نام پژوهشگر: نفیسه قربانی
نفیسه قربانی جواد موتمنی طباطبایی
مشتق های کینوکسالین در صنایع دارویی به خوبی شناخته شده اند و دارای طیف گسترده ای از فعالیت های بیولوژیکی نظیر ضد ویروس، ضد باکتری، ضد التهاب، ضد تومور وضد افسردگی می باشند. علاوه بر کاربرد های دارویی، کینوکسالین ها در زمینه رنگ، بلوک کننده های ساختمانی در سنتز نیمه هادی های آلی ومواد موثر در الکترولومینسانس نیز مورد استفاده قرار می گیرند. لذا پیش بینی می شود کمپلکس هایی که از این ترکیبات به عنوان لیگاند در ساخت آنها استفاده می شود نیز خواص فوق را داشته باشند. در این پژوهش از حلال ها و نمک های مختلفی برای سنتز کمپلکس های cr3+ و co2+ با مشتقات کینوکسالین استفاده شده است ولی به دلیل حجیم بودن لیگاندها و ممانعت فضایی آنها کمپلکس های مورد نظر به راحتی ساخته نمی شوند. تنها کمپلکس ساخته شده در این پژوهش کمپلکس cr3+ با لیگاند 3,2-دی فنیل کینوکسالین تحت شرایط خاص با بازده پایین می باشد. بر اساس مطالعات انجام شده تاکنون کمپلکس هایی با استفاده از لیگاند 3,2-دی فنیل کینوکسالین تنها با فلزات نقره، مس، جیوه و ایریدیم ساخته شده است. در ساختار این کمپلکس ها تنها یک یا دو لیگاند 3,2-دی فنیل کینوکسالین به فلز مرکزی کوئوردینه می شود. نوع حلال و نمک نقش مهمی در تشکیل این کمپلکس ها ایفا می کنند، مولکول های حلال و آنیون های نمک می توانند به صورت لیگاند تک دندانه و یا لیگاند های پل ساز به فلز مرکزی کوئوردینه شوند. هم چنین این کمپلکس ها به صورت مونومر و یا شبکه های پلیمری کوچک تشکیل می شوند. در این پژوهش، آزمایش ها با دو نوع نمک و حلال های مختلف در شرایط آزمایشی مختلف انجام شد. از جمله یافته های این پژوهش می توان به موارد زیر اشاره کرد: لیگاند مورد نظر مولکولی بزرگ با گروه های عاملی دهنده کم برای برقراری پیوند داتیو با فلز واسطه و تشکیل کمپلکس می باشد. ترکیب مورد نظر هتروسیکل بوده و نیتروژن های حلقه آزادی کمتری برای کوئوردینه شدن به فلز مرکزی را دارند. دو استخلاف فنیلی کینوکسالین بر روی نیتروژن ممانعت فضایی ایجاد کرده و مانع از برقراری پیوند می شوند. نوع حلال و نمک در تشکیل کمپلکس بسیار موثر است. تا حد امکان نمک ها و حلال باید آب گیری شوند. نتایج آزمایش ها تحت شرایط نیتروژن و زمان های طولانی بهتر می باشد. نتایج آزمایش های فلز کروم بهتر از فلز کبالت مشاهده شد. بازده محصول کم می باشد. نتایج حاصل از محاسبات تئوری:g ? واکنش ها انجام پذیر بودن ویا خود به خودی بودن واکنش را از لحاظ ترمودینامیکی نشان می دهد به طوریکه هرچه g? منفی تر باشد واکنش انجام پذیرتر است. با توجه به آزمایشات انجام شده که نشان داد نوع حلال بر روی واکنش تاثیر دارد، محاسبات تئوری نیز ثابت می کند مولکول های متانول نسبت به آب به صورت لیگاند قویتری عمل کرده و چنانچه از حلال متانول در انجام واکنش استفاده شود، لیگاند کینوکسالین مورد نظر نمی تواند به فلز کروم کوئوردینه شود.
نفیسه قربانی فرهنگ لران
نظریه ی پیمانه ای چرن-سیمونز با یک کنش توپولوژیکی معرفی می شود. اگر برای این کنش گروه لی $iso(2,1)$ را انتخاب کنیم، می توانیم کنش چرن-سیمونز را با گرانش $2+1$-بعدی هم ارز بگیریم؛ با این انتخاب به معادلات حرکت نسبیت عام می رسیم و تبدیلات پیمانه ای با تبدیلات لورنتس موضعی و بازمختصه بندی این گرانش یکی می شوند. گرانش $2+1$-بعدی با ثابت کیهان شناسی نیز به وسیله ی گروه $so(2,2)$ در کنش چرن-سیمونز و تبدیلات پیمانه ای آن به دست می آید. ضرب داخلی روی گروه $so(2,2)$ را می توان به دو صورت نوشت و در نتیجه دو کنش چرن-سیمونز برای گرانش $2+1$-بعدی با ثابت کیهان شناسی منفی داریم، که جمع هر دو کنش به معادلات حرکت کلاسیک نسبیت عام منجر می شوند. با استفاده از رهیافت هامیلتونی برای کنش چرن-سیمونز و به دست آوردن قیود و مولد های تبدیلات پیمانه ای می توان بارهای سرتاسری این نظریه را به دست آورد و از روی جبر این بارها بار مرکزی را خواند؛ همان طور که خواهیم دید این جبر، تعمیم مرکزی جبر لی است. این جبر را برای دو حالت از پارامترهای پیمانه مطالعه می کنیم که یکی منجر به جبر آفین و دیگری به جبر ویراسورو می شود. مولدهایِ تقارنِ مجانبی گرانش $2+1$-بعدی با ثابت کیهان شناسی منفی در جبر ویراسورو صدق می کنند. در نظریه ی چرن-سیمونز تبدیلات پیمانه ای، با انتخاب مناسب از پارامتر پیمانه ای، به جبر ویراسورو می انجامد. در نتیجه تقارن های مجانبی گرانش $2+1$-بعدی با ثابت کیهان شناسی منفی هم در نظریه ی چرن-سیمونز وجود دارند. بنابراین گرانش $2+1$-بعدی با ثابت کیهان شناسی منفی را می توان به وسیله ی کنش چرن-سیمونز با گروه لی $so(2,2)$ توصیف کرد.
نفیسه قربانی فرهنگ لران
نظریه ی پیمانه ای چرن-سیمونز با یک کنش توپولوژیکی معرفی می شود. اگر برای این کنش گروه لی $iso(2,1)$ را انتخاب کنیم، می توانیم کنش چرن-سیمونز را با گرانش $2+1$-بعدی هم ارز بگیریم؛ با این انتخاب به معادلات حرکت نسبیت عام می رسیم و تبدیلات پیمانه ای با تبدیلات لورنتس موضعی و بازمختصه بندی این گرانش یکی می شوند. گرانش $2+1$-بعدی با ثابت کیهان شناسی نیز به وسیله ی گروه $so(2,2)$ در کنش چرن-سیمونز و تبدیلات پیمانه ای آن به دست می آید. ضرب داخلی روی گروه $so(2,2)$ را می توان به دو صورت نوشت و در نتیجه دو کنش چرن-سیمونز برای گرانش $2+1$-بعدی با ثابت کیهان شناسی منفی داریم، که جمع هر دو کنش به معادلات حرکت کلاسیک نسبیت عام منجر می شوند. با استفاده از رهیافت هامیلتونی برای کنش چرن-سیمونز و به دست آوردن قیود و مولد های تبدیلات پیمانه ای می توان بارهای سرتاسری این نظریه را به دست آورد و از روی جبر این بارها بار مرکزی را خواند؛ همان طور که خواهیم دید این جبر، تعمیم مرکزی جبر لی است. این جبر را برای دو حالت از پارامترهای پیمانه مطالعه می کنیم که یکی منجر به جبر آفین و دیگری به جبر ویراسورو می شود. مولدهایِ تقارنِ مجانبی گرانش $2+1$-بعدی با ثابت کیهان شناسی منفی در جبر ویراسورو صدق می کنند. در نظریه ی چرن-سیمونز تبدیلات پیمانه ای، با انتخاب مناسب از پارامتر پیمانه ای، به جبر ویراسورو می انجامد. در نتیجه تقارن های مجانبی گرانش $2+1$-بعدی با ثابت کیهان شناسی منفی هم در نظریه ی چرن-سیمونز وجود دارند. بنابراین گرانش $2+1$-بعدی با ثابت کیهان شناسی منفی را می توان به وسیله ی کنش چرن-سیمونز با گروه لی $so(2,2)$ توصیف کرد.