نام پژوهشگر: محمدرحیم عیوضی
خالد کرمی قربانعلی قربان زاده
آیزایا برلین یکی از متفکران لیبرال کثرت گرا در قرن بیستم است. موضوع اصلی اندیشه او آزادی است. آزادی در اندیشه برلین به آزادی مثبت و آزادی منفی تقسیم می شود. آزادی منفی به معنای آزاد بودن از قیودی است که توسط دیگران بر شخص تحمیل می شود. آزادی مثبت به معنای آزادی برای دستیابی به خواست ها و علایقی است که شخص به آن ها تمایل دارد. چه رابطه ای بین این دو مفهوم از آزادی برقرار است؟ رابطه بین این دو مفهوم، بدین ترتیب است که در درجه اول، آزادی مثبت و آزادی منفی مکمل یک دیگر هستند. به صورتی که انسان باید از قیود و موانع، آزاد باشد یا آزاد شود تا به آنچه می خواهد و به آن تمایل دارد برسد. بنابراین، برای برقراری آزادی انسان، هر دوی آن ها باید تأمین شوند. گرچه نتوان به طور مطلق برقرار شوند؛ زیرا در درجه دوم آزادی مثبت و آزادی منفی در برابر هم قرار می گیرند به طوری که اشخاص برای زندگی در اجتماع باید مقداری از آزادی منفی خود را از دست بدهند تا به آزادی اشخاص دیگر آسیب وارد نسازند به صورتی که افراد با اختیار خود است که زندگی اجتماعی را برای خود بر می گزینند و آزادی منفی خود را محدود می کنند، بدین گونه آزادی مثبت در برابر آزادی منفی قرار می گیرد، اما در درجه سوم رابطه ای که بین آزادی مثبت و آزادی منفی برقرار است رابطه خنثی یا توازن است به صورتی که بر اساس پلورالیسم برلین، آزادی مثبت و آزادی منفی دو ارزش حقیقی هستند که هر کدام ارزش خود را دارند و نمی توان گفت، با یک دیگر برابرند یا یکی از آن ها برتر است. از سه رابطه یاد شده، تکمیل کنندگی، تضاد و توازن، رابطه و نسبت مکملی نقش محوری دارد و رابطه تضاد در درجه دوم و رابطه توازن در درجه سوم قرار می گیرد.
ام البنین قربانلو محمدرحیم عیوضی
چکیده امروزه تحولات گسترده در عرصه های مختلف با مفهوم جهانی شدن توصیف می گردند. این تحولات در حوزه سیاست، موجب شده که مشروعیت دولت ها به چگونگی ایجاد فضای دموکراسی بستگی زیادی داشته باشد؛ چرا که در جهانی شدن، آگاهی افراد، بواسطه تکنولوژی های ارتباطی افزایش یافته و به حقوق شهروندی خود بیشتر واقف گردیده اند. یکی از اجزای مهم شهروندی نیز، مشارکت سیاسی است. با توجه به این که وجود پهناوری مهمی از مشارکت سیاسی، به تنهایی تعیین کننده تحقق واقعی شهروندی و مشارکت سیاسی نمی تواند باشد، از این جهت، امروزه افزایش ژرفای دموکراسی که ناظر بر سطح آگاهی مشارکت کنندگان است، جزء دغدغه گروه ها و احزاب محسوب می شود. افزایش آگاهی و اطلاعات در اثر فرایند جهانی شدن، افراد را به این نتیجه رسانده که انجام امور، به تنهایی از عهده آنها برنیامده و بنابراین خواهان تشکیل گروه ها و احزاب شده اند. روندی که در ایران بویژه از سال 1376 به بعد بوضوح مشخص است و این روند منجر به تغییر فرهنگ سیاسی ایران در جهت فرهنگ سیاسی مشارکتی گردیده است. هر چند ورود نارسا و عقیم برخی مفاهیم سیاسی جدید با مهمترین منبع فرهنگ سیاسی که همانا ارزش های دینی است در تعارض بوده و در مواقعی نوعی مشارکت های سیاسی سکولاریستی را ترغیب کرده، اما با توجه به مستندات و شواهد و قوی بودن اعتقادات دینی نزد افراد، این مهم حاصل می شود که مشارکت های سیاسی در ایران بعد از انقلاب اسلامی به سمت خاص گرایی سوق یافته و نوعی الگوی مشارکت خاص خود (الگوی مشارکت متعهدانه) را بوجود آورده است. بر این اساس با بررسی مشارکت های مختلف صورت گرفته در ایران و مکانیزم های آن مشخص می گردد که علیرغم ترویج ارزش های غیردینی در خلال روند جهانی شدن، مشارکت های سیاسی در ایران هیچگاه در جهت ارزش های غیر دینی و غربی نبوده و بلکه ضمن افزایش آگاهی افراد از حقوق خود و تمایل به مشارکت، افراد خواهان حفظ ارزش های بومی و مذهبی خود بوده اند. واژگان کلیدی: جهانی شدن، فرهنگ سیاسی، فرهنگ سیاسی مشارکتی، مشارکت، مشارکت سیاسی.
محمد جواد هراتی محمدرحیم عیوضی
بررسی رابطه دو متغیر توسعه و هویت و تأثیر فرآیند توسعه بر شکل گیری چالش های هویتی در ایران معاصر ، موضوع رساله حاضر است. نظریه پردازان توسعه بر این باورند توسعه فرآیندی است که تغییراتی در عرصه اجتماعی ایجاد نمود و موجد چالش ها و بحران هایی در جامعه است که از جمله این چالش ها و بحران ها در موضوع هویت مطرح می باشد. البته برخی از نظریه پردازان توسعه بر این باورند که چالش ها ی مذکور امکان حل شدن و تبدیل شد ن به فرصت را دارند . اما سئوال اصلی رساله این است که چرا چالش های هویتی در فرآیند توسعه در ایران معاصر حل نشده و بستر کمتری برای تبدیل شدن به فرصت پیدا نموده اند وهمواره زمزمه تهدید را سر داده است. رساله حاضر با بررسی مقایسه ای فرآیند توسعه در دو مقطع تاریخی ایران «عصر پهلوی دوم و عصر جمهوری اسلامی» در تلاش برای تبین عمده ترین دلیل این امر می باشد . در مقایسه دو دوره عصر پهلوی دوم و جمهوری اسلامی ایران ، تفاوت های اساسی در عرصه های گوناگون دیده می شود که از جمله آن می توان به تفاوت در ساختار سیاسی، فرهنگی و رویکرد سیاست مداران دو دوره به مقوله پیشرفت اشاره نمود . با عنایت به این تفاوت های اساسی ، دو مقطع مذکور می توانند نمونه های خوبی برای مقایسه و نتیجه گیری بهتر باشند. در عین تفاوت های بنیادین، می توان به تشابه ها در رابطه با موضوع توسعه و هویت اشاره نمود . از جمله این مشابهت ها می توان به شرایط اقتصادی و اجتماعی و ضرورت های طرح موضوع توسعه ،نوع الگو های استفاده شده در توسعه و برخی پیامد های ناشی از فرآیند توسعه اشاره نمود . از جمله این پیامد ها می توان به ورود ارزش های اجتماعی جدید، تغییرات فرهنگی و چالش ها هویتی اشاره نمود. هر چند در هر دو مقطع تاریخی تلاش هایی در راستای هویت سازی صورت گرفته است اما تلاش برای هویت سازی نیز نتوانست چالش های هویتی را حل نموده و به فرصت تبدیل نمایند . حاصل این امر در عصر پهلوی ، بحران هویت و در عصر جمهوری اسلامی ، چالش هویتی است که در صورت تبدیل نشدن به فرصت ،بستر تبدیل شدن به تهدید برای آینده انقلاب اسلامی را فراهم خواهد نمود . نگارنده در پاسخ به پرسش اصلی رساله با مقایسه شرایط مختلف در دو دوره ، اینگونه استدلال می کند که عدم مفهوم سازی و نظریه پردازی و همچنین استفاده از الگو های بیرونی توسعه و تقلید گرایی، عمده ترین دلیل حل نشدن چالش های هویتی و تبدیل نشدن آنها به فرصت در ایران معاصر بوده است . با عنایت با استدلال فوق برای بیرون آمدن از وضعیت موجود، ابتدا می باید مفهوم سازی و نظریه پردازی نموده و در راستای تدوین الگویی برای پیشرفت گام برداشت. در این راستا توجه به الگویی جایگزین توسعه به منظور رسیدن به پیشرفت پیشنهاد می گردد که نگارنده آن را "الگوی تعالی و پیشرفت در جمهوری اسلامی ایران" نامیده است . به منظور ارائه پیشنهاد هایی در راستای تدوین الگوی مذکور منابعی را می باید مورد مطالعه قرار دادکه عبارتند از: منابع اسلامی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، و دیدگاه های بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و رهبر انقلاب اسلامی. با مطالعه این منابع می توان به بایسته های الگوی تعالی و پیشرفت اشاره نمود. در بحث از این بایسته ها، چند موضوع محوری قابل ذکر است که عبارتند از :عدالت محوری بر مبنای آموزه های اسلامی، مدیریت فرهنگی، هویت سازی و تولید علم. الگوی تعالی و پیشرفت می تواند به عنوان الگویی به منظور پیشرفت و اعتلای انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار گیرد.
محمدمختار قادری احمد بخشایشی اردستانی
اندیشمندان و صاحب نظران علوم اجتماعی بر این باورند که مرحله تازه ای در تاریخ جوامع بشری اغاز شده است. ویژگیهای این جامعه نو را می توان پدیده هایی از جمله اقتصاد اطلاعاتی جهانی ، هندسه متغیر شبکه ای، فرهنگ مجاز واقعی ، توسعه حیرت انگیز فناوری های دیجیتال، خدمات پیوسته و نیز فشردگی زمان و مکان برشمرد. از سوی دیگر قدرت به عنوان موضوع اصلی علم سیاست جایگاه مهمی در روابط انسانی دارد، قدرت و بازتولید ان در جوامع انسانی محوری ترین و مهمترین عاملی است که تفکر اجتماعی و سیاسی باید بر ان تامل کند. هدف نگارنده از تحقیق حاضر، تشریح و توصیف مفاهیم ارائه شده از قدرت توسط اندیشمندان سیاسی و ضمن رده بندی این اندیشه ها، یافتن مفهوم قدرتِ مطابق با جامعه ی شبکه ای می باشد. روش به کار گرفته شده در این نوشته روش توصیفی مقایسه ای و تحلیلی است. پایان نامه حاضر از پنج فصل تشکیل شده است. فصل اول کلیات را در بر می گیرد. فصل دوم مفهوم قدرت را در اندیشه کلاسیک ، مدرن و پست مدرنیسم تشریح می نماید و در فصل سوم به رده بندی مفهوم قدرت در اندیشه ی سیاسی پرداخته ایم. در فصل چهارم به تبیین و توصیف جامعه ی شبکه ای ازدیدگاه مانوئل کاستلز- به باور بسیاری از اندیشمندان کامل ترین و مبسوط ترین تبیین - اشاره کرده ایم . و در فصل پنجم ، نتیجه گیری ، مفهوم قدرتِ فوکویی را مطابق با جامعه ی شبکه ای یافته ایم.
هاشم ناطقی قربانعلی قربان زاده سوار
جنگ نرم با طرح اهداف بدیع و کاربرد ماهرانه ابزارهای فرهنگی – ارتباطی، به عنوان خط تعارض اصلی میان بازیگران عرصه ی بین الملل با تکیه بر نیروهای داخل کشورها، موضوعیت یافته و امروزه به پدیده ای محوری در سیاست بین الملل تبدیل شده است. در فضای جنگ نرم، تکنولوژی های جدید ارتباطی مانند خبر و اطلاعات که بایستی در راستای ارائه خدمات سریع و روزآمد به انسان ها در سطح داخلی و بین المللی باشد، زمینه ساز بروز اختلالات در عرصه ی سیاست داخلی و خارجی کشورها شده است. در بررسی نقش و تأثیرات جنگ نرم بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران باید به برقراری ارتباط میان ماهیت، ابعاد، شیوه ها و ابزارهای جنگ نرم و امنیت ملی توجه کرد و همچنین درصدد یافتن متغیر واسطی بود که جنگ نرم را بر امنیت ملی پیوند دهد. این متغیر واسط همان اذهان و افکار بازیگران عرصه ی امنیت ملی است که با کمک مفهوم مشروعیت نظام، قابل ارزیابی می باشد. این بازیگران در یک برداشت کلی، از یک سو، عبارت از نخبگان و تصمیم گیران امنیت کشور، جامعه و مردم کشور، نهادهای امنیت ملی و شخصیت ها و نیروهای داخل و خارج از قدرت حاکم هستند که به شیوه ها و با ابزارهای مختلف بر امنیت ملی اثر می گذارند و از طرف دیگر، در طرف مقابل عبارت از رهبران حکومت حریف، مردم کشور حریف، نهادهای تصمیم گیرنده ی امنیت ملی، نیروهای اجتماعی اثرگذار و اثرپذیر و مانند این ها در جامعه ی حریف و همچنین همه ی این بازیگران در طرف ثالث از قبیل کشورها و سازمان های بی طرف و متحدان خودی و حریف است. حریف به وسیله ی جنگ نرم، با اثرگذاری بر ارزش ها، هنجارها و نگرش های جامعه سعی می کند رفتار مردم جمهوری اسلامی ایران را به گونه ای تغییر دهد که در مرحله ی اول، مشروعیت سیاسی نظام و در مرحله بعد، امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به خطر بیافتد. از آنجا که هیچ حکومت کشوری به-ویژه در دنیای جدید، قادر به پیش برد اهداف ملی خود نیست مگر آن که پشتیبانی ملت و جامعه را به همراه داشته باشد و بدین وسیله، مشروعیت نظام سیاسی خود را افزایش دهد، تقویت ارزش ها و باورهای عمومی نظام و جامعه، نقش مهمی در حفظ و توسعه امنیت ملی کشور دارد. به نوبه خود، همین باورداشت ها و به بیان دیگر، مشروعیت نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، آماج جنگ نرم حریف در حال حاضر می باشد. در چنین فضایی، هر چه پشتیبانی مردم یک جامعه از حکومت خود بیشتر باشد احتمالاً آن کشور در رقابت با حریفان و پیش برد اهداف و منافع خود از توفیق بیشتری برخوردار خواهد بود.
فتح الله پرتو حاکم قاسمی
«فناوری اطلاعات» به عنوان کارگزار اصلی «عصر اطلاعات» تأثیرات اساسی و مهمی در عرصه های گوناگون زندگی بشر اعم از اقتصاد، سیاست، فرهنگ، امنیت، مسائل زیست محیطی و غیره داشته است و امنیت بین الملل به عنوان حیاتی ترین وجه زندگی انسان از میان تمام عرصه های مذکور بیشترین آثار را متقبل شده است. تأثیر فناوری اطلاعات بر امنیت بین الملل واجد تغیر اولویت و تحول در دو سطح «ماهوی» و «شکلی» بوده است که هرکدام معطوف به طیف وسیعی از ابعاد و ویژگی هایی خاص است. تحول در «ساختار نظام بین الملل»، «قواعد راهبردی» و «بازیگران عرصه ی روابط بین الملل» در کنار «جهانی شدن امنیت» و رویکردهای «نرم افزارانه» به مفاهیم «قدرت و امنیت» از اساسی ترین تغییرات ماهوی عرصه ی امنیت بین الملل محسوب می شود. در سطح «شکلی» نیز پدیدار شدن ابعاد جدید امنیت، باعث برجسته شدن نقش فرد انسانی، گروههای اجتماعی، مسائل زیست محیطی و غیره شده است. ابعاد جدیدی مثل امنیت انسانی، اجتماعی، زیست محیطی، امور نوین نظامی، امنیت اقتصادی و پارامترهایی همچون تروریسم، تبهکاری بین الملل و شیوه های نوین جنگ اطلاعات نیز در این سطح مورد تحلیل می شوند. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی – تحلیلی، طی دو فصل به تجزیه و تحلیل مفاهیم، ابعاد، ویژگی ها و سیر تحولات فناوری اطلاعات و امنیت بین الملل به صورت جدا گانه پرداخته است و تأثیر فناوری اطلاعات بر امنیت بین الملل به عنوان مسئله ی اصلی پژوهش نیز طی فصل نهایی مورد کنکاش واقع شده است. کلید واژگان: امنیت بین الملل، انقلاب اطلاعات، فناوری اطلاعات، تحولات ماهوی امنیت بین الملل، تحولات شکلی امنیت بین الملل، جنگ اطلاعات .
کامران پروینی محمدرحیم عیوضی
چکیده پایان نامه:در دنیای امروز که علوم و فنون و تکنولوژیهای بسیار پیچیده بی مهابا و به سرعت در حال رشد و گسترش می باشد، کشورهای مختلف جهان به این علوم و فنون و دستیابی به آن به عنوان یکی از مولفه های کسب و حفظ قدرت که در واقع رسالت اصلی آنها در نظام بین المللی است، نگاه می کنند. جمهوری اسلامی ایران هم دستیابی به این علوم و فنون پیچیده (که در این پژوهش «علم هسته ای» مد نظر است) را یکی از مولفه های کسب و حفظ قدرت و پرستیژ در منطقه خاورمیانه و نظام بین المللی می داند، اما چون حوزه علوم هسته ای و پیشرفت در آن به میزان بالایی می تواند توازن فعلی قدرت در منطقه و نظام بین الملل را به چالش بکشد، دستیابی معدودی از کشورها به این تکنولوژی از سوی قدرتهای غربی و در راس آن آمریکا که خود آن را در اختیار دارند، به طرق گوناگون از جمله ارجاع مسئله هسته ای ایران به شورای امنیت به چالش کشیده شده است. این پژوهش بر این اساس استوار است که چالشهای میان ایران و شورای امنیت در قضیه هسته ای در دوران ریاست جمهوری جرج بوش جمهوریخواه و اوباما دمکرات همواره همسو بوده و حتی تغییر دولت در ایالات متحده و انتقال قدرت از جمهوریخواهان به دمکراتها تاثیری در نوع نگاه و برخورد آنها با مسئله هسته ای ایران نداشته چرا که اصول و پایه های سیاست خارجی ایالات متحده به خصوص در مورد منطقه خاورمیانه و ایران، تغییر ناپذیر و دارای نقاط اصطکاک ثابت و لایتغیری با اصول سیاست خارجی ایران می باشد. مسائلی مانند اسرائیل، فلسطین، حمایت ایران از حزب الله لبنان و مسئله هسته ای ایران از مواردی است که سیاست خارجی دو کشور را به صورت کامل در نقطه مقابل یکدیگر قرار داده و به چالش کشیده و باعث شده که حل چالش پرونده هسته ای ایران بسیار مشکل گردد. چرا که اصول سیاست خارجی دو کشور در اساس با هم در تقابل است و حتی تغییر دولتهای دو کشور در سالهای اخیر باعث تغییر در آن اصول و دیدگاهها نگردیده و به یک گره تقریباً کور تبدیل شده است.
عبدالرحیم پدرام کمال طبائیان
آینده پژوهی رایج در بستر اندیشه و بافتار غربی شکل گرفته است و بسیاری از نشانه های غربی را با خود دارد. این دانش غربی افزون بر آن که نمی تواند پاسخ گوی جوامع غیرغربی باشد به دین نیز بی توجه است. پژوهش حاضر می کوشد که آینده پژوهی اسلامی را به عنوان نسخه اسلامی و بدیل آینده پژوهی رایج معرفی کند و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که آینده پژوهی اسلامی و راهبردهای تحقق آن چیست؟ به منظور مرور ادبیات، افزون بر مرور اجمالی آینده پژوهی و بررسی تاریخچه شکل گیری آن، دیدگاه های مهم در خصوص علم و فناوری اسلامی ارایه می شوند. همچنین آثار و اندیشه های آینده پژوهان (آلوین تافلر، دانیل بل و وندل بل) و آینده پژوهانی که کوشیده اند از سیطره ی آینده پژوهی رایج خارج شوند (ضیاء الدین سردار و مهدی المنجره) بررسی و تحلیل شوند. این پژوهش بنیادین است و از نظر روش شناسی کیفی است. در این راستا مصاحبه باز، یکی از مهم ترین روش های مورداستفاده در آن است. در این پژوهش با یازده نفر صاحبنظران کلیدی این عرصه گفت وگو انجام شده است و با برگزاری پانل های تخصصی، یافته های پژوهش استخراج شده اند. البته باید توجه داشت که بخشی از این رساله به مباحث نظری و فلسفی آینده پژوهی می پردازد بنابراین نیازمند استدلال های روش شناختی و تأملات فلسفی است که بخشی از یافته های پژوهش بر این اساس استخراج شده اند. گام نخست شکل بخشیدن به آینده پژوهی، توجیه امکان پذیری آن است و چون آینده پژوهی یک علم-فناوری است این امکان پذیری می بایست ناظر به دو بعد توصیفی (علمی) و تجویزی (فناورانه) باشد. بر این اساس می توان آینده پژوهی اسلامی را امکان پذیر دانست. اما باید توجه داشت که این دانش بخشی از نظام "نگرش-آینده پژوهی" است و تا زمانی که بخش های این نظام (آینده اندیشی و نگرش حاکم بر جامعه) اسلامی نباشند، آینده پژوهی اسلامی محقق نخواهد شد. بنابراین آینده پژوهی در نظام "نگرش-آینده پژوهی" اسلامی می تواند به صفت اسلامی موصوف شود. آینده پژوهی دانشی معطوف به عمل است و تنها با تأملات نظری شکل نمی گیرد. بنابراین تا زمانی که آینده پژوهی اسلامی در عمل شکل نگیرد نمی توان آن را به خوبی توصیف کرد اما در حال حاضر می توان گزاره هایی از آن ارایه داد. ضمن آن که باید توجه داشت که آینده پژوهی اسلامی افزون بر سازگاری با جهان بینی اسلامی و بهره حداکثری از آموزه های این دین تابع شرایط و اقتضائات مکانی و زمانی نیز هست و این امر در شکل گیری آینده پژوهی اسلامی تأثیرگذار هستند. برای تحقق نسخه ی اسلامی آینده پژوهی، باید کوشید که با رهیافتی راهبردی و بهره گیری از آموزه های اسلامی، به سوی آینده پژوهی اسلامی گذار کرد و چشم انداز عملیاتی را محقق ساخت.
وحید نیکو یحیی فوزی
آزادی مفهومی است که همواره مطلوب و آرزوی آدمیان بوده و هست و همه مکتب ها، ایدئولوژی ها و دیدگاه-های سیاسی مدعی دفاع از آن هستند، و یکی از اهداف بنیادینشان را تأمین آزادی می دانند؛ با توجه به اهمیت آزادی و به دلیل کستردگی دو الگوی لیبرال دموکراسی و مردم سالاری دینی؛ تعریف و مقایسه آزادی در این الگوها از اهمیت بالایی برخوردار است بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارائه تعریف دقیق از آزادی در دو الگوی لیبرال دموکراسی و مردم سالاری دینی، مقایسه این دو الگو و بیان شباهت ها و تفاوت های آن ها در زمینه آزادی؛ با روش تحقیق اسنادی-کتابخانه ای و از طریق بررسی توصیفی-تحلیلی و تطبیقی تدوین شده است. در این روش با مطالعه منابع موجود، فیش برداری، تجزیه و تحلیل داده ها و در نهایت جمع بندی اطلاعات پایان نامه به انجام رسیده است. بر اساس این بررسی دو الگوی لیبرال دموکراسی و مردم سالاری دینی هر چند در اصل حمایت از آزادی اشتراک نظر دارند اما به دلیل مبانی متفاوت؛ در تعریف، تعیین حدود و پیامدهای سیاسی- اجتماعی آزادی دارای تفاوت های اساسی می باشند. مردم سالاری دینی بر مبنای خدامحوری آزادی را به دو نوع درونی(آزادی معنوی و آزادی از هوی و هوس) و آزادی بیرونی(آزادی جسمانی و آزادی از دخالت دیگران) تقسیم می کند در حالی که لیبرال دموکراسی بر مبنای محوریت انسان ها آزادی را منع مداخله در اعمال ارادی دیگران معرفی می کند. در مردم سالاری دینی آزادی محدود به حدود الهی و اجتماعی است و در لیبرال دموکراسی تنها حدود اجتماعی مطرح و حدود آزادی عدم تزاحم با آزادی دیگران است و نیز از نظر پیامدها؛ بر اساس خدامحوری که مبنای مردم سالاری دینی است در آزادی های سیاسی- اجتماعی و دیگر آزادی ها، قوانین اسلام که راه سعادت انسان در آن مشخص شده باید رعایت گردد و بر اساس انسان محوری که مبنای لیبرال دموکراسی است؛ آزادی فردی و مراعات آزادی دیگران باید مورد توجه باشد.
سمیه ورچه یحیی فوزی
اخوان المسلمین مصر به عنوان بزرگترین جنبش اسلامی معاصر در سال 1928.م در شهر اسماعیلیه مصر تاسیس شد. اخوان المسلمین با بیش از سه ربع قرن فعالیت در فضای متغیر اجتماعی و سیاسی مصر واجد تاثیرات فراوانی گشته و تغییرات فراوانی را از اصلاح در عمل انقلابی تا تغییر بنیادین الگوها رفتاری اسلام گرایانه چه به لحاظ راهبرد وچه تحت لوای تاکتیک تجربه کرده است. اخوان المسلمین از زمان پیدایش تا حال حاضر هشت رهبر را به خود دیده است که با فراز و نشیب های روبه رو بوده است. هر چند رهبران اخوان در برخی موارد با یکدیگر اختلاف نظر داشتند اما مجموعا از مباحثی همچون رابط دین و سیاست ،جایگاه مردم در نظام اسلامی ، مخالفت با اسرائیل و دفاع از فلسطین و... حمایت می کنند. حکومت دینی جایگاه ویژه ای در اندیشه سیاسی آنها دارد. انقلاب ایران نیز بعنوان انقلابی اسلامی دارای اهمیت خاصی در جهان امروز است امام خمینی از جمله نوآوران و احیاگران در زمینه اندیشه اسلامی است که در تغییر و بهینه سازی اجتهاد و تفسیر متون به شکل متناسب با شریعت اسلامی حقیقی و همگام با دگرگونیها و تحولات جوامع، سهمی به سزا داشته اند. و رهبران انقلاب ایران(امام خمینی و آیه الله خامنه ای ) نیز با تاکید بر احیا اسلام از مباحث مذکور دفاع کرده هر چند در خصوص مباحثی همچون غرب وارتباط با ان دارای تفاوتهای مهمی با اخوان می باشند، اما بر اصل دفاع از تاسیس حکومت دینی تاکید می کنند . در این پژوهش تلاش می گردد که دیدگاههای رهبران اخوان المسلمین مصر را با دیدگاههای رهبران ایران در خصوص حکومت دینی(شامل نوع الگوی حکومت دینی، نقش مردم و زنان در حکومت و جامعه، رابطه با دول دیگر و برخورد با تجددو مدرنیسم) مقایسه کرده و اشتراکات و تفاوت های این دو جریان اسلامگرا بررسی شود.
سعید فلاح پور علی دارابی
جنگ نرم و مفاهیم مشابه آن، مانند عملیات روانی، جنگ روانی، قدرت نرم و ... شاید قدمتی به اندازه حیات بشری داشته باشد.اما با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی ایران ،و آغاز جنگ تحمیلی و پس از خاتمه جنگ 8ساله ، پدیده جنگ نرم دنیای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران به اشکال مختلف مانند نابسامانی اقتصادی، ایجاد نارضایتی در جامعه ایران، تأسیس سازمان های غیردولتی، جنگ رسانه ای، عملیات روانی برای ضعیف جلوه دادن قدرت نظام و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور شده است. عوامل براندازی نیز از زمینه های موجود در جامعه برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده و سعی در ایجاد نارضایتی بین افکار عمومی را دارند. از جمله این راهکارها در اجرای پروژه بهره برداری از وجود تنوع قومی و قبیله ای در ایران، دامن زدن به نافرمایی مدنی در تشکل های دانشجویی و ایجاد شبکه های رادیو و تلویزیون فارسی زبان خارج از کشور و همچنین ایجاد فضای سایبر با اهداف مشخصوبراندازانه علیه امنیت ملی ایران مشهود بوده است. اما هدف اصلی دراین پژوهش ، شناخت تأثیرات جنگ رسانه ای بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، شناخت اهداف، وسایل و مکانیزم های این نوع از جنگ نرم، دست یابی به شناختی از وضعیت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و سطح تهدیدات موجود و در نهایت دست یابی به تعریفی از مفاهیم جنگ نرم و امنیت ملی می باشد. به منظور دستیابی به اهداف فوق، با رویکردی توصیفی و تحلیلی و با روش اسنادی، کتابخا نه ای اقدام به جمع آوری اطلاعات شد، سپس با سازماندهی فصول پژوهش، تحلیل خود را در این زمینه به همراه پیشنهادهایی ارائه کرده ام.
حامد عباسی نژاد عبدالحسین الله کرم
جنبش های اجتماعی مهم در ایران معاصر،علاوه بر اینکه از نمادها و نشانه های مهم حضور دین در جامعه ایران محسوب می شود،به خودی خود دامنه ی تاثیر گذاری دین را نیز توسعه و تعمیق بخشیده اند.رویدادهایی نظیر: نهضت تنباکو،نهضت مشروطه،نهضت ملی کردن صنعت نفت،انقلاب اسلامی،جنگ تحمیلی 8 ساله و... که مبین تاثیر گذاری دین بر پایه ی قاعده ی نفی سبیل می باشند،گواهی بر این مدعاست که دین چون یکی از عوامل هویت بخش ایرانیان به شمار می آید نقش و تاثیر برجسته ای در به وجود آمدن نهضت های فوق داشته است. خلق حماسه بزرگ و ماندگار نهم دی ماه با حضورو خروش انقلابی ده ها میلیون ایرانی با غیرت در سراسر کشور ، یک بار دیگر حقیقت بزرگی را آشکار ساخت.ایرانیان در این روز به همه جهانیان این پیام را دادند که اسلام فلسفه ی وجودی ایران است و ایران به برکت اسلام نفس می کشد و حرکت می کند.مردم ایران نشان دادند که اسلام،قرآن،امام حسین،عاشورا و ولایت فقیه،هویت ایرانی را البته در کنار سایر عوامل هویت زا،تشکیل می دهد و هرگز اهانت به این هویت را بر نمی تابند؛چرا که در ماجرای بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و بطور مشخص در 6دی 88که روز عاشورا بود،در ایران عده ای بی شرمانه و هتاکانه به حریم دین و ساحت مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین اهانت کردند و این اهانت آنچنان با واکنش انقلابی مردم عاشورایی مواجه گردید که همگان فهمیدند دین و ارزش های دینی،اسلام و عاشورا،امام حسین و ولایت فقیه برای مردم ایران از هر چیز با ارزش تر است. عاشورا از زمره ی پرچمداران هویت دینی ایرانیان است .مسئله ی عاشورا اساسا برای ایرانیان صرفا موضوع خون و شمشیر نیست بلکه نوعی کسب هویت سرافراز دینی در میان ما بقی اقوام و ممالک پیرامونی و دورتر از پیرامونی بوده است.همین احساس سرافرازی و سربلندی وقتی وارد حوزه ی وجدان دینی و مردم شد یکپارچه حماسه ی 9دی را آفریدند.بنابراین این موضوع که دین در میان ایرانیان همان اندازه که خود نیازمند دفاع ایرانیان از دین است به همان اندازه نیز ایرانیان محتاج دفاع دین از خودشان هستند مردم به خوبی در این حماسه نشان دادند به واقع چه و که هستند که همانا حساسیت و دغدغه های خود را منعکس کردند که این حساسیت و دغدغه با اتکا به هویت دینی آن ها جلوه گر شد.بنابراین مردم تحت تاثیر گفتمانی که با اتکا به سنت دینی آن ها را به صحنه ای چنین پر شور و بی نظیری وارد کرد، به عمل تاریخی ای دست زدند که از یکسو منجر به دفع و رفع بحران پس از انتخابات سال 88 گردید و از سوی دیگر دغدغه ی دینی خود را به منصه ی ظهور گذاشتند. این پژوهش از طریق روش توصیفی و تحلیلی به نتایجی دست یافت که نشان می دهد تبعیت و وفاداری مردم از ولایت و هویت دینی زمینه ساز خیزش مردمی در 9دی 88 گردید و در قالب اشاره به مصادیقی از این تبعیت ، تعهد و وفاداری که زمینه ساز به وجود آمدن نهضت ها و خیزش های مردمی گردیده اند،فرضیه پایان نامه را تایید نمود.
مونا پارسا محمدرحیم عیوضی
امروزه قدرت نرم در محیط بین الملل دارای اهمیت و اولویت خاصی است، به گونه ای که کشورهای تأثیرگذار، در صدد استفاده بهینه از عناصر و ابزارهای قدرت نرم برای تأمین اهداف و منافع ملی خود هستند، بر اساس تعاریف مطرح شده از قدرت نرم، قدرت نرم از طریق تولید، توزیع آموزه ها، ارزش های خاص و جذاب، بنیان های ارزشی و ارکان حمایتی دولت ها را هدف قرار داده و آن را در راستای وضعیت مطلوب خویش تغییر می دهد، بر این اساس نقش ارتباطی آن بر محیط بین الملل تأثیرگذار می باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز با نگاه متفاوت و ویژه ای که برای قدرت نرم قائل است، با عنایت به ظرفیت های بالقوه موجود، نیازمند اتخاذ راهبردهایی برای رسیدن به اهداف و منافع ملی خود می باشد، در رساله حاظر تلاش شده به بررسی حوزه قدرت نرم از منظر مقام معظم رهبری در قالب این پرسش «راهبردهای ارتقاء قدرت نرم ج.ا.ا. در محیط بین الملل از منظر رهبر انقلاب اسلامی چیست؟» پاسخ داده شود، بر این اساس نخست مولفه های ارتقاء قدرت نرم را از میان بیانات مقام معظم رهبری استخراج و با تجزیه و تحلیل محیط داخلی و خارجی، نقاط(قوت، ضعف، فرصت، تهدید) را بر اساس مدل((swot بیان کرده، و در انتها راهبردهای ارتقاء قدرت نرم را در چهار حوزه(راهبردهایso،st،wo،wt) تدوین نموده و سپس راهبردها را بر اساس مدل (qspmارزیابی شده است. با استناد به سخنان مقام معظم رهبری مهم ترین راهبردها در حوزه مسائلی همچون حمایت از مظلومان و محرومان عالم، وحدت جهان اسلام، پرهیز از تفرقه، آگاهی بخشی نسبت به جنگ نرم دشمن، حمایت از جریانات سلطه و ظلم ستیز، نفی امپریالیسم و صهیو نیسم، نفی رژیم های وابسته و اقتدارگرا در جهان اسلام و حمایت از مردم سالاری دینی و... جای می گیرد، استناد بر این اصول همه جنبه هایی از منظومه ی فکری مقام معظم رهبری در مورد قدرت نرم می باشد.
حسین میرخلیلی غلامرضا بهروزی لک
در جامعه علمی جهان، علم سیاست از جمله علومی است که کنشگران آن نقش مهم در شناسایی خط مشی ها، اتخاذ تصمیم ها و حرکت برای نیل به آینده مطلوب کشورها دارند. دستیابی به آینده مطلوب یکی از اساسی¬ترین آرمان¬های عالمان علم سیاست است. سوق دادن جامعه از وضع موجود به وضع مطلوب یکی از مهم¬ترین دلمشغولی¬های سیاست¬پژوهان و سیاستگذاران بوده است. آینده پژوهی با نگاه آگاهانه، دقیق و با استفاده از روشها و تکنیک های خود به ارائه راهکارهایی پیرامون مواجهه و مدیریت تغییرات و تحولات و ایجاد یک چشم انداز جامع و عملی از مطالعات سیاسی می پردازد. بنابراین شناخت تغییرات و تحولات در عرصه مطالعات سیاسی، تصمیم گیران و سیاستمداران را نسبت به تصمیم گیری، سیاستگذاری و برنامه ریزی دقیق تر یاری می نماید و آنها را برای مواجهه فعالانه تر با چالش های پیش روی آگاه می سازد. در پژوهش پیش رو با استفاده از چارچوب ترابط بین علوم، کاربرد آینده پژوهی در مطالعات سیاسی را در حوزه های مختلف آن نشان دادیم. ارتباط این دو به صورت تعاملی می باشد و هر دو حوزه بر یکدیگر تأثیرگذارند. در پژوهش پیش رو ما کاربرد آینده پژوهی در مطالعات سیاسی با گرایش مباحث نظری و اندیشه ای و جامعه شناسی سیاسی و گرایش روابط بین الملل نشان داده ایم. در مباحث نظری و اندیشه ای ضرورت تصویرپردازی به عنوان یکی از مهم ترین روش ها و رویکردهای آینده پژوهی در حوزه علوم سیاسی به منزله گامی مهم در دستیابی به آینده مطلوب مطرح می باشد. آینده پژوهی با رویکرد تصویرپرداز خود سازگاری و پیوند عمیقی با یوتوپیای(جامعه مطلوب) اندیشه سیاسی دارد. در جامعه شناسی سیاسی نشان خواهیم داد که در بیشترِ فعالیتهای آیندهپژوهانه، صبغهجامعهشناسانه وجود دارد، چراکه عمد? تحولات در بستر جامعه شکل میگیرد. تکنیک ها و روش های آینده پژوهی می تواند ابزاری در دست جامعه شناسان باشد تا بتوانند مسیر تحولات و تغییرات اجتماعی را به درستی رصد کنند. در حوزه مباحث روابط بین الملل به این مطلب پرداخته ایم که با افزایش تغییرات و دگرگونی ها در سده های اخیر و ظهور مسائل جدید در عرصه جهانی، اتکا به روشهای آینده پژوهی رو به فزونی گشته است.
قاسم سیدآقائی احمدی بهروز رشیدی
نگاه به مفهوم و معنای قدرت از گذشته تا کنون و با پیشرفت علوم و تفکیک علوم انسانی از هم، باعث ارائه تعریفی فراتر از تعریف لغوی و فراوانی تعاریف شده است. نقش کلیدی مفهوم قدرت در علم سیاست متفکران سیاسی را برآن داشت تا نسبت به، روز رسانی تعریف و تطبیق آن با زمان و کشف لایه های پنهان آن اقدام فراوانی انجام دهند. دیدن قدرت به صورت خرد و شبکه ای و حضورش در همه لایه ها و سطوح زندگی اعم از سیاست؛ اقتصاد، اجتماع و علم و فرهنگ و ... حتی بدون اجبار و زور از مشخصه های تعریفی نو از آن است. سیره نظری و عملی ائمه معصومین (ع) به خصوص امام جعفر صادق (ع) به عنوان رئیس مکتب جعفری و ایجاد شبکه ای کرسی تدریس و نشر دانش و فرستادن شاگردانش به دیگر نقاط از مواردی است که در چارچوب تعریف شده قدرت مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. کشف رابطه بین اندیشه شیعه و قدرت ازاهداف این تحقیق است . پاسخ به سئوالاتی همچون نگرش امام صادق (ع) به قدرت ، تاثیر عنصر زمان و مکان بر اندیشه و رفتار امام(ع) و در نهایت شیوه امام(ع)، ما را در رسیدن به هدف تحقیق رهنمون خواهد کرد. در نهایت فرضیه تربیت نیروی انسانی، ایجاد کرسی های فقهی و علمی و نهادینه کردن علوم عقلی و نقلی به عنوان مولفه های قدرت، و جایگزین کردن جهاد علمی به جای قیام مسلحانه مورد بررسی قرار می گیرد. با نگاهی به سیره نظری و عملی امام در می یابیم امام هم به قدرت سخت و هم به قدرت نرم اعتقاد داشت و اما با توجه به شرایط زمانی و مکانی شیوه نرم را ترجیح می دادند و تربیت نیروی انسانی، ایجاد کرسی های فقهی و علمی و نهادینه کردن علوم عقلی و نقلی را به عنوان مولفه های قدرت، مورد توجه قرار دادند.
محمدتقی امیرپور محمدرحیم عیوضی
اصول دیپلماسی در جمهوری اسلامی ایران از منظر مقام معظم رهبری، استمرار سیاست های بنیان گذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) است. ایشان در بیان دیپلماسی معتقد به ادامه خط امام و اصل تغییرناپذیر«نه شرقی، نه غربی» است و بر این نکته تاکید دارند که مهم ترین اصل در دیپلماسی ایران، حمایت از هویت ایرانی و اسلامی و پافشاری بر اصول و ارزش هاست. این پژوهش به دنبال بررسی اصول دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران از منظر مقام معظم رهبری با رویکرد آرمان گرایی – واقع بینانه در سیاست خارجی می باشد. فرضیه تحقیق عبارت از این است که اصول دیپلماسی در جمهوری اسلامی ایران از منظر آیت الله خامنه ای در چارچوب آموزه های اسلامی حکمت، عزّت و مصلحت تبیین سازی می شود. روش تجزیه و تحلیل داده ها به صورت توصیفی - تحلیلی خواهد بود و یافته های به دست آمده از پژوهش اینکه، مهم ترین اصل در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه مقام معظم رهبری، حمایت از هویت نظام اسلامی و پافشاری بر اصول و ارزش هاست و سه اصل عزت، حکمت و مصلحت یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بین المللی بوده و نباید هیچ خدشه ای به آن وارد شود و از طرف دیگر گفتمان آرمان گرایی - واقع بینانه به عنوان شاه بیت و کلیدواژه آیت الله خامنه ای در روابط خارجی در چارچوب سه اصل فوق در سیاست خارجی قابل تحلیل و بررسی هستند.
مهدی بلوطی محمدرحیم عیوضی
این پژوهش سعی بر آن دارد تا ضمن واکاوی اندیشه های احمد فردید و مبانی نظری آن که متاسفانه بسیاری از زوایای آن ناشناخته و مبهم مانده است، و نیز بررسی جریانات سیاسی ایران معاصر، با توجه به قرابت فکری فردید و اندیشمندان اصوال گرا، به تبیین مفهوم اصول گرایی و مبانی این طیف فکری در جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی، تاثیرات اندیشه احمد فردید بر اصول گرایان معاصر را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد.
علی نوازنی محمدرحیم عیوضی
بررسی و ارزیابی سیاست خارجی حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ایران بخصوص در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی محمود احمدی نژاد در شکلگیری سیاست خارجی دولت حسن روحانی تاثیر مهمی می گذارد. ما در این اثر در پی بررسی این امر می باشیم که که این تاثیر گذاری از چه منظر بوده و چه ابعادی را شامل می شود. و همچنین با ارائه سه سناریوی محتمل که عبارت هستند از (منفعلانه همنوا، انفعال آرمانگرایانه، هوشمندی مدبرانه) به بررسی سیاست خارجی دولت حسن روحانی می پردازیم.
فاطمه کریم پور محمدرحیم عیوضی
چکیده ندارد.
راضیه امیری رز محمدرحیم عیوضی
چکیده ندارد.
مریم جلیلی کاووس سیدامامی
در شرایطی که جامعه ایران در عرصه نوسازی و توسعه سیاسی-اقتصادی قرار دارد، حکومت به حمایت طبقات اجتماعی، خصوصا طبقه متوسط جدید نیازمند است . لذا جدی ترین و اساسی ترین معضل در راه توسعه و نوسازی، ناهمگونی و فقدان انسجام بین مردم و قدرت سیاسی است . مکانیسمهای شکل گیری طبقات اجتماعی و حضور فعال طبقه متوسط در تحولات سیاسی - اقتصادی در عرصه جهانی، ضرورت توجه به این طبقه اجتماعی را در ایران بیشتر می نماید. چرا که طبقه متوسط جدید اصولا خواهان نوسازی و توسعه است و همواره در حمایت و جانبداری از دولت توسعه خواه مشارکت و همکاری می کند. شناخت طبقه متوسط و فهم تئوریک از زمینه های مختلف جامعه شناسی ایران و بررسی ریشه های اجتماعی توزیع قدرت سیاسی و نقش طبقات و اقشار اجتماعی در ساختار سیاسی، پاسخگوی بسیار از سئوالات مطرح شده در حوزه اجتماعی ایران معاصر است . وجود شکاف بین دولت و طبقه متوسط جامعه از مباحث مهم اجتماعی ایران و از جمله عوامل سقوط رژیم محمدرضا پهلوی محسوب می شود. ایجاد نوعی تفاهم بین طبقه متوسط و حکومت به حل مشکلات اجتماعی کمک می کند و زمینه توسعه و نوسازی را در جامعه ایران فراهم می سازد. در بررسی روابط بین دولت و طبقه متوسط جدید سئوالاتی مطرح است که پاسخ به آنها راهگشای تصمیم گیرندگان در برنامه ریزی مناسب براساس ضرورتهای جامعه و نیاز آحاد ملت است . اگر طبقات اجتماعی بویژه طبقه متوسط به این باور نائل آیند که ساخت قدرت سیاسی جزیی از ماهیت وجودی خود آنهاست و بین آنها و قدرت سیاسی حایلی وجود ندارد در همکاری و مشارکت با دولت تردید نخواهند کرد. چنین احساس تعلقی بین مردم و رژیم گذشته وجود نداشت و همین امر موجب شد آن حکومت با وجود برنامه ریزی جهت توسعه و نوسازی کشور دچار شکاف فزاینده میان دولت و طبقات اجتماعی شود که به فروپاشی نظام انجامید. در این رساله سعی شده است به این سوالات پاسخ داده شود که: چرا طبقه متوسط جدید و دهقانان در روند مدرنیزه شدن به عنوان پایگاه رژیم شاه عمل نکردند و به درجات گوناگون به مععارضه با آن پرداختند؟ طبقات اجتماعی به ویژه طبقه متوسط جدید و طبقه دهقانان متوسط در فرایند نوسازی چگونه شکل گرفتند؟ مناطبع ویژگیها و مبانی اعتقادی طبقه متوسط جدید و دهقانان، و سهم هر یک در تحولات پیش از انقلاب اسلامی چه بوده است ؟ این رساله الگوی مناسبی برای توسعه سالم با مشارکت آحاد ملت ارائه می کند که می تواند به رغم افت و خیزهای که در شرایط نامساعد سیاسی و اقتصادی جهان امروز در عرصه بین المللی حاکم است حاوی درسهای مفیدی برای پی ریزی یک جامعه پویا و توسعه یافته اسلامی باشد.