نام پژوهشگر: جلال شیرزاد
سکینه تقوی عباس نظیفی
چکیده: بیماری انسفالوپاتی کبدی، اختلال سیستم عصبی مرکزی ناشی از بیماری کبدی، که غالباً به سطح بالای آمونیاک در خون مربوط می شود و تغییراتی را در وضعیت ذهنی و سطح هوشیاری ایجاد نموده و تداوم آن در نهایت منجر به کاهش سطح هوشیاری می گردد. دو تغییر عمده، زمینه ی گسترش آن را در بیماری حاد و مزمن کبدی فراهم می کند. آمونیاک، به عنوان عامل اصلی در حدوث انسفالوپاتی کبدی وارد مغز شده و گیرنده های نوع بنزودیازپینی محیطی را تحریک می کند. بنابراین ساخت نورواستروئیدها را افزایش می دهد. این سپس عمل ناقل های عصبی گابا (gaba) (گاما- آمینوبوتیریک اسید) را تحریک می کند. گابا موجب مهار و کاهش فعالیت سیستم عصبی مرکزی می شود. آمونیاک ناقل های عصبی و همچنین تنظیم کننده های سیناپسی را مهار می کند. که این امر سبب عوارض گوناگون از جمله، تخریب ذهنی و به تبع آن دلیریوم و دمانس در مرحله سوم و چهارم علایم بالینی بیماری می گردد. این شرایط بیمار را چنان ناتوان می کند که وی نه تنها قادر به فهم مسائل بغرنج نیست بلکه، افسردگی و اضطراب وی سبب واکنش های غیرارادی و ناآگاهانه در ارزیابی موقعیت خود و دیگران می شود. دیدن افق موقتی زندگی به دلیل عدم قدرت پیش بینی، اختلالات خلقی، شخصیت مواج و شکننده، وی را آماده انجام رفتار مجرمانه می گرداند. لذا چنین فردی نه تنها یک شخص متعارف نیست، بلکه با شدت بیماری فاقد مسوولیت کیفری است لذا چنین شخصی نمی تواند "بزهکار واقعی" باشد. تمرکز بر صرف رفتار مجرمانه بیمار منهای شخصیت مواج و متغیر وی، نه تنها موجب معطوف شدن به جزئیات صحنه جرم است، بلکه سبب برخی از اشتباهات در تحلیل علل وقوع جرم، نهادن بار ناعادلانه مسوولیت بر دوش فرد بیمار و صدور احکام نادرست توسط دستگاه قضایی می شود. مجهز شدن قاضی کیفری به داده های جرم شناسی با تشکیل پرونده شخصیت قبل از صدور حکم، راه نهادن عادلانه بار مسوولیت بر دوش بیماران انسفالوپاتی کبدی را هموار می سازد و داشتن قیم، بیمار را در سیر امور حقوقی یاری بسزایی خواهد نمود. لذا جرم شناسی حکم می کند که این گونه افراد دارای مسوولیت کیفری نباشند و برای درمان آنان اقدامات مقتضی در حد امکان انجام شود. واژگان کلیدی: جرم، جرم شناسی، مسوولیت کیفری، انسفالوپاتی کبدی، جرم شناسی انسفالوپاتی کبدی.