نام پژوهشگر: مریم مهرابخانی
زهرا محمدزاده مریم مهرابخانی
امروزه درخواست ترمیم های زیبایی در دندانپزشکی کودکان افزایش یافته است. روکش های فولادی زنگ نزن (sscs) علیرغم اینکه ترمیم انتخابی دندانهای شدیدا تخریب شده شیری می باشند، یک ترمیم غیر زیبا محسوب می شوند. هدف از این مطالعه ارزیابی عملکرد بالینی روکش های همرنگ دندان از جنس کامپوزیت تقویت شده با فیبر (frc) در دندانهای مولر دوم شیری فک پایین درمان پالپ شده و همچنین مقایسه سلامت لثه ای و ماندگاری بین دو نوع روکش بود. روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی (randomized clinical trial ) که به روش split mouth انجام گرفت، 59 بیمار6-3 ساله مراجعه کننده به بخش کودکان دانشکده دندانپزشکی مشهد که نیازمند درمان پالپ در هردو دندان مولر دوم شیری فک پایین خود بودند انتخاب شده و پس از درمان پالپ، دندانها به طور تصادفی با ssc یا روکش frc ترمیم شدند. تطابق لبه ای، تغییر رنگ و پوسیدگی ثانویه در روکش های frc با مقیاس usphs در فواصل زمانی 3، 6 و 12 ماه پس از درمان ارزیابی گشت. ماندگاری و سلامت لثه در دو نوع روکش نیز در فواصل زمانی ذکر شده ارزیابی و مقایسه گردید. آنالیز آماری اطلاعات با استفاده از آزمون های فریدمن، کاکرین و مک نمار صورت گرفت. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج: میزان تطابق لبه ای بدون نقص در روکش های frc در فواصل زمانی 3، 6 و 12 ماه به ترتیب 2/93% ،8/94% و 2/94% بود. تغییر رنگ لبه ای و پوسیدگی ثانویه در اطراف هیچ کدام از روکش های frc در طول دوره مطالعه دیده نشد. ماندگاری روکش های frc در فواصل 3، 6 و 12 ماه به ترتیب 100% ،3/98% و 7/89% بود، درحالیکه تمامی sscs در پایان دوره مطالعه در دهان باقی مانده بودند (016/0 p=). سلامت لثه اطراف روکش های frc در طول مدت مطالعه مناسب بود و از این لحاظ تفاوت معنی داری با روکش های فلزی نداشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه، به نظر می رسد روکش فلزی هنوز ماده ترمیمی انتخابی بعد درمان پالپ دندانهای شیری می باشد. اما در بیماران همکار با بهداشت دهان مناسب که زیبایی برای آنها مهم می باشد کاربرد روکش های frc می تواند ترمیم ارزشمندی محسوب گردد.
مهرناز خادمی مریم مهرابخانی
مقدمه و هدف پوسیدگی دندانی یکی از بیماری های شایع و قابل پیشگیری، در کودکان می باشد. ریسک فاکتورهای دخیل در پوسیدگی می توانند محیطی, رفتاری و یا بیولوژیکی باشند. با شناخت ریسک فاکتورها، دادن آگاهی به والدین و حذف عوامل خطر قبل از بروز پوسیدگی می توان به تضمین سلامت دهان کودکان در آینده کمک کرد. هدف از ارائه این مطالعه ارزیابی ریسک فاکتورهای مرتبط با پوسیدگی در کودکان زیر 6 سال تحت حمایت سازمان بهزیستی مشهد می باشد. مواد و روش کار : در این مطالعه توصیفی –مقطعی (cross sectional) تعداد 150 کودک زیر 6 سال از تمام مراکز نگهداری کودکان تحت حمایت بهزیستی مشهد انتخاب شد، که بدلیل عدم همکاری 7 نفر از آنها ریزش یافته و کل نمونه ها به 143 کودک (63 دختر و 80 پسر) تقلیل یافت. شیوع و شدت پوسیدگی دندانی (با استفاده از شاخص dmft) مورد بررسی قرار گرفت و پرسشنامه مربوط به ریسک فاکتورهای مرتبط با پوسیدگی تکمیل گردید و نتایج حاصله با استفاده از آزمون های کای– دو و من- ویتنی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها : در این مطالعه تعدادی از فاکتورهای مربوط به، وضعیت دموگرافیک، تاریخچه پزشکی، وضعیت تغذیه، بهداشت و سلامت دهان و سایر عوامل مستعد کننده پوسیدگی، مورد بررسی قرار گرفت. میانگین سنی کودکان مورد مطالعه 3/1 ± 41/4 سال بود. شیوع پوسیدگی 1/81 درصد و میانگین dmft ، 4/5 ± 1/6 ، که جزءd (پوسیدگی) بیشترین سهم را دارا بود. همچنین شیوع کودکان فاقد پوسیدگی، 9/18درصد( 14 دختر و12 پسر) بود. از بین متغیر های مورد بررسی در مطالعه تنها متغیرهای، سن (p=0/001)، مشکل طی دوران بارداری (p=0/023)، پلاک دندانی (p=0/020)، لکه سفید (p=0/000) و شیار عمیق روی سطح دندان (p=0/004)، پوسیدگی اولیه شیار دندانی (p=0/001) و dmft مادر یا پرستار کودک (p=0/001) با پوسیدگی دندانی کودک (dmft) رابطه معناداری داشتند. بعلاوه، ترمیم دندان طی 2سال اخیر (p=0/014) و کشیدن دندان بدلیل پوسیدگی (p=0/021) که بیانگر تجربه پوسیدگی در گذشته هستند، نیز با پوسیدگی دندانی کودک (dmft) رابطه معناداری داشت. بحث و نتیجه گیری: میانگین dmft و شیوع پوسیدگی در کودکان مورد مطالعه بالا و ریسک فاکتورهای مرتبط با پوسیدگی، از جمله آنهایی که بیانگر بهداشت و سلامت دهان در کودکان مورد مطالعه ما بودند، با پوسیدگی رابطه معناداری داشت، لذا لزوم برنامه ریزی صحیح و اختصاص منابع انسانی و مالی برای بهبود وضعیت سلامت دهان و بهداشت این قشر از جامعه ضروری است.
راضیه خان محمدی مریم مهرابخانی
مقدمه: در مطالعات مختلف اتیولوژی ترس دندانپزشکی و مشکلات مدیریت رفتاری کودکان بررسی شده است و یکی از عوامل دخیل در این مشکلات ممکن است سرشت کودک باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش سرشت و متغیرهای سرشتی در میزان اضطراب و همکاری کودکان پیش دبستانی در کلینیک دندانپزشکی است. مواد و روش: در این مطالعه مقطعی، 103 بیمار(39 پسرو 64 دختر) 6-4 ساله، به منظور ارزیابی نوع سرشت ومیزان اضطراب در کلینیک دندانپزشکی مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا پرسشنامه های malhorta temperament schedule وdental subscale of children`s fear survey schedule (cfss-ds) توسط والدین کودکان تکمیل گردید و نمره داده شد. سپس همکاری و اضطراب کودکان بهنگام فلوراید تراپی، تزریق بی حسی و تراش دندان با استفاده از شاخص های venham clinical cooperation scale (vccs) و venham clinical anxiety scale (vcas) ارزیابی گردید و رابطه بین انواع سرشت و متغیرهای سرشتی با همکاری و اضطراب نمونه های مورد مطالعه با استفاده از آزمون های mann-whitney، kruskal-wallis، chi-square و spearman با فاصله اطمینان 95% ارزیابی شد. نتایج: در مطالعه حاضر میانگین شاخص اضطراب cfss-ds درگروه با سرشت آسان 70/7 ± 17/25، دیرجوش 17/4 ± 96/25 ، سخت 84/4 ± 33/35 و در سایر افراد 75/6 ± 87/26 حاصل گردید و بین شاخص اضطراب cfss-dsو نوع سرشت ارتباط معنی داری وجود داشت (001/0=p-value). همچنین نمرات پایین تر متغیر سرشتی مردم آمیزی با اضطراب و عدم همکاری در حین تزریق و تراش دندان ارتباط معناداری داشت (05/0> p-value) و نظم پذیری کمتر با اضطراب حین تزریق، تهییج پذیری بالاتر با عدم همکاری حین تزریق و اضطراب حین تراش دندان ارتباط معناداری داشتند (05/0> p-value). نتیجه گیری: تعیین نوع سرشت و شاخص متغیرهای سرشتی مردم آمیزی، نظم پذیری و تهییج پذیری می تواند معیاری برای ارزیابی میزان اضطراب و همکاری کودکان درکلینیک دندانپزشکی باشد.
شمیم آشفته برگی محسن نعمتی
مقدمه : تغذیه مناسب و سلامت دهان و دندان ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. در ارتباط با تغذیه و سلامت دندان ها تنظیم و ارائه الگوی تغذیه ای که علاوه بر تأمین نیازهای تغذیه ای در افراد، کمترین خاصیت پوسیدگی زایی را دارا باشد بسیار حائز اهمیت است. کاهش ph پلاک در اثر تخمیر کربوهیدرات های رژیم غذایی توسط باکتری ها، آغازکننده روند پوسیدگی می باشند؛ بنابراین رژیم های غذایی مختلف خاصیت های متفاوتی بر روی سلامت دهان و دندان دارند. برخورداری از یک برنامه غذایی متعادل مواد لازم را برای تأمین سلامتی کل بدن ونیز سلامت دهان و دندان فراهم می سازد و بدون شک عادات غذایی نادرست می تواند اثرات جبران ناپذیر بر سلامت عمومی و همچنین سلامت دهان ودندان داشته باشد؛ بنابراین آنالیز رژیم غذایی و بررسی همبستگی آن با سلامت دندانی حائز اهمیت است. با استفاده از پرسشنامه بسامد غذایی می توان الگوی غذایی افراد را تعیین کرده و ارتباط بین بیماری ها و الگوهای غذایی را سنجید. هدف از این مطالعه بررسی الگوهای غذایی کودکان دارای پوسیدگی زودرس کودکی و بدون پوسیدگی در کودکان ?-? سال مهدکودک های شهر مشهد در سال 1392 بود. مواد و روش:این مطالعه بر روی کودکان ? تا 6 ساله سالم و بدون مشکل سیستمیک در مهد کودک های مناطق مختلف شهر مشهد انجام شد. ابتدا کودکان در مهد کودک از نظر وضعیت بهداشت دهان توسط دانشجوی مشمول با استفاده از آینه و سوند دندانپزشکی معاینه شدند و وضعیت کودکان از نظر داشتن پوسیدگی یا فاقد پوسیدگی ثبت شد. پس از آن، از والدین آنها خواسته شد تا پرسشنامه بسامد غذایی ffq) (را به منظور تعیین الگو هایی غذائی تکمیل نمایند. پرسشنامه ffq پرکاربردترین وسیله جهت ارزیابی میزان دریافت مواد غذایی در طولانی مدت در مطالعات اپیدمیولوژیک می باشد. در این مطالعه از پرسشنامه ای استفاده شده است که روایی و پایایی آن توسط دکتر نعمتی و همکاران در دانشکده علوم پزشکی مشهد مورد تایید قرار گرفت. برای آنالیز غذایی، از تجزیه و تحلیل پرسشنامه بسامد خوراک توسط نرم افزار تغذیه ای طراحی شده استفاده شد. الگوهای غذایی با استفاده از روش تحلیل عاملی در نرم افزار spss 16تعیین شدند. برای بررسی ارتباط میان دریافت و الگوهای غذایی غالب با پوسیدگی از آزمون آماری رگرسیون استفاده گردید. همچنین با استفاده از آزمون های تی مستقل (متغیرهای نرمال) و من ویتنی (متغیرهای غیر نرمال) مواد مغذی دریافتی بین دو گروه مقایسه شد. سطح معنی داری تمامی آزمون ها 05/0 و نرم افزار مورد استفاده spss 16 می باشد. نتایج: در این مطالعه 2 الگوی غذایی پوسیدگی زا و غیر پوسیدگی زا در افراد مورد مطالعه بدست آمد. به ازای هر واحد افزایش در نمره ی الگوی غذایی پوسیدگی زا شانس ابتلا به پوسیدگی دندان تقریبا 30 برابر می گردد( 003/0 p=) و لی الگوی غذایی غیر پوسیدگی زا ارتباط معنی داری با عدم بروز پوسیدگی در جمعیت مورد مطالعه نداشت ( 319/0p= ).تعداد دفعات مصرف مواد قندی و تنقلات در گروه دارای پوسیدگی وهم چنین دریافت کل کربوهیدرات دراین گروه به طور معنی داری بیشتر بود (001/0p< ).در حالیکه دریافت چربی با گروه بدون پوسیدگی ارتباط معنی داری داشت (003/0p= ) .دریافت ریزمغذی ها مثل فولات و پتاسیم در افراد بدون پوسیدگی به طور معنی داری بالاتر بود(001/0p< ) . نتیجه گیری: : استفاده از الگوی غذایی پوسیدگی زا، باعث افزایش شانس ابتلا به پوسیدگی می شود ولی الگوی غذایی غیر پوسیدگی زا تاثیرکمتری در کاهش شانس ابتلا به پوسیدگی دارد