نام پژوهشگر: کیان نوروزی
محمد مهربانی محمدعلی حسینی
زخم فشاری یک تشخیص مهم پرستاری در بیماران آی سی یو بوده که علاوه بر به تعویق انداختن بهبودی، هزینه های زیادی را به بیمار و خانواده وی تحمیل می کند. مهمترین روش مراقبتی برای این زخمها پانسمان بوده و چون نتایج حاصل از هر کدام از پانسمان ها بطور دقیق مورد بررسی و ارزیابی قرار نگرفته، این تحقیق با هدف مقایسه تاثیر پانسمان عسل با پانسمان هیدروکلوئید در ترمیم زخم های فشاری انجام شده است.در این تحقیق کارآزمایی بالینی 29 بیمار با 40 زخم فشاری درجه 2 و 3 دارای مشخصات واحدهای مورد پژوهش پس از همگونی بطور تصادفی بر حسب بیمارستان بستری به دو گروه درمان و کنترل تقسیم شده اند. گروه درمان (پانسمان عسل) تعداد 15 بیمار با 20 زخم فشاری در بیمارستان شهدا و گروه کنترل( پانسمان هیدروکلوئید) تعداد 14 بیمار با 20 زخم فشاری در بیمارستان فارابی شهر کرمانشاه مراقبت شدند ابزار ارزیابی زخم ابزار پوش بود که بدو بستری و بعد بصورت هفتگی تا 5 هفته نمره پوش تعیین شده و با مقایسه نمرات پوش در دو گروه میزان بهبودی سنجیده شده است.یافته ها نشان داد که در دو گروه میانگین نمره پوش نمای نزولی داشته (سیر بهبودی با 001/0>p). اما هرچند که بیماران گروه درمان شیب کاهش نمره پوش تندتر و وضعیت ترمیم بهتری در هنگام مراقبت داشتند اما از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین دو گروه از لحاظ میزان بهبودی نشان داده نشد. (0/15=p) در این پژوهش تاثیر پانسمان با عسل وهیدروکلوئید در ترمیم زخم فشاری نتایج مشابهی داشته لیکن راحتی تهیه، مقرون به صرفه بودن و طبیعی بودن ماده مصرفی در زخم موجب می شود که از پانسمان عسل به عنوان گزینه مناسب و برتر در ترمیم زخم فشاری نام برد.
مریم قاسمی کیان نوروزی
روش مطالعه: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی دو گروهی قبل و بعد است که در سال1388 بر روی 60 سالمندزن عضو کانون بازنشستگان صدا و سیمای تهران انجام شد.نمونه ها به روش در دسترس جمع آوری و به روش بلوکهای تصادفی در دو گروه کنترل و آزمون تخصیص داده شدند. مداخله به مدت 3 ماه انجام شد.داده های مطالعه با پرسشنامه های دموگرافیک، خطر سقوط،ترس از سقوط،عزت نفس و درگیری اجتماعی پس از سنجش روایی از طریق اعتبار محتوی و پایایی از طریق آلفای کرون باخ ،جمع آوری شد. بعد از گردآوری اطلاعات قبل از مداخله،برنامه ورزشی تای چی توسط مربی متخصص در این ورزش وتحت نظر محقق به مدت 3 ماه ،هفته ای دو بار در گروه آزمون اجرا شد.بعد از مداخله مجدداَ پرسشنامه ها توسط سالمندان (دو گروه) تکمیل گردید وتحلیل داده ها با نرم افزار اس پی اس اس نسخه 16 و با استفاده از آزمونهای تی مستقل،کای اسکوئر،من ویتنی و ویلکاکسون انجام شد. یافته ها :دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک همسان بوده و اختلاف معنی دار آماری وجود نداشت.بین دو گروه از نظر میزان ریسک سقوط،ترس از سقوط،عزت نفس ودرگیری اجتماعی قبل از مداخله تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت ولیکن پس از مداخله بین دو گروه کنترل و آزمون تفاوت آماری معنی داری وجود داشت(p<0.05) . نتیجه گیری:یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که اجرای برنامه ورزشی تاچی بر خطر سقوط،ترس از سقوط،عزت نفس ودرگیری اجتماعی تاَثیر داشته است لذا پیشنهاد می شود برنامه ورزشی تای چی به عنوان یک درمان غیر دارویی و مکمل در جهت توانمندسازی و فعال سازی سالمندان بکار گرفته شود.
علی الوندی جم کیان نوروزی
چکیده : هدف : مشکلات جنسی بیماران دیالیزی یکی از مهمترین عوامل موثر بر کیفیت زندگی این افراد و خانواده های آنها می باشد. شناخت این مشکلات و انجام اقدامات لازم به منظور بر طرف کردن آنها گامی موثر در جهت ارتقای کیفت زندگی این بیماران خواهد بود. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر توانبخشی جنسی بر کیفیت زندگی (جنسی) بیماران تحت درمان همودیالیز انجام شد. روش مطالعه: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی دو گروهه ، قبل و بعد است که در سال1389 در بخش دیالیز بیمارستان لبافی نژاد بر روی 40 مددجوی مبتلا به همودیالیز انجام شد. نمونه ها به روش در دسترس جمع آوری و به روش بلوکهای تصادفی در دو گروه شاهد و آزمون تخصیص داده شدند. به مدت یک ماه نیز پیگیری انجام شد.ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی (جنسی) بود. پرسشنامه کیفیت زندگی جنسی مردان شامل 11 سئوال و پرسشنامه کیفیت زنان نیز شامل 18 سئوال بود. مداخله توانبخشی جنسی در بیمار دیالیزی مشتمل بر اجرای مدل مشاوره چهار مرحله ای (plissit)که شامل چهار مرحله 1- اجازه 2- اطلاعات محدود 3- پیشنهاد خاص 4- درمان ویژه می باشد . این مدل توسط آنون ارائه شد، مدل مداخله چهار سطحی آنون که از آن برای معرفی مدل پلسیت استفاده شده شامل :1- کمک به بیمار برای حفظ سلامت جنسی با دید مثبت به مسائل و رفتار جنسی 2- امکان لذت بردن بیمار از امور جنسی 3- فراهم کردن اطلاعاتی در مورد امکان تغییر در عملکرد جنسی 4- ارائه پیشنهادات محدود و در صورت نیاز فراهم کردن ارجاع های مناسب. همچنین از تشخیص های پرستاری و مداخلات پرستاری مربوط به هر تشخیص نیز استفاده شد.کیفیت زندگی جنسی در دو مرحله قبل،بعد از مداخله اندازه گیری شد واز طریق نرم افزار spss و با استفاده از روشهای آماری کای دو،من ویتنی،t مستقل، آنالیز کوواریانس و آنالیز واریانس با اندازه گیریهای تکراری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها : در تجزیه وتحلیل داده ها ، تفاوت معنی داری بین میانگین امتیاز کل کیفیت زندگی جنسی قبل از مداخله ،بین دو گروه آزمون و شاهد مشاهده نشد(05/0p> ).این در حالی است که بعد ازمداخله تفاوت معنی داری را درمیانگین کیفیت زندگی جنسی دیده شد. مقایسه میانگین نمرات کیفیت زندگی جنسی بیماران دیالیزی با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس نشانگر آن است که مداخله اثر گذار بوده و باعث افزایش نمرات کیفیت زندگی جنسی گروه مداخله شده است (05/0p< ) نتیجه گیری: نتایج نشان داد اجرای توانبخشی جنسی در بهبود کیفیت زندگی (جنسی ) بیماران دیالیزی موثر می باشد، لذا به کار گیری این روش غیر دارویی وآموزشی می تواند مفید بوده و به عنوان یک روش موثر، جهت حل مشکلات جنسی بیماران دیالیزی و توانمندسازی آنان بکار گرفته شود.
مهرناز کریمی ولدانی کیان نوروزی
چکیده : هدف :.این پژوهش با هدف تعیین تأثیر برنامه خودمدیریتی بر وضعیت خودمدیریتی و سلامت عمومی بیماران تحت همودیالیز انجام شد. روش مطالعه: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که در دو گروه مداخله وکنترل در سال1389 در مرکز پزشکی خاص شرق بر روی 30 بیمار تحت همودیالیز انجام شد. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس جمع آوری و به روش بلوکهای تصادفی شده در دو گروه قرار داده شدند. دو ماه پس از آموزش برنامه نمونه ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه برنامه خودمدیریتی در بیماری مزمن(با زیرمقیاسهای سلامت عمومی، نشانه ها، مقیاس چشمی خستگی، مقیاس چشمی تنگی نفس، مقیاس چشمی درد، فعالیتهای جسمی، خودکارآمدی، فعالیتهای روزانه و مراقبت پزشکی) پرسشنامه سلامت عمومی (با زیرمقیاسهای وضعیت جسمی، اضطراب، عملکرد اجتماعی و افسردگی) بود. مداخله به صورت آموزش برنامه خودمدیریتی مشتمل بر ارائه اطلاعاتی در زمینه بیماری،تغذیه،ورزش، عوارض بیماری، مهارتهای حل مسئله، روشهای مقابله با احساسات منفی و معرفی سیستمهای حمایتی بود که به صورت گروهی و طی 6 جلسه به بیماران آموزش داده شد. وضعیت خودمدیریتی و سلامت عمومی در دو مرحله قبل ودو ماه بعد از مداخله اندازه گیری شد واز طریق نرم افزار spss و با استفاده از روشهای آماری تی زوجی،آزمون ویلکاکسون، کولموگرف - اسمیرنوف ، تی مستقل ومن ویتنی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها : در تجزیه وتحلیل داه ها ، تفاوت معنی داری بین میانگین وضعیت خودمدیریتی و سلامت عمومی قبل از مداخله ،بین دو گروه مداخله و کنترل مشاهده نشد(05/0p> ).این در حالی است که دو ماه بعد ازمداخله در وضعیت خودمدیریتی و سلامت عمومی در دو گروه ، دیده شد(05/0p? ).همچنین در گروه مداخله بعد از اجرای برنامه تفاوت معنی داری در خودمدیریتی(به جز زیر مقیاس تنگی نفس) و سلامت عمومی(به جز زیر مقیاس افسردگی) مشاهده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد اجرای برنامه خودمدیریتی در ارتقاء وضعیت خود مدیریتی وسلامت عمومی بیماران تحت همودیالیز موثر می باشد، بنابراین آموزش این برنامه به بیماران می تواند مفید بوده و بیمار را برای سازگاری با شرایط بیماری توانمند سازد. کلید واژه ها: همودیالیز/ خودمدیریتی/ سلامت عمومی
شیما دلیریان مسعود فلاحی خشکناب
چکیده مقدمه و زمینه: سالمندی مرحله ای از زندگی است که سبب پس رفت جسمانی و روانی در فرد می شود. در این میان افسردگی شایع ترین مشکل روانی است که در سالمندان به ویژه سالمندان مقیم خانه های سالمندان دیده می شود. بر اساس مطالعات شیوع افسردگی در خانه های سالمندان50-30% می باشد. از پیامدهای ناخوشانید افسردگی کاهش رضایت از زندگی است که می تواند تأثیرات عمده ای در زندگی سالمندان داشته باشد، زیرا رضایت از زندگی لازمه یک زندگی مفید و موثر می باشد و از جمله عوامل مطرح در رفاه فرد است. لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر نگهداری و مراقبت از حیوانات خانگی بر میزان افسردگی و رضایت از زندگی سالمندان انجام شده است. مواد و روشها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده که در آن 60 نفر از سالمندان مقیم سراهای سالمندان توحید و ابن سینا که دارای خصوصیات مورد نظر بودند، به عنوان نمونه های پژوهش انتخاب شدند. با توجه به تشابه و قابل مقایسه بودن سالمندان در دو آسایشگاه، به طور تصادفی سالمندان آسایشگاه ابن سینا به عنوان گروه مداخله(29نفر) و سالمندان آسایشگاه توحید به عنوان گروه شاهد(31نفر) انتخاب شدند. برنامه نگهداری از حیوانات طراحی شد و طی یک دوره شش هفته ای با برنامه زمان بندی مشخص، هر یک از افراد گروه مداخله، در روزهای معین شده از یک جفت مرغ عشق نگهداری می کردند در حالی که گروه شاهد برنامه مراقبتی معمول را دریافت می کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، تست افسردگی سالمندان و تست رضایت از زندگی سالمندان بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کای اسکوئر و تی مستقل و همچنین برای بررسی متغیرها در بین دو گروه از آزمون های تی مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین افسردگی سالمندان گروه مداخله از 55/8 قبل از مداخله به 79/4 بعد از مداخله کاهش یافت( 001/0 p< ). این در حالی است که در گروه شاهد قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد که میانگین رضایت از زندگی سالمندان گروه مداخله از 58/9 قبل از مداخله به 65/14 بعد از مداخله افزایش یافت (001/0p< ) در حالی که تفاوت معنی داری از این نظر در گروه شاهد قبل و بعد از مدت زمان مداخله مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه می توان گفت که نگهداری از حیوانات، بر کاهش افسردگی و افزایش رضایت از زندگی سالمندان مقم آسایشگاه موثر است. لذا به کارگیری گسترده تر و روتین این نوع مداخله در آسایشگاه های سالمندان توصیه می شود. کلید واژه ها: افسردگی، رضایت از زندگی، سالمندی، درمان به کمک حیوانات.
گلیا میرزازاده کیان نوروزی
چکیده: مقدمه: تنش اخلاقی مشکل جدی در پرستاری است که در احساس از دست دادن یکپارچگی و نارضایتی پرستاران در محیط کارشان نقش دارد. تنش اخلاقی بر روابط پرستار با بیماران و سایرین اثر می گذارد و می تواند کیفیت و کمیت و هزینه مراقبت پرستاری را تحت تاثیر قرار دهد. مواد و روشها: در این مطالعه مداخله ای شبه تجربی 70 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای شهر ارومیه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامهتنش اخلاقی کورلی استفاده شد. داده ها در مرحله قبل و یک ماه بعد از مداخله جمع آوری گردید.بعد ازمرحله اول کارگاه آموزشی تنش اخلاقی برای گروه مداخله در یک جلسه دو ساعتی برگزار و سپسجلسات بازگویی واقعه استرس زا در سه جلسه دو ساعتی بعد از هر واقعه استرس زا برگزار وپیگیرییادآور طی یک ماه انجام و مجددا پرسشنامه ها در هر دو گروه تکمیل گردید.اطلاعات با استفاده از نرم افزارspssو آزمونهای تی مستقل و تی زوجی و تحلیل کو واریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تعداد دفعات مواجهه با تنش اخلاقی بعد از برگزاری جلسات بازگوییواقعه استرس زا در گروه مداخله و شاهد تفاوت آماری معنی داری نداشت (448/0=p). در حالی کهبعد از برگزاری جلسات بازگویی واقعه استرس زا شدت تنش اخلاقی در گروه مداخله و شاهد تفاوتآماری معنا داری داشت (001/0p<). بحث و نتیجه گیری : نتایج این بررسی نشان داد که جلسات بازگویی واقعه استرس زا بر تنش اخلاقیپرستاران تاثیر مثبت دارد و باعث افزایشکیفیت خدمات مراقبتی پرستاری می شود. بنابراین پیشنهاد می شود جلسات بازگویی واقعه استرس زا جهت پرستارانبه صورت مدون برگزار گردد.
الهه عظیم زاده محمدعلی حسینی
- مقدمه: ام.اس بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که طیف وسیعی از عملکردهای عصبی از جمله تعادل بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد و می تواند منجر به ناتوانی و افت کیفیت زندگی شود. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر ورزش تای چی چوان بر تعادل و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس تحت پوشش انجمن ام.اس ایران در سال 1391 انجام گرفته است. - مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه تجربی است که با شرکت 67 نفر از زنان مبتلا به ام.اس تحت پوشش انجمن ام.اس انجام گرفت. نمونه گیری به روش مبتنی بر هدف و سپس تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل انجام شد. مداخله شامل برگزاری 2 جلسه در هفته کلاس ورزش تای چی به مدت 12 هفته بوده است. داده ها بوسیله پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس تعادلی برگ و پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران ام.اس گردآوری شده اند. در نهایت با توجه به عدم همکاری تعدادی از نمونه ها داده های 34 نفر شامل 16 نفر در گروه مداخله و 18 نفر در گروه کنترل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. - یافته ها: در گروه مداخله اختلاف مثبت و معناداری در مقایسه میانگین میزان تعادل (p=0.03) و مجموع کل کیفیت زندگی (p=0.00)، همچنین نمرات کیفیت زندگی در ابعاد درد (p=0.03)، انرژی (p=0.00)، کیفیت زندگی کلی (p=0.01)، محدودیت نقش در رابطه با مشکلات روحی (p=0.04)، عملکرد اجتماعی (p=0.03) و ترکیب بعد سلامت جسمی (p=0.03) پس از مداخله تای چی دیده شد (p<0.05). همچنین بین دو گروه پس از انجام مداخله اختلاف معناداری در مقایسه میانگین نمره کیفیت زندگی در ابعاد درد، سرزندگی، کیفیت زندگی کلی، محدودیت نقش در رابطه با مشکلات روحی، انرژی، عملکرد اجتماعی، نگرانی در رابطه با سلامتی، ترکیب بعد سلامت جسمی، ترکیب بعد سلامت روحی و مجموع کل کیفیت زندگی ایجاد شده، (p<0.05) لیکن این اختلاف در مورد تعادل معنادار نبود (p>0.05). - نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که انجام ورزش تای چی می تواند سبب افزایش میزان تعادل و کیفیت زندگی بیماران ام.اس شود. لذا پیشنهاد می شود به عنوان درمان مکمل غیر دارویی در این بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
مهدی سرانجام کیان نوروزی
پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی دو گروهی قبل و بعد است که در سال1391 بر روی 42 سالمندزن دچار شکستگی هیپ در تهران انجام شد.نمونه ها به روش در دسترس جمع آوری و به روش بلوکهای تصادفی در دو گروه کنترل و آزمون تخصیص داده شدند. داده های مطالعه با پرسشنامه های دموگرافیک، ترس از سقوط و وفعالیت روزمره زندگی پس از سنجش روایی از طریق اعتبار محتوی و پایایی از طریق آلفای کرون باخ ،جمع آوری شد. مداخله به مدت 5/1 ماه انجام شد. اعضای تیم توانبخشی متشکل از پرستار، پزشک، فیزیوتراپ و کارشناس تغذیه بودند. ابتدا هر کدام از مددجویان بطور جداگانه ارزیابی شدند. سپس درجلسات نوع درمان انجام شده، نیازهای آموزشی و درمانی هر مددجو تشخیص داده شد و بر اساس نیاز، اهداف و طرح درمان تعیین، و اجرای طرح درمان و توانبخشی توسط اعضای تیم برای هر مددجو بطور جداگانه انجام شد. پس از ترخیص از بیمارستان درمان توسط پرستار توانبخشی در منزل ادامه یافت که بر نحوه انجام و ادامه درمان توانبخشی نظارت بعمل آمد.بعد از مداخله مجدداَ پرسشنامه ها توسط سالمندان (دو گروه) تکمیل گردید وتحلیل داده ها با نرم افزار اس پی اس اس نسخه 16 و با استفاده از آزمونهای تی مستقل،تی زوجی و مجذور کای انجام شد. یافته ها :دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک همسان بوده و اختلاف معنی دار آماری وجود نداشت.بین دو گروه از نظر ترس از سقوط وفعالیت روزمره زندگی قبل از مداخله تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت ولی پس از مداخله نتایج تفاوت معنی داری را بین امتیاز میزان فعالیت روزمره زندگی در دو گروه کنترل و آزمون بعد از مداخله نشان می دهد(p=0.016) و همچنین نتایج تفاوت معنی داری را بین امتیاز ترس از سقوط در دو گروه بعد از مداخله نشان می دهد (p=0.000) نتیجه گیری:یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بکارگیری پرستاری توانبخشی مبتنی بر منزل بر ترس از سقوط وفعالیت روزمره زندگی تاَثیر داشته است لذا پیشنهاد می شود این برنامه به عنوان یک درمان مکمل در جهت توانمندسازی و فعال سازی سالمندان بکار گرفته شود.
سید رضا سعادت مهر کیان نوروزی
چکیده: هدف: پرداختن به ابعاد سازنده ورزش در جهت سلامتی جسمانی، روانی، اجتماعی و فرهنگی نسل جدید بسیار حائز اهمیت است. بنابراین باید به فعالیت جسمانی و ورزش به عنوان یک مقوله فرهنگی، اجتماعی و سازنده ی جسم و روان و ایجاد کننده سلامت و نشاط توجه بیشتری نشان دهیم. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر اجرای برنامه ورزشی هوازی بر آمادگی جسمانی، عزت نفس و خود پنداره جسمی پرستاران انجام شده است. روش ها: پژوهش حاضر نیمه تجربی، قبل و بعد است و تاثیر انجام برنامه ورزشی هوازی بر آمادگی جسمانی، عزت نفس و خودپنداره بدنی پرستاران را در دو گروه کنترل و مداخله مورد بررسی قرار داد. نمونه پژوهش در این مطالعه شامل پرستاران مرد تیم های فوتسال ساری وقائم شهر و تیم والیبال بانوان تهران شرکت کننده در همایش فرهنگی-ورزشی پرستاران کشور در شهر شیروان -شهریور 91- بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیکی، پرسشنامه خودپنداره بدنی psdq، پرسشنامه عزت نفس آیزینک، دستگاه تحلیلگر گازهای تنفسی کاسمد2 ساخت کشور ایتالیا استفاده شد. برنامه مداخله شامل هشت هفته تمرین هوازی، هفته ای 3 جلسه که هر جلسه شامل 7-5 دقیقه گرم کردن، 12 دقیقه دویدن مداوم 80%-60% حداکثر ضربان قلب و 10-7 دقیقه سرد کردن بوده است. داده های پژوهش توسط نرم افزار spss 20 و با استفاده از روش های آماری تحلیل کوواریانس، آزمون خی 2، t مستقل و t زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها بین میانگین امتیاز آمادگی جسمانی و خودپنداره نمونه های پژوهش قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون تفاوت معنی داری را نشان می دهد(05/0p<). اما میانگین عزت نفس قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون تفاوت معنی داری نداشته است(05/0<p). نتیجه گیری: برنامه ورزشی هوازی باعث بهبود آمادگی جسمانی و خودپنداره بدنی پرستاران می شود اما بر عزت نفس پرستاران تاثیری ندارد.
تیام کیانی مسعود فلاحی خشکناب
در سالیان اخیر استفاده از اینترنت به بخش مهمی از زندگی ایرانیان به ویژه نسل جوان کشور تبدیل شده است.اینترنت یکی از منابع مهم جهت دسترسی به متون علمی در دانشگاه های علوم پزشکی محسوب می شود، و دانشجویان پرستاری، جهت برآوردن اهداف حرفه ای و شخصی خود از آن استفاده می کنند. با ورود این فناوری جدید و تغییرات ناشی از آن، این پرسش مطرح است که وضعیت اعتیاد به اینترنت در دانشجویان پرستاری چگونه است، مطالعه حاضر با هدف تعیـین وضعـیت اعتیـاد به ایـنترنـت و عوامـل مرتـبط با آن در دانشجویان پرستاری در سال 1392 طراحی و اجرا شده است. دراین مطالعه مقطعی، 330 نفر از دانشجویان پرستاری دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند.به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی ویژگی های جمعیت شناسی و "آزمون اعتیاد به اینترنت" (internet addiction test) یانگ استفاده شد.پس از جمع آوری داده ها، داده ها با نرم افزار spss v. 21 و با استفاده از آزمون های آمای توصیفی(فراوانی) و تحلیلی(اسپیرمن، کروسکال والیس و یومان ویتنی ) تجزیه و تحلیل شد. سطح معناداری برای سنجش ارتباط اطلاعات دموگرافیک و وضعیت اعتیاد به اینترنت(05/0p<) در نظر گرفته شد. در این مطالعه 03/82 درصد دانشجویان پرستاری اعتیاد به اینترنت نداشته و 7/17 درصد آن اعتیاد به اینترنت داشتند. بین اعتیاد به اینترنت با متغیرهای جمعیت شناختی از جمله: جنسیت، وضعیت کامپیوتر شخصی، سایتهای علمی، وبلاگ شخصی، وب سایت شخصی، گفتگوی اینترنتی(چت)، گوش دادن به موسیقی، وب گردی، دوست یابی، بازیهای اینترنتی، کار با وبلاگ، مدت زمان استفاده از اینترنت در روز به ساعت، مدت زمان استفاده از اینترنت در هفته به ساعت رابطه ی آماری معنی داری مشاهده شد (001/0p<). یافته های مطالعه نشان داد حدود یک پنجم دانشجویان پرستاری در این مطالعه به اینترنت اعتیاد داشته اند. با توجه به تأثیراعتیاد به اینترنت بر دانشجویان پرستاری، نظارت و کنترل بر استفاده از اینترنت در دانشجویان پرستاری دانشگاه و همچنین آگاه سازی آنان از اثرات مخرب استفاده ناصحیح از اینترنت ضروری به نظر می رسد.
تیام کیانی مسعود فلاحی خشکناب
مقدمه: در سالیان اخیر استفاده از اینترنت به بخش مهمی از زندگی ایرانیان به ویژه نسل جوان کشور تبدیل شده است.اینترنت یکی از منابع مهم جهت دسترسی به متون علمی در دانشگاه های علوم پزشکی محسوب می شود، و دانشجویان پرستاری، جهت برآوردن اهداف حرفه ای و شخصی خود از آن استفاده می کنند. با ورود این فناوری جدید و تغییرات ناشی از آن، این پرسش مطرح است که وضعیت اعتیاد به اینترنت در دانشجویان پرستاری چگونه است، مطالعه حاضر با هدف تعیـین وضعـیت اعتیـاد به ایـنترنـت و عوامـل مرتـبط با آن در دانشجویان پرستاری طراحی و اجرا شده است. مواد و روشها: دراین مطالعه مقطعی، 330 نفر از دانشجویان پرستاری دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند.به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی ویژگی های جمعیت شناسی و "آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ" (internet addiction test) استفاده شد.پس از جمع آوری داده ها، داده ها با نرم افزار spss v. 21 و با استفاده از آزمون های آماری توصیفی(فراوانی) و تحلیلی(کروسکال والیس و یومان ویتنی و ضریب همبستگی اسپیرمن ) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: در این مطالعه 03/82 درصد دانشجویان پرستاری اعتیاد به اینترنت نداشته و 7/17 درصد از آنها اعتیاد به اینترنت داشتند. بین اعتیاد به اینترنت با متغیرهای جمعیت شناختی از جمله: جنسیت، وضعیت کامپیوتر شخصی، سایتهای علمی، وبلاگ شخصی، وب سایت شخصی، گفتگوی اینترنتی(چت)، گوش دادن به موسیقی، وب گردی، دوست یابی، بازیهای اینترنتی، کار با وبلاگ، مدت زمان استفاده از اینترنت در روز به ساعت، مدت زمان استفاده از اینترنت در هفته به ساعت رابطه ی آماری معنی داری مشاهده شد (001/0p<). نتیجه گیری:یافته های مطالعه نشان داد حدود یک پنجم دانشجویان پرستاری در این مطالعه به اینترنت اعتیاد داشته اند. با توجه به تأثیراعتیاد به اینترنت بر دانشجویان پرستاری، نظارت و کنترل بر استفاده از اینترنت در دانشجویان پرستاری دانشگاه و همچنین آگاه سازی آنان از اثرات مخرب استفاده ناصحیح از اینترنت ضروری به نظر می رسد.
سارا اقدمی زاده فرحناز محمدی شاهبلاغی
موسیقی درمانی یک مداخله ارزان، غیر تهاجمی و قابل اجرا در مراکز مراقبت روزانه و یک مداخله پرستاری با ارزش می باشد و می تواند در موقعیتهای گوناگون توسط پرستاران، داوطلبان و اعضای خانواده سالمند انجام گیرد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر موسیقی انتخابی بر رفتارهای بی قراری/پرخاشگری افراد سالمند مبتلا به آلزایمر مقیم سراهای سالمندان منتخب شهر تهران بود. این مطالعه به صورت طرح شبه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. با توجه به معیارهای ورودی،34 نفر از سالمندان مبتلا به آلزایمر دارای رفتارهای بی قراری/پرخاشگری انتخاب و به روش تصادفی به دوگروه مداخله(17 نفر) و کنترل(17 نفر) تخصیص داده شدند. موسیقی های انتخابی سالمندان با نظر سالمند یا در صورت نقص شناختی شدید آنها،با نظر خانواده وی بر روی لوح فشرده جمع آوری گردید و بوسیله هدفون، هفته ای 3 جلسه، بعدازظهر ها و هر جلسه بمدت 30-20 دقیقه طی مدت یک ماه و نیم برای اعضای گروه مداخله پخش گردید. گروه کنترل اقدامات مراقبتی معمول روزانه ی سرا را دریافت کردند. داده در 4 مرحله گردآوری شد: پیش از اجرای مداخله، جلسه نهم، جلسه هجدهم و یک ماه پس از اتمام مداخله. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه بی قراری کوهن-منسفیلد و آزمون مختصر روانی بود. pداده ها توسط آزمون t، anova ،manova در سطح 0/05>p تحلیل شدند. قبل از موسیقی درمانی انتخابی، بین حیطه های رفتار بی قراری/پرخاشگری گروه های مداخله و کنترل اختلاف معنادار وجود نداشت(p>0/05). در صورتیکه بعد از اجرای مداخله در هر سه مرحله اندازه گیری اختلاف معنادار مشاهده شد( p<0/05). این مطالعه تاثیر موسیقی انتخابی را در کاهش رفتارهای بی قراری/پرخاشگری سالمندان مبتلا به آلزایمر مقیم سراهای سالمندان مورد تائید قرار داده و موسیقی درمانی انتخابی را بعنوان یک روش درمانی غیر دارویی برای سالمندان مبتلا به آلزایمر که قابل اجرا توسط پرستاران در مراکز نگهداری سالمندان می باشد پیشنهاد می کند.
سمیه غفاری مسعود فلاحی خشکناب
مقدمه: مشکلات متعدد جسمی، روحی روانی، خانوادگی و اجتماعی بیماران بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) و آسیب اقتصادی خانواده ها و جامعه به علت در گیری جوانان در سن بالندگی و تولید کنندگی، نقش مراقبت توانبخشی در کمرنگ شدن این علائم و عوارض را با اهمیت می سازد. طراحی الگوی مراقبتی توانبخشی به بیماران و تیم مراقبت توانبخشی کمک می کند که در مسیر مطلوب توانبخشی حرکت نمایند. لذااین مطالعه با هدف طراحی مدل مراقبتی توانبخشی برای بیماران مبتلا به ام اس انجام گردیده است. روش: در مرحله اول بر اساس روش تحقیق کیفی گراندد تئوری، فرایند مراقبت توانبخشی بر اساس تجارب و تعاملات مشارکت کنندگان مورد بررسی قرار گرفت. روش اصلی جمع آوری داده ها مصاحبه بدون ساختار بود. نمونه گیری بصورت هدفمند شروع گردید و بتدریج بصورت نمونه گیری تئوریک براساس کدها و طبقات بدست آمده تا اشباع نظریه ادامه یافت. در این مطالعه با 40 مشارکت کننده که بیماران مبتلا به ام اس، خانواده های آنهاو سایر اعضاء درگیر در ارائه مراقبت توانبخشی بودند، اشباع حاصل گردید. تحلیل داده ها بر اساس تحلیل مقایسه ای مداوم اشتراس و کوربین (1998) انجام شد. در مرحله دوم طراحی مدل تجویزی با استفاده از روش ساخت نظریه واکر و اوانت (2008) صورت گرفت. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که نگرانی اصلی بیماران و خانواده ها از دست دادن قدرت استقلال و تولید کنندگی بود و مشارکت کنندگان در مواجه با این نگرانی مراحل «درک تهدید بیماری» «سیر نزولی هستی فرد» «تلاش جهت سازگاری با بیماری» و «به فعل رساندن تواناییها با حداکثر استقلال» در جهت « بازگشت به زندگی مولد و مستقل» را طی می نمودند. در این مسیر وجود عوامل مهار کننده متعدد، اغلب منجر به ناکامی این فرایند در بازگشت بیماران به زندگی مولد ومستقل می گردید. در نهایت «مدل مراقبتی توانبخشی پیشبرد بالفعل سازی تواناییها در بیماران ام اس» بر اساس یافته های مطالعه گراندد تئوری و با استفاده از الگوهای مناسب و مرتبط، با روش سه مرحله ای واکر و اوانت طراحی گردید. نتیجه گیری: یافته ها نشان دادکه تلاش تمام افراد درگیر در فرایند مراقبت توانبخشی بیماران ام اس در جهت بالفعل سازی تواناییها می باشد ولی وجود عوامل بازدارنده متعدد در این مسیر اغلب با عث شکست در دستیابی به بر آیند مطلوب نهایی یعنی بازگشت به زندگی مولد و مستقل می گردد. در مدل مراقبتی توانبخشی پیشبرد بالفعل سازی تواناییها به راهبردهایی برای رفع موانع اشاره شده است، بنابراین بکارگیری این مدل می تواند به بهبود روند بالفعل سازی تواناییها و پیامد مطلوب مراقبت توانبخشی یعنی بازگشت به زندگی مولد و مستقل بیانجامد.
عباس شمسعلی نیا کیان نوروزی
مقدمه: مصرف موادمخدربه عنوان یکی از جدی ترین معضلات بشری و یکی از پیچیده ترین پدیده های انسانی در سال های اخیرمطرح بوده است. ازآنجاکه سوء مصرف موادماهیتی مزمن داردمی بایست برای برنامه ریزی درمانی آن نیزهماننددیگرشرایط مزمن رفتارنمود. در درمان این پدیده بربهره گیری ازراهکارهای مختلف وهمچنین رویکردی کل نگروچندبعدی تاکیدمی شود . همانند سایر بیماری¬های مزمن، عود مهم ترین مانع درمسیر بهبودی ماندگار می باشد. همچنین ماهیت چند بعدی این پدیده، نگاهی چند رشته ای به آن رامی طلبد. این مطالعه باهدف تبیین فرایند بهبودی در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر صورت گرفت. مواد و روش مطالعه: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی است که با استفاده از رویکرد تئوری زمینه در سال 92-1391انجام شد. مشارکت کنندگان شامل 46 نفر(بیمار، خانواده بیمار ، اعضای تیم بهداشت ودرمان، مددیار وپلیس )بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند و نظری وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه¬انفرادی نیمه ساختار یافته استفاده شد . تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس کد گذاری سه مرحله ای( باز، محوری و انتخابی) اشتراوس و کوربین 1998 انجام شد. جهت افزایش استحکام یافته ها، از معیارهای لینکلن و گوبا استفاده گردید. نتایج: یافته های این مطالعه در قالب سه طبقه درک نیاز به رهایی از اعتیاد، قدم نهادن در مسیر بهبودی و بازسازی زندگی دسته بندی شدند. در این مطالعه بازسازی زندگی به عنوان متغیرمرکزی مشخص شدکه خود مشتمل بر زیر طبقات بهبودی جسمی، بهبودی روحی- روانی، بهبودی معنوی و بهبودی اجتماعی بود. نتیجه¬گیری: یافته¬ها نشان داد که بهبودی، فرایندی چند بعدی، تعاملی و متاثر از عوامل مختلف است. در این پژوهش، طیفی از عوامل تاثیر گذار بر فرایند بهبودی در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر شناسایی شدند.عوامل بازدارنده شامل بیکاری، داشتن خانواده معتاد، انگ اعتیاد، وسوسه، لغزش و عودبودند. حمایت¬های خانواده، مشاوره درمانی، مددکاری اجتماعی و مددیاری عوامل تسهیل کننده راشامل می شدند. همچنین نتایج نشان داد که به منظور مقابله با عوامل بازدارنده وتسهیل در پیشرفت بیمار در بازسازی زندگی، ازراهکارهایی مانند تدابیر رفتاری و توسل به معنویت استفاده شده است. درک این عوامل به توسعه بدنه دانش وهمچنین درک پرستاران و سایر ارائه کنندگان خدمات سلامت ،خانواده¬ها و سیاست گزاران در راستای بکارگیری راهکارهای اثر بخش، عوامل تسهیل کننده، رفع موانع و ارتقاء کیفیت زندگی مصرف کنندگان مواد مخدر در دوران بهبودی کمک کننده خواهدبود.∃
مهدی حسابی فزحناز محمدی
هدف : درد شانه در افراد استفاده کننده از صندلی چرخدار ، یک یافته شایع پس از آسیب نخاعی می باشد که عملکرد شانه را در این افراد محدود می کند ، پژوهش حاضر به منظور تعیین تاثیر ورزش متمرکز شانه بر درد و عملکرد شانه بیماران دچار ضایعات نخاعی استفاده کننده از صندلی چرخدار انجام شده است . روش بررسی : پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است ، نمونه های این مطالعه شامل 43 بیمار واجد معیارهای ورود بودند که از میان 82 نفر از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) تهران در فاصله زمانی 5/8/1391 تا 5/10/1391 انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند ، به هر یک از نمونه های گروه مداخله ، 8 حرکت ورزشی متمرکز شانه آموزش وکتابچه آموزشی نیز ارائه گردید گروه مداخله هر حرکت ورزشی را هر هفته ،یک روز در میان 10 تا 20 بار به مدت 8 هفته انجام دادند انجام منظم ورزش ها توسط محقق به شکل تلفنی کنترل می شد . ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه دموگرافیک ، شاخص تعیین درد شانه در افراد استفاده کننده از صندلی چرخدار(wheelchair users shoulder pain index) و پرسشنامه بررسی عملکرد شانه در بیماران ارتوپدی(shoulder rating questionnaire) بوده میزان درد شانه و عملکرد شانه قبل از مداخله و همچنین یک ماه بعد از مداخله در هر دو گروه مداخله و شاهد ارزیابی شد و همچنین بین دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت . تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی (کای دو، آزمون دقیق فیشر، t مستقل، t زوجی، یومان ویتنی، ویلکاکسون و تحلیل کوواریانس) صورت گرفت . یافته ها : نتایج نشان داد که میانگین درد و عملکرد شانه قبل از مداخله در دو گروه مداخله و شاهد اختلاف معناداری نداشته(به ترتیب p=0/999 ، p=0/136) در حالی که بعد از مداخله اختلاف معناداری به نفع گروه مداخله داشته اند (p<0/001) . همچنین آنالیز کوواریانس با کنترل متغیرهای درد و عملکرد شانه در پیش آزمون تاثیر مداخله را در سطح معنا داری به میزان 92% مورد تاکید قرار داد(p<0/001) . نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش حاضر ،آموزش و بکارگیری ورزش متمرکز شانه توسط پرسنل درمانی و مراقبتی می تواند به عنوان روشی غیر دارویی و مفید در پیشگیری ، کاهش درد شانه و بهبود عملکرد شانه در بیماران مبتلا به ضایعات نخاعی استفاده کننده از صندلی چرخدار بکار گرفته شود .
زرافشان حقدوست شیوایی کیان نوروزی
در مطالعه نیمه تجربی 70بیمار که تحت عمل جراحی پیوند عروق کرونر قرار گرفته اند به صورت تصادفی در دو گروه 35 نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند . ابزار مورد استفاده پرسشنامه سنجش کیفیت زندگی اختصاص بیماران قلبی مک نیو و چک لیست عوارض بعد از عمل بود پرسشنامه کیفیت زندگی در سه مرحله قبل از عمل و یک ماه و دو ماه بعد از عمل و اجرای مدل تکمیل گردید و چک لیست عوارض بعد از عمل در دو مرحله یک و دو ماه بعد از عمل و اجرای مدل تکمیل گردید
فاطمه شریفی فرد کیان نوروزی
چکیده: مقدمه: فرسودگی تحصیلی احساس بی کفایتی وخستگی ذهنی است که دانشجویان در مقابل استرس مزمن ناشی از فقدان منابع لازم برای انجام دادن وظایف و تکالیف محوله از خود نشان می دهند. بر اساس شواهد، درصد قابل ملاحظه ای از دانشجویان از فرسودگی تحصیلی رنج می برند و عوامل متعددی بر فرسودگی تحصیلی موثرمی باشد. به نظر می رسد انگیزه و خودکارآمدی آموزشی از عوامل موثر در تعدیل میزان فرسودگی تحصیلی باشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط فرسودگی تحصیلی با خودکارآمدی آموزشی و انگیزه تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم انجام شد. مواد و روشها: در این پژوهش توصیفی – تحلیلی 264 دانشجو به روش نمونه گیری منظم از بین دانشجویان پرستاری و پیراپزشکی وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی ماسلاچ، پرسشنامه خودکارآمدی آموزشی زاژاکووا و انگیزه تحصیلی والرند استفاده شد. تحلیل آماری داده ها در محیط نرم افزار spssنسخه 16، با استفاده از شاخص های آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، tمستقل، تحلیل واریانس یکطرفه و رگرسیون لجستیک تحلیل انجام شد. سطح معنی داری برای کلیه متغیرها 05/0p<در نظر گرفته شد. یافته ها: میانگین و انحراف معیار نمره فرسودگی تحصیلی دانشجویان (84/15±52/28) بود. بر اساس یافته های حاصل از رگرسیون لجستیک تک متغیره و چند متغیره بین خودکارآمدی آموزشی و انگیزه تحصیلی با فرسودگی تحصیلی رابطه ی آماری معکوس و معنا داری مشاهده شد(05/0p<). همچنین خودکارآمدی با انگیزه تحصیلی ارتباط مثبت و معناداری داشت(05/0p<). افزایش معدل با افزایش خودکارآمدی و کاهش فرسودگی همراه بود و افزایش ترم تحصیلی کاهش انگیزه تحصیلی را به دنبال داشت. سکونت در منزل شخصی نسبت به سکونت در منزل پدری فرسودگی بیشتری را موجب می شد و دانشجویانی که اشتغال مرتبط با تحصیل داشتند نسبت به دانشجویان غیرشاغل از انگیزه تحصیلی و خودکارآمدی بالاتری برخوردار بودند. پسران انگیزه درونی و خودکارآمدی پایین تری داشتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر درصد قابل توجهی از دانشجویان دچار فرسودگی تحصیلی می باشند و به نظر می رسد افزایش انگیزه و خودکارآمدی آموزشی نقش محافظتی در مقابل فرسودگی تحصیلی دارد. بنابراین برنامه ریزی و تشکیل دوره های آموزشی به منظور تقویت انگیزه تحصیلی و خودکارآمدی آموزشی دانشجویان می تواند سبب کاهش فرسودگی تحصیلی و ارتقاء عملکرد تحصیلی دانشجویان گردد. واژه های کلیدی:خودکارآمدی، انگیزه، فرسودگی، دانشجو، پرستاری
مریم شکوری کیان نوروزی
هدف: درد بعد از جراحی قلب بیشترین نگرانی برای اکثر مردم است و دانستن چگونگی کنترل که یکی از قدیمی ترین نیازهای بشر است و اولویت بالایی در مراقبت های پرستاری دارد، بخش مهمی از بهبودی را شامل می¬شود. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر سرما درمانی بر کنترل درد ناحیه استرنوم بعد از عمل جراحی قلب باز طراحی و اجرا شد. روش بررسی: این پژوهش نیمه تجربی روی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان قلب و عروق رجایی در سال 1391که تحت عمل جراحی قلب باز (روز دوم) قرار گرفتند، انجام شد. 30 نمونه (گروه آزمون و شاهد هرکدام 15 بیمار) به روش تصادفی وارد پژوهش شدند. ابزار پژوهش مشتمل بر پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک و بررسی درد با " مقیاس سنجش عددی درد" بود. ابتدا بیمار شدت درد ناحیه انسزیون جراحی به دنبال 3 مرحله سرفه و تنفس عمیق را با استفاده از مقیاس nrs بیان نمود و شدت درد به همراه spo2 توسط پژوهشگر ثبت شد . سپس اجرای مداخله به صورت قرار دادن ژل پَک بر روی پانسمان ناحیه استرنوم به مدت 20 دقیقه اجرا شد. مجدداً شدت درد بعد از سرفه و تنفس عمیق و میزان spo2 ثبت شد. نمرات گروه شاهد بدون استفاده از ژل پَک ثبت گردید. تجزیه و تحلیل آماری از طریق نرم افزار spss16 (آزمون تی) صورت گرفت. یافته¬ها: نتایج مطالعه نشان داد که سرما درمانی، درد ناشی از سرفه و تنفس عمیق را در بیماران گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل کاهش داده است.( 0/01 > p ) نتیجه گیری: استفاده از سرما درمانی راهی موثر و قابل قبول، روشی کم خطر و کم هزینه برای کمک به تسکین درد مرتبط با سرفه و تنفس عمیق بعد از جراحی قلب می¬باشد.
راضیه فروتن حمیدرضا خانکه
سوختگی از حوادث شایع مهم می باشند، به طوریکه هر 17 ثانیه یک نفر و سالانه حدود 6 میلیون نفر در جهان دچار سوختگی می شوند. امروزه مراقبت های پیش بیمارستانی از اجزای اساسی و سرنوشت ساز در درمان بیماران اورژانسی محسوب می شوند. با توجه به اینکه ، تصویر واضحی از نحوه مراقبت اورژانس پیش بیمارستانی در مصدومین سوختگی وجود ندارد، لذا این مطالعه، با هدف تبیین فرآیند مراقبت پیش بیمارستانی سوختگی انجام گرفت. مطالعه کیفی حاضر و با استفاده از روش تئوری زمینه ای صورت گرفت. روش نمونه گیری در ابتدا هدفمند و سپس بر اساس داده¬های بدست آمده و نظریه در حال ظهور از نمونه-گیری نظری استفاده شد. اطلاعات با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته و یادداشت در عرصه جمع آوری شد . تعداد 35 مصاحبه با 32 نفر از پرسنل فوریت پزشکی ، اورژانس بیمارستان شهید مطهری، مصدومین سوختگی و همراهان انجام شد. مصاحبه ها در پایگاه های 115 و بخش اورژانس بیمارستان شهید مطهری انجام شد. فرایند گردآوری داده ها و تحلیل داده ها به صورت همزمان صورت گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از روش کوربین و اشتراوس 2008 انجام شد. مفاهیم مطالعه با استفاده از تحلیل خرد و در ادامه با تحلیل کلی شناسایی شدند. در این مطالعه هفت طبقه اصلی شناسایی شد. مفاهیمی مانند "پیچیدگی مراقبت سوختگی"، "ارجاع چالش دار"، "افت روحی"،"فاصله از استاندارها" و"عوامل تاثیرگذار بر مراقبت سوختگی" ناظر به زمینه بودند. "سوختگی/ مراقبت پرتنش"، به عنوان مهمترین نگرانی پرسنل فوریت پزشکی شناسایی شد. لذا تاب آوری/اتکاء به خود به عنوان مهمترین فرایند در مراقبت سوختگی پرتنش در این مطالعه شناسایی گردید که این فرایند شامل "تامین امنیت/سلامت محل حادثه"، "تصمیم گیری موثر بالینی" ،"خودتوانمندی"، "بسنده کردن به حداقل ها"، "حمایت" و "استعانت مذهبی" بود. این فرایند متاثر از زمینه بوده و نتیجه آن می تواند در طیفی از مراقبت حرفه ای و ناکارآمدی قرار گیرد. با توجه به اینکه یافته های مطالعه حاضر بیانگر ماهیت و معنای تجربه مراقبت اورژانس پیش بیمارستانی از مصدومین دچار سوختگی می باشد، علاوه بر اینکه میتواند باعث ارتقاء دانش پرستاری گردد، قادر است تا به شناخت دقیق و عمیق پدیده مراقبت اورژانس پیش بیمارستانی از مصدومین سوختگی و در نتیجه بهبود عملکرد پرسنل فوریت پزشکی کمک کند. همچنین می تواند زمینه ساز توجه مدیران و مسئولین اورژانس پیش بیمارستانی شود تا در جهت بهبود و ارتقاء تاب آوری پرسنل فوریت پزشکی برنامه ریزی و مداخلات لازم را تدوین و اجرا نمایند. همچنین توصیه می شود تا ابزاری جهت سنجش تاب آوری/ اتکاء به خود پرسنل فوریت پزشکی و پرستاران به ویژه در زمان استخدام این افراد، طراحی و تهیه شود.
سید طیب مرادیان وفایی کیان نوروزی
متغیر مرکزی این پژوهش وضعیت چالشی همراه با دوگانگی در خانواده بود که در پاسخ به این دغدغه خانواده ها و تیم درمان از استراتژی واگذاری گام به گام مراقبت استفاده می کنند. این استراتژی می تواند منجر به توسعه حرفه ای پرستاری و ایتقلال حمایت شده اعضای خانواده گردد. در صورت طی نشدن صحیح گام های فرایند احتمال آسیب به بیمار وجود دارد.
فاطمه کفعمی لادانی فرحناز محمدی
هدف :.این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه خودمدیریتی بر خودکارآمدی و وضعیت سلامت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش مطالعه: این پژوهش یک مطالعه تجربی دو گروهه ، قبل و بعد است که در سال1387 - 1388 در انجمن ام.اس ایران بر روی 82 مددجوی مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. نمونه ها به روش در دسترس جمع آوری و به روش بلوکهای تصادفی در دو گروه شاهد و آزمون تخصیص داده شدند. به مدت دو ماه نیز پیگیری انجام شد.ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه سنجش خودکارآمدی(با ابعاد:ورزش،کنترل علایم،کنترل بیماری،کمک گرفتن از دیگران،کسب اطلاعات، ارتباط با پزشک، فعالیتهای روزمره، فعالیتهای سرگرمی-تفریحی،کنترل افسردگی) پرسشنامه وضعیت سلامت (با با ابعاد سلامت عمومی، فعالیتهای روزمره، فعالیتهای روزمره در ارتباط بامشکلات جسمی، فعالیتهای روزمره درارتباط با مشکلات روحی،درد،انرژی،عملکرد اجتماعی،رفاه عاطفی و درک ازسلامت) بود .مداخله شامل آموزش برنامه خودمدیریتی در بیماری ام.اس مشتمل بر: ارائه اطلاعاتی در زمینه بیماری،تشخیص،درمان وعوارض بیماری(به زبان ساده) ، مهارتهای حل مسئله، کنترل خستگی،درد،کنترل علایم روانی(اضطراب و افسردگی با استفاده از تکنیک انبساط عضلانی و تنفس عمیق)، ورزشهای هماهنگی وتعادل، نحوه ارتباط با تیم درمانی ومراقبت بود که به صورت بحث گروهی و با مشارکت واحدها برگزار می شد.خودکارآمدی و وضعیت سلامت در سه مرحله قبل،بعد و دو ماه پس از مداخله اندازه گیری شد واز طریق نرم افزار spss و با استفاده از روشهای آماری کای دو،من ویتنی،t مستقل و آنالیز واریانس با اندازه گیریهای تکراری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها : در تجزیه وتحلیل داه ها ، تفاوت معنی داری بین میانگین امتیاز کل خود کارآمدی و زیر مقیاسهای آن ، و زیر مقیاسهای وضعیت سلامت قبل از مداخله ،بین دو گروه آزمون و شاهد مشاهده نشد(05/0p> ).این در حالی است که بعد ازمداخله و دوماه بعد، در خودکارآمدی کل وزیرمقیاسهای آن (به جز کمک گرفتن از دیگران و ارتباط با پزشک) و زیر مقیاسهای وضعیت سلامت (به جز درد و عملکرد اجتماعی) در دو گروه ، دیده شد(05/0p? ).آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیریهای مکرر نیز تفاوت معنی داری را بین میانگین امتیاز خودکارآمدی و زیر مقیاسهای آن (به جز کمک گرفتن از دیگران و ارتباط با پزشک ) و وضعیت سلامت(به غیر از درد وعملکرد اجتماعی) درسه بار اندازه گیری بین دو گروه نشان می دهد(05/0p< ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد اجرای برنامه خودمدیریتی در افزایش خودکارآمدی و بهبود وضعیت سلامت بیماران مولتیپل اسکلروزیس موثر می باشد، لذا به کار گیری این روش غیر دارویی وحمایتی می تواند مفید بوده و به عنوان یک روش موثر، جهت مدیریت مسائل و مشکلات ناشی از بیماری ام.اس و توانمندسازی آنان بکار گرفته شود.