نام پژوهشگر: حسین صافی پیرلوجه

بررسی ساختار روایت در قصه های سغدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده فرهنگ و زبانهای باستانی ایران 1392
  سیما متین   زهره زرشناس

سرزمین سغد به علّت موقعیت جغرافیایی و نیز داشتن بازرگانان حرفه ای در نقطه طلایی جاده ابریشم قرار گرفت. جاده ای که نه تنها کالای سرزمینی را به سرزمین دیگر می بُرد، بل که پُلی نیز بین فرهنگ و هنرِ آنان می زد. در میانِ آثار برجای مانده از فرهنگ و زبان سغدی، تعدادی قصّه و حکایت دیده می شود؛ که پژوهش حاضر، جستاری در مطالعه این قصّه هاست. نخستین گروهی که به مطالعه جدی روایت و داستان پردازی پرداختند، فرمالیست های روسی بودند که کار تحقیقی خود را بر روی داستان از دهه دوم قرن بیستم آغاز کردند. آن ها در پی یافتن فرمولی برای داستان ها بودند که بتوان به وسیله آن شکل و یا ساختار داستان ها را ارزیابی کرد. از جمله سردمداران این مکتب، ولادیمیر پراپ بود که اساس کارش را بر پایه اعمال شخصیت های قصّه نهاد. پس از فرمالیست های روسی، ساختارگرایان فرانسوی از جمله گریماس، تودوروف و ژنت بودند، که روایت و ساختارهای گوناگونِ آن را مورد مطالعه قرار دادند. آن ها نیز در پی یافتن فرمولی کلّی برای داستان ها بودند؛ ولی با گستره ای وسیع تر و مطالعه ای همه جانبه تر از فرمالیست های روسی. نگارنده بر آن است که قصّه های سغدی را بر اساس نظریه پراپ و گریماس مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.