نام پژوهشگر: مهسا شعله
بهاره خداپرست علی سلطانی
چکیده ندارد.
نیره دیاریان سهند لطفی
چکیده سیر تحول «مرمّت و حفاظت شهری» در دهه های اخیر، مسیر تکاملی ای را پیموده است و از رویکردی تک بعدی و ابتدایی به رویکردهای جامع تر «بازآفرینی شهری» دست یافته است. رویکرد بازآفرینی شهری، ضمن احترام به ارزش های گذشته، به نیازهای امروز نیز توجه می کند به همین دلیل به بازیابی حیات مدنی در بافت های کهن و تاریخی شهرها یاری می رساند. «بازآفرینی فرهنگ- مبنا» که رویکردی امروزی و یکپارچه نگر است، فعالیت ها و رویدادهای فرهنگی را به مثابه عامل تسهیل گر و نیروی محرکه بازآفرینی شهری قرار می دهد. بافت مرکزی شهر همدان به تدریج و پس از خیابان کشی های دوران پهلوی، با مسائل و معضلاتی مواجه شده و پیکره بسیاری از فضاهای شهری و محله های قدیمی ازهم گسیخته است. از سوی دیگر، تصمیمات آنی و اقدامات موضعی در طول سال ها، موجب حادتر شدن این معضلات شده است. پژوهش حاضر تلاشی است در جهت، تدوین راهبرد بازآفرینی شهری متناسب با شرایط شهری بافت درونی شهر همدان. در این راستا فرایند بازآفرینی شهری فرهنگ- مبنا و نیز راهبرد محله فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین در فصل سوم تجارب و نمونه های جهانی مورد مداقه قرار گرفته و یافته های حاصل از این بررسی به ایجاد چهارچوب مفهومی منتج شده است. در نهایت معیارهای کارکرد، فرم و معنا در محدوده مطالعاتی، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (ahp) اولویت بندی شده اند و به منظور برنامه ریزی حلقه مرکزی شهر همدان، راهبردها، سیاست ها و اقداماتی در ابعاد کالبدی و اجتماعی پیشنهاد شده است. در این پژوهش جمع آوری اطلاعات از طریق پیمایش میدانی، مشاهده و نیز روش کتابخانه ای و اسنادی صورت پذیرفته و روش تحقیق آن کیفی و تحلیلی- توصیفی می باشد. واژگان کلیدی: مرمّت و حفاظت شهری، بازآفرینی شهری فرهنگ- مبنا، محله فرهنگی، بافت درونی، شهر همدان
افروز فلاح منشادی مهسا شعله
توجه به جایگاه شهر شیراز، به عنوان یکی از قطب های مهم گردشگری و چشم اندازهایی نظیر پایتخت تاریخی-فرهنگی و سومین حرم اهل بیت (ع) در اسناد فرادست، و برخورداری محور شمالی-جنوبی از فضاهای شهری با زمینه های متنوع مذهبی، فرهنگی و تاریخی بسیار حائز اهمیت است. حال آنکه عدم همپیوندی و انسجام فضایی این عناصر و تهی بودن بسیاری از آنها از فعالیت ها و تعاملات اجتماعی، سبب گردیده است این محور فاقد کیفیت های لازم به عنوان یک محور شهری ماندگار باشد. این پژوهش با بررسی ارتباط رویدادها و فضاهای شهری به تبیین اهمیت نقش رویدادها در بازآفرینی فضاهای شهری پرداخته و در شش فصل ارائه می گردد. در فصل نخست، کلیات تحقیق ارائه می گردد و در فصل دوم به منظور تبیین اهمیت رویدادها در بازآفرینی فضاهای شهری، به بررسی مبانی نظری مرتبط با فضاهای شهری، رویدادها و بازآفرینی شهری پرداخته و نهایتاً دستاوردها و مزیت های بهره گیری از رویدادها در بازآفرینی فضاهای شهری با توجه به فرصت ها و یا چالش های جهانی مطرح می گردد که می توان این فرصت ها و چالش های جهانی را در شش دسته خلاصه نمود. با مداقه در هر یک از این موارد و بررسی مبانی نظری مربوطه مزایای استفاده از رویدادها از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار گرفت. به منظور درک بهتر این تاثیرات، در فصل سوم تحقیق تجارب جهانی مرتبط با رویدادمداری مورد بررسی قرار گرفته است. با بررسی انواع رویدادها می توان آنها را به دو نوع اصلی تقسیم بندی نمود: اَبَر رویدادها؛ و فستیوال ها و کارناوال های دوره ای. ابر رویدادها رویدادهایی عظیم با زمین? فرهنگی یا ورزشی هستند که شهر میزبان را به مقصدی بین المللی تبدیل می کنند. برای درک بهتر ابر رویدادها، از هر زمینه نمونه هایی مورد مطالعه قرار گرفت. نکته مهم در این دسته از رویدادها، اثرات بسیار شدید آنها بر بازآفرینی شهری می باشد که در صورتی که برنامه ریزی ها به صورت صحیح و با مضمون رویدادمداری صورت پذیرد، دستاوردهای بسیار مطلوبی برای شهر میزبان در پی خواهد داشت. در خصوص فستیوال ها و کارناوال ها، تاثیرات بازآفرینی به مانند ابر رویدادها شدید نیست اما تاثیر به سزایی در جذب گردشگر و تغییرات اقتصادی و اجتماعی شهر دارند. علاوه بر این در طی زمان برگزاری فستیوال و کارناوال، شرایط و نوع ادراک مکان شهری تغییر می کند که می توان این تغییرات را با تعریف معیارهایی برای مولفه های فرم، معنا و فعالیت مورد مداقه قرار داد. در فصل چهارم تحقیق، وضعیت رویدادها در فضاهای شهری ایران و همچنین در دوره های مختلف تاریخی مورد بررسی قرار گرفت که نشان دهند? استمرار رویدادها در دوره های تاریخی مختلف و گسترش یا افول آنها می باشد که در این بین حمایت حکومت از رویدادها عاملی مهم در با شکوه تر برگزار شدن رویدادها یا مغفول ماندن آنها محسوب می شود. نهایتاً در فصل پنجم و ششم تحقیق، روش تحقیقی که به منظور بررسی وضعیت رویدادها در نمونه موردی اتخاد شده، ارائه می گردد و پس از دسته بندی نوع رویدادها و رخداد آن ها در فضاهای شهری متعدد، وضعیت رویدادمداری فضاها مورد ارزیابی قرار می گیرد. بررسی های صورت گرفته نمایانگر آن است که محدوده مورد مطالعه گرچه تنها 1.6% از مساحت شهر را دارد اما 63% از رویدادهای مذهبی، فرهنگی و سیاسی در طی سال 1391 در این محدوده برگزار شده اند. اما نگاهی دقیق تر به نحوه توزیع نوع رویدادها نشان می دهد که رویدادهای مذهبی با فراوانی نسبی 69% فراوانی بیشتری در مقابل رویدادهای فرهنگی با فراوانی نسبی 23% قرار دارند. علاوه بر این، توزیع رویدادها در مکان های مختلف متعادل نیست به گونه ای که تنها دو مکان شاهچراغ و تالار حافظ بستر کالبدی بیش از ده رخداد در طی سال بوده اند و بقیه فضاهای شهری در این محور رویدادمدار تلقی نمی شوند. با مقایس? این نتایج و چشم انداز و جایگاهی که طرح های فرادست برای محدوده مطالعاتی در نظر گرفته اند، با علت یابی عدم تحقق طرح های فرادست و با هدف در نظر گرفتن چشم اندازی متناسب با شهر شیراز و در راستای ارتقای وضعیت فضاهای شهریِ محور شمالی-جنوبی با رویکرد رویداد مداری، راهبردهایی در چارچوب برنامه ریزی فضاهای شهری ارائه می گردد.
هدی بختیاری سهند لطفی
بافت مرکزی تاریخی شهر کاشمر دارای بالاترین تعاملات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی شهر است. در گذشته در این محدوده که هسته اولیه استخوان بندی اصلی شهر کاشمر است، با توجه به قدمت تاریخی و وجود بازار در آن، عابر پیاده از جایگاه خاصی برخوردار بود و معابر پیاده محور بودند. به مرور زمان با گسترش شهر و رشد روز افزون استفاده از اتومبیل در مرکز شهر، مشکلاتی در نظام حرکتی پیاده و سواره پدیدار شد. بنابراین برنامه ریزی علمی جهت ایجاد یک شبکه ارتباطی پایدار و کارا متناسب با ساختار فضایی شهر می تواند نقش موثری در تعدیل مشکلات ترافیکی و ساماندهی نظام حرکتی بافت تاریخی این شهر ایفا نماید. در این راستا رویکرد پژوهش حاضر جهت دستیابی به این هدف، اصول حاکم بر جنبش نوشهرسازی است. بر اساس اصول نوشهرسازی، اتصال پذیری و پیوستگی شبکه ارتباطی از ویژگی های کلیدی شبکه پایدار معابر در شهرها می باشد. لذا در این پژوهش با هدف ساماندهی نظام حرکتی در بافت محلات مرکزی شهر کاشمر در ابتدا به شناخت و تحلیل ساختار فضایی شهر و شبکه ارتباطی آن با استفاده از روش چیدمان فضا و در مرحله بعد به ارزیابی میزان اتصال پذیری شبکه ارتباطی شهر کاشمر پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که محلات درونی بافت تاریخی فرسوده مرکز شهر کاشمر با وجود مجاورت با همپیوندترین و در دسترس ترین معابر شهری، نتوانسته است در گذر زمان به خوبی با ساختار جدید شهر ارتباط برقرار کند. ارزیابی معیار اتصال پذیری در شهر کاشمر نشان داد که شبکه ارتباطی شهر برای افراد پیاده اتصال پذیری نسبتاً مناسبی دارد ولی در مورد سواره این اتصال پذیری کاهش می یابد. از طرفی با توجه به مشاهدات میدانی و نقشه تحلیل فضایی اتصال، مشاهده می شود اتصال معابر درونی محلات با کل شهر کم است به عبارتی دسترسی و نفوذپذیری به درون بافت محلات مرکزی شهر آسان نیست. به عبارتی با در نظر گرفتن شبکه ارتباطی در کل ساختار فضایی شهر نتایج حاصله به واقعیت نزدیکتر خواهد بود. بنابراین آنچه که مهم است در نظر گرفتن بافت های فرسوده و تاریخی در کل سیستم شهری است. همچنین می توان نتیجه گرفت که اتصال پذیری تنها یکی از فاکتورهای موثر بر کارایی شبکه برای پیاده و سواره، حرکت روان و همچنین توسعه و ترویج پیاده روی می باشد.
مریم عرفان سهند لطفی
امروزه بافت¬های کهن شهری به¬عنوان نشانه¬ی هویتی در شهرها محسوب می¬شوند. این بافت¬ها به¬خاطر فرم ارگانیک شبکه معابر، از نفوذپذیری اندکی برخوردارند. از طرف دیگر هجوم خودرو در شهرها و تقاضای روزافزون آن تهدیدی جدی برای محیط¬زیست و بافت¬های کهن شهری محسوب می¬شود. لذا به¬نظر می¬رسد استفاده از شیوه¬های دیگر حمل¬ونقل از جمله پیاده¬روی؛ به¬عنوان پایدارترین شیوه¬ی حمل¬ونقل، راهکاری مناسب جهت حرکت در بافت-های کهن و مقابله با خودرومحوری و نمود هویت بخشی در این بافت¬ها محسوب می¬شود.محله¬ی سورو در شهر بندرعباس ضمن برخورداری از بافت ارزشمند شهری باتوجه به قرارگیری در جوار ساحل از پتانسیل بالایی جهت احیاء و سرزندگی برخوردار است که متاسفانه به¬دلیل شرایط نامناسب موجود در بافت از کیفیت مناسبی برخوردار نیست و مورد بی مهری قرار گرفته است. باتوجه به بکر بودن ساحل فرصت¬های بی-شماری جهت توسعه¬ی صنعت گردشگری (صیادی، فرهنگی و تفریحی و...) در این ساحل و بالتبع آن احیا و رونق محله موجود می¬باشد که استفاده¬ی صحیح و اصولی از فرصت¬های موجود نیازمند برنامه¬ریزی دقیق می¬باشد.بدیهی است پیش¬بینی تمهیدات لازم خصوص ساماندهی محله با استفاده از رویکرد پیاده¬مداری و رسیدگی به مشکلات موجود در استفاده از این شیوه¬، جهت ترغیب و تشویق افراد به پیاده¬روی و رونق حیات اجتماعی در محله از ملزومات مورد تاکید جهت این امر می¬باشد. برای نیل به این¬منظور ضمن بررسی و شناخت سایت، با توزیع پرسش¬نامه در بین گروه¬های هدف (کارشناسان و مسئولین شهری، ساکنین محله، دانش¬آوزان، فروشندگان و گردشگران ساحلی) نظر افراد در مورد مسائل و مشکلات محله، شبکه¬ی معابر و ساحل آن مورد بررسی قرار گرفت و مشکلات اولویت¬بندی شد. اهتمام اصلی این پژوهش ارائه¬ی راهکارها و معیارهایی جهت ساماندهی و رونق محله از طریق ترکیب با نوار ساحلی و توسعه¬ی گردشگری پایدار بود که در این راستا ضمن تببین چشم¬انداز محله و تجزیه و تحلیل swot و با استفاده از عصاره¬ی مبانی نظری و تجربیات جهانی، معیارها و راهبردهای موثر در این زمینه در قالب الگوهای ترکیب بافت مصنوع (مسکونی) و طبیعی (دریا) ارائه گردید.
غزاله تنوری مهسا شعله
در سالهای اخیر توجه به ابعاد پایداری محیطی و کیفیت زندگی و اجتماعات سالم، باعث توجه بیشتر به ابعاد کیفیتی در محیط های شهری و سکونتی شده است. محیط و رفتار انسان آن قدر در هم تنیده شده اند که به سختی می توان آن ها را از هم تفکیک کرد. یکی از ویژگی های عمده کلان شهر های کنونی کاهش،نگران کننده پیوند های اجتماعی شهروندان می باشد. هدف این پایان نامه بررسی کیفیت محیط بر همبستگی اجتماعی درسطح شهر شیراز با استفاده از معیارهای اندازه گیری ادراکی و ذهنی می باشد. برای این منظورابتدا با توصیف و تبیین مفهوم کیفیت محیطی، ضمن شناسایی مولفه های موثر بر بهبود این شاخص ها در مقیاس محله ،یکی در بافت میانی شیراز، محدوده «خیابان منوچهری »و دیگری بافت جدید محدوده ،«گلدشت معالی آباد» شاخص ها را مورد مطالعه قرار گرفت . پرسشنامه در میان ساکنین به صورت تصادفی در محلات نامبرده توزیع گردید و از نرم افزار اکسل و spssبرای تحلیل اطلاعات کمک گرفته شد. نتیجه تحقیق نشان می دهد که، رابطه معنا داری میان همبستگی اجتماعی و کیفیت محیطی دو محله وجود دارد.
فاطمه معینی فر مهسا شعله
سودمندی رویکردهای مشارکت جویانه و استفاده از مشارکت مردمی در پروژه های نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده شهری، امری انکارناپذیر است به طوری که، امروزه ارگان های دولتی، مقامات تصمیم گیرنده و مجریان طرح ها، همگی به این موضوع واقف شده اند که حضور و مشارکت مردم در امور شهر به ویژه در ارتباط با بافت های فرسوده، نقش اصلی را در تحقق پذیری این طرح ها ایفا می نمایند. بهسازی شهری از طریق تصمیم گیری مشارکتی در سطح محلی امکان پذیر می گردد. در این راستا هدف اصلی این پژوهش تحلیلی- پیمایشی ارزیابی طرح بهسازی و نوسازی مشارکتی محله مهدی آباد، به منظور سنجش میزان موفقیت این طرح در بهبود وضعیت محله و کیفیت زندگی ساکنان آن، از زمان اجرا تاکنون می باشد. بدین منظور پس از بررسی ادبیات نظری و سوابق تحقیق، معیارها و شاخص های موثر بر بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهری با رویکرد مشارکتی استخراج شده و سپس این معیارها در یک مدل سنجش بنا به موارد مذکور امکانات و محدودیت های پژوهش، وضعیت نمونه موردی و اهداف طرح مصوب و پژوهش پالایش و دسته بندی شدند. سپس به مقایسه تطبیقی شاخص های بهسازی و نوسازی مشارکتی با وضع موجود محله پرداخته شد.