نام پژوهشگر: مهرداد ایروانیان
فاطمه رضایی مهرداد ایروانیان
اتفاقی که امروز شاهد آن هستیم با ایجاد برخی اشکال سطحی معماری که به اصطلاح «اسلامی» نامیده می شوند، پنداشته می شود شهر اسلامی خواهد شد. کسانی به دنبال اسلامی کردن و هویت دار کردن شهر تهران هستند با این درک معکوس و سطحی نمی توانند به این نتیجه رسید. هر تمدن فقط هنگامی خلاق است که خود را مرکز عالم تصور کند، که قادر به زایش منظومه-ای معنوی باشد که هنر، علوم و شیوه های زندگی را به یک سان دربر می گیرد. انسانی که اصفهان عصر صفوی و یا کلیسا های رنسانس را می سازد، انسان مدرن یعنی موجودی چند پاره ی امروزی نیست انسانی کهن است؛ فردیتی است که معرف فرهنگ است، فردیتی نوعی است. شاید بتوان گفت رابطه مناظر شهری ما با تاریخ کم کم جنبه ی زیبایی شناختی می یابد و در عین حال غیراجتماعی و مصنوعی می شود و هنوز قادریم به دلیل احساسات و برداشت های متفاوت از گذشته ی مشترکمان و تفسیرهای متضاد از رخدادهای مهم آن، سرسختانه در برابر هم بایستیم. ولی اکنون شهرهای ما به موزه تبدیل شده اند. امروزه تأکید و تکیه ی اصلی بر «مرجع فردی یا به بیان دیگر، بر فردیت یافتن مرجع هاست». گرچه کفش های دموکراسی در راه «توسعه رشد محور» کمی پا را اذیت می کنند، اما در مسیر «توسعه انسان محور» جز با پاافزار دموکراسی نمی توان گام برداشت.علاوه بر آن باید به خاص بودن امور هم توجه کرد: خاص بودن اشیاء، گروه ها و تعلقات، تشکیل مجدد مکان ها، غیر محلی کردن را تشکیل می دهند، روندهایی که گاهی عجولانه به عباراتی مثل «هم سان سازی ـ جهانی کردن» فروکاسته و خلاصه می شوند. بیش از آن که به اشکال اجتماعی جدید، به شیوه های برخورد و تلقی جدید توجه کنیم که می-توان آن ها را مشخصه های وضعیت معاصر تلقی کرد، باید به تغییراتی توجه کرد که بر مقولات بزرگی که انسان ها به هویت و روابط متقابل خود در چارچوب آن ها می اندیشیدند تأثیر گذاشته اند. این سه چهره ی افراط: فراوانی بیش از اندازه ی رخدادها، فراوانی بیش از اندازه ی فضاها و فردی شدن مرجع ها، -سه وجه تحول دنیای معاصر- امکان فهم آن را با همه ی پیچیدگی ها و تناقضات آن فراهم می آورند.