیب (38/50 و 09/47 میلی گرم بر گرم وزن تر بافت) در هفته های هشتم و شانزدهم تیمار سرمادهی مرطوب ثبت گردید. اما بالاترین میزان گلوکز (51/58 میلی گرم بر گرم وزن تر بافت) متعلق به هفته ششم تیمار پوترسین بود. کمترین میزان روغن (01/18 درصد) در هفته شانزدهم تیمار جیبرلین مشاهده گردید. با توجه به نتایج موجود، می توان جیبرلین به تنهایی یا در ترکیب با سرمادهی را به عنوان یک روش قابل اعتماد جهت رفع رکود و بهبود جوانه زنی بذور فندق پیشنهاد کرد. واژه های کلیدی: سرمادهی مرطوب، جوانه زنی، جیبرلین، فاکتورهای بیوشیمیایی، فندق
مهسا ثانوی جوشقانی عظیم قاسم نژاد
کنگر فرنگی گیاهی از خانواده کاسنی (asteraceae) و بومی نواحی مدیترانه ای است، این گیاه دارای ترکیبات پلی فنلی و آنتی اکسیدان های طبیعی است. به علت وجود این ترکیبات، در تحقیق حاضر تغییرات کالوس کنگرفرنگی از لحاظ برخی خصوصیات ظاهری و بیوشیمیایی مورد بررسی قرارگرفت. بذر های کنگر فرنگی بعد از ضدعفونی، به منظور جوانه دار شدن به پتری دیش های محتوی کاغذ صافی در شرایط کاملاً استریل منتقل شدند. برای به دست آوردن گیاهچه های سالم با بنیه مناسب، جوانه های عاری از بیماری در محیط کشت نصف غلظت موراشیگ و اسکوگ (ms2/1) کشت گردیدند. از گیاهچه های حاصله ریزنمونه های دمبرگ، برگ و ریشه تهیه شد و جهت کالزایی به محیط های کشت sh، ms و b5 حاوی 8/0 درصد آگار و هورمون تو-فور-دی در غلظت های 0، 5/0، 75/0و 1 میلی گرم در لیتر انتقال داده شدند و در دمای?c2±25و تاریکی نگهداری شدند. در محیط کشت بدون هورمون که به عنوان شاهد در نظر گرفته شد، کالوس زایی قابل توجه ای صورت نگرفت. تمام کالوس های حاصل ترکیب رنگی سفید-کرم تا قهوه ای روشن و تیره داشتند. بر اساس نتایج به دست آمده از مقایسه میانگین داده ها، در محیط کشت ms (در مقایسه با دو محیط کشت دیگر)، هر دو غلظت هورمونی 75/0 و 1میلی گرم در لیتر هورمون تو-فور-دی و ریزنمونه برگ (نسبت به ریزنمونه های دمبرگ و ریشه) بیشترین کالزایی را نشان دادند. بالاترین میزان کلروفیل a، b و کل در محیط کشت ms، در سطح هورمونی 1 میلی گرم در لیتر وجود داشت، بالاترین میزان کارتنوئید مربوط به محیط کشت ms و غلظت هورمونی 75/0 میلی گرم در لیتر و ریزنمونه دمبرگ بود. در محیط های b5 و ms، ریزنمونه ی ریشه و غلظت هورمونی 1 میلیگرم در لیتر درصد مهار رادیکال های آزاد بهتری داشتند. از نظر مقدار فنل محیط های sh و b5 میزان فنل بیشتری داشتند و در بررسی میزان فلاونوئید، محیط sh نسبت به دو محیط دیگر میزان بالاتری را دارا بود. بهترین غلظت هورمونی و ریزنمونه در تولید بیشتر فنل و فلاونوئید درکالوس ها مربوط به غلظت هورمونی 75/0 میلی گرم در لیتر و ریزنمونه برگ بود. محیط کشت b5 و غلظت هورمونی 75/0 میلی گرم در لیتر و ریزنمونه های برگ و دمبرگ بهترین راندمان تولید اسید کافئیک را داشتند. اسید کلروژنیک در محیط کشت sh و غلظت هوورمونی 75/0 میلی گرم در لیتر و ریزنمونه برگ میزان بیشتری داشتند.
آتنا تنوری عظیم قاسم نژاد
روند رو به افزایش مصرف گیاهان دارویی به عنوان مواد اولیه بسیاری از داروها در اکثر کشورها باعث افزایش تقاضا برای این ترکیبات شده است و از آنجا که این فراورده های با ارزش به طور طبیعی به مقدار اندکی در گیاهان تولید می شود؛ از این رو علم بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک به ویژه کشت بافت، با استفاده از تکنیک ها و ابزارهای آزمایشگاهی خاص می تواند در توسعه صنعت داروسازی و تکثیر گیاهان دارویی نقش مهمی ایفا کند. کنگرفرنگی یکی از قدیمی ترین گیاهان دارویی است که امروزه به دلیل ترکیبات غنی آنتی اکسیدانی خود نیاز بیشتری به آن احساس می شود. از آنجا که ترکیبات القاء کننده استرس از قبیل متیل جاسمونات (mj) و اسید سالیسیلیک (sa) باعث تغییر مسیرهای متابولیکی ترکیبات ثانویه گیاهان می شود؛ لذا به منظور بررسی اثر این دو محرک بر متابولیت های ثانویه گیاه کنگرفرنگی، کالوس های این گیاه در محیط کشت جامد ms با اسیدسالیسیلیک و متیل جاسمونات در غلظت های (0، 25، 50، 100 و 200 میکرو مولار) در دو آزمایش جداگانه به صورت طرح کاملاً تصادفی تیمار شدند و پس از 4 هفته صفات فیزیولوژیکی کالوس به همراه برخی از ترکیبات بیوشیمیایی آن مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که اعمال تیمار sa در غلظت های پایین باعث افزایش، و غلظت های بالای آن باعث کاهش رنگدانه های درونی می شود و اعمال تیمار mj کاهش کلروفیل و افزایش مقدار کارتنوئید را در پی دارد. همچنین با ارزیابی میزان وزن تر و خشک کالوس ها مشاهده گردید که sa باعث کاهش وزن تر و افزایش وزن خشک کالوس می شود. و در تیمار mj بیشترین وزن خشک مربوط به تیمارهای 25 و 50 میکرومول بود. بررسی تغییرات ترکیبات فنلی (اسید کلروجنیک و اسید کافئیک) و فلاونوئیدی نشان داد که افزودن sa و mj به محیط کشت می تواند با ارسال پیام و القاء استرس در سلول های کالوس، باعث تجمع بیشتر ترکیبات فنلی کلروجنیک اسید و کافئیک اسید، فلاونوئید کل و در نهایت مهار رادیکال های آزاد و کاهش خسارات اکسیداتیو شود. البته مقدار این ترکیبات بسته به غلظت این دو محرک متفاوت بود.
مرضیه بیات مهدی علیزاده
در حال حاضر کشت بافت گیاهی، مانند بسیاری از تکنیک های دیگر، یک تکنولوژی کاملا شناخته شده و جا افتاده است. در پژوهش حاضر یک رقم انگور ایرانی (انگور ریش بابا سفید) انتخاب و با استفاده از یک پروتوکول که از قبل برای انگور استاندارد شده بود مراحل مختلف ریز ازدیادی برای این رقم بهینه شد. ریزنمونه مورد استفاده قطعات تک گره ساقه بود که از شاخه های سال جاری که اندکی خشبی شده بودند تهیه شد. روش ضد عفونی سطحی و مدت زمان آن باچندین نوبت کشت در آزمایشات اولیه تعیین و بهینه گردید. جهت مطالعه نقش آهن، پس از تهیه تعداد زیادی گیاهچه درون شیشه ای، ریزنمونه های دوبندی ازشاخه های آنها تهیه گردیده و روی محیط کشت های استاندارد ولی دارای غلظتهای مختلف آهن (صفر، 5/0، 2 و 10 برابر غلظت محیط کشت استاندارد) واکشت شدند. واکنش ریزنمونه ها به آهن، هم در مرحله استقرار و هم در مرحله ریشه زایی مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 4 تکراراجرا شده وآنالیز داده ها با استفاده از نرم افزارsas و مقایسه میانگین داده ها با استفاده ازآزمون lsd انجام شد. نتایج نشان داد که استفاده از کلرید جیوه 1/0 درصد به مدت 7 دقیقه تاثیر مطلوبی بر ضد عفونی سطحی ریزنمونه های این رقم انگور دارد. در مرحله استقرار، افزایش غلظت آهن بیش از حد استاندارد، باعث افزایش تعداد روز تا باز شدن جوانه (تاخیر در شکفتن جوانه ها) و یا حتی عدم باز شدن جوانه گردید. نتایج نشان داد که اعمال تیمارهای آهن تأثیری بر تعداد و طول ریشه نداشته اما باعث کاهش وزن خشک ریشه و افزایش تعداد روز تا انگیزش ریشه در غلظت دو برابر آهن گردید. همچنین مشخص شد که بیش بود یا سمیت آهن باعث کوچک شدن جثه گیاه و کاهش اندازه برگ شده و کمبود آهن باعث کاهش میزان کلرفیل و زرد شدن برگ می گردد. در نهایت مشخص شد که جهت ریزازدیادی انگور رقم ریش بابا، امکان کاهش غلظت آهن استفاده شده تا حد نصف غلظت موجود در محیط کشت استاندارد آن، بدون ایجاد اثرات منفی در رشد نمونه ها، وجود دارد.
زینب یاورپناه مهدی علیزاده
با توجه به آسیبهای جدی که در دهه های گذشته به واسطه ی استفاده بی رویه از نهاده های شیمیایی و تنظیم کننده های رشد گیاهی برای بالا بردن تولید محصولات کشاورزی، به محیط زیست و سلامت انسانها وارد شده است، لذا امروزه لزوم بهره وری از فن آوریهای نو و جایگزین برای تولید غذای سالم و با کیفیت و حفظ محیط زیست، مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفته است. در این راستا بهره گیری از ترکیبات الکلی نظیر متانول و اتانول، یکی از راه کارهای مناسب در بالا بردن میزان عملکرد و کیفیت محصول، در نظام های کشاورزی پایدار می باشد. پژوهش حاضر طی سال های 1392-1391 در گلخانه مهندس شاهمرادی واقع دراصفهان کلاته از توابع شهر گرگان با هدف بررسی اثر تیمارهای الکلی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی میوه و بوته توت فرنگی رقم گاویتا در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل در 14 تیمار و چهار تکرار به اجرا درآمد. تیمار ها شامل شاهد (آب معمولی)، اتانول و متانول و ترکیب آن ها، هر یک در دو سطح 15 و 30 درصد بود و به دو روش اسپری و آبیاری استفاده گردید. اولین محلول پاشی بر روی بوته های یکساله پس از بر طرف شدن نیاز سرمایی انجام شد. دومین و سومین مرحله نیز با فاصله یک هفته از یکدیگرصورت گرفت. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که کاربرد تیمارهای الکلی تاثیر معنی داری بر تمامی صفات مورد مطالعه داشته است. بطوری که بیشترین مقادیر تعداد میوه و عملکرد مربوط به تیمار ترکیب 15 درصد اتانول و متانول بوده و این محلول ها میزان آنتوسیانین، ساکارز، قند کل، سطح برگ و عملکرد را به ترتیب 63، 48، 13، 91 و300 درصد نسبت به شاهد افزایش دادند. لذا با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، مناسب ترین محلول، ترکیب اتانول و متانول، موثرترین غلظت، سطح 15 درصد و کارآمدترین روش، اسپری بود.
رضا چوپانی حسین زارعی
در این تحقیق پارامترهایی از قبیل درصد ریشه زایی، تعداد ریشه، قطر ریشه، طول ریشه، تعداد برگ جدید، تعداد شاخه جدید حاصله و میزان ماده خشک ریشه ها مورد اندازه گیری قرار گرفتند. در بخش درون شیشه ای نیز ریزنمونه های مختلف (تک گره ساقه، برگ و مریستم انتهایی) در محیط های کشت ریزازدیادی با ترکیبات مختلف هورمونی کشت شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده های بدست آمده از بخش گلخانه ای نشان داد که اثر بستر کشت و اسید ایندول بوتریک بر روی صفات درصد ریشه زایی، تعداد ریشه، قطر ریشه، طول ریشه و وزن خشک ریشه معنی دار بوده است و بیشترین میانگین ها در این صفات در غلظت 8000 میلی گرم در لیتر مشاهده شد و بهترین بستر نیز بستر کوکوپیت+پرلایت+ماسه می باشد. زمان قلمه گیری نیز روی ریشه زایی قلمه ها اثر معنی داری داشت طوری که بهترین ریشه زایی مربوط به تیرماه بود
معصومه رحیم برشی عظیم قاسم نژاد
کنگرفرنگی (cynara scolymus) یکی از قدیمی ترین گیاهان دارویی است که امروزه به دلیل ترکیبات غنی آنتی اکسیدانی مورد توجه صنعت داروسازی است. افزایش تقاضا برای این ترکیبات و تولید اندک آن ها در گیاهان، توجه بشر را به علم بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک به ویژه کشت بافت معطوف کرد. از آن جا که استر س های غیرزیستی از جمله شوری با تغییر در مسیر متابولیکی در سلول های کشت شده منجر به تغییر در تولید متابولیت های ثانویه می شود، لذا تحقیق حاضر در دو آزمایش جداگانه در قالب طرح کاملاً تصادفی به منظور بررسی اثر این عامل بر متابولیت های ثانویه گیاه کنگر فرنگی انجام شد. این دو آزمایش به دو صورت کشت مستقیم (کشت ریزنمونه) در محیط کشت جامد ms با غلظت های (0، 50، 150، 300، 600، 1200 میکرومولار nacl) و کشت غیرمستقیم (کشت کالوس) در محیط مشابه با غلظت های (0، 50، 150، 300، 600، 1200، 2000، 4000، 6000 و 75000 میکرومولار nacl) صورت گرفت. پس از چهار هفته صفات فیزیولوژیکی به همراه صفات بیوشیمیایی آن مورد مطالعه قرار گرفت. طبق نتایج این بررسی در دو کشت، افزایش غلظت شوری روند کاهشی در رنگدانه های درونی را نشان داد. همچنین مشاهده شد که در کشت مستقیم با افزایش شوری وزن تر کالوس کاهش یافت. بهطوری که بیشترین وزن تر مربوط به شاهد و کمترین مربوط به سطح شوری 1200 میکرومولار بود. در کشت غیرمستقیم افزایش معنی داری در وزن تر تیمارهای شوری در مقایسه با شاهد مشاهده شد. به طوری که بیشترین وزن تر مربوط به سطح شوری 7500 میکرومولار بود. در تمام سطوح شوری تراکم رنگدانه ها و همچنین وزن تر نمونه ها ی کشت مستقیم نسبت به نمونه های کشت غیر مستقیم بیشتر بود. بررسی تغییرات ترکیبات فنلی و آنتی اکسیدانی نشان داد که برخلاف کشت مستقیم در کشت غیر مستقیم، اختلاف معنی داری بر میزان درصد مهار رادیکال آزاد، اسید کلروجنیک و اسید کافئیک وجود دارد. بیشترین مقادیر این ترکیبات به ترتیب مربوط به تیمار 150 میکرومولار، شاهد و 2000 میکرومولار بود. بررسی تغییر پروتئینی نمونه ها تحت تاثیر شوری نشان داد که در کشت غیر مستقیم، نمونههای تیمار شده در غلظت 1200 میکرومولار nacl بیان پروتئین بیشتری را نسبت به شاهد نشان داد. با توجه به واکنش پذیری مناسب کالوس کنگرفرنگی به شوری از نقطه نظر شیمیایی و تغییرات پروتئینی، با بررسی بیشتر امکان انتخاب لاینهای سلولی مناسب مقاوم به شوری برای تحقیقات اصلاحی درون شیشهای فراهم میگردد.
ارزو جلالی اسماعیل سیفی
با توجه به اینکه ایران به عنوان یکی از خاستگاه های زیتون در جهان مطرح می باشد شناسایی و حفاظت از ذخایر ژنتیکی، شناسایی باغ های قدیمی و ساماندهی ژنوتییپ های موجود در آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است.این پژوهش به منظور ارزیابی خصوصیات مورفولوژیکی و بررسی کیفیت روغن در بعضی از ژنوتیپ های زیتون کلکسیون هاشم آباد گرگان انجام شد. در این مطالعه تنوع ژنتیکی 31 ژنوتیپبر اساس صفات مورفولوژیک در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار بررسی شدو صفات کمیو کیفیمیوه، هسته، برگ و گل مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین شاخص های کیفی روغن نظیرشاخص های اسپکتروفتومتری k232وk207، کلروفیل و کاروتنوئید کل، ضریب شکست، ارزش پراکسید و اسیدیتهدر 12 ژنوتیپ روغنی زیتون و برخی خصوصیات بیوشیمیایی میوه در 7 ژنوتیپ کنسروی زیتون مطالعه گردید.نتایج نشان داد که از نظر خصوصیات اندازه گیری شده اختلاف معنی داری بین ژنوتیپ ها وجود داشت. بیشترین وزن میوه در ژنوتیپ c10و بیشترین نسبت طول به قطر برگ و میوه در ژنوتیپ j13بود.ژنوتیپ ها از نظر درصد روغن در ماده خشک و تر تنوع قابل ملاحظه ای داشتند. بیشترین میزان کلروفیل و کاروتنوئید در ژنوتیپ a13(به ترتیب 34/8 و 82/3 میلی گرم بر کیلوگرم) مشاهده شد. بیشترین میزان k232 در ژنوتیپ های a2 و d9و همچنین بیشترین میزان k270در ژنوتیپ d9وجود داشت. بیشترین میزان پراکسید (72/13 میلی اکی والان اکسیژن در کیلوگرم روغن) در ژنوتیپ e5و بیشترین میزان اسیدیته در ژنوتیپ h11(71/0 گرم اولئیک اسید بر 100 گرم روغن) مشاهده شد. بیشترین میزان فنل کل (08/8 میلی گرم گالیک اسید برگرم وزن خشک میوه)، فلاونوئید (45/3 میلی گرم کوئرستین بر گرم وزن خشک میوه) و آنتی اکسیدان (4/17 درصد مهار رادیکال آزاد) به ترتیب مربوط به ژنوتیپ های d6، k9و g4بود. از میان ژنوتیپهای روغنیg9وc9 و از بین ژنوتیپ های کنسروی، k10وk9جزء ژنوتیپ های برتر شناخته شدند و می توانند برای مطالعات تکمیلی، کشت و کار و برنامه های به نژادی مورد استفاده قرار گیرند.
مهدی علیزاده عباس رجبی قهنویه
هدف از مهندسی قابلیت اطمینان یافتن روشها و ابزارهایی برای تشریح قابلیت اطمینان، تعمیرپذیری، در دسترس بودن و ایمنی دستگاه ها و سیستم به منظور پشتیبانی توسعه و تولید و مهندسی کردن ساخت با مشخصات بهینه و صرفه جویی در هزینه ها و زمان می باشد. با پیشرفت علم به خصوص در زمینه الکترونیک، سیستمهای کنترل و ابزاردقیق نیز پیشرفت قابل توجهی نموده اند. سیستمهای کنترل و ابزاردقیق در واقع قلب یک مجموعه صنعتی می باشند و عملکرد مطلوب یک واحد صنعتی وابسته به عملکرد مطلوب سیستم کنترل و ابزاردقیق آن واحد صنعتی می باشد. با توجه به اهمیت فراوان توربین و کاربرد وسیع آن در صنعت کشورمان، در این پروژه، روشی جامع برای پیش بینی قابلیت اطمینان مدارات الکترونیکی سیستمهای کنترل و ابزاردقیق این دستگاه صنعتی ارائه گردید. نوآوری این پایان نامه عبارتست از ایجاد ارتباط بین روشهای ارزیابی و پیش بینی قابلیت اطمینان با روشهای تحلیل مدارهای الکترونیکی، که اجازه می دهد پیش بینی قابلیت اطمینان به صورت پیوسته و با توجه به شرایط عملیاتی مدار انجام گیرد. هدف از انجام این پروژه بررسی روشهای پیش بینی قابلیت اطمینان اجزای الکترونیکی و انتخاب روشی برای پیش بینی قابلیت اطمینان مدارات الکترونیکی به کار رفته در توربین و به طور کلی در صنعت می باشد. بدیهی است که یکی از فاکتورهای مهم در صنعت کم کردن تعداد خرابیها و به کار بردن دستگاه هایی که نرخ خرابی کمتری دارند، می باشد. در این پروژه روشی ارائه شده است که مدارات پس از طراحی یا قبل از خریداری و قبل از به کارگیری از نظر قابلیت اطمینان مورد بررسی قرار گیرند که در صورتیکه نرخ خرابی آنها قابل قبول آن واحد صنعتی بود به کار گرفته شوند. با مطالعه مقالات مختلف و در نظر گرفتن نوع مدارات الکتریکی، و توجه به این مطلب که المانهای مدارات پس از خرید و یا پس از طراحی مشخص می باشند، بهترین روش پیش بینی مدارات ذکر شده روش آماری از پایین به بالا می باشد که برای این روش استانداردهای مختلفی برای پیش بینی وجود دارد. نتیجه بدست آمده از انجام این پروژه معرفی روشی برای پیش بینی قابلیت اطمینان مدارات الکترونیکی مورد استفاده در توربین (صنعت)، با توجه به تنوع مدارات الکترونیکی به دلیل وجود سازندگان مختلف این مدارات، و امکان پیش بینی نرخ خرابی مدارات جایگزین برای مدارات با نرخ خرابی بالا، می باشد. همچنین، در یک مدار الکترونیکی شناسایی فاکتورها و المانهایی از مدار که بر نرخ خرابی اثر بیشتری دارد، می باشدکه برای بهبود نرخ خرابی مدار، باید از المانهایی که نرخ خرابی کمتری دارند، استفاده نموده و همچنین بهترین شرایط عملکرد را برای کم کردن اثر این فاکتورها به کار گرفت. از نتایج مهم دیگر این پروژه، می توان از به کارگرفتن مدارات مجتمع به جای مدارت مجزا، همچنین استفاده از مدارت مجتمع با تکنولوژی mos به جای تکنولوژی ttl، برای کم کردن نرخ خرابی، اشاره نمود. که نتیجه موارد ذکر شده کم کردن نرخ خرابی مدارات الکترونیکی توربین و صرفه جویی در زمان و هزینه می باشد. کلمات کلیدی: قابلیت اطمینان، پیش بینی، نرخ خرابی، سیستمهای کنترل و ابزاردقیق، توربین
حسین رفیعی بروجنی مهدی علیزاده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رفتار سایشی نانوکامپوزیت al-sic در بارهای اعمالی و دماهای مختلف و مقایسه آن با آلومینیم تقویت نشده است. بدین منظور نمونه های کامپوزیتی با کسر حجمی های 0، 1، 3 و 5 درصد نانو sic به روش متالورژی پودر و به شکل دیسکی تهیه شدند. پس از بررسی ریزساختار نمونه ها و اندازه گیری چگالی و سختی، نمونه های تهیه شده تحت آزمون سایش پین روی دیسک قرار گرفتند. جهت بررسی اثر بار اعمالی بر رفتار سایشی نمونه ها، آزمون سایش تحت بارهای 3، 8 و 20 نیوتن در شرایط سرعت لغزش m/s11/0 در دمای محیط و مسافت لغزش m1000 قرار گرفتند. نتایج نشان داد در تمامی بارهای اعمالی یکسان، نمونه های کامپوزیتی نرخ سایش و ضریب اصطکاک کمتری نسبت به آلومینیم تقویت نشده دارند. افزایش کسرحجمی ذرات تقویت کننده، باعث کاهش میزان نرخ سایش و ضریب اصطکاک نمونه های کامپوزیتی شد که این شرایط برای نمونه al-5%sic از نمود بیشتری برخوردار بود. همچنین داده های بدست آمده بیان گر این موضوع بودند که افزایش بار اعمالی باعث افزایش میزان ضریب اصطکاک و نرخ سایش تمامی نمونه ها می شود که نمونه کامپوزیتی با 5 درصد نانو sic مقاومت بیشتری در مقابل افزایش بار اعمالی از خود نشان داد. بررسی تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی از سطح نمونه های ساییده شده در بارهای اعمالی مختلف نشان داد که در بار اعمالی 3 نیوتن مکانیزم غالب سایش نمونه ها خراشان و با افزایش نیرو این مکانیزم برای تمامی نمونه ها (به جز نمونه al-5%sic) به حالت چسبان تغییر می کند. در ادامه به بررسی اثر دما بر رفتار سایشی نمونه های کامپوزیتی و آلومینیم تقویت نشده پرداخته شد. این آزمون در محدوده دمایی °c200-25 و در بازه های °c25 و در شرایط سرعت لغزش m/s11/0، بار اعمالی n8 و مسافت m1000 انجام شد. نتایج نشان داد افزودن ذرات تقویت کننده باعث بالا رفتن دمای انتقال به سایش شدید نمونه ها می شود، به گونه ای که برای آلومینیم تقویت نشده، دمای انتقال به سایش شدید °c125، برای کامپوزیت al-1%sic °c150 و برای نمونه های al-3%sic و al-5%sic °c175 بود. همچنین بررسی ها نشان داد نمونه های کامپوزیتی از نرخ سایش و ضریب اصطکاک کمتری در مقایسه با آلومینیم تقویت نشده برخوردار است که با افزایش کسرحجمی نانو ذرات sic، نمونه ها از مقاومت به سایش بهتری برخوردار می شوند. بررسی تصاویر میکروسکوپی از سطح نمونه های ساییده شده در دماهای مختلف نشان داد مکانیزم سایش در منطقه سایش ملایم برای تمامی نمونه ها از نوع خراشان است اما با افزایش دما و ورود سایش به منطقه سایش شدید، مکانیزم سایش تمامی نمونه ها به جز نمونه al-5%sic چسبان است اما نمونه al-5%sic هنوز دارای سایش خراشان است که نشان از اثر مثبت فاز تقویت کننده دارد.
فاطمه صادقیان علی دادار
چکیده هرس سبز یا تابستانه مکمل هرس زمستانه بوده و در طی فصل رشد گیاه انجام میگیرد. هرس سبز در افزایش صفات کمی و کیفی میوه موثر میباشد. عمل تنککردن خوشههای انگور در مرحله تشکیل حبهها در ارقامی که خوشههای متراکم حاصل میکنند، موجب کاهش تعداد حبه و افزایش کیفیت میوه میشود. به منظور بررسی اثر هرس سبز در زمانهای مختلف، بر صفات کمی و کیفی میوه انگور رقم کشمشی آزمایشی با آرایش فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سال 1390 انجام گرفت. همچنین برای بررسی اثر روغنپاشی بر صفات کمی و کیفی میوه انگور رقم کشمشی، آزمایشی در طرح اسپیلت پلات با آرایش فاکتوریل در سال 1390 اجرا گردید. صفات مورد بررسی در این پژوهش، شامل صفات کمی و کیفی از جمله: وزن خوشه، وزن حبه، طول و عرض خوشه، طول و عرض حبه، تعداد خوشه و حبه، عملکرد بوته، سطح برگ، مواد جامد محلول، اسیدیته کل، پی اچ، رنگ و آفتاب سوختگی حبه، درصد تنک خوشه، سوختگی برگ و تعداد شاتبری بودند. نتایج نشان داد که اکثر تیمارها تاثیر معنیداری بر صفات کمی و کیفی میوه در سطح احتمال 1% داشت. در بررسی اثر سطوح مختلف هرس و زمان انجام آن مشخص شد که هرس شش گرهای در زمان آبگیری حبه در مقایسه با سایر سطوح هرس سبب بهبود صفات کمی و کیفی گردید. براساس نتایج بهدست آمده، کاربرد سطوح مختلف غلظت روغن سبب کاهش تعداد حبه در خوشه و در نتیجه افزایش طول حبه و وزن آن شد. همچنین این تیمار سبب افزایش مواد جامد محلول گردید. بین نوع روغنها تفاوت معنیداری بر اکثر صفات مورد بررسی مشاهده نگردید. سطوح 4% روغنها سبب بیشترین درصد آفتاب سوختگیبرگها گردید. واژگان کلیدی: هرس سبز، تنک گل، روغن، حبه، خوشه.
علیرضا حسینی اصغر کاظم زاده
آلیاژهای حافظه دار niti با توجه به خواص منحصربفرد خود شامل حافظه داری و سوپرالاستیسیته عالی، مقاومت بالا در برابر خوردگی و زیست سازگاری مناسب در بخش صنعت و پزشکی کاربردهای فراوانی پیدا نموده اند. علاوه بر محصولات چگال، استفاده از قطعات متخلخل این آلیاژ نیز در کاربردهای پزشکی بخصوص ارتوپدی و همچنین کاربردهای صنعتی بعنوان دمپر و قطعات جذب کننده پیشنهاد شده است. در بخش پزشکی، قطعات متخلخل niti با ساختار تخلخل باز می تواند بعنوان یک ایمپلنت، امکان رشد نسوج استخوانی را ایجاد کند. ضمن اینکه ایجاد تخلخل می تواند تا حد زیادی خواص مکانیکی این مواد را با مواد زیستی بدن تطبیق دهد. از آنجاییکه حضور حفرات در ساختار، رفتار مکانیکی و سوپرالاستیسیته ی قطعات را تغییر می دهد، لذا بررسی اثر تخلخل بر خواص مکانیکی قطعات متخلخل niti ضروری بنظر می رسد. با آنکه مشخصه یابی این قطعات بخصوص ریزساختار، دماهای استحاله و رفتار حافظه داری و سوپرالاستیسیته ی آن ها در تحقیقات مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است، با این وجود مطالعه ی مدون و متمرکز در زمینه رفتار مکانیکی قطعات متخلخل niti و اثر تخلخل بر خواص مکانیکی و سوپرالاستیسیته ی آن بخصوص در مورد قطعات با تخلخل بالا – بالای 50 درصد حجمی- صورت نگرفته است. در این تحقیق ابتدا تولید قطعات niti با حداقل مواد ناخواسته و ترکیبات بین فلزی مورد مطالعه قرار گرفته است. ریزساختار، رفتار استحاله ای و مورفولوژی تخلخل ها در این قطعات بطور کامل مشخصه یابی شده است. تلاش شده است قطعات با درصد حجمی تخلخل مختلف و مورفولوژی های متفاوت با استفاده از مواد فضاساز تولید گردد. همچنین اثر تغییر میزان غلظت نیکل و انجام عملیات پیرسازی بر دماهای استحاله ی قطعات مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت نمونه های آزمون مکانیکی فشار با تخلخل متفاوت با استفاده از مواد فضاساز تهیه و رفتار این قطعات در حالت بارگذاری استاتیک و سیکلی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به نتایج، قطعات متالورژی پودر با ساختار همگن از فاز niti و عاری از ترکیبات ناخواسته با خواص حافظه داری مناسب تولید شده است. استفاده از پودرهای هیدریدی تیتانیم و همچنین حضور هیدروژن در ساختار، تاثیر مثبتی بر همگن بودن ساختار قطعات داشته است. با توجه به کاربردهای مدنظر، سعی شده است با افزودن مواد فضاساز اوره و نمک طعام مشخصات تخلخل قطعات اصلاح و بهینه سازی گردد. با افزودن مواد فضاساز تا 70 درصد حجمی، قطعات niti با تخلخل بالا در بازه ی تخلخل 42 تا 70 درصد تولید شده اند. همچنین با افزودن مواد فضاساز بمیزان 50 درصد، قطعات با مورفولوژی تخلخل مناسب و ساختار بهم پیوسته ی حفرات جهت کاربردهای پزشکی ایجاد شده است. علاوه بر این نشان داده شده است، با افزودن مواد فضاساز دماهای استحاله قطعات کاهش یافته است، بطوریکه فاز آستنیت در محدوده ی دمای بدن پایدار شده است. پایداری آستنیت در این دما، بروز رفتار سوپرالاستیسیته ی برای قطعات تولیدی را تضمین خواهد نمود. خواص مکانیکی قطعات با انجام آزمون های فشار استاتیک و سیکلی مورد بررسی قرار گرفته است. اندازه گیری مدول-الاستیسیته قطعات متخلخل niti با توجه به غیر یکنواخت بودن ساختار و وجود مکان های تمرکز تنش و همچنین تغییرشکل ناشی از دوقلویی بسیار مشکل است. در این تحقیق مدول الاستیسیته بصورت ظاهری و در حین باربرداری اندازه گیری شده است. نتایج نشان می دهد با افزایش تخلخل، مدول الاستیسیته و سایر خواص مکانیکی مانند استحکام و میزان بازیابی کرنش کاهش یافته است. با این وجود قطعات niti با تخلخل بالا، تلفیقی از استحکام بالا و سفتی یا مدول الاستیسیته ی پایین را نشان می دهند که استفاده از آن ها را در کاربردهای ارتوپدی برای ساخت ایمپلنت هایی با قابلیت تحمل بارهای سنگین امکا ن پذیر می سازد. همچنین مقادیر خواص مکانیکی با مقادیر بدست آمده برای بافت استخوانی بدن انسان تطابق بسیار مناسبی دارد، لذا جایگزینی آن ها را با بافت استخوانی توجیه می کند. قطعات متخلخل niti خاصیت سوپرالاستیسیته مناسبی نشان داده و تا 9 درصد بازیابی کرنش پس از بارگذاری مشاهده شده است. البته با افزایش میزان تخلخل، میزان بازیابی کرنش کاهش یافته است. در مورد نمونه های ساخته شده بدون فضاساز، بارگذاری های سیکلی در حالت تنش و کرنش ثایت، بازیابی کرنش را بمیزان صددرصد نشان می دهد. در نقطه ی مقابل برای قطعات ساخته شده با اوره و دارای بیش از 50 درصد تخلخل، پس از بارگذاری، کرنش باقیمانده در قطعات ایجاد شده است که ناشی از وجود دیواره های نازک و تغییرشکل دائمی این قطعات است. در این قطعات شکستگی دیواره های نازک حفرات از همان درصدهای پایین کرنش مشاهده می شود. بروز سوپرالاستیسیته و وجود حلقه ی هیسترزیس در منحنی تنش- کرنش قطعات niti امکان جذب انرژی بصورت برگشت پذیر را در این قطعات اثبات می کند. در این حالت قطعات متخلخل niti امکان جذب بالای انرژی در حالت استاتیک به علت ایجاد سطح هموار در منحنی های تنش- کرنش و همچنین قابلیت جذب بارهای لرزشی را به علت حضور هیسترزیس مکانیکی توامان دارا هستند که در نوع خود منحصربفرد است. همچنین اثر درصد حجمی تخلخل بر خواص مکانیکی niti در این تحقیق و تحقیقات مشابه با نتایج بدست آمده با مدل های پبشنهادی تجربی و تحلیلی برای مواد متخلخل مقایسه شده است. نشان داده شده مدل های تجربی spriggs و phani تا حد زیادی با نتایج تجربی همخوانی دارد. در این بین مدل phani برای طیف وسیعی از مواد با تخلخل مختلف قابل کاربرد است. همچنین برای مدل تحلیلی gibson و ashby اطلاعات در تخلخل های بالا – مدنظر این تحقیق- بر نتایج تجربی منطبق است. همچنین برای مدل mori-tanaka، با فرض در نظر گرفتن اثر حفرات بر یکدیگر و فرض بیضوی بودن آن ها نتایج بدست آمده با نتایج تجربی قابل تطبیق خواهد بود.
معصومه جنگلی بایگی مهدی علیزاده
جوانه زنی بذر فرایندی است که طی آن جنین های موجود در بذرهای دارای قوه نامیه و بدون خواب در شرایط مناسب محیطی به گیاهچه تبدیل می شوند. استفاده از روش های تسهیل کننده جوانه زنی شامل روش های مکانیکی، پیش تیمار با ترکیبات شیمیایی و استفاده از دامنه های دمایی مناسب، باعث بهبود شاخص های جوانه زنی از قبیل درصد، سرعت و یکنواختی جوانه زنی می شود. امروزه برای برآورد شاخص های جوانه زنی از مدل های رگرسیون غیر خطی استفاده می کنند. در اغلب مدل های مورد استفاده، سرعت جوانه زنی فقط تابعی از زمان در نظر گرفته می شود و تاثیر سایر شاخص های جوانه زنی نادیده گرفته می شود. یکی از مدل هایی که برای رفع این مشکل وجود دارد مدل چهار پارامتری هیل می باشد که در آن برای محاسبه سرعت، علاوه بر زمان، یکنواختی جوانه زنی نیز در نظر گرفته می شود. در این پژوهش جوانه زنی بذر دو رقم پسته (شاهپسند و عباسعلی)، در سه فاصله زمانی از برداشت (بلافاصله، دو ماه و شش ماه) مورد آزمون قرار گرفت. شاخص های جوانه زنی تحت تاثیر تیمارهای شیمیایی جیبرلین، نیترات پتاسیم، سیانامید هیدروژن (دورمکس) و سرمادهی مرطوب با استفاده از برازش داده ها در مدل چهار پارامتری هیل سنجیده شد. نتایج نشان داد که بلافاصله پس از برداشت درصد نهایی جوانه زنی بذرها پایین بوده و با گذشت زمان در مراحل بعدی درصد جوانه زنی افزایش می یابد. دو رقم از لحاظ جوانه زنی و میزان رکود با هم تفاوت دارند به طوریکه در رقم عباسعلی با گذر زمان، جوانه زنی سریعتر آغاز می گردد اما در رقم شاهپسند با گذشت زمان و انبارمانی بذرها، جوانه زنی دیرتر آغاز شده است (فاز تاخیر طولانی تر). اعمال تیمارها باعث بهبود شاخص های جوانه زنی مانند زمان لازم تا شروع جوانه زنی و زمان لازم تا 50 درصد جوانه زنی شده است. نقش مثبت سیانامید هیدروژن در بهبود جوانه زنی به اثبات رسید و نتایج نشان داد که اثر آن مساوی با اثرات جیبرلین و نیترات پتاسیم که از ترکیبات شناخته شده در زمینه جوانه زنی هستند می باشد. سرمادهی مرطوب نیز از بین تیمارهای اعمال شده به عنوان مطلوب ترین تیمار شناخته شد.
مهدی علیزاده علی اکبر امین بیدختی
امروزه به دلیل رقابت شدید توجه به نیروی انسانی برای افزایش کارایی ضروری است. موفق و موثر بودن یک مدیر نیز در گرو مورد قبول واقع شدن برای کارکنان است و اینکه کارکنان او را به عنوان یک رهبر برجسته بپذیرند. هدف از این پژوهش بررسی رابطه ی سبک رهبری و فرهنگ سازمانی درهتل های 4 و 5 ستاره ی استان مازندران می باشد و تمرکز کار برروی رهبری و فرهنگ و اینکه کدام یک از سبک ها و روش های مدیریتی تأثیر بیشتر و موثرتری (با در نظر گرفتن فرهنگ ایرانی) در موفقیت هتل های ایرانی دارد. در این پژوهش برای شناسایی فرهنگ ایرانی از این ابعاد که شامل: 1- عملکرد گرایی 2- قاطعیت 3- آینده نگری 4- نوع دوستی 5- اجتناب از عدم اطمینان 6- فاصله قدرت 7- برابری جنسی 8- جمع گرایی بین گروهی 9- جمع گرایی درون گروهی و همچنین برای شناسایی رهبری برجسته از شش بعد عمومی رهبری که عبارتند از: رهبری کاریزما، رهبری تیمی، رهبری مشارکتی، رهبری نوع دوستی، رهبری خودمختار و رهبری خودمحافظتی استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش کارکنان هتل های 4 و 5 ستاره ی استان مازندران می باشد که در مجموع 909 نفر است که از این تعداد 270 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. پرسشنامه پژوهش با استفاده از پرسشنامه گلوب چه در بخش شناسایی فرهنگ و چه در تعیین رهبری برجسته استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که رهبری کاریزما دارای بالاترین کارآمدی و اثرگذاری با توجه به فرهنگ کارکنان که بعد از آن رهبری تیمی قرار گرفت و کمترین اثرگذاری مربوط به رهبری خود مختاری می باشد. کلیه اعداد و بار عاملی های مدل اندازه گیری هر دو متغیر قابل قبول و مطلوب به دست آمد و با توجه به شاخص های مناسب برازش مدل همبستگی های مشاهده شده در مدل پژوهش پذیرفته شده است.
محمد ایمانی اقبلاغ محمد مهدی شریفانی
به¬منظور مطالعه اثر برخی ترکیبات طبیعی و شبه هورمونی بر عمر¬انباری و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی انگور رقم شاهانی (رنگ پوست قرمز) و رقم صاحبی (رنگ پوست سفید)، از اسانس آویشن شیراز با غلظت 5 میکرولیتر بر لیتر، متیل جاسمونات با غلظت 0.2 میلی مول بر لیتر و اسید سالیسیلیک با غلظت 2 میلی مول بر لیتر، با 4 تکرار در قالب فاکتوریل و بر پایه طرح کاملا تصادفی استفاده شد، و برخی خصوصیات ماندگاری و کیفی میوه در زمان¬های 0، 15، 30 و 45 روز پس از انبارداری اندازه گیری شد. نتایج نشان داد تیمار¬های اسید سالیسیلیک و اسانس آویشن شیراز سبب کاهش فساد قارچی و موجب حفظ سفتی بافت میوه گردید. تیمار اسید سالیسیلیک در هر دو رقم با کاهش از دست دهی آب میوه کاهش وزن میوه را کنترل و کاهش داد و موجب افزایش سفتی و ثبات مواد جامد محلول نسبت به نمونه شاهد در مراحل انبارداری گردید. تمامی تیمارها اثر چندانی بر تغییر اسیدیته و درجه اسیدی میوه نداشتند، جز اینکه تیمار متیل جاسمونات در رقم شاهانی در زمان انتهای انبارداری باعث حفظ بیشتر اسیدیته میوه گردید. میزان ترکیبات فنلی کل در هر دو رقم در طول مدت انبارمانی افزایش یافت ولی این افزایش در نمونه شاهد نسبت به سایر تیمار¬ها بیشتر بود. تغییرات مواد کربوهیدراتی شامل قند کل و گلوکز به ترتیب صعودی و نزولی بود. کمترین افزایش در میزان قند کل مربوط به تیمار سالیسیلیک اسید بود که می¬تواند به دلیل آب از دست دهی کم باشد. کاهش در میزان گلوکز نیز در تمامی تیمار¬ها مشاهده شد که می¬تواند به دلیل مصرف شدن آن در جریان تنفس و سوخت و ساز به جای ساکارز باشد. از نظر آنتوسییانین تغییرات در رقم صاحبی معنی¬دار نبود ولی در رقم شاهانی تیمار سالیسیلیک اسید با تاثیر بر مسیر سنتز این ماده و آنزیم های دخیل در آن میزان آنتوسیانین را فقط در مرحله انتهای انبارداری نسبت به سایر تیمار¬ها افزایش داد.
سوده کمالی فرح آبادی حسین زارعی
به منظور بررسی تکثیر قلمه ای درختچه زینتی فردوسی، آزمایشی در دو بخش عملیاتی گلخانه ای و آزمایشگاهی (ریزازدیادی) در سال 1389 در پردیس دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام گردید. در بخش گلخانه ای، اثرات بسترهای کشت، غلظت های مختلف اسید ایندول بوتیریک و زمان گرفتن قلمه در ریشه زایی قلمه ها در شرایط مه افشان در قالب طرح اسپلیت پلات بر پایه کاملاً تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. محدوده علظت های اسید ایندول بوتیریک شامل 0، 200، 4000و 6000 پی پی ام و بسترهای کشتی که مورد ارزیابی قرار گرفتند شامل پرلیت، مخلوط ماسه و پرلیت، مخلوط کوکوپیت و پرلیت، مخلوط کوکوپیت و ماسه نسبت 1:1 و مخلوط کوکوپیت، ماسه و پرلیت به نسبت 1:1:1 بودند قلمه های به طول 20-15 سانتی متر در دو ماه مرداد و مهر از گیاهان مادری بالغ تهیه شدند و پس از تیمار با غلظت های مختلف اکسین در بسترهای کشت قرار گرفتند. در این آزمایش صفات درصد قلمه های ریشه دار شده، تعداد ریشه در هر قلمه، میانگین طول ریشه، طول بلندترین ریشه، وزن تر وزن خشک ریشه، درصد قلمه های خشک شده، تعداد و طول شاخه هار جدید، تعداد برگ جدید و درصد زنده مانی پس از انتقال قلمه های اندازه گیری شد. در بخش آزمایشگاهی نیز قلمه های تک گره ساقه به قطر 75/0-5/0 سانتر متر در محیط های کشت ریزازدیادی با ترکیبات مختلف هورمونی کشت شدند. نتایج حاصل از تجربه واریانس داده های حاصل از بخش گلخانه ای نشان داد که اثر بستر کشت و اسید ایندول بوتیریک بر رور صفات درصد قلمه های ریشه دار شده، تعداد ریشه در هر قلمه، میانگین طول ریشه، طول بلندترین ریشه، وزن تر وزن خشک ریشه و درصد قلمه های خشک شده معنی دار است و بیشترین میانگین ها در این صفات غلظت های 2000 و 4000 پی پی ام اسید ایندول بوتیریک مشاهده شد و بهترین بستر نیز بستر مخلوط کوکوپیت و پرلیت می باشد. زمان نیز روی ریشه زایی قلمه های اثر معنی داری داشت و بهترین ریشه زایی مربوط به ماه مرداد بود. در کشت درون شیشه ای، تک گره ها ریشه زایی نداشتند.
مهدی علیزاده عطاالله حاجتی مدارایی
آن گونه که میدانیم به دلیل قرار گرفتن کشورمان بر روی کمربند لرزه ای آلپ-هیمالیا یکی از لرزه خیزترین کشورهای دنیا محسوب می شود. به همین دلیل توجه ویژه به اعضای باربر جانبی که وظیفه اصلی تحمل بارهای جانبی زلزله را به عهده دارند کاملاٌ ملموس می باشد.در ساختمانهای بتنی یکی از مهمترین اعضای باربر جانبی دیوارهای برشی می باشند که به دلایل معماری در بسیاری از مواقع نیازمندی لحاظ نمودن بازشو در آنها وجود دارد به همین منظور در این تحقیق به بررسی دیوارهای برشی با بازشو که به دیوارهای کوپله موسوم هستند پرداخته خواهد شد.نظر به اینکه در سالهای اخیر روشهای گوناگون تحلیل و طراحی اصلاح گردیده و استفاده از روشهای نوین در دستور کار اکثر آئین نامه ها قرار گرفته است در این پژوهش نیز استفاده از روش طراحی بر اساس سطوح عملکرد مد نظر خواهد گرفت این روش در آئین نامه های معتبر همچون atcو femaو نیز در دستورالعمل به سازی ساختمانها ارائه گردیده است .نوع تحلیل نیز تحلیل غیر خطی انتخاب خواهد شد تا بتوان رفتار نزدیک به واقعیت سازه را مدلسازی و بررسی نمود.
کیانوش حسن زاده خدایار همتی
بادرنجبویه گیاهی دارویی است که اسانس آن کاربرد فراوانی در صنایع دارویی، غذایی و بهداشتی داشته و همچنین دارای ترکیب اسید رزمارینیک (ra) می¬باشد که امروزه بر علیه ویروس hiv1 و درمان بیماری ایدز مورد استفاده قرار می¬گیرد. در این تحقیق اثر کود¬های آلی و محلول پاشی با اسید سالیسیلیک (sa) در غلظت های 0، 2-10، 4-10 و 6-10 مولار بر روی عملکرد اسانس و برخی متابولیت¬های ثانویه گیاه دارویی بادرنجبویه بررسی شد. آزمایش در قالب طرح فاکتوریل بر پایه بلوک¬های کامل تصادفی در سه تکرار به صورت گلدانی صورت گرفت. متغیر¬های اندازه¬گیری شده شامل وزن تر و خشک اندام هوایی، درصد اسانس، عملکرد اسانس، اجزای اسانس، میزان اسید رزمارینیک و فعالیت آنتی¬اکسیدانی بود. استخراج اسانس بوسیله کلونجر، شناسایی اجزای اسانس توسط gc/ms، میزان اسید رزمارینیک توسط hplc و فعالیت آنتی اکسیدانی توسط اسپکتروفتومتر انجام گرفت. کود¬های آلی و کاربرد اسید سالیسیلیک بر درصد و عملکرد اسانس، میزان اسید رزمارینیک و فعالیت آنتی¬اکسیدانی در سطح یک درصد تفاوت معنی¬داری را نشان داد. بر اساس آزمون lsd حداکثر درصد اسانس (536/0 درصد) در تیمار کود گاوی و غلظت 2-10 مولار sa و کمترین مقدار آن (203/0 درصد) مربوط به تیمار کود¬های گاوی و گوسفندی بدون کاربرد sa بدست آمد. همچنین حداکثر عملکرد اسانس به میزان 14/2 میلی¬لیتر در گلدان در تیمار کود گاوی و غلظت 2-10 مولار sa حاصل شد. نتیجه تجزیه اسانس نشان داد که سیترال (e&z) با 88/61 درصد بیشترین جزء اسانس را شامل می¬شود. میزان ra با استفاده از کود گوسفندی و کاربرد sa در غلظت 4-10 مولار دارای بیشترین مقدار و تیمار شاهد بدون کاربرد اسید سالیسیلیک دارای کمترین مقدار آن بود. فعالیت آنتی اکسیدانی تحت تاثیر تیمار غلظت¬های مختلف sa قرار نگرفت و بیشترین مقدار آن مربوط به تیمار کود ورمی¬کمپوست شاهد و کمترین مقدار آن به تیمار کود گاوی و کاربرد sa با غلظت 2-10 مولار مشاهده گردید.
صبا صمدی عظیم قاسم نژاد
اسید سالیسیلیک و متیل جاسمونات به عنوان دو هورمون گیاهی با القای سنتز آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز و تحریک تولید و تجمع پروتئین کیناز ها، اکسیژن های رادیکال آزاد، مونو اکسید ازت، تنظیم اسیدیته سلول و تجمع اسمولیت هایی مانند پرولین نقش به سزایی در تولید متابولیت های ثانویه ایفاء می کنند. در پژوهش حاضر اثر محرک های اسید سالیسیلیک (sa) و متیل جاسمونات (meja) به عنوان تحریک کننده بر فعالیت آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز (pal)، تجمع اسید آمینه پرولین، درصد مهار رادیکال های آزاد و محتوای فنلی و فلاونوئیدی کالوس کنگرفرنگی مورد بررسی قرارگرفت. به این منظور sa و meja در پنج سطح 0، 50، 100، 200، 250 میکرومولار در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در محیط کشت کالوس مورد استفاده قرار گرفتند. طبق نتایج حاصله تغییرات فعالیت آنزیم pal، محتوای ترکیبات فنیل پروپانوئیدی و تجمع پرولین تحت تاثیر نسبت های مختلف محرک قرار داشته و نسبت به هم همبستگی مثبتی نشان دادند. تحت تاثیر تیمار 100 میکرومولار meja حداکثر تجمع فنل کل، فلاونوئید و پرولین مشاهده شد. با افزایش سطوح متیل جاسمونات از این مقدار،کاهش محتوای ترکیبات فنلی و میزان پرولین را به همراه داشت. در مقابل در نمونه های تیمار شده با sa افزایش غلظت، سبب افزایش ترکیبات فنیل پروپانوئیدی شد. به طوریکه تحت تاثیر تیمار 200 میکرومولار حداکثر میزان فنل تجمع یافت. البته بین تیمارهای 100،200 و250 میکرومولار sa اختلاف معنی داری مشاهده نشد. اثر متقابل sa و meja نیز کاملا معنی دار بوده و غلظتهای 50 میکرومولار sa و 50 میکرومولار meja و همچنین غلظت اسید سالیسیلیک 100 میکرومولار و meja 50 میکرومولار حداکثر میزان ترکیبات فنیل پروپانوئیدی را داراست. همبستگی مثبت فعالیت آنزیم pal و تجمع ترکیبات فنلی بیانگر نقش کلیدی pal در بیوسنتز ترکیبات فنلی در گیاه کنگرفرنگی است. با توجه به نتایج بدست آمده بیان میشود که آنزیم pal به عنوان اولین و مهم ترین آنزیم در تولید ترکیبات پلیفنلی تحت تاثیر تیمارهای اعمال شده قرار داشته و با بهینه سازی غلظت الیستورها می توان به تغییر ترکیبات بیوشیمیایی در جهت حصول بیشتر به متابولیت های ثانویه کنگرفرنگی در شرایط درون شیشه ای دست یافت.
زهرا گلشادی قلعه شاهی حسین زارعی
به منظور بررسی تکثیر قلمه¬ ساقه و پیوند رومیزی درختچه زینتی ماگنولیا¬ی بنفش، بستر¬های ریشه¬زایی، غلظت¬های مختلف اسید ایندول بوتیریک، انواع قلمه ساقه، پیوند رومیزی نیمانیم و امگا و اثرات زمان گرفتن قلمه و انجام پیوند در شرایط گلخانه¬ای در چهار آزمایش مجزا در سال 1392-1393 مورد بررسی قرار گرفت. طرح آماری استفاده شده در این پژوهش بلوک¬های کامل تصادفی با آرایش فاکتوریل بود. در بخش تکثیر قلمه ای، ابتدا قلمه¬های نیمه خشبی نوع جانبی از درختچه¬های مادری تهیه شدند. برای تیمار قلمه¬ها، غلظت¬های صفر، 1000، 2000، 4000 و 6000 میلی گرم در لیتر اسید ایندول بوتیریک استفاده و قلمه¬ها در بستر مخلوط کوکوپیت+ پرلیت کشت شدند. پس از آن در آزمایشی دیگر به منظور بررسی تاثیر بستر کشت بر ریشه¬زایی قلمه¬های درختچه¬ی ماگنولیا¬ی بنفش، قلمه¬های نیمه خشبی جاری غیر انتهایی از درختان مادری تهیه شد و با دو غلظت هورمونی صفر و 4000 میلی¬گرم در لیتر اسید ایندول بوتیریک تیمار گردیدند و سپس در بستر¬های ریشه¬زایی مخلوط کوکوپیت+ پرلیت، مخلوط کوکوپیت+ پرلیت+ ورمی¬کولایت و مخلوط کوکوپیت+ ورمی کولایت کشت گردیدند. همچنین به منظور تعین بهترین نوع قلمه¬ی ساقه در تکثیر رویشی این درختچه، قلمه¬های نیمه¬خشبی انتهایی، نیمه خشبی غیر انتهایی، پاشنه¬دار و یک¬ساله تهیه و با غلظت 4000 میلی¬گرم بر لیتر اسید ایندول بوتیریک تیمار گردیدند و سپس در بستر مخلوط کوکوپیت+ پرلیت کشت شدند. در این آزمایشات صفات درصد ریشه¬زایی، درصد قلمه¬های کالوس¬داده، طول ریشه، تعداد ریشه، وزن تر ریشه، وزن خشک ریشه، وزن تر کالوس، تعداد جوانه¬های حاصله، تعداد برگ¬های حاصله، طول بلند¬ترین ریشه و درصد زنده¬مانی قلمه¬های ریشه¬دار شده پس از انتقال به گلدان اندازه¬گیری شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها اثر معنی¬دار بستر¬های ریشه¬زایی، اثر استفاده از تیمار اکسینی نسبت به عدم استفاده از آن و نوع قلمه¬ی ساقه را برای بسیاری از پارامتر¬های مثبت نشان داد. بستر مخلوط کوکوپیت+ پرلیت+ ورمی¬کولایت و مخلوط کوکوپیت+ پرلیت در بسیاری از پارامتر¬ها جزء بستر¬های مناسب بوده است. زمان قلمه¬گیری نیز بر اکثر پارامتر¬ها اثر معنی¬دار داشته و بیشترین میانگین¬ها مربوط به اوایل تیر ماه بود. همچنین از بین قلمه¬ها، قلمه¬ی پاشنه¬دار در بسیاری از پارامتر¬ها جزء بهترین بوده است. در مورد تیمار هورمونی، بیشترین درصد ریشه¬زایی، و اکثر صفات در غلظت 4000 میلی¬گرم در لیتر بوده است. در بررسی پیوند رومیزی،پایه ماگنولیا¬ی سفید و ماگنولیا¬ی بنفش تهیه و پیوند رومیزی امگا و نیمانیم انجام گردید و سپس قلمه¬ها با غلظت 4000 میلی¬گرم در لیتر اسید ایندول بوتیریک تیمار شدند و در بستر کشت گردیدند نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده¬ها نشان داد که پیوند نیمانیم و پایه سفید در اکثر پارامتر¬ها دارای برتری است.
علی اعتراف حسین زارعی
گل میخک با نام علمی dianthus caryophyllus یکی از قدیمی¬ترین و متداول¬ترین گل های شاخه بریده محسوب شده و از محبوبیت خاصی بین عموم مردم برخوردار است. یکی از بزرگترین مشکلات موجود در استفاده از گل های بریده، کوتاهی عمر گلدانی، پژمردگی و پیری زودرس آنهاست. به حداقل رساندن ضایعات پس از برداشت در گل های شاخه بریده و افزایش عمر پس از برداشت آنها امری بسیار ضروری و مهم می باشد. به منظور بررسی اثر تیمار¬های مختلف بر افزایش ماندگاری گل شاخه بریده میخک خوشه¬ای آزمایشی در آزمایشگاه علوم باغبانی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1393 اجرا گردید. در این آزمایش از آب مقطر (به¬عنوان شاهد)، نیترات نقره (بدون ساکاروز با غلظت 750 میلی¬گرم در لیتر) و غلظت¬های 25، 50، 75 و 100درصد عرق نعناع به همراه ساکارز 6 درصد ثابت برای هر تیمار، غلظت¬های25، 50، 75 و 100 درصد نوشابه (سون آپ)، 25، 50، 75 و 100درصد آب میوه (آب انگور)، غلظت¬های 25، 50، 75 و 100درصد دلستر و ساکارز 6 درصد به عنوان تیمار¬های اصلی افزایش¬دهنده عمر پس از برداشت گل میخک خوشه¬ای استفاده گردید. گل¬ها به مدت یک ماه در تیمار¬های مذکور در شرایط سردخانه ای با دمای 8-9 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 65 درصد قرار داده شدند. بر اساس نتایج تجزیه واریانس تمام نوشیدنی¬ها بر روی پارامترهای اندازه¬گیری شده با 99% اطمینان معنی¬دار شدند نتایج نشان داد بهترین کیفیت ظاهری مربوط به تیمار نوشابه 25% می¬باشد که نسبت به تیمار شاهد و سایر تیمارها اختلاف معنی¬داری داشت. همچنین بیشترین تعداد گل¬های قابل قبول مربوط به تیمارهای نوشابه 75 درصد و نوشابه 100 درصد می¬باشد. بالاترین عمر گلجایی هم مربوط به تیمار نوشابه 75 درصد بود. کلمات کلیدی: میخک خوشه ای، پس از برداشت، عرق نعناع، عمر گلجایی، کیفیت ظاهری
لادن ارفعی مهدی علیزاده
به منظور مطالعه تاثیر جنسیت گیاه مادری در ریشه زایی قلمه های ساقه کیوی فروت و اثرات غلظت های مختلف هورمون ایندول بوتریک اسید، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار رقم و با 30 تکرار برای هر رقم و تیمار به اجرا در آمد. تیمار های هورمونی در چهار سطح و شامل شاهد، 250، 500 و 1000 پی پی ام بود. ارقام مورد استفاده در این پژوهش شامل سه رقم کیوی ماده به نام های آبوت، هایوارد، هایواردبهی و یک رقم گرده زا (نر) بود. فاکتور های مورفولوژیکی اندازه گیری شده شامل طول بزرگترین و کوچکترین ریشه، تعداد ریشه، سطح برگ، درصد ریشه زایی و فاکتور های بیوشیمیایی شامل قندکل، فنل، کلروفیل، کارتنویید و میزان ایندول استیک داخلی میباشد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس استفاده از تیمار های اکسینی را در بسیاری از پارامتر ها مثبت نشان دادند. این تنظیم کننده رشد بر میزان طول کوچکترین ریشه، بزرگترین ریشه، تعداد ریشه و درصد ریشه زایی موثر بود. از تیمار های هورمونی، تیمار500 پی پی ام بیشترین میزان طول بزرگترین ریشه (766/0 سانتی متر) و همچنین بالاترین میزان تعداد ریشه (5/0) را نشان داد. در بین ارقام نیز، رقم هایوارد و رقم گرده زا (نر) بیشترین میزان طول بزگترین ریشه و تعداد ریشه را نشان دادند. درصد ریشه زایی رقم گرده زا (نر) نیز در بین ارقام بالاترین میزان (35/28 درصد) را نشان داد. در بین تیمار های هورمونی هم، در تیمار 1000 پی پی ام بیشترین درصد ریشه زایی (67/21 درصد) حاصل شد. طبق نتایج حاصل از اندازه گیری کلروفیل و قند در قلمه ها، بیشترین میزان کلروفیل (49/3 میلی گرم در گرم وزن تر) و قند (011/0 میلی گرم در گرم) در رقم آبوت مشاهده شد. اندازه گیری متوسط سطح برگ در درختان مادری نشان داد که رقم هایوارد بیشترین میزان را داراست (1501 میلی مترمربع). نتایج حاصل از اندازه گیری ایندول استیک اسید درون زا با تکنیک hplc نشان داد که درختان مادری رقم نر بیشترین میزان (052/1 میلی گرم بر لیتر) این هورمون طبیعی را داراست. نتایج حاصل از همبستگی بین صفات، نشان از وجود همبستگی مثبت بین تعداد ریشه و حجم کالوس و درصد ریشه زایی با محتوی اسید ایندول استیک طبیعی موجود در گیاهان مادری داشت. نتایج بدون شک ثابت می نماید که جنسیت گیاه مادری بر ریشه زایی موثر است و جنس نر قابلیت ریشه زایی بالاتری از ارقام ماده دارد.به منظور مطالعه تاثیر جنسیت گیاه مادری در ریشه زایی قلمه های ساقه کیوی فروت و اثرات غلظت های مختلف هورمون ایندول بوتریک اسید، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار رقم و با 30 تکرار برای هر رقم و تیمار به اجرا در آمد. تیمار های هورمونی در چهار سطح و شامل شاهد، 250، 500 و 1000 پی پی ام بود. ارقام مورد استفاده در این پژوهش شامل سه رقم کیوی ماده به نام های آبوت، هایوارد، هایواردبهی و یک رقم گرده زا (نر) بود. فاکتور های مورفولوژیکی اندازه گیری شده شامل طول بزرگترین و کوچکترین ریشه، تعداد ریشه، سطح برگ، درصد ریشه زایی و فاکتور های بیوشیمیایی شامل قندکل، فنل، کلروفیل، کارتنویید و میزان ایندول استیک داخلی میباشد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس استفاده از تیمار های اکسینی را در بسیاری از پارامتر ها مثبت نشان دادند. این تنظیم کننده رشد بر میزان طول کوچکترین ریشه، بزرگترین ریشه، تعداد ریشه و درصد ریشه زایی موثر بود. از تیمار های هورمونی، تیمار500 پی پی ام بیشترین میزان طول بزرگترین ریشه (766/0 سانتی متر) و همچنین بالاترین میزان تعداد ریشه (5/0) را نشان داد. در بین ارقام نیز، رقم هایوارد و رقم گرده زا (نر) بیشترین میزان طول بزگترین ریشه و تعداد ریشه را نشان دادند. درصد ریشه زایی رقم گرده زا (نر) نیز در بین ارقام بالاترین میزان (35/28 درصد) را نشان داد. در بین تیمار های هورمونی هم، در تیمار 1000 پی پی ام بیشترین درصد ریشه زایی (67/21 درصد) حاصل شد. طبق نتایج حاصل از اندازه گیری کلروفیل و قند در قلمه ها، بیشترین میزان کلروفیل (49/3 میلی گرم در گرم وزن تر) و قند (011/0 میلی گرم در گرم) در رقم آبوت مشاهده شد. اندازه گیری متوسط سطح برگ در درختان مادری نشان داد که رقم هایوارد بیشترین میزان را داراست (1501 میلی مترمربع). نتایج حاصل از اندازه گیری ایندول استیک اسید درون زا با تکنیک hplc نشان داد که درختان مادری رقم نر بیشترین میزان (052/1 میلی گرم بر لیتر) این هورمون طبیعی را داراست. نتایج حاصل از همبستگی بین صفات، نشان از وجود همبستگی مثبت بین تعداد ریشه و حجم کالوس و درصد ریشه زایی با محتوی اسید ایندول استیک طبیعی موجود در گیاهان مادری داشت. نتایج بدون شک ثابت می نماید که جنسیت گیاه مادری بر ریشه زایی موثر است و جنس نر قابلیت ریشه زایی بالاتری از ارقام ماده دارد.
سارا خورشا مهدی علیزاده
کشت بافت گیاهی یک روش کارآمد برای ازدیاد رویشی گیاهان به شمار می¬رود. میزان موفقیت در این تکنولوژی به چند عامل خیلی ساده بستگی دارد. یک عامل بسیار مهم انتخاب صحیح نوع تنظیم کننده¬ی رشد و نوع اجزای محیط کشت غذایی است. پژوهش حاضر به منظور ارزیابی کارایی صمغ زردآلو به عنوان یکی از اجزای محیط غذایی در ریزازدیادی انگور رقم لعل انجام شد. آزمایش در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 4 تکرار انجام شد. بدین منظور محیط کشت نیمه جامد موراشیگی و اسکوگ (ms) حاوی غلظت¬های مختلف صمغ زردآلو (2 تا 6 گرم در لیتر) تهیه شد. ابتدا تیمارهای مورد نظر صمغ در کشت کالوس گیاه هویج، به عنوان یک گیاه مدل استفاده شد و پس از مشاهده نتایج مثبت، همان تیمارها عینا در محیط کشت پرآوری یک گیاه علفی(استویا) به کار رفت و درنهایت صمغ مورد نظر در محیط ریزازدیادی انگور (گیاه چوبی) مورد بررسی قرار گرفت. تنظیم کننده های رشد مورد استفاده در گیاه هویج (-d2.4 به مقدار 1 میلی گرم در لیتر)، گیاه استویا (iba به مقدار2 میلی گرم بر لیتر) و در گیاه انگور (iba به مقدار2 میلی گرم بر لیتر) بود. ریز نمونه های مورد آزمایش در گیاه هویج (حلقه کامبیومی و بافت های آبکش ثانویه)، گیاه استویا (ساقه های دو تا سه بندی) و در گیاه انگور (قطعات دوبندی ساقه) بودند. گیاهان رشد یافته در شرایط درون شیشه¬ای 21 روز پس از انجام کشت مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که، استفاده از صمغ زردآلو به عنوان یک افزودنی آلی در محیط کشت پایه این گیاهان نه تنها اثرات منفی به جای نمی گذارد، بلکه بسیار مفید نیز واقع شده است. افزودن صمغ باعث بهبود کال¬زایی و کیفیت کالوس در ریزنمونه های ریشه هویج شد که تیمار 6 گرم بر لیتر با توجه به کمترین زمان کال زایی و بالاترین میزان کالوس زایی بهترین تیمار بود. در گیاه استویا روند کاملا مشخصی به دست نیامد ولی تیمارهای 2و4 گرم بر لیتر در اکثر صفات (طول ریشه، طول گیاهچه، سطح برگ، کلروفیل و کاروتنوئید) نتایج مثبتی نسبت به شاهد نشان دادند. در مورد گیاه انگور، افزودن این ماده آلی به محیط کشت باعث افزایش رشد رویشی در این ریزنمونه ها گردید. بهترین تیمار در بین مقادیر استفاده شده در محیط کشت ریزافزایی انگور، تیمار 6 گرم بر لیتر با کمترین زمان ریشه زایی، بالاترین درصد شاخه زایی و ریشه زایی، کوتاهترین زمان ظهور اولین برگ، بیشترین تعداد ریشه و برگ انتخاب گردید. تیمار 4 گرم بر لیتر بیشترین تعداد ریشه، طویل ترین گیاهچه و ریشه، بیشترین تعداد میانگره و بلندترین میانگره، بیشترین تعداد شاخه های فرعی و بزرگترین سطح برگ را به خود اختصاص داد. تیمار 2 گرم بر لیتر و محیط فاقد صمغ اثرات مفیدی نشان ندادند. با وجود نتایج قابل قبول کاربرد صمغ در پژوهش حاضر، به هرحال، برای توصیه این صمغ و استفاده از آن در مقیاس تجاری آزمایشات تکمیلی با سایر گیاهان نیز ممکن است مورد نیاز باشد.
مریم تدین مهدی علیزاده
پژوهش حاضر با هدف ازدیاد انبوه پایه رویشی gf677 (هیبرید هلو-بادام) با استفاده از قلمه های بسیار کوچک (ریزقلمه 10 سانتی-متری) در گلخانه مجهز به سیستم مه افشان و کشت درون شیشه ای انجام شد. میزان خشبی بودن شاخه نیز با استفاده از قلمه گیری در سه سطح انتهایی، میانی و تحتانی شاخه های سال جاری ارزیابی گردید. جهت تسهیل ریشه زایی از تیمار هورمونی ایندول بوتیریک اسید با غلظت 2000-100 میلی گرم در لیتر استفاده شد. در بخش دوم تعداد برگ و میزان استقرار نمونه های تک گره کشت شده در چند محیط کشت مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که تیمار هورمونی 500 میلی گرم در لیتر ایندول بوتیریک اسید در ترکیب با قلمه میانی بهترین ریشه زایی را نشان داد. همچنین نتایج آزمایش نشان داد که تیمارهای هورمونی و بافت قلمه اثر معنی داری (در سطح 1 درصد) بر روی فاکتورهای تعداد ریشه اصلی، طول متوسط ریشه، تعداد برگ، تعداد شاخه و طول شاخه دارد. در بخش درون شیشه ای نتایج نشان داد که تیمارهای هورمونی و محیط های کشت متفاوت اثر معنی داری (در سطح 1%) بر روی فاکتورهای درصد استقرار و میزان برگ تولید شده از جوانه های تک گره کشت شده دارد. نتایج نشان داد بهترین محیط کشت و تیمار هورمونی برای استقرار نمونه های تک گره، تیمار محیط کشت wpm با 2 میلی گرم در لیتر ایندول بوتیریک اسید، و بهترین تیمار هورمونی برای تولید بیشترین تعداد برگ، محیط کشت ms نیم غلظت با 1 میلی گرم در لیتر ایندول بوتیریک اسید می باشد.
شیما محمودی محمدمهدی شریفانی
روغن زیتون از با کیفیت ترین روغن های گیاهی است؛ کیفیت بالای آن به دلیل سطوح بالای ترکیبات متعادل اسیدهای چرب است و دلیل مقاوم بودن روغن زیتون به اکسیداسیون، بالا بودن نسبت اسیدهای چرب تک گانه غیراشباعی به اسیدهای چرب چندگانه غیر اشباعی می باشد. نوع رقم، شرایط اقلیمی، میزان رسیدگی و روش های استخراج از عوامل تاثیر گذار بر کیفیت روغن زیتون می باشند. آنزیم استئارول دی سچوراز مسئول تبدیل اسیدهای چرب اشباع (اسیداستارئیک) به اسیدهای چرب غیراشباع (اسیداولئیک) در سنتز روغن های گیاهی است و میزان فعالیت این آنزیم عامل اصلی سطح کلی اشباع اسیدهای چرب است. در پژوهش حاضر، بررسی خواص کیفی روغن زیتون شامل ارزش پراکسید، ضرایب خاموشی، کلروفیل و کارتنوئید روغن و ترکیبات اسیدچرب در دو رقم ایرانی ماری و شنگه، در چهار منطقه مختلف، مورد مطالعه قرار گرفت. با توجه به اینکه زمان رسیدن و روش استخراج برای تمام ارقام یکسان بود، نتایج نشان دادند در کنار رقم، شرایط آب و هوایی نیز نقش کلیدی در تعیین خصوصیات روغن و اسیدهای چرب دارند. با توجه به شاخص های اندازه گیری شده در این تحقیق، رقم ماری دارای کیفیت روغن بالاتری نسبت به رقم شنگه است که علت آن، دارا بودن بالاترین نسبت اسیدهای چرب تک غیراشباعی به اسیدهای چرب چندپیوندی غیراشباعی و همچنین میزان قابل قبول اسیدچرب اشباع شده است. همچنین مقایسه مناطق نشان می دهد که منطقه کرمانشاه بدلیل بالاتر بودن میزان اسیدهای چرب غیر اشباع که علت آن ارتفاع از سطح دریای بیشتر این منطقه می باشد، دارای کیفیت روغن بالاتری است. بررسی توالی های نوکلئوتیدی ژن sad2 در ارقام با میزان متفاوت اسیداولئیک مورد مطالعه، حاکی از وجود تفاوت در توالی ژن مربوطه است و نشان می دهد ارقام با سطوح متفاوت اسیداولئیک از نظر ساختار توالی ژن sad2 با یکدیگر متفاوت اند.
مهدی علیزاده مریم میرزا آقایان
باز کردن حلقه¬های اپوکسید توسط هسته¬دوست¬های مختلف از جمله الکل، آمین، تیول و غیره طیف وسیعی از ترکیبات با ارزشی از خانواده بتا-آلکوکسی¬الکل، بتا-آلکوکسی¬آمین و بتا-آلکوکسی¬تیول تولید می¬کند که در ساخت مواد دارویی کاربرد وسیعی دارد. از این رو در چند دهه اخیر توجه زیادی به این زمینه تحقیقاتی شده است وشرایط مختلف اسیدی و بازی جهت بازکردن حلقه¬های اپوکسید با استفاده از کاتالیزگر¬های مختلف ارائه شده است گرافیت¬اکسید به عنوان یکی از ساختارهای کربنی که دارای گروه¬های عاملی مختلفی مانند گروه¬های اپوکسی، هیدروکسیل، کربوکسیلیک¬اسید، لاکتونی، کتونی و غیره است در پژوهش¬های مختلف به عنوان کاتالیزگر در واکنش¬های آلی استفاده شده است. با توجه به خاصیت اسیدی گرافیت¬اکسید و حضور گروه¬های عاملی اکسیژن¬دار بر روی سطح گرافیت¬اکسید در این پژوهش سعی شده است تاثیر گرافیت¬اکسید به عنوان یک کاتالیزگر ارزان و در دسترس برای باز کردن اپوکسید در حضور الکل¬ها بررسی شود، با توجه به نتایج بدست آمده در این پژوهش واکنش الکولیز اپوکسید در حضور گرافیت¬اکسید در شرایط ملایم بدون نیاز به حلال و با مکان¬گزینی بالا در مدت زمان بین 30 دقیقه تا 7 ساعت و با بازده 56 تا 94 درصد انجام می¬شود.
فهیمه خزاف مقدم محمد مهدی شریفانی
عمر انباری طولانی برای کیوی از اهمیت اقتصادی بالایی برخوردار است. عوامل مختلفی در حفظ کیفیت میوه کیوی در طی انبار دخیل هستند. در این پژوهش اثر زمان برداشت، دوره انبارداری، رقم و همبستگی این صفات با عناصر بافت میوه کیوی مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل انجام گرفت. میوه های مورد استفاده در این پژوهش از دو رقم ابوت و هایوارد در دو زمان برداشت مختلف با درجات بریکس 9 و 12 جمع آوری شده و به یخچال با درجه حرارت 5 درجه و رطوبت نسبی 70 درصد منتقل گردید و به مدت 4 ماه نگهداری شد. هر ماه صفات کیفی میوه شامل اسید قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول، شاخص طعم، اسیدآسکوربیک، کلروفیل میوه، کاروتنوئید، فنل کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی کل، قند محلول کل، سفتی بافت میوه،ph آب میوه و پکتین پوست میوه مورد اندازه گیری قرار گرفت. میزان عناصر پتاسیم و کلسیم بافت میوه کیوی نیز در طی 3 زمان برداشت با درجات بریکس 6، 9 و 12 در دو رقم کیوی اندازه گیری گردید و میزان همبستگی بین این عناصر با صفات کیفی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، زمان برداشت با درجه بریکس 12 خصوصیات کیفی بالاتری از نظر میزان ترکیبات فنلی، ظرفیت آنتی اکسیدانی، کاروتنوئید و ویتامین ث داشت. سفتی، قند محلول کل، اسیدیته قابل تیتراسیون، کلروفیل و ویتامین ث در طی انبار کاهش یافت اما این کاهش در زمان برداشت با درجه بریکس 12 کندتر بود و همچنین این روند در رقم هایوارد میوه کیوی کندتر از رقم ابوت صورت گرفت. بر اساس نتایج حاصل از تعیین همبستگی بین عناصر و صفات کیفی مشاهده شد که کلسیم در سطح 5 درصد با مواد جامد محلول و ظرفیت آنتی اکسیدانی و در سطح 1 درصد با شاخص طعم دارای رابطه مثبت و معنی دار است. پتاسیم در سطح 5 درصد با اسید قابل تیتراسیون، رابطه مثبت معنی دار و در سطح 1 درصد با مواد جامد محلول، کاروتنوئید و ظرفیت آنتی اکسیدانی دارای رابطه منفی معنی دار می باشد. میوه های برداشت شده با درجه بریکس 12 دارای میزان کلسیم بالاتر و میزان پتاسیم پایین تری بودند که کیفیت بهتر میوه را در پی داشته است. برای حصول کیفیت بهینه در طی انبارداری باید علاوه بر سن بلوغ به نسبت مناسب بین عناصر غذایی نیز توجه کرد.
مهدی علیزاده احمد برجعلی
چکیده ندارد.
مهدی علیزاده صفر فضلی
چکیده ندارد.
مهدی علیزاده جلال جعفری داراب جردی
قرارداد کار از قراردادهای مهم و حساسی است که بین کارگر و کارفرما منعقد می گردد و نسبت به قراردادهای دیگر در قوانین از حساسیت خاصی برخوردار است چرا که در این قراردادها، کارگر به خاطر نیاز شخصی به شرایطی که در قرارداد از جانب کارفرما پیشنهاد می شود تن می دهد، چون در مقابل کارگر، کارفرما می تواند از انبوده کارگران با قدرت انتخابی که دارد نسبت به انعقاد و انحلال قرارداد کار اقدام نماید. به همین دلیل در این تحقیق ابتدا مفاهیم به کار رفته در متن تعریف شده و تمایز قرارداد کار به شکل اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است تا زمینه برای بررسی انحلال قرارداد فراهم گردد و در مبحث انعقاد موارد بطلان و عدم نفوذ بررسی شده تا تفاوت آن با انحلال روشن شود و در آخر موارد انحلال قرارداد کار مورد بررسی قرار گرفته و با دقت در قانون کار و رویه های عملی این نتیجه بدست می آید که موارد انحلال قرارداد کار دخالت دارند. بنابراین لازم است که برای حفظ حقوق کارگر قانونگذار با ذکر تمام عواملی که باعث انحلال قرارداد کار می شوند و با ایجاد یک چهارچوب جامع و مانع برای انحلال قرارداد کار در جهت حفظ حقوق کارگر اقدام نماید.
مهدی علیزاده مجید راحمی
چکیده ندارد.