نام پژوهشگر: عبدالمحمد غفوری روزبهانی
محمد داودوندی عبدالمحمد غفوری روزبهانی
در گذشته، هدف اصلی مدیریت رواناب شهری جمع آوری و دفع هرچه سریع تر رواناب از سطح شهرها به کمک روشهای زهکشی به منظور جلوگیری از سیلابی شدن شهرها در خلال باران های نسبتاً بالا بوده است. از یک سو بدلیل افزایش رشد جوامع شهری و از سوی دیگر به خاطر وجود محدودیت های اقتصادی در تامین آب مطمئن و مناسب، رویکرد فرصت های استفاده از رواناب شهری به عنوان منبع غیرآشامیدنی بیشتر شناخته شده است. امروزه، ایده نصب و راه اندازی مخازن آب باران، جمع آوری، تصفیه و استفاده مجدد از رواناب به منظور تصویب طرح های توسعه شهری در نظر گرفته می شود. اگر رواناب شهری به جای در نظر گرفته شدن به عنوان فاضلاب، به منظور یک منبع آب در نظر گرفته شود، می تواند منشاء فواید بسیاری گردد. این مسئله حجم مورد تقاضای آب آشامیدنی که در حقیقت یک محصول وارداتی است، به طرز قابل توجهی در مناطق شهری کاهش خواهد داد. مدلسازی یکپارچه چرخه آب شهری می تواند یک ابزار قدرتمند در برآورد پتانسیل فعالیتهایی از قبیل بررسی مسائل مربوط به تامین آب، تولید فاضلاب و رواناب سیلاب در یک چارچوب جامع باشد. بمنظور شبیه سازی بازیافت رواناب شهری از مدل aquacycle استفاده می شود، که مدلی برای بیلان آب شهری است و در مرکز همکاری های مشترک برای هیدرولوژی حوضه ها (crc for catchment hydrology) طراحی شده و مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین این بسته نرم افزاری می تواند برای ارزیابی طرحهای استفاده مجدد از فاضلاب و رواناب، مورد استفاده قرار گیرد. در تحقیق حاضر شبیه سازی سطوح آبگیر باران در مقیاس کوچک به منظور استفاده غیرآشامیدنی و همراه با سیستم آبرسانی موجود مورد بررسی قرار گرفته است. محدوده مورد مطالعه محل پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری کشور انتخاب شده است. این پژوهشکده بیش از 5/2 هکتار وسعت دارد و پوشش عمده قسمت های مختلف این پژوهشکده، مسقف با سطح شیبدار است که سهم بخش اداری در حدود 95/0 هکتار می باشد. رواناب حاصل از باران پشت بام پژوهشکده بر اساس دوره آماری 19 ساله (1992-2010) شبیه سازی و با سناریو سازی در نیاز مصارف غیر شرب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس، حجم بهینه مخزن آب باران برای گزینه های مطروحه تعیین و ارزیابی گردید. در نهایت، روش های استفاده مجدد بر اساس سه شاخص پایداری (یعنی کاهش آب وارداتی، فاضلاب تولیدی و رواناب حاصل از باران) همراه سناریوی منتخب ارزیابی شدند. نتایج مدلسازی سناریوی منتخب نشان می دهد که کاهش 50 درصدی در آب وارداتی (برداشت آب زیرزمینی) را با استفاده از استحصال آب باران پشت بام پژوهشکده حاصل می شود و همچنین سبب کاهش 44% جاری شدن رواناب حاصل از باران می شود. در نهایت، حجم مخزن بهینه برای ذخیره و مصرف مجدد آب باران پشت بام اداری پژوهشکده، با احتساب 50% اعتبار حجم سنجی برابر m3 100 بدست آمد.
سیما رحیمی بندرآبادی بهروز ساری صراف
افزایش گازهای گلخانهای تغییراتی را در تعادل آب و هوای کره زمین بهوجود آورده است که تغییر آب و هوا نامیده میشود. افزایش گازهای گلخانهای، میتواند علاوه بر تاثیر بر روی پارامترهای آب و هوایی، سیستمهای متاثر از این متغیرها، نظیر منابع آب، کشاورزی، محیطزیست، بهداشت و اقتصاد را نیز دگرگون سازد. برای بررسی اثرات تغییر آب و هوا بر سیستمهای مختلف در آینده، ابتدا باید متغیرهای آب و هوایی تحت تغییرات گازهای گلخانهای (سناریوهای آب و هوایی) شبیهسازی شوند. روشهای مختلفی برای این کار وجود دارد که معتبرترین آنها استفاده از مدلهای آب و هوایی است. مدلهای آب و هوایی سیاره ای (aogcm)، قادر به شبیهسازی در سطوح بزرگ چند صدکیلومتری هستند و نمیتوانند فرایندهای منطقهای و کوچک مقیاس آب و هوا را شبیهسازی نمایند؛ از اینرو، ضروریاست تا این تغییرات بهطوردقیق تر و در مقیاسهای کوچکتر بررسی شوند. برای رسیدن به این مهم، از روشهای ریزمقیاسنمایی استفاده میشود که یکی از مهمترین آنها روشهای دینامیکی است، که مبتنی بر بالابردن قدرت تفکیک و تجزیه هرچه بیشتر مدلهای آب و هوایی سیارهای هستند. این روش، همچنین برای کشورهایی مثل ایران، که دادههای مشاهدهای و ایستگاهی کافی و بلندمدت (مورد نیاز روشهای سادهتر مثل ریزمقیاسنمایی آماری) ندارد میتواند مناسب باشد. در این مطالعه، به بررسی اثرات تغییر آب و هوا بر جریان حداقل حوضه کرخه، بهعنوان یکی از مهمترین حوضههای کشور از لحاظ آورد آبی و کشاورزی، پرداخته شد. برایاینمنظور، از مدل ریزمقیاسنمایی دینامیکی precis، برای برآورد بارش و دما در دوره 2070 تا 2100 و تحت دو سناریوی a2 و b2 استفاده شده. برای برآورد دبی نیز، از مدل هیدرولوژیکی swat، استفاده شد که یک مدل جامع و پیوسته در مقیاس حوضهای است. بدینصورت که پس از واسنجی و اعتبارسنجی مدل، مقادیر بارش و دمای خروجی مدل precis، تحت سناریوهای مختلف به مدل وارد و مقدار دبی روزانه برای زیرحوضهها برآورد شد. نتایج نشان داد که مقدار بارندگی و دبی طی دوره پایه، دارای روند منفی، و دما دارای روند مثبت است. نتایج ارزیابی مدل precis نشان داد که بهطورکلی، این مدل میتواند برآورد مناسبی از بارش و دما در منطقه داشته باشد، هرچند که درباره بارشهای پاییزه و بهاره، بهدلیل ماهیت محلی این بارشها، مدل، چندان توانمند نبوده است. بررسی تغییرات آب و هوایی در حوضه کرخه نشان داد که تحت سناریوی a2، مقدار بارش حدود 11 درصد و میانگین دمای حداقل و حداکثر، حدود 5 درجه افزایش خواهند داشت. برای سناریوی b2، مقدار بارش حدود 7 درصد و مقدار میانگین دمای حداقل و حداکثر، حدود 3 درجه افزایش خواهند داشت؛ این در حالی است که تحت هر دو سناریو، بارش فصل پاییز برخلاف دوره پایه، بیشتر از بارش فصل زمستان خواهد بود. بررسی شاخصهای جریان حداقل، طی دوره آتی، نشان داد که تحت سناریوی a2 جریان حداقل حدود 70 درصد افزایش خواهد داشت، این در حالی است که تحت سناریوی b2، شاخص ها نشان از کاهش 50 درصدی جریان حداقل در افق 2080 دارند. میتوان نتیجه گرفت که تحت سناریوهای مختلف، اثرات تغییر اقلیم بر جریان حداقل متفاوت است. بنابراین برای طرحهای مدیریتی باید عدم قطعیت سناریوها، و همچنین وضعیت اقتصادی و اجتماعی منطقه در آینده مدنظر قرارگیرد.