نام پژوهشگر: محمد بهنام فر

تحلیل روان شناختی خواب و رویا در مثنوی و تطبیق آن با مکتب سوررئالیسم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1389
  الهام درستکار   محمد بهنام فر

خواب و رویا پدیده ای پیچیده و شگفت انگیز است که از آغاز آفرینش ذهن بشر را به خود معطوف داشته است و در دوره های مختلف زمانی سعی اندیشمندان و صاحب نظران همواره بر واکاوی ابعاد مختلف این نعمت معّما گونه ی الهی بوده است. این موضوع توجّه مولانای متفکّر را نیز به خود جلب کرده است و ما می توانیم با تأمّل در مثنوی و حکایات و تمثیلات آن به دیدگاه های وی در باب خواب و رویا پی ببریم. مولانا با تأسّی از آیات قرآنی و روایات اسلامی و تعالیم عرفانی، خواب و رویا را امری مهم تلّقی کرده و آن را گاه از بیداری برتر می داند و برای آن انواع و کارکرد هایی قائل است. تحلیل های روان شناختی مولانا از خواب و رویا هم قابل تأمّل می باشد. او گاهی رویا را انعکاس اشتغالات ذهنی رویا بین و گاهی آن را نتیجه ی امیال و آرزوهای سرکوب شده می داند. از دید وی رویا محلّی برای ظهور ناخودآگاه و لایه های پنهان وجود آدمی است، این خود نکته ی مشترک ادبیات و روان شناسی است که زمینه ساز انجام تحقیقات میان رشته ای (تطبیقی)می شود. مولانا اندیشمند نابغه ای است که نمی توان قلمرو تفکّر او را در قالب « ایسم ها » و مکتب-های گوناگون محصور کرد، امّا وجود مشابهت هایی میان برخی نظرات او با اصول سوررئالیسم در زمینه ی خواب و رویا، بسیار قابل توجّه است. هم مولانا و هم سوررئالیست ها خواب و رویا را منبع الهام و راهی برای رسیدن به معرفت می دانند. عالم رویا برای مولانا و سوررئالیست ها محلّی برای خیال پردازی و خلق تصاویر شگفت انگیز و حیرت آور است. باری آن چه مولانا قرن ها قبل و با زبانی عرفانی در باب خواب و رویا بیان داشته، امروز روان شناسان و سوررئالیست ها آن را با زبانی علمی تر و به صورت نظریه مطرح کرده اند. نگارنده در این رساله کوشیده است به بررسی تطبیقی خواب و رویا در مثنوی با اصول مکتب سوررئالیسم بپردازد.

مثنوی و هرمنوتیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1388
  علی اکبر رضادوست   محمد بهنام فر

مقوله ی فهم و تأویل ، قدمتی به درازنای تاریخ بشری دارد . هرکودکی از اوان تولد ، در پی فهم و شناخت برمی آید ، اما پیشینه ی هرمنوتیک و تأویل ، از جهت تاریخی آن در غرب ، به مباحث افلاطونی و ارسطویی و تفسیر کتاب مقدس و در حوزه اسلامی به تفسیر قرآن بر می گردد . از طرفی مثنوی ، جزء متونی است که قابل تأویل و تفسیراست و متنی باز و نوشتنی محسوب می شود . تفاسیر متعددی که بر مثنوی نوشته شده است ، دلیلی بر این مدعی است . همچنین مثنوی را قرآن مدل و تفسیری از قرآن دانسته اند و از جانب دیگر خود مولانا اندیشمندی است که نظرات زیادی درباره ی فهم ، تأویل ، تفسیر ، نقش زبان در فهم و... دارد و از سویی دست به تأویل های بی شمار از آیات ، احادیث ، قصص و... می زند . این موارد و لزوم پرداختن به هرمنوتیک در ادبیات فارسی به عنوان یکی از رویکردهای نقد ادبی و علاقه ی خاص این جانب به مولانا ، باعث انتخاب این موضوع میان رشته ای شد که از سویی به حیطه ی فلسفه و از جانبی به ادبیات مربوط می شود . البته اهمیّت پرداختن به داشته های غنیّ فرهنگ ایرانی-اسلامی خودمان در حوزه ی علوم انسانی نیز از دلایل موجّهِِ پرداختن به چنین موضوعاتی است . این پایان نامه شامل دو کتاب یا بخش اصلی خواهد بود : 1- معرفی هرمنوتیک شامل : سیر تاریخی هرمنوتیک از دوره ی باستان تا رسیدن به هرمنوتیک نوین شلایر ماخر و سپس هرمنوتیک فلسفی و معرفی اندیشمندان برجسته ی این حوزه ها وپرداختن به مهمترین مباحث و جریان های هر کدام . 2- بررسی مثنوی به مثابه ی یک متن و استخراج نظریات تأویلی و فهم محورانه در خلال شش دفتر آن و دسته بندی و مقایسه ی آن ها با نظریات هرمنوتیک و نتیجه گیری : با توجه به حجم فراوان نظریات تأویلی ، تفسیری ، فهم محورانه و زبان شناسانه در مثنوی می توان مولانا را از اندیشمندان تاریخ هرمنوتیک به حساب آورد . هرمنوتیک او آمیخته ای از نظریات ثکثر گرا و مولف محور است که باید در زمینه ی اصلی آن یعنی تفکر وحدت وجودی فهمیده شود . او همان گونه که در قصه ی"اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل" می گوید به کثرت فهم ها معتقد است لیکن این تکثّر در نهایت می تواند با روشن شدن شمعی که همان بهره بردن از ابزار دل و شهود در کنار ابزارهای حسّی و عقلی است ، به وحدت و وصول به حقیقت یگانه منجر شود. با این حال نباید فراموش کرد که راه وصول به حقیقت در دیدگاه مولانا راهی بس دشوار است که باید با خوف و رجای توئمان طی شود و مکتوم بودن حقیقت و به تبع آن ، در راه بودن و سلوک دائمی ، بخشی از هدف نهایی است که باعث تمایز مجاهدین از قاعدین می گردد . پس تکثّرگرایی حقیقت محور و هدفمند مولانا ، قابل مقایسه با کثرت گرایی هرمنوتیک فلسفی که گاه به انکارحقیقت ، پوچی و بی هدفی منجر می شود نیست . این گونه هرمنوتیک اگر ازسوء استفاده ی جزم اندیشانی که حقیقت نهایی را از آن خود می دانند و از بی قیدی تکثرگرایانی که معتقد به هیچ حقیقتی نیستند مصون بماند ، می تواند باعث فهمی آگاهانه تر و فربه تر شده و نهایتا به پویایی و سعادت بشری منجر شود .

بازتاب فرهنگ ایرانی در تصوُّف اسلامی با تأکید بر آثار برجسته ی عرفانی فارسی از قرن 5 تا 8
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1389
  محمود خلیلی   محمد بهنام فر

عرفان ایرانی، افزون بر آن که سرمایه ی فرهنگی و مایه ی شکفتگی و نو به نویی اندیشه و معنویّت ایرانیان است، یکی از عناصر مهمِ ملیّت ماست که هم راهبر به ژرفای حقایق معنوی اسلام بوده است و هم پاسدارِ هویّت فرهنگی ایرانیان در گشت روزگاران؛ نظری نه گذرا، به آثار عارفان برجسته ی ایرانی و سنجش آن با متون کهن چون سروده های زرتشت و دیگر متون اوستایی که هر دو دسته، میراث مکتوب ایرانیان هستند، ما را با این حقیقت آشنا می کند که بینش معنوی و عارفانه در ایران به روزگاران کهن باز می گردد؛ هر چند در تصوّف اسلامی و آموزه های عارفان مسلمان ایرانی، سیراب اندیشه هایی می شویم که سرچشمه قرآنی دارند و میوه چین باغسار محمدی(ص) هستیم ولی زمینه های متناسب با این اندیشه ها در ایران موجود بوده است که اسلام به آن حیات تازه و عمق بخشیده است.

نقد و تحلیل جامعه شناختی دیوان شهریار (محمد حسین بهجت تبریزی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1389
  هادی جوادی امام زاده   علی اکبر سام خانیانی

با تطبیق و ادغام دیدگاههای مختلف محققانِ جامعه شناسی ِادبیات، گستره ی پژوهشیِ این رساله، شامل سه مبحثِ «نقد جامعه شناختی اثر ادبی، پدیدآورنده و مخاطب» می باشد. این پژوهش نشان می دهد که تأثیرپذیری شهریار از دنیای پیرامون خود، سبب شده است که وی با زبان شعر، به بیان مسائل مختلف تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و مردم شناسیِ جامعه ی ایران و جهان، در قالبهای متنوّع ادبی بپردازد. اگرچه شهریار در طی حیات خود، چندان مورد حمایت نهادهای ادبی و اجتماعی قرار نگرفت؛ ولی توجه و تعهّد ادبی وی نسبت به جامعه و مضمون آفرینی از مباحث گوناگون اجتماعی و انسانی را می توان عامل گرایش مخاطبانی از پایگاههای مختلف اجتماعی (از سیاستمداران گرفته تا عامه ی مردم) به آثار وی دانست که نشان از ارزش ادبی اشعار و پایگاه اجتماعی مناسب این شاعر معاصر دارد. همچنین کمبودها و ناهنجاری های اجتماعی، شهریار را به خَلقِ آرمان شهری بر مبنای مفاهیم انسانی و منافع عام بشری سوق می دهد که در این زمینه، هدف وی تلاش در جهت تأثیرگذاری و بهبود بخشیدنِ اوضاع اجتماعیِ جامعه ی خود است.

رنگ در شعر خاقانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1389
  فاطمه قلی زاده   محمد بهنام فر

عنصر رنگ از عناصری است که از طریق آن می توان بسیاری از باورها ، سلیقه ها ، آداب و رسوم و آرزوهای مردم را باز شناخت لذا خاقانی نیز از این امکان بهره جسته و بر تأثیر سخن خود افزوده است. تحلیل و بررسی سروده های خاقانی از جنبه های مختلف جامعه شناختی ، زیبا شناختی، روان شناختی با تأکید بر عنصر رنگ ، ما را به ارتباط و پیوند عمیق این سه جنبه رهنمون می کند ؛ به طوری که شاعر با توجه به رنگ و اطلاعات و معلومات گوناگون و بر اساس ارزش های اجتماعی و فرهنگی به آفرینش تصاویر زیبا می پردازد که به نوعی بیانگر شخصیت و روان اوست . از دیدگاه جامعه شناختی سروده های او لبریز از مایه های هستی ، انسان و آداب و رسوم، باورها و دانش های گوناگون زمانه و هر آنچه که مربوط به انسان و زندگی اجتماعی است. او به تمامی مسائل اجتماعی و محیط طبیعی اطراف خود حتی بی ارزش ترین امور توجه دارد و به آن ها رنگی تازه بخشیده است. در واقع سروده های او گنجینه ی گران بهایی از علوم گوناگون و آداب و رسوم مردم است. تجلی هنر و خلاقیت ذوق و قریحه ی خاقانی از جنبه زیبا شناختی نیز حایز اهمیت است. او به شیوه ی هنرمندانه از تمامی فنون بلاغت بهره جسته و با شگردهای مختلف ادبی امور معنوی و انتزاعی را به تصویر کشیده است. رویکرد او به تصویر های زیبا مخصوصاً استعاره و تشبیه که غالبا با جان بخشی همراه است ، به شعرش تازگی و طروات خاصی بخشیده است. به گونه ای که 62 درصد فضای شعر او در قلمرو صور خیال مربوط به استعاره و جان بخشی است و بعد از آن تشبیه و انواع آن بیشترین کاربرد را دارد . خاقانی در پرده های رنگین استعاری و تشبیهی خود بیشتر به مظاهر طبیعی توجه دارد و این همانندی با طبیعت و رنگ آمیزی موجب می شود که خواننده هر چیز را به همان حالت رنگی که شاعر احساس کرده است در ذهن خویش مجسم سازد. وارد کردن آگاهی علمی و بهره گیری از فرهنگ عامه و مسائل تاریخی و اسطوره ای به ویژه در قسمت کنایه و تملیح و تمثیل ها در قالب تصاویر رنگارنگ ، نمودار خیال تیز پرواز و ذهن خلاق و حساس اوست. بسامد بالای رنگ های تیره در سروده های خاقانی نشان از نگاه تیره ی او به زندگی و روزگار سخن می گوید. او شاعر حساس و بلند طبع ، و زود رنجی است که به اندک نا ملایمتی آزرده خاطر می شود . عوامل گوناگون از جمله : بر نیامدن خواسته ها و آرزوهای شاعر ، دل آزردگی از روزگار ، بی وفایی مردم ، مرگ عمویش کافی الدین و وفات فرزندش رشید الدین در بیست سالگی ، فوت همسر و فرزند خردسالش ، سخن چینی و حسادت مخالفان ، سست پیمانی دوستان ، گرفتار شدن در بند و زندان زندگی شاعر را لبریز از غم و اندوه نموده است. از نگاه روان شناختی ، بسامد بالای رنگ های تیره بیانگر و اعتراض به سرنوشت خویش و نماد افزون خواهی و درون گرایی اوست. با وجود چهره تاریک و افسرده ی زندگی شاعر بلند طبع ، از رنگ های روشن و زنده ی طبیعت نیز الهام می گیرد و پیام آور شادی و امید می گردد و کاربرد رنگ های شاد زرد و سرخ و سفید به ویژه در وصف طلوع صبح خواننده را به شادی و تکاپو وا می دارد. زیرا صبح آغاز تلاش و حرکت است و به خاطر همین توصیفات زیبا و رنگین او از دمیدن صبح، به شاعر صبح معروف گشته است . ایمان و اعتقاد قلبیش را با جلوه های رنگ سبز و مفاهیم آن در سروده هایش مشاهده می کنیم ؛ زیرا این رنگ از نظر روان شناسی نشانگر اصلاحگرانی است که مایل به اصلاح شرایط موجود هستند و نوعی غرور و خود شیفتگی در آن ها مشاهده می شود. پس وجود رنگ های مختلف در سروده های خاقانی حکایت از نگاه همه جانبه و دقیق او به جهان و زیبایی های آن دارد. او روشنی و تاریکی را در کنار هم می بیند؛ اگر چه به دلیل روحیّه ی حساس و طبع بلند او رنگ های تیره جلوه ی بیشتری دارد. او شاعری اهل درد و واقع بینی است که نمی تواند نسبت به زمانه و اطرافیان خود بی تفاوت باشد ؛ بلکه در جستجوی راهی برای اصلاح جامعه و رهایی از اندوه است. او نیز محیط شاد و آرام را دوست دارد ؛ هر چند روزگار بر خلاف میل او رفتار می کند. شخصیت زنده و پویایی است که علی رغم تمام سختی ها و تیرگی های زندگی فردی و اجتماعی می خواهد با تصاویر رنگین سروده های خود به انسان نشاط و امید ببخشد.

آشنایی زدایی در غزلیات خاقانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  مرتضی فراقی   سید مهدی رحیمی

چکیده یکی از مهم ترین شگردهایی که می تواند موجب برجسته تر شدن یک اثر ادبی شود، آشنایی زدایی است. با بررسی آشنایی زدایی در یک اثر هنری نه تنها به وسعت زبان شاعرانه آن اثر پی می بریم بلکه لذت درک ادبی مخاطب را نسبت به آن در می یابیم. زمانی ارزش واقعی هنر یک هنرمند مشخص می شود که برای مخیل کردن کلام خود از قراردادهای روزمره و عادی عدول کند و اصطلاحات و تعابیر را در قالبی خارج از زبان هنجار به کمک تخیل به تصویر بکشد. خاقانی نیز به واسطه ی احساسات لطیف و ذوق سلیمش، در غزلیات، دست به شکستن نُرم عادی زبان می زند، تا بدین وسیله شعرش را به تصویری برجسته و منحصر به فرد مبدل کند. غزلیات خاقانی به دلیل وجود قصاید فخیم و کم نظیر وی، کمتر مورد توجه محققان و پژوهش گران قرار گرفته و این در حالی است که هنر این شاعر توانمند در سرودن غزل قابل کتمان نیست. همچنین نمی توان تأثیر پذیری غزل سرایان بی همتای قرون بعد همچون حافظ و سعدی را از غزلیات این شاعر بزرگ نادیده انگاشت. در این رساله سعی شده است تا زبان شعری خاقانی در غزلیات، بر اساس نظریه ی آشنایی زدایی مورد بررسی قرار گیرد تا بیش از پیش ارزش هنر این شاعر بزرگ در سرودن غزل بر ما نمایان شود. مصادیق آشنایی زدایی که در این رساله بدان پرداخته شده است: واژگانی، آوایی (واجی)، زمانی (باستان گرایی)، سبکی، معنایی، گویشی، نحوی و نوشتاری می باشد. در ساختار غزلیات خاقانی، آشنایی زدایی های واژگانی و معنایی نقش اساسی تری را نسبت به دیگر موارد ایفا می کنند، همچنین با توجه به اینکه آشنایی زدایی نوشتاری به طور خاص به حوزه ی ادبیات معاصر و شعر این دوره مربوط می شود، در غزلیات خاقانی قابل بررسی و بازیابی نمی باشد .

نگاه خاقانی به دنیا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  حبیب خانی علی سرد   محمد بهنام فر

خاقانی، ـ اگر نگوییم بزرگترین ـ یکی از بزرگترین شاعران تصویر آفرین و ترکیب ساز ادب پارسی است. یکی از موضوعاتی که در تصویرگری خاقانی بازتاب گسترده ای دارد، دنیا است. تصاویری که خاقانی در اشعار خود از دنیا ارائه کرده، تصاویری دنیا نکوه، تاریک، و تحقیرآمیز می باشد. لذا در این پژوهش، نگارنده ضمن بحث در باره ی نگاه شاعر به دنیا، تلاش کرده است تا عوامل موثر در شکل گیری نگرش شاعر و تشکیل صور خیال برساخته ی او را در باره ی دنیا ، با بررسی روانشناختی و زیبایی شناختی؛ با اتکا بر دیوان و تحفهالعراقین، به روش تحلیل متن بررسی نماید. ضمن بررسی عوامل و بن مایه های در سایه، چون ناکامی ها و شکست ها، مرگ عزیزان، فقر محبت در دوران کودکی و ... نشان می دهد که عمده ترین بن مایه ها ی روانی تصاویر و شکل گیری نگرش تاریک خاقانی به دنیا؛ غم نان و ناکامی ها و مصائب زندگی او بوده است و نسبت دادن این موضوع به عرفان و تصوف شاعر چندان مناسب نمی نماید. همچنین در بررسی زیبایی شناختی تصاویر مربوط به دنیا، ضمن بیان ارتباط بین نگرش و تصویر شاعر، نشان داده ایم که تصویر پردازی ها، کاملاً در خدمت بیان اندیشه ی شاعر می باشد. همچنین شاعر از میان گونه های بیانی به دلیل غلبه ی احساسات و عواطفش در بیان اندیشه های خود؛ بیشتر از استعاره ی مکنیه بهره جسته و با برقراری ارتباطی یگانه وار با دنیا، با انسان انگاری و جاندار انگاری به تصویر دنیا پرداخته است.

تحلیل تطبیقی روایت چندآوا در پنج داستان از مثنوی با برادران کاراکازوف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  زهرا فلامرزی عسگرانی   محمد بهنام فر

چکیده ویژگی بارز، روایت چندآوا، آن است که در آن قضاوت-ها و برداشت های فردی متفاوت هریک آزادانه و به دور از فشار ناشی از تحمیل نظرات راوی، فرصت بروز و تجلی می-یابند و صداهایی که در ظاهر در دو جبهه و در دو موضع کاملاً متفاوت قرار دارند، در شرایطی یکسان، به نمایش گذاشته می شوند و این امکان برایشان فراهم می شود که فارغ از جو حاکم بر داستان و حتی فارغ از هرگونه محدودیت های فکری و عقیدتی نویسنده، به مجادله و بحث با یکدیگر بپردازند. در این پژوهش با تکیه بر تعاریف متعدد چندآوایی و شناخت روایت چندآوا، ابتدا جایـــگاه چندآوایی در پنج حکایت از مثنوی و برادران کارامازوف اثر داستایفسکی به صورت جداگانه و به روش تحلیل متن بررسی گردیده و سپس مقایسه و تحلیل شده است. سپس شیوه ی به کارگیری تکنیک چندآوا ، در دو اثر مقایسه و تحلیل شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که هر چند مثنوی، اثری است منظوم که سرشار از مضامین عرفانی و معنوی است و برادران کارامازوف اثری است منثور و در بردارنده ی مسائل اخلاقی و اعتقادی، امادر هر دو اثر از شیوه ی روایت چندآوا به خوبی استفاده شده است. اما به کارگیری این شیوه در مثنوی دقیق تر و گسترده تر است. یکی از مهم ترین یافته های این رساله آن است که اهمیت شناخت روایت چندآوا در فهم مثنوی به حدی است که اگر خواننده با آن آشنا نباشد در فهم مثنوی دچار اشتباه خواهد شد. مانند آخوندزاده در داستان قوم سبا. نکته ی قابل توجه دیگر این که یکی از دلایل تفوق مولانا بر داستایفسکی در شیوه ی به کارگیری روایت چندآوا است. مولانا چنان استادانه از این تکنیک استفاده کرده که حتی برخی از دانشمندان را در فهم ابیات مثنوی دچار اشتباه کرده است. واژه های کلیدی: مولوی، مثنوی، داستایفسکی، برادران کارامازوف، روایت چندآوا، ادبیات تطبیقی، نقد ادبی

نقد مولوی بر صوفی و خانقاه در مثنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  صدیقه احراری   محمد بهنام فر

نقد مولوی بر صوفی و خانقاه در مثنوی مولانا صوفی و عارفی راستین که در دهه های اخیر مورد اقبال وسیع جهانی واقع گردیده است، در مثنوی رویکردی انتقادی به صوفی و خانقاه دارد. او ضمن ستایش صوفیان حقیقی و مردان طریقت، به سان نقادی آگاه و متعهد که به کلی? جوانب موضوع مورد نقد، نظر دارد، در مواضعی دیگر با بیانی تند و بی پروا صوفیان ناصافی و"ابلیسان آدم رو" را به خواننده می شناساند و با هدف آسیب شناسی و اصلاح، از انحرافاتی چون؛ ریا کاری، زرق و سالوس، طبل خواری، بطالت پیشگی، تکدی گری، امرد بازی، طامات بافی و کرامات نمایی پرده بر می دارد. او عارفی عملگراست که در پی شناسایی و کشف ریش? مفاسد و کژیهای فردی و اجتماعی و مبارز? اساسی با آن است. در جستار حاضر، نگارنده پس از بیان کلیاتی دربار? موضوع مورد بحث و مروری بر نقد تصوف، در بخش اصلی رساله به استخراج، بررسی و تحلیل محتوایی شواهد مثنوی در این خصوص – که جنب? خود انتقادی نیز دارد – پرداخته و ضمن آن نشان-داده است که دیدگاه مولانا به عنوان نمایند? تمام عیار عرفان و تصوف می تواند بهترین و موثق-ترین منبع در شناخت این مکتب به حساب آید و در تمیز عرفان اصیل از عرفانهای کاذبی که به بهان? پر کردن خلأ معنوی انسان معاصر ظهور کرده و بر معضلات امروزی بشر افزوده است، کمک فراوانی به علاقه مندان این حوزه بنماید. به علاوه با تحلیل جامعه شناختی انتقادهای مولانا، او را روشنفکری اجتماعی می یابیم که به نوعی در صدد شناسایی و اصلاح ناهنجاریهای جامع? خویش نیز برآمده است. لذا انتقادهای مولوی بر صوفی و خانقاه سوای فواید معرفت شناسی، از دیدگاه جامعه شناسی نیز حائز اهمیّت است.

مرگ‎اندیشی در آثار سنایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  مصطفی خورسندی شیرغان   محمد بهنام فر

یکی از راه های شناخت فرهنگ هر جامعه‎ای بررسی و تحلیل اندیشه های متفکران آن است. سنایی از شاعران، حکیمان و عارفانِ پُر تأثیرِ فرهنگ ایرانی ـ اسلامی است که به مثاب? آینه ای است که فرهنگ گذشت? ما را بازتاب می دهد. یکی از راه های شناخت متفکران، انتخاب اندیشه هایِ محوری در آثار آنان است و مرگ، یکی از اندیشه های کلان در آثار سنایی است. او به پدید? مرگ از زاویه‎های گوناگون نگریسته و آن را به شیواترین و نغزترین بیان تصویر نموده است. پژوهش حاضر به شیو? تحلیلِ محتوا در چهار فصل تدوین یافته است. در فصل اول به پدید? مرگ در قرآن و روایات پرداخته شده است. فصل دوم بررسی اندیش? مرگ در مهم ترین متون صوفیه تا زمان سنایی است، از این طریق، بعضی از آبشخورهای اندیش? سنایی دربار? مرگ مشخص شده است. فصل سوم که حاصل جستجوی ریشه های مرگ اندیشی در اندیش? سنایی است، نشان می دهد که علاوه بر ریشه های فیزیولوژیک و روانی، ملال در ساحت زندگی اجتماعی و نگاه متافیزیکی او به هستی در اوج بوده است و سنایی برای گریز و استحال? ملال و مرگ هراسی که در نظر او پیوند تنگاتنگی با هم دارند، به سوی مرگ‎ پذیری و مرگ دوستی در نگاهی حکیمانه و عارفانه و نیز پناه‎بردن به ساحت شعرِ صوفیانه متمایل شده است. فصل چهارم به تحلیلِ جامعِ تأمّلاتِ مرگ اندیشان? سنایی در سه ساحتِ حکیمانه، زاهدانه و عارفانه اختصاص دارد که نشان می دهد سنایی در هر سه ساحت وجودی تأمّلات و تجربه های نغز و شگرفی دارد.

تحلیل روایت اسطوره ای شاهنامه بر مبنای نظریه ی رولان بارت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  یونس تیموریان   ابراهیم محمدی

چکیده با وجود این که شاهنامه تاکنون از مناظر گوناگون مورد بررسی قرار گرفته، در کمتر پژوهشی تلاش شده تا به طور مستقل سیر اسطوره ای این اثر سترگ پی گرفته شود و قوانین روایی حاکم بر آن تبیین گردد. شاهنامه به عنوان حماسه ای که بیش از هر چیز بر باورهای اسطوره ای استوار است، زمینه ی مناسبی برای پی جویی اسطوره های پنهان ایرانی است. پرسش اصلی نگارنده در این پژوهش این بود که آیا سیر حماسی رویدادهای شاهنامه با سیر روایت اسطوره ای ایرانِ باستان قابل انطباق است یا نه. اساس نظری این رساله بر نظریه ی روایت شناسی رولان بارت استوار است. شیوه ی تحقیق نیز این گونه است که با بررسی روایت اسطوره ای شاهنامه در سطح کنش ها و با تقطیع داستان های بخش اسطوره ای شاهنامه به پی رفت های تشکیل دهنده، با رویکردی ساختارگرایانه، در نهایت یک پیرنگ روایی مشخص درون هر یک از داستا ن ها و هم چنین در سیر کلی آن ها به دست آمد که از جهات گوناگون با طرح روایت اسطوره-ای ایرانی همخوانی داشت. نتیجه ی غایی تحقیق نشان می دهد روایت اسطوره ای ایرانی بازتاب همه جانبه و تعیین کننده ای در سیر حماسیِ شاهنامه دارد و روش ساختارگرایانه به بهترین وجه می تواند این بازتاب را نشان دهد. کلیدواژه: فردوسی، شاهنامه، روایت شناسی اسطوره ای، ساختارگرایی، بارت.

شهر آشوب در ادب فارسی (تا عصر صفوی )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات 1390
  مصطفی شمس الدینی   بتول مهدوی

ض شْآض بَ یکی اص ا اًَع ض?ش فاسسی ت ضواس هیآیذ ک ه ضَ عَ آی هذح یا رم ض شْ، ا اّلی ض شْ، دستاسیای یا ت صَیف پیط سٍای حشف ص اٌیغ هشت طَ ت آی اّست. ایی عًَ ض?ش ک سش دٍی آی دس هیای ضا?شای ?شب، تشک اسد صتای یًض سایج ت دَ است خاستگا ایشا یً داسد ت س دست یِ: ص فٌی، ض شْی دستاسی تقسین هیض دَ ک تساهذ ض شْآض بَ اّی ص فٌی تیص اص د عًَ دیگش است شّ کذام اص ایی ا اًَع هطتول تش ف اَیذ صیثاییض اٌختی، جاه? ضِ اٌختی تاسیخی است ک اص عًَ ض شْی آی اطلا?ات جغشافیایی هفیذی یًض ت دست هی آیذ. دس ض?ش فاسسی تشای سش دٍی ض شْآض بَ، قاله خاصی دس ظًش گشفت طًذ آیچ تاک یٌَ ت دست آهذ دس قاله : قط? ،ِ ستا?ی، قصیذ ،ُ هث یٌَ غضل ت دَ است دس هیای ا اًَع ض شْآ ض بَ اّی ه جَ دَ تا ?صش صف یَ تساهذ ض شْآض بَ اّی ص فٌی تیص اص د دست یِ دیگش است. دس ض شْآض بَ ص فٌی ضا?ش، تیی ضگشد کاسی صاحثای حشف ?الن ?اضقی پی ذًَی صیثا تشقشاس هی ک ذٌ اص ایی طشیق تا صاحه حشف شًد ?طق هیتاصد. وًای ذٌگای ایی عًَ ض شْآض بَ: هس? دَ س?ذ ه سْتی سّت ذٌ ک قط?ات ستا?یات صیثایی دستاس یُ هطاغل گزضت سش دٍ اُ ذً اص آسای اِّیی چ یَ هشا?اتال ظٌیش ای اْم ت اٌسه ت فٍ سَ استفاد کشد اُ ذً. فشخی، فت حَی خاقا یً وًای ذٌگای ض شْآض بَ اّی ض شْی ت ضواس هیآی ذٌ ک اصلیتشیی ضگشد کاس آی اّ وّشا وً دَی جّ یک ض شْ تا هذح ض سی دیگش یا هذح یک ض شْ تا جّ رم ض شْی دیگش است. ایی عًَ ض شْآض بَ اّ تشا گًیخت ضذی یا تحشیک احساسات هثثت یا ه فٌی ساک اٌی ض شْ اّ سا دسپی داضت ا ذً. تا ?صش صف یَ س اٌیی وًای ذٌ -ُ ی ض شْآض بَ سشایای دستاسی است ک دس کاس اًه یِ تلخ ضوی ت صَیف گش اٍُّی هختلف دستاس، ضٍع اجتوا?ی دستاسیای، یٍژگی اّ، خص صَیات س حٍی س اٍ یً آی اّ دیذگا آی اّ سًثت ت پادضا سا تیای هیک ذٌ. س شٍ ایی تحقیق ت صَیفی ت ضی یَُ تحلیل هحت اَ ا جًام ضذ است.

بررسی قابلیت های نمایشی منطق الطیر با تکیه بر نمایشنامه مجمع مرغان اثر ژان کلود کری یر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  محسن زمانیان   محمد بهنام فر

تئاتر و نمایش در عصر حاضر، به عنوان یک هنر و آمیزه?ای از هنرهای گوناگون (موسیقی، شعر و ...) و هم مسیر با آن ها به حیات خود ادامه می?دهد. به همین منظور آن مقدار از مصالح کار که لازمه حیات بالنده هنر تئاتر است از جمیع هنرها می توان به عاریت گرفت. در عرصه ادبیات نیز، داستان می?تواند با تهیه مصالح کار و یافتن موضوع در خدمت نمایش باشد؛ البته این امر نیاز به آگاهی، تخصص و مهارت خاصی دارد و به عنوان فنی از فنون نمایشنامه نویسی همواره مورد توجه هنرمندان بوده است. از سویی دیگر زبان و بیان نمایشی، یک زبان و بیان فراگیر و جهانی است و امکان ارتباط میان انسان?ها را از هر فرهنگ و نژادی آسان?تر فراهم می?کند. به وسیله تصاویر، حرکات و علائم مشخص نمایشی، می?توان داستانی را که مطالعه و فهم آن مستلزم فراگیری دانش?های ادبی و زبانی است به گونه?ای ظاهر ساخت تا پیام فرهنگی خود را آسان?تر و سریع?تر به مردم نقاط مختلف جهان منتقل کند. از آنجا که منطق الطیر عطار یکی از شاهکارهای بزرگ ادبیات ایران و جهان است، نگارنده در این رساله کوشیده است تا ابتدا قابلیت?های نمایشی منطق الطیر را نشان دهد و در ادامه به بررسی و تحلیل نمایشنامه مجمع مرغان اثر ژان کلود کری یر که بر اساس منطق الطیر عطار نگاشته شده است، بپردازد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که منطق الطیر ظرفیت?های زیادی برای تبدیل شدن به نمایشنامه را دارد؛ عناصر تشکیل دهنده متون نمایشی، به خوبی در این اثر مشاهده می?شود و می?توان با انجام تغییراتی این عناصر را سازمان?دهی کرد و از این شاهکار ادبی نمایشنامه?ای کامل ساخت. گواه این مدعا نمایشنامه مجمع مرغان است که توانسته از عهده این مهم برآید.

چگونگی بازتاب اسطوره در شعر حافظ و احمد شاملو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  غلام رضا طیبی نژاد   ابراهیم محمدی

چکیده اسطوره از دیرباز پیوندی ناگسستنی با ادبیات داشته است و در همه ی دوران ها، در گونه های ادبی بازتاب یافته است. بازتاب اسطوره در شعر فارسی نیز چنین رویه ای داشته است. زمانه ای که حافظ در آن می زید، سال هاست که از شیفتگی سرایندگان فارسی به اسطوره ها – به ویژه اسطوره های ایرانی- کاسته شده است. در این میان حافظ یکی از سرایندگان سترگ شعر فارسی است که به بازتاب اسطوره های گوناگون در دیوان خویش، روی خوش نشان داده است. احمد شاملو نیز از سرایندگان بنام معاصر است که همانند دیگر سرایندگان شعر نو، می کوشد که از توان اسطوره برای بازگویی اندیشه ها و دغدغه های خویش، بهره جوید. بنابر این چگونگی بازتاب اسطوره و کارکرد آن در سروده های این سرایندگان بزرگ در خور پژوهشی جداگانه است. رویکرد نگارنده در این پژوهش، مقایسه ی میان چگونگی بازتاب اسطوره در سروده های دو تن از قله های شعر کهن و نوی فارسی است، با این هدف که گونه های رویکرد اسطوره در دوره ی شعر کهن و شعر نوی فارسی سنجیده شود. فصل نخست این پژوهش درباره ی برخی از تعریف ها و نظریه ها در زمینه ی اسطوره و جایگاه آن در دوره-های گوناگون اندیشه ی بشر و نیز در شعر کهن و نوی فارسی گفت و گو می کند. فصل دوم به بازتاب اسطوره در شعر حافظ و شاملو در بستر روایت اسطوره ای می پردازد. در فصل سوم و چهارم نیز جداگانه درباره ی جایگاه اسطوره و گونه های بازتاب اسطوره در شعر حافظ و شاملو سخن رفته است. فصل پنجم نیز به گونه ای گذرا، آن چه که درباره ی بازتاب اسطوره در سروده های این شاعران گفته شده است را در برابر هم می نهد و با هم سنجیده می شوند. این پژوهش نشان می دهد که بازتاب اسطوره در سروده های حافظ و شاملو این گونه است که اسطوره، نخست بدون دگرگونی در ساختار اسطوره بازتاب یافته است. گاهی نیز دگرگونی در روایت اسطوره رخ داده است و در پایان، این سرایندگان گاهی به اسطوره سازی دست یازیده اند. کلیدواژه ها: شعر کهن فارسی، شعر نوی فارسی، بازتاب اسطوره، حافظ، شاملو

رستاخیز کلمات در شعر اخوان ثالث
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  گلناز میرسالاری   محمد بهنام فر

کلمات در زبان روز مره معنای قاموسی خود را دارنداما همین که از هنجار عادی خود بگذرند، رستاخیز کلمات آغاز می شود. ادبیات و به ویژه شعر با عدول از هنجار آمیخته است. این ویژگی در ادبیات معاصراز جهات مختلف قابل بررسی است. اخوان ثالث که از شاعران نامدار و پر مخاطب ادبیات معاصر است در اشعار خود بیشتر از سایر شاعران معاصر رستاخیز کلمات را اعمال کرده است.مهم ترین جنبه ی رستاخیز کلمات در شعر او باستان گرایی و بهره گیری از ساختارهای شعرکهن همراه با آرایه های معنوی و صور خیال است.او کلمات سبک خراسانی را در شعرش به کار می گیرد و باعث رستاخیز آنها می شود .علاوه بر اینم. امید با استفاده از هنجار شکنی،واژگان و ترکیبات زیبایی را ابداع کرده و در اختیار زبان فارسی قرار داده است. او ازاین رهگذر توانسته به غنا و توسعه ی زبان فارسی کمک شایانی بنماید. این پایان نامه از یک مقدمه و دو فصل تدوین شده است که مقدمه شامل پیشینه ، پرسش و ضرورت تحقیق است. فصل اول از دو بخش تشکیل می شود که در بخش اول زندگی اخوان و بخش دوم شعر اخوان معرفی می-شود. فصل دوم به ده بخش تقسیم شده ، و مجموعه عواملی که در حوزه ی زبان شناسی و سبک شناسی جدید باعث رستاخیز کلمات در شعر م. امید شده است، شناسایی و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

نگرش روشن فکران قاجار در مورد تغییر خط و الفبا
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود - دانشکده علوم انسانی 1391
  محمدرضا شاه بیکی   زهرا علیزاده بیرجندی

در قرن نوزدهم در میان نخبگان و روشن فکران عصر قاجار در چاره جویی برون رفت از عقب ماندگی و رکود فرهنگی و فکری ایران نسبت به کشورهای غربی، توجه به کمبودها و نواقص خط و الفبا در زبان فارسی جلب گردید. دغدغه اصلی این روشنگران این بود که دریابند چه رابطه ای میان عقب ماندگی شرقی و موانع اخذ تمدن نوین غربی وجود دارد. لزوم تربیت عمومی و گسترش آموزش و پرورش و دشواری ها و معضلات خط و الفبای عربی ، رویکرد تغییر خط و الفبا راآفرید. اندیشه تغییر الفبا اولین بار توسط آخوندزاده مطرح گردید. دیگر روشن فکران نیز از این ایده تاثیر پذیرفتند وافرادی مانند میرزا ملکم خان ، مستشارالدوله،میرزا آقا خان کرمانی ، طالبوف تبریزی، میرزا حسن رشدیه و... نیز به این جنبش پیوستند. گروهی از آنان فقط خواهان اصلاح الفبا بودند اما گروهی دیگر با ارائه الفبایی اختراعی در صدد تغییر آن برآمدند. هر چند به دلایلی این جنبش در ایران به موفقیت نرسید ، به دلیل پاره ای از ایرادات خط فارسی، امروزه نیز زبان شناسان معتقدندکه بهتر است این خط اصلاح شود.

تحلیل روان شناختی شخصیت در داستان های اصغر الهی بر مبنای دیدگاه کارن هورنای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  زینب طلایی   محمد بهنام فر

امروزه در نقد آثار ادبی، استفاده از دیدگاه ها و نحله های گوناگون، بسیار رونق گرفته، به ویژه نقد روان شناختی باعث شناخت و تحلیل بهتر متون ادبی شده است. در ایران نیز در دهه های گذشته، تحلیل های ادبی بر مبنای دیدگاه های یونگ و فروید، مورد توجه پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است. به دلیل گستره ی پیوند ادبیات و روان شناسی، کاویدن آثار ادبی بر مبنای نظریه های جدید، شکل تازه ای به خود گرفت. در این میان، آثار روان شناسانی چون اصغر الهی که با آگاهی از نظریه های شخصیت، در زمینه ی ادبیات، قلم زده اند به درستی گویای این پیوند ژرف و عمیق است. نگارنده در این رساله با توجه به نظریه ی روان شناختی کارن هورنای در زمینه ی شخصیت و تیپ های مختلف آن، به تحلیل محتوایی داستان های اصغر الهی می پردازد. این شخصیت ها بر اساس تیپ های شخصیتی کارن هورنای، مهرطلب، برتری طلب، عزلت طلب و دارای خود انگاره ی آرمانی هستند. به دلیل گستره ی دامنه ی تخیل و نیز به دلیل بی زمان بودن تک گویی ها، روایت های وی دچار پیچیدگی و ابهام می شوند. الهی در اغلب این داستان ها نگاهی اسطوره ای به «مرگ و زندگی» و «قربانی» دارد. هر یک از شخصیت های داستانی وی، دیگری را در ذهن خود بازنمایی می کند و ما از ورای ذهن آن هاست که به واقعیت های بازگو نشده، پی می بریم.از آنجایی که هدف این رساله تحلیل اندیشه ی شخصیت های داستان است و بین شخصیت-های داستان های اصغر الهی و دیدگاه روان شناختی کارن هورنای نزدیکی وجود دارد، از این دیدگاه در تحلیل شخصیت های داستانی الهی استفاده می شود. دیدگاه کارن هورنای درباره ی شخصیت روان‎رنجوری مطرح می شود که دارای عقده ی حقارت است و چون نمی تواند در عالم واقع با حقارت‎هایش بجنگد و شخصیتی برجسته و قابل احترام از خود برجای بگذارد، با توسل به خودایده آلی و تخیل، در جهت جبران همه ی کاستی هایش بر می آید و هر آنچه که عملاً نمی-تواند به آن دست یازد، درعالم خیال به آن دست می یابد؛ از این رو از شخصیت واقعی خود بیشتر فاصله می گیرد که همین زمینه ساز عدم رشد فکری و بلوغ اجتماعی او می شود، طوری که در عالم واقع، علی رغم کمال گرایی هایش، همواره در اضطراب، تشویش و حقارت، عمری را با نقاب زندگی می کند.

نقد و تحلیل محتوایی دیوان فخرالدین عراقی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  سیده سمیه موسوی فرد   سید مهدی رحیمی

در ادبیات ، محتوای شعر که همان اندیشه های شکل گرفته ی درون است ، بازتاب عواطف و احساسات شاعر در مقابل عوامل گوناگون از جمله سنت ها ، اخلاق ،محیط زندگی و غیره است . درواقع مقصود از محتوا ، موضوعات شعری و نوع افکار و عواطف و حالات شاعران و مقاصدی است که در کلام بیان می کنند. تحلیل محتوای اشعار شاعران و آشنایی با مبانی فکری و اندیشه های آنها از مباحث مهم در پژوهش های ادبی است .در این میان تحلیل محتوای دیوان فخرالدین عراقی ، شاعر عارف قرن هفتم هجری قمری نیز باید مورد توجه قرار گیرد .رساله ی حاضر به این مهم می پردازد و دارای دوفصل است : فصل اول به کلیات اختصاص دارد که شامل درآمدی بر شرح احوال و آثار عراقی و چیستی محتوا و نقد به خصوص نقد محتوایی است .در فصل دوم نیز به نقد و تحلیل محتوای دیوان عراقی با توجه به میزان کاربرد آنها پرداخته می شود .مضامین دیوان عراقی باتوجه به بسامد شامل پنج محور اصلی عرفان و اخلاق ، درخواست ،آرزو و حسرت ها ، مدح و منقب ، گله و انتقاد و خمریات و قلندریات است و هرکدام شامل موضوعات فرعی هستند . خمیرمایه ی اصلی دیوان عراقی را عرفان و ذیل آن عشق به خصوص عشق حقیقی یا عرفانی تشکیل می دهد که در غزلیات او نمود بیشتری یافته است .عراقی تمایل زیادی در به کارگرفتن آرایه های سخن ندارد و اغلب برای بیان این اندیشه ها از عناصر عاطفی و معنایی خاص بهره می بَرَد ولی در برخی موارد و به مقتضای حال ، ابزارهای بلاغی(بدیع ، بیان و معانی) را نیز به کار می گیرد .به نظر می رسد بیشتر مضامین شعری عراقی ، به خصوص مضامین عرفانی او ، برگرفته از آیات و احادیث و یا کتاب های عرفانی قبل از او است و برخی دیگر نیز حاصل استنباط های شخصی او است .بهره گیری عراقی از آیات و احادیث بیشتر در بیان مدایح دینی به خصوص مدح پیامبر(ص) است .

توصیف شخصیت ها در دفتر اول و دوم مثنوی معنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1392
  مسلم قوی   مراد علی واعظی

چکیده مثنوی اقیانوسی خروشان و موّاج است که از ذهن و زبان مولوی که وجودش را به دریاهای خداوندی متّصل کرده ، سرچشمه گرفته ، اقیانوسی که با هر موجش صدفهایی پ?ر دُر را برایمان به ارمغان می آورد ، آن هم مرواریدهایی که نمی توان قدر و قیمتشان را با مقیاسهای مادّی سنجید.در این پژوهش به بررسی انواع شخصیّت های داستانی و شیوه ها و شگردهای گوناگونی که مولانا برای توصیف شخصیّت ها و شخصیّت پردازی هر کدام از آنها،متناسب با نقششان در داستان انتخاب کرده است پرداخته شده است.بررسی شگردهای بلاغی و ادبی همچون تشبیه،استعاره،کنایه،اغراق و مبالغه،تشخیص و تمثیل که در توصیف شخصیّت ها به زیباتر شدن این توصیفات منجر می شود و توانسته است تصویری ماندگار از شخصیّت ها را در ذهن خواننده مجسّم کند،از موضوعات عمده ی این پژوهش می باشد.بررسی های انجام شده حاکی از این است که مولانا از انواع شخصیّت های ایستا و پویا و همچنین شخصیّت های قالبی،قراردادی،نوعی،تمثیلی،نمادین و همه جانبه استفاده کرده است،که بسامد شخصیّت های ایستا و تمثیلی و نمادین نسبت به سایر شخصیّت ها بالاتر است.شیوه های توصیف مستقیم،غیرمستقیم و تلفیقی(مستقیم و غیرمستقیم) شخصیّت ها،در مثنوی به خوبی دیده می شود.توصیف فرآیندهای ذهنی شخصیّت های داستانی از سوی مولوی، گفتار درونی شخصیّت ها و کنش یا عمل داستانی از سوی شخصیّت ها در درون داستان ها با استفاده از شیوه های گفته شده به خوبی انجام گرفته است. مولانا با استفاده از شگردهای بلاغی و ادبی توانسته است با مهارت کافی توصیفات زیبا و هنرمندانه ای از شخصیّت های داستان را در پیش چشمان مخاطب به تصویر بکشد. واژه های کلیدی: مولوی،مثنوی، شخصیّت پردازی و مثنوی،توصیف شخصیّت.

تأثیر مثنوی مولانا بر سروده های فارسی اقبال لاهوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  پرویز درویشی   محمد بهنام فر

مولانا شاعر گران قدر و بی نظیری در عالم عرفان است که با به وجود آوردن اثر گران سنگش مثنوی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی را زنده نگه داشته است، این مهم حاصل افکار و تأمّلاتی است که وی در مثنوی با جهت دادن به اندیشه هایش به آن دست یافت و افکارش را جهانی نمود. همین اندیشه های ناب وی چنان تأثیری در اقبال ایجاد کرد کهتوانست سازنده ی اندیشه ی پویای زمان خود شود و این تحرک و پویایی را در میان جوامع شرق؛ یعنی جوامع اسلامی با تأثیرپذیری از اندیشه های مولانا پدید آورد که اشارات مکرر به ابیات مولانا در آثارش دلیل تأثیرپذیری وی از مولاناست.شرایط نامساعد اجتماعی در حیات دو شاعر، حضور مغول در زمان مولوی و استعمار غرب در زمان اقبال به اشعار آن دو لحن حماسی داده است. از سوی دیگر کرامت و عظمت انسانی در اشعار هر دو با نگاه به موارد عمده ای چون: انسان کامل، عقلانیّت، عشق، جبر و اختیار و صوفی گری و نقد آن مورد توجه قرار می‏گیرد که نگارنده برای بهتر نشان دادن این تأثیرپذیری هر یک از موارد فوق را در فصلی جداگانه مورد بررسی قرار داده و تشابهات فکری مولانا و اقبال را در زمینه های مورد بررسی بیان داشته است. به طوری که می توان چنین استنباط کرد که تأثیر عمیق مولانا در ذهن و زبان اقبال کاملاً نمایان است.

نماز در آثار مولانا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات 1392
  مهری حیدری   محمد بهنام فر

نماز عالی ترین نمود تحقق هدف خلقت است که ادای آن در قرآن و روایات به عنوان بزرگترین رکن دینداری مورد تاکید قرار گرفته است اما عرفا ضمن اعتقاد به ظاهر نماز بیشتر به روح و باطن آن توجه دارند و نماز را راز و نیازی عاشقانه بین عاشق و معشوق می بینند. ما در این رساله کوشیده ایم تا با شیوه تحلیل محتوا دیدگاه بزرگترین عارف جهان یعنی مولانا جلال الدین بلخی را درباره ی نماز در آثار او مورد برسی و تحلیل قرار دهیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که مولانا تمام مظاهر هستی را همواره در حال تسبیح و ذکر و نماز می بیند و ادای نماز را همچون هدیه ای تلقی می کند که عاشق به نشان محبت قلبی به معشوقش تقدیم می دارد و از آنجا که بزرگترین دشمن انسان در رسیدن به مقام انسان کامل، نفس اوست با راز و نیاز و نماز می توان زنگارهای نفسانی را از دل زدود و به مقام وحدت رسید. ویژگیهای نماز عاشقانه، آفت های نماز و فواید آن و نکات تمثیلی و نمادین نماز از دیگر مباحثی است که در این رساله مورد برسی و تحلیل قرار گرفته است. واژه های کلیدی: مولانا، آثار مولانا، نماز، نماز عاشقان، عبادات

بررسی مولفه های شاعرانگی در فیلم های سینمایی محمد رضا اصلانی "شطرنج باد" و "آتش سبز"
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات 1392
  آسیه داوری بیلندی   اکبر شامیان ساروکلایی

محمدرضا اصلانی سینماگری شاعر است که می توان از تماشای فیلم هایش بهره و لذتی شاعرانه برد. ازجمله این فیلم ها، آثار سینمایی"شطرنج باد" و به ویژه "آتش سبز" است که حضور تصویر در شعر و توان اندیشه گستر ادبیات را در حوزه سینما به نمایش می گذارد. مقصود پژوهش پیش رو آن است که نشان دهد مولفه های شاعرانگی چگونه و به چه شیوه ای در فیلم های"شطرنج باد" و"آتش سبز"، مجال بروز یافته است. با توجه به مبنای میان رشته ای تحقیق، ابتدا عناصر شاعرانگی تبیین شده، سپس این عناصر در پیوند با تکنیک های سینمایی که می توان از آن بهره ای شاعرانه برد، به دست بررسی و تحلیل سپرده می شود. نتیجه حاصل آمده نشانگر این است که نوع گزینش و همجواری واژگان و تصاویر زبان، نقش شاعرانه موسیقی و تصنیف؛ حتی خلق گونه های دل انگیز صور خیال و بعضی صنایع بدیعی و بیانی، به یاری ابزار تکنیکی سینما و با فرم خاص به کارگیری صدا، دوربین، حرکت، مونتاژ، میزانسن و... مبنای احساس و اندیشه را در فیلم سینمایی" آتش سبز" و تا اندازه ای فیلم" شطرنج باد " به اوج می رساند و آن ها را به ساختار شعر نزدیک می کند.

بینامتنیت در سووشون (در تعامل با متون پیشین)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  سعیده رحمانی   محمد بهنام فر

هدف این پژوهش تحلیل و بررسی رمان سووشون با تاکید بر تعامل متن و نویسنده با پیش متن-ها و آثار ملی، دینی، ادبی، تاریخی و آثار ترجمه شده ی دانشور بر اساس نظریه ی بینامتنیت، سه تن از نظریه پردازان این حوزه یعنی، ژولیا کریستوا و میخاییل باختین و رولان بارت می باشد، همچنین چگونگی اخذ و تألیف متون مختلف برای خلق یک شاهکار ادبی تحلیل و بررسی گردیده است. شیوه ی گردآوری مطالب در این پژوهش، کتابخانه ای است. روش تحقیق نیز توصیفی ـ تحلیلی می باشد. بررسی بینامتنیت در سووشون نشان می دهد که حماسه، اساطیر دینی و ملی و آثار ادبی و ادبیات اروپایی (آثار ترجمه شده ی دانشور) کاربرد بسیار گسترده ای در این اثر دارد، اما ارتباط آن با شاهنامه و بن مایه های حماسی و اسطوره ای از مرحله ی انتخاب نام اثر و اسامی اشخاص تا شکل دادن بسیاری از رویداد ها و حوادث بر اساس رویداد های شاهنامه بارز تر می باشد و تمام این متون در یک شبکه ی ارتباطی با یکدیگر دارای ساحتی بینامتنی می-شوند.

بررسی تعاملات خاقانی و شاعران هم عصرش
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  محبوبه حسین زاده   محمد بهنام فر

چکیده هدف این پژوهش، بررسی تعاملات خاقانی و شاعران هم¬عصرش می¬باشد تا با تکیه بر آن، بتوان به درک روشن و بهتری از وضعیت سیاسی، اجتماعی و ادبی قرن ششم رسید، همچنین نکات زیباشناختی و مضامین شعری این اشعار تحلیل و بررسی گردد و شخصیت خاقانی در اشعاری که در تعامل با شاعران معاصرش داشته¬است، شناخته¬شود. روش گردآوری مطالب در این پژوهش، کتابخانه¬ای است و روش تحقیق نیز توصیفی ـ تحلیلی می¬باشد. بررسی تعاملات خاقانی نشان می-دهد که مناسبات او با بیشتر شاعران معاصرش بعد از مدتی دوستی به دلایل مختلف به دشمنی ختم شده¬ و درباره¬ی روابط خاقانی با این شاعران داستان¬هایی ذکرشده¬است که به واقعیت نزدیک نمی¬باشد. همچنین با تحلیل نکات زیباشناختی در اشعاری که شاعران معاصر خاقانی در در ارتباط با یکدیگر سروده¬اند، می¬توان به تفاوت سبک شعری خاقانی در مقابل شاعران دیگر دست یافت؛ زیرا شاعر شروان بیشتر از استعاره بهره برده¬است، اما در اشعار دیگر شاعران، بسامد تشبیه و کنایه بیشتر است و هجو، فخر، بث¬الشکوی، مدح و رثا از جمله مضامین این اشعار است که هجو و مفاخره بیش از مضامین دیگر نمود پیداکرده¬است. علاوه براین، روانشناسی شخصیت خاقانی در تعامل با شاعران هم¬عصرش نشان می¬دهد که وی شاعری زودرنج، بدبین و خودشیفته بوده¬است که در شکل¬گیری شخصیت حساس او وضعیت آشفته¬ی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرن ششم ¬تأثیر زیادی داشته است.

تحلیل محتوایی غزلیات حکیم نزاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - پژوهشکده ادبیات 1393
  شکرالله بیکی   زینب نوروزی

حکیم نزاری در زمره ی شاعرانی قرار دارد که نسبت به جامعه و مردمان روزگار خویش و اصول اخلاقی متعهد بوده و گرایش های عرفانی نیز داشته و مضمون غزلیات خود را در خدمت دفاع از ارزش های اصیل الهی و انسانی قرار داده است. موضوع رساله، تحلیل محتوایی غزلیات نزاری، است که دیدگاه شاعر در مورد مسائل اجتماعی، عرفانی و اخلاقی مورد تأمل و توجه قرار گرفته و با بررسی موارد یاد شده و فراخور هر موضوع و با استناد به نمونه های شعری این موضوعات تحلیل شده است. ابعاد این نوشتار، ارتباط عمیق شاعر با دنیای پیرامون، باورها و رفتار مردم روزگارش را نشان می دهد. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است که مضامین غزلیات شاعر به سه بخش اخلاقی، اجتماعی و عرفانی تقسیم شده است. در بخش اخلاقی، که شامل فضایل و رذایل اخلاقی می باشد مسائلی چون: احسان، تواضع، توکل، فرو بردن خشم، حسن خلق، حسد، دنیا و دروغ بررسی شد. در بخش اجتماعی، به مسائلی چون: بی توجهی به ارزشهای اجتماعی، ظلم، غارت و تصاحب اموال و ریا و نفاق پرداخته شد. در بخش عرفانی مسائلی چون اخلاص، انسان کامل، ریاضت، عبادت، معرفت، وصال و یقین مورد بررسی قرار گرفت. در غزل های شاعر نشانه های تأثر او از رفتار و گفتار حسودان و معاندان و متعصبان روزگار که او را به الحاد متهم می کردند دیده می شود. او با متظاهران به دین و دانش و دکان داران سالوس به جدال پرداخته است. اهتمام به کار درویشان، خیرخواهی، تواضع، دعوت به تسلیم در برابر پروردگار، کسب معرفت و عشق ورزیدن به خالق را سرلوحه زندگی خود قرار داده است.

تحلیل بلاغی و عرفانی موتیف چاه در مثنوی مولانا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  خدیجه فخرالنظام   محمد بهنام فر

مولانا، شاعر و عارف بزرگ ادبیات فارسی است که در مثنوی از مضامین و تصاویر متعددی برای بیان تعالیم عرفانی خود سود جسته است، استفاده فراوان از موتیف چاه نیز یکی از این موارد می باشد. نگارنده در انجام جستار حاضر با روش تحلیل محتوا، به بررسی و تحلیل بلاغی و عرفانی موتیف چاه در مثنوی مولانا پرداخته است.

زبان عامه در غزلیات صائب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1387
  غلام حیدر عباسی   محمد بهنام فر

چکیده ندارد.