نحوه توسعه مفهوم نظام ملی نوآوری با رویکرد مدیریت دانش، مورد توجه این تحقیق قرار گرفته است. در ابتدا، تحقیق با این مفروض شکل گرفت که کارکردهای مدیریت دانش می¬توانند منجر به توسع? نظام ملی نوآوری شوند. بر این اساس کارکردهای مدیریت دانش می¬توانند به کارکردهای نظام ملی نوآوری اضافه شوند تا آن را توسعه بخشند و به جهت اجتناب از تکرار لازم است این موضوع از طریق انطباق یک به یک کارکردهای نظام ملی نوآوری و مدیریت دانش، انجام شود تا مواردی که در خود به شکل مستتر، کارکردهای مدیریت دانش را در بر دارند تکرار نشوند. لذا، در این مرحله، ضرورت تعیین مدل مدیریت دانش در سطح "ملی" بوجود آمد. این مدل بر مبنای ادبیات جهانی، از بین مدل¬های موجود انتخاب گردید. در گام بعد، با روش "آزمون خی دو" و روش" استدلالی و بدیهه¬گرایی"، انطباق و تشابه فراوان کارکردهای مدیریت دانش ملی و نظام ملی نوآوری اثبات گردید که حاصل این انطباق، ارائ? مدل مفهومی تحقیق و به تعبیری مدل "نظام ملی نوآوری با قابلیت مدیریت دانش" بود که سه کارکرد جدید جذب، ترکیب و سازماندهی و ارزیابی دانش و همچنین، تقویت کارکرد توانمندسازها، ارزش افزود? ناچیز این مدل محسوب می¬شوند؛ زیرا، مطالعات حاکی از تشابه زیاد نظام ملی نوآوری و مدیریت دانش ملی، است و تنها اختلاف در خاستگاه و ریش? این دو مفهوم و نحله های فکری می¬باشد که بر اساس آن، دو مفهوم شکل گرفته و ادبیات متفاوتی را دنبال نموده¬اند. در نهایت، مدل مفهومی از طریق مطالعه موردی و با آزمون آماری t، و روش دیماتل و روش پانل تخصصی، به کمک تحلیل محتوای کثرت گرا، مورد اعتبار¬سنجی قرار گرفت و کارآمدی آن در پاسخگویی به بسیاری از مشکلات تولید نرم افزار چند رسانه¬ای فرهنگی، نشان¬داده شد.