نام پژوهشگر: محمد رضا بابایی
فاطمه نظر قلی محمد رضا بابایی
علل موّفّقیّت و ظهور قدرتمندانهی یک دولت و یا افول و عدم توفیق آن رابطهای مستقیم با نحوهی کشورداری و اجرای سیاست خارجی آن حکومت دارد. فلذا آشنایی با اسلوبهای مختلف کشورداری و رعایت اصول این فنّ مهمّ و حیاتی توسّط حکومتهای مختلف در گذشته و حال میتواند راهگشای خوبی برای تحقّق اهداف ملّی و منافع یک سرزمین یا دولت باشد، به ویژه اتّخاذ سیاست خارجی مناسب و منسجم که یکی از عوامل اصلی ثبات و دوام کشورها در صحنهی بینالمللی به شمار میرود. یکی از نمونههای بارز این حکومتها که بررسی چگونگی به قدرت رسیدن، اوجگیری و در نهایت افول آن نشانگر تأثیر انکارنشدنی نحوهی کشورداری و اجرای سیاست خارجی آن است، امپراتوری بزرگ هخامنشی است. هخامنشیان دوّمین سلسلهی پادشاهی ایران است که پس از زوال حکومت مادها، به وسیلهی کوروش هخامنشی به سال 550 ق.م بنیانگذاری شد و به مدّت 220 سال به حیات خویش ادامه داد. هخامنشیان در دوران اوّلیّهی سلطنت خود و به دست پادشاهان موفّق و کارآمدی چون کوروش و داریوش اوّل به دستاوردهای گرانبهایی در ابعاد گوناگون دست یافتند و به ویژه اصول کشورداری و سیاست خارجی موفّق آن قابل تأمّل است. آنها با پایهگذاری اصل تسامح و مدارا با ملل مغلوب و همزیستی مسالمتآمیز و احترام متقابل به ملل مختلف و ادیان و مذاهب گوناگون در عرصهی بینالمللی انقلابی بزرگ در سیاست به وجود آوردند و با طرز تفکّر منطقی و تشکیلات منظّم کشوری و لشکری خود یکی از شکوفاترین تمدّنهای بشری را به جهان عرضه کردند. لذا در این نوشتار به اصول کشورداری و سیاست خارجی هخامنشیان در دورهی حکمرانی کوروش، کمبوجیه و داریوش اوّل پرداخته شده است.
غلامرضا ضامن شیخی مصیب عباسی
نقد و بررسی تاریخ برای استفاده از تجارب گذشتگان و پرهیز از لغزش های احتمالی از اصولی است که پایبندی به آن می تواند سبب اعتلای جامعه فعلی گردد.علی الخصوص بروز شکاف ها و فرق در اجتماعی به هم پیوسته تجربه یی گرانسنگ ولی رایگان به ما می بخشد. و از آنجایی که تاریخ تکرار گذشته است از تکرار اشتباهات قبلی ما را دور می کند. اصولا جنبه یی که آیینه تاریخ را همواره در پیش چشم نداشته باشد محکوم به فنا و نابودی است. خوارج از جمله نحله های فکری است که بخش مهمی از حوادث تاریخ اسلام را به خود اختصاص داده اند.این گروه تندرو و افراطی اولین گروه برجسته تکفیری است که سبب شکاف عظیم در جامعه ی اسلامی شدند و در سیر تاریخ مسلمین تلاطم ها و نابسامانی هایی را رقم زدند. این نقش آفرینی برای منطقه ی سیستان و کرمان از اهمیت بیشتری برخوردار است.چراکه این مناطق در سده ی سوم و چهارم و بعد از آن به عنوان بارانداز این گروه عمل می نمایند. تا جایی پیش می روند که تشکیل حکومت می دهند و در برابر حکومت های وقت علم مخالفت بر می افرازند. در این پژوهش قصد داریم تاریخ ورود و چگونگی تشکیل حکومت این شاخه را در سیستان و کرمان بررسی نماییم. یافته های تحقیق نشان می دهدکه خوارج با ورود به سیستان و کرمان و تقویت نفاط مشترک با مردم این دیار موفق به تثبیت جایگاه خود و تحکیم تفکر خویش پرداختندو توانستند با تشکیل حکومت محلی برای چند قرن خلافت امویان و عباسیان را مورد تهدید قرار دهند و شاخص این حرکت حکومت حمزه آذرک بوده است.