نام پژوهشگر: صابره محمدکاشی
صابره محمدکاشی محمود طاووسی
به عنوان کهن ترین قصه مکتوب عامیانه در ایران که به طور شفاهی در طی قرون متمادی شکل گرفته است، سمک عیار منبع ارزشمندی برای شناخت زن و جنسیت در گذشته تاریخی، فرهنگی، و اسطوره ای ملت ایران است. نقش پررنگ و حضور تاثیرگذار شاهدختها و ملکه ها به عنوان نمایندگان زنانگی، حضور شاهان به عنوان مظاهر مردانگی، و تصویر شدن عیاران و آیین جوانمردی به عنوان عناصر فراجنسیتی، این قصه بلند را به سند فرهنگی بی نظیری برای تحلیل ماهیت زن و جنسیت در فرهنگ کهن ایران تبدیل می کند. این رساله با یک نظریه ترکیبی از تحلیل کهن الگویی یونگی و نظریه های پستمدرن زن مداری و جنسیت و با استفاده از روش شناسی ماری ـ لوئیز فون فرانز در تفسیر قصه های پریان، به تحلیل کهن الگویی زن و جنسیت در قصه سمک عیار می پردازد. بدین منظور، ابتدا مروری کلی بر نقش زن در اسطوره ها، مذاهب و دوره های تاریخی ایران قبل و بعد از اسلام می کند. سپس به تبیین مفاهیم یونگی کهن الگوها، عناصر مادینه و نرینه، کهن الگوهای انیما و انیموس، و خودآگاه و ناخودآگاه جمعی پرداخته، و نظریه های یونگ را با آخرین بازنگری های زن مدارانه آنها تطبیق می دهد. سپس با اشاره به رابطه سمک عیار با قصه های عامیانه، اساطیر و قصه های پریان، آن دسته از پیرنگ هایی که دارای ویژگی های قصه های پریان بوده و قابلیت تحلیل کهن الگویی جنسیتی دارند، را شناسایی می کند. سپس با تحلیل پیرنگ ها، شخصیت ها و حوادث در قصه های استخراج شده، معانی نمادین آنها را تفسیر می کند، و براساس این تفاسیر، سیر تحول زنانگی و جنسیت در خودآگاهی جمعی این قصه ها و رابطه آن با ناخودآگاه جمعی را مورد بررسی قرار می دهد. در نهایت این پژوهش نشان می دهد که زن، مرد و جنسیت چگونه در قصه سمک عیار و به تبع آن در خودآگاه و ناخودآگاه جمعی جهان ایرانی شکل گرفته و متحول شده است.