نام پژوهشگر: محمدجواد غلامرضاکاشی
عبادالله مولایی ابراهیم برزگر
پدیدارشناسی هویت سیاسی اتحادیه اروپا چکیده نظر به نقش اروپا در معادلات جهانی، مساله هویت سیاسی اتحادیه اروپایی پرسش های مهمی را برای ناظران و بازیگران سیاست بین الملل در سده جاری طرح نموده است که پاسخ به آنها در فهم ماهیت سیاست، سرشت قدرت و تصویر بین المللی اروپا در نظریه و واقعیت راهگشا خواهد بود. چه آن که دردوره پسا جنگ سرد پرسش از امکان وسرشت هویت اروپایی به مساله تاریخی و دوران ساز اتحادیه اروپا تبدیل شده و یکی از مهم ترین مضامین مناظره های نظری سیاست اروپایی را تشکیل می دهد. روایت گران هویت اروپایی با ابتناء برآموزه های سنت فلسفه سیاسی نوکانتی به طرح شرایط امکان هویت سازی درسطح اروپایی پرداخته اند. "اروپای جهان وطنی"، "اروپای مدنی"، "اروپای پست مدرن" و "اروپای هنجاری" ازجمله مهم ترین روایت هایی هستند که از تاسیس نوع جدیدی از سیاست، اجتماع و حکمرانی سیاسی وهویت بین المللی درقالب اتحادیه اروپا جانبداری نموده اند. چگونگی نقش آفرینی روایت های نظری در تعریف و شکل دهی به هویت اروپایی، فلسفه وجودی هویت سیاسی درعرصه سیاست داخلی اتحادیه اروپا، روایت های هویت بین المللی و نسبت آن با هویت سیاسی اتحادیه اروپا و سرشت هویت اروپایی در آغاز سده بیست و یکم مهم ترین پرسش هایی هستند که رساله حاضر با بهره جستن از سنت پدیدار شناختی و روش تحلیل روایت عهده دار تلاش برای ارائه پاسخ به آن ها گردیده است. باتوجه به نقش و جایگاه اتحادیه اروپا در سیاست بین الملل و نسبت تاریخی ایران و اروپا، فهم ژرف تر سیاست اروپایی و این که کشورما در سده بیست ویکم با چه نوع اروپایی مواجه خواهد بود، شایسته توجه و حائزاهمیت است. برمبنای یافته های رساله حاضر هویت اروپایی به رغم داعیه گذار از منطق وستفالیایی، کماکان در فضای هستی شناختی سیاست مدرن تعریف شده است. با این همه تاریخ اروپا بیش از آن که تاریخ وحدت و هم گرایی باشد، تاریخ تشتت و واگرایی بوده است. به بیان دیگر اروپایی ها فاقد مولفه های مشترک هویت سازی درقالب الگوی هویت سازی وستفالیایی بوده و از هیچ کدام از مولفه های هویتی عینی و ذهنی متعارف یعنی میراث تاریخی یکسان، اسطوره های وحدت بخش، زبان واحد، فرهنگ مشترک ومانند آن برخوردارنیستند. امتناع هویت سازی درون اروپایی تمام عیارموجب گرایش به وجه سیاسی و مدنی هویت سازی و نیز نقش آفرینی هویت بین المللی دربازتعریف هویت اروپایی گردیده است. ازاین رو هویت سازی سیاسی و بین المللی اتحادیه اروپا دو مولفه مکمل به شمار رفته و دارای نسبت تعاملی بایکدیگر می باشند. درمجموع نظریه و رفتار سیاست خارجی اتحادیه اروپا مبین این واقعیت است که این نهاد از سرشت ماهوی متمایزی برخوردار نبوده و درجهانی مشابه با دیگر بازیگران سیاست بین الملل به سر می برد. اگرچه روایت گران هویت اتحادیه اروپا از گذار اروپا از سیاست قدرت محور وستفالیایی سخن می رانند اما الگوی حاکم بر هویت سازی سیاسی و بین المللی اتحادیه اروپا در هردو عرصه سیاست داخلی و بین المللی و در همه روایت های موجود نه پسا وستفالیایی بلکه نوعی بازآفرینی آموزه های وستفالیایی در موقعیتی متفاوت می باشد.
بنت الهدی سعیدی حیدر آبادی محمد سالار کسرایی
این تحقیق با هدف تشریح فرآیند هژمونیک شدن گفتمان اصول گرایی عدالت محور در دهه سوم انقلاب(1380-1384) شکل گرفته است؛ جهت این بررسی بنا به امتیازات نظریه لاکلاو و موفه در نمایش سیستماتیک تخاصمات گفتمانی (افول یک گفتمان و ظهور گفتمان دیگر)، استفاده از این نظریه را به عنوان چارچوب نظری کارآمد و در عین حال به عنوان استراتژی روشی تحقیق در دستور کار قرار دادیم؛ پس از آن جهت عملیاتی نمودن تحقیق، با ارجاع به آرشیوهای کلامی همچون سخنرانی ها، تبلیغات، مناظرات و ... و نیز بررسی کنش های غیرکلامی و ماوراء زبان شناختی چون فیلم های تبلیغاتی، نحوه پوشش، نوع لحن، استراتژیهای رقابتی متنوع میان دو گفتمان موردنظر، درصدد انسجام بخشی و تدوین این یافته ها ذیل مفاهیم و راهبردهای نظریه لاکلا و موفه برآمدیم. در نهایت یافته های حاصل از رویکرد گفتمانی تحقیق، حاوی آن بودند که: گفتمان عدالت محور اصول گرایی در فرآیندی رقابتی، با استفاده از زمینه های ایجاد شده از طریق تزلزل ها و بیقراریهای گفتمان اصلاح طلبی در عرصه سیاست و فرهنگ، غفلت آن از عرصه اقتصاد، عدم توافق بر سر معانی نظری و عملی مفاهیم اساسی گفتمان، بدبینی ها و ابهامات ایجاد شده در افکار عمومی در وقایعی نظیر قتل های زنجیرهای، پرونده اختلاس شهرداری و ... توانست از اوایل دهه هشتاد در سه مرحله شامل؛ انتخابات دوّمین مرحله از شورای شهر در اواخر سال 80، انتخابات مجلس هفتم در اواخر سال 82 و انتخابات ریاست جمهوری در سال 84 و از طریق زمینه ها و امکانات سخت افزارانه ای چون در اختیار داشتن سازوکارهای قانونی و ابزارهای قدرت همچون قوه قضاییه و نهاد شورای نگهبان زمینه های لازم رابرای حاشیه رانی اصلاح طلبان و ساختار شکنی برخی دال های اصلی آن همچون اصلاحات، مردم، قانون و ... فراهم آورده و با تأکید بر شعارها و مفاهیمی چون، تشکیل دولت اسلامی از طریق اقامه عدل و ارجاع آن به مضامینی چون مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، امکانات برابر برای همه، آوردن نفت سر سفرههای مردم، که در قالب راهبردهایی نرم افزارانه نظیر کاربرد زبان همه فهم و عامیانه، داشتن لحنی ساده و صمیمی، نمایش ساده زیستی و … ارائه می شد، به آفرینش نظام معنایی جدیدی دست بزند که طی آن ضمن نقد دولت های گذشته و اشاره به نقصان ها و ناکارآمدی های آن ها در تأمین و توجه عدالت محورانه به نیازهای اقتصادی و رفاهی مردم به ساختار شکنی آن ها پرداخته و در عین حال قابلیت دسترسی و اعتبار خود در افکار عمومی را افزایش دهد و در نهایت برای چند سال خود را به عنوان گفتمان هژمون، در فضای سیاسی کشور حاکم سازد.
چیمن کریمی حشمت اله فلاحت پیشه
هدف از این پژوهش بررسی دو منظومه گفتمانی یکی گفتار بسیج کننده در دوران انقلاب تحت تاثیر دکتر علی شریعنی، دیگری جریان منتهی به ظهور دولت نهم و دهم تحت تاثیر رحیم پور ازغدی است. به این ترتیب پژوهش ما در جستجوی دلایل کم اثر بودن جنبش های عدالت خواهی در تحقق مناسبات عادلانه است و بنا دارد با دیده تردید به جوانب اظهاری و گفتاری عدالت خواهی توجه کند و با تحلیل ساختارهای معنایی دال عدالت در ساختار کلام بسیج کننده، از معنای عدالت و نقطه ارجاع آن بپرسد. برای این منظور دو مقطع تاریخی در ایران معاصر انتخاب شده است: نخست گفتار بسیج کننده در دوران انقلاب، دوم گفتار بسیج کننده منتهی به ظهور دولت نهم و دهم. عدالت در این هر دو منظومه گفتاری حول و حوش ایده عدالت سامان یافته است. تحلیل ایده عدالت در این دو دوره، ضمن آنکه نقطه ارجاع عدالت را نمایان خواهد ساخت، همچنین از تحول ساختار معنایی آن نیز پرده برخواهد داشت و نشان خواهد داد که چگونه ایده عدالت به جای آنکه معنای محصل و درون بنیادی داشته باشد، معنای خود را در موقعیت های معین، بر حسب مقتضیات خاص، و مناسبات قدرت حادث شده در هر دوره کسب می کند. بنابراین در این پژوهش با بهره گیری از الگوی روش شناختی فیرکلاف، صرفاً از تکنیک ساختار مفصل بندی متن بهره برده ایم تا زنجیره دلالی مورد نظر لاکلاو و موفه را استخراج کنیم. لذا به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که گفتمان عدالت خواهی دولت نهم در مقایسه با عدالت خواهی در آستانه انقلاب واجد چه وجوه تشابه و تفاوتی است؟
سکینه خاتون تشت زرین حسن محدثی
موعودباوری و انتظار برای آمدن منجی تقریبا در همه ادیان و مذاهب به نوعی وجود داشته و باورمندان به این اعتقاد در مذاهب مختلف متاثر از این تفکر کنش هایی را انجام می دهند. این اعتقاد به عنوان یکی از اصلی ترین مبناهای اعتقادی در تفکر شیعه اثنی-عشری شمرده شده و پیوند محکمی با کنش های فردی و اجتماعی شیعیان دارد. بنابراین به عنوان یک پدیده ی فراگیر اجتماعی ظرفیت مطالعه جامعه شناختی دارد. این پژوهش که یک پژوهش اکتشافی است با هدف بررسی تجربه زیسته انتظار، شناسائی ویژگی های منتظران امام زمان (عج)، و بررسی خصوصیات منجی موعود از منظر این منتظران، در مسجد جمکران که یکی از اماکن منتسب به امام زمان است انجام شد. این پژوهش علاوه بر این که به نتایجی در زمینه شناسائی سنخ های زائران و جهان زندگی در جمکراندست یافت. از نظر روشی نیز با استفاده از ابزار کیفی مصاحبه روائی، فرصتی را فراهم آورد تا به صورت یک نمونه ی عملی و آزموده شده در کارهای کیفی مورد استفاده قرار گرفته و جزئیاتی از نمونه ها در اختیار پژوهش قرار دهد که کم تر با سایر روش های کیفی و حتی کمّی می توان به آن ها دست یافت. روایت زندگی نمونه ها با کم ترین حک و اصلاح در متن مصاحبه ساخته شد که به نظر می رسد در تحقیق های علوم اجتماعی در حوز ه ی دین از اولین نمونه ها باشد. در بیش تر این روایت ها فرآیند رشد و شکل گیری باور به امام زمان در زندگی زیسته ی زائران ارائه شده است
سید ابراهیم سرپرست سادات محمدباقر خرمشاد
چکیده جریان های سیاسی-فکری ایران و دموکراسی دوره های پهلوی دوم و جمهوری اسلامی یکی از محورهای اساسی روند تحولات سیاسی، اجتماعی ایران از مشروطه به بعد، دموکراسی خواهی بوده است. کوششی که از پیش از انقلاب مشروطه تاکنون تعطیل نشده و از زمینه های جنبش های اجتماعی دو قرن اخیر ایران محسوب می شود. در شرایطی دموکراسی به عنوان یکی از مسأله های نظری و اجتماعی مهم جریان های فکری سیاسی ایرانی اعم از سوسیالیست، اسلام گرا و لیبرالیست تداعی شده و جریان ها از ارزشمندی و مطلوبیت دموکراسی سخن می گویند که جا دارد سوال شود چگونه چنین اشتراک نظری در بستر این همه تضاد ایدئولوژیک ممکن است؟ اهمیت این پرسش از آن رو است که در فضای مطلوبیتِ یکسان دموکراسی برای همه جریان های سیاسی از یکسو و گفتارهای ضد نظم سیاسی از دیگر سو، شاید به اذهان برسدکه گویا بیرون از تنازعات ایدئولوژیک، دموکراسی هیچ گاه مطمح نظر سازماندهی دقیق حوزه سیاست ایرانی نبوده است. در این پژوهش با پیشنهاد و کاربست الگوی روشی- تحلیلیِ جریان-گفتمان، به بازشناسی معانی ها، تلقی های مختلف و متعدد جریان های سیاسی ایرانی از دموکراسی و تئوریزه کردن الگوهای دموکراسی ایرانی اهتمام شد. این الگوها، چگونگی مطلوبیت دموکراسی برای جریان های مختلف سیاسی، شأنیت، جایگاه آن معانی در متن یک جریان، نسبت آن با نظم گفتمانی و نظم سیاسی، تطورات و تحولات معنایی و مفهومی دموکراسی را در دو مقطع زمانی پهلوی دوم و جمهوری اسلامی نشان دادند.
امنه نوبهار مصطفی کواکبیان
در فصلهای این رساله به این پرسش پاسخ دادیم که خیر عمومی در سنّت اندیشه مسیحیت و اسلام از چه عناصر و مولّفه هایی تشکیل شده است. آکوییناس سیاست و حکومت را از منظر مفهوم خیر عمومی بررسی می کند و میان کارویژه های دولت و کلیسا تمایز قائل می شود. کارویژه حکومت، تأمین خیر عمومی شهروندان و کارویژه اصلی کلیسا هدایت مردم به سوی سعادت و غایت نهایی انسان ها است. بدین ترتیب، آکوئیناس استقلال دولت از کلیسا را می پذیرد. فلسفه از دیدگاه فارابی عرصه بحث در مورد کلیات است. او ضمن بیان دسته بندی خود از علوم، فقه را عرصه مناسب تری برای پرداختن به جزئیات مصالح حیات جمعی تلقّی می کند. به نظر می رسد در اندیشه اسلامی، فلسفه بیشتر عهده دار تفکّر انتزاعی و نظری محض است، و فقه عهده دار ارائه راه حل در امور عملی جامعه محسوب می شود. آموزه های اسلامی و مسیحی با شناسایی امر عمومی سازگاری خود با نظریه خیرعمومی را نشان داده اند. برخی از نهادها، عناصر و پیش شرط های خیر عمومی مانند نیاز مردم به امنیّت و عدالت به رسمیّت شناخته شده است.
متین حقیقت زاده محمدجواد غلامرضاکاشی
چکیده ندارد.
امیرعباس سلطانپور محمدجواد غلامرضاکاشی
چکیده ندارد.
میثم اهرابیان صدر نعمت الله فاضلی
چکیده ندارد.
محمدجواد غلامرضاکاشی حسین بشیریه
چکیده ندارد.