نام پژوهشگر: عاطفه شریف
عاطفه شریف محمدرضا داورپناه
زمینه: فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی به منزله ابزاری استاندارد و ملی جهت بازنمایی موضوعی کتاب های فارسی از سوی کتابخانه ملی ایران و سایر کتابخانه ها در ایران مورد استفاده قرار می گیرد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، بازشناسی عمیق ویژگی های سرعنوان های موضوعی فارسی در سه حیطه ساختار زبانی، شبکه معنایی و نظام مفهومی است. روش شناسی: پژوهش از نوع کاربردی است و به روش تحلیل محتوا انجام پذیرفته است. دستور کار کدگذاری مطابق با پرسش های پژوهش، چارچوب تعریف شده، مبانی نظری به ویژه در حوزه زبان و بازنگری متخصصان آن حوزه تدوین شد. فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی ویرایش سوم و دو پیوست آن (11233 رکورد) و سرعنوان های موضوعی مشترک در فهرست کنگره و فارسی (9519 رکورد) به منزله جامعه آماری قرار گرفت. بخشی از داده ها از سطح جامعه آماری و بخشی دیگر از طریق نمونه تصادفی گردآوری شد. اما در شناسایی شبکه کلی سلسله مراتب و نظام مفهومی حاکم بر سرعنوان های موضوعی فارسی تمامی رکوردهای سرعنوانی (84545 رکورد) مورد بررسی قرار گرفت. نظام مفهومی حاصل شده از سرعنوان ها با نظام دانشی موجود در ایران و نظام رده بندی کنگره مطابقت داده شد. یافته ها: طبق یافته ها از نظر ساختار زبانی، سرعنوان های موضوعی فارسی با 17/86 درصد از زبان طبیعی پیروی کرده اند و 87/79 درصد از سرعنوان ها پیش همارای طبیعی هستند. از نظر دستوری شکل غالب سرعنوان ها به صورت اسم (1/96 درصد) و گروه اسمی (87 درصد) است. تفاوت معناداری میان دو فهرست از نظر نوع زبان، وجود یادداشت دامنه و وجود شماره رده برقرار است. از نظر شبکه معنایی، تفاوتی اساسی و معنادار میان دو فهرست قابل مشاهده است. بیشترین ارتباط میان نظام موضوعی و رده بندی کنگره در رده های علوم (5/19%)، فناوری (4/14 %)، علوم اجتماعی (6/10 %)، پزشکی (5/9 %) و فلسفه و روان شناسی (6/6 %) است. در تحلیل نظام مفهومی سرعنوان های موضوعی 241 درخت سلسله مراتب شناسایی شد. بزرگترین درخت ها به منزله سرعنوان رأس (از جمله پزشکی و روان شناسی، جامعه شناسی، فلسفه، قراردادها، ریخته گری، ریاضیات، مدیریت، حقوق و ...) در نظام مفهومی تعیین شد. یافته ها نشانگر تفاوت سرعنوان های رأس فهرست کنگره با فهرست فارسی است. بیش از نیمی از سرعنوان های رأس (26/55%) با عنوان رشته های تحصیلی تطابق واژگانی ندارد و تنها 05/21 درصد از سرعنوان ها در تطابق کامل اند. در تحلیل دامنه موضوعی مشخص گردید که نظام مفهومی حاکم بر سرعنوان های موضوعی جزئی تر از محتوای رشته های تحصیلی در ایران است و بخش کوچکی از نظام دانشی ایران و نه تمامی آن به صورت درخت سلسله مراتبی نظم یافته و بازنمایی شده است. در بررسی تطابق واژگانی سرعنوان های رأس با رده بندی کنگره مشخص گردید که 05/71 درصد از سرعنوان های رأس عیناً با همان واژگان در دو ابزار وجود دارند. در مجموع، نظام مفهومی در فهرست سرعنوان های موضوعی فارسی تنها در تعداد معدودی از حوزه ها نظم یافته است و در سایر حوزه ها پیوند میان موضوعات به واسطه رابطه سلسله مراتبی، آن گونه که انتظار می رود برقرار نشده است. نتیجه گیری: با توجه به کاستی های فهرست سرعنوان ها به ویژه ضعف و اشکال در شبکه روابط معنایی و نظام مفهومی آن لازم است این فهرست در جهت غنی سازی شبکه معنایی میان سرعنوان ها و پوشش تمامی حوزه های دانش در ایران مورد بررسی و بازنگری قرار گیرد.
ابوالفضل طاهری رحمت الله فتاحی
یکی از کاستی¬های عمده فهرست¬های رایانه¬ای در گردهم¬آوری و نمایش آثار وابسته (خانواده¬های کتابشناختی) ناشی از روشن نبودن نوع و شیوه نمایش روابط کتابشناختی و تنوع زیاد در واژگان نمایانگر انواع وابستگی¬ها می¬باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف واکاوی چگونگی روابط کتابشناختی میان آثار وابسته حوزه ادبیات فارسی و واژگان نمایانگر آن¬ها در پیشینه¬های کتابشناختی و در ساختار یونی مارک انجام شده است. جامعه این پژوهش، پیشینه¬های مرتبط با چهار خانواده شاهنامه فردوسی، مثنوی معنوی، دیوان حافظ و گلستان سعدی است. از روش تحلیل محتوا به منظور شناسایی نوع روابط کتابشناختی و تحلیل واژگان نمایانگر وابستگی¬ها در پیشینه¬های این چهار اثر در فهرست رایانه¬ای کتابخانه ملی ایران استفاده شد. سپس، ابزار¬های سازماندهی اطلاعات فارسی (سرعنوان¬های موضوعی و طرح¬های رده¬بندی) به منظور شناسایی انواع وابستگی¬های موجود در آن¬ها و هم خوانی با روابط مطرح در مدل اف آر بی آر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها: وابستگی¬هایی همچون "برگزیده¬ها" با 25/18 درصد؛ "بازنگری" با 91/15 درصد؛ "بر اساس نسخه خاص" با 54/13 درصد؛ "شرح¬ها" با 65/10 درصد و "اقتباس" با 39/8 درصد جزء فراوانترین نوع وابستگی¬ها به حساب می-آیند. همچنین، ترتیب وابستگی¬ها در همه خانواده¬ها متفاوت است. 3/61 درصد از واژه¬ها تنها یک یا دو بار در پیشینه¬ها مشاهده شدند و اغلب وابستگی¬های سطح بیان دارای تنوع واژگانی بالا هستند. تحلیل عناصر (فیلدهای) کتابشناختی نیز نشان داد که عنوان، یادداشت، عنوان فرعی و موضوع از مهمترین و "عنوان قراردادی" و "سر شناسه" از کم-اهمیت¬ترین عناصر کتابشناختی از نظر میزان تنوع وابستگی¬ها بودند . به طور کلی، 45/82 درصد از واژه¬های نمایانگر وابستگی¬ها تنها در یک یا دو فیلد حضور داشتند. انواع وابستگی¬های سطح بیان نیز در پنج چهریزه "حجم"، "محتوا"، "زبان"، "همراهی" و "بازنگری" قرار گرفته¬اند. یافته های بخش دوم نشان داد در ابزار¬های سازماندهی، 37 وابستگی کلی و فرعی در سطح بیان و 6 وابستگی در سطح نمود وجود دارد. همچنین، تطبیق وابستگی¬های ابزارهای سازماندهی فارسی با روابط مدل اف آر بی آر نشان داد تنها 11 وابستگی در سطح بیان و نیز 2 وابستگی در سطح نمود دارای نمونه همخوان در این مدل می¬باشند. همچنین، 76 فیلد از ساختار یونی مارک امکان ذخیره روابط کتابشناختی را داشتند که 39 مورد آن¬ها به عنوان فیلد رابطه¬ای مناسب برای سازماندهی خانواده¬های کتابشناختی در نظر گرفته شدند. به کارگیری فایل خوشه بندی شده¬ واژگان نمایانگر انواع وابستگی¬ها در فهرست¬های رایانه¬ای و طراحی این نظام¬ها بر پایه مدل چهریزه¬ای سبب نمایش بهتر اطلاعات ¬می¬گردد. همچنین، توجه به آن دسته وابستگی¬های حوزه ادبیات فارسی که در ساختار مدل اف آر بی آر وجود ندارند، در بومی سازی این مدل ضروری است. در پایان نیز، با روش مبتنی بر شواهد، پیشنهادهای بایسته برای مدیریت بهینه روابط کتابشناختی در ساختار یونی مارک ارائه شده است.
مسعود شفیعی رحمت الله فتاحی
هدف: استفاده از فراداده های مناسب در سامانه های اطلاعاتی پیش نیاز ارائه قابلیت های نمایه پذیری، جستجو و بازیابی اطلاعات می باشد. هدف کلی پژوهش حاضر ارزیابی فراداده های به کار رفته در سامانه اطلاعات علمی دانشگاه فردوسی مشهد (ساعد) از جنبه قابلیت های جستجو، بازیابی و نمایه پذیری اطلاعات در راستای کارآمدتر کردن سازماندهی اطلاعات در این سامانه و به ویژه در موتورهای جستجو است. روش شناسی: این پژوهش به روش مطالعه ای موردی (مورد پژوهی) با رویکرد ارزیابانه درباره سامانه ساعد و فراداده های بکار رفته در آن انجام گرفت. به این منظور، از میان پیشینه مقاله های ذخیره شده در سامانه اطلاعات علمی دانشگاه فردوسی مشهد، به روش نمونه گیری تصادفی، 392 عنوان مقاله و 269 نام عضو هیئت علمی انتخاب گردید. افزون بر آن، 7 مخزن سازمانی نمونه یعنی eprints، dspace، sobekcm، simpledl، arxiv، escholarshipe و digital commons برای مقایسه قابلیت¬های جستجو و بازیابی آن ها با سامانه ساعد انتخاب شد. روش گردآوری داده به صورت مشاهده سیستمی و ابزار آن نیز سیاهه وارسی تهیه شده توسط پژوهشگر بود که روایی آن توسط برخی استادان متخصص تأیید گردید. یافته¬ها: یافته ها نشان داد نمایه¬پذیری سامانه ساعد در دو موتور جستجوی گوگل و گوگل پژوهشگر بر اساس عنوان مقاله ها بیش از 60 درصد و پیشینه های به زبان فارسی، نمایه پذیری بهتری نسبت به پیشینه های به زبان انگلیسی داشتند. همچنین، بین دو موتور جستجو در نمایه سازی اطلاعات سامانه ساعد بر اساس عنوان، همگونی معنی داری وجود داشت. نسبت نمایه پذیری سامانه ساعد بر اساس نام نویسندگان در بخش فارسی با میانه 80/0، انگلیسی 67/0 و به طورکلی 71/0 بود. این میزان در گوگل پژوهشگر برای نام های فارسی 37/0، نام های انگلیسی 42/0 و درکل 39/0 بود. بین میزان نمایه پذیری نام نویسندگان در این دو موتور جستجو نیز تفاوت معناداری وجود داشت. میزان بکارگیری عناصر فراداده ای (تعداد فیلدها) در سامانه ساعد برای ارائه قابلیت مرور 1، قابلیت جستجو 5، قابلیت نمایش 1، قابلیت محدودسازی 3 بود و هیچ قابلیتی برای مرتب سازی نتایج جستجو وجود نداشت. نتیجه¬گیری: سازماندهی اطلاعات در سامانه ساعد به صورت بهینه صورت نمی پذیرد و وضعیت نمایه پذیری آن در موتورهای جستجو نیز مطلوب نبود. همچنین سامانه ساعد، به عنوان یک مخزن سازمانی، نتوانسته از عناصر فراداده ای در ارائه انواع قابلیت های مختلف نمایش، مرور، محدودسازی نتایج و انتخاب نحوه مرتب سازی نتایج استفاده بهینه را ببرد. با بهره گیری هدفمند و سازماندهی فراداده ها می توان قابلیت های جستجو، بازیابی و نمایه پذیری اطلاعات را ارتقاء بخشید که در این راستا پیشنهادهای کاربردی جهت ارتقاء سامانه ساعد ارائه گردید.
زهره السادات باقری محسن نوکاریزی
هدف پژوهش، تعیین میزان تعهد سازمانی کتابداران با تیپ های شخصیتی متفاوت کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی و تعیین رابطه بین آن ها بود. پژوهش حاضر به روش پیمایشی، به مقایسه میزان تعهد سازمانی تیپ های شخصیتی (بررون گرا، میانه و درون گرا) کتابدارن پرداخته است. جامعه پژوهش شامل همه کتابداران کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی به تعداد 137 نفر بود. نمونه¬گیری به روش تصادفی طبقه ای انجام شد و 103 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود و شامل پرسشنامه تعهدسازمانی که توسط ناوی (1391) در قالب 36 گویه ساخته شده بود و پرسشنامه استاندارد برون گرایی-درون گرایی میشل گوکلن در قالب 50 گویه بود که پس از آزمون روایی و پایایی (پرسشنامه تعهد سازمانی، 75٪ و پرسشنامه شخصیتی،72٪)، تعهد سازمانی کتابداران و تیپ شخصیتی آن ها تعیین شد. نتایج نشان داد به طور کلی میانگین تعهد سازمانی کتابدارن (131/64) پایین تر از حد مطلوب (140) بود. در دو بعد تعهد به شغل کتابداری و تعهد به همکاران، میزان تعهد با حد مطلوب تفاوت معنا دار داشت و از حد مطلوب پایین تر بود. تیپ شخصیتی 74/4٪ از افراد برون گرا، 13/3٪ درون گرا و12/3٪ میانه بود. بین میانگین نمرات تعهد سازمانی برون گرایان، درون گرایان و افراد میانه تفاوت معناداری وجود نداشت (0/412= p). تفاوت معناداری بین میانگین تعهد سازمانی کتابداران مشغول به فعالیت در بخش های مختلف کتابخانه (0/00 =p) ، و میانگین تعهد سازمانی کتابداران دارای تیپ¬های شخصیتی متفاوت و فعال در بخش¬های مختلف (0/00 =p) با یکدیگر وجود داشت، و تعهد همه تیپ ها در بخش خدمات عمومی بالا تر بود. بین میانگین تعهد سازمانی کتابداران دارای سوابق کاری مختلف (0/01 =p) و میانگین تعهد سازمانی کتابداران دارای تیپ های شخصیتی و سوابق کاری مختلف (0/00 =p) تفاوت معناداری مشاهده شد. بین میانگین تعهد سازمانی تیپ های مختلف شخصیتی در زنان و مردان تفاوت معنا داری وجود داشت (0/01 =p) . از دیگر یافته های پژوهش این بود که تعهد سازمانی مردان بیشتر از زنان بود و ابعاد تعهد به سازمان (0/01 =p) تعهد به کتابخانه (0/01 =p) و تعهد به همکاران (0/00 =p) در دو بخش خدمات عمومی و خدمات فنی با یکدیگر تفاوت معنا دار بود و در ابعاد تعهد به سازمان (0/00 =p)تعهد به کتابخانه (0/00 =p) و تعهد به شغل (0/02 =p) میانگین تعهد سازمانی کتابداران دارای سنوات مختلف، تفاوت معنا دار بود.
مریم نیکوکار محسن نوکاریزی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در کتابداران کتابخانه های عمومی استان خراسان رضوی بود. این پژوهش از نوع کاربردی بود که با روش پیمایشی انجام شد. جامعه پژوهش، کلیه کتابداران وابسته به اداره نهاد کتابخانه های عمومی استان خراسان رضوی بود. تعداد کل آن ها 270 نفر بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان نمونه مورد قبول برای این جامعه، 159 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. برای گردآوری داده های این پژوهش، از دو پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (1993) که شامل سه بعد عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت مراوده ای (تعاملی) است و بعد چهارمی به نام عدالت اطلاعاتی به آن افزوده شد و پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی پادساکف و همکاران (1990) که شامل پنج بعد نوع دوستی، وظیفه شناسی، تحمل پذیری، فضیلت -شهروندی و احترام و تکریم است. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان عدالت سازمانی کتابخانه های عمومی پایین تر از حد مطلوب و میزان رفتار شهروندی سازمانی کتابداران در حد مطلوب بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون و اسپیرمن نشان داد، بین عدالت سازمانی و ابعاد آن (رویه ای، توزیعی، مراوده ای و اطلاعاتی) با رفتار شهروندی سازمانی رابطه معنادار مستقیمی وجود داشت. هم چنین نتایج نشان داد، بین رفتار شهروندی سازمانی کتابداران با توجه به متغیرهای جنسیت، گروه های سنی و سطوح تحصیلی کتابداران تفاوت معنادار وجود نداشت اما بین رفتار شهروندی سازمانی کتابداران و سابقه کار آن ها تفاوت معنادار وجود داشت که طبق آزمون تعقیبی دانکن مشخص شد، بین میانگین رفتار شهروندی سازمانی کتابداران با سابقه کار 6 تا 15 سال با دو گروه دیگر تفاوت معنادار وجود نداشت ولی بین میانگین رفتار شهروندی کتابداران با سابقه کار 5 سال و کم تر و 16 تا 25 سال تفاوت معنادار است. با توجه به این که عدالت سازمانی نقش مهمی در ارتقا رفتار شهروندی سازمانی دارد، نتایج این پژوهش می تواند کمک شایانی به توسعه عدالت سازمانی در محیط کتابخانه ها و در نتیجه بروز بیش تر رفتار شهروندی سازمانی از سوی کتابداران و در نهایت سبب بهبود عملکرد کتابخانه ها شود.