نام پژوهشگر: محمدجواد زاهدی
مهناز احدی جمال محمدی
طلاق یکی از مسائل اجتماعی قابل بحث در جامعه ما بوده که آمار آن روز به روز در حال افزایش است و بدین سبب مطالعه وقایع ازدواج و طلاق و بررسی کیفیات آن همواره از جنبه های مختلف، یکی از ابزارهای شناخت عمقی جوامع می باشد که دستیابی به آن می تواند قسمتی از فرهنگ و ساختار فرهنگی آن جامعه را روشن نماید. این تحقیق به دنبال آن بود تا علل طلاق را در بین زنان کمیته امداد امام خمینی (ره) در شهرستان سنندج تعیین کند و سوال اصلی این بود که چه عواملی باعث طلاق در بین زنان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) می گردد؟ در این تحقیق از دو رویکرد جامعه شناسی و روانشناسی استفاده گردید و در هریک از این رویکردها از تئوریهایی که به موضوع پژوهش مربوط بود استفاده شد. در تئوریهای جامعه شناسی از نظریه مبادله، نظریه توسعه خانواده، نظریه کارکرد گرایی و کارکرد گرایی ساختی، نظریه نظام ها، نظریه نقش ها و نظریه شبکه ای استفاده شد و در رویکرد روانشناسی از نظریه های روان پویایی و ارتباط، نظریه های رفتاری، نظریه های شناختی، نظریه های سیستمی و نظریه های بین نسلی بهره گرفته شد. روش پژوهش توصیفی بود و جامعه آماری تمامی زنانی بودند که از سال 1380 تا سال1386 از شوهران خود طلاق گرفته بودند. بر اساس آمار موجود این تعداد 200 نفر بوده که از بین آنها 130 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که بعد از تعیین روایی و پایایی آن در بین گروه نمونه توزیع گشت. در پایان با استفاده از نرم افزار spss، اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از آزمونهای آماری t گروه های مستقل، تحلیل واریانس یک راهه و همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که 66.1% از زنانی که اقدام به طلاق کرده بودند تحصیلات آنها در سطح راهنمایی و پایین تر بود، و 32.3% نیز در سطح دبیرستان و دیپلم بودند، و تنها 1.5% تحصیلات لیسانس داشتند؛ و از نظر اشتغال نیز 90% بیکار و تنها 10% شاغل بودند. از نظر میزان درآمد نیز 87.1% زیر 1.000.000ریال درآمد داشته، و از نظر سن ازدواج 74.2% درکمتر از 20 سالگی اقدام به ازدواج کرده بودند، و 60.9% از آنها در کمتر از 6 سال اول زندگی طلاق گرفته بودند. در خصوص تعداد فرزندان نیز 28.5% بدون فرزند و 55.4% از آنها نیز 1 تا 2 فرزند داشتند. و در پایان نیز در خصوص ارتباط عوامل موثر بر طلاق، نتایج نشان داد که بین وضعیت اشتغال در بین زنان و شوهران و طلاق رابطه ی معنی داری وجود ندارد. همچنین بین محل تولد زنان و مردان و طلاق رابطه معنی داری وجود ندارد. امّا بین تحصیلات زنان و مردان و طلاق رابطه معنی داری وجود دارد. و همچنین بین وضعیت اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی با طلاق رابطه معنی داری وجود دارد. در خصوص سن ازدواج و طلاق هم رابطه معنی داری وجود ندارد. و معلوم شد و در خصوص طول مدت ازدواج و طلاق رابطه معنی داری وجود ندارد ولی در خصوص سن ازدواج و طول مدت ازدواج رابطه معنی داری مشاهده شد. در پایان می توان به این نتیجه رسید که عوامل اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی بر طلاق تأثیرگذار بوده و در بسیاری از موارد عدم توجه به این موارد منجر به طلاق شده و مشکلات بعدی را برای زوجین بوجودآورده است.
محمدرسول مهرپرور پروانه دانش
در این تحقیق در جستجوی بررسی تاثیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی ومحل سکونت خانواده بر هویت جنسیتی در بین پسران جوان هستیم بررسی مفهوم هویت جنسیتی بر اساس طرحواره جنسی بم وبارویکردی سازه گرایانه چارچوب اصلی این تحقیق را شکل می دهد. از دیدگاه سازه گرایان ساخت اجتماعی وفرهنگی جامعه هویت جنسیتی افراد را شکل می دهد.پایگاه اقتصادی- اجتماعی نیز به عنوان یک ساخت،برسازنده هویت های جنسیتی متناسب با آن ساخت است.خانواده به عنوان عامل اصلی فرایند جامعه پذیری کودک تأثیر زیادی بر شکل گیری هویت جنسیتی فرد دارد.در این تحقیق از نظریه طرحواره جنسی بم برای تعیین هویت جنسیتی پاسخگویان استفاده شده است. نظریه طرحواره یک نوع رویکرد پردازش اطلاعات به نقش یابی جنسی است .این رویکرد ، تاکید دارد که فشارهای محیطی و شناختهای کودکان با هم به شکل گیری نقش جنسی کمک می کنند. سوال اصلی تحقیق عبارت بود از : آیا بین پایگاه اقتصادی-اجتماعی ومحل سکونت خانواده(شهر/روستا)با هویت جنسیتی رابطه وجود دارد؟وسوالهای فرعی تحقیق عبارت بودند از: 1-آیا بین پایگاه اجتماعی-اقتصادی(بالاتر/پایین تر) ومحل سکونت خانواده(شهر/روستا) با گرایش به نقش های جنسیتی، ارزش های مردانه و کلیشه های جنسیتی رابطه وجود دارد؟ 2- آیا بین گرایش به نقش های جنسیتی، ارزش های مردانه و کلیشه های جنسیتی با هویت جنسیتی رابطه وجود دارد؟3- آیا بین متغیرهای زمینه ای وگرایش به نقش های جنسیتی، ارزش های مردانه ،کلیشه های جنسیتی و هویت جنسیتی رابطه وجود دارد؟ جامعهی آماری این پژوهش شامل همه پسران سقزی است که در سال تحصیلی89- 1388 در دبیرستان تحصیل می کنند. با توجه به جامعهیآماری ، (3015نفر) ، نمونهای معادل 315نفر انتخاب شد نمونه گیری ما از نوع نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم است روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش روش پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات به صورت پرسشنامه کتبی حاوی 6بخش و 116 گویه است. متغیرهای زمینه ای این تحقیق شامل 1-سن2-پایه ی تحصیلی3-رشته تحصیلی4-حجم بدن5-شغل مادر6--تحصیلات مادر7-نوع مسکن8-معدل درسی9-رابطه با والدین10-استفاده از رسانه های نوین،متغیر مستقل شامل 1-پایگاه اقتصادی –اجتماعی خانواده 2-محل سکونت خانواده شهر/ روستاو متغیر وابسته شامل1- هویت جنسیتی، 2-ارزش های مردانه3-نقش های جنسیتی و4-کلیشه های جنسیتی است تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از برنامه spssانجام شد.نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین متغیرهای ذیل هویت جنسیتی(مردانه/زنانه)وپایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده رابطه معنی داری وجود دارد. با افزایش سطح پایگاهِ پاسخگویان ،هویت جنسیتی (مردانه /زنانه) در آنها کاهش می یابد .بین پایگاه اقتصادی-اجتماعی وگرایش به ارزش های مردانه رابطه معنی داری وجود دارد. با افزایش سطح پایگاه خانواده میزان گرایش به ارزش های مردانه در بین پاسخگویان کاهش می یابد. همچنین بین گرایش به ارزش های مردانه و کلیشه های جنسیتی با هویت جنسیتی رابطه مثبت ومعنی داری وجود دارد.یعنی با افزایش نمره هویت جنسیتی پاسخگویان،گرایش به ارزش های مردانه و کلیشه های جنسیتی نیز افزایش می یابد. بین هیچ کدام از متغیرهای زمینه ای با هویت جنسیتی پاسخگویان رابطهمعنی داری وجود نداشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که متغیر نگرش به ارزش های مردانه قوی ترین رابطه را با هویت جنسیتی دارد ومتغیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی بعد از آن با اعتماد کمتری در مرتبه دوم قرار می گیرد .
علی آقازاده محمدجواد زاهدی
چکیده یکی از مسائلی که امروزه در کانون توجه محافل مختلف قرار دارد ،حقوق شهروندی و چگونگی بهره مندی افراد جوامع مختلف از آن است که به شکلهای مختلف از سوی گروهها و انجمن های بین المللی و ملی مطرح، و خوراک محافل سیاسی و رسانه ای را شکل می دهد. شهروندی و حقوق شهروندی از مفاهیم جدید در ادبیات اجتماعی و سیاسی جامعه ها به حساب می آیند. این مفاهیم همراه با ظهور جامعه مدنی مطرح می شوندو وجود یکی مستلزم دیگری است. بنابراین تداوم حیات و پیشرفت جامعه تنها در سایه وجود شهروندان فعال، مشارکت جو، آگاه، و در یک جمله، انسان هایی عامل ممکن است.بنابراین، این پژوهش یکی از محدود مطالعاتی است که با استفاده از روش و بینش جامعه شناختی سعی در شناخت یکی از جدیدترین ابعاد فرهنگی اجتماعی جامعه کردستان داشته و سعی دارد ادبیات مطالعات کردی را از حوزه صرف سیاسی- قومی به سطح فرهنگی و اجتماعی سوق دهد، به علاوه تاکنون مطالعه ای با این عنوان در شهرستان سردشت صورت نگرفته است. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی جامعه شناختی آگاهی از حقوق شهروندی در شهرستان سردشت است. روش تحقیق توصیفی – پیمایشی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شهروندان شهر سردشت که 50453 نفر می باشد، است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 381 نفر محاسبه و روش نمونه گیری از نوع خوشه ای است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته حقوق شهروندی استفاده شد. در ارتباط با روائی ابزار سنجش به نظرات متخصصین اکتفا شده و اعتبار پرسشنامه 732/0 از طریق آزمون آلفای کرانباخ بدست آمد. فرضیه های پژوهش بکمک t تک نمونه ای، t مستقل، همبستگی پیرسون و آنالیز واریانس یکطرفه آزمون شدند و نتایج آزمونهای آماری نشان داد که: 1) مردم ساکن شهر سردشت آگاهی ضعیفی از حقوق شهروندی خود ندارند. 2) بین جنسیت و آگاهی از حقوق شهروندی در این شهر رابطه وجود ندارد. 3) بین میزان سواد و آگاهی از حقوق شهروندی در این شهر رابطه معنی داری وجود دارد. 4) بین نوع شغل و آگاهی از حقوق شهروندی در این شهر رابطه معنی داری وجود دارد. 5) بین میزان درآمد و آگاهی از حقوق شهروندی در این شهر رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد. 6)بین خاستگاه طبقاتی وآگاهی از حقوق شهروندی در این شهر رابطه وجود ندارد.
علی نوروزی محمدجواد زاهدی
در میان فرم های ادبی رمان همزاد دوران مدرن و دیگر مفاهیم همزاد آن از قبیل دموکراسی است. رمان بیشترین اهمیت را به موقعیت فرد در اجتماع می دهد. مرزهای رمان بر خلاف دیگر فرم های ادبی مثل حماسه و شعر غنایی مشخص و پیدا نیست. رمان هنوز در حال رشد است و همین مطالعه آن را دشوار می کند. برای پدید آوردن اثری متعلق به حوزه جامعه شناسی ادبیات باید شریطی را مراعات نمود که از آن دسته است عدم تقلیل متن به چیزی غیر از خودش. دموکراسی در کنار سرمایه اجتماعی و توانمند سازی از سه فرآیند شالوده ای و بنیادینی است که برای پیشگیری از عواقب ناهنجار و آسیب شناختی فرآیند توسعه نقش آفرینی می کنند. دموکراسی را می توان به اشکال مختلف لیبرال، تک حزبی و مشارکتی ملاحظه کرد اما مهمترین شاخص های دموکراسی دو دسته مس شوند: شاخص های حداقلی و شاخص های حداکثری. نخستین شاخص ها دلالت بر مفاهیمی سیاسی مثل انتخابات آزاد دارند و دومین شاخص ها دلالت بر آرمان اجتماعی عدالت و برابری. در روش تحلیل محتوای کیفی که ئر این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است متن به اعدا و بخش های کمی تقسیم نمی شود بلکه آن چه باید کدگذاری یا تحلیل شود به شیوه ای ذهنی و انسانگرایانه کاویده می شود. مقوله ها به همین شکل تدوین یافته است. در این روش متن پدیده ای باز و مستقل است که به روی فهم و تفسیر گشوده است و انتظار خلق و برکشیدن معنا را می کشد. پس از تحلیل و بررسی چهار رمان تنگسیر ، شازده احتجاب، سووشون و همسایه ها به همین روش هرکدام از رمان ها را به مقوله های ذهنی تقسیم بندی کردیم و با استفاده از تکنیک توضیح و تفسیر به بررسی بازنمایی مفهوم دموکراسی در آن ها پرداختیم. رمان ها نسبت به بازنمایی شاخص های حداقلی و حداکثری دموکراسی وضعیت متفاوتی داشتند. هر چه از آغاز دهه چهل خورشیدی به سمت پایانش و انقلاب در سال پنجاه و هفت نزدیک می شویم حرکتی تدریجی از سمت بازنمایی شاخص های دمکراسی حداقلی به سمت شاخص های حداکثری آن قابل مشاهده می شود. جامعه با افزایش مطالبات مواجه می شود و بازنمایی این موضوع در متن رمان های این دوره قابل مشاهده است. این پژوهش می تواند به دیگر دوره های تاریخی رمان فارسی متصل شود و در هر کدام از آن دوره ها مفهومی خاص بررسی و پژوهیده شود.
فهیمه معارف وند ابراهیم توفیق
در این پژوهش برآنیم تا دریابیم فرد مهاجری که با هویت قومی مشخص و تعریف شدهای چون قومیّت کرد، به شهر کرج مهاجرت مینماید، در مواجهه با ساختارها و مناسبات حاکم بر محیط اجتماعی جدید، چگونه عمل مینماید و فرآیند سازگار شدن وی با عناصر زیستی این محیط، چگونه رخ میدهد. از آنجا که هویت قومی دارای ابعاد متنوع و گوناگونی است و زندگی در شهر به طرق مختلف میتواند این ابعاد را تحت تأثیر قرار دهد، لذا در مورد هر یک از ابعاد موردنظر این تحقیق (بعد اجتماعی، بعد زبانی، بعد فرهنگی، بعد جغرافیایی، بعد تاریخی و بعد سیاسی) بررسی مستقلی به عمل آمد تا اثرات مهاجرت و شهرنشینی بر هویت قومی مهاجران کرد، مورد توجه قرار گیرد. روششناسی پژوهش حاضر، کیفی است و از روش مصاحبهی نیمهساختیافته، جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائهی نظریه نهایی، از روش نظریه مبنایی استفاده شده است. پس از انجام عملیات کدگذاری آزاد و کدگذاری محوریِ دادههای میدانی، و کشف مقولهی محوری برای هریک از ابعاد فوقالذکر، پارادایم (مدل الگویی) تحقیق پیریزی شد. سپس در سومین مرحلهی کدگذاری، کدگذاری گزینشی، "مقوله هسته نهایی" تحقیق استخراج شد، که عبارتست از: هویت تلفیقی. این مقوله، پاسخ نهایی به سوال اصلی پژوهش یعنی تأثیر زندگی شهری و شهرنشینی بر هویت قومی مهاجران کرد، میباشد.
حانیه مددی حمید عباداللهی چنذانق
چکیده: در این پژوهش، به بررسی میزان رشد هویت باز اندیشانه دختران جوان و عوامل مرتبط با آن مورد بررسی قرار گرفته است، که ضمن بررسی و سنجش متغیرهای مستقل، به بررسی تأثیر این متغیرها بر روی متغیر وابسته ی تحقیق (هویت بازاندیشانه) قبل و بعد از ورود به دانشگاه پرداخته ایم. متغیرهای مستقل تحقیق شامل؛ شغل، منابع اقتصادی و فرهنگی، میزان استفاده از رسانه ها، دینداری و ساختار قدرت در خانواده هستند که از تئوری های صاحبنظرانی چون جنکینز، گیدنز و کاستلز استخراج شده اند. این تحقیق به روش پیمایش و با استفاده از تکنیک پرسشنامه به اجرا درآمده است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دختر شاغل به تحصیل در دانشکده ی علوم اجتماعی و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 89-1388 می باشد.برای برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و تعداد نمونه بدست آمده 383 نفر می باشد. طبق نتایج حاصل از بررسی رابطه ی میان هر یک از متغیرهای مستقل و متغیر وابسته به صورت جداگانه و در 2 مقطع قبل و بعد از ورود به دانشگاه و نیز نتایج تحلیل رگرسیونی، رابطه ی میان میزان استفاده از رسانه ها، منابع فرهنگی، منابع اقتصادی قبل از ورود به دانشگاه و رشد هویت بازاندیشانه معنادار،و جهت رابطه مثبت می باشد. فرضیه ی وجود رابطه میان میزان دینداری و رشد هویت بازاندیشانه نیز تأیید گردید ولی جهت رابطه منفی می باشد، فرضیه وجود رابطه میان الگوهای تصمیم گیری و الگوهای تقسیم کار خانگی با رشد میزان هویت بازاندیشانه نیز تأیید شده است. نگاهی اجمالی به یافته های تحقیق بیانگر این است که میانگین نمره هویت بازاندیشانه زنان بعد از ورود به دانشگاه به میزان نزدیک به 7 نمره از میانگین آن قبل از دانشگاه بالاتر رفته است و تمامی متغیرهای مستقل تحقیق به استثنای تأثیر منابع اقتصادی بعد از ورود به دانشگاه رابطه ی معناداری با رشد هویت بازاندیشانه در میان دختران دانشجو داشته اند. واژگان کلیدی : هویت ، بازاندیشی ، هویت بازاندیشانه، زیست جهان
سید مهدی فرهمند نزاد رضا فاضل
در این پژوهش باالگو گیری از ماکس وبر مفاهیم اقتصادی ،اجتماعی،سیاسی دو مذهب مانند زهد این دنیایی،نگاه به رستگاری،ربا،ثروت اندوزی،فرد کرایی،دنیا گرایی،ملی گرایی،تلاش منجر به موفقیت و مفاهیمی از این دست را در برابر هم قرار داده و با طرح جداول و مقایسه این مفاهیم به این نتیجه رسیدیم که این مفاهیم در دو مذهب مقایرندو نمیتوان با توسل به مفاهیم شیعی به اصولی مانند فرد گرایی،دنیاگرایی،تلاش منجر به موفقیت و ...رسید.
مجید امیری عبدالعلی لهسایی زاده
در شرایطی که به طور گسترده از پیامدهای جریان مدرنیته و فرایند جهانی شدن در دنیای امروز سخن گفته می شود، مطالعه پیرامون سبک زندگی و عوامل موثر بر آن، چشم انداز مناسبی را برای مشاهده و درک دگرگونی های حوزه های مختلف حیات اجتماعی انسان در دسترس قرارمی دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت دین داری جوانان و ارتباط آن با مولفه های سبک زندگی آنان، تلاشی است که در این راستا صورت گرفته است. پرسش اساسی این تحقیق پیمایشی، این است که درمیان جوانان، رابطه ی بین هرکدام از ابعاد دین داری و سبک زندگی چگونه است؟ ابتدا مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق در این زمینه بررسی شد و سپس پرسشنامه ا ی که با توجه به سوالات تحقیق طراحی شده بود، درمیان 263 نفراز دانش آموزان سال سوم دبیرستان و پیش-دانشگاهی شهر زرقان فارس که به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ی انتخاب شدند، توزیع و تکمیل گردید. براساس یافته-ها، تنوع قابل توجهی در وضعیت دین داری این دسته از جوانان وجود دارد و از میان پنج بعد دین داری سنجیده شده، بین هر کدام از سه بعد اعتقادی، شرعی و اخلاقی دین داری افرادنمونه و سبک زندگی آنان رابطه وجود دارد اما بین هریک از دو بعد مناسکی و تجربی افرادنمونه و سبک زندگی آنان، رابطه ی معنادار وجودندارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که اگرچه دین در شرایط کنونی هنوز در جامعه ی ما نفوذ دارد اما بازاندیشی مختص زندگی اجتماعی مدرن، زمینه های انفعال یا هم زیستی دین و سنت را با مدرنیته و جهانی شدن، فراهم نموده است. و عناصر جهان-محلی شدن تا اندازه ای در سبک زندگی جوانان، مشهود است.
عادل ابراهیمی لویه محمدجواد زاهدی
با وجود بیش از نیم قرن برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران و صرف حجم عظیم منابع انسانی، مالی و طبیعی و به رغم آنکه پیشرفت های مهمی در برخورداری از مواهب توسعه نسبت به گذشته ایجاد شده و اقدامات موثری صورت گرفته اما شکاف و فاصله تاریخی آن همچنان قابل مشاهده است. در این رساله پرسش کلیدی تحلیل جامعه شناختی برنامه های توسعه روستایی، مبتنی بر دو بعد عاملیتی و ساختاری، معطوف به چالش های معرفتی کنشگران در نقش برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان و چالش های ساختاری نظام برنامه ریزی توسعه روستایی ایران بعد از انقلاب است. از این رو لازم است نظام برنامه ریزی توسعه روستایی ایران بعد از انقلاب از دو بعد اساسی جامعه شناسی یعنی عاملیت و ساختار مورد تحلیل قرار گیرند. این تحلیل مبتنی بر فهم ابعاد نظری و عملی نظام برنامه ریزی توسعه روستایی می باشد. در این رساله سئوال های تحقیق عبارتند از: 1- در بعد ساختاری، نظام برنامه ریزی توسعه روستایی ایران با چه چالش هایی مواجه اند؟ 2- در بعد عاملیتی نظام برنامه ریزی توسعه روستایی ایران با چه چالش هایی مواجه اند؟ 3- آیا رویکردها و دیدگاههای برنامه ریزان و سیاستگذاران توسعه روستایی با نیازهای جامعه روستایی ایران انطباق دارد؟ 4- دلایل وجود چالش های ساختاری نظام برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران بعد از انقلاب کدامند؟ چارچوب نظری تحقیق بر اساس سه مولفه نظریه برنامه ریزی، مطالعات توسعه و تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه روستایی ایران تدوین شده است. جامعه آماری تحقیق، از یک طرف اسناد و مدارک مربوط به برنامه های توسعه روستایی و از طرف دیگر خبرگان و آگاهان اجتماعی برنامه ریزی و توسعه روستایی است که با استفاده از تکنیک دلفی در روش تحقیق کیفی و در چندین مرحله اطلاعات لازم جمع آوری شده است. بعد از تحلیل محتوای برنامه های توسعه روستایی بعد از انقلاب و انجام مصاحبه های عمیق و تکمیل پرسشنامه ها از طرف صاحب نظران و کارشناسان توسعه روستایی و جمع آوری داده های لازم، داده ها در سطح کیفی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج یافته ها نشان می دهند تحول اندیشه ای برنامه ریزی و توسعه ای همراه با تغییر و تحولات جهان امروز و جامعه روستایی ایران نبوده و نظام برنامه ریزی توسعه روستایی کشور را از دو بعد عاملیتی (کنشگران برنامه ریزی) و ساختاری(نظام اجتماعی) با چالش مواجه کرده است و ادامه چنین روندی همچون گذشته، آینده جامعه روستایی کشور را نیز از نظر توسعه ای با مشکل مواجه خواهد ساخت.
امیر مجیدی یعقوب احمدی
با توجه به توسعه دانشگاه کردستان و پیام نور مرکز سنندج و پذیرش دانشجو در رشته های جدید و تصویب رشته های جدید در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری آینده شغلی از دیدگاه دانشجویان مبهم است. ابهام در وضعیت آینده شغلی افراد تحصیل کرده و یا در حال تحصیل، تیره و تاریک بودن آینده جامعه موازی با آینده شغلی، هدفمند نبودن زندگی دانشگاهی از عوامل تشدید کننده ای است که جریان بیگانگی اجتماعی و علی الخصوص گسترش ایده بی معنایی و پوچی را در بین افراد دو چندان کرده و بسترهای بی تفاوتی را فراهم کرده است. لازم به ذکر است در صورتی که تمایلات ابراز شده توسط دانشجویان دانشگاه کردستان و پیام نور سنندج در رابطه با موارد فوق در سطح نامطلوبی باشد این امکان وجود دارد که همین افراد بعد از ناتوانی ، هنجارسازی مطابق با نظر خود و به دنبال آن پوچ گرایی و بی معناشدن تمام چیزها در مسیری گام بردارد که از خود نیز زده شده و به انزوای اجتماعی روی آورد. به همین دلیل این پژوهش به بررسی بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با بی تفاوتی اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه کردستان و پیام نور مرکز سنندج در سال1390 پرداخته است . جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه کردستان (7500نفر) و دانشگاه پیام نور مرکز سنندج(7110 نفر) تشکیل داده اند، 374 نفر بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای متناسب به عنوان نمونه آماری تعیین شدند،و در نهایت 374 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت؛ پژوهش به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شده است. در مبانی نظری این پژوهش به بحث در مورد مبانی نظری بیگانگی اجتماعی، اعتماد اجتماعی، اثربخشی اجتماعی و رضایت اجتماعی مرتبط با بی تفاوتی پرداخته شده است و سپس در پایان مدل نظری پژوهش طراحی گردیده است. ابزار گردآوری اطلاعات دو پرسشنامه محقق ساخته بوده که بعد از برآورد اعتبار و پایایی ( از طریق تحلیل عامل) در بین پاسخگویان توزیع گردید . بعد از تکمیل پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار spss20 و ضرایب آماری متناسب با نوع متغیرها ( آزمون ها ی ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام) محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون فرضیات بیانگر این است که بین متغیر بیگانگی اجتماعی و میزان بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان رابطه معنادار و مستقیم و بین متغیرهای اثربخشی اجتماعی، اعتماد اجتماعی و رضایت اجتماعی و میزان بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد. میزان بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان پسر بیشتر از دانشجویان دختر است. بین سن دانشجویان و میزان بی?تفاوتی اجتماعی دانشجویان رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین میزان بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان با توجه به وضعیت تأهل، محل سکونت، دانشگاه محل تحصیل، قومیت و وضعیت شغلی آن ها تفاوتی ندارد. نتیجه تحلیل رگرسیونی بیانگر این است که متغیرهای بیگانگی اجتماعی، اثربخشی اجتماعی، اعتماد اجتماعی ، به طور خالص 0.42درصد از واریانس بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان دانشگاه های مورد مطالعه در معادله را تبیین می کنند، در این مدل مهم ترین عاملی که تأثیر آن تعیین کننده تر از سایر عامل هاست، متغیر بیگانگی اجتماعی می باشد، این عامل به میزان 0.44 درصد از تغییرات متغیر وابسته را مورد تبیین قرار می دهد و متغیرهای اعتماد اجتماعی و اثر بخشی اجتماعی نیز به ترتیب 0.188- و 0.186- درصد از تغییرات در بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان را به صورت معکوس مورد تبیین قرار می دهند.
رضا سیف محمدجواد زاهدی
چکیده تحقیق تحقیق حاضر به بررسی میزان بازنمایی کتاب های درسی علوم اجتماعی مقاطع راهنمایی تحصیلی و متوسطه در سال 90-1389 می پردازد. سوالات تحقیق متناظر با فرضیات می باشند بطوریکه 21 سوال تحقیق بر اساس استراتژی استقرایی با توجه به عناصر روستایی و عشایری از منابع مونوگرافی تهیه شده و سوالات 22 تا 25 در نتیجه استراتژی پس کاوی تنظیم شده است که در فصل روش تحقیق توضیح داده ایم. جامعه ی آماری تمامی عناوین درسی، زیر عنوان تاریخ، جغرافیا و اجتماعی است که در قسمت جامعه ی آماری روش تحقیق و تعریف مفاهیم آمده است. تحقیق حاضر ازنظر روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. تحقیقات کتابخانه ای را معادل استفاده از اسناد ومدارک می-دانند و آن را اعم ازتمام موارد موجود، از سرشماری ها تا مدارک رسمی ادارات دانسته اند. بنابراین کتاب های درسی، اسنادی هستند که اطلاعات خود را از آن ها گردآوری کرده-ایم. مبانی نظری و چارچوب مفهومی این تحقیق براساس نظریه ی بازنمایی استوارت هال و گفتمان میشل فوکو است. البته فرضیه های 24 و 25 را براساس نظریه first-last چمبرز و نظریه امنیت وجودی گیدنز در دوران مدرن تنظیم و باتوجه به میزان بازنمایی روستایی و عشایری، در کتاب های درسی به آزمون گذاشته ایم. کار تحلیل این تحقیق از نوع تحلیل محتوای کیفی است. با توجه به توضیحاتی که در فصل روش تحقیق آمده و نمونه ای از تحلیل محتوای کیفی در ضمیمه، مضمون (theme) را زندگی روستایی و عشایری، مقوله ها را فرضیات 1 تا 22 و زیرمقوله ها را سه نوع بازنمایی (ملموس،انتزاعی و کلیشه-ای) زندگی های روستایی و عشایری در کتاب های درسی درنظر گرفته ایم و با توجه به متن کتاب ها، موارد لازم را در زیرمقوله ها کدگذاری کرده ایم در پایان باید گفت 11 بازنمایی ملموس یا عینی، 9 بازنمایی انتزاعی یا تئوریک و 14 بازنمایی کلیشه ای یا حاشیه ای از زندگی روستایی وعشایری در کتاب های درسیِ هدف وجود دارد. در واقع بازنمایی زندگی روستایی و عشایری از نوع واقعی نیست بنابراین فرضیه اصلی تأیید و پاسخ سوال اصلی تحقیق منفی است. باید اذعان کرد که کتاب های درسیِ مورد مطالعه نه از بعد فنی و نه از بعد توصیفی برنامه ای برای بازنمایی زندگی روستایی و عشایری ندارند.
سیده معصومه حسینی ملیحه شیانی
تحقیق حاضر به مطالعه و بررسی "تأثیر استفاده از اینترنت بر آگاهی از تعهدات شهروندی" در بین دانشجویان دانشگاه تهران پرداخته است.این مطالعه از این حیث اهمیت دارد که باوجود آنکه تعهدات شهروندی را معمولاً یکی از شاخص های پویای شهروندی در جوامع جدید می دانند اما با گسترش اینترنت، تأثیر آن بر آگاهی از تعهدات شهروندی موردمطالعه جدی قرار نگرفته است.از نگاه دیگر،اینترنت بر آگاهی و دانش کاربران آن تأثیرگذار است. اما اینکه چه مقدار از این آگاهی مربوط به تعهدات شهروندی می باشد، سوالی است که این تحقیق در پی پاسخ به آن است. نمون? تحقیق شامل 353 نفر از 5 دانشکده علوم اجتماعی، اقتصاد، فنی، تربیت بدنی و زبان و ادبیات خارجی دانشگاه تهران می-باشد که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شده است. از آنجا که حجم دانشجویان دانشکده ها متفاوت بوده است، برای انتخاب نمون? تحقیق از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی استفاده شده است. روش تحقیق، روش پیمایشی است، همچنین از روش اسنادی به منظور استخراج نظریه های مرتبط با موضوع و مرور تحقیق های انجام شده نیز بهره گرفته شده است. پس از تکمیل پرسشنامه ها و تجزیه و تحلیل یافته ها نتایج ذیل حاصل گردید: به طورکلی آگاهی از تعهدات شهروندی 55درصد از دانشجویان دانشگاه تهران یعنی اکثریت آنها درحدمتوسط است. بیشترین میزان آگاهی از تعهدات شهروندی، آگاهی از تعهدات اجتماعی و بعد آگاهی از تعهدات سیاسی بوده است و آگاهی از تعهدات قانونی و مشارکتی در رتبه های بعدی قرار دارند. در مورد تأثیر استفاده از اینترنت(نوع و میزان آن) بر هرکدام از ابعاد تعهدات شهروندی (تعهدات سیاسی، قانونی، اجتماعی و مشارکتی) باید گفت؛ استفاده از اینترنت بر همه ابعاد آگاهی از تعهدات شهروندی تأثیر معنی داری دارد. درواقع استفاده از اینترنت 13.2? آگاهی از تعهدات سیاسی، 15.7? آگاهی از تعهدات قانونی، 9? آگاهی از تعهدات اجتماعی و 15.6? آگاهی از تعهدات مشارکتی را تبیین می کند. همچنین در مورد فرضیه اصلی تحقیق، یعنی تأثیر استفاده از اینترنت بر آگاهی از تعهدات شهروندی دانشجویان بایدگفت؛ ابعاد استفاده از اینترنت 19.8 درصد از تغییرات آگاهی از تعهدات شهروندی دانشجویان را تبیین می کند و 80 درصد مابقی این تغییرات تحت تأثیر متغیرهای خارج از مدل می باشد. علاوه برآن برطبق نتایج،آگاهی از تعهدات شهروندی بین دانشجویان دختر و پسر متفاوت است.آگاهی از تعهدات شهروندی دانشجویان در دو مقطع لیسانس و فوق لیسانس، بین ترم های تحصیلی مختلف، دربین دانشجویان تهرانی و شهرستانی، در میان پایگاه اجتماعی و اقتصادی مختلف، در میان افرادی که به میزان متفاوتی درهفته از اینترنت استفاده می کنند،تفاوت معنی داری نداشته و این فرضیه ها تأیید نشدند. سن بر آگاهی دانشجویان از تعهدات شهروندی تأثیرگذار است اما سطح تحصیلات پدرو مادر، درآمد ماهیانه خانواده و تعداد افراد خانواده بر آگاهی دانشجویان از تعهدات شهروندی تأثیری ندارد.آگاهی از تعهدات-شهروندی دانشجویان در میان دانشکده های زبان وادبیات خارجی، تربیت بدنی، اقتصاد، فنی و علوم اجتماعی دانشگاه تهران متفاوت است و این تفاوت در بین دانشکده های زبان وادبیات خارجی با تربیت بدنی و دانشکده فنی معنی دار است.
احسان خوشرویی محمدجواد زاهدی
چکیده : پژوهش پیش رو مبتنی بر دیدگاه جامعه شناختی با رهیافت کارکردگرایی ساختاری در مقابل رهیافت دترمینیستی است . در رهیافت کارکردگرایی ساختاری عناصر متشکله یک سیستم در ارتباط با هم بوده و دستیابی به غایات سیستم جز در پرتو انسجام ، هماهنگی و همکاری اجزا میسر نخواهد بود درحالیکه رویکرد دترمینیستی نهابتا وضعیتی محتوم حتی بدون کارکردهای ویژه اجزا یا همسویی و تعادل میان آنها محقق خواهد شد .این تحقیق به بررسی عوامل اقتصادی و اجتماعی موثر بر ارزش های زمینه ساز توسعه می پردازد . هرچند اهمیت مقوله نظام های ارزش و ارزش های زمینه ساز توسعه و نقش خاص آن در موجودیت و هویت جامعه از دهه 1990 به بعد د مورد توجه طراحان و سیاستگذاران توسعه قرار گرفت لیکن جوانی جمعیت در ایران و نیز اثر گذاری فرایند توسعه جهت برون رفت از وضعیت فعلی اهمیت تحقیق را صد چندان می کند . در این تحقیق که عوامل اقتصادی و اجتماعی به عنوان متغیر مستقل شناخته می شوند با مولفه هایی همچون : جنس ، سن ، شغل ، درآمد ، تحصیلات ، وضعیت تأهل ، شیوه جامعه پذیری مشارکتی در خانواده ، میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی ، عضویت در انجمن های داوطلبانه ، رضایتمندی سیاسی ، احساس امنیت فردی ، اعتماد متقابل در روابط با دیگر اشخاص و عام گرایی در نظر گرفته شده اند تا تأثیر آنها بر متغیرهای وابسته و ارزش های زمینه ساز توسعه که با ارزشهای عام و فراگیری چون احساس همدلی ، نوپذیری ، قانون گرایی ، آینده نگری ، داشتن آرزوهای دور و دراز ،علم گرایی ، کار و کوشش ، دنیاگرایی ، استقلال شخصی ، عدم اعتقاد به تقدیرگرایی و وقت شناسی مشخص شده اند مورد بررسی قرار گیرد . روش مورد استفاده در این پژوهش "پیمایش" است و ابزار اساسی برای گردآوری اطلاعات استفاده از پرسشنامه بسته می باشد .جامعه آماری این پژوهش ، جوانان شهر دزفول ( اعم از پسر یا دختر ) هستند و با توجه به تعاریفی که از دوران جوانی ارائه شده افراد بین 29-14 را در بر میگیرد . این جمعیت طبق سرشماری سال 1390 بالغ بر 280948 نفر می باشند که برای انتخاب حجم نمونه از جدول لین استفاده شده است که در سطح اطمینان 95% و خطای 5% نمونه گیری به مرز 888 نفر رسیدند . جهت انتخاب افراد نمونه نیز از روش نمونه گیری احتمالی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است . نتایج تحقیق نشان می دهد شیوه جامعه پذیری مشارکتی در خانواده ، احساس امنیت فردی ، عام گرایی ، اعتماد متقابل در روابط شخصی با دیگران و میزان مشارکت در انجمن های ارادی بیشترین تاثیر را در تبیین واریانس متغیر وابسته داشته در حالیکه میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی و رضایتمندی سیاسی بطور مستقل نتوانسته اند تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند . واژگان کلیدی : عوامل اقتصادی و اجتماعی – ارزش های زمینه ساز توسعه
زهرا ضیغمی نعمت الله فاضلی
چکیده تحقیق حاضر به بررسی عوامل اجتماعی موثر در بروز و شکل گیری رابطه ی ناب در میان دختران و پسران جوان با تأکید بر مفهوم رابطه ی ناب آنتونی گیدنز پرداخته و در آن به سوالاتی در مورد انگیزه ی جوانان از دوستی با جنس مخالف، دیدگاه جوانان به این روابط و هم چنین کنش های رفتاری موجود در این زمینه پاسخ داده شده است. روش شناسی این پژوهش، کیفی است و از روش مردم نگاری برای اجرای عملیات تحقیق استفاده شده است. داده های پژوهش با استفاده از روش های مشاهده و تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری شده است. بر اساس روش نمونه گیری کیفی- هدفمند و نیز معیار اشباع نظری با 21 نفر از دختران و پسران 20 تا 30 ساله که دوستی با جنس مخالف را به طور متعدد تجربه کرده اند مصاحبه شد. داده های تحقیق از طریق روش تحلیل موضوعی یا تماتیک بررسی و ارائه شده است. یافته های به دست آمده شامل پنج مقوله ی عمده بدین شرح است: انگیزه، رابطه ی ناب، کنش های عاطفی، لذت جنسی و نگرش افراد و والدینشان نسبت به دوستی. در نهایت با توجه به شناخت شیوه های متفاوت روابط دختر و پسر، می توان«چهار دسته» رابطه را از یکدیگر تفکیک کرد: «روابط مبتنی بر عشق سیال»، «روابط خودمانی»، «روابط توام با کشمکش» و «روابط مصلحتی». ویژگی روابط نوع اول: «تنوع بیشتر»، «تعهد کمتر» و«آزادی بیشتر» است. در این نوع از رابطه افراد ابراز رضایت می کنند. هسته ی اصلی روابط نوع دوم، پیوند«صمیمیت» فرد با شریک خویش است. در این نوع از روابط نیز افراد ابراز رضایت مندی می کنند. «ناپایداری رابطه» عنصر کلیدی روابط نوع سوم است و وجه مشترک این دسته از سوژه ها«نارضایتی عاطفی» است. وجه مشترک روابط نوع چهارم، «نارضایتی عاطفی» و مشخصه ی بارز بیشتر این سوژه ها رابطه های اجتماعی بسیار با جنس مخالف است و در نهایت رابطه ی نوع«2» بیش از رابطه نوع«1، 3و 4» به آنچه گیدنز «رابطه ی ناب» می نامد، نزدیک است. در این رابطه«صمیمیت و تعهد عاطفی» به عنوان استراتژی های مهم برای تداوم رابطه وجود دارد و همین امر امکان« افشای متقابل» را فراهم می-کند. براساس یافته ها مواردی چون تعهد، صمیمیت، رضایت عاطفی و مدیریت روابط از جمله مهم ترین عوامل شکل گیری رابطه ی ناب هستند. واژگان کلیدی: دوستی دختر و پسر، رابطه ی ناب، تعهد، صمیمیت، اعتماد، رضایت عاطفی و کنش های عاطفی.
مهین شیخ انصاری حمید عبداللهیان
مساله این مطالعه ارزیابی تاثیر کاربری در فیسبوک بر روند مدرنیزه و دموکراتیزه شدن روابط اجتماعی کاربران جوان تهرانی فیسبوک است. روش جمع آوری این تحقیق ترکیبی است و از چهار روش 1- مشاهده مشارکتی و مستقیم 2- مصاحبه آنلاین 3- پیمایش 4- گروههای متمرکز برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. در روش پیمایش از دو میدان تحقیق متفاوت (آنلاین و آفلاین) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق در روش پیمایش دانش آموزان ساکن تهران که کاربر اینترنت هستند، در نظر گرفته شد. حجم نمونه نهایی روش پیمایش در مجموع بالغ بر 1632 نفر شد. نتایج روش پیمایش نشان می دهد که میانگین سرمایه اجتماعی پیوند بخش، پیوند مدار و نگهدارنده و مدارای اجتماعی و اخلاقی کاربران فیسبوک بیشتر از کسانی است که عضو فیسبوک نیستند. همچنین بین افزایش شدت استفاده از فیسبوک و سرمایه اجتماعی پیوند بخش و سرمایه اجتماعی نگهدارنده و مدارای اجتماعی و اخلاقی کاربران فیسبوک در سطح 05/0 همبستگی مثبت وجود دارد. به عبارتی کاربری در فیسبوک سرمایه اجتماعی پیوند بخش، مدارای اجتماعی و اخلاقی و نسبی گرایی را افزایش می دهد و به روند مدرنیزه شدن روابط در جامعه کمک می کند. همچنین نتایج مشاهده مشارکتی و مستقیم نشان می دهند که پایه کنش مفاهمه ای – ارتباطی در فضای مجازی فیسبوک در بین کاربران ایرانی فراهم است و کاربری در فیسبوک سبب نهادینه شدن اخلاق گفت و گو، خود افشایی، نظم اطلاعاتی باز و باز اندیشی رویدادهای تاریخی، مسائل اجتماعی و سیاسی بین کاربران ایرانی می شود که تمامی این موارد باعث مدرنیزه شدن روابط کاربران فیسبوک می شوند. دستاوردهای این تحقیق به این واقعیت مربوطند که محیط آنلاین ضرورتاً به فروپاشی روابط اجتماعی منتهی نمی شود و فیسبوک پیوندهایی ضعیف را که در اثر زندگی شهری تضعیف شده اند، تقویت می کند و باعث انسجام، مدرنیزه و دموکراتیزه تر شدن جامعه می شود. فیسبوک از افول سرمایه اجتماعی به دلیل تغییر مکان و جابجایی جلوگیری می کند و فرصتهایی را در اختیار کاربرانش قرار می دهد تا تواناییهای خود را محک بزنند. واژگان کلیدی: الیسون، آنلاین، دموکراتیزه، سرمایه اجتماعی پیوند بخش، سرمایه اجتماعی پیوند مدار، سرمایه اجتماعی نگهدارنده، فازی، فیسبوک، گیدنز، مدارای اجتماعی، مدرنیزه
مریم شیخ پروانه دانش
سازگاری میان زن و مرد اختلافات درون خانواده ها را کاهش می دهد و محیط مناسب و سالمی را برای سایر اعضا بوجود می آورد. بر این اساس، شناخت عوامل موثر بر سازگاری زناشویی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این تحقیق بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و سازگاری زناشویی در شهر اهواز است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری مورد مطالعه شامل زنان و مردان متأهل شهر اهواز است که 384 نفر از این جمعیت به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران انتخاب شده اند. برای سنجش سازگاری زناشویی از پرسشنامه استاندارد شده انریچ و برای سنجش سرمایه اجتماعی از پرسشنامه محقق ساخت بر اساس تلفیق نظریه های نان لین و کلمن در چهار بعد سرمایه اجتماعی درون گروهی، برون گروهی ساختاری و درون گروهی، برون گروهی شناختی استفاده شده است. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین سازگاری زناشویی و متغیرهای سرمایه درون گروهی ساختاری، سرمایه برون گروهی ساختاری، و سرمایه درون گروهی شناختی و سرمایه برون گروهی شناختی رابطه معنادار وجود دارد. همچنین بین سرمایه اجتماعی و سازگاری زناشویی زنان و مردان تفاوت معنی داری مشاهده شده است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان می دهد از میان ابعاد متغیر سرمایه اجتماعی، دو متغیر سرمایه برون گروهی ساختاری و سرمایه برون گروهی شناختی مهم ترین تبیین کننده های سازگاری زناشویی هستند.
مژده کردی محمدجواد زاهدی
این پژوهش بر آن است که تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی تلفن همراه (مانند وایبر، واتس آپ، تانگو، بی تاک و ...) بر هویت اجتماعی زنان ساکن شهر تهران را مورد بررسی قرار دهد. همزمان این فرض مورد سنجش قرار گرفته است که ماهیت این فناوری ها، در فضاهای کلان شهری همچون تهران می تواند باعث ایجاد دگرگونی هایی در هویت اجتماعی زنان شود. به واقع این فناوری ها در دگرگون ساختن محیط اجتماعی افراد، نوع مواجهه آنان با دیگران و همچنین انگاره های آنان از مقوله هایی که هویت اجتماعی را می سازند (مانند هویت جنسیتی، هویت خانوادگی، هویت ملی، هویت جهانی و هویت دینی) نقش آفرین هستند.
زینب عیدی پور محمدجواد زاهدی
چکیده هدف از انجام این پژوهش تبیین رابطه بین مولفه های سرمایه اجتماعی ونگرش به توسعه است. در این راستا برای تبیین مسئله پژوهش ترکیبی از نظریات گیدنز و پارسونز به عنوان چارچوب نظری تحقیق انتخاب شده است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری مورد نظر گروههای سنی25-18 سال شهر پلدختر می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای و بر مبنای فرمول کوکران حجم نمونه380 نفر تعیین شد. اطلاعات مورد نظر با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد که براساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم گردیده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزارspss صورت گرفته که در سطح آمارتوصیفی از جداول توزیع فرآوانی ونمودارها و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین متغیرهای اعتماد اجتماعی(اعتماد بین فردی، اعتماد عمومی و اعتماد نهادی)، مشارکت اجتماعی، مشارکت سیاسی و در کل سرمایه اجتماعی با نگرش به توسعه رابطه معناداری وجود دارد.
حسین مدنی محمدجواد زاهدی
چکیده ندارد.
امیرارسلان حیدری محمدجواد زاهدی
چکیده ندارد.
لادن برزی مهران فرج اللهی
چکیده ندارد.
رویا ابراهیم نژاد محمدجواد زاهدی
چکیده ندارد.
فاطمه ابراهیمی محمدجواد زاهدی
چکیده ندارد.
جواد بخشی امیر ملکی
چکیده ندارد.
زینب محمدی مهناز امیرپور
چکیده ندارد.
محسن قربانی مهناز امیرپور
چکیده ندارد.
محمد حیدرپور محمدجواد زاهدی
چکیده ندارد.
آزاده نارنجی ثانی هما زنجانی زاده اعزازی
چکیده ندارد.
حمیدرضا موسوی خورشیدی محمدجواد زاهدی
چکیده ندارد.
واحد زهرایی محمدجواد زاهدی
چکیده ندارد.
عباس شادلو جواد صالحی
چکیده ندارد.
فیروزه ابوالحسنی نژاد محمدجواد زاهدی
چکیده ندارد.
ابوالفضل منتظری محمدجواد زاهدی
در دوران معاصر، ضرورت پاسخ گویی به چالش سنت، خصوصاً فربه ترین بخش آن یعنی دین، و مدرنیته جریان های فکری عدیده ای را در سرزمینهای اسلامی موجب شده است. یکی از مهم ترین و در عین حال بحث انگیزترین این جریان ها، روشنفکری دینی است. روشنفکری دینی نوعی فعالیت روشنفکرانه در عرصه دین است و از این حیث از یک سو، جریان مطرحی در هر دو عرصه روشنفکری و نواندیشی دینی به حساب می آید و از سوی دیگر، امکان پذیری دارا بودن همزمان دو وصف یا وجه روشنفکرانه و دیندارانه آن با چالش نظری سختی از جانب هر دو جریان روشنفکری (غیر دینی) و نواندیشی دینی روبرو است. این مساله فضای ابهام آلودی را پیرامون جریان روشنفکری دینی پدید آورده است به نوعی که مبنای تأسی به و تبرّی از این جریان را نامشخص ساخته و گاهی تابعی از اغراض شخصی نموده است. به راستی روشنفکری دینی چیست و وجوه تقارب و تمایز آن با دیگر پروژه های فکری-اجتماعی در هر دو عرصه روشنفکری و نواندیشی دینی کدام است؟ آیا می توان توضیحی جامعه شناسانه از سیر تحول و تطور این جریان در جامعه ایران به دست داد؟ تحقیق حاضر با تکیه بر جامعه شناسی روشنفکران ماکس وبر و استفاده از روش فهم تفسیری وی، درصدد پاسخگویی به هر دو سئوال مهم فوق الذکر است. دو گام مهم تحقیق حاضر برای دستیابی به این هدف به شرح زیر است: اول، تعریف یک «تیپ ایده آل» از روشنفکری دینی بر پایه نظرات وبر و مانهایم و از طریق گزینش معنادارترین ویژگی های آن به عنوان یک مدل معنایی و معیار سنجش و البته داوری مداوم در مورد صحّت تعریف ارائه شده در مسیر تحقیقات، و دوم، رهگیری سیر تحول مفهومی این تیپ ایده آل و سپس ارائه توضیحی جامعه شناسانه برای آن بر اساس روش وبر در لزوم طراحی مسیر تحقیقات از معلول ها به سوی علّت ها (تعیّن معکوس). ارائه تیپ ایده آل روشنفکری دینی، معیار سنجشی برای بررسی سیر تحوّل این جریان از ابتدای شکل گیری تاکنون به دست می دهد و بدین ترتیب امکان تحلیل جامعه شناسانه از گسست و پیوست تحوّل مفهومی و گفتمانی روشنفکری دینی در ایران، خصوصاً پیش و پس از انقلاب اسلامی، فراهم می آید. بنابراین، مسیر تحقیقات از شناسایی معلول (سیر تحوّل مفهومی و گفتمانی) به سوی شناسایی علل جامعه شناسانه (تغییر در مناسبات دین و قدرت) طراحی گردیده است.
حسین صالحی محمدجواد زاهدی
چکیده ندارد.
فرود قاضی اعظمی محمدجواد زاهدی
چکیده ندارد.