نام پژوهشگر: تقی آزاد ارمکی
عباس رضوی تقی آزاد ارمکی
تغییرات سریع اقتصادی اجتماعی که بدون وقفه در جوامع اتفاق می افتند با خود مجموعه ای از ارزش های نوین را به همراه می آورند. در این میان نسل های جدید بیشتر در معرض تاثیرپذیری از جریانات و فرایندهای تغییر هستند. با توجه به ضرورت و اهمیت مطالعه ارزش ها و نگرش ها در حوزه نسلی در این پژوهش به بررسی تحول ارزش ها و تحلیل عوامل ساختاری موثر بر آن در میان شهروندان شهر تهران با مقایسه دو نسل پرداخته شده است. چارچوب نظری این مطالعه، نظریه تحول و دگرگونی ارزشی رونالد اینگلهارت است که تغییر ارزش ها را با توجه به عنصر نسلی مورد بررسی قرار داده و به خوبی به نقش عوامل ساختاری در تغییرات نگرشی و ارزشی توجه کرده است. جمعیت آماری مورد بررسی ، جمعیت زن و مرد 15 سال به بالای شهر تهران بوده است که برای این منظور، به تحلیل ثانویه داده های پیمایش ملی که در سال 1383 توسط موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران به سرپرستی تقی آزاد ارمکی عملیاتی شده است
خدیجه شیرخانلو تقی آزاد ارمکی
توجه به بیمار به عنوان یک کلیت وآگاهی از اینکه بیماری امری صرفا جسمی وجدا از زندگی روزمره انسانها نیست وتوجه به اهمیت جهان زیست بیماران برای درک جامع تر وبهتر بیمار واهمیت به بیمار به عنوان یک انسان و نه صرفا یک کالبد جسمی ,امری ضروری در نحوه شکل گیری وبرقراری ارتباط در مشاوره های پزشکی بین بیماران وپزشکان میباشد . مشاهده وتوصیف روابط درمانی که بین پزشکان وبیماران رخ میدهد وتوصیف این نوع ارتباط در حال شکل گیری کاری است که در این تحقیق صورت میگیرد .محقق درمانگاه بیمارستان دولتی آموزشی- درمانی امام حسین (ع ) را جهت انجام این امر در نظر گرفته است وبا انتخاب دو پزشک متخصص داخلی ومشاهده , مصاحبه وثبت وتحلیل گفتگو ی بین پزشکان و بیماران مراجعه کنند به توصیف کیفیت گفتگو بین آنها پرداخته است ودر نهایت به این جمع بندی رسیده است که به دلیل تفاوت درنوع بیماری(حاد –مزمن)الگوهای متفاوتی از روابط بین پزشکان ومراجعه کنندگان شکل میگیرد دربیماریهای حاداستفاده از بیان پزشکی مشکلی در روابط درمانی ایجاد نمیکند ورضایتمندی دو طرف را به همراه دارد درحالی که بیماریهای مزمن رابطه ای فراتر از بیان پزشکی وتوجه به زیست جهان بیمار را میطلبد .
رحیم محمدی دوچی علی محمد حاضری
پرسش اصلی تحقیق حاضراین است؛ چرا علیرغم وجود ساختارهای قانونی چون پارلمان و قانون اساسی در ایران در عین حال قانون گریزی و قانون شکنی دولت بالا است؟ به عبارت دیگر چرا در ایران تعارض قدرت ـ قانون همچنان بالا است؟ این پرسش که تلخیصی از مسأله پژوهش است، در سه رویکرد نظری تبیین شده است: 1ـ رویکرد توکویلی ـ دورکیمی: در این رویکرد ملاک دولت قانون حضور نهادهای مدنی و تحقق آزادی است. 2ـ رویکرد وبری ـ هابرماسی: در این رویکرد ملاک دولت قانون توسعه عقلانیت صوری، بورکراسی و گفتمان انتقادی است. 3ـ رویکرد پاره توئی ـ آرنتی: در این رویکرد عمدتاً بررسی مشکلات و موانع دولت قانون مورد توجه قرار گرفته است و از این منظر اکثر مشکلات دولت قانون از ناحیه کنش های سیاسی نخبگان و توده ها است که در جامعه سیاسی به ظهور می رسند. مدل مفهومی که از رویکردهای سه گانه فوق برساخت شده حاکی از این است که در ایران تغییرات دولتِ قانون تابعی از تغییرات سه متغیر؛ جامعه سیاسی باز، رفتار سیاسی توده ها و کاست گرائی نهادهای مدنی است. آزمون تجربی فرضیات تحقیق مبتنی بر شواهد تجربی گردآوری شده در خصوص قوانین مطبوعاتی پس از انقلاب اسلامی از مرحله تقنین تا اجرا و قضا است که در مقطع 33 ساله پس از انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته است. یافته های تجربی پژوهش حاکی از آن است که سه متغییر مذکور 57 درصد تغییرات دولت قانون را تعیین می کنند به این صورت که؛ باز بودن جامعه سیاسی تأثیر مثبت بر روی دولت قانون دارد، ولی با افزایش یکسویه گرایی رفتار سیاسی توده ها به نفع دولت و کاست گرائی نهادهای مدنی از میزان قانون گرایی دولت نیز کاسته می شود. کلمات کلیدی: حکومت قانون، دولت قانون، جامعه سیاسی باز، کاست گرایی مدنی، یکسویه گرایی توده ها
مهدی حیدری خراجی علی ساعی
چکیده: مساله این رساله نهادینه نشدن وفاق نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. وفاق نخبگان سیاسی در این متن به معنای توافق نخبگان گروه های مختلف سیاسی بر سر ارزشها و آرمانهای مشترک، قواعد و هنجارهای مستقر، نهادهای مجری آن قوانین که همراه با احساس وحدت و هویت در بین گروه های مذکور است به کار رفته است. شواهد نشان می دهد که علی رغم گذشت بیش از 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، وفاق میان نخبگان سیاسی نهادینه نشده است. بر این اساس سوال رساله اینگونه مطرح شده که چرا وفاق میان نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نهادینه نشده است؟ بر مبنای رهیافت عقلانیت انتقادی، پاسخ به این سوال ابتدا در ادبیات نظری جستجو گردید. در این راستا تئوریهای مکتب قرارداد اجتماعی، نظریات جامعه شناسان کلاسیک(آگوست کنت، دورکیم، پارسونز) و نظریات جامعه شناسان متاخر(هابرماس، هیگلی، برتون، مته ای، چلبی، بشیریه و ونهانن) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و از طریق مطالعه انتقادی این نظریات مدل نظری پژوهش ارائه گردید. براساس این مدل نظری استدلال شده است که وفاق نخبگان سیاسی تابع ترکیب علی فرهنگ سیاسی دموکراتیک و کنش ارتباطی نخبگان سیاسی است. نوع پژوهش کمی و به روش پیمایش اجتماعی فازی انجام گردیده است. جمعیت آماری پژوهش شامل نخبگان سیاسی درون حکومت (اصولگرا و اصلاح طلب) است که با روش نمونه گیری قضاوتی و بر مبنای جدول مورگان تعداد 412 نفر از نخبگان دو جناح انتخاب گردیدند(50.7% اصولگرا و 49% اصلاح طلب) جمع آوری داده ها با ابزار پرسشنامه و از طریق مصاحبه حضوری با نخبگان سیاسی انجام شده است. تحلیل داده ها در سطح توصیفی با رویکرد فازی و با بهره گیری از تکنیکهای جداول توزیع درصدی، درصدهای فراوانی انجام شده و در سطح تبیینی از تکنیک تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته های تجربی در سطح توصیفی دلالت بر آن دارد که بین نخبگان سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب درخصوص ارزشهای سیاسی، هنجارهای سیاسی و عملکرد نهادهای اجرایی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نخبگان سیاسی هر دو گروه عمدتاً غیرعضو در مجموعه وفاق عاطفی هستند. نتایج تبیینی حکایت از آن دارد که فرهنگ سیاسی دموکراتیک از طریق افزایش بعد روابطی کنش ارتباطی باعث افزایش وفاق نخبگان سیاسی می شود. در پایان پیشنهاد گردیده است که جهت تقویت وفاق نخبگان سیاسی باید تعامل و ارتباط نخبگان سیاسی افزایش یابد، فضای گفتگوی نقادانه در جامعه تقویت شود و فرهنگ سیاسی دموکراتیک در سطح فردی و سطح نظام سیاسی نیز توسعه یابد. یافته های پژوهش نشان می دهد که دستگاه نظری این پژوهش صرفاً توانسته است 14 درصد واریانس وفاق نخبگان سیاسی را تبیین کند، واریانس پسمانده مربوط به عواملی می شود که در این پژوهش حضور ندارند. لذا پیشنهاد گردیده تا مطالعه درخصوص وفاق نخبگان سیاسی با متغیرهای جدید توسط محققان ادامه یابد. واژگان کلیدی: وفاق، نخبه سیاسی، فرهنگ سیاسی دموکراتیک، وفاق ارزشی، وفاق هنجاری، وفاق عاطفی، وفاق اجرایی
لیلا فعله گری علی ربانی
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی شکاف نسلی میان مادران و دختران با تاکید بر عامل تحصیلات در شهر تهران به روش کمی بوده است. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی دختران جوان 14 ساله به بالا و مادرشان در منطقه 14 شهر تهران بوده است. تعداد نمونه این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 384 زوج به دست آمد و نمونه گیری به روش تصادفی و طبقه ای انجام شد. به منظور گردآوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه استفاده شد. چهارچوب نظری مورد استفاده در این مقاله بر پایه ی نظرات کلان در حوزه شکاف نسلی بود. نتایج پژوهش در بخش کمی حاکی از این بود که بین دو نسل مادران و دختران برحسب سنجش سطح تحصیلات مادران از میان متغیرهای وارد شده در معادلات t و اسپیرمن و کروسکال به ترتیب متغیرهای فردگرایی، میزان مشارکت اجتماعی، شکاف نسلی معنادار نیستند. به این معنا که مادران با سطح تحصیلات پایین تر از روحیه ی فردگرایی بالاتری برخوردار بودند. لذا تحصیلات بالای مادران تأثیر و تفاوت چندانی بر روی فردگرایی دخترانشان و همچنین روی خود مادران ایجاد نکرده و میزان مشارکت اجتماعی در میان مادران با سطح تحصیلات پایین تر بیش تر بوده یعنی وجود تحصیلات بالا لزوم مشارکت اجتماعی مادران نبوده و تأثیر چندانی هم بر روی مشارکت اجتماعی دخترانشان نداشته و شکاف نسلی میان مادران و دخترانشان با توجه به متغیر تحصیلات رابطه ی مستقیم و تأثیر گذاری نمی باشد. متغیرهای پذیرش تغییرات و پذیرش نوگرایی معنادار گشته اند به این معنا که بین سطح تحصیلات مادران و پذیرش نوگرایی تفاوت معناداری وجود دارد و مادرانی که از سطح تحصیلات بالاتری برخوردار هستند آمادگی بیشتری برای دگرگونی جدید از خود نشان می دهند و برای حفظ الگوها و شیو ه های قدیمی در برابر الگوهای جدید مقاومت کمتری از خودشان نشان می دهند و باعث از بین رفتن جمود فکری می شوند. کلید واژه: نسل ـ شکاف نسلی ـ نوگرایی ـ مشارکت اجتماعی ـ فردگرایی ـ تحصیلات
اسماعیل شاه طهماسبی حمید خداداد حسینی
تحقیق حاضر با رویکرد رابطه¬ای مزیت رقابتی و در نظر گرفتن تئوری¬های مختلف مدیریتی و جامعه-شناسی با هدف بررسی تاثیر سرمایه¬های اجتماعی بیرونی سازمانی با تقسیم¬بندی مدیر و سازمان بر مزیت رقابتی انجام شده¬است. در این مسیر برای تبدیل ضمنی¬ترین قابلیت موجود در بازار، یعنی روابط وشبکه-ها، از میانجی¬گری قابلیت¬های پویا به عنوان پلی بین سرمایه¬های اجتماعی بیرونی سازمان و مزیت رقابتی سازمان، استفاده گردید. این تحقیق از نوع ترکیبی و با رویکرد طرح اکتشافی - مدل ایجاد گونه¬شناسی- بوده و فرایند تحقیق در سه بخش کمی- کیفی- کمی شکل گرفته¬است. در مرحله کمی ابتدایی، از بررسی گسترده ادبیات برای استخراج مدل اولیه استفاده شد. مرحله کیفی با ابزار مصاحبه¬¬های عمیق انجام شده و نمونه¬گیری در این بخش با راهبرد نمونه¬گیری هدفمند و روش نمونه¬گیری نظری بوده¬است. تعداد نمونه بر اساس روش اشباع تئوریک تعین شد، که 8 خبره علمی و 6 خبره عملی در صنعت را شامل می¬گردید و از روش تحلیل محتوا، مولفه¬های مورد نیاز برای اضافه شدن به مدل مفهومی اولیه استخراج گردید. با بررسی مجدد ادبیات تحقیق، مدل مفهومی نهایی ترسیم شد. کمی سازی مدل با تدوین پرسشنامه بر اساس مولفه¬های مدل و عملیاتی سازی آن¬ها شکل گرفت. پرسشنامه تهیه شده با روش نمونه¬گیری اتفاقی در سیزدهمین نمایشگاه بین المللی ساختمان توزیع و از 352 پرسشنامه مناسب برگشت داده شده برای تحلیل کمی استفاده گردید. روش تجزیه و تحلیل داده¬ها با محوریت روش pls انجام گرفت. مدل تحقیق شامل انواع متغیرهای مستقل، وابسته، میانجی، تعدیلگر و کنترل بوده¬است و ساختار مولفه¬ها انعکاسی و سازنده توامان بوده¬است. با توجه به رویکرد تحقیق، مدل تحقیق در دو سطح ابعاد و مولفه¬ها مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه تحلیل داده¬ها، در ابتدا عدم اریب پاسخ دهنده و اریب روش مشترک مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به وجود مدل¬های اندازه¬گیری سازنده برای برخی مولفه¬های تحقیق، از روش دومرحله¬ای معادلات ساختاری و در نرم افزار smart pls.2.m3 استفاده شد. نتایج نشان از نقش معنادار قابلیت¬های پویا به عنوان میانجی، در رابطه¬ی بین سرمایه اجتماعی برون سازمانی و مزیت رقابتی دارد. علاوه بر این تعدیلگرهای ساختار محیطی و بازار هر یک بر قسمتی از مدل تاثیر معنادار گذاشته است، بیشترین تاثیر معنادار را از بین تعدیلگرها در مدل سطح مولفه¬ها، تلاطم تکنولوژیکی داشته¬است. سرمایه اجتماعی مدیر محور نتوانست فرضیات تاثیرگذاری خود بر ابعاد قابلیت¬های پویای حاصل از سرمایه اجتماعی برون سازمانی، بجز یادگیری سازمانی، را تایید کند، در مقابل سرمایه اجتماعی برون سازمانی سازمان محور، بشدت بر تمام ابعاد قابلیت¬های پویا تاثیر داشته است. هوشمندی رقابتی به عنوان یکی از مولفه¬های قابلیت¬ پویای سازمانی در تحقیق حاضر نقش مهمی را ایفا کرده است. علاوه بر این در تحلیل حساسیت مدل مشخص شد که سرمایه اجتماعی مدیر محور بیشترین تاثیر خود را بر محیط بیرونی سازمان داراست.
نغمه نوذر تقی آزاد ارمکی
هویت و ایجاد هویت در شهرها از طریق نمادهای طبیعی و انسان ساخت، از مباحث مهمی است که در برنامه ریزی شهری و شهرسازی مطرح می گردد. هویت شهری وجه تمایز یک شهر از شهر دیگر بوده و موجب حس تعلق مکانی شهروندان و مشارکت آن ها در توسعه شهر می شود. بررسی سیر تکاملی این مفهوم در معماری ایران، به عنوان یکی از کلیدهای اصلی راه گشای معماری امروز ما می باشد؛ چرا که هویت بشری مستلزم هویت مکان است و مکان بدون در اختیار نهادن امکانات غنی در تعیین هویت انسان ها، نمی تواند کارکردی هویت پرداز ایفا نماید. یکی از عناصر هویت ساز در شهرها «نشانه های» شهری یا «نمادها» هستند؛ می توان نمادها را به عنوان ویترین یک شهر تشبیه نمود، زیرا می توانند بیانگر تاریخ، آداب و سنن، شرایط فرهنگی و اجتماعی شهر باشند.
علی محمد قدسی تقی آزاد ارمکی
چکیده ندارد.
مهدی شیرزاد قربانعلی ابراهیمی
چکیده ندارد.
روفیا ابوترابی علیرضا قبادی
چکیده ندارد.