نام پژوهشگر: بهنام کامرانی
رضوان بوستانی بهنام کامرانی
چکیده ندارد.
سارا سادات نوری بهنام کامرانی
در پایان نامه حاضر تلاش شده است تا بررسی تطبیقی بین نقاشی، چاپ و عکاسی در ایران دوران قاجار، و نیز تاثیرات عکاسی بر هنرهای تصویری(نقاشی و چاپ سنگی) مورد مطالعه قرار گیرد. این تحقیق شامل بررسی چهره و اندام در دوران قاجار می باشد. نقاشان و طراحان بسیاری از امکاناتی که عکس در اختیار آنها قرار می داد بهره بردند و تلاش بسیاری در جهت خلق هنری نو به انجام رسانیدند، در این باره تحقیقاتی صورت گرفته است اما تا کنون با ابعادی وسیع تر به این هنر نوظهور پرداخته نشده است. پس از بیان تاریخچه ای مدون در مورد این سه هنر شاخص دوران، هنرمندانی که در این زمینه ها بیشتر به فعالیت برخاسته اند به صورتی خلاصه اما جامع معرفی می شوند و این آشنایی با هنرمندان به همراه تعدادی از آثار منحصر به فرد آنها خواهد بود. در فصل سوم به بیان مفاهیمی از هنر تجسمی و انطباق آن با هنر قاجار پرداخته می شود. آثاری انتخاب و از نظر ترکیب بندی، موضوع، رنگ و غیره مورد بررسی قرار می گیرند. فصل چهارم به بررسی تطبیقی و مقایسه تصاویر عکاسی شده با نمونه های نقاشی یا چاپ شده ی آنها اختصاص دارد. در این بخش آثار انتخاب شده، از نظر تصویری و فرمی مورد بررسی قرار می گیرند و ارتباطات آنها مشخص می شود. در بخش بعدی که به نتیجه گیری اختصاص دارد نتیجه بررسی ها به شکلی مدون ارائه و بیان می گردد که حاصل این تحقیق، علل بررسی تاثیر عکس بر هنر تصویری و نتیجه در بر داشته است. چند پیشنهاد برای تحقیقات آینده ارایه می شود. و در نهایت در فصل مختصر پایانی به موضوع و شیوه اجرای کار عملی پرداخته است .
هومن مهدی زاده جعفری بهنام کامرانی
هدف از تدوین رساله حاضر، تعریف و تحلیل نگرشی جدید در جهان مجسمه سازی معاصر می باشد که از دهه 50 قرن 20 میلادی به بعد در رویکردهای نوین مجسمه سازی انگلستان به منصه ظهور رسید. این نگرش، به کارگیری ویژگی های نقاشی به طور مشخص در فضای حجمی مجسمه ها و چیدمانها را شامل می شود و از این رو برخلاف نگرش سنتی و کلاسیک، جهانی تازه در تعریف فرم، فضا و محتوا را در فضای سه بعدی مجسمه مطرح می سازد. در همین راستا به چگونگی بسط پیدا کردن دامنه سبک های هنری و عدم قطعیت در تعریف مرزبندی های سنتی اشاره می کنیم. به گونه ای که مجسمه سازی معاصر برای در نوردیدن و کشف هر چه بیشتر ابعاد فضا، از تعریف ساده و کلاسیک خود پا فراتر می گذارد. در این تحقیق که به روش توصیفی صورت می پذیرد، با شاهد قراردادن اطلاعات تاریخ هنری و همچنین تحلیل و توصیف تصاویر با تمرکز بر روی مهمترین اصل در نقاشی یعنی رنگ و تعامل آن با مجسمه سازی به طور خلاصه در دوره های تاریخی مختلف و به ویژه در آثار مجسمه سازان موج نوی انگلستان مورد بررسی قرار می گیرد.
نسترن افشار بهنام کامرانی
در دوران مختلف تاریخ هنر بخصوص از رنسانس به بعد هنرمندان (مردان) تمایل بسیاری برای به تصویر کشیدن صورت خود نشان دادند که گاه تصویر جزئی از اثر بود و در زمانی نیز پرتره خود نقاش موضوع اصلی نقاشی گردید و هنرمند از این طریق به بیان خود پرداخت، در حقیقت خود نگاره نوعی زندگی نامه و ثبت درک هنرمند از خود است و در سده اخیر و با توجه به نقش زن در عرصه های مختلف اعم از تجارت، سیاست، کار، هنر و... و شکل گیری نهضت های جدید و ظهور هنرمندان زن، زنان نیز همانند مردان تمایل به کشیدن پرتره از خود نشان دادند. که می توان به ارتباط خود چهره ها در کار های شخصی نقاش و وجود اشتراک در پرتره دوران اخیر و بررسی هویت زنانه نقاش در آفرینش اثر اشاره کرد. در آثار معاصر نوعی بیان خود نقاش در فضای کنونی و بیان احساسات ونگرش آن به پدیده های پیرامون مشهود است.
مینو عمادی بهنام کامرانی
چکیده این پژوهش به بررسی هنر نقاشی فیگوراتیو معاصر چین و تحولات آن پرداخته است. هنر معاصر چین و به ویژه نقاشی معاصر این کشور سرشار از اقتباس و ارجاعات گوناگون به فرهنگ و هنر گذشته، به ویژه دوران مائوتسه تونگ رهبر حزب چین (بین سالهای 1949 تا 1976) و موقعیت سیاسی و اجتماعی آن زمان است. بنابراین برای بررسی نقاشی معاصر چین، در فصل نخست، ابتدا تاریخ هنر چین را به صورت اجمالی مرور کرده و سپس وقایع سیاسی و اجتماعی قرن بیستم این کشور را از نظر گذرانده ایم. حاصل این بحث شناخت کلی تأثیرات این وقایع بر هنر معاصر چین بود. در همین راستا، در فصل دوم، این تأثیرات به طور جداگانه و دقیق تر مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل سوم چگونگی شکل گیری زیرساخت های هنر معاصر چین و موقعیت آن در جهان و بازارهای هنری ارزیابی می شود. موضوعات مطرح شده در این سه فصل، زمینه را برای فصل چهارم، مهم ترین مبحث این پژوهش، مهیا می کند که به بررسی جریان های نقاشی معاصر چین و معرفی نقاشان شاخص آن اختصاص دارد. هدف از این رساله شناخت ویژگی های فضای هنری، به خصوص نقاشی معاصر چین و بررسی عوامل تأثیرگذار در رشد و گسترش آن بوده است. روشی که برای نگارش این تحقیق به کار رفته مبتنی بر مطالعه ی کتابخانه ای بوده، که با جست و جوی مقالات و کتب مرتبط در کتابخانه ها صورت پذیرفته و با وب سایت های معتبر اینترنتی کامل تر شده است. واژگان و عبارات کلیدی: چین، هنر، نقاشی، معاصر.
سارا برنده بهنام کامرانی
معراج پیامبر(ص) یکی از روایات قرآنی است که در هنر نگارگری اسلامی بسیار مورد توجه قرار گرفته است و در ادوار مختلف، نقاشان بسیاری سعی در به تصویر کشیدن این واقعه ی بزرگ داشته اند. شاید بتوان گفت که نگارگری های معراج با موضوع مذهبی از رمزآمیزترین نمونه های تصویرسازی در نگارگری ایرانی است. بر اساس روایات پیامبر هنگام معراج بر حیوان عجیب الخلقه ای سوار شد. در متون و نگارگری های بعد از قرن سیزدهم، فرشته ی براق غالبا به شکل حیوان دوگانه با سر انسانی تصویر و تعبیر شده که دارای بال ها و ویژگی های مونث است و وظیفه ی اصلی اش انتقال پیامبر از مکه به دارالسلام و سپس به آسمان ها و باز گرداندن ایشان در یک شب است.این مرکب فوق العاده که پیامبر را در مراحل سفر معراج همراهی می کند، حیوانی بسیار نمادین و افسانه ای است. این مرکب از طرفی شبیه به موجودات ترکیبی باستانی است و از طرف دیگر ویژگی های رمزشناسی دینی در آن تجلی یافته است. بعدها این شکل به عنوان یک نقش برای تبرک استفاده شد و هم اکنون نیز در پاره ای از کشورها نقاشی می شود.این پژوهش با نگاهی پدیدارشناسانه سعی دارد رموز و ویژگی های ظاهری این موجود را در طول تاریخ بررسی کند و از این طریق، تفاوت ها و شباهت های شکلی و گاه سبک شناسانه را مورد تحلیل قرار دهد.در این بررسی نگارنده سعی دارد تا ابتدا با بررسی موجودات ترکیبی در هنر ایران باستان به همراه تعاملاتی که با سرزمین های مجاور داشته است، به پیشینه ی باستانی این موجود افسانه ای پرداخته و در بخش دوم به اختصار ،معراج پیامبر اسلام(ص) بررسی و شرح داده شده است و سپس با استناد به روایات و احادیثی که منبع اصلی الهام نگارگران در به تصویر کشیدن معراج پیامبر بوده اند، به انطباق روایات با تصاویر در این سفر روحانی بپردازد و با بررسی پیش زمینه ی مختصری از نگارگری ایران و معراج نامه ها، در نهایت با ارزیابی ساختار عناصر تصویری نگاره های معراج در مهمترین تصاویر آن(معراج نامه ایلخانی، احمد موسی، شاهرخی، سلطان محمد و معراج نامه ی 1268 چاپ سنگی دوره ی قاجار موجود در کتابخانه ی ملی ایران )پرداخته،و در فصل سوم به تحلیل زیبایی شناسانه و همچنین مقایسه ی تطبیقی براق در تصاویر معراج، در آن چهار دوره ی تاریخی نگارگری ایران ( ایلخانی، تیموری، صفوی و قاجار ) بپردازد.
منصوره قاسمی بهنام کامرانی
این رساله به بررسی اکسپرسیون به عنوان وجوه مشترک در هنرها پرداخته و ضمن تأکید بر نقاشی، از طریق بررسی ریشه های اکسپرسیون به یافتن روابط و تأثیرات دو هنر سینما ونقاشی بر یکدیگر می پردازد و در نهایت به تحلیل سه اثر سینمایی در ارتباط با نقاشی های اکسپرسیونیستی، اکسپرسیونیست انتزاعی و نئواکسپرسیونیست می پردازد که شامل بررسی و مقایسه ی نقاشی جیغ اثر ادوارد مونش با فیلم ماجرای آنتونیونی، مقایسه ی نقاشی های مارک روتکو و فلیکر فیلم ها، و همچنین بررسی نقاشی های وارونه ی بازلیتس با چهار دقیقه ی ابتدایی فیلم اینک آخرالزمان ساخته ی فرانسیس فورد کاپولا می باشد. تحلیل این آثار از دیدگاه زیبایی شناسانه و همچنین به این دلیل که آثار مورد نظر اکسپرسیو هستند به اجبار وارد نقد روانشناختی نیز شده است.
نیلوفر صفاییان بهنام کامرانی
با توجه به تعداد بسیار زیاد و قابل توجهی از آثار به جا مانده هنری باستانی مربوط به حضور موجودات ناشناخته فراخاکی در میان انسان ها و بر روی کره زمین بررسی این گونه آثار مشهود می باشد.طی بررسی های وسیع علمی و تئوریک از طرف متخصصان و محققان فعال در این زمینه منابع و مستند های زیادی وجود دارد اما لازم به ذکر است که تقریبا هیچ یک از این تحقیقات در راستای بررسی هنری این آثار صورت نگرفته است. در میان گستردگی این گونه آثارمیتوان به وجوه تشابهات بصری میان آن ها در سراسر نقاط کره زمین اشاره کرد و ارتباط بی نظیر آن ها را از دیدگاه نقاشانه مورد بررسی قرار داد.معرفی این تشابهات بصری متعدد در آثار هنری از آغاز تا قرون وسطی از اهداف اصلی این پایان نامه است. در ابتدادر فصل اول به بززسی تاریخچه و شواهد حضور موجودات ناشناخته فرازمینی در آثار هنری پرداخته می شود.در فصل دوم تنوع آثار بدست آمده از تمدن های کهن تا قرون وسطی که شامل سه بخش نقاشی حجم و هنر زمینی است ارائه می شود و در فصل آخر به نظریات مختلف دانشمندان پرداخته می شود.
ناهید حدادی بهنام کامرانی
چکیده در پایان نامه حاضر تلاش شده تا به بررسی تصویر زن در نقاشی دوره ی مدرن و معاصر ایران پرداخته شود. در این تحقیق ضمن نگاهی به موضوع زن و زنانگی در هنر ، چشم انداز تصویر زن در شرایط مختلف نقاشی مدرن ایران در گامهای آغازینش مورد بررسی قرار گرفته شده است و ضمن طبقه بندی آن به معرفی نقاشان و آثارشان بر اساس سبک های مورد بحث ، پرداخته می شود؛ سپس نقاشی بعد از انقلاب نیز به لحاظ سبک، دسته بندی شده و همراه با نقاشان آن سبک که با موضوع تصویر زن به فعالیت پرداخته ونمایشگاه ها یا مجموعه هایی با موضوع اندیشه و تصویر زن اشاره شده و انتخاب هنرمندان بر اساس استمرار این موضوع در آثارشان بوده است. در این پژوهش سعی شده است ، به مهم ترین هنرمندان نسل جوان نیز اشاره شود. از آنجا که یکی از اهداف این تحقیق ، مقایسه بین هنرمندانی است که به پیکره نگاری با موضوعیت زن پرداخته اند و به منظور اینکه به تجربه های مستقیم هنرمندان دسترسی حاصل شود ، پرسش نامه ای در اختیار برخی هنرمندان قرار گرفت که در نتیجه گیری نهایی نقش بسزایی داشت. موضوع زن در نقاشی مدرن و معاصر از گرایش های نمادگرایانه و رومانتیک به سمت گرایش های واقع گرایانه و حتی خود نگاره کشیده شده ، هرچند تنوع گرایش ها را هم اکنون می توان به وضوح دید. همچنین موضوع ذکر شده با توجه به زندگی روزمره و شهری و ازدیاد هنرمندان زن به ویژه در سطح آموزش های دانشگاهی ، همه گیر شده است. لذا این تحقیق ، ضمن پرداختن به مباحث ذکر شده، به بررسی تأثیر فردیت و امور و مسایل اجتماعی- سیاسی بر تغییر تصویر زن در نقاشی، از اوایل انقلاب تا دهه های اخیر می پردازد. کلید واژه ها: نقاشی- زن – اندام گرا – انقلاب اسلامی ایران.
وحید عرب عامری بهنام کامرانی
عجایب نگاری یا گروتسک در اصل به شیوه آرایش دیوار و سقف سردابه های پیدا شده در ویرانه های رم باستان گفته می شد. این اصطلاح در سده شانزدهم میلادی رواج پیدا کرد و در مورد شکل های کژنما، اغراق آمیز، ترسناک و یا مضحک به کار رفت. در واقع این واژه مفهومی نامتعین و چند وجهی را در بر می گیرد. در گروتسک می توان ناهنجاری، عجیب و عبث بودن، خنده و وحشت و بیش از همه عنصر خیال را یافت. در اینجا این اصطلاح بیش از همه اشکال خیالی انسان و حیوان و فیگورهای تلفیقی از موجودات مختلف را در بر می گیرد. در آثار گذشته ایران نیز در موارد بسیاری به این روحیه برخورد می کنیم. آثار محمد سیاه قلم و بعضی از آثار عامیانه و تصویر سازی ها و نقاشی های غیر متعارف در نگاره های ایرانی از آن جمله اند. نیز در غرب این مفهوم طیف وسیعی از آثار را از گارگویل های بام کلیساها تا نقوش تزئینی و عجیب حاشیه کتاب های خطی دربر می گیرد. در این رساله نیز سعی بر آن است که مضمون مشترک گروتسک نزد هنرمندانی از دو فرهنگ و پیشینه متفاوت مورد بررسی قرار گرفته تا از این رهگذر به مکانیزم عجایب نگاری و روحیه گروتسک در دو فرهنگ و تمدن متفاوت بیشتر نزدیک شده و آن را مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم. آثاری که با موضوع عجایب نگاری در اینجا مورد برسی قرار گرفته اند، نقاشی های هیرونیموس بوش، نقاش فلاندری قرن پانزدهم میلادی و نگاره های موجود و دردسترسی است که برای عجایب المخلوقات قزوینی طی قرن متمادی تصویر شده اند. در حقیقت تحلیل فرمی نقاشی هایی از هیرونیموس بوش که به نوعی به مضمون گروتسک پرداخته اند و مقایسه آن با بازنمایی همین مضمون آنطور که در عجایب المخلوقات در دوره های مختلف تصویر شده می تواند نکات و دقایقی را درباره چگونگی نگاه دو هنرمند مسلمان و مسیحی به مضمونی مشترک از دو اقلیم متفاوت و بالطبع، با فرهنگ و عادات متفاوت بر ما روشن و از این طریق نقاط اشتراک و افتراق را در هنر این دو خطه معلوم سازد.
علیرضا کریمی امیر نصری
در این پژوهش، تطبیق نقاشی های "معراج نامه" و "رستاخیز" پیرامون معراج حضرت محمد (ص) و رستاخیز حضرت عیسی (ع) با رویکرد «پدیدارشناسی هرمنوتیک» با نظر به لایه های پنهان دو رویداد قدسی، وجوه همسانی و ناهمسانی هر دو حوزه نقاشی را مطالعه می کند. پژوهش با گردآوری داده ها و اطلاعات به روش اسنادی و کتابخانه ای و انتخاب 10 نقاشی به طور مجموع از عصر تیموری و نیز دوران بیزانس - نخست گنجینه معراج نامه شاهرخی و دوّم نقّاشی های کتب و دیوارنگاره های مسیحی- به طبقه بندی آثار در سه گروه نقش مایه ها، بن مایه های تجسمی و ویژگی های محتوایی پرداخته و بخش های یادشده را با لحاظ زیرمجموعه های آن از منظر زیبایی شناسی و دلالت های ضمنیِ مرتبط با بسترهای فرهنگی، تاریخی و دینی ارزیابی می نماید. پرواضح است آثار منتخب با الهام از روایات دینی معتبر و تأثیرِ از مشرب های فکری موجود ظاهر گشته و در دو دوره زمانی به نمونه های ایده-آل و آرمانی تعلّق دارد.
لیلا گودرزی بهنام کامرانی
چکیده رسال? حاضر به بررسی بازنمود جهان میکروسکوپی در نقاشی معاصر (1960 تا 2008) پرداخته و رابطه ی میان علم زیست شناسی و هنر نقاشی را در بین هنرمندان معاصر مورد پژوهش قرار داده است. هدف از این تحقیق یافتن پیوند های میان هنر و علم، که به دو حیط? متفاوت تعلق دارند، بوده است. این هدف از طریق بررسی هنرمندانی که در آثار خویش از علم زیست شناسی استفاده می کنند، دنبال شده است. امروزه تلاش هنرمندان در به دست آوردن تجارب علمی، به آنها این شانس را داده است که برای دست یابی به بستر های جدید هنری و گسترش فعالیت های خود در زمینه ی علم، از دانشمندان و محققان زیست شناس کمک بگیرند، و با طیف وسیعی از تجهیزات آزمایشگاهی آشنا شوند. نتیجه ی این آشنایی کشفِ وجوه تصویریِ تازه ای است که به جهان میکروسکوپی تعلق دارند. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی مورد پژوهش قرار گرفته، و این رساله بر آن است تا به چرایی و چگونگی گرایش به تصاویر علمی (زیست شناسی) در هنر معاصر (نقاشی) پاسخ گفته و بهترین نمونه ها را مورد تحلیل قرار دهد. به تدریج، که در یک همکاری بین رشته ای، هنرمندان به جستجوی اثر زیست شناسی روی هنر پرداختند، دانشمندان نیز تأثیرِ هنر را روی زیست شناسی بررسی کردند، و به این ترتیب گفتگو ها و گردهمایی های مختلف میان آنها شکل گرفت، و منجر به تشکیل یک هنر بینا رشته ای جدید با اسامی و اصطلاحات خاص خود شد، که در متن این رساله به آن پرداخته شده است. از دلایل چرایی و چگونگی گرایش هنرمندان به تصاویر علمی، می توان به پیشرفت های علمی و در عین حال پیدایش معضلات محیطی در جهان اشاره کرد. مسائلی مانند پیشرفت های روزافزون در علم شبیه سازی و برخی معضلاتِ آن که در حیوانات و گیاهان می توان مشاهده کرد نیز، از آن جمله اند. در ادامه آثار مهمترین هنرمندان این حیطه، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در پایان این پژوهش خواهیم دید که چگونه این گرایش با دست آورد های تازه ی خود، در متن هنر معاصر به شکل روزافزونی مورد توجه هنرمندان قرار می گیرد، و این که این نکات تازه چیست.
شادی درویش حسن امیر نصری
رساله تحت عنوان «جایگاه انسان در آثار رضا عباسی» با هدف مطالعه و بررسی جایگاه انسان در پیکرنگاره های رضاعباسی هنرمند بنام عهد شاه عباس صفوی نگاشته شده است. در دوران سلطنت عباس اول، در پی رونق اقتصادی، رسمیت یافتن مذهب شیعه و استقلال ایران از پیکره جهان اسلام و همچنین در گرو ارتباط با اروپای عهد رنسانس مجال ورود بارقه های غرب گرایی به ایران فراهم آمد. طرفه آنکه هنرمندان نگارگر در استقبال این عالم نوظهور و تازه واکنشی همه جانبه از خود بروز دادند و فرم و محتوای نگارگری سنتی دستخوش تغییرات عدیده و حتی بنیادینی شد. آثار «رضاعباسی» هنرمند بنام عهد شاه عباس اول هم از این قاعده مستثنی نبود. گرچه می توان آثار رضاعباسی را پیرو انقلابی که «کمال الدین بهزاد» در نگارگری به راه انداخته بود، مورد مطالعه قرار داد اما تفسیر جایگاه ویژه و ممتازی که رضاعباسی به سوژه های آثارش اعطا کرده است نیز تهی از نگاه به نقاشی عصر رنسانس و تأثیرپذیری از آن جهان بینی انسان گرایانه مقدور نیست. غالب شخصیت های آثار وی بر خلاف بسیاری از هنرمندان پیشگام یا پیروانش از زاویه دید رو به رو و واحد و یا به عبارت بهتر از زاویه دید خود انسان – هنرمند ترسیم شده اند که به خودی خود می تواند مبین انقلابی در نگارگری و گسست از قواعد معهودش و یا مهمتر ایجاد تحولی بنیادین در بنیان های سنتی فکری و اجتماعی آن دوران باشد اما این مهم زمانی بیشتر آشکار می شود که در رجعت به بازخوانی مجدد این نگاره حتی نوعی تکرار و گرته برداری از شخصیت پردازی های نقاشی های اروپایی نیز در لا به لای نگاره های هنرمند به چشم می خورد
جلیل حیاتی بهنام کامرانی
هدف این پایانامه بطورکلی این بوده است که پوشاک منطقه تربت جام را مورد بررسی قرار داده ، لباس مردم تربت جام که دارای دو رنگ متزاد سیاه و سفید است که تقریبأ رنگ سفید غالب است و بر اساس مدارک موجود انتخاب این دو رنگ که فقط درلباس مردم این منطقه وجودداردوزیبایی خاصی هم داردبرگرفته ازآیین زردشت است که معتقدبودکه انسانها خیر و شر را دروجودخوددارندوبراثر گذشت زمان محیط اطراف یکی بردیگرغالب می شود،که این دوکانگی درموسیقی منطقه که تنبورخراسانی است ودارای دو سیم وسرناودهل که دربرگزاری مراسمات آیینی بکارمی رود مشهوداست؛ مردم تربت جام تنها منطقه ازایران هستندکه ازدورنگ بی فام در لباس خود استفاده کرده اندوتوانسته اندعلیرقم تهاجمات اقوام مختلف آنراحفظ کنندفرم لباس محلی مردم تربت جام برگرفته ازاقوام ماداست که مردم جنگاوروکشاورز بودند ودرزمان اشکانیان که درناحیه خراسان ساکن بودند و مردمی اسب سواربودند؛به فرم کنونی نزدیک وتابه حال حفظ شده است که دراین رساله به طورمفصل شرح داده خواهدشدکه عوامل مختلف چگونه بر رنگ وفرم این لباس بی تاثیر بوده است.
فیروزه فیض آبادی بهنام کامرانی
پدیده جهانی شدن یکی از مهم ترین مسائل دنیای معاصر است که تأثیراتش وارد بسیاری از حوزه ها و پدید آمدن مسائلی مثبت و منفی و ایجاد چالش هایی شده است. چاره جویی برای آن موجب تشکیل انجمن ها، نشست ها، تحقیقات وو پروژه ها، اضافه شدن کتاب هایی به کتب آموزشی مدارس و ... در کشورهای گوناگون شده است. از جمله زمینه هایی که جهانی شدن موجب بروز مفاهیم و مسائلی جدید در آن حوزه شده، نقاشی و هنر معاصر می باشد. به دلیل توسعه فن آوری، اطلاعات و رسانه، نقاشی ایران نیز از این تأثیرپذیری برکنار نمانده است. واکنشی که نقاشان ایرانی در آثارشان ـ خواه آگاهانه و خواه ناخواسته ـ بدین مسئله نشان داده اند نماینده ی دو رویکرد عام و کلی می تواند باشد، یا در تقابل با تهدیدات منتج از جهانی شدن، به نمایش های خاص گرا و هویت پردازانه ناشی از خصلت های محلی می پردازند و یا در جهتی دیگر با جذب شدن به این پدیده به رویکردهای عام و فرامحلی گرایش می یابند. هر کدام از این گرایشات را به گونه ای موردی می توان در نقاشی مدرن و معاصر ایران بررسی نمود. تفاوتی که در کیفیت آثار نقاشان نوگرا و سپس معاصر ایران وجود دارد مربوط به پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات، تسریع روند جهانی شدن و نیز نوع تحلیل نقاشان این دو دوره می باشد. بررسی این موارد از این جهت ارزشمند است که تحلیل این دست مسائل و تشریح چالش های پیش رو از ضرورت های تجسمی و راهگشای نقاشان این دوره تر تبیین نگرش های خود و مسائل تازه مطرح شده در دنیای هنر می باشد. آشنایی با جهانی شدن و تأثیرات آن، نقاشی مدرن و معاصر ایران و در نهایت پی گیری تأثیرات جهانی شدن در این دو موجب نتیجه گیری هایی شده که هدف از ارائه این پژوهش بیان و تمرکز روی آن برای رسیدن به راهکار بوده است
منا حجتی نیا حافظ میرآفتابی
چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده) : دوران قاجار تغییرات بسیاری به خود دید ،.تحولات سیاسی، اجتماعی وهمچنین دگرگونیهای فرهنگی ای که هنروهنرمندان را نیز در برمیگرفت. چاپ سنگی، عکاسی، مصورسازی کتب، همگی از هنرهای مهم آن دوره محسوب می شود. بارزترین مشخصه های تصویری دوره قاجار، پیکره نگاریهای درباری، تزئینات زیاد و همچنین ورود نقاشی غربی و ترکیب آن باجلوه های بصری قاجار است که هنرمندان، امروزه با بیانی تازه تر از آن بهره میگیرند. در روند انجام این پژوهش از نشانه های تصویری دوره قاجار در تصویرسازی معاصر ریشه یابی شد. در بخش دیگر به بررسی و مقایسه آثار تصویرسازی معاصر بر پایه تأثیر پذیری از هنر دوره قاجار و معرفی اینگونه آثار در دوران اخیر پرداختیم. در ادامه به شناسایی برخی از هنرمندان صاحب سبک در این زمینه اشاره شده است که هرکدام با روش و شیوههای متفاوت به بیان شخصی خود دست یافتند. این تصویرگران از فضا ، نماد و نشانه های تصویری دوره قاجار تأثیر گرفته اند. نهایتاً در این پژوهش سعی شده است تا دوره قاجار ، هم از لحاظ تاریخی و هم تحولات گوناگون هنری مورد بررسی قرار گیرد و نیز عوامل موثر و تأثیرگذار بر تصویرسازی معاصر ایران را مورد بررسی قرار داده و چگونگی تأثیر پذیری این هنرمندان تصویرگر را ، شاخص تر سازیم. در مجموع بررسی ، تحلیل و مقایسه از ضرورت های این پژوهش می باشد و با مقایسه این دو دوره هنریست که می توان به تأثیرات آن پی برد. کلید واژه : تصویر سازی معاصر ایران ، هنر قاجار ، نقاشی درباری ، چاپ سنگی
شیرین نقدیانی بهنام کامرانی
«گرایشها و جهت گیریهای نقاشان معاصر در ارائه فضاهای چندگانه تصویر در دو دهه اخیر و تغییرات روحیه هنری بسیاری از هنرمندان نوظهور ایران به ایجاد گروهی منجر شده که مسیر جدیدی را پیش گرفتهاند و از طریق بیانهای پیکره نما و انتزاعی به سوی ابهام، کنایه وگسست بیشتر در نقاشی در حرکتاند. همچنین آثارشان دارای ویژگی بینامتنی است و پیوند تصادفی به عنوان ابزاری برای بیان فراروایتهاست. از دیگر ویژگیهای شاخص آثار نسل جدید هنرمندان معاصر ایران بینامتنیت است. در اغلب آثار با نسخه برداری از روی نسخه های قبلی یا نشانه هایی از نشانه های قبلی مواجهیم و جهان بیش از آنکه محصول اندیشه مقدر شده باشد تابع برخوردهای تصادفی نیروها و انرژی هاست». (دانشوری، 1389، 36) در این آثار مخاطب با عناصری چندگانه مواجه است که هر کدام از جایی گرفته شده و هنرمند اثر آنها را از آن خود کرده، عناصری از گذشته، حال و ایماژهایی که به شیوه التقاطی کنار هم قرار میگیرد، و دستمایه آثارشان عکس فیلم و عکس های مجلات و آثار هنرمندان گذشته است و از عکس و دیگر عناصر بصری بهره گرفته اند و چنین وانمود میکنند که برای هیچ یک ارزشی بیش از دیگری قایل نیستند و با آثارشان آگاهی درستی به دست مخاطبانشان نمیدهند، همچنین مسئولیت تعبیر و تفسیر را به عهده تماشاگر میگذارند و خود از معرکه میگریزند، ایماژها را در متن و بستر تاریخی قرار میدهند و با هر اثر، تلنگری تازه به خاطرات تماشاگر میزنند، خود را پایبند هیچ منطق و سلسله مراتب و سامان یافتگی نمیدانند و بیشتر نقاشی هایشان به گونه ای است که گویی از گردآوری خاطرات پراکنده شکل گرفته است، همچنین در آثارشان به تصویر کردن ایماژهای آشنا از منابع گوناگون میپردازند. از واژگان عامیانه استفاده میکنند و فرهنگ عامیانه را به نقاشی های خود راه میدهند و فضایی سرشار از تضاد و تناقض به دست میدهند، تناقض های پست مدرنیستی که در تضاد با تمامیت گرایی مدرنیستی قرار دارند. آثار این نقاشان آکنده از ابهام و ایهام است و عرصه تابلوهایشان صحنه یی است که تصویرهای گوناگون در آن نقش ایفا میکنند چنان که سطوح گوناگون واقعیت را بر یکدیگر تابانده اند «از بقایای فرهنگ مدرن و آمیزش آن با تولیدات رسانه های سنت شکن»، استفاده میکنند (قره باغی، 1380، 58). این گروه از نقاشان معاصر در کارهای خود از پاره ای از راهکارهای پست مدرن، مانند «اقتباس» کردن و نقل قول و آوردن فرازهایی از آثار پیشینیان بهره میگیرند و قصد نشان دادن این را دارند که در دوران آگاهی از تمامیتاریخ هنر زندگی و نقاشی میکنند و مبانی فکری و چالش های نظری قسمت اعظم این جریان های معاصر را شامل میشود. همچنین «ارجاعات هنری و تاریخی در این کارها چهره ای آشکار دارند.» (قره باغی، 1381، 55) «استفاده از هجو، طنز و توجه به مفاهیم ریز و خرد شده به جای مفاهیم بنیادین و هستی شناسانه و توجه به جنبه های سیاسی تاریخی و اجتماعی، پر رنگ شدن رویکرد کیچ ، حضور کمرنگ هنر چند رسانه ای، استفاده از خوشنویسی و خط فارسی در متن تصویر، تأکید بر وجوه تزئینی و دور شدن از احساس گری، پر رنگ شدن لحن فانتزی، استفاده افراطی از تصویر برای نقاشی» از خصوصیات این گرایش میباشد (حسینی، 1390، 86-85). همچنین «توجه مشهود به هویت ظاهری پدیده ها و پوسته بیرونی موضوعات در این آثار دیده میشود که محصول سطحی نگری پست مدرنیستی است پس هنر به سطح آمده و از عمق ذهنی مدرنیستی که معمولاً برآمده از نظام های ارزشی ایدئولوژیک بود، تهی شده است.» (سمیع آذر، 1389، 59) و این آثار تا حد زیادی اقتباسی، عاریتی و تکثیر شدنی است که به طور طبیعی آن را با تصاویر ناب و اصیل مدرنیستی متفاوت میسازد، همچنین آفرینش هنری در این گرایش در مرز میان جلوه های واقعی و مجازی پدیدار میشود که این امر خود بازنمودی است از فضای تصویری معاصر که «شبکه در هم تنیده ای از تاثیرات پیچیده و گوناگون است و علیرغم حرف های جدی که قصد گفتن آن را دارد، دارای لحنی جدی نیست.» (حسینی، 1390، 87) همچنین «در آثار این هنرمندان نسل جدید مفهوم گذشته بر خلاف آثار هنرمندان نسل گذشته، یادآور عصر طلایی یا خاطرات خوش دوران قدیم نیست، بلکه تنها اشتیاقی برای تجدید خاطرات است.» (دانشوری، 1389، 36) و بخش عمده نیرویی که این هنرمندان نوظهور را پیش میراند، از میل به درهم شکستن موانعی برخاسته که پیش از این خارج از محدوده به حساب میآمد و مانع از پرداختن به موضوعات و مواد نو، و شیوه های غیر متعارف آفرینش و نمایش آثار میشد.
سبا عربشاهی بهنام کامرانی
موضوع پژوهش حاضر، تصویرسازی علمی، رهیافتی برای توجه به محیط زیست است. تصویرسازی علمی شاخه ای از تصویرسازی غیر تخیلی است که در آن طرح?ها حساب شده، با دقت، بدون ابهام و با به کار بستن ظرایف خاصی به تصویر کشیده می شوند. شیوه ی اجرای تصاویر ممکن است واقع گرایانه یا ناواقع گرایانه باشد. قوانین و قراردادهای موجود در این رشته توسط انجمن?های تصویرسازی علمی معتبرجهان وضع شده اند و امروزه هنرمندان متخصص در تصویرسازی علمی در ایران نیز تابع همین قوانین می باشند. حوزه فعالیت در این رشته بسیار گسترده وقابلیت اجرایی آن بسیار متنوع است و بهره جویی از گرایش?های آن می تواند در پیشبرد اهداف علمی- آموزشی نقش به سزایی ایفا کند. بسیاری از کتاب?ها و لوح?های آموزشی، اطلس?ها، دایره المعارف?ها، لغت نامه?ها و ... با بهره گیری از شیوه?ی تصویرسازی علمی ساخته می شوند. با گسترش و پیشرفت علوم و تکنولوژی نیاز به بهره گیری از تصویرسازی علمی وسعت بیشتری یافته و کاربرد فراوانی پیدا کرده است. به عنوان مثال درعصر حاضر بسیاری از پژوهشگران و فعالان در عرصه?های حفاظت از محیط زیست در اقسا نقاط جهان با استفاده از کارکردهای طراحی گرافیک و تصویرسازی علمی توانسته اند جوامع بشری را نسبت به بحران?ها و خطرات حاصل از تخریب اکوسیستم?ها آگاه سازند و در جهت رسیدگی به حل معضلات زیست محیطی و فرهنگ سازی در زمینه ی حفاظت از آن گام بردارند. در عصر حاضر یکی از این بحران?ها، انقراض گونه?های گیاهی و جانوری می باشد که ایران نیز با این خطر مواجه است. هدف از این پژوهش توجه خاص به نحوه?ی عملکرد تصویرسازی علمی و چگونگی کاربرد آن در خصوص آگاهی بخشیدن و شناساندن تعدادی از گونه?های گیاهی و جانوری در حال انقراض در ایران می باشد که می تواند به عنوان رهیافتی برای افزایش آگاهی واطلاع رسانی به منظور جلوگیری و حل این بحران در ایران به شمار آید. در این تحقیق به روشی توصیفی سعی در تحلیل آثار برگرفته از تصویرسازی?های علمی(گیاهی- جانوری) که به روش کتابخانه ای انجام گرفته است به عمل آمده و در پاره ای از موارد اطلاعات هنرمندان به صورت میدانی جمع آوری شده و جنبه?های کیفی آثار در این تحقیق مورد بررسی واقع گرفته است. نوع این تحقیق پژوهشی- کاربردی است.
مرجان همدمی بهنام کامرانی
: در این رساله که به صورت میدانی و کتابخانه ای با موضوع « فضاهای معماری در نقاشی معاصر» تهیه و تدوین شده است، هدف معرفی هنرمندان معاصری است که با موضوع فضاهای معماری و محیط زندگی و شهری آثاری خلق کرده اند. در ابتدای این مطالب «فضا»، «فضا در معماری»، «هنر معاصر» و «هنر معاصر ایران» تعریف شده اند، و سپس آثار هشت تن از هنرمندان معاصر ایران که با این موضوع دست به خلق اثر زده اند، بررسی شده است. تغییراتی که در سال های اخیر در فضای شهری و زندگی ما پدید آمده وضعیت متناقضی را درشهری های ما ایجاد کرده است. این تحولات همراه با ارتقا آگاهی عمومی هنرمندان از فرهنگ و هنر جهانی کیفیت جدیدی در رابطه با احساس مردم و هنرمندان نسبت به فضای زندگی خود بوجود آورد و نقاشان بیشتری با بینش و بیان تازه و شخصی به نقاشی با این موضوع روی آوردند. به طوری که این تبدلات گاه سبب انعکاس این فضاهای جدید در آثار هنرمندان معاصر شده و گاه سبب رجعت به معماری و فضاهای اصیل ایرانی گشته است. سیر تحولات هنر در ایران، بخصوص هنر معاصر که اساس پژوهش های بسیاری از محققان می تواند باشد اندک و یا جسته گریخته است؛ بنابراین بررسی مسیر تکامل هنری هنرمندان، می تواند تبدیل به بخشی از پیکره ی تاریخ نگاری معاصر شود که پیگیری آن، هم به هنر اکنون کمک می کند و هم دست آیندگان را برای واکاوی، جستجو، و تعمق بازمی گذارد. .
رقیه معارف وند ایرج اسکندری
سفر حضرت محمد (ص) و حضرت مسیح (ع) به آسمان و رویدادهای وابسته به آن ها، قرن ها مورد توجه نقاشان بوده است. بررسی شباهت ها و تفاوت های رمزهای تصویری به کار گرفته شده در دو گروه از نقاشی های مرتبط با معراج حضرت محمد (ص) و واقعه ی رستاخیز حضرت مسیح (ع) بر اساس ادیان آن ها، هدف اصلی این پژوهش بود. این مطالعه از نوع توصیفی- تطبیقی بود. برای بررسی تشابه بین رمزهای تصویری به کار رفته در نقاشی های ایرانی با موضوع معراج و نقاشی های مربوط به واقعه ی رستاخیز، 20 نگاره از میان نگاره های ایرانی و 20 نقاشی از میان تصاویر مرتبط با واقعه ی رستاخیز، بین قرون 14 تا 17 م. انتخاب شدند. همه ی تصاویر نمونه، دارای توصیفات تصویری بر اساس متون کهن دینی هر یک از این ادیان هستند. تصاویر نمونه با توجه به ویژگی های هفت رمز نور، فرشته، علامت شریعت، رنگ، تاج و طوق، ترکیب بندی و موجودات نمادین مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته ها نشان دهنده ی آن است که دو گروه تصویری به طور معناداری از رمزهای مشترک بهره گرفته اند. در اغلب نقاشی های دو گروه، نور به عنوان هاله و آتش استفاده شده و فرشتگان، علامت شریعت، رنگ ها و ترکیب بندی ها همراه با نور به صورت رمزی به کار رفته اند. علاوه بر این تاج و طوق و موجودات نمادین با وجوه مشترک فراوان، متناسب با فضای تصویری واقعه ی معراج و رستاخیز، در نقاشی های آن ها به کار رفته اند. علت اصلی شباهت رمزهای تصویری دو گروه، تأویل های مشابه ادیان از این رمزهاست. در مقایسه با عناصر تجسمی نور، رنگ و ترکیب بندی نقاشان در هر دو گروه توجه کمتری به عناصر محتوایی فرشته، علامت شریعت، تاج و طوق و موجودات نمادین نشان داده اند. تقریباً تمامی رموز تصویری در نقاشی های مربوط به معراج و رستاخیز قابلیت انطباق بر یکدیگر را دارند و در طول قرن ها این رموز در هنر دینی کاربرد یکسان داشته اند.
لیلا رضوانی بهنام کامرانی
پاپ آرت ، یا هنر مردمی و فرهنگ عامه، یک جنبش هنری است که در اواسط دهه 50 در بریتانیا و در اواخر همین دهه در ایالات متحده شکل گرفت. این جنبش عمدتا مبتنی بر مفاهیم مصرف گرایی و فرهنگ عامه است. از وجوه مشخصه پاپ آرت در ایالات متحده و بریتانیا استفاده از کتابهای کارتونی،، آگاهی های تبلیغاتی، بسته بندیها، تصاویر رسانه ها- سینما و تلویزیون، و اشیاء روزمره زندگی بود . هنر معاصر ایران نیز ویژگیهای هنری موجود در آن را به طور گزینشی جذب کرده و آنها را با عناصر خود سازگار می سازد. بنابرین ، در طی این فرآیند هنرمندان ایرانی عناصر مدرن و معاصر اروپایی-آمریکایی را به هم پیوند می دهند در حالی که جایگزینهای محلی شده را خلق می کنند. این جایگزینهای محلی که بر بستر و مبنایی جدید خلق شده اند می توانند همچون پاسخی برای گفتمانهای مطرح شده، و در حالت ایده آل مولد اشکال هنری جدید باشند. واژگان کلیدی: پاپ آرت، هنر معاصر ایران،هنرمندان پاپ آرت،زندگی روزمره
شیوا یوردخانی بهنام کامرانی
کیث هرینگ نقاش، مجسمه ساز و هنرمند گِرِفیتی امریکایی، از دسته هنرمندان متعلق به گروه اقلیت بود که در آثارش به بیان هویت خویش پرداخت و برای این منظور از ایماژهای هویتی خویش و صراحت و سادگی در طراحی بهره برد و با ایجاد تغییر در ماهیت گرفیتی، خود را در مواجهه ی رو در رو با مخاطبان قرار داد. گرفیتی رسانه ایی است زیرزمینی، عموماً متعلق به خرده فرهنگ های معترض که پیامش در زمان کوتاه و با تلاش نسبتاً کم، خلق و دریافت می شود. این رسانه یکی از اصلی ترین رسانه های مورد استفاده ی هرینگ بوده است. با بررسی گرفیتی به عنوان رسانه ایی خرده فرهنگی و با مبنا قرار دادن چارچوب های نظری موجود در رابطه با هویت و اقلیت، به نظر می رسد ایجاد گفتمان هویت از نکات مهم کار هرینگ باشد. گفتمانی که در هنر وی و در رسانه اش ظهور یافت و او را تبدیل به یکی از موثرترین هنرمندان اقلیت کرد. شکل گیری چنین گفتمانی در عین حال که هژمونی مسلط را به چالش می کشید، احیاء دوباره ی جایگاه مولف در هنر قرن بیستم و پس از آن را در پی داشت.
عصمت روزبیانی بهنام کامرانی
" هر جا که کلام نتواند پیش رود، موسیقی آغاز می شود." هاینریش هانیه هر گاه به یاری نشانه های زبانی، و مفهوم سازی های فلسفی، منطقی و علمی، نتوانیم، واقعیتی، رویدادی یا تجربه ای انسانی را بیان و به دیگری منتقل کنیم، به هنر پناه می بریم. از هنر کاری بر نمی آید که از عهده ی هیچ وسیله ی دیگری، که در نهایت از منش بیانگری زبان سود جوید، ساخته نیست. معنا یا معناهای هر نشانه از راه بازگشت به معناهایی دیگر ساخته می شود، و هرگز به حقیقت امور نمی شد. هنر اما، شاید به دلیل بازگشتنش به حس انسانی، و شاید به خاطر تکیه اش بر شهود و مکاشفه، یا به دلیل هایی دیگر، کارآیی بسیار در انتقال تجربه های درونی و باطنی زندگی آدمی دارد، و حبر از رازهایی می آورد که قفل آن ها با هیچ کلید دیگری گشودنی نیست. هنر مسیری را در زندگی آدمی می گشاید که با پای چوبین خرد ورزی و منطق استدلالی نمی توان از آن گذشت. آفرینش هنری در زندگی معنوی آدمی ارجی والا دارد، و از این جنبه برتر و قدرتمند تر از علم ، منطق، فلسفه و اخلاق جلوه می کند. به گمان یونگ ما هرگز به اسرار آفرینش هنری پی نخواهیم برد. هر چقدر هم که روانشناسی پیشرفت کند باز توانایی آن را نخواهد داشت که از راه بررسی خردمندانه و علمی راز تولید هنری را باز شناسد. شاید بتوان از راه خردورزی، و منطق علت و معلولی، تمام رخدادها و کنش های روانی را که در بستر خود آگاهی جریان دارند، تبیین کرد و توضیح داد، اما نمی شود لحظه ی آفرینش را که ریشه در ناخود آگاهی گسترده و بی پایان دارد، درک کرد. شاعر و هنرمند انسان است، و آنچه درباره ی کار خویش می گوید کمترین بهره را در روشنگری راستین کارش دارد. در اصل نکته اینجانب که از خود بپرسیم این اثر چه نسبتی دارد با آگاهی و خودآگاهی زمانه اش. نسبت مادری است با فرزندش. اثر از پاره ی زنانه ی وجود هنرمند شکل می گیرد، و زاده می شود." از نظر یونگ بیان حقیقت روانشناسانه است. اما از این حقیقت چه می توان آموخت ؟ فرزند از آن دم که متولد می شود زندگی مستقل خود را برقرار می کند. هرچه هم که مراقبت مادرانه موثر باشد او به راه خود خواهد رفت، و سرانجام زندگی خود را خواهد ساخت. درست به همین شکل اثر هنری از آفریننده ی خود مستقل می شود، و راه خود را می یابد.
نیلوفر شیرانی بهنام کامرانی
موضوع اصلی این رساله بررسی رویکرد هنرمندان معاصر به مقوله ی پرواز با توجه به پیشرفت های تکنولوژی و صنعتی می باشد. از آنجا که امر پرواز ، آرزوی دیرینه ی بشر بوده است ، طی دوره های مختلف تاریخی به طرق گوناگون به این مسئله پرداخته است . در این پژوهش ابتدا با تجزیه ی موضوع به عناصر تشکیل دهنده ی آن ، تعریف آن عناصرو چگونگی و اهمیت پیدایش آن در ذهن انسان پرداخته شده . سپس پیشینه ی پرواز انسان به طور مختصر چه از لحاظ علمی و فناوری و چه از نقطه نظر هنرمندان از دوره ی رنسانس تا اوایل قرن بیستم و همچنین رویکرد هنرمندان و جنبش های هنری اوایل قرن بیستم ، بررسی می شود. و در نهایت، به طور مشخص به بحث درباره ی وضعیت هنر معاصروتحلیل آثار شماری از هنرمندان معاصر پس از دهه ی 1960، که هم در خصوص گفتمان هنر معاصر قابل بررسی هستند و هم نسبت به این مسئله دغدغه ی خاص داشته اند ، پرداخته می شود . واژگان کلیدی : هنر معاصر ، امر پرواز ، علم و تکنولوژی ، تخیل واسطوره
ملاحت محب خواه سیاهمزگی بهنام کامرانی
آب به عنوان یکی از چهار عنصر سازنده، مولد و حیات بخش جهان، در روند پیدایش فرهنگ، هنر و اسطوره ها حضور داشته است. آب را منشأ همه ی مخلوقات دانسته اند، منشأ هستی مخلوقات در عالم، تجزیه نشده، غیر متعین، شکل نخست مادَه و مایعی که همه چیز را محقق می سازد. آب عنصری مهم در ساختار طبیعت به شمار رفته و الهام بخش بسیاری از هنرمندان معاصر بوده است. این پژوهش بر آن است تا قابلیت های تصویری و نمادین عنصر آب را با توجه به گرایش ها و رویکرد های متنوع آثار هنرمندان معاصر(1960-2010) مورد بررسی قرار دهد. فصل اول این پایان نامه به کلیات پژوهش می پردازد و در فصل دوم در ابتدا تحلیل مختصری در باب بازنمایی عنصر آب در آثار هنری خلق شده در تمدن های باستانی (اساطیر بین النهرین، شبه قاره هند، ایران، چین، مصر و یونان) و سپس بر روند تحول بازنمایی آب در منظره نگاری غربی از نخستین سال های ظهور رنسانس تا ابتدای قرن بیستم ارائه می گردد. از ابتدای دهه شصت و با ظهور گرایش های نوینی چون هنر پاپ، هنر مفهومی، هنر محیطی، هنر جدیدو... فصل جدیدی در بازنمایی عناصر طبیعی به ظهور می رسد. هنرمندان معاصر آرمان های مدرنیسم را مورد بازبینی قرار می دهند و کشفیات خود را در گستره وسیعی از مدیوم ها، روش ها و فرم های هنری ارائه می کنند. در این دوران نقاشی منظره حیاتی دوباره می یابد و توجه فزاینده ای به بازنمایی عینی عناصر طبیعی شکل می گیرد. برخورد های این هنرمندان طیف وسیعی از گرایشات را دربرمی گیرد و زوایای پنهانی از نمود عنصر آب را گاه بر مخاطب روشن می سازد، گاه مورد پرسش قرار می دهد و گاه رازآمیز می سازد. در فصل سوم این پژوهش آثار هنرمندانی از متن های جغرافیایی مختلف و با گرایشات متنوع که هر یک به زعم خود از عنصر آب در خلق بیان تجسمی خاص خویش بهره برده اند مورد بررسی قرار می گیرد. هنرمندان مورد بحث در این پژوهش از شیوه های بیانی متنوعی برای خلق مفاهیم شخصی و تجسم بخشیدن به ذهنیات خود بهره برده اند. این تنوع رویکرد ، درکنار گستردگی پهنه جغرافیایی و تعین ناپذیری روش های بیانی و عملکردهای ذهنی و تجسمی ویژگی خاص هنر معاصر است. از این رو به منظور دست یافتن به تحلیلی جامع و مستدلل در این پژوهش آثار هنرمندانی همچون دیوید هاکنی انگلیسی، آنزلم کیفر آلمانی، ویجا سلماین لاتوویایی، سیدنی نولان استرالیایی، کریستو بلغارستانی ، رابرت اسمیتسون و ننسی هولت آمریکایی، احمد نادعلیان هنرمند بین المللی ایرانی، بیل ویولا آمریکایی، یان دیبتس هلندی و ادوارد روشای آمریکایی مورد بررسی قرار می گیرد. آثار هر کدام از این هنرمندان در بستر فرهنگی خاصی خلق گشته و از شرایط سیاسی و اجتماعی متفاوتی متأثر بوده است اما همگی آن ها در بهره بردن از امکانات و ملاحظات سبک شناختی هنر معاصر، دست یافتن به بیانی شخصی و بهره گیری از سنت منظره نگاری و پیکره نگاری در خلق تصاویری که به طور ویژه ای با عنصر آب ارتباط دارند، اشتراک می یابند.
ایلناز فیاض ثانوی بهنام کامرانی
معماری در نقاشی های زمان حاضر, به عنوان یکی از مولفه های هویت وبرگرفته از واقعیات عینی محیط اطراف, با گذر از اندیشه و ذهنیات هنرمند وسیله ای برای بیان دغدغه ها ی امروزین او گشته است. برای نگاهی دقیق تر به این موضوع در آغاز با شناختی از کلیت دورنمای معماری و مفهوم فضا و روح مکان به شرح خلاصه ای جامع از نظریات کریستین نوربرشولتز پرداخته شده است. در ادامه با ارائه اندیشه گاستن باشلار در حیطه پدیدار شناسی به ابعاد درونی تر و ذهنی ترِ بیان معماری و رابطه انسان با آن به دنیای نقاشی و ادبیات نزدیک می شویم. حضور معماری در نقاشی را با نگاه و بررسی دهه های اخیر نقاشی ایران به عنوان موضوع و هدف اصلی در ادامه مورد توجه قرار خواهد گرفت. بیان فردی ذهنیت هنرمند با تاثیرات و بازخوردهای شرایط اجتماعی و زمانه او به شیوه های گوناگون علت حضور معماری به عنوان موضوع اصلی نقاشی های این زمان است.
آزاده خیرآبادی بهنام کامرانی
موضوع مورد بحث، تصویرسازی های حجمی معاصر است. تصویرسازی به عنوان یک هنر در دوران معاصر دچار دگرگونی، تحول و گسترش شده، همچنین خوانش متن با آنچه در گذشته متداول بوده است، متفاوت و متحول شده است. هدف از این پژوهش، آشنایی با طیف وسیعی از امکانات و خلاقیت در آثار تصویرسازی حجمی است، تصویرسازیی که پیش از این عمدتا در خدمت متن (به خصوصکتاب کودک)بوده است. در این پژوهش سعی بر این است که بیننده را با تنوع تکنیک های جدید تصویری در تصویرسازی های حجمی سالهای اخیر آشناتر سازد. تحلیل ویژگی های معاصر در تصویرسازی های حجمی، که عمدتأ با پرداختن به آثار هنرمندان، تکنیکها و توصیفات آنها پیرامون مسیر خلق تصاویرشان، کاربرد شیوه های معاصر در همنشینی نوین میان متن و کاربرد با تصویر و چگونگی روابط و ویژگی های بصری در تصویرساز های امروزی از موضوعاتی هستند که در این رساله به آنان پرداخته می شود. رابط? متقابل متن وهدف تصویرسازی با تصویر و استفاده های نوین از انواع مواد و تکنیکها برای بیان هایی نو در تصویر سازی های معاصر نیز در ادامه مورد بررسی قرار می گیرد.در بخش اصلی این تحقیق به آثار هنرمندانی پرداخته خواهد شد که فرایندهای مذکور در آثارشان مستقیما دیده خواهد شد. روش تحلیل این رساله به شکل توصیفی و تحلیلی است.ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اینترنتی(مقالات و مصاحبات و پژوهش های معتبر) است. و از آخرین اطلاعات در زمین? تصویرسازی های حجمی و روند فعالیتهای هنرمندان متعدد تصویرگر حجمی معاصر در این پژوهش استفاده شده است که هدف شخص هنرمند نبوده،بلکه صرفا معرفی تکنیکها و ... می باشد. با شناخت مولفه هایی که تصویرسازی معاصر را مشخص می کند و تفاوت آنها با گذشته مهمترین نظریاتی که بر این مولفه ها تاثیر گذاشته اند بررسی می شود.رابط? متقابل متن و تصویرواستفاده های نوین از انواع تکنیک ها برای بیان هایی نو در تصویر سازی های معاصر نیز در ادامه مورد بررسی قرار می گیرد.
سیده پریسا محسنی بهنام کامرانی
هنر اجرا یک رشته پیچیده و دائما در حال تغییر است که در واقع پشتوانه آن بررسی متفکرانه ای است که بین شبکه های اجتماعی متراکم و ایده های اجرا ارتباط و اتصال دارد و ارتباط های اجتماعی ، فرهنگی و عقلانی را به واسطه ی آن ارتقا می دهد ، در واقع هنر اجرا به منزله ی یک نوع برش انتقادی در نوع کارکرد یک بدن در جامعه ای از بدن ها به سوی تلاش های مدرن برای درک فعالیتهای اجتماعی – انسانی و تحلیل ابزارهای آن مورد استفاده قرار گرفته است. هنر اجرا وابسته به شرایط و ضوابط خاصی است و کار یک هنرمند اجرا شناخت واقعیت جهان از راه کشف و تجربه است که مسلماً با تغئیر هر کدام از این شرایط در هر جامعه و درونیات هر هنرمند نوع اجرا متفاوت می گردد. از اهداف این پژوهش آن است که این ساختار جدید به طور کامل ریشه یابی و مورد بررسی قرار گیرد. شالوده های بنیادین آن مورد بحث قرار گرفته و عوامل تشکیل دهنده ی یک اجرا شناسایی گردد . همچنین این پژوهش سعی دارد از طریق رویکرد تاریخی و هستی شناسانه ماهیت هنر اجرا را در غرب و ایران مورد بررسی قرار دهد و با کنکاش در همه ی سرنخ هایی که هنر اجرا از گذشته تا به امروز به جای گذاشته، این هنر را به خصوص در ایران بیشتر مورد شناسایی قرار دهد. این پژوهش در پایان به نتایج قابل توجهی در زمینه شناخت تفاوت میان اجرا و هنر اجرا، شباهت های میان هنر اجرای امروز با آثار اجرای سنتی ایرانی دست یافته است. همچنین این پژوهش با بررسی آثار هنرمندان ایرانی این رسانه به شکل میدانی و مصاحبه با چندتن از این هنرمندان ، سعی در پیدایی آسیب هایی نموده است که در آثار اجراهای امروزین به چشم می خورد.
فاطمه زاهدی انارکی محمدرضا دادگر
مصورسازی کتب علمی از دیرباز مرسوم بوده است و کتاب های علمی با ارزشی پس از اسلام در ایران و سایر ممالک اسلامی مصور گردیده است. تصاویر این نسخ به دلیل مضامین علمی از ویژگی خاصی برخوردار است. یکی از نسخ علمی تصویر شده که جزو اولین نسخه های تصویری در این زمینه به شمار می آید کتاب الحشایش است که بخش عمده آن مربوط به گیاهان دارویی است. این کتاب ترجمه کتاب د ماتریا مدیکا از تالیفات داروشناس و گیاه شناس معروف یونانی، دیوسکوریدس است که از منابع اصلی پزشکان و گیاه شناسان دوره اسلامی بوده است. نسخه مورد مطالعه نسخه محفوظ در موزه آستان قدس رضوی است که در مکتب بغداد تصویرسازی شده. ساختار هنر این روزگار نمایان گر ارتباط نزدیک بین علم و هنر است. نقاشی های این نسخه خام دستانه هستند. رنگ گذاری تخت است و هنرمند سعی کرده از رنگ هایی مشابه طبیعت استفاده کند. قلم گیری ها بدون ظرافت و با رنگ های متفاوت و گاه متضاد انجام گرفته اند. گیاهان بر خلاف دیگر کتب از تنوع زیادی برخوردارند که نشان از توجه هنرمند به واقع گرایی است. در این کتاب ریشه گیاهان نیز ترسیم شده که در کتب غیر علمی هرگز چنین چیزی مشاهده نمی کنیم. در این پژوهش برای تحلیل بهتر، نقاشی ها از سویی با کتاب الحشایش نسخه کاخ گلستان و از دیگر سو با تصاویر واقعی گیاهان مقایسه شده اند. این تحلیل ها نشان داد که هرچند ارائه ی واقعیت های گیاه شناختی و واقع گرایی برای هنرمند اهمیت داشته است اما هدف اصلی نقاش زیباسازی و آرایش ترجمه ها و متون خشک و گاهی نامفهوم بوده است. این پژوهش در چارچوب روش های کیفی و از نوع توصیفی و تحلیلی می باشد و روش انجام آن کتابخانه ای است. واژگان کلیدی: تصویرسازی علمی، الحشایش، دیوسکوریدس، مکتب بغداد
فاطمه ذبیحی بهنام کامرانی
در این پژوهش سعی شده است بیان گری هنری در شمایل های مذهبی مکتب پسکوف که حاکی از روح معنوی و عرفانی هنرمندان روسیه آن دوران بوده و تاثیرات اجتماعی و سیاسی بر نقش مایه ها ، رنگ ها و خطوط مشخص آن مکتب در قرون سیزدهم تا شانزدهم میلادی و در اوج قدرت هنری ، بررسی شده و هم چنین نگاهی دارد به آثار مکتب تبریز اول با تاکید بر نگاره های جامع التواریخ رشیدی ، که هر کدام در کنار شباهت های برگرفته از مبانی طرح و خط دارای همانندی درون مایه های دینی و الهی بوده اند و این دو ( جامع التواریخ و پسکوف ) با یکدیگر مطابقت داده شوند . این پژوهش به روش تطبیقی – توصیفی صورت گرفته و تاثیرات هنر بیزانس در هر دو مکتب بررسی شده است .
هانیه دربندی بهنام کامرانی
پژوهش حاضر به تحلیل رابطه هنرمعاصر ایران و اقتصاد هنر می پردازد و بدین منظور از روش توصیفی از زیر مجموعه تحقیقات بنیادین استفاده شده است . اطلاعات ضروری تحقیق با استفاده از روش های میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده است . در این پژوهش ، ابتدا حامیان هنر و هنرمندان در طول تاریخ بررسی شده و سپس به تاثیر جایگاه عوامل متعدد و تاثیرگذار بر اقتصاد هنر ونیز اینکه نقاشان در جامعه با ایجاد چه بستر هایی می توانند در عرضه و فروش آثارشان توفیق کسب کنند و در نهایت ارائه و جنبه های تازه در هنر معاصر و تحولاتی که هنرمندان برای عرضه و فروش آثار خود داشته و همچنین فضاهای عرضه آثار مورد بررسی قرار گرفته است .
نگار رناسی بهنام کامرانی
پژوهش فرا روی همچنان که از عنوان آن بر می آید کوششی است برای بررسی و شناخت بیشتر ارتباط میان هنر نقاشی و هنر چیدمان و هدف آن شناسایی نقاشی هایی است که با رویکرد چیدمان ارائه می شود، همچنین آشنایی با جنبه های نوآورانه ی چیدمان در نقاشی معاصر وتحلیل و شناخت فضای نمایش در ارائه ی امروزین نقاشی، که با روش تحلیلی- توصیفی و مطالعات کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفته است . هنر نقاشی مدرن با ورود هنرمعاصر در دهه ی 1960 به بعد بسیار تحت تاثیر قرار گرفت، همچنین در عصر حاضر، انتقال معنا به مخاطب اهمیت بیشتری یافته است. از این رو گاهی سنت دیرینه نقاشی به تنهایی پاسخگوی نیاز هنرمند نمی باشد، نتیجه این که هنرمندان مطرح در این زمینه با تلاش برای در هم شکستن سنت های دیرین هنری و ارائه فضایی تازه به شناخت عواملی تازه از ارائه اثر هنری نائل آمده اند، حتی در مواردی تعدادی از هنرمندان معاصر بر این باورند که گاهی یک شیء می تواند جایگزین یک تابلوی نقاشی باشد.
فاطمه افشاری بهنام کامرانی
تا پیش از ظهور مدرنیسم هنری، در اواخر قرن نوزدهم معنای کلمه رئالیسم (واقع گرایی) چندان پیچیده نبود. تغییر در جهان بینی بشر و به تبع آن تغییر در معنای واقعیت سبب گشت تا گونه های هنری با تفاوت های بنیادین زیر این عنوان جمع شوند. واقع گرایی در ورود به ایران با بازنمایی ارتباطی برقرار نمود و این ارتباط تا به امروز نیز پا برجاست. این شیوه از نقاشی از عهد ناصری تا پایان سلطنت رضاشاه در جایگاه هنر رسمی قرار گرفت و سپس به حوزه ی آکادمیک و دانشگاهی راه یافت. تقریباً با اولین زمزه های مدرنیستی در ایران ( تقریباً با آغاز اولین بی ینال تهران 1337) این شیوه از نقاشی از موقعیت برتر خود به زیر آمد و جای خود را به هنر مدرنیستی (متجدد) سپرد و در غالب هنری عامه پسند به حیات خود ادامه داد. این شیوه از نقاشی از اوایل دهه ی 70 با رواج نقاشی بازنمایانه و زمزمه های جریان های پست مدرنیستی در غرب مجال بروز دوباره یافت؛ به طوری که در دهه های اخیر شاهد بروز انواع هنر پیکرنما و فیگوراتیو رئالیستی بر دیوار نگارخانه ها هستیم. پژوهش حاصل به سیر گرایش رئالیستی در نقاشی ایران پرداخته و هدف از آن بررسی مهم ترین عواملی است که سبب اعتبار روزافزون این شیوه از نقاشی در فضای نقاشی معاصر ایران شده است. بر طبق نتایج حاصل، از مهمترین عوامل موثر بر شکل گیری نقاشی رئالیستی در دو دهه اخیر می توان به زمینه های سیاسی و اجتماعی، تأثیرپذیری از دنیای هنر غرب و همچنین فضای حاکم بر هنر معاصر ایران اشاره داشت. این پژوهش بر اساس منابع نوشته شده موجود چه به صورت مکتوب و الکترونیکی و نیز پژوهش های شفاهی انجام گرفته است.
منصوره پیروی بهنام کامرانی
این تحقیق با موضوع بررسی تطبیقی آثار محمد سیاه قلم و بهمن محصص پژوهشی توصیفی ـ تحلیلی است که ابعادی از شخصیت ، زندگی و آثار هنری محمد سیاه قلم و بهمن محصص به عنوان دو هنرمند شاخص را مورد بررسی قرار می دهد. با مطالعه بر روی آثار آن ها به شباهت های تازه ای در آثار و شخصیت شان پی خواهیم برد. شباهت هایی که فاصله ی تقریبی پانصد سال اختلاف میان دوره ی زندگی شان، اینجانب را از کنار هم قرار دادنشان منصرف نکرد. شباهت ها و موضوعاتی که در بررسی تطبیقی این دو هنرمند مورد توجه قرار می گیرد، شیوه ی بیان فرمی و محتوایی را در آثارشان مورد توجه قرار می دهد. توجه به انسان و کالبد او، حیوان، موجودات تلفیقی و هیولاوش و توجه به شیء، جنبه هایی از قیاس میان آن ها و مفاهیمی همچون گروتسک، اکسپرسیون و ابعاد نمایشی و دراماتیزه کردن نیز جنبه های دیگر مورد توجه اینجانب برای کنار هم قرار دادن این دو شخصیت بوده است. مجموع این ویژگی ها از محمد سیاه قلم و بهمن محصص هنرمندانی را ساخته که نه تنها از الگوهای پیرامونی شان جدا می شوند که فردیتی منحصر به فرد و متفاوت از زمانه ی خویش به دست می آورند. واژه های کلیدی: محمدسیاه قلم ، بهمن محصص، نقاشی ایرانی، بررسی تطبیقی
آذین رستمی جلال الدین سلطان کاشفی
هنر اسلامی علی رغم گذشت زمان و در طی گذر تاریخی، دارای هویتی یکسان بوده که همانا توجه به ذات اقدس باری تعالی است. هنرمند مسلمان ایرانی نیز همواره در پی ارائه و نمایش وجهی از زیبایی بوده است که بتواند انسان را به سمت وجه معنوی حیاتش رهنمون سازد. بدین منظوردر روند این تحقیق پیرامون نقاشی معاصر، توجه به گذشته ی هنری از اولویت های امر است تا در سایه این بازنگری، نوآوران به پشتوانه های پویای سرزمین خویش دست یافته و بتوانند در روند شکل گیری آثارشان تحولی به وجود آورند. لذا هدف اصلی این پژوهش بررسی و شناخت آثار آن دسته از نقاشان معاصری است که وجوه زیبایی شناسانه هنر اسلامی در آثارشان متجلی است. در ادامه این سوال مطرح می شود، که آیا زیبایی شناسی هنر اسلامی در نقاشی نوگرای ایران جایگاهی دارد؛ یا نقاشی مطروحه توانسته است به هویتی مستقل دست یابد؟ تحقیق پیرامون این بحث، مبتنی بر این فرضیه است که هنر ایرانی-اسلامی در طول دوران خود توانسته در هنر معاصر ایران نقش داشته باشد، پس بر این اساس می توان عناصر و ویژگی های به کار رفته شده در هنر قدیم ایران را در هنر امروز ردیابی نمود. بنابراین اگر چنین باشد می توانیم هویتی مستقل و عاری از تقلید نا به جا از هنر غرب را در روند رو به رشد نقاشی جهانی پیدا کرد. به عنوان یافته و نتیجه این تحقیق؛ آنچه انجام آن در نقاشی معاصر لازم به نظر می رسد، اصلاح نحوی دید و رعایت آن وجوه زیباشناسانه ای است که از هنر گذشته برجای مانده است؛ این شناخت باید با اتکا بر باورها و نمادها و ریشه های عمیق ملی و مذهبی سرزمینان ایران باشد، چراکه هنرمند هیچگاه به دور از ارزش ها و معیار های زیباشناسانه ی زمانه ی خود نمی تواند به فعالیت و آفرینش هنری بپردازد.روش تحقیق در این پایان نامه توصیفی-تحلیلی است و به شیوه ی کتابخانه ای به انجام رسیده است.
سمیرا عبدالهی بهنام کامرانی
ایران با آن که به دلیل پل ارتباطی میان شرق و غرب بوده؛ همواره مورد هجوم فرهنگ های مختلف قرار گرفته است؛ اما دارای روند رو به تکامل در هنر تصویر سازی بوده است که هیچ گاه متوقف نشده و اندک اندک با حل فرهنگ های بیگانه در خود توانسته به انسجامی بی بدیل، دست یابد. آنچه در این پایانامه پیگیری خواهد شد تطبیق نگاره های سه نسخه؛ شاهنامه قوام الدین حسن (یکی از کتاب های دوره آل اینجو)، ورقه و گلشاه (دوره سلجوقی) و انجیل سنت آگوستین (6 میلادی) است. تصویر پردازی شاهنامه قوام الدین حسن آکنده از نمودها و جلوه های بصری نقاشی های کتاب ورقه و گلشاه می باشد. نمودهایی چون: کادر مستطیل شکل افقی – زمینه های قرمز رنگ و گاهاً همراه نقوش- نبود عمق مکانی- ترکیب بندی افقی و خطی ... و همچنین نسخه انجیل سنت آگوستین دارای میثاق های تصویری مشابه با نسخه شاهنامه قوام الدین حسن و ورقه و گلشاه می باشد.
مهدی شریف زارع بهنام کامرانی
هنر همواره در مقابل پدیده های خارجی چون جنگ واکنش نشان می دهد، حال آنکه تعریف جنگ در هنر دوران باستان برای نشان دادن عظمت و قدرت پادشاهان و در دوران رنسانس ستایشگری شکوه و تاریخ نگاری و در هنر مدرنیسم رویکردهای انتقادی و ضد انسانی جنگ اهمیت پیدا می کند. چهار هنرمندی که در این رساله به آنها می پردازیم در دوران متفاوت به لحاظ تاریخی و بارویکرد های زیبایی شناسی مختلف به این مضمون پرداخته اند. برای پرداختن به این مبحث ابتدا بسترهای اجتماعی و سیاسی و مسائل ناشی از آن مورد بررسی قرار می گیرد و بعد تعاریف و رویکرد های هنرمندان در دوره های مختلف نسبت به مضمون جنگ و در نهایت به مقایسه و تحلیل آثار فرانسیکو گویا ، پابلو پیکاسو ، آلبرتو بوری ، آنسلم کیفر می پردازیم . هنرمندانی که زیر متن های هم محسوب می شوند، برخوردهای تجسمی متفاوتی نسبت به مضمون جنگ از خود ارائه داده اند. 7 گوناگونی آثاری که به خصوص در زمان معاصر، در این زمینه موضوعی خلق شده ما را مجاب می کند که دقیق تر و موشکافانه تر به این آثار بنگریم، و مقابل هم قرار داده و با هم مورد قیاس قرار دهیم و با رویکردی تحلیلی نسبت به بسترهای فرهنگی، سیاسی که هنرمند در آن زیست کرده آثار را ریشه یابی کنیم
مرجان سید آقامیری بهنام کامرانی
چکیده : پژوهش حاضر به منظور بررسی هویت ترکیبی و چندپارگی در نقاشی معاصر جهان، برای یافتن برخی ویژگی های نقاشی پست مدرنیستی و مقایسه و بررسی آنکه آیا این گرایش از نقاشی ارتباط منطقی با زمینه های فکری ، فلسفی و جامعه شناختی دنیای معاصر دارد و یا نه انجام شده است و در آن به بررسی و شناسایی تاریخچه به وجود آمدن چندپارگی، چندگانگی و چند فضایی موجود در یک تابلو واحد پرداخته شد. بدین منظور از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی استفاده شد. اطلاعات ضروری تحقیق به روش کتابخانه ای جمع آوری گردید. از جمله نتایج به دست آمده از این پژوهش میتوان به این موارد اشاره کرد: امروزه تغییر بنیادین معنای هویت انسان و تبدیل آن به هویتی ترکیبی و انتخابی شدن هویت ها و تاثیرات جهانی شدن باعث ایجاد تغییرات اساسی در همه وجوه زندگی انسان، از جمله هنر معاصر را فراهم کرده است. از مهمترین متفکران در زمینه حاضر میخائیل باختین است که با مشاهده و بیان چندگانگی ها در ادبیات و زندگی انسان(با اشاره به کارناوال) اولین نظریه پردازی است که از چندگانگی ها صحبت میکند. نظریه پردازان معاصر نیز چندگانگی، نسبی بودن و فرار از تمرکزگرایی را جزء ویژگی های اصلی جریان پست مدرنیسم می دانند و این ویژگی ها را برای هنر و نقاشی پست مدرنیستی نیز قائل هستند. در ادامه به تحلیل و بررسی آثار برترین نقاشانی که به این شیوه فعالیت می کنند، پرداخته شده است.
سارا قاضی اسدالهی بهنام کامرانی
این گونه به نظر میرسد که رمانتی¬سیسم با آغاز دوره مدرن به پایان رسیده است و با ظهور گرایش های دیگر هنری به فراموشی سپرده شده. به باور بسیاری رمانتی¬سیسم گرفتار احیای نوستالژی گذشته و محصور در خاطرات و تخیل است و کاری با پیچیدگی ها و مفاهیم هنر جدید ندارد. اما در واقع مفاهیم رمانتیک شالوده ای پابرجاست که امروزه خواسته یا ناخواسته در قلمرو آن پرسه می زنیم .با اینکه نسبت به گذشته (رمانتیک قرن ??و??) تغییرات زیادی کرده است اما آرمان های آن حفظ شده و خود را در مسیر جدیدی در هنر معاصر که نئورمانتی¬سیسم اش می خوانیم? باز می یابد. آنچه در این رساله بدان پرداخته شده است? بررسی مفاهیم نئورمانتی¬سیم در هنر معاصر است که بر اساس تحلیل عناصر و مفاهیم آن و تطبیق آن با رمانتی¬سیسم صورت گرفته است. بدین منظور ابتدا مفاهیم بنیادین رمانتی سیسم را بر شمرده و نحوه ?تاثیر آن بر آثار هنرمندان بررسی شده است. پس از بررسی مفاهیم رمانتیک? تغییرات و مسیری که رمانتی¬سیم از گذشته تا کنون طی کرده است? مورد مطالعه قرار گرفته و در پایان با بررسی آثار برجسته? هنرمندانی که در حوزه? نئورمانتی¬سیسم فعالیت می کنند به بررسی تغییرات? شباهت ها و تفاوت های رمانتی سیسم و نئورومانتی سیسم پرداخته شده است.
سهیلا بختیاری بهنام کامرانی
این پژوهش به بررسی نقش گروتسک در هنر معاصر پرداخته است. گروتسک زمانمند نبوده و در هنر معاصر تمامی دنیا نقشی بسیار مهم را ایفا می¬کند، و با زندگی، فرهنگ و اجتماع توده-ی مردم پیوستگی دارد . بر این اساس در فصل دوم به طور کامل به تمامی جوانب و ساختار گروتسک پرداخته می¬شود ، از این نمونه تعاریف وتاریخچه¬ا¬ی از زشتی و گونه های مختلف خلق هیولا بررسی شد، تا با وضوح بیشتر، از ابهام گروتسک کاسته شده و گستره¬ی آن مشخص شود. در فصل سوم ،آرای متفکران معاصر همچون میخائیل باختین، ژولیا کریستوا و نئو¬کارول در رابطه با گروتسک، ارائه شده و برای ربط و سندیت این مطالب با آثار معاصر، به بررسی و تجزیه و تحلیل آثار چند هنرمند که از امکانات متفاوتی در نوع ارائه کار نسبت به هم داشتند مورد بررسی قرار گرفت. تا تاثیرات این مفهوم و شیوه¬ی بیان گروتسک را در دیدگاه این هنرمندان به عنوان مثال¬هایی نمایان سازد. هدف از ارائه¬ی این نوشتار شناخت شرح و ابعاد و وسعت گروتسک در هنر معاصر بوده است. که با ارائه¬ی معتبرترین نظریات روز و با تحلیل آثار هنرمندان زنده¬ی ذنیا به این عمل فائق آمد.
منوچهر فتحی بهنام کامرانی
طبیعت¬گرایی در دوره اسکندر سلطانِ تیموری دارای معنا و مفهومی ویژه بوده که بخش¬های وسیعی از مفاهیم زیبایی شناختی خود را به واسطه صور خیال مانند تشبیه، استعاره، کنایه، اغراق ، افکار و اندیشه¬های اسطوره¬ای و دینی قبل از اسلام اخذ نموده است. از این رهگذر طبیعت و اسلوب ساخت آن نه به معنای مواجهه عینی در مقابل جهان خارج، بلکه ریشه در نوعی جهان¬بینی اساطیری و دینی دارد که تمامی اشکال و صور طبیعت را به عنوان مظهری از عوالم ماورایی تلقی می¬نموده تا زمینی. بنابراین در نگارگری این دوره طبیعت نگاری در آن واحد به دو وجه عینی و ذهنی به طور همزمان اشاره داشته، که این دوسویه¬ی نگاه در عین توجه به ابعاد واقعی و بیرونی اشکال به جنبه¬های دینی و اسطوره¬ای که ریشه در عالم خیال یا مثالی نیز دارند تکیه داشته است. لذا هدف اصلی این پژوهش بررسی و دست یابی به تأثیرات اندیشه¬های دینی و اسطوره¬ای قبل از اسلام بر آثار شکل گرفته در دوره اسکندر سلطان می¬باشد. در ادامه این سوال¬ها مطرح می-شود؛ تأثیر ادیان قبل از اسلام بر نگاره¬های دوره اسلامی(اسکندر سلطان 801 تا 817) به چه میزان است؟ و؛ آیا می¬توان حضور درختان و گیاهان در آثار دوره مذکور را به عنوان نمادی از باورهای دینی قبل از اسلام فرض کرد؟ پس از اجرای تحقیق، یافته¬های آن مبین این نکات بوده که نگارگری دوره اسکندر سلطان برگرفته از عالمی دو ساحتی است که به ملاحظات طبیعت پردازانه دنیای واقعی شکل¬ها نظر دارد، و همچنین به وجوه دینی و اسطوره¬ای صور نیز توجه داشته است. بنابراین نتیجه پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که شکل¬های خیالی عناصر طبیعت و اسلوب¬های طبیعت گرایانه در نگارگری این دوره، متأثر از تفکرات دین مزداییان (آئین زرتشتی) است. همچنین برخی بسترهای دینی و اجتماعی که آثار در آن به وجود آمده به صور حاکم در تصاویر رنگ و بویی متفاوت از آثار هم زمان خود بخشیده است. پژوهش حاضر به روش تحقیقِ توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه¬ای و مشاهده اسناد و مدارک و تصاویر برجای مانده انجام پذیرفته است.
مرضیه آل ابراهیم غلامعلی حاتم
هر رسانه، زبان خاص خود را دارد که بوسیله آن زبان، گفتمان آن رسانه ساخته می شود و نقاشی ایرانی تجربه بیانِ روایت است بر بوم؛ و گسترش متن در سطح دوبعدی که منجر به خلق نقاشی ایرانی شده است تا از این طریق نقاش چیزی بگوید که نقلِ داستان کار اوست؛با این نگاه که هر زمان روایت شاعر پایان می یابد، در نگاه نقاش متولد می شود و نگارگر قابلیت ها و امکانات گفتمانی دیگری را شکل می دهد. فرضیه این پژوهش اینگونه استوار شده است که نحوی استفاده از این قابلیت ها در نقاشی ایرانی، قدم در تاویل نمایشیک گذاشته است و منظور از نقاشی ایرانی، گستره ی تاریخی ست که هنر نقاشی ایران از قرن 8 ه.ق تا اوایل قرن 11 ه.ق، تحت لوای نگارگری ایرانی دوره ی اسلامیشاخص شده است. این پژوهش با روش کتابخانه ای، سعی در واکاوی و بررسی نمایشی بودن نقاشی ایرانی دارد و جنبه های نمایشی آن را با رویکرد تحلیلی و توصیفی و همچنین به لحاظ کیفی مورد توجه قرار داده است.
زهره زارعی بهنام کامرانی
پژوهش حاضر مبتنی بر فرایند بازاندیشی هویتی در آثار زنان هنرمند و ارزیابی حساسیت آنها به محیط و مسائل پیرامون زنان است ، زنان با تأمل در هویت های سنتی به مقاومت در برابر کلیشه های جنسیتی و بازتعریف هویت اجتماعی شان پرداخته اند : این بازاندیشی هم علت تغییرات و هم معلول اجتماعی است . افزایش جمعیت زنان به همراه افزایش سطح تحصیلات آنها موجب افزایش حضورشان در جامعه شده است : حضور زنان در عرصه های فرهنگی گاه در معارضه با دیدگاههای سنتی و مردانه قرار گرفت که در طول دهه 1380 موجب افزایش مقاومت های هویتی از سوی زنان گردید . دنبال کردن دیدگاههای فمینیستی در برخی آثار زنان هنرمند متأثر از این شرایط مقاومتی بود که فرهنگ بصری مردانه جامعه را به چالش کشید . در آثار هنرمندان زن ، بازنمایی و بازتعریف جامعه روایتی است حول محور زنان دراجتماع و زندگی روزمره بسته به ذهنیات ، باورها ، مواضع سوژگانی اش در مناسبات اجتماعی و نیز دسترسی او به گفتمان های مختلف از جمله گفتمان هنری ای که حدود تعهد هنری را برایش معنا می دهد .
بابک ذوالفقاری بهنام کامرانی
ویدئو آرت یکی از رسانه های مهم هنر جدید و چه بسا مهمترین رسانه ی هنری معاصر باشد که با بهره گیری از رسانه های گوناگون به ویژه گرافیک، توانسته است تأثیرات شگفتی بر مخاطب بگذارد. به کار بستن خلاقانه ی عناصر گرافیکی، روابط و ضوابط حاکم بر آن باعث افزایش ارزش های تصویری در ویدئو آرت شده است. ویژگی هایی در فیلم و ویدئو باعث جنبه های تازه ای دیداری می شود که بی نهایت انعطاف پذیر و متنوع است. در این پژوهش، سعی شده بر پایه ی مبانی زیبایی شناسی، برای درک دقیق و عمیق آثار ویدئو آرت، اجزای سازنده ی اثر و چگونگی ترکیب آنها بازکاوی و بازشناسی شود. امروزه هنرمندان بیش از پیش از جنبه های بینابینی رشته ها سود می جویند. گرافیک و ویدئو آرت از این رشته ها هستند. که امروزه بسیاری از هنرمندان در فضای این دو رشته آثار خود را ارائه می دهند. در بخش آغازین این پژوهش روش تحقیق به شکل جمع آوری اطلاعات تصویری و نوشتاری است و در پایان گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه میدانی چند ویدئو آرت پرداخته شده است که فرایند گزینش و ترکیب مولفه های مذکور در آن ها ویژگی های برجسته و تازه تری نسبت به سایر آثار دارد. در نتیجه اینکه افزایش عناصر و ویژگی های گرافیکی باعث افزایش جاذبه ی بصری آثار می شود. حضور عناصر گرافیکی در ویدئو آرت به گونه ای است که نمی توان برای هیچ یک نسبت به دیگری برتری قائل شد.
نفیسه عطاران بهنام کامرانی
زندگی روزمره با تجربه زندگی مدرن گره خورده است. روزمرگی تجربه ای است که در شرایط تاریخی خاصی ممکن شده و در بسیاری ویژگی ها خصلتی بسیار متفاوت از روزمرگی به معنای عام و فراگیر آن دارد. عوامل بسیاری در به وجود آمدن این تجربه مدرن موثر بوده است. پدیده ها و ساختارهایی که موجب آن شده اند همیشه با هم روابط متقابل دارند و هریک بر دیگری تأثیرگذارند. بنابراین جدا از تبیین زیرساخت ها باید تأثیراتی که خود این پدیده بر ساختارها گذاشته را نیز توأمان در نظر گرفت. در گذشته زندگی روزمره معادل ملال و تکرار دانسته می شد. زندگی قهرمانی در مقابل زندگی روزمره قرار می گرفت و به امر روزمره به مثابه ی چیزی نگریسته می شد که باید در راه رسیدن به هدفی والاتر آن را مقهور ساخت. اما در این چند دهه ی اخیر و آن هم با رواج مطالعات فرهنگی نگاه آغشته به بدبینی از زندگی روزمره برداشته شده است. بسیاری از نظریه پردازان بر این باورند زندگی روزمره در برخی از ابعاد خود می تواند شکلی از مقاومت در برابر استیلایی باشد که قدرت در جهان مدرن انسان ها را تحت خود درمی آورد. بنابراین زندگی روزمره را واجد معناهایی ژرف تر از ظاهر آن می دانند. زندگی روزمره در ایران جایی برای هویت یابی و شکلی از مقاومت است، این مقاوت بیشتر از جنس واکنش است تا کنشی خودآگاه. در هنر معاصر ایران این واکنش شکلی نقادانه تر به خود می گیرد و در این دو دهه در جستجوی زبانی برای این بیان بوده است. در این پژوهش سعی شده نمود زندگی روزمره در آثار نقاشان معاصر بررسی شود. در بین عناصر زندگی روزمره فضاهای داخلی، مناظر شهری، اشیاء و مد مبنای انتخاب و تحلیل آثار بوده است. در این پایان نامه از روش کیفی و تحلیلی استفاده شده است و با توجه به روش نمونه گیری نظری، نمونه ها تا جایی دنبال و انتخاب می شود که کفایت نظری مطلوب حاصل شود.
منا ذوقی بهنام کامرانی
موضوع پژوهش حاضر، بررسی هنر تصویرسازی مقاومت در کتاب های داستان کودکان می باشد. هدف اصلی تصویرسازی در کتاب های کودکان، یاری رساندن به فضای متن به کمک عناصر تصویری است. آنچه که نویسندگان به کمک واژه ها بیان می کنند و تصویرگران نیز با استفاده از نگاره های خود به کمک واژه ها، تصویرآفرینی می کنند و در برابر دیدگان ما قرار می دهند. انها علاوه بر اینکه عناصر موجود را برای ارتباط با متن به کار می گیرند، در به وجود آوردن مفهوم نیز در تصویر تلاش می کنند. رساله حاضر سعی دارد به بررسی تصویرسازی مقاومت در تحلیل عناصر بصری آن به عنوان امری مهم بپردازد. که قبل از آن به چگونگی شکل گیری هنر مقاومت پرداخته و اینکه چگونه در آثار نقاشی خودنمایی کرده و سپس تمام جوانب آن بررسی شده که جنبه روایتی در آن مشهود است. اینکه یک داستان با موضوع جنگ چگونه به کمک عناصر تصویری خلق می شود و در آن به تحلیل ویژگی های بصری در تصویرسازی و چگونگی کاربرد عناصر آن و شیوه های متفاوت میان متن و تصویر و چگونگی روابط میان آن ها از موضوعاتی هستند که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. این پایان نامه به شکل توصیفی و تحلیلی است و ابزار گردآوری آن شامل اطلاعات کتابخانه ای و اینترنت و مقالات و پژوهش های معتبر می باشد. پس از دسته بندی مجموعه¬های ذکر شده به صورت منظم و با رویکرد به توصیف و تحلیل آثار، جمع بندی و نتیجه گیری شده است.
بهروز شریفی حشمت آباد بهنام کامرانی
رستم از شاخص ترین شخصیت های ادبیات حماسی فارسی می باشد، که در شاهنامه ی ابوالقاسم فردوسی در قرن چهارم هجری قمری خلق شده است. بخشی قابل توجهی از این حماسه در برگیرنده ی توصیف های فردوسی از ظاهر، رفتار و روحیات رستم است. این توصیف ها دست مایه ی تصویرگران و نقاشان ایرانی برای خلق تصاویر بسیاری از زمان خلق این اثر تا کنون بوده است. تصاویر خلق شده از رستم که توسط تصویرگران در ادوار مختلف به تصویر کشیده شده اند، هر یک ویژگی مختص به خود و دوره ی حیات تصویرگر را دارد. همین تفاوت ها دست مایه ا ی شده تا شمایل رستم از منظر شمایل نگاری مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. شمایل نگاری روشی کاملا توصیفی و بعضا آماری از یک فرایند به شمار می رود، از این رو وظیفه ی شمایل نگاری توصیف و طبقه بندی تصاویر است. شمایل نگاری مطالعه ی محدود و به عبارتی فرعی به شمار می رود، که شناخت ما را نسبت به این که مضامین خاصِ آثارِ هنری کی و کجا از طریق نقش مایه ها ی خاص پیدا می شوند، میسر می سازد. تصاویر موجود از شاهنامه های شاخص و منابع مرتبط با شاهنامه گردآوری و تغییراتِ ظاهری رستم به عنوان یک شمایل در طول زمان مورد بررسی قرار گرفت. چند نقش مایه و مشخصه در دوره ها ی مختلف همواره در شمایل رستم وجود دارد و باعث تمایز رستم از دیگر شخصیت های شاهنامه شده است. سه نقش مایه بیشترین طیف تغییرات را در بر می گیرند که شامل؛ ببر بیان، کلاه خُود و ریش دو شاخ او می باشند. در پایان، همین سه نقش مایه بیشترین توجه نگارنده را در بر گرفته و سعی شده تا تغییرهای ظاهریشان در ادوار مختلف مورد بررسی قرار گیرد. نگاه کردن از این منظر، نگارنده را به این نتیجه رسانید که تصویرگران ادوار مختلف، هر یک تصویری متناسب با زمانه ی خود را از شمایل رستم خلق نموده اند و بیشتر این تصاویر منطبق بر متن شاهنامه نیستند.
علی نورپور بهنام کامرانی
پس از اسـلام نیز اولین گروه کتاب هایی که مصور گردید کتب علمی است که در توصیف جانوران گیاهان تشریح بدن انسان و مکانیک نیازمند تصویر بوده است ، این کتاب ها یـا تـرجمه شده از زبـان های یونانی سریانی ، پهلوی و سانسکریت یا توسط دانشمندان مسلمان تألیف گردیده است تاریخ نـگارگری ایران به ندرت به این گونه نسخ پرداخته.
آمنه آقاجانپور نشلی بهنام کامرانی
در این پزوهش که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است به بررسی سیر تغییر مفهوم بهشت و چگونگی تاثیر ورود اسلام به ایران بر روی فرهنگ و هنر ایرانی پرداخته است . با مقایسه چند نمونه از نگارگری ایرانی خصوصیات تصویری آن را مورد توجه قرار داده است. این نگاره ها شامل چند تصویر از گلچین اشعار مکتب بهبهان، چند تصویر از معراج نامه، نمونه هایی از فالنامه شاه طهماسب می باشد.با در نظر گرفتن نمادهای موجود در این نگاره ها به چگونگی توصیف تصویری بهشت پرداخته شده است.
سونا هربی بهنام کامرانی
چکیده خاطره به معنای آنچه که به گذشته تعلق دارد به واسطه قابلیت انتقال خود به حال و آینده تداعی گر قسمتی از حقایق گذشته بوده و از سویی عنصری مهم در هویت بخشی به انسان به شمار می رود. پایان نامه ی حاضر در تلاش است که ابتدا با مرور و شرح برخی رویکردهای نظری و جنبه های فکری در خصوص حافظه جمعی و خاطرات، تصویری از این مفاهیم به مخاطب ارائه داده و پس از بررسی اجمالی در خصوص بازگشت به گذشته و رویکردهای به کارگیری خاطرات در برخی مکاتب تاریخ هنر غرب، با شرحی در خصوص بستر اجتماعی ایران بازتاب های متنوع رجوع به خاطرات در نقاشی معاصر ایران را نشان دهد. روش تحقیق نیز به روش توصیفی و تحلیلی می باشد. واژگان کلیدی: خاطرات، هویت، حافظه جمعی، بازگشت، نقاشی معاصر
مرضیه آشیان بهنام کامرانی
هنر مدرن در پی استقلال و قدم نهادن به سوی خودآیینی بوده است. در واقع، هدف هنر مدرن رسیدن به زبانی منحصر به فرد بوده که از بازنمایی و تجسم واقعیت سرباز زند؛ موضوع واجد اهمیت را رها و فرم معنادار را جانشین آن کند.اما مواجهه ی هنرمند ایرانی با هنر مدرن سیر دیگری داشته است. در ابتدای امر، صورت و ظاهر هنر مدرن برای هنرمند ایرانی اهمیت یافت. او به تقلید و رونوشت از ظاهر هنر مدرن به شناخت آن روی آورد.در این تحقیق آثار سه نسل از نقاشان انتزاعی در ایران بررسی شده است. سعی شده تاراهکارهای به کاربرده شده توسط هنرمندان ایرانی برشمرده شود و تمایل عام این نوع هنر را در ضمیر ناخودآگاه هنر ایران مورد مطالعه قرار گیرد ودرنهایت تصویری کلی از هنر انتزاعی در هنر معاصر ایران ارائه شود.
محمد فاتحی کهورین سعید مجیدی
چکیده ندارد.
بهنام کامرانی مهدی حسینی
چکیده ندارد.
محمدرضا غیاثیان آرانی همایون سلیمی
چکیده ندارد.