نام پژوهشگر: بهروز غریب پور

تصویرسازی دو بعدی وسه بعدی و تلفیق آن در تئاتر عروسکی/تئاتر کاغذی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1389
  مهسا طالع پسند   بهروز غریب پور

چکیده فصل اول اهداف وسوالات مطرح شده می باشد از جمله آشنایی تصویرگر به ابزاری مانند تئاتر کاغذی که به او کمک می کند تا خود را به گونه ای دیگر نمایان کند و در واقع از این هنرمی توان در جهت شناساندن هنر تصویرگری و ادبیات غنی ایرانی و فرهنگ سازی در کشور و خارج از کشور استفاده کرد، همچنین باید از آخرین دیدگاه ها در زمینه ی تئاتر کاغذی آگاهی یافت این هنر به درستی و چنان که بایددر ایران شناخته نشده و مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است و در نهایت دست یافتن به ذائقه ی تصویری بخشی از مخاطبان، اهدافی است که در این پژوهش دنبال می شود. در فصل دوم به تاریخچه ی این تئاتر در جهان و در کشورهای مطرحی که تئاتر کاغذی در آن ها شکل گرفته است می پردازیم. در فصل سوم با افرادی که در ایران در زمینه ی تئاتر کاغذی کار کرده اند آشنا و نظراتشان را در این زمینه جویا می شویم در فصل چهارم با تئاتر کاغذی در دنیای معاصرو در فصل پنجم با روش ساخت آن آشنا می شویم. از نتایج یافت شده می توان به این اشاره کرد که در تئاتر کاغذی باید هماهنگی کاملی بین یک تصویرگر ، کارگردان، بازیگردان ها و نور پردازو ... برقرارگردد تا یک کار به خوبی تمام و ارائه شود و همگی به یک میزان در آن اهمیت دارند. و به درستی می توان گفت تئاتر کاغذی راهی جدید برای استفاده از تصویرسازی می باشد. این پایان نامه کیفی و از نوع (descriptive/exploratory ) توصیفی / کشفی ،تحلیلی و شیوه ی جمع آوری میدانی از طریق مصاحبه های شخصی همین طور از طریق مقالات، جمع آوری کتابخانه ای و بیشتر از طریق ترجمه ی یک کتاب مرجع که برای اولین بار در این پایان نامه به آن اشاره شده انجام گردیده ودر پایان با استفاده از تحلیل داده ها نتیجه گیری انجام گرفته است.

بررسی روند اقتباس از متون ادبی در نگارش متن اپرای عروسکی (لیبرتو)، مطالعه موردی: اپرای عروسکی ایران در دهه 80، عنوان بخش عملی: نمایشنامه ناقوس راند آخر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده سینما و تئاتر 1392
  سینا ییلاق بیگی   کامران سپهران

به سبب پیشینه ‏ی درخشان ادبیات ما، که شاید مهم‏ترین معرف فرهنگ ایرانی به جهانیان بوده است باید در عرصه ی نمایشی نیز توجه بیشتری به این گنجینه ‏ی گرانبها، به عنوان راهی برای نهادینه شدن تئاتر در جامعه ی ما و جذب مخاطب بیشتر مورد بهره ‏برداری قرار گیرد. البته پر واضح است که موفقیت در این راه نیازمند شناخت بیشتر از این منابع و توجه به ویژگی‏های دراماتیک مستتر در آنهاست. از میان انواع اجرا، اپرای عروسکی به دلیل استفاده از عروسک و تلفیق آن با زبان اپرا تبدیل به شیوه منحصر به فردی شده است. ماهیت رمزآلود و اسرارآمیز عروسک، ویژگی های حماسی اپرا به همراه وجوه نمادین متون ادبی پارسی همگی سبب شده تا تماشاگر احساس همذات پنداری متفاوتی با متن نسبت به دیگر روش های اجرا داشته باشد. حال با توجه به این امر در میان شیوه های اقتباس می باید روشی را آزمود تا ویژگی های شاخص و ارکان هر سه را یعنی اپرا، تئاتر عروسکی و متون ادبی را به کامل ترین شکل ممکن حفظ و بازنمایی نماید. در این پژوهش پس از شناخت نامه ای مجمل پیرامون اپرا، اقتباس ادبی، تعزیه (نمایش دراماتیک موزیکال ملی و مذهبی ایران)، مفهوم عروسک و اپرای عروسکی در ایران و جهان و اشاره به این نکته پیرامون جایگاه نمایش عروسکی در متون ادبی منظوم ومنثور پارسی، نخست به مقوله ی اقتباس در اپرای عروسکی و شیوه ها و راهکارهای پیشنهادی و طبعات مثبت و ارزشمند آن پرداخته شده است. به عنوان دستاورد این پژوهش، پس از جستجو و یافتن ملزومات اقتباس ادبی، سه اپرای عروسکی مورد بحث در دهه ی 80 (اپرا های رستم وسهراب، عاشورا و مولوی) مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت و برای تبیین و اثبات این انگاره به پرسش های این تحقیق پاسخ داده شده است.