نام پژوهشگر: وحیده علی پور
وحیده علی پور عیسی ابراهیم زاده
کوهن اعتقاد دارد که پارادایمها عوض نخواهند شد مگر با تغییر دنیای انسانها .در عصر ظهور انقلاب دیجیتالی و ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات در کلیه جوانب زندگی ،دنیای انسانها تغییر پیدا کرده است..آموزش مجازی بعنوان یکی از شیوه های آموزش مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) می تواند با داشتن ویژگیهایی چون دائمی کردن فرآیند آموزش و به وجود آوردن یادگیری های مادام العمر ،تحقق عدالت و.... سبب تغییر در دنیای انسانها و عوامل اجتماعی -فرهنگی هستنددر این میان عوامل اجتماعی -فرهنگی نیز در توسعه و گسترش آموزش مجازی می توانند موثرباشند. راهبرد اصلی تحقیق در این رساله کیفی است. برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه ساختار نیافته استفاده شده است .جامعه مورد بررسی در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان و اساتید مشغول در فرایند یاددهی –یادگیری در آموزشهای مجازی کشور ایران می باشد.تعداد افراد نمونه بامعیار اشباع نظری تعیین گردیدند.روش نمونه گیری از اساتید مدرس در آموزش های مجازی بصورت هدفمند ودر مورد دانشجویان به روش دسترس بوده است .یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها شامل تئوری زمینه ای است که بر طبق آن عوامل اجتماعی -فرهنگی چون جهانی شدن ،جنسیت و جغرافیا عامل توسعه آموزش مجازی و در مورد سایر عوامل چون ارزشها و باورهای دینی اقتصاد ،فاوا ،هویت و زبان ملی ،فرایندهای یاددهی –یادگیری نیاز به سیاستگذاری وتعیین خط مشی هاو برنامه ریزی های آگاهانه جهت توسعه آموزش مجازی وجود دارد
وحیده علی پور پرویز احمدی
تصمیم دربارهی کانال توزیع و فروش کالا، از جمله مهم ترین تصمیماتی است که فرا روی مدیران قرار دارد. تصمیم دربارهی توزیع کالا بر سایر تصمیمات بازاریابی تاثیر مستقیم میگذارد. نبض یک شرکت در دست شبکه توزیع و فروش آن است، اما با همه این اغلب شرکتها به کانالهای توزیع کالاهای خود توجه کافی ندارند و این امر گاه عواقب زیان باری برای آنان به دنبال دارد. در مقابل، بسیاری از شرکتها با استفاده از سیستم های توزیع خلاق، به مزیت رقابتی دست یافته اند. شرکتهای پخش در کنار سایر عوامل توزیع نقش اساسی در توزیع کالا در کانالهای بازاریابی بر عهده دارند. از این رو احتیاج به همکاری نزدیک و انتخاب درست طرفین همکاری در کانالهای توزیع و تمایل آنها به همکاری بلندمدت، اهمیت انتخاب و حفظ عرضهکننده از سوی شرکتهای پخش و بالعکس را دوچندان میکند. هدف تحقیق تبیین قابلیتهای تاثیرگذار بر تصمیم انتخاب عرضه کننده و شرکتهای پخش در همکاری باهم از دیدگاه عرضهکننده و شرکتهای پخش و میزان ارتباط و درجه تاثیرگذاری این قابلیتها بر تصمیم انتخاب طرفین در همکاری با یکدیگر است. برای این منظور مهمترین سوالات تحقیق عبارتند از اینکه: کدام قابلیتهای شرکتهای پخش در انتخاب آنها از سوی عرضهکنندگان اثرگذارند؟کدام قابلیتهای شرکتهای عرضهکننده در انتخاب آنها از سوی شرکتهای پخش اثرگذارند؟کدام قابلیت ها در حفظ همکاری عرضه کننده-توزیع کننده موثرند؟ این قابلیتها چه تاثیری بر انتخاب و حفظ طرفین جهت همکاری با همدیگر دارند؟ در این تحقیق از روش پژوهش ترکیبی استفاده شده بدین معنی که ابتدا یک سری مصاحبه های کیفی نیمه ساختاریافته با مدیران بازاریابی و فروش جامعه (نمونه) آماری انجام شد و در مرحله بعدی پس از مرور ادبیات نظری تحقیق و نظر جویی از خبرگان و تحلیل یافته های فاز کیفی تحقیق، اقدام به طراحی پرسشنامه برای شاخص های مدنظر درمولفه های مدل مفهومی شد و سپس بصورت پیش آزمون در پایلوت کوچکی در نمونه آماری توزیع و جمع آوری شد تا اعتبار و روایی آن سنجیده شود. جامعه آماری این تحقیق شامل عرضه کنندگان و توزیع کنندگان محصولات مواد غذایی در پنج استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، البرز و تهران است که تعداد398 نفر ازمدیران بازاریابی و فروش، نمونه آماری این تحقیق انتخاب شدند.تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری صورت گرفت.یافته های مطالعه حاکی از اینست که عواملی نظیر قابلیت ارتباطی، قابلیت ارزشی، رضایت و عملکرد از جمله عوامل موثر حفظ و تداوم همکاری تولیدکننده-توزیع کننده بوده و تاثیر مثبتی بر حفظ همکاری در شبکه توزیع دارند. همچنین قابلیت هایی نظیر قابلیت بازاریابی و فروش، قابلیت محصول، قابلیت ارتباطی، قابلیت کسب و کار، قابلیت لجستیک و قابلیت ارزشی از جمله عوامل موثر در انتخاب توزیع کننده و عرضه کننده بوده و تاثیر مثبتی بر انتخاب طرفین همکاری در شبکه توزیع دارند.
فایقه ال اقا زهره اسماعیلی
هدف از تحقیق حاضر ارزیابی و تحلیل محتوای کتاب علوم تجربی پایه دوم راهنمایی براساس میزان توجه به زمینه های پرورش خلاقیت و تطبیق آن با اعمال ذهنی گیلفورد می باشد . روش تحقیق توصیفی و از نوع تحلیل محتوا می باشد . جامعه آماری این پژوهش کتاب علوم تجربی پایه دوم راهنمایی بوده است. ابزار اندازه گیری در تحلیل محتوای کتاب ، سطوح اعمال ذهنی گیلفورد می باشد و داده ها بااستفاده از آمار توصیفی و به وسیله محاسبه فراوانی و درصد گیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های این پژوهش نشان داد که در کتاب علوم تجربی پایه دوم راهنمایی توجه به پرورش خلاقیت ذهنی ( تفکر واگرا ) ضعیف می باشد ، چنانچه در توزیع جملات و تصاویر و آزمایش ها بیشترین توجه به تفکر همگرا و در مرتبه بعد توجه به سمت حافظه شناختی می باشد و پرداختن به تفکر واگرا بسیار محدود می باشد . و اما در پرسش ها و فعالیت ها نسبت به سایر مقوله ها ( جملات ، تصاویر ، آزمایشها ) از وضعیت بهتری برخوردار است. ولی در زمینه تفکر ارزشیاب در تمامی مقوله ها ( جملات ، پرسشها ، فعالیتها ، تصاویر ، آزمایش ها) توجه بسیار ناچیزی شده است. و در مجموع در تمامی مقوله ها ( جملات ، پرسشها ، فعالیت ها ، تصاویر ، آزمایش ها ) بیشتر به سطح تفکر همگرا توجه شده و بعد از آن به سطح حافظه شناختی و در مرحله سوم به مقدار اندک به تفکر واگرا و در نهایت با درصد بسیار ناچیز به تفکر ارزشیاب توجه شده است . بنابراین میزان توجه به خلاقیت ( تفکر واگرا ) در کتاب علوم تجربی پایه دوم راهنمایی بسیار محدود بوده است .واژه های کلیدی: تحلیل محتوا، خلاقیت گیلفورد، کتاب علوم تجربی سال دوم راهنمایی