نام پژوهشگر: عاطفه حیدری
عاطفه حیدری سوسن جعفریان
چکیده مقدمه: تماس پوستی مادر و نوزاد برای اولین بار توسط ری و مارتینز، در بوگوتای کلمبیا طراحی شد. این مراقبت نوعی مداخله است که به تکامل عصبی و رفتاری نوزاد کمک کرده و با ایجاد پیوند بین مادر و نوزاد سبب افزایش مهارت مراقبت از نوازد و اعتماد به نفس او می شود . از آن جا که این روش تسهیل کننده تغذیه با شیر مادر است سبب بهبود بقاء نوزاد می گردد و روشی بهینه جهت تطابق نوزاد با محیط خارج از رحم است و به ویژه نوزاد را در برابر هیپوترمی وهیپوگلسیمی محافظت می کند .لمس نوزاد در تماس پوستی مادر و نوزاد سبب می شود که دلبستگی بسیارقوی تری بین مادر و نوزاد حاصل شده و باعث افزایش قابل توجه مراقبت مادر از طفل می گردد. روش کار:مطالعه اخیر یک مطالعه توصیفی بود که نوزادان بر اساس معیار های ورود و خروج انتخاب شدند وبعد قسمت اول پرسشنامه که مربوط به اطلا عات دمو گرافیک پدر و مادر وسایر اطلا عات تکمیلی است پر شده و نحوه تماس پوستی با نوزاد به مادر توضیح داده شد.بعد از انجام این کار ضربا ن قلب وتعداد تنفس و اکسیژناسیون و دمای بدن نوزاد اندازه گیری شده و در پرسشنامه ثبت شد.بلا فاصله بعد نوزاد تحویل مادر داده شده و بعد از 5دقیقه ایجاد تماس پوستی بین مادر و نوزاد 4 متغیر مورد نظر اندازه گیری و ثبت شد.بعد از انجام این کار 2 مرتبه دیگر نیز یکی بعد از 5 دقیقه دوم تماس پوستی و دومی 5 دقیقه بعد از جدا شدن نوزاد از مادر متغیر های مورد نظر اندازه گیری و ثبت شدند. یافته ها: در مطالعه ما همه p value های مربوط به ضربان قلب وتعداد تنفس و میزان اکسیژناسیون زیر 0.05 و تفاوت آماری معنی دارداشتند ودر تغییرات دمای بدن نوزاد نیز درهیچ حالتی تفاوت اماری معنی دار نبود. نتیجه گیری:نتایج نشانگر این نکته هستند که تماس پوستی بین مادر ونوزاد حتی به اندازه 5 دقیقه نقش مهمی در تعدیل کردن ضربان قلب و تعداد تنفسی و میزان اکسیژناسیون و در نتیجه کاهش استرس نوزاد دارد،و درحالت کلی یافته های پژوهش بر این نکته اشاره دارد که این روش می تواند گامی مهم و کم هزینه در جهت ثبات معیارهای فیزیولوژیک نوزادان باشد. کلمات کلیدی:تماس پوستی،استرس نوزاد،معیارهای فیزیولوژیک
عاطفه حیدری مهدی مهدوی نیا
یادگیری و بخاطر سپردن لغات یک زبان جدید علیرغم آنکه یک امر کسل کننده و چالش انگیز است ، به عنوان یک فاکتور مهم در کسب مهارت آن زبان به شمار می آید.یاد گیرندگان زبان نسبت به حفظ کردن لغات جدید اشتیاقی ندارند و در بسیاری از موارد نیز موفق به انجام آن نمی شوند . هدف این تحقیق ارائه یک روش تدریس قابل قبول و خوشایند،از طریق بکارگیری موسیقی به عنوان یک متغیر در جهت تسهیل و بالا بردن فرآیند یادگیری لغت و همچنین ایجاد محیطی شاد در یادگیری زبان است. بدین منظور ، 36 دانش آموز به طور غیر تصادفی انتخاب شده و به تعداد مساوی در دو کلاس به عنوان گروههای کنترل و آزمایشی در سطح مقدماتی تقسیم شدند. هر دو گروه تست لغت را به عنوان پیش آزمون دریافت کردند. در بخش اول ، گروه آزمایشی در حالیکه لغات کلیدی متن موسیقی رامی خوانند ، موسیقی را به عنوان محرک دریافت کردند. از طرف دیگر ، گروه کنترل سعی در یادگیری آن لغات ، بدون گوش دادن به موسیقی و بر طبق برنامه درسی کلاس و در همان مقدار زمان برابر با گروه آزمایشی بودند. بدین ترتیب موسیقی به عنوان متغیر کنترل شده جهت اندازه گیری تأثیر مثبت یا منفی محرک ، از هر دو گروه گرفته شده است . به منظور پرداختن به اهداف تحقیق ، روش های آماری زیر اجرا شده است: به منظور پاسخ دادن به اولین فرضیه نال ، t- تست زوجی جهت مقایس? میانگین نمرات گروه آزمایشی در پیش آزمون و آزمون نهایی بکار برده شده است . این محاسبه آماری بیانگر آن است که آیا تفاوت معنا داری میان میانگین نمرات هر دو آزمون گروه آزمایشی ، که در آن موسیقی اجرا شده است ، وجود دارد یا نه . علاوه براین، t- تست مستقل ، به منظور مقایس? نمرات میانگین هر دو گروه کنترل و آزمایشی در آزمون نهایی بکار برده شده است . این محاسبه آماری در تلاش برای مشخص نمودن اینکه آیا تفاوت معنا داری میان نمرات آخر ترم گروه کنترل که موسیقی را دریافت نکرده اند و گروه آزمایشی که این محرک را دریافت کرده اند وجود دارد یا نه . به منظور اینکه وجود داشتن تفاوت به دلیل تأثیر محرک یا همان موسیقی است ، t- تست مستقل جهت مقایس? نمرات میانگین هر دو گروه کنترل و آزمایشی در آزمون نهایی ، بکار برده است که در این مرحله قبل از بکار گیری موسیقی مورد آزمون قرار گرفته اند. علاوه بر این ، t- تست زوجی جهت مقایس? نمرات میانگین گروه کنترل در هر دو آزمون پیش و نهایی بکار برده شد تا بررسی شود که آیا تغییر معنا داری در پایان ترم در این گروه که موسیقی را دریافت نکرده اند وجود دارد یا خیر. در نهایت, به منظور پاسخ دادن به دومین فرضیه نال پرسشنامه شناختی به گروه آزمایشی داده شد تا ارزیابی ذهنی و نظر آنها نسبت به کاربرد موسیقی در کلاس مورد بررسی قرار گیرد. نتایج بدست آمده نشان داد که رابط? معنا دار مثبت و مستقیمی میان کاربرد موسیقی و فرآیند یادگیری لغت در دانش آموزان وجود داشته است.
عاطفه حیدری ابراهیم عباسی
در حال حاضر صنعت بیمه یکی از عمده ترین نهادهای اقتصادی در جوامع متمدن واز قویترین و مهم ترین نهادهای پشتیبانی کننده سایر نهادهای اقتصادی و خانوارها تلقی می شود و به عنوان بزرگترین بخش های اقتصادی ،سهم قابل توجهی در تولید ناخالص ملی دارد. در این تحقیق پس از بررسی اجمالی روند تغییرات و وضعیت فعلی صنعت بیمه بالاخص بیمه های مهندسی در حوزه نفت و انرژی در اقتصاد ایران تابع تقاضای بیمه های مهندسی در ایران برآورد شده است.برای این منظور از نرم افزار evieuse و روش tsls (داده های تلفیقی نامتوازن)استفاده شده است. قلمرو تحقیق از لحاظ مکانی کل کشور و از لحاظ زمانی از سال 1382 تا سال 1389 هجری شمسی می باشد. نتایج تحقیق مشخص می کند که بین درآمد ملی و تقاضای بیمه های مهندسی در حوزه نفت و انرژی رابطه مثبت و معناداری وجوددارد و با افزایش یک درصد درآمد ملی ، تقاضای بیمه های مهندسی در حوزه نفت و انرژی 16.17%افزایش می یابد. بین خسارت پرداختی بیمه های مهندسی در حوزه نفت و انرژی و تقاضای بیمه های مهندسی در حوزه نفت و انرژی رابطه مثبت معناداری وجود دارد و اگر میزان خسارت پرداختی بیمه های مهندسی در حوزه نفت و انرژی یک درصد افزایش یابد تقاضای بیمه 0.59% افزایش خواهد یافت.
عاطفه حیدری دیبا سیف
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ادراک شایستگی بر مبنای ابعاد انسجام خانوادگی در میان دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی بود. نمونه پژوهش شامل 191 نفر(89 پسر و 102 دختر) از دانش آموزان تیزهوش شهر شیراز بود. به منظور گردآوری اطلاعات از دو ابزارِ مقیاس انسجام خانوادگی (رضویه و سامانی، 1379) و مقیاس ادراک شایستگی(سیف، بشاش و لطیفیان،1383) استفاده گردید. نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول این ابزارها بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشـان داد که بین ابعاد انسجام خانوادگی(ارتباط با پدر، ارتباط با مادر، وابستگی به والدین، روابط زناشویی و روابط عاطفی) و ابعاد ادراک شایستگی(شایستگی تحصیلی، شایستگی جسمی، شایستگی اجتماعی، اداره رفتار و خودارزشمندی کلی)دانش آموزان تیزهوش رابطه معنادار وجود دارد. تحلیل های رگرسیونی چندگـانه برای پیش بینی ابعاد ادراک شایستگی نشان داد که از میان ابعاد انسجام خانوادگی، بعد روابط عاطفی قوی ترین پیش بینی کننده برای همه ابعاد ادراک شایستگی است. چنان که، با افزایش رابطه عاطفی بین اعضای خانواده، ادراک شایستگی دانش آموزان تیزهوش فزونی می یابد. در حالی که، بعد وابستگی به والدین به طور منفی ابعاد ادراک شایستگی را پیش بینی می کند.
عاطفه حیدری محمد علی حکیم آرا
بوم فرهنگی ایران با آمیزه ای از سه رنگ فرهنگی باستان، اسلامی و مدرن رنگ آمیزی شده است. هم اکنون این سه سوگیری فرهنگی در برنامه های مختلف سیما به روشنی به چشم می خورد. برای نمونه در بسیاری از برنامه های نمایشی، آشکارا جلوه هایی از ایران باستان (دید و بازدیدهای نوروز و...)، سنت های اسلامی (اشاره به اماکن مقدس و مذهبی، نوع پوشش و...) و زندگی مدرن (استفاده از خودروهای لوکس، تلفن همراه و...) دیده می شود. نشانه های این سه دوره فرهنگی در تبلیغات بازرگانی نیز متجلی است. در راستای دغدغه های اندیشمندان و مسولان فرهنگی کشور در چند دهه اخیر، که نگران تاثیرات تهاجم فرهنگی غرب، تغییر ارزشها و هویت اجتماعی، در قالب شیوه ها و سبک زندگی بوده اند، این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که در تبلیغات پخش شده از صدا و سیما، کدام دسته از ارزش های نشانه ای دوره باستان، اسلامی و مدرن در قالب سبک زندگی، بازنمایی شده است. از این رو این پژوهش، به نشانه شناسی آگهی های تلویزیونی با توجه به ارزش های نشانه ای سبک زندگی ایرانی در تبلیغات بازرگانی پرداخته است. بدین منظور تیزرهای پخش شده از شبکه سه سیما، طی دو ماه پایانی سال 1390 مطالعه شدند. تصاویر برپایه چارچوب های نظری سوسور، پیرس، بارت و اکو در زمینه نشانه شناسی تصویر بررسی شد و نهایتاً با استفاده از الگوی سلبی و کادوری در سه سطح توصیفی، بیان معانی آشکار رموز به کار رفته در آن و تحلیل معانی تلویحی و دلالت های ضمنی تحلیل شدند. نتایج نشان داد در بافت فرهنگی اکثر تیزرها، استفاده از سنت ها و رسوم و آیین های ملی و میهنی بیشتر به نمایش درآمده بود. در برخی از آنها، این نگاه باستانی با اشاراتی از ارزش های دینی همراه بوده است. به نظر می رسد توسعه روزافزون وسایل ارتباطی و تمایل به کسب آسایش بیشتر در زندگی امروزی، استفاده از نشانه های زندگی مدرن را جایز می داند.
عاطفه حیدری قدرت اله حیدری
این مطالعه با هدف شناسایی گیاهان از مراتع ییلاقی نمارستاق در استان مازندران، و مطالعه دانش بومی مردم محلی در ارتباط با گیاهان و عوامل موثر بر آن انجام شده است. برای دستیابی به این هدف، پس از شناسایی فلور منطقه و تفکیک گیاهان، به جمع آوری اطلاعات توسط مصاحبه های حضوری و با ارائه پرسشنامه به تعداد 214 نمونه، پرداخته شد. با توجه به فلور غنی منطقه، تحقیقات گسترده روی شناخت و چگونگی استفاده از گیاهان دارویی مرتعی کمک شایانی به صنعت داروسازی می نماید. با توجه به فاکتورهای موثر در میزان شناخت گیاهان دارویی توسط مردم بومی و محلی، در این مطالعه شغل، سن، جنسیت و میزان سواد در نظر گرفته شد. برای بررسی روابط بین هر یک از متغیر ها با میزان دانش بومی با توجه به ماهیت داده ها از آزمون های پیرسون، کندال تائو b و آزمون های ناپارمتری کروسکال والیس و من ویتنی استفاده گردید. برای بررسی اثر گروه های سنی بر میزان دانش بومی از آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شده و مقایسه میانگین از طریق آزمون دانکن صورت پذیرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که از 119 گونه شناسایی شده در منطقه 71 گونه متعلق به 67 جنس و 33 تیره گیاهی دارای کاربرد دارویی نزد مردم محلی منطقه بوده است. و در این بین تیره آفتابگردان با 12 گونه (21/16 درصد)، تیره نعنائیان با 10 گونه (51/13 درصد) و تیره گل سرخیان با 7 گونه گیاهی (54/9 درصد) بیشترین سهم را داشتند. 111 مورد کاربرد دارویی برای گیاهان منطقه ذکر شده است. بیشترین موارد مصرف سنتی که برای گیاهان منطقه ذکر شده به ترتیب، درمان کم خونی(71/11 درصد)، قابض (81/10درصد)، ضد نفخ، رفع یبوست و تب بر (09/9 درصد)، کاهش قند خون و سرفه و سرما خوردگی (1/8 درصد) و کاهش فشار خون (3/6 درصد) می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ناپارامتری کروسکال والیس، نشان داد که بین مشاغل و سطح سواد مردم با میانگین دانش اتنوبوتانی منطقه رابطه معنی دار وجود دارد، و این رابطه در سطح پنج درصد معنی دار بوده است و افراد بی سواد و نیز خانه دار بالاترین میانگین دانش بومی را دارا بودند. همچنین نتایج آنالیز واریانس نشان می دهد بین میزان دانش بومی در گروه های سنی تفاوت معنی دار وجود دارد. مقایسه میانگین های آزمون دانکن نشان داد که بیشترین سطح دانش مربوط به گروه سنی بالای 75 سال می باشد همچنین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ناپارامتری من- -ویتنی، نشان داد میانگین دانش بومی زنان نسبت به مردان بالاتر بوده است.