نام پژوهشگر: فاطمه رشیدی
فاطمه رشیدی رضا صادقی سرابی
خروج یون های فلزی سمی از منابع آبی مختلف بیشترین اهمیت را در دهه اخیر به خود جلب کرده است. جذب فلزات سنگین روی سطح جاذب های اکسید فلزی یک تکنولوژی توسعه یافته برای پاکسازی آب است. دی اکسید تیتانیوم به علت پایداری شیمیایی و حرارتی بالای آن یک جاذب بسیار مفید می باشد. در بخش اول از این کار نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم از طریق هیدرولیز گرمایی تتراکلرید تیتانیوم به عنوان پیش ماده در اسید کلریدریک با موفقیت سنتز شدند. ساختار محصولات به وسیله روش های uv-vis، ft-ir، xrd، bet و sem تعیین شد. آنالیزها نشان دادند که ذرات سنتز شده حاوی مخلوطی از 8/86% روتایل و 2/13% آناتاز با شکل کروی و مساحت سطح ویژه m2g?1 743/98 می-باشد. در بخش دوم از این کار، جذب یون های فلزی مس (ii) و سرب (ii) از محلول آبی روی نانو ذرات tio2 با تغییر در ph محلول، زمان تماس، غلظت اولیه یون های فلزی و دما بررسی شد. سینیتیک، ایزوترم های جذب و ترمودینامیک جذب یون های فلزی مطالعه شدند. داده های تجربی به وسیله مدل-های سینیتیکی شبه مرتبه اول، شبه مرتبه دوم و مدل نفوذ درون ذره ای آنالیز شدند. بهترین ضریب همبستگی برای مدل سینیتیکی شبه مرتبه دوم به دست آمد. نتایج جذبی به دست آمده از آزمایشات تعادلی به وسیله ایزوترم های فرویندلیچ، لانگمیور، تمکین و دوبنین-رادشکوویچ مطالعه شدند، ایزوترم فرویندلیچ بهترین تطابق را با داده های تعادلی نشان می دهد. همچنین پارامترهای ترمودینامیکی ?g? ,?s? ,?h? محاسبه شدند و مشخص شد که فرآیند جذب خودبه خودی و گرماگیر است.
فاطمه رشیدی حسن میرزابزرگ
چکیده ندارد.
فاطمه رشیدی محمد مهدی مجیدی
این پژوهش با هدف بررسی تنوع ژنتیکی و تحمل به تنش خشکی در گونه های جنس براسیکا (brassica spp) با بهره گیری از صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک انجام شد. مواد ژنتیکی تعداد 36 ژنوتیپ از 7 گونه ی جنس براسیکا بودند که در قالب 3 محیط رطوبتی (عدم تنش، تنش متوسط، تنش شدید) در سال زراعی 92-91 مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تنوع بالایی بین ژنوتیپ ها برای اکثر صفات مورد مطالعه وجود داشت. بیشترین ضریب تنوع ژنتیکی و فنوتیپی در هر سه سطح محیط رطوبتی مربوط به تعداد غلاف در شاخه اصلی و کمترین آن مربوط به صفت روز تا رسیدگی بود. اثر متقابل رقم و محیط برای اکثر صفات معنی دار مشاهده شد که حاکی از واکنش متفاوت ژنوتیپ ها به محیط های رطوبتی می باشد. میانگین اکثر صفات در سطوح تنش نسبت به شرایط عدم تنش کاهش نشان دادند ولی میانگین صفات میزان حساسیت به شته و میزان پرولین در سطوح تنش متوسط و تنش شدید نسبت به عدم تنش افزایش یافت. میانگین میزان کلروفیل و کارتنوئید در تنش متوسط افزایش ولی در تنش شدید کاهش یافت. بیشترین وراثت پذیری عمومی متعلق به صفات طول غلاف(99%)، روز تا گلدهی(97%) و وزن هزار دانه(90%) و کمترین آن متعلق به صفات قطر طوقه(22%) و تعداد انشعاب فرعی(35%) بود. میانگین عملکرد دانه در محیط تنش متوسط 69/30 درصد و در محیط تنش 42/47 درصد نشان داد ولی این کاهش در تنش متوسط نسبت به عدم تنش معنی دار نبود. از بین گونه های مورد مطالعه گونه ی b. napus در هر سه محیط رطوبتی بیشترین عملکرد را به خود اختصاص داد. گونه ی b. rapa در شرایط عدم تنش کمترین عملکرد را نشان داد ولی در شرایط تنش رطوبتی متوسط و شدید گونه ی b. friticulosa افت عملکرد بالایی نشان داد. کمترین میزان حساسیت به شته را گونه ی b. nigra نشان داد. همچنین در هر سه محیط رطوبتی گونه ی b. rapa زودرس ترین و گونه ی b. juncea بلند قامت ترین بود. ضرایب همبستگی نشان داد که در شرایط عدم تنش رطوبتی، بین عملکرد دانه با صفات روز تا رسیدگی، قطر طوقه، تعداد شاخه فرعی، تعداد غلاف در بوته، وزن هزار دانه، میزان کلروفیل و کارتنوئید همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. همچنین در شرایط تنش متوسط عملکرد با اکثر صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک همبستگی مثبتی نشان داد. در شرایط تنش شدید همبستگی عملکرد فقط با وزن هزار دانه، میزان پرولین و میزان کلروفیل مثبت و معنی دار بود. به منظور تعیین صفات دخیل در توجیه تنوع عملکرد دانه رگرسیون گام به گام انجام شد. نتایج رگرسیون گام به گام در بین گونه ها و تحت شرایط رطوبتی مختلف متفاوت بود ولی به طور کلی صفات روز تا رسیدگی و تعداد غلاف در بوته نسبت به سایر صفات در عدم تنش سهم بیشتری بر روی عملکرد نشان دادند. در شرایط تنش متوسط صفات روز تا رسیدگی و تعداد شاخه فرعی و در شرایط تنش شدید صفت محتوی نسبی آب بیشترین سهم را در توجیه عملکرد دانه دارا بودند. نتایج تجزیه خوشه ای گونه ها بر اساس صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک در هر سه سطح رطوبتی توانست تا حدودی گونه ها را بر اساس قرابت ژنومی و ژنتیکی از همدیگر تفکیک نماید. به منظور ارزیابی تحمل به خشکی از شاخص های حساسیت به خشکی(ssi)، شاخص تحمل(tol)، شاخص متوسط تولید(mp)، شاخص میانگین هندسی تولید(gmp) و شاخص تحمل به تنش(sti) استفاده شد. در ترسیم نمودار سه بعدی بر اساس شاخص stiدر شرایط تنش متوسط گونه b. napus، b. carinata وb. juncea در گروه a.(دارای تولید بالا در هر دو محیط تنش و عدم تنش) قرار گرفتند ولی در تنش شدید فقط گونه های b. napus و b. carinata در این گروه قرار گرفتند. همچنین نتایج بای پلات شاخص ها و تجزیه به مولفه های اصلی در شرایط تنش متوسط گونه های b. napus و b. carinata را به عنوان بهترین گونه ها از نظر عملکرد بالا و حساسیت پایین به تنش خشکی شناسایی کرد در حالی که در تنش شدید بهترین گونه از جنبه تولید بالا و حساسیت پایین گونه ی b. napus شناسایی شد.
فاطمه رشیدی امان اله فتح نیا
شبنم یک منبع مهم آب طبیعی و قابل دسترس برای گیاهان و جانوران بومی بوده و مقدار آن می تواند از مقدار بارش هم بیشتر باشد، یا حتی تنها منبع آب در مناطق خشک و نیمه خشک در نظر گرفته شود. در پژوهش حاضر با استفاده از داده های ساعتی (به وقت گرینویچ) شامل دمای هوای خشک، دمای نقطه شبنم، رطوبت نسبی و سرعت باد، طی دوره آماری 23 ساله (2009- 1987)، شرایط اقلیمی تشکیل شبنم در 63 ایستگاه سینوپتیک نواحی جنوبی و مرکزی ایران بررسی و این شرایط به صورت مقایسه ای طی یک سال خشک(2001) و سال تر(1997)، نیز مورد مطالعه قرار گرفته شد. همچنین میزان پیشروی رطوبت منابع آبی جنوب ایران، با مقادیر رطوبت نسبی بالای 60% در طول سال خشک و تر بررسی شد. در نهایت، مقادیر محاسباتی متغیرهای اقلیمی موثر بر تشکیل شبنم در محیط نرم افزاری arcgis با روش کوکریجینگ درون یابی و به صورت نقشه، نمودار ارائه شد. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد روزها با وجود شرایط اقلیمی تشکیل شبنم در نواحی شمال شرق، جنوب، جنوب غرب و کمترین شرایط در نواحی شرق، شمال غرب و نواحی مرکزی فراهم بوده است. در بیشتر ایستگاه ها ساعت 6 بامداد و برخی ایستگاه های واقع در مناطق مرکزی ایران ساعت 3 بامداد بیشترین مقدار شرایط تشکیل شبنم وجود داشته است. در شرایطی که مقدار رطوبت نسبی باید بالای60 % باشد تا شبنم تشکیل شود، در حالت میانگین سالانه در سال 1997 حدود 6 درصد و سال 2001 حدود 32/2 درصد از منطقه مورد مطالعه این شرط فراهم بوده است. بیشترین مساحت در حالت میانگین ماهانه در سال 1997 طی ماه دسامبر حدود 3/29 درصد و کمترین مساحت طی ماه می حدود 7/1 درصد می باشد. بیشترین مساحت در حالت میانگین ماهانه در سال 2001 طی ماه دسامبر حدود 8/20 درصد و کمترین مساحت رطوبت نسبی طی ماه می حدود 2/1 درصد شرایط تشکیل شبنم را در منطقه فراهم کرده است.