نام پژوهشگر: کریم مردمی
اعظم سرلک پریسا هاشم پور
چکیده: توجه به «مطلوبیت فضا»یی از منظر طراحی معماری درصدد است تا میان دو حوزه ی «محیط مصنوع» و «تعاملات اجتماعی- فرهنگی» رابطه برقرار کند. سوال اصلی در این رساله آن است که «چگونه میتوان فضایی واجد کیفیتهای مطلوب محیطی جهت ارتقا تعاملات اجتماعی در یک مرکز فرهنگی طراحی کرد؟». به عبارت دیگر، طراحی مرکزی اجتماعی- فرهنگی با چه استراتژی و روش هایی می تواند مطلوبیت فضایی را در شرایط کنونی بافت فرسوده محله کرناسیون شهر دزفول فراهم کند. راه حل مورد نظر، استفاده از مفهوم «تعامل» است که در درون خود «ارتباط»، تماس و برخورد از نوع اجتماعی را با خود به همراه دارد. هریک از معیارهای مطلوبیت، جزئی از کلیت فضا را شامل شده و مجموعه آن عوامل، تصویر ذهنی مخاطب را شکل می دهد. فضایی که در آن ایده اصلی «گذر تعامل» است و می کوشد تا با روش های مختلف طراحی معماری، میزان استفاده و تردد شهروندان به مجموعه فرهنگی را افزایش داده و تعاملات اجتماعی و فرهنگی را در یک محیط مطلوب و موثر القا نماید. از سوی دیگر، «فضای جمعی» عرصه تعاملات اجتماعی- فرهنگی است و نیروهای اجتماعی- فرهنگی محتوای آن را شکل می دهند. با این نگرش، فضای مطلوب نه فقط با فرم و کالبد فیزیکی اش، بلکه با محتوای آن معنی خواهد یافت. پس تداوم فعالیت ها، لازمه برقراری تماس و تعامل اجتماعی و در سطحی بالاتر، حضور نهادهای اجتماعی- فرهنگی، حیات مدنی را درپی و بدین صورت «فضای مطلوب» تولید خواهد شد. باید توجه داشت منظور از محیط مطلوب و موثر نگرشی که نگارنده از تحلیل پژوهش ها به دست آورده، می باشد و «برنامه ریزی اجتماعی- فرهنگی» به عنوان محتوای طرح پیشنهادی، مجموعه ای از فعالیت های مختلف اجتماعی و فرهنگی را شامل می شود که ضامن پایداری و بقای آن مرکز فرهنگی خواهد بود.
قاسم علیپور خبیر کریم مردمی
سرزمین ایران از دیر باز دارای فرهنگ و تمدن غنی و هنری والا مرتبه بوده است. فرهنگ و هنر اسلامی ایران نتیجه دمیده شدن روح اسلام در کالبد همان فرهنگ و هنر کشورمان بوده است که حاصل آن فرهنگی شکوهمند و هنرهایی نغز گردیده که هر بیننده ای را به وادار به تحسین میکند. فرهنگ وهنر اسلامی ایران در طول تاریخ همواره دارای یک روند تکاملی مداوم و مستمر بوده است که با تکیه بر گذشته خود با زبانی مناسب زمانه بیان می گردیده است. متاسفانه امروزه شاهدیم که به دلیل عدم درک مناسب از مفاهیم آن، و یا کپی برداری ظاهری از فرهنگ و هنر غربی این فرهنگ غنی و هنر ارزشمند کشورمان رو به فراموشی رفته است. بنابر این در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است که با مطالعه و تعمق در سنت و آیین اسلامی ایرانی به مفاهیم نهفته در آنها پی برده و در پی آن به رهیافتی نوگرا با تکیه بر گذشته جهت طرح معماری باغ موزه یادگارهای فرهنگ و هنر اسلامی ایران دست یابیم که هم مورد پذیرش برای مخاطبین خاص هنر باشد و هم عامه مردم را به خویش فرا خواند و در پس آن با ایجاد فضای مناسب جهت بحث و گفتگو، امکان فهم بهتر وسپس تداوم مفاهیم فرهنگ و هنر اسلامی ایران میسر گردد.
حسین مهرگان کریم مردمی
انسان موجودی اجتماعی است که شرط بقای وی در ایجاد ارتباطات و تعاملات اجتماعی میباشد. اجتماع پذیری روندی است که انسان را آماده زندگی جمعی مینماید. جامعه پذیری معماری نیز مشخصه ای است که زمینه تعامل و کنش متقابل اجتماعی را در فضاهای معماری فراهم میسازد. کتابخانه مرکزی نوعی فضایی عمومی است و فضای عمومی مطابق تعریف آن باید بستر استفاده و ارتباط جمعی شهروندان و کاربران باشد و بتواند به افزایش فرصت تعامل اجتماعی کمک نماید. لذا یک فضای عمومی شهری مانند کتابخانه مرکزی باید دارای مشخصه اجتماع پذیری معماری باشد. در این رساله ضمن شرح اهداف کتابخانه مرکزی، تعریفی از جامعه پذیری و عناصر اصلی آن ارائه شده و سپس با شرح مراتب تعامل اجتماعی تلاش شده است فاکتورهای معمارانه به منظور طراحی برای تعامل اجتماعی استخراج گشته و در نهایت در طرح نهایی پروژه بکار گرفته شود.
احسان سلیمان پور کریم مردمی
میل به دانستن، پیشرفت و نیاز به تعالی در انسان، شاخه های گوناگون علم را پدید آورد و نوشتن، ماندگارترین راه برای انتقال آموخته ها به دیگران شد. جوامع انسانی از خلال ارتباط و تعامل افراد برای ارضاء میل به یادگیری و میل به یاد دادن شکل گرفته اند. فرهنگ از دل ارتباطات انسانی شکل گرفته و ارتباط علمی بیشتر افراد یک جامعه به عنوان شاخصه ای فرهنگی و نشانی از جامعه پویا قلمداد می گردد. نیاز فطری به دانستن و لزوم یادگیری، ابزار گوناگونی در طول تاریخ تجربه کرده است. روزگاری دانش بر پاپیروس نقش می بست، زمانی بر کاغذ و درکتاب و امروزه بر پالس های صفر و یکی. کتاب از دیرباز تاکنون به عنوان ابزار اصلی انتقال دانش مطرح بوده و کتابخانه به عنوان فضایی برای پاسداشت و نگهداری از اندوخته ها و دستاوردهای بشر. لذا بنای کتابخانه همیشه یادآور و نماینده میل فطری انسان برای تعالی و آگاهی بوده است. کتابخانه ها همواره در طول تاریخ نماینده و شناساننده رشد فرهنگی یک جامعه بوده اند. در رساله حاضر، پس از تشریح و بیان مساله به دلایل و ضرروت طرح بنای کتابخانه ای امروزین در شهر علم دوست اصفهان پرداخته شده است. با مطالعه تاریخچه کتابخانه در ادامه به نقش حیاتی و ویژه آن در شکل دادن فرهنگ جوامع انسانی در طول تاریخ پی می بریم. پس از آن به مطالعه استانداردها، فضاها و ویژگی های کلی معماری کتابخانه ها جهت طراحی بهینه فضا پرداخته شده است. معماری بدون مردم و فضا بدون حضور انسان شکل نمی گیرد. در فصل چهارم به بررسی ادبیات موضوع جامعه پذیری و عوامل موثر در جذب و ماندگاری انسان در فضا پرداخته می شود. برای این منظور ابتدا عناصر مهم در ارتباط انسان با فضا بررسی شده و عوامل روانی موثر در درک فضا مانند خلوت جویی، محرمیت، ازدحام طلبی، فضای شخصی و... استخراج شده است. پس از آن شاخصه هایی که در پاسخ مثبت به این عوامل دخیل اند مانند نفوذپذیری بصری و حرکتی، خاطره سازی، چگونگی ایجاد احساس تعلق به فضا، حس مکان، تصاویر ذهنی و... بررسی شده اند. در فصل بعدی این عوامل در نمونه های موردی کتابخانه های موفق در جهان سنجیده شده و راه کارهای معمارانه و پاسخ های فضایی ایشان به این عوامل آورده شده است. در ادامه در جداولی نمونه های موردی از منظر عوامل موثر در جامعه پذیری مقایسه تطبیقی شده اند و ترجمان معماری شاخصه های جامعه پذیری آورده شده است. برای طراحی کتابخانه در اصفهان به مطالعه تاریخ اصفهان، عناصر موثر محیطی ، جغرافیا و میزان جمعیت مخاطب در فصل ششم پرداخته شده است. در فصل هفتم از خلال استانداردهای مطالعه شده در فصل سوم، عناصر و عوامل موثر در جامعه پذیری در فصل چهارم، راهکارهای فضایی در پاسخ به این عوامل در فصل پنجم و مطالعات زمینه در فصل ششم به محاسبه و توضیح فضاهای طرح پیشنهادی پرداخته شده است. در فصل آخر، دیاگرام های طراحی به همراه مدارک و تصاویر طرح آورده شده است.
شهپر اسمعیلی پریسا هاشم پور
مکان تنها یک سر پناه برای فعالیتهای انسان نیست, بلکه پدیده ای است که انسان در تعامل خود با آن , بدان معنا بخشیده و به آن دلبسته می شود تا آنجا که گاه حتی خود را جزئی از آن دانسته وبه وسیله ی آن بازشناخته می شود. اگر از زاویه ی نیازهای انسان نیز به این مسئله نگریسته شود, نیاز انسان به تعامل عاطفی با مکان واحساس تعلق داشتن به آن ازجمله ی مهمترین ابعاد رابطه انسان و مکان به شمار می رود که باید مورد توجه معماران, طراحان و برنامه ریزان شهری قرارگیرد. با توجه به اهمیت شناخت" حس تعلق به مکان" در طراحی فضاها, هدف این پژوهش مطالعه نقش طراح و عوامل تأثیر گذار کالبدی و غیر کالبدی در ایجاد این حس و در پی آن ارتقاء کیفیات مکانهای طراحی شده با کاربری فرهنگی تفریحی است. در این راستا پژوهش حاضر سعی دارد برپایه ی متون و اسناد مرتبط در این حوزه, ضمن ارائه تعاریف حس تعلق, به بررسی ابعاد مختلف آن و نیز طبقه بندی علل و عوامل دخیل در آن بپردازد. بنا به ماهیت حس تعلق و ارتباط مستقیم آن با شکل گیری پایه های ارتباطی استفاده کنندگان و محیط, بخشی از ساختاراین پژوهش متأثر از جنبه های انسانی برآمده از حوزه های روانشناسی است و بخش دیگرمطالعه برخاسته از حوزه های معماری و محیط و تأثیرات آن بر احساس وادراک افراد است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که حس تعلق از معیارهای اصلی ارزیابی محیطهای با کیفیت است و ویژگیهای کالبدی نظیر فرم و روابط اجزاء کالبدی با تأمین و تأکید بر فعالیتها و تعاملات جمعی, نقش مهم و موثری در ایجاد این حس دارا می باشند. بر این اساس, تحقیق حاضر تلاش میکند با در نظر گرفتن ویژگیهای کالبدی تأثیر گذارو توجه به پتانسیلهای موجود در بستر طراحی, اعم از کیفیات محیطی و بصری, زمینه ارتقاء کیفیت محیط ساخته شده, ترغیب شهروندان به حضور و تمایل به بازگشت به فضا و تقویت حس تعلق به مکان را فراهم آورد. واژه های کلیدی: حس تعلق, تعلق کالبدی, تعلق جمعی, فضای باز و بسته, اجتماعات فرهنگی
ریحانه خداشاهی کریم مردمی
سرزمین ایران از دیر باز دارای فرهنگ و تمدن غنی و هنری والا مرتبه بوده است. فرهنگ و هنر اسلامی ایران نتیجه دمیده شدن روح اسلام در کالبد همان فرهنگ و هنر کشورمان بوده است که حاصل آن فرهنگی شکوهمند و هنرهایی نغز گردیده که هر بیننده ای را به وادار به تحسین میکند. فرهنگ وهنر اسلامی ایران در طول تاریخ همواره دارای یک روند تکاملی مداوم و مستمر بوده است که با تکیه بر گذشته خود با زبانی مناسب زمانه بیان می گردیده است. متاسفانه امروزه شاهدیم که به دلیل عدم درک مناسب از مفاهیم آن، و یا کپی برداری ظاهری از فرهنگ و هنر غربی این فرهنگ غنی و هنر ارزشمند کشورمان رو به فراموشی رفته است. بنابراین در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است که با مطالعه و تعمق در سنت و آیین اسلامی ایرانی به مفاهیم نهفته در آنها پی برده و در پی آن به رهیافتی نوگرا با تکیه بر گذشته جهت طرح معماری موزه هنر و ادبیان اسلامی آستان قدس رضوی با تکیه بر هندسه اسلامی ایرانی دست یابیم که هم مورد پذیرش برای مخاطبین خاص هنر باشد و هم عامه مردم را به خود خواند و در پس آن هندسه برقرار باشد. هندسه ای که موجب ایجاد تعادل و در پی آن ایجاد حس آرامش در استفاده کننده شده و امکان فهم بهتر وسپس تداوم مفاهیم فرهنگ و هنر اسلامی ایران میسر گردد. مفاهیم اقتباس شده از هندسه اسلامی کیفیاتی به طراحی می دهند که منجر به ایجاد حس آرامش می شود. کلید واژه: فرهنگ و هنر اسلامی، هندسه اسلامی ایرانی، معماری ایرانی، تعادل، آرامش
داریوش پوراکبر کریم مردمی
هنر نمایش به عنوان ملموس ترین هنر ، واقعیت های جامعه را به تصویر میکشد و در این پایان نانه به ارتباط بین این هنر و هنر معماری پرداخته می شود . تعریفی از هنر نمایش داده می شود ، سپس ویژگی های هنر نمایش و ارتباط این هنر را با هنر معماری توسط یکسری الگو که برگرفته از هنر نمایش است ، مشخص می شود.در انتها این الگو ها به عنوان راه کاری برای طراحی یک مجموعه نمایشی که کمبود آن در شهر مشهد حس می شود ، استفاده شده است.