نام پژوهشگر: مژگان همایون فر

وجه و تاثیر آن بر نظام فعل در زبان فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1392
  مژگان همایون فر   محمد دبیرمقدم

وجه، مقوله ای بین حوزه ای در زبان شناسی محسوب می شود که از یک سو با معنی شناسی و کاربردشناسی و از سوی دیگر با حوزه نحو در ارتباط است. وجه، نیروی خارج گزاره است که با استفاده از ابزار زبانی مختلف، صورت بندی می شود. این رساله مقوله وجه را از جنبه نحوی بررسی می کند و بر اساس تأثیر آن در ساختار جمله، فرافکن نقشی وجه، مشخصه های هسته آن و جایگاه آن را در میان سایر فرافکن های نقشی جمله معرفی می کند. هر زبان، برای انتقال مفاهیم مختلف وجهی از عناصر و سازوکارهای مختلفی کمک می گیرد. در زبان فارسی فعل های مرکب وجهی نظیر "لازم بودن"، "ممکن بودن"، "احتمال داشتن"، قیدهای وجهی نظیر "احتمالاً"، "حتماً"، جمله واره های وجهی نظیر "فکر کنم"، "گمان کنم" و گروه های حرف اضافه ای وجهی همچون "به احتمال زیاد"، "به طور یقین" از جمله این ابزار زبانی محسوب می شود. در این میان، فعل های کمکی وجهی دارای ویژگی های متمایزی هستند: فعل های کمکی وجهی فارسی که "باید"، "شاید"، "توانستن" و "شدن" هستند، هر یک درجه ای از دستوری شدگی را طی کرده اند، تعدادی از صورت های تصریفی خود را از دست داده اند، از تنوع متمم های آنها کاسته شده است و چندنقشی شده اند که این ویژگی سبب می شود ابهام معنایی در جمله دارای فعل کمکی وجهی به وجود آید. طبق یک نظر، فعل وجهی ریشه ای به فاعل جمله نقش معنایی می دهد در مقابل فعل وجهی برداشتی فاقد نقش تتای فاعلی است و به تبع آن جمله دارای فعل وجهی بر حسب این که خوانش برداشتی از آن به دست آید، دارای ساخت نظارتی و در مقابل زمانی که معنای ریشه ای دارد، ساخت ارتقایی دارد. قائل شدن به ساخت های متفاوت و جایگاه های متفاوت بر روی نمودار درختی جمله برای فعل های کمکی وجهی که مجموعه واحدی را تشکیل می دهند و هر کدام دارای تنها یک مدخل واژگانی هستند، با روح کمینه گرایی که چارچوب نظری رساله حاضر را تشکیل می دهد، مغایرت دارد. از این رو، این پژوهش می کوشد به تعریف یکپارچه ای از ساختار نحوی جمله های دارای فعل کمکی وجهی دست یابد و برای ابهام معنایی موجود در این فعل ها توجیه نحوی بیابد. در این راستا با تبعیت از نظریه فازها (چامسکی2001) نشان می دهد خوانش معنایی فعل کمکی وجهی جمله بر اساس فازی که در آن وارد اشتقاق جمله می شود، تعیین می گردد. ورود فعل کمکی وجهی در فاز گروه فعلی کوچک که فاز اول در اشتقاق یک جمله به شمار می رود، خوانش های متفاوت ریشه ای را به همراه دارد. ورود فعل کمکی وجهی در فاز گروه متمم نما که فاز پایانی اشتقاق جمله است، خوانش های مختلف برداشتی را به وجود می آورد. به عبارت دیگر فعل وجهی ریشه ای به گروه فعلی نزدیک تر است تا فعل های وجهی برداشتی؛ به همین دلیل است که در خوانش های ریشه ای ارتباط معنایی بیشتری میان فعل کمکی و فاعل جمله در مقایسه با خوانش های برداشتی مشاهده می شود. فعل کمکی وجهی، عنصری نقشی است که توان اعطاء نقش معنایی ندارد و صرف نظر از خوانش معنایی آن، در هسته فرافکن وجه اشتقاق در پایه می یابد؛ هسته وجه دارای مشخصه [±اخباری] قوی است که به هنگام برشماری از واژگان گزینش می شود. وظیفه این هسته بازبینی مشخصه های متناظر آن بر روی فعل اصلی جمله است که در نتیجه برقراری رابطه مطابقه میان آن دو، نشانه های تصریف مربوط به وجه فعل، بر روی آن ظاهر می شود. زمانی که جمله دارای فعل کمکی وجهی است، هسته فرافکن نقشی وجه با عنصر آشکار پر می شود.