نام پژوهشگر: سعید نصرالله نژاد
زکیه السادات محمدی سعید نصرالله نژاد
چکیده پنبه یکی از گرانبهاترین و ارزشمندترین محصولاتی است که از نظر اقتصادی موقعیت خاصی در جهان امروزی به دست آورده است. قارچ عامل بیماری پژمردگی آوندی verticillium dahliaeو نماتد مولد گره ریشه meloidogyne incognita از شایع ترین و مخرب ترین عوامل بیماریزا در پنبه می باشند. به منظور بررسی اثر متقابل بین این دو عامل، نماتد meloidogyne incognita از گیاهان میزبان جدا شد و پس از تعیین گونه و نژاد، با تلقیح به نشای گوجه فرنگی تکثیر یافت. قارچ verticillium dahliae نیز پس از جداسازی از بوته های آلوده پنبه، کشت و شناسایی گردید و برای تکثیر، به بذر گندم رقم تجن (سه بار اتوکلاو شده) انتقال یافت. بررسی اثر متقابل این دو عامل بر روی 4 رقم پنبه (ساحل، n200، مهر و ورامین) در قالب طرح بلوک های کاملاً تصادفی و در 4 تکرار و با 6 تیمار در گلخانه صورت گرفت. تیمارها شامل (شاهد، قارچ به تنهایی، نماتد به تنهایی با غلظت 2300، نماتد به تنهایی با غلظت 7000، قارچ و نماتد همزمان با غلظت2300 و قارچ و نماتد همزمان با غلظت7000) بودند. 104×12 میکرواسکلروت برای هر تیمار قارچ و 7000 و 2300 تخم و لارو سن دو (نژاد 2)m. incognita ، برای تیمارهای مربوط به نماتد (بسته به تیمار مورد نظر)، به گیاهچه های 60 روزه ی پنبه، مایه زنی گردید. نتایج این بررسی پس از 2 ماه نشان داد که اثرات متقابل قارچ verticillium dahliae و نماتد meloidogyne incognitaدر پنبه از نوع تشدید کننده بود. به طوری که ترکیب هم زمان قارچ و نماتد افزایش معنی داری در سطح 1 درصد در شدت پژمردگی داشت. نتایج نشان داد با افزایش غلظت نماتد، پوسیدگی ریشه، تعداد گره و کیسه تخم نیز افزایش و طول ساقه و ریشه، وزن تر و خشک اندام های هوایی و ریشه کاهش یافت. بر اساس نتایج بررسی، رقم n200 کاهش معنی داری در سطح 1 درصد در تعداد کیسه تخم نشان داد. همچنین شدت پژمردگی در رقم ورامین بیشتر از سایر ارقام بود. میزان پوسیدگی ریشه در رقم n200 کمتر از ارقام دیگر دیده شد.
مریم قره خانی سعید نصرالله نژاد
بیماری پوسیدگی قهوه ای یکی از مهم ترین بیماری های درختان میوه هسته دار بوده که بوسیله گونه های مختلفی از قارچ monilia ایجاد می شود. در این بررسی تعداد 70 نمونه از شکوفه و میوه های مشکوک به آلودگی در طی سال های 1390-1389 از شهرستان های استان گلستان جمع آوری شدند. امکان تولید آپوتسیوم در شرایط باغ، کرت های آزمایشی مزرعه، سایه و آزمایشگاه بررسی شد. کنترل بیماری با مقایسه تاثیر چند سم (اکسی کلرور مس، کاربندازیم و رورال تی اس) و ترکیبات بیولوژیک (تریکودرمین و سوبتیلین ) در قالب طرح فاکتوریل بر پایه کاملاً تصادفی که از دی ماه 1389 تا خرداد 1390 در باغ کلکسیون بنیاد مستضعفان علی آباد به اجرا در آمد ارزیابی گردید. جهت بررسی میزان حساسیت/مقاومت ارقام مختلف هسته دار از ارقام مهم هلو (انجیری، شصت روزه و زعفرانی)، آلو (قطره طلا، سانتارزا و شابلون) و شلیل (سیبی، ردگولد و مغان) در مرحله شکوفه و میوه در باغ مذکور آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با نه تیمار در سه تکرار به اجرا در آمد. بعد از مایه کوبی میزان تغییرات فنل کل در چهار زمان در قالب طرح فاکتوریل کاملاً تصادفی بررسی شد. نتایج این تحقیق نشان داد که دو گونه m. fructigena و m. laxa عامل اصلی بیماری پوسیدگی قهوه ای هسته داران استان گلستان بوده که فراوانی آن ها به ترتیب 1/ 99 درصد بوده است. در گونهm. fructigena کنیدی ها دوکی در ابعاد 2/10-6/6 × 4/17-5/12 میکرومتر با پرگنه ای به رنگ زرد نخودی و در m. laxa کنیدی ها دوکی تا تخم مرغی کشیده در ابعاد 9-5 × 15-11 میکرومتر و پرگنه خاکستری رنگ با حاشیه لوب دار بوده است. در هیچ یک از شرایط آزمایش شده آپوتسیومی تولید نشد. اثر سموم و فرآورده های بیولوژیک مورد استفاده بر میزان درصد سوختگی شکوفه ناشی از بیمارگر m. laxa معنی دار بود (0.01p<). بیشترین تاثیر 083/7 % مربوط به رورال تی اس و کمترین تاثیر 75/22 % مربوط به تریکودرمین بوده است. اما در میوه میزان درصد آلودگی با تریکودرمین به 25% و رورال تی اس به 166/9% رسیده که به ترتیب در گروه های آماری bو f قرار گرفتند. شدت آلودگی (قطر زخم) با تریکودرمین 5/22 میلی متر و سم اکسی کلرور مس 667/27 میلی متر بوده است. همچنین نتایج حاصل از بررسی میزان حساسیت/مقاومت ارقام مختلف هسته داران به بیمارگر m. laxa در سوختگی شکوفه و میوه معنی دار بود (0.01p<). به طوری که ارقام هلوی زعفرانی و شصت روزه به ترتیب با میانگین 333/21 % و 333/18% آلودگی با قرار گرفتن در گروه های آماریa و b حساس ترین و آلو سانتارزا و شلیل سیبی با میانگین 333/5% و 333/4% آلودگی در گروه d مقاوم ترین ارقام به این بیماری در مرحله شکوفه دهی بوده اند. ولی در مرحله میوه هلو شصت روزه با میانگین 667/25 % و هلوی انجیری 667/24 % در گروه a بیشترین و شلیل سیبی و آلو شابلون در گروه c کمترین حساسیت را دارا بوده اند. شدت پوسیدگی در رقم هلو شصت روزه 889/34 میلی متر و در رقم آلو شابلون 557/13 میلی متر بوده که به ترتیب در گروه a و d قرار گرفتند. همچنین نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین استخراج فنل کل در زمان های مختلف ( 1، 2، 4 و 6 روز بعد تلقیح قارچ) نشان داد که بیشترین میزان فنل 844/12 میکروگرم بر گرم برگ مربوط به شلیل سیبی و کمترین میزان 7/9 میکروگرم بر گرم برگ مربوط به رقم هلو زعفرانی بوده است که به ترتیب در گروه های آماری a و f قرار گرفتند. میزان فنل کل بعد از تلقیح افزایش داشته و در روز ششم بعد مایه کوبی به میزان 709/14 میکروگرم رسیده و در گروه آماری a قرار گرفت.
فاطمه قربانی سعید نصرالله نژاد
خلاصه عکس العمل گیاهان مختلف در برابر آلودگی های قارچی متفاوت است. یکی از جنبه های مهم دفاعی گیاهان میزبان در برابر عوامل بیماریزا، دفاع بیوشیمیایی و واکنش های پیچیده مربوط به آن است. قارچ macrophomina phaseolina، عامل بیماری پوسیدگی ذغالی سویا، باعث ایجاد خسارت اقتصادی در این گیاه می شود. در این تحقیق در ابتدا واکنش پنج رقم سویا در برابر قارچ m. phaseolina بررسی شد و سپس میزان پارامترهای بیوشیمیایی پروتئین کل و فنل کل در سه رقم سویای ساری (نیمه مقاوم)، گرگان 3 (حساس) و ویلیامز (خیلی حساس) قبل از مایه زنی با قارچ m. phaseolina و سپس در زمان های 48 و 96 ساعت بعد از مایه زنی با این قارچ اندازه گیری شد تا در صورت متفاوت بودن میزان این پارامتر ها در 3 رقم مزبور، مشخص گردد که این پارامتر ها در رقم نیمه مقاوم بصورت ترکیبات پیش ساخته (phytoanticipines) از خسارت زیاد بیمارگر ممانعت نموده اند یا اینکه میزان آنها پس از حمله بیمارگر به گیاه افزایش یافته و نقش فیتوالکسینی داشته اند. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام شد. مقایسه میانگین ها نشان داد که اختلاف معنی داری (01/0p?) بین میزان پروتئین کل و فنل کل این سه رقم بعد از مایه زنی با قارچ وجود داشت. مقدار این پارامترها در رقم ساری بیشتر از ارقام گرگان 3 و ویلیامز بود. با توجه به افزایش میزان این پارامتر ها در رقم ساری مشخص شد که این ترکیبات بصورت فیتوالکسینی از خسارت زیاد بیمارگر جلوگیری کرده اند. علاوه بر این اثر ضدقارچی غلظت های صفر، 500 ،1000، 1500 و 2000 پی پی ام عصاره شش گیاه شوید، خرزهره، برگ سویا، دارچین، اسپند و زنجبیل و غلظت های 30، 60 و 120 میکرولیتر در 100 میلی لیتر محیط کشت اسانس آویشن شیرازی و اکالیپتوس بر رشد قارچ macrophomina phaseolina در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. بر طبق نتایج به دست آمده، عصاره خرزهره، برگ سویا و شوید هیچ گونه اثر بازدارندگی از رشد قارچ نداشتند. بین غلظت های مختلف اسانس و عصاره های گیا هی در بازدارندگی از رشد پرگنه قارچ اختلاف معنی داری (01/ 0p?) وجود داشت. بیشترین درصد بازدارندگی از رشد این قارچ مربوط به غلظت 2000 پی پی ام عصاره دارچین و غلظت 120 میکرولیتر در 100 میلی لیتر محیط کشت pdaاسانس آویشن شیرازی بود که به ترتیب اثر بازدارندگی 100 و 16/58 درصدی از رشد قارچ را نشان دادند.
سیدعلی نژادحسینی سعید نصرالله نژاد
توتون (nicotiana tabacum l.) گیاهی است یکساله از خانواده سولاناسه که فرآورده های آن در صنعت داروسازی و تجارت بطور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. این گیاه مورد حمله بسیاری از ویروسهای بیماریزای گیاهی قرار می گیرد که ویروس وای سیب-زمینی (pvy) از مهمترین و مخربترین آن به شمار می رود، بطوریکه ارزش هر هکتار توتون آلوده به pvy حدود 11 تا 83 درصد افت می کند. به منظور بررسی راههای کنترل این بیماری، سه آزمایش مجزا شامل تیمارهای (1) دی نیترات کلسیم با پنج غلظت صفر، 20، 80 ، 160 و 320 میلی گرم بر لیتر، (2) نیترات پتاسیم با پنج غلظت صفر، 20، 40، 120 و 240 میلی گرم بر لیتر و (3) اسیدسالیسیلیک با پنج غلظت صفر، 1/0، 1، 5 و 10 میلی مولار، با چهار تکرار در شرایط گلخانه در سال 1390 به اجرا درآمد. گیاهچه های توتون پس از نشاء، بمدت یکماه تحت تیمار قرار گرفتند و سپس براساس روش وریر به ویروس آلوده شدند. یکماه پس از آلوده شدن به ویروس که اعمال تیمارها نیز ادامه داشت، برگچه های انتهائی هر بوته جهت تعیین غلظت نهائی ویروس بروش کلارک- آدامز و میزان کلروفیل a و b براساس روش آرنون، چیده شدند. نتایج نشان داد که اثر تیمارها روی غلظت نهائی ویروس و شدت علائم بیماری در سطح احتمال 5 درصد معنی دار نبود ولی روندی کاهشی داشت. در آزمایش اول، غلطت 320 میلی گرم بر لیتر دی نیترات کلسیم بیشترین اثر را بر کاهش غلظت ویروس (شدت جذب نوری برابر 959/2) و شدت علائم بیماری (نمره 3) نشان داد. بیشترین مقادیر کلروفیل a و b ( بترتیب 1175/0 و 05875/0)، سطح برگ (93/900 سانتی مترمربع) و وزن خشک و تر برگ (بترتیب 0125/2 و 755/27 گرم) نیز در این تیمار مشاهده شدند. تیمار شاهد کمترین تاثیر را بر پارامترهای فوق الذکر داشت. در آزمایش دوم، غلطت 240 میلی گرم بر لیتر نیترات پتاسیم بیشترین تاثیر را بر کاهش غلظت ویروس (شدت جذب نوری برابر 965/1) و شدت علائم بیماری ( نمره 5/3) داشت. بیشترین مقادیر کلروفیل a و b (بترتیب 10575/0 و 06375/0) ، سطح برگ (71/931 سانتی مترمربع) و وزن خشک و تر برگ (بترتیب 0525/2 و 545/25 گرم) در این تیمار مشاهده شدند. در آزمایش سوم، کمترین غلظت ویروس (شدت جذب نوری برابر با 024/1 )، بیشترین مقادیر کلروفیل a و b (149/0 و 07675/0)، سطح برگ (95/987 سانتی مترمربع) و وزن خشک و تر برگ (205/2 و 968/30 گرم) در تیمار 10 میلی مولار اسید سالیسیلیک مشاهده شدند. بنابراین استفاده از کلسیم و پتاسیم با فرمهای کلرید و سولفات در برنامه تغذیه ای توتون رقم ویرجینیا برای کاهش شدت بیماری و تراکم ویروس وای سیب زمینی (pvy) توصیه می شود.
آیلر گنبدی سعید نصرالله نژاد
در چند سال گذشته، بیماری های ویروسی از جمله عوامل محدودکننده ی تولید کدوئیان در دنیا بوده اند طوریکه، خسارت و پراکنش ویروس های شته زادی همچون ویروس موزائیک زرد کدوzucchini yellow mosaic virus(zymv) در این میان، قابل ملاحظه بوده است. با عنایت به اینکه شمال ایران بلحاظ شرایط آب و هوایی معتدل، از مراکز عمده تولید کدوئیان بشمار می آید در این بررسی، تعیین و شناسایی استرینهای ویروس فوق الذکر، با نمونه برداری از بوته های کدو و خیار طی بهار و تابستان سال زراعی 1391 در مزارع استان گلستان، دنبال شد و100 نمونه مشکوک دارای علائمی از قبیل زردی، موزائیک، بد شکلی وشکستگی رنگ برگ و تاولی شدن برگ و میوه جمع آوری شدند. تعداد 43 نمونه ی آلوده به zymv با آنتی بادی پلی کلونال این ویروس در آزمون الایزای مستقیم مشخص شدند. برای شناسایی علایم هر جدایه، عصاره ی تعدادی از نمونه های مثبت، بر روی گیاهان محک نظیر سلمه ترهchenopodium quinoa(ایجاد نقاط کلروتیک روی برگ و موزائیک) مایه زنی شدند، سپس آلودگی نمونه ها با روش rt-pcr توسط یک جفت آغازگر بطول 458 جفت باز از ژن پروتئین پوششی، تائید شد و بر روی ژل آگارز 1% در الکتروفورز، نمونه های آلوده به zymv در محدوده یbp458 مورد انتظار، ایجاد باند نمودند. محصول pcr بطور مستقیم ترادف یابی شد. همردیف سازی چندگانه با clastalx و blast در نرم افزار mega 4 انجام و درخت فیلوژنتیک بروشmaximumparsimony ترسیم گشت.آنالیز فیلوژنتیکی نشان داد که، جدایه های zymv مورد مقایسه، در 3 گروه قرار می گیرند و جدایه ی گلستان با جدایه ی تهران (استرین ایران) در یک گروه و جدایه های آمریکایی (استرین آمریکا) درگروهی دیگر و جدایه های اروپایی و آسیایی در کنار جدایه های شمال آفریقا (استرین اروپا) قرار می گیرند.وجود بیشترین تشابه جدایه ی گلستان با جدایه ی تهران می تواند گویای جهش کمتر ویروس در سطح کشور باشد. فواصل ژنتیکی بین و داخل گروهی نیز نتایج آنالیزها را تأئید نمودند.
اکرم وحدتی سعید نصرالله نژاد
ویروس موزاییک هندوانه (wmv) یکی از ویروس های مهم جالیز است که گسترش جهانی دارد و از بسیاری از مناطق دنیا گزارش شده است. به دلیل اهمیت کشت جالیز در استان گلستان و آلودگی گسترده ویروس در این گیاهان شناخت دقیق وضعیت ویروس در منطقه مهم می باشد. یه منظور شناسایی این ویروس، 100 نمونه از گیاهان هندوانه، خربزه، کدو و خیار با علایم مشکوک به بیماری از مزارع استان گلستان جمع آوری و با آنتی سرم اختصاصی wmv در آزمون الایزای غیر مستقیم مورد بررسی قرار گرفت. از گیاهان آلوده، rna ویروس با استفاده از کیت (roche) mrna capture استخراج و cdna تهیه گردید. جهت تکثیر ناحیه پروتئین پوششی ویروس از آغازگرهای اختصاصی در واکنش rt-pcr استفاده گردید. محصول pcr به طور مستقیم ترادف یابی شد و ترادف به دست آمده شامل 964 نوکلئوتید همراه با 31 ترادف انتخاب شده از genbank مقایسه شدند. همردیف سازی های چندگانه و آنالیزهای فیلوژنتیک و تعیین نسبت جانشینی نامترادف (dn) به جانشینی مترادف (ds) با نرم افزارهای dnastar، dnaman، clustal x وmega5 انجام و درخت فیلوژنتیک به روش neighbor-joining ترسیم گردید. برای آنالیز نوترکیبی بین جدایه ها از نرم افزار rdp3 با استفاده از متد bootscan استفاده شد. در این بررسی تعداد 18 نمونه در واکنش الایزای مثبت و بقیه منفی بودند. نتایج بدست آمده از درخت فیلوژنتیکی این جدایه ها را در 4 گروه قرار داد که همه جدایه های استان گلستان در یک گروه و در کنار جدایه هایی از اصفهان، شیروان، مشهد، کرمان، یزد و تعدای از کشورهای اروپایی قرار گرفتند و بیشترین شباهت را به جدایه ای از اصفهان داشت و در میان سایر کشورها به جدایه ترکیه (6/96%) در سطح نوکلئوتیدی شبیه تر بود و در سطح آمینواسیدی بیشترین درصد تشابه را با جدایه اسپانیا (3/97%) داشت. محاسبه تنوع ژنتیکی (?) نشان داد که برای تمامی گروه ها این میزان 061/0 می باشد. نسبت dn/ds در گروه های فیلوژنتیک کمتر از 1 بدست آمد که نشان دهنده ی نقش موثر انتخاب منفی در تنوع و تکامل این ویروس می باشد. همچنین نتایج نشان داد که در میان جدایه های ایرانی تنها یک مورد نوترکیبی وجود دارد که مربوط به جدایه یزد بوده که در ناحیه ابتدای ژن پرتئین پوششی خود ترکیبی از ترادف نوکلئوتیدی جدایه اصفهان را دارا می باشد. اما در بین جدایه های سایر کشورها اکثر موارد نوترکیبی در ناحیه cp ژنوم ویروس مشاهده می شود. با این وجود می توان با انجام آنالیزهای اجدادی بررسی کرد که جد اصلی این ویروس مربوط به کدام منطقه جغرافیایی است و به ترادف نوکلئوتیدی کدام کشور نزدیکتر است.
زهرا صادقی سعید نصرالله نژاد
پوتی¬ویروس¬ها، یکی از دو جنس¬ بزرگ ویروس¬های گیاهی هستند. آن¬ها طیف گسترده¬ای از گیاهان تک لپه و دو لپه را آلوده می¬کنند و در تمام نقاط جهان یافت می¬شوند. به¬منظور ردیابی پوتی ویروس¬های حبوبات، گیاهان (باقلا، نخودفرنگی، ماش، نخودمعمولی و لوبیاسبز) با علایم موزائیک، بدشکلی و پیچیدگی برگ ها طی فصل زراعی 91-1392 از استان گلستان جمع آوری گردید. به¬منظور تایید آلودگی نمونه¬ها، آر ان ای کل با استفاده از کیت mrna capture (roche) از نمونه های مذکور استخراج شد. پس از ساختcdna ، واکنش زنجیره¬ای پلیمراز (rt-pcr) با آغازگرهای عمومی پوتی¬ویروس (oligo1n/oligo2n) جهت تکثیر ناحیه¬ی پروتئین پوششی(cp) صورت گرفت. از بین نمونه های آلوده، تعدادی از نمونه ها به¬منظور ردیابی ویروس¬های موجود تعیین توالی گردیدند. توالی¬های بدست آمده با توالی¬های منتخب از کشورهای مختلف در genbank، مقایسه شدند. همردیف¬سازی¬های چندگانه و آنالیزهای فیلوژنتیک و تعیین نسبت جانشینی نامترادف (dn) به جانشینی مترادف (ds) با نرم افزارهای dnastar، dnaman، clustalx وmega5 انجام و درخت فیلوژنتیک به روش neighbor-joining ترسیم گردید. نتیجه تعیین توالی مشخص نمود؛ نمونه های استان گلستان به ویروس¬های موزائیک زرد لوبیا (باقلا) و موزائیک هندوانه (ماش و لوبیاسبز) آلوده می باشند. آنالیزهای فیلوژنتیکی نشان داد؛ جدایه¬ی bymv (باقلا) با جدایه¬های استرالیا و ژاپن با میانگین 98 درصد، جدایه¬ی wmv (ماش) با جدایه¬های گلستان (گرگان، کردکوی و بندرترکمن) و ایتالیا با میانگین 99 درصد تشابه و جدایه لوبیا با جدایه¬ی ماش با میانگین 93 درصد بیشترین شباهت را دارند. تعیین جایگاه تاکسونومیکی ناحیه cp ژنوم جدایه ایرانی bymv و مقایسه آن با سایر جدایه¬های دنیا منشا تکاملی و پیدایش این جدایه در ایران را مشخص نمود و به نظر می رسد منشا خارجی دارد. نسبت dn/ds در گروه¬های فیلوژنتیک کمتر از 1 است و این نشان دهنده¬ی نقش موثر انتخاب منفی در تنوع و تکامل این ویروس¬ها می¬باشد. براساس اطلاعات موجود، این تحقیق اولین گزارش از تعیین توالی پوشش پروتئینی ویروس bymv از ایران و مزارع باقلا استان گلستان می باشد و همچنین اولین گزارش از wmv بر روی حبوبات در استان گلستان می¬باشد.
سپیده علی جانی سعید نصرالله نژاد
ویروس موزاییک کاهو (lettuce mosaic virus, lmv) از بیماری¬های مخرب و مهم اقتصادی است که متعلق به جنسpotyvirus و از خانواده potyviridaeمی¬باشد. در ¬¬سال های اخیر علائم بیماری ویروسی (موزائیک) در سطح وسیعی از مزارع کاهو استان گلستان شایع شده است. به منظور ردیابی ویروس lmv ، 93 نمونه¬ مشکوک به بیماری که دارای علایم موزاییک، پیسک، کوتولگی، کاهش رشد، بدشکلی برگها و عدم تولید تاج طبیعی بودند طی سال زراعی 93-1392 از استان گلستان جمع¬آوری گردید و درون کیسه¬های پلاستیکی منفرد، در مجاورت یخ به آزمایشگاه منتقل گردیدند. سپس از طریق آزمون das-elisa و با استفاده از آنتی سرم منوکلونال ویروس lmv مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمون سرولوژیکی نشان داد که تعداد80 نمونه از نظر آلودگی به ویروس مثبت بودند، در حالی¬که علائم زردی در تست الایزا منفی بوده است. از بین نمونه های آلوده، تعدادی از نمونه ها به منظور ردیابی ویروس همسانه¬سازی و تعیین ترادف گردیدند.rna کل با استفاده از کیت mrna از نمونه¬های مذکور استخراج شد و در آزمون rt-pcr با استفاده از آغازگر عمومی پوتی¬ویروس (oligo1n/oligo2n)، قطعه¬ای به طول 327 جفت باز که مربوط به ژن پروتین پوششی این ویروس می باشد تکثیر گردید. توالی¬های بدست آمده، با توالی¬های منتخب از کشورهای مختلف دنیا در genbank، مقایسه گردید. همردیف¬سازی¬های چندگانه و آنالیزهای فیلوژنتیک و تعیین نسبت جانشینی نامترادف (dn) به جانشینی مترادف (ds) با نرم افزارهای dnastar، dnaman، clustal x وmega5 انجام و درخت فیلوژنتیک به روش neighbor-joining ترسیم گردید. نتیجه تعیین توالی مشخص نمود که نمونه¬های استان گلستان به ویروس موزاییک کاهو (lmv ) lettuce mosaic virus آلوده می¬باشند. نتیجه حاصل ازآنالیزهای فیلوژنتیکی تعیین نمود که جدایه گلستان دارای شباهت 7/99 درصدی در سطح نوکلئوتیدی با جدایه فرانسه (z78229) می¬باشد و در سطح آمینواسیدی بیشترین درصد تشابه (100 درصد) را با یک جدایه¬ی دیگر از فرانسه (z78230) داشت. نسبت dn/ds در گروه¬های فیلوژنتیک کمتر از 1 است و این نشان دهنده¬ی نقش موثر انتخاب منفی در تنوع و تکامل این ویروس می¬باشد. بر اساس اطلاعات موجود، این اولین گزارش از آلودگی ویروس موزاییک کاهو (lmv) و تعیین توالی ناحیه cp ژنوم این ویروس در استان گلستان می¬باشد. کلمات کلیدی: ویروس موزاییک کاهو(lmv)، آزمون سرولوژیکی das-elisa ، rt-pcr، آنالیزهای فیلوژنتیکی