نام پژوهشگر: محسن پناهنده
علی جمشیدی وحید راهداری
امروزه استفاده از آب به عنوان یکی از تعیین کننده ترین پارامترهای برنامه ریزیهای اجتماعی و حتی سیاسی مطرح است، تا آنجا که نزاع آینده کشورهای مختلف را حول حقوق آبی هر کشور پیش بینی می کنند و این امر در کشورهایی که از منابع آبی مشترک بهره می برند بیشتر به چشم می آید. از طرفی استفاده بهینه از این منبع حیاتی مستلزم اطلاع از میزان موجودی آن در منطقه مورد نظر، تغییرات زمانی و مکانی آن و برنامه ریزی دقیق نگهداری و بهره برداری از آن میباشد. از این رو است که توسعه فنون پیشرفته ای نظیر سنجش از دور (rs) و سیستم های اطلاعات جغرافیایی (gis)، که امکان اطلاع از شرایط حوضه از جنبه های مختلف و تجزیه و تحلیل سریع تر و دقیق تر این اطلاعات را میسر ساخته اند، جایگاه ویژه ای در مطالعات هیدرولوژیکی و منابع آب یافته است. با توجه به هدف این تحقیق تهیه نقشه پوشش برفی و همچنین نقشه هم عمق آب با استفاده از تصاویر ماهواره ای و ایجاد ارتباط بین آن دو از اهداف مهم این تحقیق می باشد. برای این کار ابتدا تصاویر ماهواره landsat سنجنده tm برای یک دوره 10 ساله و همچنین تصاویر ماهواره teraa سنجنده modis برای همان دوره تهیه گردید. سپس نقشه های پوشش برف حوضه و هم عمق آب به ترتیب با استفاده از تصاویر modis و landsat به دست آمدند. در نهایت با استفاده از رگرسیون چند متغیره، مدل پیش بینی جریان ورودی به ذخیره گاه های آبی سیستان بر اساس سطح پوشش برف برای یک دوره ده ساله تهیه گردید. نتیجه به صورت یک مدل درجه 4 با دقت بالا بدست آمد، که نشان دهنده رابطه معنی داری بین تغییرات سطح برف ارتفاعات حوضه و حجم آب ورودی به این ذخیره گاه ها می باشد.
فرنوش اسلمی بهروز سبحانی
با ارزیابی تغییرات کاربری ها، امکان برنامه ریزی و مدیریت اراضی جهت کاهش اثر تخریبی بهره برداری ها امکان پذیر می گردد. در این راستا تصاویر ماهواره ای و تکنیک های سنجش از دور، به دلیل فرآهم آوردن داده های به هنگام و قابلیت بالای آنالیز تصویر، کاربرد گسترده ای در تمامی بخش ها از جمله کشاورزی و منابع طبیعی دارند. هدف از این پژوهش، انتخاب روشی دقیق جهت تهیه ی نقشه ی کاربری و پوشش اراضی در شهرستان های نمین، اردبیل و نیر با استفاده از تصاویر tm سال 1987، etm+ سال 2002 و oli سال 2013 سری لندست می باشد. در این پژوهش، ابتدا کارایی شاخص های پوشش گیاهی، و روش های حداکثر احتمال، شبکه عصبی مصنوعی (mlp)، ماشین بردار پشتیبان و شیءگرا مورد مقایسه قرار گرفت و پس از ارزیابی صحت هریک از نقشه های حاصل با استفاده از نقاط کنترل زمینی، صحت هریک به ترتیب برابر با 60%، 7/89%، 9/89%، 7/85% و 4/94 برآورد شد از این رو نقشه های حاصل از طبقه بندی شیءگرا به دلیل برخورداری از بالاترین صحت مبنای آشکارسازی تغییرات به روش مقایسه پس از طبقه بندی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که در بین سال های 1987 تا 2013 مراتع، چمنزارها و جنگل ها به میزان 3/86191، 8/7493 و 9/913 هکتار کاهش و زراعت دیم و مناطق انسان ساخت 8/66446 و 7/7896 هکتار افزایش یافته اند. عمده ترین تغییراتی که در بازه های زمانی 1987 تا 2002 و 2002 تا 2013 در منطقه رخ داده است تبدیل مراتع به دیمزار به ترتیب برابر با 59525 و 62873 هکتار می باشد که بیانگر ضرورتی جدی در بازنگری در سیاست های مدیریتی می باشد.
اردشیر پورنعمتی معصومه امیرخانی
هدف از این تحقیق برآورد تولید اولیه با داده¬های سنجش از دور در مراتع سبلان است. نمونه برداری در بهار 1392 در سطح شش تیپ گیاهی در قالب 24 واحد نمونه¬برداری به¬صورت تصادفی مشخص گردید و در هر واحد در 9 پلات به¬صورت تصادفی- سیستماتیک تولید گروه¬های گیاهی در قالب تولید گراس¬ها، فورب¬ها، بوته¬ای¬ها و تولید کل برداشت گردید. ابتدا تجزیه و تحلیل لازم جهت اگاهی از اثرات پارامترهای اقلیمی و پستی و بلندی در مقدار تولید اولیه گیاهان مرتعی سبلان در قالب فرم¬های رویشی (گراس، فورب و بوته) و تولید کل انجام شد. همبستگی بین فرم های رویشی با پارامترهای بارندگی و دما با استفاده از روش رگرسیون چندگانه در نرم¬افزار spss16 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرم های رویشی گراس ها (01/0p<)، فورب ها (01/0p<) و بوته ای ها (01/0p<) رابطه معنی داری با پارامترهای اقلیمی دارند، اما بین تولید کل با عوامل اقلیمی انتخاب شده رابطه معنی داری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد تولید گراس ها بیشتر از دو فرم رویشی دیگر تحت تأثیر عوامل اقلیمی قرار دارند و در طبقات مختلف دارای اختلاف معنی دار می باشند. بعلاوه تولید فورب ها نیز بیشتر از بوته ای ها تحت تأثیر عوامل اقلیمی انتخاب شده قرار دارند. همبستگی بین فرم های رویشی و تولید کل با پارامترهای پستی و بلندی با رگرسیون چندگانه نیز تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرم های رویشی گراس ها (01/0p<)، فورب ها (01/0p<) و بوته ای ها (05/0p<) با پارامترهای پستی و بلندی رابطه معنی داری دارند، اما بین تولید کل با این عوامل رابطه معنی داری (05/0p>) مشاهده نشد. تولید گراس ها، فورب ها و تولید کل با شیب رابطه مستقیم دارند، اما تولید بوته ای ها با افزایش شیب کاهش پیدا می کند. تولید گراس ها با افزایش ارتفاع افزایش پیدا می کند و مقدار آن در جهت شرقی نیز بیشتر از سایر جهات می باشند. تولید فورب ها با افزایش ارتفاع کاهش پیدا می کند و در جهت شرقی بیشتر از سایر جهات است. تولید بوته ها و تولید کل در طبقه ارتفاعی میانی بیشتر از سایر طبقات بوده و در جهت شمالی بیشتر از سایر جهات با توجه به مناسب بودن شرایط اکولوژیکی و تخریب کمتر می باشند. همچنین برای تعیین مهمترین عامل یا عوامل محیطی موثر در تغییر تولید، از روش تجزیه به مولفه¬های اصلی با استفاده از نرم¬افزار pc-ord4 استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین عوامل محیطی انتخاب شده بر اساس دو مولفه اول، ارتفاع، بارندگی، میانگین درجه حرارت و شیب بیشترین تأثیر را بر تولید مراتع سبلان دارند و این مولفه ها 09/83 درصد تغییرات تولید گیاهان مرتعی را در بر می¬گیرند. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل¬ همبستگی نشان داد میانگین درجه¬حرارت اثر منفی و سایر عوامل تأثیر مثبت بر تغییرات تولید دارد. برای برآورد تولید از داده¬های ماهواره لندست 8 در مراتع سبلان استفاده شد. داده¬های ماهواره¬ای مربوط به تاریخ 28 تیر 1392 و نمونه¬برداری زمینی در نزدیک¬ترین تاریخ به زمان تصویربرداری انجام گرفت. اقدامات لازم جهت پیش پردازش تصاویر ماهواره¬ای صورت گرفت و سپس 24 شاخص گیاهی با استفاده از ترکیب باندها محاسبه شدند. با استفاده از رگرسیون خطی همبستگی میان تولید فرم¬های رویشی و تولید کل مشخص گردید. نتایج نشان داد که شاخص¬های rvi، tndvi و gndvi بالاترین ضریب همبستگی را با تولید گراس¬ها، شاخص¬های pd312، io و pd311 با تولید فورب¬ها، شاخص¬های rdvi، dvi و rvi با تولید بوته¬ای¬ها و pd311، pd321 و pd312 با تولید کل را داشته و دارای رابطه معنی¬دار (01/0p<) می¬باشند. سپس با توجه به سطح معنی¬داری و رنج دینامیکی شاخص¬های انتخاب شده با نمونه¬برداری زمینی شاخص مناسب برای تهیه نقشه پهنه¬بندی تولید انتخاب شد.