نام پژوهشگر: علیرضا کلدی
رضا امینی علیرضا کلدی
مقدمه:در نابینایی، بهره مندی از حس بینایی برای برقراری ارتباط با محیط پیرامون میسّر نیست. خطر مرگ در افراد نابینا بیش از افراد بینا و امید به زندگی در آن ها تا 15 سال کاهش می یابد. کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در افراد با ناتوانی، نسبت به افراد فاقد ناتوانی، پایین تر است و به حمایت اجتماعی و فردی نیازدارند. هدف: بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت جانبازان نابینا و مقایسه ی آن در دو گروه میانسال و سالمند طراحی و تدوین شد. مواد و روش ها: این مطالعه ازنوع مقطعی ـ تحلیلی بود که بر روی 312 نفر از جانبازان نابینای بالای 40 سال که صورت گرفت. نمونه گیری به صورت سرشماری بود. ابزارهای بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، فعالیت روزمره به ترتیب عبارت بودند از؛ نسخه ی فارسی sf36، اندیکس بارتل، ابزار لوتون ـ بوردی و پرسشنامه ی دموگرافیک. داده ها به نرم افزارspss16 وارد و تحلیل های آماری انجام شد. یافته ها: جانبازان نابینای بالای 40سال مورد مطالعه، میانگین سنی 47.3 سال داشتند، 99% آن ها را مردان و همه ی افراد مورد مطالعه متأهل بودند. 82% آن ها فاقد شغل بودند و اغلب آنان را گروه با تحصیلات دانشگاهی تشکیل می دادند. میانگین بعد فیزیکی؛ 61.7 و بعد روانی؛ 58.5 بود. همه ی آن ها، در حداقل یک فعالیت دچار وابستگی بودند. کیفیت زندگی با افزایش سن دچار افت قابل ملاحظه شد و اختلاف بین گروه های سنی 49-40 و 50 به بالا معنی دار بود ولی اختلاف بین گروه های 59-50 و بالای 60سال معنی دار نبود. کیفیت زندگی و برخی از فعالیت های روزمره ی زندگی ارتباط معنی داری داشتند. بحث و نتیجه گیری: دراین مطالعه با افزایش سن، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت به ویژه در بعد فیزیکی افت می کرد که پس از50 سالگی، قابل ملاحظه بود و 10 سال زودتر از سن سالمندی در جامعه ی عادی گزارش شد. مدل رگرسیون هم نشان داد که کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در افراد 49-40 ساله با افراد بالای 50 سال تفاوت داشت. پس به نظر می رسد که خدمات سالمندی در این افراد می تواند در حدود سن 50 سالگی ارائه گردد که لازم است متناسب با نیازهای آنان در جهت ارتقاء کیفی سلامت و استقلال باشد.
فریبا صادقی علیرضا کلدی
اهداف: در قرن 21 با دو مسئله پیر شدن جمعیت و شهرنشینی مواجه هستیم. همزمان با گسترش شهرها، تعداد افراد 60 ساله و بالاتر هم رو به افزایش است. تا کنون مطالعه کیفی در خصوص دیدگاهها، نیازها و تجربه های آنان در مورد خصوصیات شهر دوستدار سالمند انجام نگرفته است. این تحقیق به منظور تبیین دیدگاه سالمندان و مراقبین آنان در 4 مرکز بهداشتی درمانی شهر تبریز انجام گرفت تا امکان ارایه پیشنهادات کاربردی برای ارتقای وضعیت شهر درراستای دوستدار سالمند بودن مهیا گردد. روش تحقیق:این تحقیق بصورت کیفی درخصوص تجارب و دیدگاههای سالمندان در مورد شهر دوستدار سالمند در سال 1389 درچهار مرکز بهداشتی درمانی شهر تبریز انجام شد ، داده ها با روش بحث گروهی متمرکز جمع آوری گردید. در این مطالعه 4 بحث گروهی جداگانه با حضور سالمندان یا مراقبین عضو خانواده آنان در 4 مرکز بهداشتی درمانی انجام و کلا 32 نفر در این بحث ها حضور داشتند.تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوی انجام شد . یافته ها: درمطالعه حاضر، نظرات در طبقات منزل ، حمل و نقل و معابر، پارک ها جمع آوری و تبیین گردید. درکل بیشترین تجربه ناخوشایند از وجود موش های فاضلاب و وضعیت حمل و نقل اتوبوس شهری بود. درمرکز منظریه بیشترین مورد از وضعیت حمل و نقل و ایستگاههای اتوبوس اعلام گردید. در مرکز منتظری وجود موش های فاضلاب و مشکلات معتادین در فضای سبز پارک عنوان شد، در مرکز جمشید عدم وجود سیستم فاضلاب عمده ترین نگرانی آنان بود. در مرکز زعفرانیه مسیر بد اتوبوس و موش های فاضلاب و سگ های ولگرد مهمترین تجربه ناخوشایند ذکر شدند. بحث و نتیجه گیری : با توجه به تجارب و احساسات درونی سالمندان و مراقبین عضو خانواده آنها ملاحظه گردید که توجه به باورها،اعتقادات مذهبی ،ارزش های اخلاقی حاکم بر جامعه ، خانواده ها و سالمندان شهر تبریز باید به عنوان رکن مهم در سیاستگذاری ها و برنامه ریزیها لحاظ گردند .مشارکت ذینفعان مخصوصا سالمندان در طراحی و اجرای برنامه ها باعث دستیابی مطلوب به سلامت سالمندان ، جامعه و سایر اقشار آن است .
محمد احمدی علیرضا کلدی
چکیده مقدمه: امنیت یکی از مولفه های اساسی رفاه اجتماعی بوده، و زنان که نیمه دوم سرمایه های انسانی هر جامعه ای محسوب می شوند، می توانند نقش موثری در پیشبرد تعالی و اهداف جامعه داشته باشند؛ و این مهم جز با احساس امنیت آن ها در عرصه های اجتماع میسر نخواهد شد، لذا این پژوهش بر آن است عوامل اجتماعی موثر بر احساس امنیت را در میان زنان شهر سنندج تبیین نماید. روش: روش پژوهش، پیمایشی و جامعه آماری زنان 18 تا 65 سال شهر سنندج می باشد، حجم نمونه مقتضی بر اساس فرمول کوکران 250 نفر تعیین شده و نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای انجام شده؛ به طوری که پرسشنامه طراحی شده با روایی سازه های مناسب (بر اساس ضریب آلفای کرونباخ) در میان خوشه های منتخب تکمیل شد. در این پژوهش میانگین نمره احساس امنیت اجتماعی زنان شهر سنندج در طیف 6 وجهی لیکرت، 67/31 می باشد، که احساس امنیت متوسطی را نشان می دهد. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از روابط معنادار بین امنیت محل سکونت و حمایت اجتماعی با احساس امنیت اجتماعی زنان بود، و متغیرهای پایبندی مذهبی، پوشش و حجاب مناسب، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و رسانه های ارتباط فرهنگی، رابطه ای را با احساس امنیت اجتماعی نشان ندادند، و تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که به طور کلی متغیرهای پیش بین بیان شده حدود 30 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می نمایند. نتیجه گیری: نتیجه اینکه مولفه های امنیت محل سکونت و حمایت اجتماعی با احساس امنیت اجتماعی زنان شهر سنندج رابطه دارند، همچنین وضعیت نامناسب اقتصادی، مزاحمت های خیابانی و همسر آزاری مهمترین دغدغه های بسیاری از زنان این شهر را تشکیل می دهد. کلید واژه ها: احساس امنیت اجتماعی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، حمایت اجتماعی، امنیت محل سکونت، پوشش و حجاب مناسب، پایبندی مذهبی، رسانه های ارتباط فرهنگی.
منیر علی محمدی علیرضا کلدی
امروزه بسیاری از سازمان ها دستخوش تغییرند و هرگونه تغییر نیازمند کارکنان و مدیرانی است که انطباق پذیر بوده و با تغییرها سازگار شوند. در این میان تعامل اجتماعی به شیوه ای شایسته و ثمربخش برای بیشتر مدیران و رهبران به عنوان کلیدی در مدیریت تغییرهای سازمانی اهمیت فزاینده ای دارد.اکنون سازمان های دولتی باید به فعالیت هایی دست بزنند که مورد قبول جامعه و منطبق با ارزش های آن باشد. آن دسته از دستگاه های دولتی که نتوانند خود را با این مهم تطبیق دهند در این عرصه عمل موفق نخواهند بود.علاوه بر این مدیران این سازمانها جهت سازگاری با تغییرات باید بدانندکه چطوراز احساسات وعواطف و هیجانهای کارکنان را چطور در جهت کمک به گروه برای رسیدن به اهداف مدیریت و راهنمایی کنند. کارآفرینی درون سازمانی و سرمایه اجتماعی هر دو پدیده هایی جدید هستند که با توجه به تغییرات محیطی و رقابت زیاد در جامعه امروز بسیار مورد توجه هستند از آنجا که دانشگاهها به عنوان بستر تربیت نیروی انسانی متخصص کشور نقش مهمی را ایفا می کنند هرگونه تحقیق پیرامون بهبود کیفیت این نقش حائز اهمیت وافری است. دردانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی نیز با توجه به پتانسیل بالایی که در این خصوص وجود داردوکارکنان با تحصیلات دانشگاهی در رشته های تخصصی ،می توانند منابع ارزشمندی جهت ایجاد خلاقیت و رشد ارزشها و بالابردن اثر بخشی باشند. در این بررسی ،تاثیر هوش هیجانی وسرمایه اجتماعی در دانشگاه مورد مطالعه بر روی کارآفرینی درون سازمانی وهمچنین تعیین رابطه ابعاد هوش هیجانی(خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزش، همدلی و مهارت های اجتماعی) و ابعاد سرمایه اجتماعی( اعتماد متقابل افراد، مشارکت کارکنان، پایبندی اخلاقی، پاسخگویی ، احساس مسئولیت اجتماعی) با کارآفرینی دورن سازمانی ودرنهایت تعیین سطح متغیرهای هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی با کارآفرینی درون سازمانی در دانشگاه مورد مطالعه انجام گردید مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است . در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای (مراجعه به کتب، مقالات، کتابخانه ها و . . .) و روش میدانی (استفاده از پرسشنامه) می باشد.جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه کارکنان رسته های شغلی واعضای هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی تهران در سال 1391است که بر اساس مطالعات مقدماتی و بااستفاده از روش نمونه گیری طبقه ای براساس رسته شغلی تعداد213نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید . برای توصیف تجزیه وتحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی (گزارش میانگین،انحراف معیار ،جدول توزیع فراوانی و ترسیم نمودار )وبرای تحلیل آمار استنباطی از آزمونهای ناپارامتری کای دو، تحلیل همبستگی اسپیرمن، آزمون فریدمن و دوجمله ای استفاده شد نتایج حاصل از این پژوهش در سطح اطمینان 99%رابطه مثبت ومعنادار بین هوش هیجانی وابعاد آن و سرمایه اجتماعی وابعاد آن با کارآفرینی درون سازمانی به اثبات رسید .از میان ابعاد هوش هیجانی ، خود تنظیمی ، بیشترین تاثیر را بر کارآفرینی درون سازمانی داشته و در مراتب بعد خود آگاهی ،انگیزش، همدلی و سپس مهارتهای اجتماعی گزارش شد. مهمترین بعد سرمایه اجتماعی در رابطه با ابعاد سنجیده شده کارآفرینی درونی سازمانی (کانون کنترل ،موفقیت طلبی ،چالش طلبی ریسک پذیری ،تحمل ابهام وخلاقیت ) ، به ترتیب مشارکت ،مسئولیت اجتماعی ،پاسخگویی ،اعتماد وپایبندی اخلاقی بیشترین تاثیر رابرروی کارآفرینی درون سازمانی دارا بوده است.
فرشته مرادی علیرضا کلدی
مقدمه: بهبود کیفیت آموزش و افزایش موفقیت تحصیلی دانشجویان یکی از اهداف مهم هر دانشگاه است. از این رو تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطه بین متغیرهای پیش بینی کننده موفقیت تحصیلی صورت پذیرفت. روش: این مطالعه به روش توصیفی- همبستگی می باشد که جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه تشکیل دادند. مطالعه بر روی 132نفر که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای محاسبه گردید، انجام گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون های ناپارامتریک(یومن ویتنی و کروسکال والیس) و آزمون کای اسکوئر و t دو گروه مستقل و رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش که از بین متغیرهای پیش بین؛ متغیر سن، تعداد اعضای خانواده، روابط استاد-دانشجو، علاقه مندی به رشته تحصیلی، نگرش خانواده نسبت به تحصیل و شادکامی با موفقیت تحصیلی رابطه معنی داری را نشان دادند. نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک نشان داد که سه متغیر شادکامی، وضع تأهل و سال تحصیلی دانشجو پیش بینی کننده موفقیت تحصیلی اند. نتیجه گیری: نتیجه اینکه متغیرهای سن، شادکامی، وضع تأهل، روابط انسانی استاد-دانشجو، علاقه مند بودن به رشته تحصیلی، نگرش مثبت خانواده نسبت به تحصیل وتجربه ورود به دانشگاه می تواند در موفقیت تحصیلی دانشجویان موثر باشد بنابراین می توان با افزایش آگاهی دانشجویان نسبت به محیط تحصیلی جدید و ایجاد جو صمیمی در دانشگاهها همراه با فراهم کردن برنامه های شاد و مفرح پیشرفت تحصیلی را افزایش داد.
حمیده کبیران عین الدین علیرضا کلدی
زمینه: شیوه زندگی سالم منبعی ارزشمند برای کاهش شیوع و تاثیر مشکلات بهداشتی و ارتقای سلامت، تطابق با عوامل استرس زای زندگی و بهبود کیفیت زندگی است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت با کیفیت زندگی دانشجویان می باشد. روش: در مطالعه حاضر، 140 دانشجو با روش غیر تصادفی سهمیه ای انتخاب و با پرسشنامه sf36 و پرسشنامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها به وسیله نرم افزار spss و با آزمونهای آنالیز واریانس یکطرفه، همبستگی اسپیرمن، تی تست و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: بین سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و کیفیت زندگی دانشجویان رابطه معناداری وجود داشت. از میان شش بعد رفتارهای ارتقادهنده سلامت، مسئولیت پذیری در مقابل سلامت خود، بیشترین و مدیریت استرس کمترین امتیاز را دریافت کردند. از میان هشت بعد کیفیت زندگی، عملکرد جسمی بیشترین و محدودیت در ایفای نقش ناشی از وجود مشکلات جسمانی، کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. نتیجه گیری: متغیر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت پیش بینی کننده مناسبی برای کیفیت زندگی دانشجویان می باشد. کلید واژه ها: سبک زندگی، سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت، کیفیت زندگی، دانشجویان
زهره ترقی مهشید فروغان
مقدمه: یکی از مهم ترین چالش ها برای کنترل بستری شدن مجدد و بهبود پی آمدها در سالمندان دچار نارسایی قلبی، رفتارهای مراقبت از خود است. هدف از این مطالعه، توصیف رفتارهای مراقبت از خود در سالمندان دچار نارسایی قلبی و بررسی ارتباط بین رفتارهای مراقبت از خود با ویژگی های روانی- اجتماعی، ویژگی های مرتبط با سالمندی، ویژگی های بالینی و تجارب قبلی بود. روش: در این مطالعه ی مقطعی، 184 سالمند (60 سال?) بستری در 4 بیمارستان آموزشی مازندران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات از پرونده ی بیماران و نیز به وسیله ی مصاحبه گردآوری شد. رفتارهای مراقبت از خود به وسیله ی" ابزار اروپایی رفتارهای مراقبت از خود" سنجیده شد. روایی و پایایی آن تایید شد (0.097 = cvi0.74= ?). یافته ها : بیش ترین درصد رفتارهایی که مناسب نبودند (نمره ی بالای2) مربوط به خودگزارش دهی ورزش(96.2%)، دریافت واکسن انفلونزا(89.7%)، و پایش وزن روزانه(80.5%)بود. ارتباط معنی دار آماری بین رفتارهای مراقبت از خود و ویژگی های مرتبط با سن ](آسیب شناختی(0.001p<)، نگرش به سالمندی(0.001p<)، ابتلا به سایر بیماری ها(0.001p=)، نقایص بینایی(0.002p=)، مصرف داروهای متعدد(0.004p=)، نقایص شنوایی(0.012p=)، وضعیت عملکرد(0.015p=)[؛ ویژگی های بالینی](سطح سدیم سرم(0.001p<)، کسر تخلیه ی بطن چپ(0.002p=)، اختلال خواب(0.003p=)، و فشار خون سیستول(0.049p=)[؛ ویژگی های روانی - اجتماعی ](علایم افسردگی(0.001p<)، ادراک حمایت اجتماعی(0.001p<)، وضعیت زندگی(0.001p=)، درآمد(0.003p=)[؛ و تجارب قبلی](سابقه ی آموزش در مورد نارسایی قلبی(0.001p<)، رضایت از آموزش(0.001p<)، و رضایت از درمان(0.001p=)[ وجود داشت. بحث و نتیجه گیری: ارتباط معنی دار رفتارهای مراقبت از خود و این ویژگی ها، به طراحی برنامه های حفاظتی و پیشگیری کننده در سالمندان دچار نارسایی قلبی نیازدارد. کلید واژه ها: سالمندان، نارسایی قلبی، مراقبت از خود، رفتار بهداشتی
رضا افتخاریان شیما سام
مقدمه: یکی از چالشهایی که اغلب سالمندان با آن مواجهند برقراری ارتباط با افراد جدید و بزرگتر کردن دایره روابط اجتماعی خود می باشد. برقراری روابط اجتماعی و ایجاد و تقویت شبکه اجتماعی در سالمندان ممکن است منجر به ایجاد سرمایه اجتماعی شود. سرمایه اجتماعی یک مسئله چند بعدی است که ابعاد مختلفی از ساختار اجتماعی را در بر می گیرد. در این پژوهش بر آن بوده ایم که به تهیه نسخه فارسی پرسشنامه سرمایه اجتماعی اونیکس و بولن پرداخته و میزان روایی و پایایی نسخه فارسی این پرسشنامه را در سالمندان مورد ارزیابی قرار دهیم. روش بررسی: فرآیند ترجمه و معادل سازی بر اساس پروتکل پروژه بین المللی ابزار کیفیت زندگی (iqola) انجام شد. پس از بررسی روایی ظاهری و انجام آزمون مقدماتی، 75 نفر از والدین کودکان فلج مغزی 5- 12 ساله جهت بررسی روایی افتراقی آیتم ها و هم خوانی درونی نسخه فارسی پرسشنامه عوامل محیطی بیمارستان کریگ را تکمیل نمودند. به منظور تعیین پایایی در دفعات آزمون پس از 2 هفته 20 نفر از والدین کودکان فلج مغزی مجدداً این پرسشنامه را تکمیل نمودند. نتایج: یافته ها نشان داد که در 33 مورد (85/86%) ترجمه آسان بوده است. بیش از 86 درصد گزینه ها کیفیت ترجمه مطلوبی داشتند که با استفاده از پیشنهادات مترجمین تمام گزینه ها به مطلوبیت ترجمه رسیدند. در تحلیل عاملی که در این مطالعه بر روی سالمندان ایرانی انجام شد 7 عامل به شکل منسجم شناسایی شدند که تفاوتهای مشخصی با ساختاربندی اونیکس داشتند. ضریب همبستگی درون رده ای برای نمره خرده مقیاس ها و نمره کل بیش از 70/0 به دست آمد. هم خوانی درونی (ضریب آلفای کرونباخ) برای 36 سوال پرسشنامه 96/0 بوده است. نتیجه گیری: همانگونه که از نتایج بر می آید فرآیند ترجمه و معادل سازی پرسشنامه سرمایه اجتماعی از کیفیت مطلوب و قابل قبولی برخوردار بوده است. نسخه فارسی این پرسشنامه از روایی ظاهری، روایی افتراقی، پایایی در دفعات آزمون (نسبی و مطلق) و هم خوانی درونی در حد قابل قبولی در جامعه مورد نظر برخوردار است. بنابراین این پرسشنامه را می توان در تحقیقات به عنوان ابزار بررسی سرمایه اجتماعی سالمندان به کاربرد. واژه های کلیدی: سالمندی، سرمایه اجتماعی، روایی، پایایی، سلامت اجتماعی، افسردگی، سلامت عمومی
مهدی حدادی علیرضا کلدی
هدف از این پژوهش تعیین وضعیت سلامت عمومی زنان شاغل، مقایسه سلامت عمومی زنان شاغل باتوجه به رده شغلی آنها و بررسی ارتباط بین سلامت و رده شغلی به عنوان یک عامل اجتماعی اثرگذار بر سلامت می باشد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات توصیفی _ تحلیلی می باشد. روش مطالعه، روش مقطعی است. جامعه آماری این پژوهش از 1034 نفر زن شاغل تشکیل می شود. شیوه نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است و نمونه آماری این پژوهش را 160 زن شاغل درسازمان بهزیستی شهر تهران تشکیل می دهند. یافته های پژوهش نشان دادند که بین نمره سلامت عمومی و رده های شغلی به لحاظ آماری ارتباط معنی داری وجود دارد است (0/05< p)، با مقایسه ای که در بین 4 رده شغلی با نمره سلامت عمومی زنان بعمل آمد مشاهده شدکه در مجموع، وضعیت سلامت عمومی زنان شاغل در رده شغلی کارشناس نسبت به سایرین از وضع بهتری برخوردار است، در مقایسه دو به دو رده های شغلی، یافته ها نشان دادند که اختلاف معنی داری بین سلامت زنان شاغل در رده شغلی مدیران با زنان شاغل در رده شغلی کارشناسان وجود دارد( 0/016) p= و زنان در رده شغلی مدیر از سلامت کمتری نسبت به رده بعدی خود یعنی کارشناس برخوردار می باشند. طبق یافته های پژوهش می توان گفت که وضعیت سلامت عمومی زنان شاغل در سازمان بهزیستی شهر تهران در مجموع مناسب نمی باشد. بطوریکه (9/51 درصد) کمی بیش از نیمی از زنان مورد پژوهش (با میانگین نمره سلامت عمومی66/25 و انحراف معیار 035/13) از وضعیت سلامتِ خوبی برخوردار نمی باشند. در نهایت، بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رده های شغلی می توانند عاملی اثر گذار بر افزایش یا کاهش سلامت فرد شاغل به عنوان یک تعیین کننده اجتماعی سلامت، باشد