نام پژوهشگر: عباس پناهی
حلیمه سیفی قربانعلی کناررودی
چکیده مرعشیان از جمله حکومت های محلی سده هشتم هجری است که پس از قیام رهبر این جنبش، با استقبال مردمی مواجه شدند و حکومتی منسجم و بر پایه اعتقادات شیعی به وجود آوردند. رهبری این قیام با سیدقوام الدین مرعشی بود که تعالیم او آمیخته ای از اصول نبوی، فقه شیعه دوازده امامی و آیین فتوت بود. در آستان? تأسیس دولت مرعشیان در مازندران که شرایط خاص و اوضاع درهم ریخت? منطقه شکل گیری چنین نهضتی را پذیرا بود، سه خاندان مهم آل باوند، کیائیان جلالی، کیائیان چلاوی بر مازندران حکومت می کردند، زمانی که افراسیاب چلاوی از سوی مخالفان خود در آستان? سقوط قرار گرفت، دست ارادت و توبه به سوی سیدقوام دراز کرد. از این واقعه به بعد مازندرانی ها اطاعت سیدقوام را گردن نهادند، این اتفاقات راه رسیدن سیدقوام به فرمانروایی را آسان کرد، او بعد از کسب پیروزی ادار? این منطقه را به فرزندان خویش واگذار کرد و به این ترتیب سیدکمال الدین زمام امور را به دست گرفت و به تدریج نفوذ سیاسی خود را در مازندران گسترش داد. این روند ادامه داشت تا این که با حمله تیمور به مازندران مواجه شدند. مرعشیان نتوانستند، تیمور را از حمله به مازندران بازدارند و به هرحال به دنبال نبردی سخت تسلیم وی شدند. بی تردید حملات بی امان تیمور و سرانجام مال اندوزی برخی حکمرانان این سلسله باعث دور شدن مردم از آنان و در نهایت فروپاشی مرعشیان شد.پس از مرگ تیمور و در زمان شاهرخ برای مدتی سادات مرعشی مجدداً در مازندران حکم راندند، اما نتوانستند حکومت نیرومند بر پا دارند. این پژوهش بر آن است تا نحوه شکل گیری حکومت مرعشیان در مازندران و روابط آنان با تیموریان را با تکیه بر اسناد و منابع تاریخی و تجزیه و تحلیل آن ها، مورد بررسی قرار دهد. کلید واژه مازندران، مرعشیان، سادات، روابط سیاسی، تیموریان، حکومت محلی،کیائیان.
کبری سلطان تویه قربانعلی کناررودی
چکیده : در طی سده های نخست اسلامی ، مناطق شمالی ایران ، به واسطه ی شرایط جغرافیایی و اقلیمی و همچنین حضور حکومت های محلی مخالف با سلطه ی بیگانه ، از تصرف و تشکیل حکومت سیاسی اعراب مهاجم دور ماند. این روند تا سالها ادامه پیدا کرد تا اینکه بسیاری از علویان و سادات که بواسطه ی مخالفت با حکومتهای وقت اموی و عباسی ، مورد تعصب و اذیت و آزار قرار گرفته بودند نواحی گیلان و مازندران را مآمن و پناهگاه خویش برگزیدند. به تدریج فشارهای سرداران اموی و عباسی از سویی و عملکرد بد حکام و دولت های محلی از سوی دیگر مردم را به گرد علویان ناراضی ازظلم و ستم خلفا جمع کرد. علویان از جمله نخستین کسانی بودند که در این سرزمین با استقبال مردمی توانستند با تفکرات مبتنی بر تشیع زیدی حکومت منسجم، بوجود آوردند. تشکیل حکومت شیعی از سوی سادات علوی در منطقه ی شمال ایران و گسترش آن ، با مخالفت حکومت های محلی موجود در منطقه همچون اسپهبدان قارنی و باوندی که دارای ریشه های حکومتی قبل از ورود اعراب به این ناحیه بودند، روبرو گردید. تقابل و در بعضی مواقع همکاری آنها با یکدیگر در برابر امرای اموی و عباسی و دست نشاندگان آنها در نوع خود جالب و قابل بحث و بررسی است . هدف این پژوهش آن است تا به تحلیل زمینه ها و چگونگی روند ورود سادات و علویان به تبرستان و تشکیل حکومت از سوی آنان، به نحوه روابط آنان با اسپهبدان فریم بپردازد. با توجه به اسناد و منابع تاریخی و روش توصیفی و تجزیه و تحلیل منطقی داده های بدست آمده معلوم می شود که حکام محلی فریم تا آنجایی که امکان داشت قدرت محلی خود را با تعادل و بعضاً مواجهه با حکومتهای دیگر حفظ کرده و با استقلال در ناحیه ی حکمرانی خویش به حکومت می پرداختند. اگر چه علویان توانستند در بعضی مواقع قدرت سیاسی خود را بر حاکمان محلی تحمیل نمایند اما توسل به اقدامات نظامی از سوی آنان موجب گسترش اسلام و تشیع در ناحیه فریم نشد .
فاطمه قنبری امیرتیمور رفیعی
قرن هشتم هجری شاهد ظهور سلسله هایی از خاندان مستقل در نواحی مختلف ایران بود. یکی از این سلسله ها آل مظفر بود که در اثر ضعف ایلخانان و آشفتگی اوضاع ایران شکل گرفت . آل مظفر که در آغاز، خدمتگزاران اتابکان یزد و سپس فرمانبرداران ایلخانان مغول بودند قدرت و حکومت را تنها به زور شمشیر و شجاعت و تهّور به دست آوردند. در میان تمام سلسله های حکومتی محلّی قرن هشتم هجری، دولت آل مظفر به خاطر وسعت قلمروی آنها نسبت به سایر حکومتهای محلّی، پهناورتر و شامل بخشهای عظیمی از ایران می شد. سرآغاز فرمانروایی آل مظفر را همزمان با انقراض اتابکان یزد در سال 718 ه ق می دانند و سقوط و انقراض آنها در سال 795ه.ق به دست امیر تیمور گورکانی رُخ داد و مدت حکومت آنها هفتاد و هفت سال به طول انجامید. آنها ابتدا یزد و سپس کرمان ، فارس ، خوزستان و اصفهان را تصرف کردند و حکومت نسبتاً مقتدری را در جنوب و قسمتی از عراق عجم تشکیل دادند. روش پژوهش نیز کتابخانه ای می باشد . نتیجه بدست آمده با بررسی دقیق اتفاقات و حوادث آن دوران میتوان کیفیّت حکومت آل مظفر را مثبت ارزیابی کرد . کلید واژگان : آل مظفر / امیر مبارزالدین محمد / شاه شجاع / مذهب تسنن
زهرا مشهدی کریمی حسن کهنسال
چکیده (تأثیر انقلاب مشروطه بر اشعار نسیم شمال) (زهرا مشهدی کریمی) یکی از مهم ترین وقایع تاریخی کشور ایران در عصر معاصر، «نهضت مشروطه» است. مشروطه و مشروطه خواهی در ایران جریانی فکری، سیاسی و اجتماعی است که قصد ایجاد حکومتی مبتنی بر قانون را در ایران داشت. مشروطیت ایران، محصول بیداری افکار و رشد بورژوازی ایران بود. رواج اندیشه ی سیاسی در میان مردم ایران و میل به مشروطه خواهی در آثار نویسندگان این دوره مشهود است و از جمله، وجود شاعران حامی توده ی مردم که در میان شاعران عصر مشروطه می توان به «سید اشرف الدین گیلانی» اشاره کرد. او سردبیر روزنامه ی موثر «نسیم شمال» بود که بیش تر به نام روزنامه اش معروف شده است و نماینده ی کامل شعر عصر مشروطه می باشد. شعر او از نظر فرم درونی و مفهوم برونی آن به زبان توده ی مردم سروده شده است و گوشه ی چشمی به قشر عظیمی از توده ی مردم به ویژه عوام داشته و تلاش برای برقراری مشروطیت از خصایص اصلی شعر اوست که اشعارش تأثیر زیادی در اشاعه ی روحیه ی مشروطه طلبی مردم داشت. در تحقیق حاضر، نگارنده در پی آن بود تا پاسخی برای این پرسش بیابد: انقلاب مشروطیت ایران چه تأثیری بر افکار و اندیشه های نسیم شمال داشت؟ با توجه به پرسش پیش گفته، فرضیه ی نگارنده عبارت است از: نسیم شمال در اشعار خود تحت تأثیر شرایط انقلابی و مفاهیم انقلاب مشروطه بود. برای تأیید یا ردّ فرضیه ی پژوهش، داده ها به روش کتابخانه ای از میان مجموعه ای از آثار ادبی و تاریخی و اسنادی گردآوری شد. بررسی داده ها به روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفت. در پایان، فرضیه ی نگارنده تأیید و مشخص گردید اشعار نسیم شمال، بازتاب افکار و مبارزات آزادی خواهانه علیه استبداد حاکم و آئینه-ی تمام نمای حوادث دوران زندگی خود بود. حتی در میان اشعاری که سرود، تأثیرگذار بودنش را دیده و به آن اشاره کرده است.
سیده سعیده ابوالقاسمی عباس پناهی
جغرافیای طبیعی و انسانی گیلان همواره در طول تاریخ موجب شده است تا سراسر سرزمین های این ولایت کمتر مورد تعرض حکومت های مرکزی ایران قرار گیرد. در نتیجه این سرزمین مورد توجه حکومت های مرکزی ایران بود. از سوی دیگر همین موقعیت طبیعی نیز به زمینه پیدایش حکومت های محلی متعددی را در گیلان فراهم نموده است به طوری که مقارن با ظهور صفویه دو حکومت محلی قدرتمند کیاییان در شرق و اسحاقیه در غرب سفیدرود بر این سرزمین حکومت داشتند. تقسیمات جغرافیایی و سیاسی زمینه تفاوت های مذهبی و سیاسی زیادی را فراهم نمود به طوری که با ورود اسلام به گیلان از سوی شرق گیلانیان نخست مذهب تشیع زیدی را پذیرفته و سپس در عصر صفویه پیرو تشیع امامی شدند و مردم غرب گیلان که اسلام از سوی آستارا و خلخال مواجه شدند، مذهب تسن را پذیرفتند.با توجه به روی کار آمدن کیاییان که به ظاهر رویکرد شدید مذهبی داشتند در طول حیات سیاسی خود موجب جنگ های زیادی به جهت اختلاف های مذهبی در گیلان شدند و سرانجام همین جنگ های مذهبی زمینه تضعیف آنان و تسلط صفویه بر آنان را فراهم آورد.در نهایت با تسلط کامل تشیع امامی در ایران، گیلانیان در اواخر نیمه ی نخست قرن دهم مجبور به پذیرش تشیع امامی شدند. از نظر سیاسی در اواخر سده ی نهم ه.ق مهاجرت اسماعیل میرزا به همراه صوفیان و خانواده اش به رشت و سپس لاهیجان واقعه ی مهمی در تاریخ گیلان می باشد. زیرا کیاییان که تا این زمان روابط نسبتا خوبی با آق قویونلو ها داشتند، به جهت ورود اسماعیل میرزا مورد هجوم آنان قرار گرفتند چرا که کیاییان در پرورش شخصیت اسماعیل میرزا نفش بسزایی داشتند و از این طریق در تشکیل سلسله صفوی نقش عمدهای ایفا کردند. با این حال با تمام کمک های مادی و معنوی ای که کیاییان در حق صفویه انجام داده بودند، صفویان به ویژه در عصر شاه تهماسب و شاه عباس اول مورد بی مهری و هجوم آنان قرار گرفته و سرانجام شاه عباس به عمر حکومت های محلی پایان داد.بی تردید یکی از دلایل توجه شاه عباس به گیلان،موقعیت اقتصادی آن بود. ابریشم، مهمترین کالای صادراتی صفویان بود و گیلان به عنوان بزرگترین تولید کننده این محصول برای آنان بسیار اهمیت داشت.روابط اقتصادی گیلان با دنیای خارج ،یکی از انگیزه های شاه صفوی برای تصرف گیلان بود که پیش از او هیچ یک از حکومت های مرکزی توفیق کاملی در تسلط کامل بر تجارت این سرزمین نداشتند. نگارنده در تحقیق حاضر با استفاده از روش تاریخی و شیوه توصیفی و تحلیلی به پژوهش در موضوع پرداخته است. هدف از انجام تحقیق، کارکرد حکومت های محلی گیلان هم زمان با حضور اسماعیل میرزا در گیلان، رقابت های انان و روابط شان با صفویه می باشد.
فاطمه نوری عباس پناهی
مقر فرماندهی اسماعیلیان نزاری در ایران، در نواحی الموت و رودبار و همچنین گیلان و دیلمستان، قلعه هایی بودند که یا توسط خود آنان بنا شده بود و یا به انحاء مختلف به دست آمده بود. از این روی این قلعه ها نقش مهمی در حیات سیاسی-اجتماعی نزاریان داشتند. قلعه های اسماعیلی در ایران در چند ناحیه پراکنده است. شناختن این قلاع و محل هریک از آنها و حوادثی که در آنها پیش آمده، از نقطه نظر تاریخی و جغرافیای تاریخی ضروری است. این قلعه ها علاوه بر آنکه مرکز حکومت بود کارکردهای گوناگون و مهم دیگری نیز داشت. با توجه به اهمیت موضوع و در نظر گرفتن این مسأله که در تحقیقات مربوط به اسماعیلیان و قلعه های آنان بیشتر به مسائل باستان شناسی و موقعیت جغرافیایی آنها توجه شده است، هدف این پژوهش که بر اساس پژوهش کتابخانه ای و به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته، پاسخ به این پرسش است که قلعه هایی که نزاریان در مناطق قزوین و گیلان در اختیار داشتند چه نقش و کارکردی داشتند؟ بررسی کارکردهای متفاوت این قلاع در مناطق قزوین و گیلان از جهات سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی، با توجه به منابع موجود در این دوره از تاریخ، مواردی است که در پاسخ به این پرسش داده است.
لیلا احمد نژاد عباس پناهی
یکی از زمینه های هنری ایرانیان ساخت طلا و جواهر است امّا سختی استخراج و بهره برداری از فلزات گران بها در جهان و فقدان معادن طلا و سنگ های قیمتی در ایران همواره آنان را به عنوان آثاری گران بها و کمیاب در آورده است و به همان نسبت بر میزان ارزش اقتصادی و مادی آنان افزوده است. بنابراین یکی از اهداف مردم از جمع آوری طلا و جواهرات علاوه بر حس زیبائی دوستی و آراستن خود به زیورآلاتی از فلزات طلا و نقره و سنگ های گران بها، ارزش اقتصادی آن ها بوده است. یکی ازمواردی که سیاحان خارجی به تفصیل درموردآن گزارش هایی رادرسفرنامه هایشان ارائه داده انداستفاده از طلا و جواهرات در دربار شاه و در بین مردم بوده است.حال با توجه به این مسئله در مطالعه ی پیش رو کوشش برای پاسخ گویی به این پرسش است؛ کارکردهای طلاو جواهرات در ایران و گیلان و در زندگی زنان عهد قاجار بر اساس گزارش های سفرنامه نویسان خارجی چه بوده است؟ در فرضیه ی اصلی علاوه برجنبه ی تزئیناتی و اقتصادی ، تاریخی و درباری کارکردهای متفاوت دیگری از قبیل معماری ، موزه ای ، باستان شناختی ، هنری، تاریخی- سیاسی، اجتماعی، جغرافیایی، اخلاقی و ضد اخلاقی، مذهبی، بهداشتی و روانی در نظرگرفته شده است . هدف از پژوهش حاضر علاوه بر اثبات فرضیه ی فوق ارائه ی نگاهی نو و تاریخی– اجتماعی به طلا و جواهرات بوده و با توجه به این که تاکنون مطالعات مربوط به این مباحث صرفاً بر مبنای بررسی چگونگی ساخت و تحولات طرح های زیورآلات دوره ی باستان ایران و به ویژه منطقه ی گیلان متمرکز بوده است، این مطالعه با توجه به گیلان در دوره ی تاریخ معاصر ایران به ویژه زندگی زنان ایرانی و گیلانی شاید روزنه ای تازه برای مطالعات عمیق تر را فراهم نماید . محور مورد بررسی طلا، نقره و جواهرات و کارکرد های آن ها بوده و روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای و با استناد به گزارش های سفرنامه نویسان خارجی و منابع اصلی دوره ی قاجار و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده است. مکان مورد پژوهش ایران و گیلان عصر قاجار است . واژ گان کلیدی : طلا، نقره، جواهر، سفرنامه های خارجی، زنان، گیلان، عصرقاجار
عباس پناهی اللهیار خلعتبری
در بخش اول اوضاع طبیعی را که مشتمل بر ناهمواریها، آب و هوا، پوشش گیاهی و زندگی جانوری منطقه است و همچنین راهها و مراکز ارتباطی تنکابن را به اختصار شرح دادم تا بستر جغرافیای طبیعی که مسلما بر جغرافیای تاریخی تاثیرگذار است ، روشن شود. در بخش دوم ابتدا به شرح وجه تسمیه گیلان و طبرستان پرداختم و با استناد به منابع، حدود و ثغور این دو ولایت را مشخص کردم پس از آن جایگاه منطقه تنکابن و وجه تسمیه آن را به تفصیل بررسی نمودم و در بخش سوم طوایف و تیره های معروف تنکابن را که از دوران باستانی در منطقه حضور داشتند با اتکا بر منابع بررسی کردم. بررسی رویدادهای تاریخی و سیاسی منطقه و مسیر پرفراز و نشیبی که اقوام طوایف مختلف این منطقه در گذر زمان پیمودند از مسایل جالبی است که یکی از بحث های اساسی این پژوهش را تشکیل می دهد. در بخش چهارم ییلاقات و نواحی کوهستانی تنکابن که از قدمتی طولانی برخوردارند، مورد بررسی قرار گرفته است . مرکز ثقل این بخش صرفا جغرافیای تاریخی نواحی مذکور بوده است . بخش پنجم اوضاع سیاسی تنکابن از ورود اسلام به ایران تا روی کار آمدن خاندان خلعتبری و قدرت گیری آنها که همزمان با روی کار آمدن آقامحمدخان قاجار می باشد، بررسی شد. به علت سکوت منابع از اوضاع سیاسی تنکابن در دوره های مختلف تاریخی سعی شده تا ذیل حوادث دیلمان درباره اوضاع سیاسی تنکابن را تحقیق نمایم. به طور کلی از روی کار آمدن خاندان خلعتبری و حکومت مستقل آنها در منطقه تنکابن جز در دوره های کوتاهی این منطقه تابعی از حکومت گیلان و دیلمستان و گاهی نیز رستمدار و طبرستان محسوب می شد. در بخش ششم اوضاع فرهنگی تنکابن مورد پژوهش قرار گرفته است . به دلیل مشکلاتی که در بررسی مسائل فرهنگی منطقه وجود دارد مهم ترین دلیل آن هم مکتوب نبودن زبان و ادبیات گیلکی است ، تحقیق درباره این موضوع با دشواریهای فراوانی روبروست . در بخش هفتم به دلیل قدمت منطقه آثار زیادی از دوران های مختلف چه به صورت قلاع چه به صورت اماکن مذهبی که بیشتر مربوط به عصر اسلامی است باقی مانده است . در این بخش نیز سعی کردم با استفاده از تحقیقات میدانی، قدمت و حوادث مربوط به آن را ریشه یابی نمایم.