نام پژوهشگر: سالار فرامرزی
اعظم فتوت سالار فرامرزی
انتخاب 30 نفر از دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی دختران شهر اصفهان با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای خوشه ای و قرار دادن آنها در دو گروه کنترل و آزمایش اجرای پیش آزمون هوش ریون گودیناف و پرسش نامه هوش چندگانه گاردنر و پس از آن اجرای برنامه آموزشی بر روی گروه آزمایش به مدت 5 ماه در هفت مقوله هوشی و پس از آن اجرای یک پس آزمون از هر دو گروه کنترل و آزمایش نتایج نشان داد که برنامه اموزشی بر هوش تجسمی فضایی هوش زبانی کلامی هوش موسیقیایی موزون هوش درون فردی و هوش چندگانه تاثیر مثبت معنا دار دارد اما در مورد هوش منطقی ریاضی جنبشی بدنی و برون فردی این تاثیر ملاحظه نشد
طاهره میری زاده سالار فرامرزی
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر شیوه مراقبت آغوشی مادرانه(کانگرویی) نوزادان با وزن کم ، بر سازگاری، سلامت روانی و میزان فشار روانی مادران انجام شد. پژوهش از نوع نیمه تجربی (آزمایشی) و از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. بدین منظور از بین مادران مراجعه کننده به بخش زایشگاه بیمارستان الزهراء و شهید بهشتی اصفهان که نوزادان آنها دارای وزن کم هنگام تولد بود با روش تصادفی چند مرحله ای تعداد 60 نفر از دو گروه کنترل و آزمایش انتخاب شدند.ابزارهای اندازه گیری اطلاعات عبارت بود از پرسش نامه سازگاری بل، پرسش نامه سلامت عمومی (ghq) و پرسشنامه استرس (فشار روانی) هری که روایی و پایایی آن مورد تأئید قرار گرفته است. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که که شیوه مراقبت آغوشی مادرانه بر سازگاری در بعد سلامتی و عاطفی، موثر بوده است و برسازگاری در خانه، سازگاری شغلی، سازگاری کنش اجتماعی مادران موثر نبوده است. همچنین فرضیه های مربوط به مقیاس های سلامت روانی مشاهده شد که روش مراقبت آغوشی بر علائم اضطراب و خواب، میزان کنش اجتماعی و اختلالات افسردگی، موثر بوده است و بر اختلالات جسمانی، موثر نبوده است. می توان نتیجه گرفت که: روش مراقبت آغوشی مادرانه بر روی سازگاری کل، سلامت روانی عمومی و فشار روانی مادران نوزادان نارس موثر است.
احمد موثقی سالار فرامرزی
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتابهای درسی دوره پیش حرفه ای کودکان کم توان ذهنی به لحاظ میزان توجه به مهارتهای زندگی انجام گرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش آماری تحلیل محتوا از نوع کمی بود. جامعه و نمونه آماری پژوهش را کلیه ی کتاب های درسی دوره پیش حرفه ای کودکان کم توان ذهنی (30 جلد، تألیف سال 1388، در 10 ماده درسی) تشکیل داده، که به صورت نمونه ی تمام شمار انجام گرفته است. داده ها با استفاده از «سیستم مقوله بندی و رمز گذاری متغیرها و خرده متغیرها» که «فهرست وارسی» نامیده می شود، جمع آوری و با روش های آمار توصیفی و استنباطی و به وسیله نرم افزار آماری spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که میزان توجه کتاب های درسی در ماده ها و پایه های مختلف تحصیلی به آموزش مهارت های زندگی متفاوت است، بطوری که تنها 54/8% کتاب ها به آموزش این مهارت پرداخته اند و است که به صورت جداگانه بیشترین سهم، مربوط به مهارت های اجتماعی (6/26 درصد)، و مهارت های شغل یابی (4/23 درصد)، و کمترین میزان مربوط به مهارت های پرورش و مراقبت از کودک (9/0درصد) و مهارت های حقوقی (8/0 درصد) است. در ماده های درسی از بیشترین؛ حرفه و فن، مهارتهای اجتماعی-اقتصادی و کمترین قرآن، انگلیسی و هنر و نیز در پایه های تحصیلی از بیشترین به کمترین سوم، دوم و اول به آموزش این مهارت پرداخته شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که کتاب های درسی دوره پیش حرفه ای کودکان کم توان ذهنی به گونه ای متفاوت به آموزش مهارت های زندگی توجه دارند، در بعضی از کتاب ها توجه بیشتری شده است و در بعضی از کتاب های کمترین توجه صورت گرفته است. بنابراین با توجه به اینکه هدف آموزش دوره پیش حرفه ای کودکان کم توان ذهنی آماده ساختن دانش آموزان برای زندگی مستقل در جامعه است، ضرورت دارد که کتاب های درسی مورد بازنگری قرار گیرند.
سمیرا هادی مختار ملک پور
در این پژوهش برای مقایسه اثربخشی مداخلات خانواده محور، کودک محور و ترکیبی بر میزان نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، دانش آموزان مقطع سوم مدارس شهر اصفهان نمونه ای به حجم 60 نفرکه بوسیله پرسشنامه کانرز و تشخیص روانشناس بالینی و روانپزشک مورد تأیید علائم اختلال قرار گرفتند، بصورت تصادفی در چهار گروه 15 نفره، شامل 3 گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. برای ارزیابی علائم اختلال پرسشنامه کانرز به عنوان پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. داده ها بوسیله تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد بین چهار گروه تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین نتایج آزمون توکی نشان داد کارآمد ترین روش ها در کاهش نشانه هایadhd روش ترکیبی (آموزش همزمان والدین و کودکان) و آموزش والدین است. بنابراین یکی از موثرترین شیوه های درمانی کاهش نشانه های بیش فعالی/ نقص توجه در کودکان مبتلا به این اختلال، آموزش والدین و کودکان بصورت همزمان و مداخلات خانواده محور می باشد.
شیما قلمزن مختار ملک پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازیهای توجهی بر میزان کارکردهای اجرایی کودکان پیش دبستانی با ناتوانی های یادگیری عصب- روان شناختی انجام گرفته است. روش پژوهش آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور با توجه به ملاک های ورود به پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای از بین کودکان پنج تا شش سال شهر اصفهان تعداد 20 نفر با ناتوانی یادگیری عصب- روان شناختی انتخاب و به تصادف در 2 گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. مداخلات زودهنگام آموزشی- روان شناختی بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. ابزارهای مورد استفاده عبارت از آزمون عصب روانشناختی کانرز، مقیاس هوش کودکان پیش از دبستان ریون و تست نپسی بود. داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس چند متغیری ( مانکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش نشان داد که بین عملکرد گروه آزمایش وکنترل در کارکرد های اجرایی تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0p<). نتایج پژوهش نشان داد که بازیهای توجهی بر میزان کارکردهای اجرایی همچنین توجه، زبان، حافظه، شناخت، عملکرد حس حرکت کودکان پیش دبستانی با ناتوانی های عصب روانشناختی- تحولی موثر می باشد.
صدیقه رضایی دهنوی مختار ملک پور
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر عوامل مربوط به کودک (اتیسم بهر و سازگاری اجتماعی کودک)، عوامل مادری (تنیدگی والدینی، راهبردهای مقابله و رابطه والد ـ کودک) و عوامل فرهنگی، اجتماعی و مذهبی (استیگمای درونی شده، حمایت اجتماعی غیررسمی و جهت گیری مذهبی) بر بهزیستی روانشناختی مادران کودکان اتیسم و نیز بررسی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم این عوامل از طریق بهزیستی روانشناختی مادر بر بهزیستی روانشناختی کودکان اتیسم در شهرهای اصفهان و شهرکرد بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان اتیسمی بود که در مراکز آموزش ویژه این کودکان در شهرهای اصفهان و شهرکرد تحت آموزش بودند. از این جامعه نمونه ای به حجم 95 نفر به روش نمونه گیری قضاوتی در دسترس، استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سلامت عمومی (ghq)، بهزیستی روانشناختی ریف (pwbr)، کیفیت زندگی کودکان (pedaol)، مقیاس درجه بندی اتیسم گلیام (gars)، سازگاری اجتماعی واینلند، تنیدگی والدینی ـ فرم کوتاه (ps)، راهبردهای مقابله ای (cri)، ارتباط والد ـ کودک (pcri)، استیگمای درونی شده در مادران، محقق ساخته و جهت گیری مذهبی آلپورت استفاده شد. روش های آماری مورد استفاده، شامل آمار توصیفی و تحلیل استنباطی به روش مدل سازی معادله ساختاری بود. یافته ها نشان داد که عوامل موثر معنادار بر بهزیستی روانشناختی کودک، سازگاری اجتماعی واتیسم بهر کودک است و عوامل دیگر نه به طور مستقیم و نه غیرمستقیم از طریق میانجی گری بهزیستی روانشناختی مادر بر روی بهزیستی کودک، تأثیر معنادار ندارد. هم چنین نتایج نشان داد که عوامل سازگاری اجتماعی کودک، تنیدگی والدینی، راهبردهای مقابله، رابطه والد ـ کودک، استیگمای درونی شده و حمایت اجتماعی بر روی بهزیستی مادر به طور مستقیم و مجزا تأثیر دارند. در بین عوامل مادری در ارتباط با هم، راهبردهای مقابله به طور مستقیم و تنیدگی والدینی و رابطه والد ـ کودک از طریق راهبردهای مقابله بر بهزیستی روانشناختی مادر تأثیر دارد. حمایت اجتماعی و استیگمای درونی شده به طور مجزا و مرتبط با هم بر روی بهزیستی روانی مادر تأثیر می گذارند. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که از بین عوامل موثر، سازگاری اجتماعی کودک، راهبردهای مقابله ای مادر، حمایت اجتماعی و استیگمای درونی شده، تأثیر به سزایی در بهزیستی روانشناختی کودکان اتیسم و مادران آنها دارند. بنابراین این عوامل می تواند در برنامه های آموزش ارتقای سلامت روانی خانواده های کودکان اتیسم،به عنوان اهداف آموزشی مورد توجه قرار گیرد.
سهیلا صفری سالار فرامرزی
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری بر میزان نشانه های اختلال نافرمانی مقابل در دانش آموزان پسر پایه سوم دبستان در شهر اصفهان بود. این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، از میان دانش آموزان پسر پایه سوم دبستان های شهر اصفعان در سال تحصیلی 90-89 تعداد 30 نفر که ملاکهای ورود به پژوهش را دارا بودند به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس درجه بندی سوانسون، نولان و پلهام (ویرایش چهارم) بود که توسط والدین و معلمان کودکان در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل گردید. سپس کودکان گروه آزمایش در 10 جلسه یکساعته بازی درمانی (4 جلسه انفرادی و 6 جلسه گروهی) شرکت داده شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که پس از پایان جلسات و بر اساس ارزیابی والد و معلم در مرحله پس آزمون و پیگیری، گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری در میزان نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای پیدا کرد (001/0>p). بنابر یافته های این مطالعه، روش بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری، سبب کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان مبتلا به این اختلال می شود و می توان از این روش در موقعیت های بالینی و درمانی برای درمان یا کاهش نشانه های این اختلال استفاده کرد.
ژاله جعفری سالار فرامرزی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان استیگمای درک شده در نوجوانان دختر و پسر دارای همشیر(همشیرهای) با نیازهای خاص و رابطه آن با ویژگیهای روان شناختی ایشان انجام گرفت. روش پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی بود. بدین منظور، از بین نوجوانان دختر و پسر دارای همشیر های با نیازهای خاص(عقب مانده ذهنی، نابینا، ناشنوا و معلول جسمی حرکتی) تعداد 240نفر به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استیگمای رضایی و دیگران(1388) و پرسشنامه scl-90 که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته است استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t برای مقایسه میانگین های مستقل و تحلیل آنوا استفاده شد. یافته ها نشان داد که میزان استیگمای نوجوانان دختر و پسر با ویژگیهای دموگرافیک ایشان ارتباط معنی داری ندارد، ولی بین میزان استیگمای درک شده در نوجوانان دختر و پسر دارای همشیر(همشیرهای) با نیازهای خاص و ویژگیهای روان شناختی آنها از جمله افسردگی، اضطراب، وسواس، جسمانی شدن، اضطراب فوبیک، افکار پارانوئید، حساسیت بین فردی، خصومت، سایکوتیسیزم، رابطه معنی دار آماری وجود دارد(01/0? .(p بنابر این می توان نتیجه گرفت که میزان استیگمای درک شده در نوجوانان دختر و پسر دارای همشیر با نیازهای خاص با ویژگیهای روانشناختی آنها ارتباط دارد و این نتیجه می تواند به روانشناسان، مشاوران و دست اندرکاران در راستای بهبود سلامت روانی ایشان کمک نماید. واژه های کلیدی: استیگما، نوجوانان، کودکان با نیاز های خاص، ویژگیهای روانشناختی، همشیرها.
مهناز جدیدی فیقان سالار فرامرزی
هدف پژوهش حاضر اثربخشی مداخلات زودهنگام آموزشی بر شایستگی ریاضی کودکان پیش از دبستان شهر اصفهان است. اثربخشی مداخلات زودهنگام آموزشی در توانبخشی مهارت شمارش، مفاهیم کمی و عملیات با اعداد در 3 فرضیه متناسب با حیطه های آزمون مهارت های ریاضی مورد بررسی قرارگرفت. از روش پژوهش آزمایشی استفاده گردید. جامعه آماری شامل کودکان 6 سال مراکز پیش دبستانی شهر اصفهان بودند. به منظور انجام پژوهش، تعداد30 نفر از کودکان که پایین ترین عمکرد را در آزمون مهارت های ریاضی داشتند، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش وکنترل گمارده شدند (گروه آزمایش 15 نفر وگروه کنترل 15 نفر). سپس گروه آزمایش تحت مداخلات زودهنگام آموزشی قرارگرفتند. داده های حاصل از پژوهش با روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد مداخلات زودهنگام آموزشی بر توانبخشی مهارت شمارش، مفاهیم کمی و عملیات با اعداد موثر می باشد (001/0 p).
عباس jتقی پور جوان سالار فرامرزی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی بازیهای حرکتی ریتمیک (موزون) بر میزان توجه، حافظه و سازمان دهی هیجانی- رفتاری کودکان ناتوان ذهنی آموزش پذیر 9 تا 16 ساله انجام گرفته است. روش پژوهش آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور با توجه به ملاک های ورود به پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای از بین دانش آموزان عقب مانده ی ذهنی 9تا 16 سال استان اصفهان تعداد 20 نفر انتخاب و به تصادف در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. فعالیت بازیهای حرکتی ریتمیک (موزون) به عنوان برنامه ی مداخله ای، به مدت سه ماه و هر هفته 2 جلسه( 45 دقیقه ای) بر روی گروه آزمایش انجام شد. ابزار های مورد استفاده عبارت از آزمون عصب روانشناختی کانرز و ماتریس های پیشرونده ریون رنگی کودکان بود. داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس چند متغییری (مانکوا) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بازیهای حرکتی ریتمیک برمیزا ن مشکلات توجهی کودکان ناتوان ذهنی در مقیاسهای عملکرد توجه آنان (مرکز توجه ، توجه پایدار، جابجایی توجه، توجه تقسیم شده، ظرفیت توجه) و توجه کل و حافظه و یادگیری (حافظه کوتاه مدت،حافظه فعال،حافظه بلند مدت و یادگیری عمومی) و سازماندهی هیجانی- رفتاری دانش آموزان ناتوان ذهنی عقب مانده ی خفیف موثر می باشد.
زینب حسین جان زاده لداری مختار ملک پور
چکیده هدف از این پژوهش بررسی میزان اثربخشی برنامه آموزش والدین آیبرگ، بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای می باشد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان پسر 7 تا 9 ساله دبستان های پسرانه شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-91 بود. از این افراد 60 دانش آموز با نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای شناسایی شدند. نمونه پژوهش حاضر 30 نفر از دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای بودند که به روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای (oddrs) و معیارهای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (dsm-iv-tr) ( مصاحبه بالینی) بود. بدین ترتیب 30 نفر از مادران این کودکان انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15=n) و گواه (15=n) قرار داده شدند. سپس برنامه آموزش والدین آیبرگ به مدت 3 ماه در12 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که کودکان مادران گروه آزمایش بعد از اجرای برنامه آموزشی، در نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کاهش معنی داری نشان دادند (001/0p<). احتمالاً نتیجه گرفته می شود که برنامه های آموزش والدین می تواند نشانه های نافرمانی را در کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای کاهش دهد. واژگان کلیدی: برنامه آموزش والدین آیبرگ، اختلال نافرمانی مقابله ای، دانش آموزان پسر
محدثه بهرامی مختار ملک پور
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری فوردایس بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان تیزهوش پایه دوم راهنمایی شهر شاهرود سال90-91 بود. روش انجام پژوهش به صورت نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پایه دوم راهنمایی بود که 6 مدرسه راهنمایی از کل شهر شاهرود به صورت تصادفی انتخاب شد و از بین آنها 30 دانش آموز از طریق اجرای آزمون هوش ریون و آزمون هوش کتل و مقیاس رتبه بندی معلم به عنوان تیزهوش مشخص شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) گمارده شدند. ابزار اندازه گیری مقیاس 6 عاملی بهزیستی روانشناختی ریف بود که دارای 84 سئوال می باشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری تحلیل کواریانس و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها نشان داد که تفاوت معناداری میان میانگین های پس آزمون بهزیستی روانشناختی دو گروه آزمایش و کنترل مشاهده شد (0001/0p<). همچنین در مولفه های بهزیستی روانشناختی (رشد فردی، پذیرش خود، استقلال، روابط مثبت با دیگران، هدف در زندگی و تسلط محیطی) تفاوت معناداری بین میانگین های پس آزمون دو گروه مشاهده شد (0001/0p<). نتایج نشان داد که آموزش شناختی- رفتاری فوردایس بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان تیزهوش تأثیر مثبت دارد.
نسیبه کوسنچ احمد یارمحمدیان
چکیده پژوهش حاضر با هدف ساخت و هنجاریابی آزمون تشخیص ناتوانی یادگیری املا در دانش آموزان پایه دوم، سوم و چهارم دبستان در اصفهان انجام شد. در این پژوهش توصیفی (از نوع آزمون سازی و اعتبارسنجی)،کتاب بخوانیم و بنویسیم دوم، سوم و چهارم دبستان توسط استادان روانشناسی و معلمان این پایه تحلیل محتوا شد. پس از آن براساس مقوله های استخراج شده از محتوای کتاب مورد نظر و اهداف رفتاری متناسب با آن، سوالات طرح شد و به طور مقدماتی اجرا گردید. سپس آزمون نهایی روی یک نمونه 600 نفری از دانش آموزان پایه دوم، سوم و چهارم دبستان که در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل بودند با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از نواحی پنج گانه آموزشی شهر اصفهان انتخاب شده و سپس اجرا و سوال ها از نظر ویژگی های روانسنجی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که این آزمون از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است (دوم- آلفا: 76/0، بازآزمایی: 78/0، سوم- آلفا: 74/0، بازآزمایی: 76/0، چهارم- آلفا: 84/0، بازآزمایی: 81/0). حساسیت و ویژگی دقت آن به ترتیب (دوم: 95/0، 98/0 سوم: 85/0، 95/0، چهارم: 85/0، 100) به دست آمد. روایی تشخیصی آزمون در سطح (001/0 p<) معنادار بود که نشان دهنده این است که این آزمون توانایی تفکیک افراد با ناتوانی یادگیری املا را از افراد سالم دارد. این آزمون دارای ویژگی های روانسنجی مناسب برای تشخیص ناتوانی یادگیری املا در دانش آموزان پایه ی دوم، سوم و چهارم دبستان می باشد. کلید واژه ها: آزمون تشخیصی، ناتوانی یادگیری املا، پایه ی دوم، سوم و چهارم دبستان.
سمیه ولی خانی محمدرضا عابدی
چکیده هدف از این پژوهش مقایسه دو نوع مداخله مسیر شغلی یعنی کارگاه مسیر شغلی و کارگاه بازخورد پرسشنامه رغبت های شغلی استرانگ بر خوداثرمندی تحصیلی و مشکلات تصمیم گیری مسیر شغلی دانش آموزان سال اول دبیرستان شهر اصفهان بوده است. جامعه تحقیق شامل، کلیه دانش آموزان سال اول دبیرستان مدارس دولتی اصفهان می باشد که بر اساس نمونه گیری خوشه ایی چند مرحله ایی 240 دانش آموز انتخاب و در سه گروه آزمایشی به صورت تصادفی قرار گرفتند. (80نفر در هر گروه).نتایج حاصل در متغیرهای وابسته خوداثرمندی تحصیلی و مشکلات تصمیم گیری مسیر شغلی در آزمودنیها، با استفاده از پرسشنامه های خوداثرمندی تحصیلی وود ولوک و مشکلات تصمیم گیری مسیرشغلی گاتی و همکاران به صورت پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شد. بررسی نتایج با روش تحلیل کواریانس نشان داد که کارگاه مسیر شغلی در کاهش مشکات تصمیم گیری مسیر شغلی همانند کارگاه بازخورد پرسشنامه رغبت های شغلی استرانگ موثر است. به بیان دیگر، هر دو نوع مداخله مسیر شغلی، اثر معنی داری در کاهش مشکلات تصمیم گیری مسیر شغلی داشته است (05/0< p) ولی این دو مداخله مسیر شغلی بر خوداثرمندی تحصیلی موثر نبوده اند(05/0< p) . همچنین فرضیه مربوط به تفاوت میان این دو مداخله مسیر شغلی بر خوداثرمندی تحصیلی و مشکلات تصمیم گیری مسیر شغلی تایید نشد(05/0< p). کلید واژه ها: مداخله مسیر شغلی، خوداثرمندی تحصیلی، مشکلات تصمیم گیری مسیر شغلی
مریم احمدزاده سالار فرامرزی
چکیده مقدمه: اختلال adhd به عنوان یک اختلال شایع در دوران کودکی با علائم بارز بی توجهی و تکانشگری، توجه ویژه عصب روانشناسان را به خود جلب نموده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی بازی های توجهی بر کاهش نقایص عصب روانشناختی دانش آموزان دبستانی (پسر) دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی شهر اصفهان بود. روش پژوهش، مورد منفرد با طرح a-b بود. آزمودنی های این پژوهش سه دانش آموز پسر (دبستانی) دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی شهر اصفهان بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه کانرز (فرم والد و معلم) و آزمون عصب روانشناختی کانرز بود. در این روش پس از 4 جلسه خط پایه، مداخله آغاز شد و طی 15 جلسه ی مداخله انفرادی، بازی های توجهی به آزمودنی ها ارائه گردید و هر سه آزمودنی یک ماه پس از پایان مداخله و طی 3 جلسه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که طی تحلیل دیداری نمودار داده ها بر اساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری، در مرحله مداخله و پیگیری نسبت به خط پایه، مداخله ی مورد نظر در مورد هر سه آزمودنی اثربخش بوده است (100%=.pnd). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که بازی های توجهی، بر توجه، عملکرد حسی حرکتی، زبان، حافظه و فرآیندهای یادگیری، کارکرد اجرایی، توانایی پردازش شناختی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبستانی (پسر) دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی موثر می باشد و می توان از این روش برای بهبود مهارت های کودکان استفاده کرد.
مریم صمدی سالار فرامرزی
با پیشرفت علم عصب شناختی و ارتباطی که میان علم اعصاب و آموزش و پرورش در سالهای اخیر بوجود آمده است، دریچه های جدیدی در زمینه یاددهی- یادگیری بر روی متخصصان آموزش و پرورش باز شده است. به همین دلیل، آموزش و پرورش به طور گسترده ای از تحقیقات مرتبط با مغز برای یادگیری سود برده است. تحقیقات مبتنی بر مغز اطلاعات جدیدی را درباره نحوه یادگیری انسان فراهم کرده و متخصصان را در طراحی برنامه هایی که یادگیری را برای همه سنین و همه نیازها به حداکثر می رساند، توانا ساخته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر "آموزش مبتنی بر مغز" بر بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی پایه پنجم ابتدایی شهر اصفهان انجام گرفته است. به منظور انجام پژوهش 3 دانش آموز با ناتوانی یادگیری ریاضی به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش، از روش مورد منفرد با طرح a-b استفاده شد که پس از تعیین موقعیت خط پایه مداخله آغاز شد و طی 32 جلسه ی مداخله ی انفرادی، بسته آموزشی" آموزش مبتنی بر مغز" به آزمودنی ها ارائه گردید. ابزارهای مورد استفاده شامل آزمون هوش ریون، آزمون تشخیصی حساب نارسایی و آزمون عملکرد ریاضی می باشند. یافته های این پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش بر اساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری نشان داد، مداخله ی مورد نظر در مورد هر 3 آزمودنی اثربخش بوده است. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که به واسطه آموزش مبتنی بر مغز مشکلات مربوط به عملکرد ریاضی دانش آموزان کاهش یافت. درحقیقت از یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که می توان از آموزش مبتنی بر مغز در آموزش ریاضی به دانش آموزان بهره برد. چنانکه نتایج تحقیقات مختلف بیانگر این موضوع است که نظام آموزشی نیز باید با کاربرد یافته های تحقیقات مبتنی بر مغز، برای یادگیری بهتر اهتمام ورزد.
مینا کشانی همدانی محمود قلعه نویی
با توجه به اهمیت موضوع زیبایی شناسی در مقوله ادراک محیطی در طراحی شهری و نیز جایگاه ویژه کودکان در فضای اجتماعی شهر، لزوم توجه به این دو مقوله در قالب ارتباطی مشخص با دیدگاه بزرگسالان امری ضروری است. این پژوهش با هدف بررسی و دسته بندی متغیرهای زیباشناختی فضای شهری در دو گروه کودک و بزرگسال و ارائه مدل طراحی بر اساس مشترکات آنها انجام پذیرفت و سعی گردید با فرض وجود تفاوت های مشخص در متغیرهای زیباشناختی فضای شهری در این دو طیف، پاسخ مناسبی برای این سوال بیابد که این تفاوت چیست و چگونه می توان بر اساس این مشترکات یک مدل طراحی واحد ارائه نمود. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش گردآوری داده ها بر اساس اطلاعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و منابع اینترنتی بوده و تکنیک مورد استفاده برای کودکان، نقاشی کودک و برای بزرگسالان، پرسشنامه بوده است که در قالب 750 پرسشنامه در جامعه آماری شهر اصفهان از طریق نرم افزار spss و با استفاده از آزمون تی (t) تحلیل شده است. نتایج حاصل از آن، حاکی از وجود تفاوت در بین این دو گروه سنی در قالب متغیرهای زیبایی شناسی حسی،فرمی ونمادین بوده که فراوانی متغیرهای دارای تفاوت در دسته متغیرهای زیبایی شناسی فرمی بیشتر بوده است.
علی رضا صادقیان احمد یارمحمدیان
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رویکرد تجربه ی زبانی بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان پایه ی چهارم دبستان انجام گرفته است. روش پژوهش آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور با توجه به معیارهای ورود به پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای از بین دانش-آموزان پایه ی چهارم ابتدایی شهر اصفهان تعداد 30 نفر آزمودنی با ناتوانی یادگیری خواندن انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. مداخلات بر پایه ی رویکرد تجربه ی زبانی بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. ابزارهای مورد استفاده عبارت از چک لیست نارساخوانی، آزمون خواندن ونارساخوانی و ماتریس های هوشی پیشرونده ی ریون فرم کودکان بود. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین عملکرد گروه آزمایش و کنترل در مهارت خواندن تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0>p). نتایج نشان داد که رویکرد تجربه ی زبانی بر عملکرد دانش آموزان نارساخوان در حیطه های خواندن کلمات، درک کلمات، کلمات هم قافیه، حذف آوا، خواندن ناکلمات، نشانه ی حروف، نشانه مقوله و درک متن موثر می باشد.
رسول خلیل طهماسبی غلامعلی قاسمی
چکیده مقدمه: انسانهای کم توان ذهنی از جمله افرادی هستند که به علت شرایط ذهنی و روانی ویژه و به دلیل نوع رویکردی که در جامعه وجود دارد در مقایسه با افراد سالم کم تحرک تر بوده، فعالیت بدنی کم تری دارند و به علت این کم تحرکی، دچار ضعف های جسمانی- حرکتی می شوند. هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر هشت هفته تمرینات ریباندتراپی بر آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی، تعادل و حس عمقی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 30 نفر از دانش آموزان 7 تا 11 ساله پسر مدارس استثنائی شهرستان لردگان با میانگین سنی و انحراف استاندارد(1.27±8.46) و بهره هوشی 50 تا 70 به صورت هدفمند و در دسترس به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند و بر اساس نمره بهره هوشی در گروههای کنترل و تجربی (15نفره) همتاسازی شدند. از آزمونهای ورزشی استاندارد افراد کم توان ذهنی کالج آمریکایی طب ورزشی و آزمون های آمادگی جسمانی براکپورت جهت ارزیابی عوامل آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی، زیر آزمون تعادلی نه مرحله ای نسخه دوم آزمون قابلیت حرکتی بروئینینکس- اوزرتسکی جهت ارزیابی تعادل آزمودنی ها و از گونیامتر پدال دار جهت ارزیابی حس عمقی استفاده شد. گروه تجربی به مدت 8 هفته و هر هفته سه جلسه 45 دقیقه ای تمرینات ریباندتراپی را انجام دادند درحالی که گروه کنترل در این مدت در هیچ برنامه تمرینی خاصی شرکت ننمودند. در پایان دوره 8 هفته ای از هردو گروه پس آزمون به عمل آمد. از روش آماری تحلیل واریانس برای اندازه گیری های مکرر استفاده شد و سطح معنی داری در کلیه تحلیل ها 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمرینات ریباندتراپی تاثیر معنی داری بر استقامت قلبی-تنفسی، استقامت عضلانی، قدرت انفجاری پاها، تعادل ایستا و پویای کودکان کم توان ذهنی داشته است. ولی بر انعطاف پذیری عمومی، ترکیب بدنی و حس عمقی تاثیر معناداری نشان نداد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری نمود که در سبک و الگوی زندگی کودکان کم توان ذهنی تمرینات ریباند تراپی می تواند به عنوان یک روش تمرینی مفید جهت بهبود عوامل آمادگی جسمانی و عملکردی آنان کمک کننده باشد. کلید واژه ها : ریباند تراپی، آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی، تعادل، حس عمقی، کم توان ذهنی.
محمد رضا مرادی سالار فرامرزی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازیهای واجی بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پسر مقطع سوم ابتدایی انجام گرفته است. روش پژوهش آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور با توجه به ملاک های ورود به پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای از بین دانش آموزان سوم ابتدایی شهر اصفهان تعداد 30 نفر با ناتوانی یادگیری خواندن انتخاب و به تصادف در 2 گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. مداخلات بازی های واجی بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. ابزارهای مورد استفاده عبارت از چک لیست نارساخوانی، آزمون خواندن و نارساخوانی و ماتریس های هوشی پیشرونده ی ریون فرم کودکان بود. داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش نشان داد که بین عملکرد گروه آزمایش و کنترل در عملکرد خواندن تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0p<). نتایج پژوهش نشان داد که بازیهای واجی بر بهبود عملکرد خواندن دانش-آموزان نارساخوان موثر می باشد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بازی های واجی بر عملکرد دانش آموزان نارساخوان در حیطه های خواندن کلمات، زنجیره ی کلمات، نامیدن تصاویر، درک کلمات، حذف آوا، خواندن ناکلمات، نشانه ی حروف، نشانه ی مقوله و سرعت خواندن موثر می-باشد.
فاطمه زیدآبادی نژاد مختار ملک پور
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های روانی- حرکتی بر نقایص عصب روانشناختی کودکان پیش دبستانی دارای اختلالات یادگیری غیرکلامی انجام گرفته است. روش پژوهش از نوع آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور با استفاده از ملاک های ورود به پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای از کودکان 5 تا 5/6 ساله شهر اصفهان تعداد 20 نفر با اختلالات یادگیری غیرکلامی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. آموزش مهارت های روانی- حرکتی طی جلساتی به گروه آزمایش داده شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت از آزمون عصب روانشناختی کانرز، آزمون هوش وکسلر کودکان پیش دبستانی و تست نپسی بود. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری( مانکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در پرسشنامه عصب روانشناختی( در نمره کل و در خرده مقیاس ها)، تفاوت معنی داری در پس آزمون وجود دارد و این آموزش بر نقایص عصب روانشناختی کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی پیش از دبستان موثر می باشد (05/0p<). کلید واژه ها: اختلالات یادگیری، اختلالات یادگیری غیر کلامی ، مهارت های روانی _ حرکتی، نقایص عصب روانشناختی، کودکان پیش دبستانی
صفورا عنایتی رضا مهدوی نژاد
از رایج ترین ناتوانایی ها در کودکان و بزرگسالان، معلولیت های شنوایی است که در افراد گوناگون با شدت و درجات مختلف دیده می شود؛ از آن جایی که کودکان ناشنوا از نظر جسمی و روحی دارای محدودیت ها و مشکلات خاص خود هستند، بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین ترکیبی منتخب بر اصلاح کیفوز پشتی، تعادل ایستا، تعادل پویا و تعامل اجتماعی دانش آموزان ناشنوا می باشد. جامعه ی آماری را کلیه ی دانش آموزان دختر ناشنوای مقطع ابتدایی شهرستان های استان تهران که در سال 92-1391 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می داد. روش نمونه گیری، نمونه گیری در دسترس هدفمند بود. آزمودنی ها شامل سه دانش آموز 14 ساله ی ناشنوای مبتلا به کیفوز(زاویه ی کیفوز≥40) بودند. ابزارها شامل: خط کش منعطف، زیر آزمون تعادلی نه مرحله ای نسخه ی دوم آزمون قابلیت حرکتی بروئینینکس-اوسرتسکی و پرسشنامه ی دشوار ی ها و مشکلات نوجوانان کم شنوا در انجام تعاملات اجتماعی بود. آزمودنی ها به مدت 8 هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه 90 دقیقه تمرینات منتخب را تحت نظر متخصص حرکات اصلاحی انجام دادند. در این پژوهش، از روش مورد-منفرد با طرح mbd(طرح خط پایه ی چند گانه یا multiple baseline design) استفاده شده است. در این طرح پس از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و پس از 24 جلسه مداخله ی انفرادی، ارزیابی به عنوان پیگیری برای هر سه شرکت کننده اجرا شد. طی تحلیل دیداری، نمودار داده ها حاکی از تفاوت معنادار بین موقعیت مداخله و خط پایه برای هر سه آزمودنی در متغیر کیفوز(با non-overlapping data percentage of یا pnd(درصد غیر همپوشی نقاط) 100 درصد برای آزمودنی شماره ی 1، 2 و 3)، در متغیر تعادل ایستای با چشم باز(با pnd 62 درصد برای آزمودنی شماره ی 1، 2 و 3)، تعادل ایستای با چشم بسته(با pnd به ترتیب در آزمودنی شماره ی 1، 75%، در آزمودنی شماره ی 2، 62% و در آزمودنی شماره ی 3، 62.5%)، تعادل پویا(با pnd به ترتیب در آزمودنی شماره ی 1، 75%، در آزمودنی شماره ی 2، 62.5% و در آزمودنی شماره ی 3، 75%) و تعامل اجتماعی(با pnd 100 درصد برای آزمودنی شماره 1، 2 و 3) بود. همچنین در موقعیت های پیگیری(یک هفته و دو هفته بعد) این میزان در متغیرهای کیفوز، تعادل ایستا با چشم باز و امتیاز پرسشنامه ی افراد حفظ شده بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که برنامه ی تمرینات ترکیبی منتخب زاویه ی کیفوز را کاهش، تعادل ایستا، تعادل پویا و تعامل اجتماعی را افزایش داده بود. از مجموع یافته های تحقیق حاضر می توان چنین نتیجه گیری کرد که احتمالاً برنامه ی تمرینی مورد استفاده در این پژوهش می تواند نقش مهمی در بهبود و کاهش ناهنجاری کیفوز، افزایش تعامل اجتماعی، تعادل ایستا و پویا داشته باشد. بنابراین می توان گفت که فعالیت و تمرین های ورزشی منظم افراد ناشنوا می تواند یک تجربه ی موفق در افزایش سطح سلامت جسمانی و روانی و برقراری ارتباط اجتماعی بهتر آن ها باشد و در برنامه ی آموزشی مدارس گنجانده شود.
عظیمه السادات فاطمی احمد عابدی
هدف اصلی پژوهش حاضر، ساخت و هنجاریابی سنجش مجموعه استعدادهای دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اصفهان بود. به همین منظور 660 نفر دانش آموز از نواحی پنجگانه شهر اصفهان به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش مورد استفاده در این پژوهش، از نوع آزمون سازی بود. براین اساس به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، ضریب پایایی آزمون های مجموعه استعدادهای دانش آموزان دوره ابتدایی به شیوه الفای کرونباخ محاسبه گردید که نتایج نشان دهنده پایایی بین 69/0 تا 92/0 بود. روایی خرده آزمون ها نیز به دو شیوه محاسبه گردید: 1- از طریق همبستگی بین خرده آزمون های سنجش استعداد دانش آموزان مقطع ابتدایی با آزمون ریون بود. نتایج نشان داد که بین خرده آزمون های مجموعه استعدادهای دانش آموزان دوره ابتدایی با آزمون ریون همبستگی معناداری وجود دارد. دامنه ضرایب بین 32/0 تا 91/0 متغیر بود. 2- از طریق همبستگی بین خرده آزمون های سنجش استعداد دانش آموزان مقطع ابتدایی با نمره کل هر آزمون. نتایج نشان داد که بین خرده آزمون های مجموعه استعدادهای دانش آموزان دوره ابتدایی با نمره کل هر آزمون همبستگی معناداری وجود دارد. دامنه ضرایب بین 69/0 تا 91/0 متغیر بود. در نهایت رتبه درصدی و نمرات t به عنوان هنجارهای آزمون های مجموعه استعدادهای دانش آموزان دوره ابتدایی محاسبه گردید. در مجموع با توجه به نتایج این پژوهش می توان اذعان داشت که مجموعه استعدادهای دانش آموزان دوره ابتدایی در جامع مورد پژوهش دارای روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان آزمون تشخیص استعداد در کار¬های پژوهشی و مراکز مشاوره استفاده کرد.
زینت توکلی مریم نزاکت الحسینی
افراد با اختلال بینایی از بدو تولد در مراحل رشد حرکتی، شناختی و اجتماعی دارای تأخیر می باشند. لذا هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر یک دوره تمرینات ادراکی- حرکتی بر مهارت¬های عصب روان شناختی کودکان با اختلال بینایی بود. در این پژوهش مورد منفرد، 3 کودک (2 پسر و 1 دختر) مبتلا به اختلال بینایی با دامنه 70/20 و200/20 با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند از بین کلیه کودکان مبتلا به اختلال بینایی مراجعه کننده به اداره بهزیستی شهر اصفهان در نیمه اول سال 1392 انتخاب و از لحاظ جمعیت شناختی همگن شدند. ابزار¬ها شامل مقیاس رشد زبانی، مقیاس ادراکی- حرکتی گزل، آزمون استنفورد ـ بینه و مقیاس عصب روان شناختی کانرز بودند. در این پژوهش از طرح mba(طرح خط پایه چندگانه) استفاده شد که در این روش پس از موقعیت خط پایه، مداخله ادراکی- حرکتی به مدت 8 هفته به آزمودنی¬ها ارائه شد. طی تحلیل دیداری، نمودار داده¬ها نشان داد که تمرینات ادراکی- حرکتی بر عملکرد توجه سه آزمودنی با pnd 5/87 در صد ، برکارکرد¬های اجرایی به ترتیب با pnd 5/87 درصد، 75 درصد و 100درصد، بر عملکرد حافظه و یادگیری با pnd 5/87 درصد و بر مهارت¬های عصب روان شناختی با pnd 5/87 در صد اثربخش بود. بنابراین به نظر می¬رسد تمرینات ادراکی- حرکتی می¬توانند منجر به بهبود مهارت¬های عصب روان شناختی در کودکان با اختلال بینایی گردند.
عبدالقاهر حامد سالار فرامرزی
پژوهش حاضر با هدف بررسی علل اصلی معلولیت های ذهنی، حسی و جسمی- حرکتی کودکان و نوجوانان سنین 7 تا 21ساله شهرکابل در سال 92 انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع زمینه یابی بود. به این منظور 200 نفر از کودکان و نوجوانان با معلولیت حسی(نقص شنوایی و نقص بینایی)، ذهنی و جسمی- حرکتی (از هر گروه 50 نفر) سنین 21-7 ساله(104دختر و 96پسر) شهر کابل افغانستان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. اطلاعات پژوهش از طریق چک لیست بررسی میزان شیوع و فراوانی معلولیت ها (افروز1384) که روایی آن مورد تأیید قرار گرفته، جمع آوری گردید. سپس داده های پژوهش از طریق روش های آمار توصیفی(فراوانی و درصد فراوانی) و استنباطی(خی دو), و با استفاده از نرم افزار آماری spss21، مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفت. نتایج نشان داد که مجموعاً عوامل ارثی با 5/36درصد, شرایط دوران بارداری با 29درصد, بیماری ها و حوادث زمان بارداری با 5/26درصد و مشکلات زمان تولد با 8 درصد در بروز معلولیت نقش داشته اند. هم چنین به ترتیب می توان گفت بیشترین علل معلولیت ذهنی در شهر کابل 4/43درصد ارثی, پس از آن 8/35درصد زمان بارداری, 9/18درصد بیماری ها و حوادث زمان رشد 9/1درصد است. علاوه بر این به ترتیب علل معلولیت جسمی حرکتی با 2/32 درصد ارثی, 2/32 درصد زمان بارداری, 5/24 درصد بیماری ها و حوادث و 1/15درصد مشکلات زمان تولد می باشد. از طرفی به ترتیب علل معلولیت بینایی 40 درصد بیماری ها و زمان رشد, 9/28 درصد ارثی, 20 درصد زمان بارداری و 1/11 درصد بیماری ها و حوادث زمان رشد می باشد. ضمن اینکه به ترتیب علل معلولیت شنوایی 9/42 درصد ارثی, 6/28 درصد زمان بارداری, 5/24 درصد بیماری ها و حوادث و 1/4درصد مشکلات زمان تولد تشخیص داده شد. علاوه بر این یافته ها نشان داد جدا از تفاوت های جزئی بین گروهها، عوامل ارثی و قبل از تولد بیشترین سهم را بعنوان علت ایجاد کننده معلولیت، دارا بودند و این اولویت در تاثیرگذاری هر دوجنس نیز مشهود می باشد. بنابر این می توان نتیجه گرفت که در بروز معلولیت های حسی(نقص شنوایی و نقص بینایی)، ذهنی و جسمی- حرکتی، عوامل مختلفی نقش دارند که از بین آن ها عوامل ارثی نقشی تعیین کننده و مهمتری را داراست، لذا می طلبد که مسولان و نهادهای مرتبط با امر سلامتی و بهداشت در کشور افغانستان این مهم را مورد توجه ویژه قرار داده و در سیاست گذاری کلان و خُرد و نیز برنامه ریزی های مربوط به سلامتی و بهداشت؛ مشاوره خانواده، مشاور? پیش از ازدواج و آموزش والدین را مد نظر قرار دهند.
ولی الله کرمی منش احمد یارمحمدیان
این پایان نامه، تأثیر روش چند رسانه ای که ترکیبی از داستان، تصویر و ایفای نقش بوده را بر دانش آموزان ناتوان ذهنی بررسی کرده است. نتایج به دست آمده نشان داد که بر سازگاری اجتماعی، پرخاشگری اثر بخش بوده، اما در زمینه زبان نتوانسته تغییری معنی دار ایجاد کند
راضیه عباسیان سالار فرامرزی
کمبود مهارت های اجتماعی و هیجانی احتمالاً ناتوان کننده ترین مشکلی است که دانش آموزان دارای نقص شنوایی ممکن است داشته باشند.دانش آموزان کم شنوایی که در مدارس عادی تحصیل می کنند اغلب احساس طردشدگی دارند و این به دلیل نداشتن مهارتهای اجتماعی لازم در برقراری ارتباط مناسب است. فقدان مهارتهای اجتماعی و هیجانی می تواند منجر به شکست فرد کم شنوا در مهارت های تحصیلی، شغلی، ارتباط بین فردی و مدیریت هیجان شود. به دست آوردن خودآگاهی، کنترل هیجانات، برقراری دوستی ها، مشارکت درگروه همسالان و برقراری حس استقلال، از جمله مهارتهای ارزشمند زندگی هستند که در فرایند اجتماعی شدن نقش اساسی دارند. به طور خلاصه، نتایج حاصل از مطالعات بر روی سلامت روانی اجتماعی نشان می دهد که کیفیت زندگی دانش آموزان ناشنوا و کم شنوا، ممکن است در معرض خطر باشد و به همین دلیل بیشتر سزاوار پژوهش هستند.