نام پژوهشگر: محسن رضایی
صدیقه قربانی محمد بومری
چشمه های آبگرم محلات که از مهمترین منابع آب معدنی استان مرکزی به شمار می آیند، در شمال شرق محلات واقع شده اند. این منطقه از نظر زمین شناسی بخشی از کمربند ماگمایی ارومیه-دختر است. سازندهای رخنمون یافته در منطقه متنوع بوده و شامل انواع سنگهای آذرین و سنگهای رسوبی از پرکامبرین تا عهد حاضر می باشند. محل ظهور چشمه های آبگرم و معدنی بر روی رسوبات آبرفتی و تراورتنی قرار دارد که رسوبات کربناته، پرموتریاس، کرتاسه و الیگومیوسن (سازند قم) در نزدیکی آنها قرار دارند. عملکرد تکتونیکی و وجود گسلهای اصلی و فرعی متعدد در منطقه همراه با بالاآمدگی، خردشدگی واحدهای سنگی و تغییر شیب آنها بوده است. منابع آبی منطقه شامل آبخوان آبرفتی با وسعت و ضخامت محدود و نیز کیفیت نامطلوب و آبخوان های سازند های کربناته می باشد. سازند های کربناته به دلیل عوامل زمین شناسی و تکتونیکی و شرایط اقلیمی گذشته از نفوذپذیری و آبدهی مناسبی برخوردارند و منابع کارستی عمیق را در منطقه تشکیل داده اند. وجود دره های کارستی و حفرات زیرزمینی و همچنین چشمه های کارستی و تراورتن ساز در منطقه از شواهد عملکرد پدیده کارست می باشند. ضمن مطالعات زمین شناسی و صحرایی چشمه های آبگرم و آبسرد منطقه از تعدادی از آنها نمونه آب گرفته شد و جهت تعیین مقادیر یون های اصلی به آزمایشگاه سازمان آب منطقه ای شهرستان اراک منتقل شد. بر اساس این مطالعات اکثر چشمه های آبگرم دارای درجه حرارت حدود 46 درجه سانتیگراد، ph کمی اسیدی تا خنثی و ec حدود 2000 میکروزیمنس بر سانتیمتر می باشند. ترکیب شیمیایی چشمه های آبگرم تقریبا یکسان بوده که دلالت بر منشاء واحد آنها دارد. همچنین تیپ و رخساره همه چشمه های نمونه برداری شده سولفاته کلسیک است. احتمالا غلظت بالای یون سولفات در آبهای منطقه به خاطر رسوبات سولفاته (مارن های ژیپس دار سازند قم و رسوبات ژیپس سازند قرمز فوقانی) می باشد. همه چشمه ها اشباع و فوق اشباع از کلسیت بوده و مقادیر pco2 چشمه های آبگرم بیشتر از pco2 اتمسفر می باشد که این عوامل خود نشان دهنده آبخوان عمیق و کارستی این چشمه ها است. رسوبگذاری تراورتن در آنها در نتیجه خروج co2 و تاثیر یون مشترک ( caاز انحلال ژیپس و انیدریت) می باشد. همچنین مطالعه هیدروژئوشیمی چشمه های آبگرم و آبسرد شواهدی از اختلاط را بین این آبها در قسمتهای فوقانی نشان می دهد که این اختلاط با توجه به شور بودن آبهای سرد و کم عمق موجب کاهش دما و افزایش tds آب آنها شده است. دمای عمقی آب نیز به کمک ژئوترمومترهای شیمیایی تخمین زده شد که نتایجی متفاوتی بدست آمد اما باتوجه به ترکیب شیمیایی آبها و نیز محتوی سیلیس بالای آنها تنها نتایج ژئوترمومتری سیلیس میتواند قابل اطمینان باشد، این داده ها دمای عمقی آب را در مخزن هیدروترمال حدود 100 درجه سانتیگراد نشان می دهد.
محبوبه مجدزاده اکبر قاضی فرد
چکیده: شناخت خصوصیات ژئوتکنیکی ساختگاه سدها از مهم ترین مراحل اکتشافی برای به دست آوردن اطلاعات لازم در طراحی و ساخت آن ها می باشد. از آن جا که سدها نقش بسیار مهمی در استفاده ی بهینه از منابع آب دارند، حفظ پایداری آن ها و آب ذخیره شده در مخزن اهمیت زیادی دارد. سد خرکش، سدی مخزنی از نوع خاکی با هسته ی رسی است که در دشت سمیرم و در مختصاتْ ً 45، َ 25، ْ51 طول شرقی و ً 0، َ19 ، ْ31 عرض شمالی واقع شده است. طول تاج این سد 490 متر ، ارتفاع آن 35 متر ، و حجم مخزن آن 1/5 میلیون متر مکعب در نظر گرفته شده است. سنگ های موجود در منطقه تماماٌ سنگ های رسوبی با سن کرتاسه ی فوقانی می باشد. به منظور بررسی کیفیت توده سنگ های ساختگاه، پارامترهای مهندسی نظیر مقاومت تراکمی تک محوره سنگ(ucs)، شاخص کیفی توده سنگ(rqd) و ویژگی های ژئوتکنیکی ناپیوستگی ها برای توده سنگ های موجود در ساختگاه مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس این اطلاعات طبقه بندی های rmi, q, rmr و gsi انجام گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که توده سنگ های ساختگاه به طور کلی دارای کیفیت خوبی می باشند. بررسی نفوذپذیری توده سنگ های ساختگاه نیز از پارامترهای ژئوتکنیکی است که باید مورد ارزیابی قرار گیرد و متداول ترین روش جهت تعیین آن انجام آزمایش فشار آب می باشد. بدین منظور تعداد 50 آزمایش لوژان در طول 200 متر از گمانه های اکتشافی انجام شده و نتایج آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. نفوذپذیری ساختگاه سد بر اساس روش spi نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
محسن رضایی علی اکبر قره ویسی
در این پایان نامه، کنترل کننده یادگیر با تکرار یا ilc مورد بررسی قرار گرفته است و قضایای مربوط به آن بیان شده اند. این کنترل کننده که کاربرد بسیار گسترده ای در صنعت مدرن پیدا کرده است، در فرآیندهایی که به تناوب تکرار می شوند، استفاده می شود و شاخصه عملکردی بسیار مناسبی دارد. با اینکه استفاده از این کنترل کننده در صنعت در بهبود کیفیت محصول و کاهش هزینه نهایی موثر است، اما در کشور ما چندان شناخته شده نیست و تعداد کارهای انجام شده در این زمینه به تعداد انگشتان دست نمی رسد. با توجه به این نیاز، تصمیم گرفته شد که در این پایان نامه به این موضوع نسبتا جدید پرداخته شود. البته از آنجا که مدیران کارخانه ها و صنایع معمولا تمایلی به استفاده از روشهای جدید در کنترل کارخانه ندارند، روش جدیدی در پایان نامه ارایه شده که می تواند پس از آموزش کامل ilc، یک کنترل کننده pid معمولی را جایگزین آن کند، بطوریکه عملکرد کنترل کننده pid تا حد ممکن شبیه همتای ilc خود باشد. بنابراین دیگر نیازی به اضافه کردن حافظه و سخت افزار جدید نخواهد بود. این ایده از لحاظ کاربرد عملی می تواند دارای اهمیت باشد. قسمت دیگری از این پایان نامه به بحث گسترش کاربردهای کنترل کننده یادگیر با تکرار اختصاص دارد. سعی شده است که با مطالعه موردی بر روی دو پلانت خاص و نیز انجام شبیه سازی بر روی آنها، هم کارایی ilc نشان داده شود و هم در مورد برخی نکات طراحی در عمل بحث شود. با اینکه این نوع کنترل کننده امروز با شاخه های مختلفی از علم کنترل به هم آمیخته، سعی شده است تا جای ممکن فقط زمینه های اصلی مرتبط با موضوع پایان نامه بیان شود و روند زنجیروار پایان نامه به هم نخورد. در صورت لزوم، در برخی قسمتها، به نکات نسبتا مرتبط در حد آشنایی اشاره شده است. خواننده علاقه مند جهت آشنایی بیشتر می تواند به مراجع انتهای پایان نامه، که تقریبا اکثر مراجع اصلی مرتبط با ilc را شامل می شود، رجوع کند.
رقیه پورولی اکبر قاضی فرد
شناخت خصوصیات ژئوتکنیکی ساختگاه سدها از مهمترین مراحل اکتشافی برای بدست آوردن اطلاعات لازم در طراحی و ساخت آنها می باشد. از آنجا که سدها نقش بسیار مهمی در استفاده ی بهینه از منابع آب دارند، حفظ پایداری آن ها و آب ذخیره شده در مخزن اهمیت بالایی دارد. در این تحقیق، نفوذپذیری و پارامترهای ژئومکانیکی توده سنگ ساختگاه سد سرداب، واقع در جنوب غربی فریدون شهر استان اصفهان، توسط روش های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است. سنگ بستر در تکیه گاه های پی سد تقریباً مشابه بوده و از سنگ آهک مارنی- شیلی با سن کرتاسه و در بعضی از قسمت های آن سنگ آهک ماسه ای دیده می شود. ابتدا به منظور بررسی کیفیت توده سنگ های ساختگاه، پارامترهای مهندسی نظیر مقاومت تراکمی تک محوره سنگ، شاخص کیفیت توده سنگ (rqd)و ناپیوستگی ها مورد بررسی قرار می گیرد. براساس این اطلاعات طبقه بندی های rmr، q، gsi و rmi انجام گرفته است. در ادامه پارامترهای ژئو مکانیکی توده سنگ توسط معیار هوک- براون نیز تعیین گردید. در نهایت با ارزیابی نفوذپذیری ساختگاه براساس لوژان و شاخص نفوذپذیری ثانویه (spi)، چگونگی رفتارهای هیدرولیکی توده سنگ براساس دیاگرام های p- q مورد بررسی قرار گرفت و مقاطع نفوذپذیر مشخص گردید. همچنین با استفاده از نمودار دیر و لمباردی و جذب ویژه مقاطع دارای خورند سیمان بالا مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مقادیر طبقه بندی های انجام شده برای هر دو تکیه گاه نزدیک به هم می باشند و وضعیت توده سنگ در رده نسبتاً خوب قرار می گیرد. از نظر نفوذپذیری و خورند سیمان مقاطع ابتدایی گمانه ها که تحت تاثیر هوازدگی قرار گرفته دارای نفوذپذیری و خورند سیمان بالایی می باشند که بایستی آب بند شوند. در نهایت با بررسی نتایج عملیات تزریق آزمایشی در ساختگاه، پرده تزریق برای ساختگاه سد پیشنهاد گردید
محسن رضایی کورش حیدری شیرازی
خودرو یکی از سامانههای دینامیکی است که همواره تحت تغییرات شدید و عمده در پارامترهای اصلی و ورودی قرار دارد. تغییرات شرایط جاده، وزن خودرو، مهارت راننده و سبک رانندگی نمونههایی از این تغییرات پارامترها هستند. هدف در پژوهش حاضر طراحی یک سامانه کنترل نیرومند برای سامانه فرمان خودرو است، به نحوی که قادر باشد ضمن خنثی نمودن اثرهای ناشی از تغییرات پارامترهای موثر بر خوشفرمانی، رفتار دینامیکی خودرو را اصلاح نموده و بهبود بخشد. کنترلگر نیرومند مورد استفاده در این پژوهش کنترل گر تئوری پسخور کمی است که بر اساس محدودهی پاسخ فرکانسی و زمانی طراحی میشود. در این پژوهش از یک مدل خودروی هفت درجه آزادی برای شبیه سازی رفتار فرمانپذیری خودرو استفاده شده و صحت آن با نرم افزار کارسیم بررسی شده است. سپس به طراحی ناظر جهت شناسایی شرایط جاده وطراحی کنترلگر تئوری پسخور کمی پرداخته شده است. نتایج شبیهسازی نشان میدهد که رفتار خوشفرمانی خودرو در شرایط مختلف جاده، جرم و سرعت در حضور کنترلگر نسبت به خودروی کنترل نشده بهبود قابل توجهی یافته است.
محسن رضایی رضا نوروزیان
از آنجاییکه روز به روز به تعداد مصرف کنندگان انرژی برق افزوده می شود و اینکه یکی از مباحث مهم در بهره برداری از سیستم های قدرت ، همیشه در دسترس بودن سیستم ، حتی در شرایط بحرانی است لذا در حین بروز حادثه ای در شبکه قدرت می بایست تجهیزات موجود در شبکه ، نقش خود را به گونه ای ایفا کنند که مصرف کنندگان دچار بی برقی نگردند . بروز خطا در شبکه اجتناب ناپذیر است . مهم این است که بتوان خطا را به طور سریع به گونه ای برطرف نمود که تجهیزات دچار آسیب نشوند و مصرف کنندگان به خصوص مراکز صنعتی و تجاری متحمل کمترین ضرر شوند . یکی از این راهکارها ، استفاده از ادوات جبرانساز در خطوط انتقال است که از مهمترین آنها می توان به ادوات facts و محدود کننده های جریان خطا اشاره کرد . از ادواتی که پایداری را بعد از بروز خطای اتصال کوتاه ارتقا می دهند می توان به مقاومت های ترمزی و محدود کننده های جریان خطا اشاره کرد ، که نقش به سزایی را جهت افزایش پایداری گذرای سیستم قدرت ایفا می کنند . در این تحقیق ، با تعریف یک سیستم نوعی و اعمال خطا و استفاده از tcbr و fcl به مطالعه پایداری گذرا پرداخته شده است و در پایان به نوآوری و ارائه راهکارها و پیشنهادات موثری در این زمینه اشاره شده است و با استفاده از الگوریتم بهینه سازی آشوب ، پارامتر مقاومت در fcl به گونه ای بهینه سازی شد که پایداری گذرا ارتقا یابد .
محسن رضایی علیرضا زراسوندی
کانسار منگنز نصیرآباد به سمت جنوب نیریز، در استان فارس واقع شده است. از لحاظ ساختاری این کانسار در بخش جنوب غربی کمربند زاگرس رانده واقع شده و نودول های منگنز و لایه های بهم پیوسته کانه دار، به صورت بین لایه ای با نهشته های چرتی، در نزدیکی افیولیت های نیریز نهشته شده اند. هدف از این مطالعه بررسی زمین شناسی و زمین شیمی کانسار منگنز نصیرآباد و بحث در مورد زایش آن می باشد. بدین منظور علاوه بر مطالعات پتروگرافی و کانی شناسی، برای سنجش ایزوتوپ های سرب، عناصر اصلی، عناصر فرعی و عناصر نادر خاکی، از آنالیز icp-ms استفاده شد. شواهد کانی شناسی و زمین شیمیایی نظیر؛ جدایش شدید آهن از منگنز و عدم وجود فازهای کانیایی آهن دار در مطالعات کانی شناسی، حضور بلورهای تودوروکیت به صورت همزمان زایش با کوارتز، نسبت های بالای u/th در تعدادی از نمونه ها، میزان باریم بالا (ppm 2830)، مقادیر lree>hree، نسبت های lan/ndn(میانگین 5/4) و dyn/ybn(میانگین 2/1) نشان دهنده ورود سیالات گرمابی منگنز دار به حوضه رسوبی کانسار منگنز نصیرآباد می باشد. از طرف دیگر شواهد دیگری همچون نسبت co/zn (میانگین 2/2) و نسبت ) ce/laمیانگین 67/0) و نمودارهای عناصر فرعی نشان دهنده فرایندهای گرمابی-آبزاد می باشد. نسبت y/ho (85/24)، همبستگی مثبت قوی میان عناصر اصلی و تعدادی از عناصر با میدان پایداری بالا (hfse) مانند؛ tio2 در مقابل fe2o3 (98/0r=)، nb در مقابل tio2 (92/0r=)، th در مقابل fe2o3 (76/0r=) و zr در مقابل k2o (98/0r=) و وجود مقادیر غیریکنواخت 206pb/pb204 ،207pb/pb204 و 208pb/pb204 نشان می دهد که مواد آواری مافیک در حوضه رسوبی کانسار نهشته شده اند. تغییرات گسترده در نسبت v/(v+ni)و حضور همزمان آنومالی مثبت و منفی ce نشان دهنده نوسان شرایط اکسیدی، احیایی در خلال رسوب گذاری می باشد. مطالعات ضرایب همبستگی نشان می دهد که نوسانات شرایط محیطی و ورود مواد آواری به حوضه رسوبی با هم ارتباط دارند. به نظر می رسد ورود متناوب مواد آواری مافیک مشتق شده از فوران های جزیره قوسی نیریز، به طور مستقیم باعث تغییر شرایط فیزیکوشیمیایی کانه زایی گرمابی در حوضه رسوبی شده است. داده های بالا نشان می دهد کانسار منگنز نصیرآباد بر اثر فرایندهای هیدروترمال-هیدروژن دما پایین شکل گرفته است. در نهایت، وجود پیرولوزیت به صورت جانشینی در پوسته رادیولاریت ها، پرکننده حفرات سنگ میزبان، احاطه کننده باطله و پرکننده شکستگی ها بیانگر تاثیرگذاری فرایندهای برون زاد ثانویه بر کانه زایی اولیه می باشد، اما وجود روند خطی مشابه میان نسبت های 206pb/pb204 در مقابل 208pb/pb204 و 207pb/pb204 در نودول ها و لایه های منگنز دار نشان می دهد که فرایندهای برون زاد تاخیری در منطقه مورد مطالعه توسعه یافته نیستند.
آذین صمیمی محسن رضایی
آرسنیک سر دسته ی سموم، شبه فلزی سرطان زا که به عنوان یک سم محیطی در نظر گرفته شده است. آسیب میتوکندری، افزایش گونه های فعال اکسیژن، القای مرگ برنامه ریزی شده سلول و کمک به برنامه ی مناسب در مقابله با برخی حالات تکثیری، در میان مکانیسم های پیشنهاد شده از عملکرد آرسنیک هستند. در این مطالعه وقوع آپوپتوز ناشی از نانو ذرات آرسنیک که به شیوه ی جدید طراحی شده مورد بررسی قرار گرفت و به شکل قرار دادی با حالت معمول آن مقایسه گردید. سلول های تازه کبد موش صحرایی توسط روش پرفیوژن کلاژناز جدا شده و پس از ثابت شدن در دوار در معرض غلظت های صفر، 10، 20، 40 و100 میکرو مول نانوآرسنیت سدیم و هم چنین شکل معمولی آن به مدت 1 ساعت قرار گرفتند. بقا و آپوپتوز تعیین شده توسط تکنیک ستاره ی دنباله دار بدست آمد. با تجویز آرسنیت سدیم معمولی و نانوآرسنیت سدیم در صد سلول های دچار آپوپتوز در مقایسه با گروه شاهد افزایش پیدا کرد. این افزایش در سلول های در معرض نانوآرسنیت سدیم به صورت وابسته به غلظت بیشتر از سول های در معرض آرسنیت سدیم معمولی بود. بنابراین با کاهش اندازه ی مولکولی آرسنیت سدیم و افزایش غلظت آن میزان آسیب سلولی و آپوپتوز به طور قابل توجهی افزایش یافت.
مجید دشتی برمکی محسن رضایی
منطقه مورد مطالعه شامل تاقدیس های دشتک و شاه نشین می باشد که در ناحیه جنوب غرب استان فارسا در شهرستان کازورن ودر حدفاصل طول جغرافیایی 51درجه و 30 دقیقه تا 52 درجه شرقی و عرض جغرافیایی 29 درجه و 30 درجه شمالی واقع گردیده است. در تحقیقات گذشته مشخص گردیده که حوضه آبگیر چشمه ساسان (واقع در تاقدیس دشتک) نمی تواند تنها در این تاقدیس باشد و حوضه گسترده تری را در بر می گیرد که به صورت علامت سوال در اذهان باقی مانده بود از سوی دیگر در زمینه مکان یابی و بهره برداری از منابع آب منطقه مطالعه چندانی صورت نگرفته است. به همین دلایل کار بر مبنای دو هدف پتانسیل یابی منابع آب کارست منطقه و بیلان اجمالی دو تاقدیس دشتک و شاه نشین و تاقدیس مجاور آن ها (سلبیز) به منظور شناخت حوضه آبگیر چشمه ساسان انجام شد. در مرحله اول کار با توجه به پارامترهای موثر در مکان یابی داده های مورد نیاز از منابع مختلف جمع آوری شده و سپس با پردازش و تجزیه و تحلیل این داده ها مکان های مناسب دارای پتانسیل بالاتر آب کارست تعین گردیده است. نتایج نشان داده است که بالاترین پتانسیل در نواحی اطراف تنگ چوگان در تاقدیس دشتک و نواحی منتهی به دشت ارژن و بخش شمال غربی تاقدیس شاه نشین واقع می باشد. در مرحله دوم این تحقیق تاقدیس های دشتک شاه نشین و سلبیز با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد بررسی قرار گرفته است. هیدروژولوژی و بیلان اجمالی پنج زون کارستی که می تواننند در حوضه آبگیر این چشمه قرار بگیرند شامل d1 و d2 در تاقدیس دشتک shn وshs در تاقدیس شاه نشین و s در تاقدیس سلبیز مورد مطالعه قرار گرفته است که بیلان آن ها به ترتیب 70-، 2/3+ ، 8/54 + 6/29+ و 5/10+ میلیون متر مکعب بود. بنابراین حوضه آبگیر چشمه ساسان تنها محدود به تاقدیس دشتک نمی شود بلکه بخش شمالی تاقدیس شاه نشین و بخش جنوبی تاقدیس سلبیز در تامین آب این چشمه دخالت دارد. نتایج آماری نشان داده است که در این منطقه موقعیت قرار گیری چشمه ها از موقعیت ساختارها پیروی نمی کند و بیشتر چشمه ها از نوع تماسی بوده و از مرز سازنده های نفوذ ناپذیر خارج گردیده اند.
صمد مرادی محسن رضایی
مطالعات منابع آب در مناطق کارستی هزینه و زمان زیادی را نیاز دارد. دستیابی به روش هایی که بطور غیر مستقیم اطلاعات پایه ای با ارزشی را در اینگونه مناطق در اختیار قرار دهد از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. این تحقیق شامل سه مرحله می باشد که مرحل اول آن به بررسی درجه اهمیت عوامل موثر در توسعه کارست در بخشی از پهنه کارستی زاگرس در محدوده شیراز-یاسوج پرداخته شده است. بدین منظور لایه های اطلاعاتی لیتولوژی چگالی خطواره ها، شیب سطح زمین، بارش، دما و پوشش گیاهی با استفاده از اطلاعات رقومی سنجش از دور نقشه های زمین شناسی نقشه های توپوگرافی و آمار بارش و دما تهیه و در سیستم اطلاعات جغرافیایی پتانسیل کارستی شدن تهیه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. لایه های اطلاعاتی مختلف با اعمال قضاوت کارشناسی و بازدید صحرایی بصورت نقشه های معیار طبقه بندی شده و با روش های کارشناسی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی با توجه به درجه اهمیت کدام از عوال وزن دار شدند و با روش هم پوشانی وزن دار شده باهم تلفیق شدند. در این روش وزن هر لایه با توجه به تاثیری که آن لایه در توسعه کارست دارد بصورت درصد و نقشه یامدلی بوجود می آید که توسعه کارست را در سازندهی مختلف دارای پتانسیل نشان می دهد . مدل مذکور با استفاده از آمار چشمه های بزرگ معرف منطقه و حوضه آبگیر چشمه های بزرگ و معرف منطقه و مناطق با توسعه کارست خیلی خوب مشاهده شد. درمرحله دوم این تحق با استتفاده از داده های سننجش از دور و ..و داده های مشاهده ای زمنین منابع آب رابطه عوامل ساختاری، لیتولوژیکی و توپوگرافی بر فراوانی منابع آب در مناطق کارستی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور محدود شیراز تا یاسوج که دارای چنین ویژگی می باشد انتخاب گردید. در اولین گام مبادرت به تهیه نقشه های خطوارهها از تصاویر ماهواره ای و نقشه های زمین شناسی و سپس وابستگی موقعیت قراگیری چشمه ها با این ساختارها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ارتباط نزدیکی بین فراوانی منابع آب با خطواره ها و نوع سازنده ها درمنطه مورد مطالعه وجود دارد. چشمه های این محاوده عمدتا تحت تاثیر ساختارهای زمین شناسی ظاهر گردیده اند. هم چنین همبستگی بالایی بین موقعیت ظهور چشمه ها و شیب مشاهده گردید ولی بین ارتفاع ومحل ظهور چشمه ها رابطه معنی داری مشاهده نشد. در مرحله سوم این تحقیق تاثیر خطوراه های قرار گرفته و در حوضه آبگیر چشمه های معرف منطقه بر منحنی آبنمود و فروکش آنها بررسی شد و مشخص شد که سیستم جریان این چشمه ها متاثر از این عناصر می باشد.
شهرزاد نیکوبخت حمید مهرنهاد
آبرسانی به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه محسوب می شود. اهمیت اجرای این گونه طرح ها از آنجاست که با اجرای طرح های آبرسانی اعم از شرب، صنعت و کشاورزی زمینه های ایجاد رضایت عمومی، بهبود شرایط معیشتی مردم، جلوگیری از مهاجرت ها و نهایتاً آثار اقتصادی آن ها در قالب اقتصاد ملی فراهم می گردد. کمبود ظرفیت منابع آب موجود، نیاز به ایجاد منابع تامین آب جدید و انتقال و توزیع آن را با سرمایه گذاری بالای اقتصادی ضروری نموده است. یکی از مشکل سازترین نوع تونل های حفر شده، تونل های انتقال آب می باشند. علت این امر غالباً طویل بودن این نوع تونل ها باشد. طول زیاد این تونل ها باعث می شود که در طول مسیر از شرایط متنوع لیتولوژیکی و اعماق مختلف عبور نمایند. طی عملیات آبرسانی و انتقال آب، باتوجه به ساختار مسیر انتقال و ساختمان زمین شناختی و توپوگرافی مسیر ممکن است انتقال آب بصورت سطحی و زیرسطحی (بسته به شرایط توپوگرافی) باشد. در عملیات انتقال آب بصورت زیر سطحی، نیازمند طراحی و اجرای مسیر زیر سطحی (تونل انتقال) آب می باشیم. با توجه به حساسیت بالای انتقال آب بصورت زیر سطحی، بررسی دقیق ژئومکانیکی و زمین شناسی مهندسی مسیر تونل انتقال آب و کنترل پایداری و ثبات ایمنی مسیر تونل، امری حیاتی و ضروری است. هدف از مطالعات طرح تونل گلاب 2 از سد زاینده رود به عنوان یک راهبرد در جهت تامین و برطرف نمودن نیازهای آب شرب منطقه می باشد. جزء اصلی این طرح عبارت است از تونل آبرسانی گلاب 2 که از انتهای تونل انتقال آب گلاب آغاز می شود. روند مطالعات بر اساس جمع آوری اطلاعات و طبقه بندی مهندسی و در نهایت به دست آوردن پارامترهای ژئومکانیکی برای توده سنگ و انجام مطالعات بیش تر در جهت طراحی سیستم نگهدارنده پیشنهادی می باشد.
رامین قربانزاده کندالی محسن رضایی
این روش به منظور ارزیابی شیکه پایش نیترات در دشت دزفول-اندیمشک در استان خوزستان استفاده شد. نظریه دراستیک به منظور تهیه نقشه آسیب پذیری برای ناحیه مورد مطالعه استفاده شد و خطای استاندارد کریجینگ به منظور چک کردن توزیع مکانی نقاط مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس این مطالعه، این نکته مشخص شد که تعدادی از نواحی با آسیب پذیری بالا توسط شبکه نمونه برداری موجود پوشش داده نشده اند لذا تعداد و نیز توزیع نقاط پایش نامناسب است و تعدادی از نقاط بایستی حذف و در مقابل تعدادی نقاط دیگر برای اضافه نمودن به شبکه نمونه برداری مورد نیاز است. در نهایت شبکه نمونه برداری بهینه با توجه به خطای استاندارد کریجینگ و شاخص دراستیک با در نظر گرفتن 49 نقطه نمونه برداری ارائه شد. نتایج نشان داد که با استفاده از این نقاط می توان مقدار غلظت نیترات را برای قسمت عمده ایی از محدوده مورد مطالعه با خطای کمتر از 3 میلی گرم بر لیتر پیش بینی نمود.
طالب مرادی نژاد محسن رضایی
امروزه یکی از مهم ترین مسائلی که محیط زیست را تهدید می کند، آلودگی آب های زیرزمینی می باشد که از طریق فعالیت های انسانی از جمله فعالیت های کشاورزی، صنعتی، مراکز دفن زباله و... ایجاد می گردد. در این میان برخی از آلاینده های کشاورزی مثل نیترات و فسفات و فلزاتی همچون جیوه، آرسنیک، کادمیوم و سرب که از آلاینده های صنعتی به حساب می آیند،نقش بیشتری در آلودگی منابع آب و خاک خواهند داشت. در این تحقیق جهت تعیین میزان خطرپذیری آبخوان از آسیب پذیری، نقشه آلودگی و احتمال وقوع آن استفاده گردید. نقشه آسیب پذیری آبخوان به روش رتبه دهی توصیفی (drastic) تهیه و سپس در مرحله بعد با استفاده از نقشه آسیب پذیری به دست آمده و نقشه آلودگی تهیه شده از منطقه و نیز نقشه احتمال وقوع آلودگی، نقشه خطرپذیری آبخوان دشت قزوین تهیه گردید. از آنجایی که تهیه نقشه خطرپذیری همواره با احتمال وقوع یک پدیده همراه است، بنابراین، با استفاده از تکنیک مونت کارلو، و با روش انتخاب های تصادفی و تکرارهای پی در پی، تابع چگالی احتمال را تعیین نموده و از طریق این تابع نقشه احتمال وقوع آلودگی به دست آمد. طبق نقشه های دراستیک قسمت هایی از دشت قزوین به دلیل زیاد بودن هدایت هیدرولیکی و جنوب شرقی دشت به دلیل کم بودن عمق سطح آب زیرزمینی در محدوده آسیب پذیری بالا و قسمت های زیادی از دشت در محدوده متوسط قرار گرفت. با بررسی این نقشه بخش زیادی از دشت در محدوده کم آسیب پذیر قرار گرفت که تا حدودی دور از انتظار است. نقشه های آسیب پذیری دشت قزوین پس از اصلاح توسط داده های نیترات تغییرات زیادی را نشان داد. مناطق کم آسیب پذیر در بررسی دراستیک معمولی در کلاس متوسط دراستیک اصلاحی قرار گرفته اند. طبق نقشه های فازی دراستیک به دست آمده که نتایج آن نزدیک به نتایج دراستیک اصلاحی می باشد، اکثر قسمت های دشت در محدوده متوسط قرار گرفته اند و مناطق کم آسیب پذیر و زیاد آسیب پذیر مساحت های کمی را در برگرفته اند. پس از اعمال تحلیل حساسیت تک پارامتری و آنالیز نتایج به دست آمده، وزن لایه های عمق آبخوان و تغذیه کمتر، وزن لایه های شیب، غیر اشباع و هدایت هیدرولیکی بیشتر شد و وزن لایه های محیط آبخوان و محیط خاک بدون تغییر بود. برای تهیه نقشه کیفی از فلز سنگین آرسنیک استفاده شد. غلظت آرسنیک در قسمت هایی که پراکندگی کارخانه ها و مراکز صنعتی بیشتر بود نیز به طور فزاینده ای افزایش یافت که این می تواند علاوه بر اینکه صحت داده های آرسنیک را نشان می دهد در بحث مدیریت کیفی آبخوان مد نظر باشد. با روش انتخاب های تصادفی و تکرارهای پی در پی نقشه چگالی احتمال به دست آمد. این نقشه بیانگر این امر بود که در هر نقطه از دشت قزوین احتمال وقوع آلودگی و ورود آن به سطح آب زیر زمینی به چه میزان می باشد. پس از ضرب لایه نهایی فازی دراستیک و نقشه کیفی، نقشه خسارت آلودگی دشت به دست آمد، و پس از به دست آمدن نقشه چگالی احتمال و همپوشانی با نقشه خسارت، نقشه خطر پذیری (ریسک) دشت قزوین حاصل شد که این نقشه نشان دهنده ی میزان خطر پذیری در هر نقطه از دشت می باشد.
محسن رضایی مرتضی حصاری
یکی از مناطق جنوبی تر لرستان که به طور گسترده ای مود توجه هیئت باستان شناسی هلمز قرار گرفت ، دشت رومشگان می باشد. در نتیجه مطالعات و کاوش های باستان شناسی در مکان های باستانی کمترلان i و ii ، چغاسبز و میرولی ، اطلاعاتی در مورد باستان شناسی دشت رومشگان در منطقه پیش کوه غربی حاصل شد. هیئت هلمز عصر مفرغ منطقه را به سه دوره کوچک تر عصر مفرغ قدیم (حدود 2000- 2900 ق. م) ، عصر مفرغ میانه (حدود 1600 – 2000 ق.م) و عصر مفرغ جدید (حدود 1200 – 1600 ق.م) تقسیم نموده است ؛ در این ارتباط سفال شوش d را مرتبط با مفرغ قدیم، سفال گیان ivc–iii را مرتبط با عصر مفرغ میانه و سفال گیان ii را در رابطه با مفرغ جدید در نظر گرفته و مطالعات مقایسه ای و گونه شناسی خود را بر این اساس متمرکز نموده اند. در توالی مجموعه سفال گودین iii ، سفال های عصر مفرغ قدیم قابل مقایسه با فاز های 6-4 گودین iii ، سفال های عصر مفرغ میانی قابل مقایسه با فاز iii:2 و سفال عصر مفرغ جدید، قابل مقایسه با فاز p iii:2 می باشد. این تحقیق با هدف مطالعه پراکندگی استقرارهای دوره مفرغ دشت رومشگان و مقایسه داده های آنها با محوطه های موجود در دشت رومشگان که برخی از آنها توسط هیات هلمز در بین سال های 8-1937 میلادی کاوش قرار گرفته و دیگر محوطه های شاخص دوران مفرغ، انجام شده است. شمال این دشت را کوه های براَفتو و سدن، جنوب آن به مله کوه، غرب آن به مله طولکش و شرق آن به کوه ویزن هار منتهی می شود. روش انجام تحقیق، منطقه مورد نظر با روش های مطالعات کتابخانه و بررسی پیمایشی(میدانی) و در نتیجه شناسایی محوطه ها، انجام گرفته است. در نتیجه مطالعات انجام پذیرفته 12 محوطه باستانی مربوط به استقرارگاه های دوران مفرغ در دشت رومشگان شناسایی گردیده، که به ترتیب از سمت شرق به غرب منطقه مورد مطالعه قرار گرفته است این محوطه ها عبارتند از: 1- چشمه کوه سونَ 2- تپه عمولو بازوندی 3- تپه چیا گومه ای(گومبه ای) 4- تپه چیابل (چغابل) 5- تپه خندق مم جان 6- تپه چیا بی کسه 7- تپه چغابور 8- تپه چغاسبز (چیا سوز خدانظر)،9- تپه کمترلان 1 (چیا نوره ) 10- تپه کمترلان 2 (چیا خاک کنه) 11- تپه چیا بردینه 12- تپه گوری فرامرز میرولی. واژگان کلیدی:زاگرس مرکزی، لرستان، عصر مفرغ، رومشگان، کمترلان، گودین.
محسن رضایی مهدی صانعی
این تحقیق با هدف مطالعه و بررسی اخلاق سازمانی در سازمان بهزیستی استان سمنان انجام شد. روش مورد استفاده این پژوهش پس رویدادی و تکنیک مورد استفاده، پیمایش و جامعۀ آماری آن شامل کارکنان سازمان بهزیستی استان در سال 1392 بود. ابزار پژوهشی پرسشنامه ای محقق ساخته بود که پس از اعتباریابی و پایایی سنجی، با روش نمونه گیری تصادفی بر روی نمونۀ انتخابی در استان سمنان اجرا شد. این ابزار بر اساس شاخص های مورد مطالعه اخلاق سازمانی و مدل پژوهش طراحی و تدوین شد تا وضعیت متغیرها را در قالب 5 فرضیه به صورت یک فرضیه اصلی و چهار فرضیه فرعی مورد سنجش قرار دهد.یافته های پژوهش نشان داد اخلاق سازمانی در سازمان بهزیستی سمنان مطلوب است و پرسنل سازمان بهزیستی از نظر تعهد؛ صداقت؛ عدالت محوری و انسانگرایی دارای شرایط مطلوبی هستند .مقایسۀ نتایج حاصل از پژوهش حاضر و بررسی چارچوب و مدل نظری این پژوهش، بیانگر همسویی نتایج با تحقیقات مشابه در مورد فرضیه های مطرح شده بوده است .
مهدی جباری محسن رضایی
به منظوردستیابی به یک روش مناسب و موثر برای حفاظت منابع آب زیرزمینی از آلودگی هایی که در آینده آن را تهدید می کند، یک سیستم پایش آبهای زیرزمینی که قادر باشد اطلاعات کمی و کیفی لازم جهت اتخاذ تصمیمات مناسب با توجه به شرایط محیطی را فراهم کند نیاز است. روش ترکیب نقشه ی آسیب پذیری بر پایه ی فازی دراستیک و زمین آمار بر پایه کریجینگ فازی جهت تعیین کارآمد ترین سیستم پایش کیفی در مقیاس محلی پیشنهاد می شود. نقشه ی آسیب پذیری بیانگر مناطقی است که پتانسیل بالای آلودگی را داشته و اولویت پایش با آنهاست. سپس روش زمین آماری به منظور درون یابی داده های بدست آمده و آزمودن توزیع مکانی پارامترهای پایش شده در نقاط مختلف استفاده می شود. دقت یک نقشه مکانی بازتاب کننده میزان کارایی توزیع نقاط نمونه برداری می باشد. این روش به منظور ارزیابی شیکه پایش نیترات در دشت بیرجند در استان خراسان جنوبی استفاده شد. نظریه دراستیک فازی به منظور تهیه نقشه آسیب پذیری برای ناحیه مورد مطالعه استفاده شد و خطای استاندارد کریجینگ فازی به منظور چک کردن توزیع مکانی نقاط مورد استفاده قرار گرفت. براساس این مطالعه، این نکته مشخص شد که تعدادی از نواحی با آسیب پذیری بالا توسط شبکه نمونه برداری موجود پوشش داده نشده اند لذا تعداد و نیز توزیع نقاط پایش نامناسب است و تعدادی از نقاط بایستی حذف و در مقابل تعدادی نقاط دیگر برای اضافه نمودن به شبکه نمونه برداری مورد نیاز است. در نهایت شبکه نمونه برداری بهینه با توجه به خطای استاندارد کریجینگ فازی و شاخص دراستیک فازی با در نظر گرفتن 42 نقطه نمونه برداری ارائه شد.
حشمت الله کریمی محمد نخعی
محدوده اشتهارد در نیمه شمالی حوضه آبریز دریاچه نمک، جنوب محدوده مطالعاتی هشتگرد جنوب شرقی محدوده مطالعاتی قزوین قراردارد. مساحت کل این محدوده مطالعاتی 789 کیلومتر مربع است. مساحت ارتفاعات و دشت به ترتیب 323 و 466 کیلومتر مربع می باشد و حداقل توپوگرافی 1079 وحداکثر توپوگرافی 2078متر از سطح دریا است. شهر اشتهارد مهمترین ناحیه مسکونی دراین محدوده مطالعاتی است.جهت غالب جریان آب زیرزمینی از جنوب به شمال می باشد، ولی این جریانها در بعضی از قسمتها بعلت عوارض زیرزمینی –بالا بودن سنگ کف –تغییر تراوایی بویژه تغذیه جانبی دشت تغییر جهت داده است. -بیلان آب نشان می دهد تغییرات سطح آب در دشت اشتهارد منفی بوده و تخلیه آب زیرزمینی دشت بدلیل بهره برداری از چاهها، قنوات و چشمه ها است که سبب پائین رفتن سطح آب زیرزمینی در سفره می گردد.بیلان آب زیرزمینی دشت اشتهارددر حدود 39/7- میلیون متر مکعب محاسبه شده است. منحنی هیدروگراف واحد سطح تراز آب زیر زمینی نشان می دهد که از سال 1376 تا سال 1389 ،سطح آب زیرزمینی دشت اشتهاردحدود 56/7 متر افت کرده است که متوسط افت سالیانه برابر با 581/0 متر می باشد. بررسی هدایت الکتریکی در دشت نشان می دهد که کمترین مقادیر هدایت الکتریکی مربوط به مناطق جنوب غربی شرق و بیشترین مقدار مربوط به شمال شرق دشت می باشد. آب های زیرزمینی منطقه از نظر شرب اکثراً در ردیف آبهای نامناسب و نا مطبوع قرار دارند و از نظر مصارف کشاورزی در ردیف کلاس های c4-s3 و c4-s4 قرار می گیرند بنابراین از نظر خطرات شوری و ضریب جذب مذکور برای مصارف کشاورزی مناسب نمی باشند. به منظور درون یابی و پیش بینی مقادیر غلظت نیترات،از روش کریجینگ معمولی در محدوده مورد مطالعه استفاده شده است، از کریجینگ ناپیوسته به علت نرمال بودن داده ها و کریجینگ عام به علت عدم روند داخلی استفاده نگردیدو به دلیل اینکه داده های غلظت نیترات دارای روند خارجی بودند، از کریجینگ باقیمانده با حذف روند درجه یک و درجه دو استفاده گردید که کریجینگ باقیمانده با حذف روند درجه دو با تغییرنمای j-bessel از اعتبار بیشتری برای درون یابی برخوردار است. - برای شبکه پایش کمی،کریجینگ باقیمانده با حذف روند درجه یک به عنوان بهترین روش درون یابی، وتغییرنمای exponential با توجه به پارامترهای آماری به عنوان معتبرترین تغییر نما از اعتبار بیشتری برای درون یابی و پیش بینی مقادیر غلظت نیترات برخوردار می باشد.
کمال احمدی محسن رضایی
محدوده مورد مطالعه آبخوان ساحلی دشت ساری- نکا می باشد که اکثر مردم آن به فعالیت های کشاورزی مشغول می باشند.از آنجایی که این آبخوان در مجاورت دریای خزر قرار گرفته است ضرورت این وجود دارد که این آبخوان از لحاظ نفوذ آب شور دریا مورد برسی قرار گیرد.در این تحقیق با استفاده از روش های هیدروشیمی و مدلسازی عددی به بررسی پدیده نفوذ آب شور در این آبخوان ساحلی پرداخته شده است. در روش هیدروشیمی از اطلاعات مربوط به دو دوره نمونه برداری، مهر 1388 واردبیهشت 1389 که از منابع آب زیر زمینی (چاه های نیمه عمیق) برداشت شده است، استفاده شده است. این اطلاعات شامل غلظت عناصر اصلی و دیگر پارامتر های هیدروشیمی آب است.در راستای انجام تحقیق با استفاده از آنالیز های آماری، نقشه ها و نمودار های هیدروشیمی که از نرم افزار gis تهیه شده است، به بررسی تغیرات غلظت عناصر و دیگر پارامتر های هیدروشیمی و در نتیجه تغییرات نفوذ آب شور پرداخته شده است. در روش مدلسازی از نرم افزار visual modflow 4,2 و موتور های modflow 2000 و mt3d برای شبیه سازی جریان و انتقال آلودگی استفاده شده است. در ابتدا مدل مفهومی دشت براساس داده های زمین شناسی، جغرافیایی و هیدرولوژیکی ساخته شده، سپس با استفاده از موتور modflow 2000 مدل عددی جریان آب زیر زمینی آن تهیه شده است. در حالت پایدار از نقشه ایزوپتانسیل مهر 1388 و سپس نقشه توزیع هدایت هیدرولیکی تهیه گشت.در حالت ناپایدار مدل برای سال آبی 89-1388 کالیبره شده است. شبیه سازی بخش کیفی آبخوان بر پایه غلظت کلراید موجود در آب زیر زمینی به عنوان مهمترین نمایانگر تداخل آب شور و شیرین انجام گردیده است. با مدلسازی فرآیند ها فرارفت (advection)، پراکنش (dispersion) و انتشار (difiusion) به کمک موتور mt3d گسترش نفوذ آب شور مشخص شد.در نهایت واکنش آبخوان، با اعمال سناریوی افزایش پمپاژ چاههای بهره برداری به اندازه 30% مقدار اصلی آن در پنج سال آینده مورد بررسی قرار گرفته است. براساس نتایج مطالعات هیدروشیمی، شبیه سازی جریان وانتقال آلودگی، نفوذ آب شور دریا به آبخوان ساحلی به اثبات رسید. بطوری که آب زیرزمینی در قسمت نوار مرکزی ساحلی شور و در قسمت های غربی و شرقی آن لب شور می باشد. با اعمال سناریو سطح آب زیرزمینی در پنج سال آینده پنج متر افت کرده و به تبع آن شوری در مناطق ساحلی بشدت افزایش خواهد یافت.
محسن رضایی علی اکبر علیزاد
ادب پارسی عرصه جلوه و ظهور قرآن کریم است. شاعران و نویسندگان پارسی زبان از قرآن کریم متأثرند و در آثار و تألیفات خود این تأثیر را برجای نهاده اند. اثرپذیری ادب پارسی از قرآن کریم بسیار گسترده و دارای انواع گوناگون است. رمز وجود آن همه حکایت و داستان در کتابهای آسمانی بویژه قرآن کریم این است که داستان تاثیر در ارشاد و اصلاح رفتار مردم دارد و فردوسی بدرستی توانسته است از این رموز داستانی قرآن در کتاب خود ( شاهنامه ) بهره مند شود . فردوسی بی هیچ شک و شبهه ای با قرآن مأنوس بوده است و آیات ژرف و دل انگیز این کتاب انسان ساز بر اعماق روح و اندیشه این شاعر توانا اثر نهاده است. هر کسی حتی با یک بار مطالعه شاهنامه در می یابد که سراینده این اثر بزرگ با تمام علوم و دانشهای روزگار خود آشنایی و تسلط داشته است. نویسندگان بزرگ ایران زمین به دلیل اینکه زندگی سرشار از باور آنان با قرآن عجین بوده است، شناخت علمی عمیقی با مفاهیم و بیان قرآن داشته اند، و بدلیل علاقه مندی به همزیستی با این کتاب بزرگ، همواره در ارائه کارهای هنری و علمی و فرهنگی خود تحت تاثیر قرآن، این کتاب بزرگ ادبی بوده اند، این رساله تلاش دارد، جنبه هایی از این تاثیر پذیری را در حد بضاعت خود ارائه نماید .
مهدی همایون زاده محمد نخعی
مدل سازی آب های زیرزمینی فرآیندی پیوسته و پویا است که در آن به تناسب ادامه مطالعات و افزایش دانش نسبت به سامانه و افزوده شدن بر حجم داده های موجود ، مدل مفهومی نیز تکامل یافته و فرضیات تشکیل دهنده آن دوباره موردبررسی قرار می گیرد و به آن ها افزوده یا کاسته شده و یا اصلاح می شود.در این تحقیق سعی شده با واسنجی مدل ناپایدار ریاضی آبخوان و سپس اعمال سناریوهای مختلف از طریق تغییر (افزایش و کاهش) در داده های ورودی به مدل مفهومی نسبت به میانگین همان داده (در بازه های 5 ، 10 ، 15 ، 20 ، 50 و 100 درصدی) و اجرای مدل در قبال هر یک از این تغییرات ، نتایج حاصل از هر تغییر را با نتایج بدون تغییر مقایسه کرد و تأثیر هریک از عوامل در نتایج مدل مشخص نمود که تلویحاً می توان آن را صحت سنجی مدل مفهومی نامید.منطقه موردمطالعه برای این کار آبخوان شازند در استان مرکزی که بین´45°33 و´10°34 عرض شمالی و ´15°49 و´40°49 طول شرقی قرارگرفته است. نتایج به دست آمده از افزایش و یا کاهش داده های مختلف آبخوان در بازه های مختلف نشان می دهد که در اکثر موارد خطاهای آماری مدل مانند rms و normalized rms افزایش می یابند ولی خطای آماری residual mean در برخی از پارامترها با کاهش آن پارامتر ، کم می شود و با افزایش پارامتر ، زیاد می شود و در برخی دیگر با افزایش پارامتر ، مقدار آن کم و با کاهش پارامتر، مقدار آن زیاد می شود، ازاین رو می توان residual mean که گاهی اوقات مثبت و گاهی منفی است را غیرقابل استناد دانست و به نتایج آن اعتماد نکرد و از خطای rms و به ویژه normalized rms که توزیع نرمال rms است حداکثر استفاده را برد. نتایج نشان می دهد که خطاهای rms و normalized rms به ترتیب به : 1- ضخامت آبخوان 2- آبدهی ویژه 3- anisotropy (ky/kx) 4- نرخ بهره برداری چاه های آب5- نرخ آب برگشتی کشاورزی 6- هدایت هیدرولیکی 7- نرخ تغذیه آب باران 8- نرخ تغذیه آب برگشتی سایر مصارف بیشترین وابستگی را نشان می دهد. در انتها با توجه به نتایج حاصله پیشنهاد هایی ارائه شد.
مجید مولایی محسن رضایی
این تحقیق شامل دو مرحله می باشد که مرحله اول آن به بررسی درجه اهمیت عوامل موثر در توسعه کارست در تاقدیس گرین واقع در دو استان همدان و لرستان می پردازد. بدین منظور لایه های اطلاعاتی لیتولوژی، چگالی خطواره ها و گسل ها،فاصله از خطواره ها و گسل ها، شیب سطح زمین، بارش، و پوشش گیاهی با استفاده از اطلاعات رقومی سنجش از دور، نقشه های زمین شناسی، نقشه های توپوگرافی و آمار بارش تهیه و در سیستم اطلاعات جغرافیایی پتانسیل کارستی شدن تهیه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. لایه های اطلاعاتی مختلف با اعمال قضاوت کارشناسی و بازدیدهای صحرایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی رتبه بندی شدند و سپس در نرم افزار فرآیند تحلیل سلسه مراتبی هر کدام از لایه های اطلاعاتی بصورت زوجی مقایسه شدند و وزن هر لایه تعیین گردید، در نهایت با ضرب هر لایه در وزن خود و تلفیق آنها با یکدیگر در سیستم اطلاعات جغرافیایی نقشه نهایی پیشرفت کارست تاقدیس تهیه گردید. مدل مذکور با استفاده از چشمه های معرف منطقه،نمایه نقشه و ضریب کارستی شدن(dk) صحت سنجی گردید. بطوریکه همخوانی مطلوبی بین چشمه های معرف منطقه و مناطق با توسعه کارست خوب مشاهده شد. درمرحله دوم این تحقیق با استفاده از آمار دبی ماهیانه چشمه های پرآب منطقه به تحلیل هیدروگراف چشمه ها به روش مایلت و همچنین تحلیل واکنش های آب و سنگ پرداخته شد. 4- براساس گراف پایپر منطقه نمونه های برداشت شده از منطقه به جز نمونه آب چشمه چناره همگی در قسمت بی کربنات کلسیت قرار دارد. البته چشمه چناره نیز با فاصله اندکی از سایر چشمه ها قرار دارد که دلیل آن نیز همان محل قرار گیری چشمه است که در دشت قرار گرفته و با انحلال در طی مسیر از کوه تا خروجی از سایر چشمه ها در نمودار پایپر کمی فاصله می گیرد. 5- بررسی های هیدروژئوشیمیایی در منطقه نشان داد که انحلال کلسیت در منطقه تحت تاثیر دی اکسید کربن می باشد. همچنین انحلال نامتجانس دولومیت به وضوح در منطقه اتفاق می افتد. 6- با اینکه در نتایج سنگ شناسی نشانه ای از کانی های تبخیری دیده نشد ولی در بررسی های هیدروشیمی نشانه هایی از وجود سنگ های تبخیری در منطقه مشاهده گردید. این سنگ های تبخیری به صورت میان لایه در سنگ های آهکی و دولومیتی منطقه باید قرار گرفته باشند. 7- با توجه به اینکه سنگ شناسی بر این نکته تاکید دارد که اختلاف زیادی در لیتولوژی سازندهای منطقه وجود ندارد بنابراین اختلاف توسعه کارست در قسمت های مختلف منطقه باید بیشتر تحت تاثیر عامل های دیگر در منطقه باشد به همین علت تاثیر لیتولوژی در توسعه کارست منطقه کمتر از عواملی همچون نزولات جوی و شکستگی ها می باشد.
صادق مددی محسن رضایی
منطقه موردمطالعه، در تاقدیس کوه¬سفید می باشد که در ناحیه شرق استان خوزستان در شهرستان رامهرمز، ودر حدفاصل طول جغرافیایی 49 درجه و50 دقیقه تا 50 درجه و 10 دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی 31 درجه و10 دقیقه تا 31 درجه و 25 دقیقه شمالی واقع گردیده است. این پژوهش با هدف مقایسه نرخ توسعه کارست درسازند های آهکی آسماری وسروک درحوضه آبگیر چشمه های برم جمال وپوتو انجام گرفته است. در مطالعات انجام شده در زمینه پتانسیل یابی توسعه کارست و منابع آبی همیشه این سوال وجود دارد که برای سازندهای آسماری وسروک چه وزنی داده شود،در این پژوهش سعی شده است از بین عوامل توسعه کارست فقط نقش لیتولوژی بررسی شود. در مطالعه انجام شده از منطقه نمونه های آبی از چشمه های برم جمال و پوتو و از سازندهای آسماری و سروک که به ترتیب چشمه های برم جمال و پوتو از آنها برون زد دارد نمونه های سازندی برداشته شده است. نمونه¬های آب چشمه¬ها در آزمایشگاه هیدروشیمی مورد آنالیز قرار گرفت، و نمونه¬های سازندی نیز برای تهیه مقطع نازک و آزمایش xrf و xrd استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا به بررسی و تحلیل مقاطع نازک تهیه شده از سازندها و نتایج xrf و xrd پرداخته شد و سپس با ورود نتایج به دست آمده از آزمایش های هیدروشیمی، به نرم¬افزار phreeqc از قسمت inverse modeling این نرم افزار مقدار انحلال و رسوب گذاری برای کانی مختلف محاسبه گردیده است. در ادامه بااستفاده از دبی ماهیانه چشمه¬ها، هیدروگراف آنها رسم شده است و recession curve به روش مایلت، flashiness و درجه کارستی شدن(dk) برای چشمه های برم جمال و پوتو محاسبه گردیده شد. در پایان همه نتایج تایید کننده این می باشد که سازند آسماری از سازند سروک در تاقدیس کوه سفید از توسعه بیشتری برخوردار می باشد.
رشید زیوری محسن رضایی
بررسی توسعه یافتگی و پتانسیل کارستی شدن در سازند های کربناته با توجه به افت کمیت و کیفیت منابع آب زیرزمینی آبرفت ها و دشت ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این میان سازند خوش ییلاق به سن دونین میانی و بالایی? در زون تکتونیکی البرز و در زیر زون گرگان – رشت با توجه به گسترش جانبی زیاد، سازند کربناته مهمی در شمال و شمال شرق کشور ایران به شمار می رود و به همین دلیل بررسی پتانسیل توسعه کارست در آن میبایست انجام شود. منطقه مورد مطالعه در مختصات جغرافیایی ?47 ْ54 تا ?8 ْ55 طول شرقی و ?48 ْ36 تا ْ37 عرض شمالی واقع است. این مطالعه، بصورت تحلیلی پتانسیل توسعه کارست در سازند خوش ییلاق در محدوده ی مورد بررسی را مورد پژوهش قرار داده و عواملی که بیشترین تأثیر را در توسعه یافتگی یا عدم توسعه یافتگی کارست منطقه دارند مورد ارزیابی قرار می دهد. همچنین، مطالعه هیدروژئولوژی کارست در محدوده سازند خوش ییلاق با استفاده از داده های حاصل از عملیات صحرایی و تعیین عوامل موثر در کیفیت آب زیرزمینی از دیگر اهداف مطالعاتی می باشد. و در نهایت تهیه نقشه پتانسیل توسعه کارست در محدوده ی مورد مطالعه در دستور کار قرار گرفته است. با توجه به عوامل موثر بر توسعه کارست (بارش، دما، تکتونیک، پوشش گیاهی، فشار دی اکسید کرین و .... ) توسعه یافتگی کمی در منطقه مشاهده گردید. از دلایل عدم توسعه یافتگی کارست می توان به نفوذ کم بارشها به زمین به دلیل پوشش خاک منطقه، وجود ناخالصی در سنگ، پرشدگی درزه و شکاف ها و تبلور مجدد ماتریکس سازند خوش ییلاق اشاره کرد. با توجه به نمونه برداری های انجام شده از چشمه های انتخابی منطقه، بررسی های هیدروشیمی نشان می دهد که منشا یون ها بیشتر توسط واکنش سنگ – آب تعیین می شود. و سه عامل هوازدگی سنگ های کربناته، هوازدگی کانی های سیلیکاته و تبادلات یونی بر کیفیت آب اثر گذارند. مظهر اکثر چشمه ها درزه و شکافی و در ارتباط با ساختارها است. و مدلسازی انجام شده هم نشان می دهد که پتانسیل توسعه کارست در امتداد شکستگی ها بیشتر است. و در قسمت های دیگر با توجه به شواهد موجود پتانسیل توسعه کارست پایین می باشد.
جواد منصوری مجومرد محسن رضایی
دشت یزد اردکان بخشی از زون ساختاری ایران مرکزی بوده که بین طولهای 53 درجه و 46 دقیقه تا 55 درجه و بین عرضهای 31 درجه و 49 دقیقه تا 32 درجه و 55 دقیقه با وسعت 8050 کیلومتر مربع در مرکز ایران قرار دارد و شهرهای یزد، اردکان ، میبد و مهریز در مرکز این دشت قرار دارد. متوسط بارش در دشت سالانه 106 میلیمتر و متوسط درجه حرارت سالانه 5/19 درجه سانتیگراد و جزو مناطق خشک محسوب می شود. هدف عمده در این تحقیق بررسی و مطالعه افت کوتاه مدت و دراز مدت سطح آب زیرزمینی دشت یزد-اردکان در اثر برداشت بی رویه از این سفره (که دارای بالاترین آمار جمعیتی دشتهای استان یزد است) و تاثیر آن در کاهش کیفیت آب زیرزمینی است. بیلان آب زیرزمینی نشان می دهد که تغییرات سطح آب در دشت یزد-اردکان مربوط به تغذیه دشت، ناشی از نزولات جوی، جریان های زیرزمینی ، سیلابها و آبهای برگشتی کشاورزی بوده که سبب بالا آمده سطح آب زیرزمینی می شود و تخلیه آب زیرزمینی دشت به علت بهره برداری از چاه ها، تخلیه قنوات چشمه ها است که سبب پایین رفتن سطح آب زیرزمینی در سفره می گردد. بیلان آب زیرزمینی دشت حدود 8/125 – میلیون متر مکعب از طریق فرمول بیلان برای سال آبی 86-87 محاسبه شده است. جهت جریان آب زیرزمینی از جنوب و جنوب غرب به سمت شمال می باشد. همچنین با توجه به هیدروگراف واحد سطح تراز آب زیرزمینی طی 34 سال گذشته، بطور متوسط 84/15 متر و سالانه در حدود 46/0 متر افت کرده است. با دقت بیشتر، هیدروگراف واحد از سال 79 و همزمان با ورود آب انتقالی خارج حوضه شیب ملایم تری را دنبال کرده و افت سالیانه از 46/0 به 0.41.5 متر در سال رسیده است که باعث تغییر در روند کیفیت آب زیرزمینی شده است . بررسی هدایت الکتریکی در دشت نشان می دهد که هدایت الکتریکی در دشت مورد مطالعه دارای سیر صعودی بوده و کیفیت آب زیرزمینی دشت تحت تأثیر آب انتقالی خارج حوضه قرار گرفته و با نفوذ پساب ناشی از مصرف آن، به علت ورود مستقیم آب و تماس کمتر با لایه های سطحی و شور خاک باعث بهبود کیفیت آب زیرزمینی بصورت موضعی شده است. بررسی منحنی تغییرات متوسط هدایت الکتریکی واحد سطح تراز آب زیرزمینی نشان می دهد که با افزایش افت سطح آب زیرزمینی ، میزان هدایت الکتریکی افزایش یافته و باعث افزایش شوری و کاهش کیفیت آب زیرزمینی شده است.
فردین سلطانی محسن رضایی
یکی از مهم ترین مسایلی که در هنگام احداث و بهره برداری سد حائز اهمیت است مسئله میزان نشت آب از تکیه گاه و پی سد می باشد. در سدهای کارستی بخاطر حضور دو سیستم مجرایی و ماتریکس، مکانیسم حرکت آب زیرزمینی و نشت پیچیده می باشد. سد کارون 4، یکی از سدهای کارستی است که آب گیری در آن انجام شده است. هدف از مطالعات حاضر بررسی میزان نشت آب با استفاده از شبیه سازی مدل ریاضی آب زیرزمینی محل سد و همچنین شبیه سازی انتقال ماده رنگی جهت پیش بینی رفتار هیدروژئولوژیکی مناطق کارستی است. بدین منظور از داده های تراز آب زیرزمینی قبل و بعد از احداث سد، لاگهای حفاری، نتایج پرده تزریق، هندسه آبخوان در محل تکیه گاه، نتایج آزمون ردیابی و اطلاعات دیگر اقدام به شبیه سازی جریان آب زیرزمینی و انتقال ردیاب شده است. مدل مورد استفاده تخلخل دوگانه بصورت المان محدود بوده که جریان ماتریکس بر اساس رابطه دارسی و جریان در محیط کاندویتی و مجرایی بر اساس روابط جریاهای آشفته شبیه سازی می گردد. کالیبراسیون و صحت سنجی با در نظر گرفتن تراز سطح گمانه ها در حالت پایدار، ناپایدار و هنگام آبگیری سد، انجام شده است و در مرحله بعد پارامترهای غلظت-زمان برای ماده رنگی ورودی به مدل وارد شد و از طریق mt3dms شبیه سازی انجام گردید. نتایج این مدل سازی نشان می دهد بیشترین نشت، به داخل رودخانه کارون، صورت می گیرد و میزان نشت از مرز جنوبی مدل، ناچیز می باشد. همچنین نتایج مقایسه ی بین میزان نشت از تکیه گاه چپ و راست، نشان می دهد که میزان فرار آب از پهلوی چپ بیش از پهلوی راست می باشد و همچنین پارامتر تخلخل موثر در انتقال جرم، بسیار مهم و موثر در ایجاد شکل منحنی – غلظت زمان است.
هادی استاد جواد اشجاری
قطعه شرقی –غربی تونل خط هفت متروتهران، حدفاصل ایستگاه a7تا ایستگاه n7با طولی بیش از 12 کیلومتر در محدوده آبخوان اصلی تهران قرار دارد که تقریباً 63 درصد از طول مسیر آن در زیر سطح ایستابی قرار دارد.در این منطقه جهت کلی جریان آب زیرزمینی، شمالی –جنوبی است. پیش بینی نفوذ آب زیرزمینی به تونل برای جلوگیری از مشکلات حین حفاری، طراحی سیستم زهکشی و کاهش اثرات محیطی موضوعی بسیار مهم و حیاتی است؛بنابراین انجام مطالعات هیدروژئولوژی ازاصول ضروری در احداث سازه های زیرزمینی است. در این مطالعه نشت آب به تونل خط 7 با استفاده از روش های تحلیلی گودمن (1965)، فریز و چری (1979)، لی (1999)،کارلسرود (2001)، لومباردی (2002)، التانی (2003)و مدل سازی عددی عناصر محدود (با نرم افزارgw) محاسبه و باهم مقایسه گردید. بعد از کالیبره کردن مدل در حالت پایدار و بهینه سازی پارامتر هدایت هیدرولیکی، مدل در حالت ناپایدار برای یک دوره یک ساله (سال آبی 88-87 با 4 گام زمانی) کالیبره و پارامترهای ذخیره ویژه، دبی چاه ها وتغذیه و تخلیه از منابع دیگر بهینه شدند. در ادامه با صحت سنجی مدل و اطمینان از درستی آن،تونل به عنوان یک شرط مرزی زهکش به مدل معرفی و میزان نشت در زون های مختلف محاسبه شد. بسته به خصوصیات هیدرودینامیکی سفره، بارآبی، تخلیه و تغذیه آبخوان در زون های مختلف، میزان نشت در زمان و مکان متفاوت خواهد بود. چاه های بهره برداری و تغذیه ناشی از فاضلاب شهری به طور محلی نوسانات شدیدی در تراز سطح آب زیرزمینی ایجاد می کنند.
سیده زهره سید موسوی محسن رضایی
هدف اصلی این تحقیق برآورد میزان تغذیه آب زیرزمینی در آبخوان دیر _کنگان به عنوان درصدی از بارش در مدل حرکت تجمعی بارش و سپس ارائه مدلی بر اساس بیلان رطوبتی خاک به منظور محاسبه تغذیه می باشد. در این تحقیق برآورد تغذیه آب زیرزمینی در آبخوان دیر_کنگان براساس مدل crd با توجه به حداقل نیاز به پارامترهای تصادفی انجام می گیرد. این مدل نسبت به دیگر روشهای کلاسیک تخمین تغذیه آب زیرزمینی به داده های زیادی نیاز ندارد. سپس برآورد تغذیه بر اساس مدل بیلان رطوبتی خاک smd با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و به کارگیری عوامل موثر در تغذیه آب زیرزمینی در منطقه مورد مطالعه انجام می گیرد.
محسن رضایی نوشین الهی پناه
charles dickens was a voracious reader even in his childhood. his early reading of seventeenth- and eighteenth-century picaresque fiction greatly influenced his writing style. his first novel, the pickwick papers, is a tale of rogues and swindlers, adventures and quests, satire and comedy, and innocence and experience. oliver twist, dickens’ second novel, is a young boy’s progress through a corrupted, hypocritical victorian society that is not only indifferent or even inimical to innocence, but also does nothing to prevent or subdue evil. both of these works contain picaresque elements such as satire, quest (both physical and spiritual), deception, innocence and experience, disguise, fate, and revenge. the present study aims, firstly, at a general review of the picaresque tradition, and then a detailed analysis of two of dickens’ early novels from a picaresque perspective follows.
محسن رضایی سید محمد صادق زاده
سیستم های فتوولتاییک در نقطه اتصال به شبکه سراسری برق در تمام ابعاد فرکانس، مقدار پیک ولتاژ، مقدار تزریق جریان dc و حفاظت ضد جزیره ای و.... باید با سیستم برق شهر سنکرون و سازگار باشد. در غیر اینصورت خطرات و مشکلات فراوانی به وجود می آید که ممکن است به کل سیستم فتوولتاییک و سیستم برق شهر آسیب های جبران ناپذیر وارد کند. لذا اتصال این سیستم ها به شبکه برق شهر و حفاظت از آن ها ، از اهمیت و حساسیت زیادی برخوردار است. در این پایان نامه سعی شدهاست ابتدا نگاه اجمالی بر روی سیستم های فتوولتاییک داشته باشیم و طرح خاصی از اتصال سیستم فتوولتاییک به برق شهر ارائه نماییم.
محسن رضایی سعید سید طبایی
در این رساله به طراحی قوانین هدایتی پرداخته شده که در برابر مانور هدف، انعطاف پذیر هستند. ابتدا توضیحاتی پیرامون ساختمان موشک، اجزای تشکیل دهنده آن، سامانه هدایت و مجموعه های آن، ارائه شده است. پس از معرفی قوانین هدایت دو نقطه ای، با استفاده از حل مسئله کنترل بهینهlq، قانون مشهور و پرکاربرد هدایت ناوبری تناسبی استخراج شده که در برابر مانورهای سریع، کارایی خود را از دست می دهد. بنابراین در ادامه قانون هدایت ناوبری تناسبی افزوده و قانون هدایت بهینه طراحی شده اند. با توجه به اهمیت فاصله از دست دهی در فاز نهایی، قانون هدایت مود لغزشی یکپارچه خطی در فاز نهایی طراحی شده است. همچنین قانون هدایت ترکیبی به همراه سوئیچ فازیمعرفی شده که موجب کاهش فاصله از دست دهی و اصلاح شتاب جانبی در فاز نهایی می شود. در نهایت، با استفاده از الگوریتمهای هوشمند، قانون ارائه شده بهینه گردیده است.
معراج کلهر محسن رضایی
هدف از انجام این تحقیق تعیین مولفه های بیلان و تعیین حساسیت مولفه های بیلان نسبت به پارامترهای مختلف است. برای نیل به این هدف بهترین کار ممکن که هم در وقت صرفه جویی کند هم در زمان و در عین حال جواب قابل قبولی را بتوان از آن گرفت مدل سازی میباشد.
محسن رضایی آیت الله کرمی
منابع طبیعی تجدیدشونده که مراتع بخشی از آن به شمار می-روند، در حقیقت از ارکان اصلی توسعه پایدار در هر کشوری محسوب می شوند و در حدود 45 درصد از سطح خشکی های کره زمین با وسعتی معادل 2/132 میلیارد هکتار را به خود اختصاص داده اند. مراتع به عنوان یکی از ارکان منابع طبیعی تجدید شونده و محیط زیست، با نقشی که در حفظ خاک، تنظیم چرخه آب در طبیعت و فراهم نمودن شرایط زیست و بقای حیات وحش، تأمین بخش قابل توجهی از علوفه مورد نیاز احشام اهلی و در یک کلام حفظ تعادل محیط زندگی و تأمین معیشت و ادامه امکان زیست انسان ها دارد، جایگاه مهمی در اقتصاد ملی کشور دارند. با توجه به اهمیت مراتع و حفظ پوشش گیاهی در تغذیه ی دام و جلوگیری از فرسایش خاک، حفظ و جلوگیری از تخریب این منبع طبیعی از اهمیت قابل توجهی برخوردار خواهد بود. با توجه به گزارشات سازمان ها و نهادهای مرتبط در زمینه مدیریت مراتع در سال های اخیر و افزایش نگران کننده تخریب مراتع در شهرستان بویراحمد در این تحقیق سعی بر آن است تا عوامل موثر بر تخریب مراتع و سهم هر یک از عوامل تعیین شود. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و نظرسنجی بوده و از نظر ماهیت پیمایشی است. برای بدست آوردن نتایج بهتر و قابل اعتماد تر، در این پژوهش هم نظر بهره-برداران و هم نظر کارشناسان در مورد عوامل اقتصادی- اجتماعی موثر بر تخریب مراتع بررسی شد. جامعه ی نخست این پزوهش، بهره-برداران سه سامان عرفی مله شوره، سرداب و گرگوها در شهرستان بویراحمد که شامل 113 خانوار روستایی و عشایری بوده که بر اساس جدول نمونه گیری پاتن 86 خانوار به عنوان نمونه تحقیق تعیین و با بهره گیری از نمونه گیری سهمیه ای، سهم هر سامان انتخاب شد. ابزار کمی پژوهش، پرسشنامه حاوی سئوالات باز و بسته بود که روائی آن تأیید و پایایی آن نیز با انجام یک مطالعه راهنما و مقدار آلفای کرونباخ 576/0 تا 818/0 برای متغییرهای گوناگون بدست آمد. جامعه آماری دوم پژوهش، کارشناسان اداره کل منابع طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد بودند که اطلاعات غنی پیرامون موضوع داشتند که شامل 16 نفر شدند و مصاحبه متمرکز به صورت تمام شماری از کل 16 نفر کارشناس انجام شد. یافته های حاصل از تحلیل پرسشنامه نشان داد که از دیدگاه کارشناسان و بهره برداران روستایی و عشایری می توان عوامل موثر بر تخریب مراتع را در چهار دسته ی کلی جای داد که عبارتند از عوامل مربوط به دام و دامداری، عوامل مربوط به قطع و برداشت، عوامل مربوط به تغییر کاربری ها و طرح ها و عوامل مربوط به ساختار قانونی و تشکیلاتی می باشد
محمد پهلوانی محسن رضایی
چکیده ندارد.
مریم جمالی محسن رضایی
چکیده ندارد.
رویا مصطفوی محسن رضایی
چکیده ندارد.
محسن بمانی احمدآباد محسن رضایی
چکیده ندارد.
زینب ظاهری - میرحسنی
61 آزمایش شونده در سطح متوسط به طور اتفاقی به دو گروه شاهد و تجربه گروهبندی شدند. از هر دو گروه پیش آزمون بعمل آمد. آموزش برای هر دو گروه کاملا یکسان بود با این تفاوت که گروه تجربه به مدت 5 الی 7 دقیقه نسخه زبان اول متن خواندن را در ابتدای هر جلسه در اختیار داشتند . پس از آموزش از هر دو گروه پس آزمون بعمل آمد و اطلاعات بدست آمده مورد تحلیل آماری قرار گرفت.