نام پژوهشگر: مسعود چلبی
رحمت الله معمار مسعود چلبی
در پژوهش حاضر، تلاش گردید تا استدلال های اصلی تئوری های مشارکت انتخاباتی، یعنی منابع، مدرنیزاسیون، بازنمایی و نظریه فرهنگی (با تأکید بر محیط دینی) در سطح تحلیل سیستمی، و در قالب فرضیات تحقیق، استخراج و فرموله گردند. لذا بر مبنای دلالت های مشترک آنها بر موضوع تفاوت پذیری در نرخ های رأی دهی، مدلی تئوریک از تلفیق این فرضیات، ساخته شد، که دربردارنده سازه های اصلی تئوری های مذکور و در واقع، پیوند دهنده آنها به یکدیگر بود. سپس در یک مطالعه تطبیقی درون کشوری و مقطعی از ایران، با مقابله این مدل تئوریک با داده های 189 شهرستان در یک دوره نسبتاً بلندمدت زمانی (16 سال) میزان انطباق و تناظر پیش بینی های نظری هر یک از این تئوری ها با شواهد بین شهرستانی، مورد ارزیابی و داوری تجربی قرار گرفت. در مجموع، مدل تلفیقی تحقیق، توانست بیش از یک سوم تفاوت پذیری بین شهرستانی رأی دهی در ایران را در مقطع زمانی مورد مطالعه، توضیح دهد؛ و نسبت به مدل های دیگر، به میزان بیشتری، آن را تبیین کند. در مقایسه خرده مدلها با یکدیگر، مدل پایگاه دارای کمترین، و مدل مستخرج از نظریه بازنمایی واجد بیشترین غنای تبیینی بوده اند؛ اما هیچکدام از این تئوری ها به تنهایی، نتوانسته اند تبیین نسبتاً قدرتمندی از مشارکت انتخاباتی سطح شهرستانی در ایران داشته باشند. از بین همه سازه های نظری، سازه بازتوزیع منابعی، دارای قوی ترین ضریب مسیر بوده است. این یافته نشان می دهد که عدالت توزیعی، مهم ترین عامل تبیینی برای توضیح تفاوت پذیری های بین شهرستانی میزان رأی دهی در مقطع مورد مطالعه می باشد. نکته حائز توجه در این فرضیه آزمایی آن است که دو فرضیه از سه فرضیه ابطال شده، متعلق به نظریه مدرنیزاسیون می باشد؛ که آن هم دالّ بر ناهمخوانی مدّعیات این نظریه درباره مشارکت انتخاباتی، با واقعیات موجود در جامعه ایرانی می باشد.
سیده زهرا میرباقری مسعود چلبی
چکیده پژوهش حاضر به بررسی جامعه شناختی هنجارشکنی جنسی می پردازد و علل آن را بررسی می کند. چارچوب نظری این پژوهش برگرفته از "نظریه کژرفتاری چلبی" و تلفیق آن با دیگر نظریه های پژوهش حاضر است. به لحاظ روش شناختی، این پژوهش تلفیقی از دو روش؛ کیفی و کمی است که به صورت مکمل هم، درجهت ارائه تصویر کامل تری از موضوع تحقیق استفاده گردیده است. در روش کیفی از دو نوع طرح تحقیق: "مورد پژوهی تکیه بر موضوع های نظری (تئوریک)" و مورد پژوهی ابزاری "محتمل ترین موارد" و "نامحتمل ترین موارد" استفاده شده است. بنابراین با تکنیک مصاحبه ی نیمه ساخت یافته از 19 مورد، با داشتن شرایط خاص تحقیق، اطلاعات جمع آوری شده است، سپس در روش کمی، با استفاده از تکنیک پیمایش از 117 نفر از افراد جامعه مورد مطالعه، پرسشنامه گردآوری شده است. در هر دو روش، نمونه ها از افراد 18 تا 35 ساله تهرانی، از هر دو جنس بوده است. برای تحلیل داده های کمی از آزمون های مختلف آماری و تحلیل مسیر استفاده شده است و برای تحلیل داده های کیفی از تیپولوژی موردها استفاده گردیده است. یافته های این پژوهش نشان دادند که متغیرهای فرصت (فرصت رابطه ای)، انتظار (سازگاری درونی، اخلاق عملی، اخلاق نظری، کنترل) و معنا (نگاه به ازدواج، نگاه به بکارت، نگاه به روابط جنسی) با هنجارشکنی جنسی رابطه ی معنادار دارند و این رابطه بگونه ایست که با افزایش این متغیرها، هنجارشکنی جنسی کاهش می یابد. هم چنین 9 مفهوم در قالب تیپولوژی، در یافته های روش کیفی آورده شده اند که عبارت اند از: تیپ های نگاه به ازدواج، نگاه به بکارت، نگاه به روابط جنسی که در این تحقیق مولفه های معنا می باشند، تیپ های محتمل ترین موارد و نامحتمل ترین موارد به هنجارشکنی جنسی، در جهت اثبات و رد تئوری کژرفتاری چلبی آورده شده اند. نتایج یافته های پژوهش کمی و کیفی، حاکی از آن بود که میانگین هنجارشکنی جنسی مردان بیشتر از زنان است. هم چنین متغیرهای مستقل؛ محرومیت نسبی، فرصت مادی، فرصت رابطه ایی، فرصت فرهنگی، کنترل، اخلاق عملی، سازگاری درونی، سازگاری بیرونی، نگاه به ازدواج، نگاه به بکارت، نگاه به روابط جنسی، در احتمال هنجارشکنی جنسی جوانان تأثیرگذار می باشند. در این مطالعه، بیشترین تبیین از هنجارشکنی جنسی را، نگاه به روابط جنسی داشته است.
حسین دهقان محمد سید میرزایی
این پایان نامه که در یک مبحث ورودی و سه فصل شامل چهارچوب تیوریک روش تحقیق و یافته ها تنظیم شده است در برگیرنده مطالبی است که طی آن رابطه بین پایگاه اقتصادی - اجتماعی دانش آموزان سال چهارم نظری شهر تهران بر عملکرد تحصیلی آنان مورد بررسی قرار گرفته است بنابراین پایگاه اقتصادی - اجتماعی به عنوان متغیر مستقل و عملکرد تحصیلی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. لذا مبتنی بر آن سوالات اساسی تحقیق به شرح ذیل مطرح می باشند: 1-آیا رابطه ای بین پایگاه اقتصادی - اجتماعی عملکرد تحصیلی وجود دارد. 2-در صورت وجود رابطه جهت شدت تاثیر به چه صورت است.3-متغیرهای بینابینی که نقش واسطه ای در انتقال اثر پایگاه اقتصادی - اجتماعی و عملکرد تحصیلی می کنند چه چیزهایی هستند و هر یک چه سهمی در انتقال اثر مذکور دارند. در فصل چهارچوب نظری مفاهیم مورد استفاده تعریف شده و نظریات مرتبط با موضوع همراه با پیشنه آنها مطرح شده اند در مفهوم سازی پایگاه اقتصادی - اجتماعی و طبقه اجتماعی از دیدگاه افرادی چون ماکس وبر، کارل مارکس، فرانک پارکین، آنتونی گیدنز، نیکوس پولانتزانس و اریک اولین رایت استفاده شده با سودجستنتاز تلفیق نظری و با نگاهی ویژه تعاریف مورد نظر محقق ارایه شده است. همچنین در مفهوم سازی از متغیرهای بینابینی تحقیق که شامل متغیرهایی مانند ارزش، انگیزه پیشرفت، عزت نفس، ذایقه آموزشی اقتدار پدر و هوش بسته به نیاز از دیدگاههای مختلف در حوزه های روانشناسی و جامعه شناسی استفاده شده و بعضا تعاریف ویژه ای با نگاه جدید برای آنها ارایه شده است. یافته های تحیقیق حکایت از آن دارد که پایگاه اقتصادی - اجتماعی دانش آموز برعملکرد تحصیلی وی تاثیر مثبت داشته و این تاثیر به صورت عمده از طریق متغیرهای بینابینی مانند عزت نفس تحصیلی ارزش تحصیلی انگیزه پیشرفت و ذایقه آموزشی والدین منتقل می شود در حالیکه با شرایط تحقیق حاضر اثر اقتدار پدر و تسهیلات فیزیکی آموزشی عملکرد تحصیلی مورد تایید قرار نگرفت.
رحیم رجبی مسعود چلبی
چکیده ندارد.
عالیه شایسته مجد محمدصادق مهدوی
چکیده ندارد.
کامبیز کبیری مسعود چلبی
چکیده ندارد.
غلامرضا عظیمی مسعود چلبی
چکیده ندارد.
سیاوش فاطمی نیا مسعود چلبی
چکیده ندارد.
محمد یزدانی نسب مسعود چلبی
چکیده ندارد.
زینب فاطمی امین مسعود چلبی
چکیده ندارد.
فرهاد باباخانی مسعود چلبی
چکیده ندارد.
اعظم امینیان محمد سیدمیرزایی
چکیده ندارد.
محسن موسوی بفرویی مسعود چلبی
چکیده ندارد.
اکرم فلاح پیشه مسعود چلبی
چکیده ندارد.
عباس ظهوری مسعود چلبی
چکیده ندارد.
سلیمان پاک سرشت علی محمد حاضری
پژوهش حاضر پیرامون این سوال اساسی سامان یافته است که چه عواملی بروز پدیده تضادهای قومی را در جوامع چندقومی به عنوان یک پدیده دارای الگوهای عام و تکرارشونده تبیین می کنند. مطابق چارچوب نظری این بررسی که مبتنی بر تلفیق رویکردهای نظری نابرابری قومی، تفاوت قومی، نهادی و بسیج منابع است، تضادهای قومی یا به تعبیر دقیق تر کنش جمعی اعتراضی قومی، نوع خاصی از تضادهای اجتماعی و سیاسی است که وقوع آن مستلزم حضور دو مولفه کنش جمعی یعنی نارضایتی قومی و فرصت بسیج قومی است. عواملی مانند نابرابری اقتصادی، اعمال سیاست های ترجیحی قومی، تبعیض قومی و ساختار قومی سلطه ای در یک جامعه چندقومی زمینه نارضایتی قومی و عواملی چون نظام سیاسی در حال گذار دمکراتیک، نرخ پایین سرکوب، تنوع قومی متوسط، میزان تمرکز گروهی قومی بالا، تجربه پیشین تضاد قومی و تضاد گروه همقوم در کشور مجاور زمینه پیدایش فرصت بسیج قومی را فراهم می کنند. بدین ترتیب مفروض آن است که با تکیه بر عوامل فوق می توان بروز یا عدم بروز تضاد قومی را در جوامع چندقومی توضیح داد. بررسی بر روی 107 کشور چندقومی در فاصله سالهای 1980 تا 1999 صورت گرفته و نتایج حاکی از آن است که به جز میزان سرکوب و نرخ نابرابری اقتصادی، سایر متغیرها تاثیر معنی داری بر افزایش ریسک بروز تضاد قومی در جوامع چندقومی دارند.
توران روزبهانی مسعود چلبی
چکیده ندارد.
علی بقایی سرابی مسعود چلبی
دغدغه اصلی پژوهش حاضر، نخست ، ساختن چهارچوب و مدلی است برای مطالعه مساله نظری"علل و موانع همبندی شبکه بین گروهی"، سپس ، آزمون تجربی آن چهارچوب و مدل در حوزه شبکه بین خانواده های تهرانی در سال 1377-78 . در این راستا بعد از آنکه ایده هایی در مورد مطلوبترین شکل نظریه سازی و تبیین در مورد پدیده های اجتماعی ارائه شد، نظریه ریاضیاتی تورهای تصادفی و اریب شده به عنوان چهارچوب مشترکی برای صورتبندی قضایا و فرضیه های مشتق از نظریه های جامعه شناختی در مورد علل همبندی شبکه بین گروهی انتخاب می شود.
موسی جابری مسعود چلبی
چکیده ندارد.
افسر رزازی فر مسعود چلبی
بررسی هویت ملی و ابعاد آن به عنوان نوعی هویت از بعد جامعه شناسی هدف این تحقیق است همچون شناخت عوامل موثر بر هویت جمعی و تاثیر دو عامل عمده عامگرایی و عدالت توزیعی پرداخته شده است . برای سنجش فرضیات تحقیق تعداد 303 نفر پاسخگو در مطقه شهر مشهد به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب و مرود مصاحبه قرار گرفته و داده های بدست آمده در این بررسی با استفاده از روشهای آماری همبستگی دو متغیری، رگرسیون چند متغیری، آنالیز واریانس ، آزمون i - lest و تحلیل مسیر تحلیل شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد چهار بعد هویت ملی (ارزشهای ملی - دینی - جامعه ای - انسانی) همبستگی بالایی با یکدیگر داشته و احساس عدالت توزیعی و عام گرایی در سطح معنی داریی بالایی با هویت ملی همبستگی دارند، نتایج حاصله نشان می دهد دو عنصر پایبندی ملی (نظری) تعهد ملی (عملی) با همبستگی بالا با یکدیگر بعنوان عناصر تشکیل دهنده هویت ملی مورد تایید می باشد.
غلامرضا رضایی فرد مسعود چلبی
وابستگی متقابل فعالیت هایی که در دنیای مبتنی بر تکثرگرایی فرهنگی صورت می پذیرند، مستلزم هماهنگی، همکاری، و بنابراین، صورتی از فهم متقابل میان اعضایی است که به فرهنگ های متفاوت تعلق دارند. مطالعه همکاری به یک تعبیر به معنای روبرو شدن با یک مجموعه از متغیرهای عمده ای است که از دو جنبه اساسی برای هر جامعه حائز اهمیت اند. همکاری هم از حیث تاثیری که بر بعد سخت افزاری جامعه بر جای می گذارد، و هم به لحاظ ارتباطی که با وجوه نرم افزاری جامعه دارد، به عنوان یکی از متغیرهای اساسی جامعه شناختی قابل طرح است . در این بحث موضوع اساسی آن است که چگونه می توان تعهد و تمایلات همکاری جویانه فرد را که در شبکه روابط اظهاری خصلت داوطلبانه دارد، و در آن فرد بیش از هر چیز به خاطر رضایت ناشی از رعایت یک هنجار اجتماعی و پی گیری آرمانهای اخلاقی بدان مبادرت می ورزد، از گروههای محدود کوچک اولیه به اجتماعات بزرگتر و عاقبت به جامعه ای ملی تعمیم داد. در صورت تحقق اجتماع جامعه ای (societal community)، میزان همکاری افراد در گروههای ثانویه و بویژه در سازمانها به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت و مواهب و مزایای بی شماری برای سازمان اجتماعی به همراه خواهد آورد. در همکاری داوطلبانه، انتظار بازگشت و محاسبه سود و زیان، آز آن نوع که در همکاری در ابعاد سیاسی و یا ارگانیکی مشاهده می شود، وجود ندارد.
غلامحیدر ابراهیمبای سلامی مسعود چلبی
ازنظر جامعه شناسی "توسعه" واقعیتی است اجتماعی و اقتصادی که از مجموعهء کنشهای عقلانی و منطقی افراد جامعه حاصل شده است . و آموزش و پرورش اولین و مناسبترین اقدام و راهبردی است که بوسیلهء آن می توان به عقلانی کردن اعمال و بهینه کردن رفتار انسانها پرداخت . دراین پژوهش با عنایت به تئوری فوق و تئوری "توسعه منابع انسانی "، نقش سطوح سه گانه آموزش رسمی (ابتدایی، متوسطه و عالی) در تبیین تحولات و پیشرفت کمی و کیفی مهمترین شاخصهای توسعه مورد بررسی قرار گرفته است . در چارچوب تئوریک و مدل تحلیلی پژوهش مفهوم توسعهء اقتصادی - اجتماعی به ابعاد سه گانهء "رشد اقتصادی " با شاخصهای ساخت تولید و درآمد سرانه (gnp)، " توزیع درآمدها" با شاخصهای ضریب جینی کشورها و سهم اقشار فقیر و ثروتمند از درآمد ملی و "تغییرات جمعیتی" با شاخصهایی نظیر نرخ کل باروری (tfr) و نرخ رشد متوسط سالیانهء جمعیت محدود گردیده است . این تحقیق با روش "تطبیقی - طولی" و با استفاده از تحلیل ثانویهء داده ها به انجام رسیده است .تطبیق و مقایسه داده ها برای 100 کشور جهان که بیش از یک میلیون نفر جمعیت داشته اند و درگروههای کشورهای کم درآمد، کشورهای با درآمد متوسط، کشورهای پیشرفته و کشورهای منتخب به انجام رسیده است . مقطع زمانی پژوهش دودههءمهم توسعه یعنی فاصلهء سالهای 1965 تا 1990 را دربرگرفته است . و داده های آماری با شیوه های تحلیل رگرسیون چند متغیری بااستفاده از متغیر کنترلی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق چنین نشان می دهد که هرچه بر کمیت و کیفیت سطوح سه گانه آموزش رسمی بویژه آموزش متوسطه در جوامع مختلف افزوده گردیده است رشد اقتصادی بیشتر شده است ، نابرابری در توزیع درآمدها کاهش یافته است و تغییرات جمعیتی مناسب پدید آمده است . بنابراین اهتمام به سطوح مختلف آموزش رسمی به اقتضای اهمیت و ضرورت آنها در هر جامعه از بهترین و موثرترین راهبردهایی است که زمینه ایجاد " توسعه پایدار" را فراهم می سازد و جمع بین رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی را ممکن می گرداند.
شیرین احمدنیا مسعود چلبی
هدف این تحقیق، بررسی مسئله توسعه نیافتگی در بعد جامعه شناختی در سطح شهرهای ایران است . فرضیه محوری این پژوهش ، مدعی است که ساختار و کیفیت اجتماع عام، نقش قابل توجهی در امر توسعه جامعه ایفا می نماید. برای سنجش متغییرهای مستقل از جمله "اجتماع عام"، تعداد 2531 نفر پاسخگو از 24 شهر ایران که با استفاده از روشهای نمونه گیری احتمال متناسب با حجم (pps) و نمونه گیری تصادفی سیستماتیک ، انتخاب گردیدند، به پرسشنامه های تهیه شده، پاسخ گفتند. علاوه بر داده های پیمایشی، برای متغیرهای وابسته، از داده های ثانویه که عمدتا" مبتنی بر آمار سرشماری هستند. استفاده شده است . با استفاده از روش رگرسیون چند متغییری، تحلیل مسیر و تحلیل عاملی، داده های تحقیق مورد تحلیل قرار گرفتند. از یافته های تحقیق به صورت محتاطانه می توان چنین نتیجه گرفت که در سطح کلان بین اجتماع عام و میزان مرگ و میر کودکان به عنوان یکی از شاخصهای توسعه، رابطه وجود دارد. نتیجه تحلیل داده ها در سطح خرد نشان می دهد که در امر مشارکت اجتماعی در ایران، عوامل اظهاری مانند عاطفه تعمیم یافته، تعهد و غیره نقش قابل ملاحظه ای دارند، لیکن نقش عوامل ابزاری مانند تعقل، روابط برون گروهی و غیره در حد ناچیزی است . به علاوه تحلیل داده ها ادعای تئوریک آن دسته از جامعه شناسان کلاسیک نظیر دورکیم را که اظهار می دارند انسان و روابط اجتماعی او بالقوه دارای دو بعد اظهاری (انسان جامعه شناختی) و ابزاری (انسان اقتصادی) است . تایید می نماید.
سعید خدابنده لو مسعود چلبی
این رساله عهده دار بررسی توصیفی تحرک اجتماعی در شهر کرمانشاه می باشد. و منظور از تحرک ، تحرک بین نسلی می باشد که اطلاعات مربوط به آن با استفاده از یک نمونهء 308 نفری، به روش سهمیه ای، جمع آوری شده است . شاخص تحرک ، متفاوت بودن رتبهء پایگاه اجتماعی پدر و فرزند می باشد. با این شاخص ، 40 درصد اعضای جامعهء نمونه، تحرک صعودی داشته، 20 درصد در جریان تحرک نزولی واقع شده و 40 درصد بقیه نیز تحرک نداشته اند. و اگر تحرک مطلق را در برابر عدم تحرک قرار دهیم، باید بگوییم 60 درصد اعضای جامعهء نمونه در روند تحرک صعودی قرار گرفته و 40 درصد دیگر به لحاظ اجتماعی غیر متحرک بوده اند. و در صورتی که برای هر یک از اجزای تشکیل دهندهء پایگاه اجتماعی بخواهیم نوعی تحرک قایل شویم از این نظر بیشترین میزان تحرک صعودی در قسمت فرهنگی یا به عبارت دیگر از جنبهء سواد و تحصیلات اتفاق افتاده است و کمترین میزان تحرک صعودی از نظر منزلت شغلی بوده است . در تشکیل پایگاه اجتماعی، در نسل پدران، به نظر می رسد، مهمترین عامل دارایی باشد ولی در نسل فرزندان این عامل جای خود را به منزلت شغلی داده است . از نظر همبستگی، ارتباط تحصیلات از یکسو و دارایی و درآمد از سوی دیگر بسیار ضعیف تر از ارتباط تحصیلات و منزلت شغلی بوده است . و نکتهء دیگر آنکه، احتمالا"، مهمترین عامل تعیین کنندهء میزان تحرک ، چه در سطح کلان و چه در سطح خرد، عامل فرهنگی (میزان سواد و تحصیلات)بوده است . ساخت مشاغل از مشاغل کشاورزی ویدی و مشاغل کمتر تخصصی به سوی مشاغل غیر کشاورزی، شهری و تخصصی تر سیر کرده است . روند تحول طبقات پایگاهها حاکی از کوچک شدن طبقهء پایین پایین و بزرپ تر شدن طبقهء متوسط و بالا می باشد. به علت بالا بودن میزان تحرک و جابجایی، ساخت قشربندی در جامعهء نمونه، متزلزل و ناپایدار به نظر می رسد. طبقات پایین و میانی بیشترین میزان جذب و از دست دادن نیرو را داشته اند در حالی که طبقهء بالای بالا تقریبا" موفق به حفظ ترکیب و ثبات خود شده است .
ثریا بهمن پور مسعود چلبی
موضوع این رساله، بررسی اثر نشانگان فرهنگی بر بردباری اجتماعی یا به عبارتی اثر ابعاد فرهنگی و سایر عوامل بر میزان تحمل و تفاوتهای فکری، سیاسی، اجتماعی و مذهبی است . جامعه نمونه این تحقیق 300 نفر از شهروندان مناطق 1، 8 و 17 هستند که به صورت نمونه گیری خوشه ای، چند مرحله ای شده اند. مدل تئوریک تحقیق بر اساس ترکیبی از نظریات ، نظریه پردازان کلاسیک چون: ولتر، کانت ، ولیامیز و استورات میل و نظریه پردازان دیدگاههای نوین مانند، دیدگاه بردباری قومی، دیدگاه نوسازی، دیدگاه رقابت قومی، دیدگاههای لیبرال گرایان، دیدگاه کثرت گرایی، دیدگاه هرمنوتیک ، نظریه شبکه، نظریات چلپی، توسلی، نظریات جامعه پذیری پارسونز، اورلی و دیگران، کوهن و وایت نظریه انطباق اجتماعی چونگ و دیدگهای فرهنگی، هوفشتت ، کیم، فیسکه، چن و آرمیندل و تریاندیس می باشد. نتایج بدست آمده، نشان داد که بردباری اجتماعی یک متغیر چند مفهومی است که ابعاد بردباری سیاسی، اجتماعی آن قابل ترکیب با یکدیگر می باشند و بردباری مذهبی بعد مجزای آن است . یافته های تحقیق بر اساس ضرایب همبستگی پیرسون نشان می دهد که رابطه متغیرهای مختلف با بردباری اجتماعی به ترتیب عبارتند از: اقتدارگرایی -0/47، جزم اندیشی -0/39، گرایش به بردباری 0/38، تحصیلات 0/30، تحرک فیزیکی خارجی 0/22، فردگرایی - عمودی 0/18، تحرک فیزیکی داخلی 0/15، جمع گرایی عمودی -0/14. همان طور که ملاحظه می شود، اقتدارگرایی، جزم اندیشی و جمع گرایی - عمودی اثر منفی بر بردباری اجتماعی دارند. نتایج بدست آمده رابطه مستقیم معنی داری را میان عام گرایی، عزت نفس ، احساس عدالت ، و ابعاد فردگرایی و جمع گرایی - افقی با بردباری اجتماعی نشان داده است . لازم به ذکر است که ضرایب همبستگی عزت نفس با بعد بردباری مذهبی 0/11 است . تحلیل رگرسیونی چند متغییری، ضریب همبستگی شش متغییر اقتدارگرایی، گرایش به بردباری، جزم اندیشی، پایگاه اجتماعی و تحرک فیزیکی 0/60 می باشد و r2 چندگانه آن است که 0/40 از واریانس بردباری اجتماعی توسط این مجموعه از متغییرها به قرار ذیل می باشد: گرایش به بردباری 0/22، پایگاه اجتماعی 0/19، جزم اندیشی -0/14، سن -0/13 و تحرک فیزیکی 0/11.
هوشنگ نایبی مصطفی ازکیا
فصل اول موضوع کلی تحقیق که تبیین قشربندی اجتماعی است عنوان می شود و نظری اجمالی به نظریه هایی که در جامعه شناسی برای تبیین نابرابری اجتماعی و از جمله قشربندی اجتماعی ارائه شده است بیان می شود. فصل دوم کوششی است برای ارائه تبیینی از قشربندی اجتماعی و مدلی تجربی برای اثبات آن . در فصل سوم ، تعریف مفاهیم و متغیرهای مورد مطالعه ، پرستیژ شغلی ، ساختار پرستیژ شغلی ، اجماع عمومی و متغیرهای زمینه ای ارائه می شود و نحوه اندازه گیری ( تعریف عملیاتی ) آنها و میزان اعتبار و پایایی آنها به میان می آید.در فصل چهارم ، روش گردآوری تحقیق بحث می شود. در فصل پنجم که خود شامل دو بخش است ، بخش اول نتایج اعمال مدل تجربی نظریه کارکردی قشربندی اجتماعی درایران عنوان می شود. و سپس در بخش بعد اجزای ساختار پرستیژ شغلی ایران ، قشرهای پرستیژ شغلی تشریح می شود. در فصل ششم ، رابطه قشرهای پرستیژ شغلی با متغیرهای اجتماعی ، جنس ، سن ، تحصیلات ، وضع اشتغال ، وضع شغلی ، بخش شغلی و اقشار پرستیژ شغلی مطرح می شود . سپس ساختار پرستیژ شغلی ایران با شاخص نماینده ساختار پرستیژ شغلی سایر جوامع مقایسه می شود. در فصل هفتم در پرتو نظریه کارکردی قشربندی اجتماعی و یافته های حاصل از اعمال مدل تجربی آن استدلال می شود که ساختار پرستیژ شغلی که شاخص منحصربفرد وجه نمادی قشربندی اجتماعی است شاخص مناسبی برای کل قشربندی اجتماعی نیز هست و با تاکید بر تمایز طبقه اجتماعی از قشربندی اجتماعی ، شاخص های رایج قشربندی اجتماعی در حوزه جامعه شناسی مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. در فصل هشتم جمع بندی و نتیجه گیری عنوان می شود.
منصوره اعظم آزاده مسعود چلبی
عدم تناسب در ابعاد پایگاه و یا ناسازگاری پایگاهی از مفاهیمی در حوزه قشربندی است که همراه با فرآیند فردگرایی، تفکیک و تمایز و تحرک اجتماعی در جوامع جدید مطرح شده است.این مفهوم عمدتا از طریق نظریاتی که به نیانهای چندگانه نابرابری اجتماعی و مدلهای چند بعدی قشربندی و سلسله مراتبی بودن الیه های اجتماعی معتقدند، به جامعه شناسی پیوند می خورد و نشانگر رتبه های نابرابر و گاه متناقض در ابعاد سلسله مراتب اجتماع و یا مقیاس های گوناگون موقعیت اجتماعی می باشد.در سنت مطالعات ناسازگاری پایگاهی، این ابعاد با میزان ثروت، منزلت، تحصیلات افراد اندازه گیری می شود. اما در نظریات جدید علاوه بر ارزشهای مادی و منزلتی، برسرمایه فرهنگی و قدرت سازمانی به عنوان ابعادی مهم در تکشیل موقعیت اجتماعی افراد تاکید می گردد و بهمین جهت می بایست از آنها نیز در کنار سایر ابعاد پایگاه در تعیین موقعیت اجتماعی افراد بهره گرفته شود.بر ناسازگاری پایگاهی نتایجی مثبت و منفی مترتب است و پیامدهای گوناگون به آن نسبت داده می شود که جهت گیریهای اجتماعی و روحیات روانی از جمله آنهاست، اما تقریبا در همه تحقیقات پیشین، رابطه بین ناسازگاری پایگاهی و متغیرهای وابسه خطی فرض گرفته شده است. بدین گونه که بدون توجه به میزنهای گوناگون سازگاری پایگاهی و یا میزان همبستگی بین ابعاد مختلف پایگاه اجتماعی (ثروت، قدرت، منزلت، معرفت)، تاثیر آن بر متغیرهای وابسته مورد مطالعه قرار گرفته است. در حالیکه مکانیزم اثر گذاری ناسازگاری پایگاهی بر متغیرهای روانی و اجتماعی نشان میدهد که در میزانها کم، متوسط و زیاد آن میزان و شکل اثر بخشی متفاوت خواهد بود.با توجه به اهمیت ناسازگاری پایگای در جوامع معاصر و دامنه وسیع پیامدهای آن، این بررسی در صدد شناخت میزان و شکل آن در جمعیت تحقیق حاضر برآمده است. این مطالعه در پی پاسخگویی به این سوالات اساسی است که آیا اولا در جمعیت مورد مطالعه بین ابعاد و عناصر پایگاه و یا قشر اجتماعی یعنی درآمد، منزلت، تحصیلات و قدرت سازمانی همبستگی و یا بر هم کنشی لازم دیده می شود و یا انیکه ناسازگاری پایگاهی عمومیت دارد. ثانیا این بر هم کنشی به چه میزان و شدت می باشد. ثالثا آیا رابطه بین ناسازگاری پایگاهی و متغیرهای وابسته خطی و یا غیر خطی است و مقادیر گوناگون آن چگونه بر متغیرهای اجتماعی و یا روانی تاثیر می گذارد.به منظور پاسخگویی به این سوالات، با عنایت به تئوری های مطرح، از نظریه سایبرنتیکی قشربندی چلبی که در برگیرنده ابزار و عناصر لازم جهت انجام این بررسی است استفاده گردید. پس از استخراج فرضیات اصلی و ویژه چارچوب تئوریک، تعداد 705 نمونه از بین مناطق مختلف شهر تهران به گونه نمونه گیری تصادفی طبقه ای و سپس خوشه ای انتخاب و با سرپرستان خانواده و برای صرف جویی در امکانات، در صورت غیبت وی با همسر سرپرست و در صورت غیبت هر دو با فرزند بزرگتر از هیجده سال آنان مصاحبه ساختارمند بعمل آمد. پرسشنامه این مصاحبه پس از انجام آزمون های مقدماتی و پالایش آن از دو بخش پرسشهای مربوط به متغیرهای زمینه ای، پیشینه ای، مستقل و متغیرهای وابسته (جهت گیری های اجتماعی، روحیات روانی) ساخته شد. بمنظور آزمون فرضیات، از مدلهای آماری گوناگون مانند آنالیز واریانس، برازش منحنی، تجزیه به مولفه های اصلی، تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده گردید و در نهایت فرض عمومیت ناسازگاری پایگاهی در جامعه و رابطه غیرخطی و منحنی آن با متغیرهای وابسته از طریق روشهای گوناگون به تایید تجربی رسید.