نام پژوهشگر: اکبر سهرابی
سارا وزیری کته شوری ماشااله دانشور
به منظور بررسی تاثیر مقادیر مختلف کود فسفر و محلولپاشی آهن و روی بر عملکرد و اجزاء عملکرد نخود زراعی، آزمایشی در سال زراعی 90-1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان صورت گرفت. آزمایش به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا شد. کود فسفر در سه سطح (صفرp1=، 100p2= و 200p3= کیلوگرم در هکتار،به صورت خاک کاربرد) به عنوان کرت اصلی، و آهن و روی هر یک در سه سطح (صفرf1= و z1، غلظت سه در هزار f2= و z2، غلظت شش در هزار f3= و z3، به-صورت محلولپاشی) در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر متقابل فسفر×آهن×روی بر وزن صد دانه، عملکرد دانه و طول غلاف معنی دار گردید. حداکثر عملکرد دانه نخود (1228 کیلوگرم در هکتار) از تیمار p3f3z3 و حداقل عملکرد دانه نخود (725 کیلوگرم در هکتار) از تیمار p1f1z1 (شاهد) حاصل گردید. همچنین اثر متقابل آهن×روی بر شاخص سطح برگ و ارتفاع بوته معنی دار بود. تلفیق فسفر×آهن باعث افزایش معنی دار در کلروفیل برگ، تعداد غلاف در سطح و عملکرد بیولوژیک شد. حداکثر عملکرد بیولوژیک (3115 کیلوگرم در هکتار) از تیمار p3f2 و حداقل عملکرد بیولوژیک (2678 کیلوگرم در هکتار) از تیمار p1f1 (شاهد) حاصل گردید. آهن بر سرعت جذب خالص و شاخص برداشت معنی دار شد و روی نیز بر سرعت رشد محصول و شاخص برداشت افزایش معنی داری داشت. بین عملکرد دانه و وزن صد دانه در هر سه تیمار کود همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. همچنین بین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در تیمار آهن و روی همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. به طور کلی نتایج نشان داد که با توجه به شرایط آب و هوایی و نوع خاک این منطقه مصرف فسفر و کودهای ریز مغذی بویژه آهن و روی اثر قابل ملاحظه ای بر رشد و محصول نخود زراعی (رقم ilc482) داشت. بنابراین مصرف این عناصر باید بتدریج در برنامه تغذیه ایی زراعت حبوبات این استان قرار گیرد. واژگان کلیدی: آهن، روی، شاخص های رشد، عملکرد دانه، فسفر، نخود
سارا جهانگیری موموندی ماشااله دانشور
به منظور بررسی اثر کودهای فسفر و آهن برعملکرد و اجزاء عملکرد دانه گندم ، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار سطح فسفر (0 ،75 ، 150 و 225کیلوگرم در هکتار فسفر از منبع سوپر فسفات تریپل) و سه سطح آهن (0 ، 3 و 5 در هزار آهن از منبع فوسین) در سه تکرار، در سال زراعی91-1390 در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان به اجرا در آمد. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد فسفر اثر معنی داری در افزایش عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه در خوشه نداشت ولی کاربرد آن باعث افزایش وزن هزاردانه، تعداد خوشه و طول خوشه به طور معنی داری شد به طوری که بیشترین وزن هزار دانه و تعداد خوشه از تیمار کودی p3 (150کیلوگرم در هکتار) به ترتیب با مقادیر 59/39 گرم و6/403 و بیشترین طول خوشه از تیمار کودی p1 با مقدار184/8 سانتیمتر به دست آمد. کاربرد آهن باعث افزایش معنی دار در کلیه صفات به جزء ارتفاع بوته، وزن هزار دانه و تعداد خوشه شد. مطالعه اثر متقابل فسفر و آهن نشان داد که بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک مربوط به تیمار p1f2 (عدم مصرف فسفر و سطح سه در هزار آهن) به ترتیب با مقادیر3370 و6417 کیلوگرم در هکتار به دست آمد که نسبت به تیمار شاهد (p1f1) به ترتیب 5/26 و 6/17 درصد افزایش داشتند و با توجه به همبستگی بالای بین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک، ترکیب کودی p1f2 به عنوان مناسب ترین تیمار کودی پیشنهاد می گردد. واژه های کلیدی: فسفر، آهن، گندم، محلول پاشی.
زهرا جمشیدنیا کامبیز ابراری واجاری
تنوع گونه های گیاهی به عنوان یکی از مفاهیم مهم در بوم شناسی به ویژه بوم شناسی پوشش گیاهی مطرح می باشد و تنوع زیستی گیاهی جنگل منبع بسیار مهم و با ارزشی است. کاهش جنگل های طبیعی و جنگلکاری ها و تبدیل آن ها به اراضی کشاورزی نگرانی هایی را در مورد تنوع زیستی به وجود آورده است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تنوع زیستی گونه های گیاهی و ارتباط آن ها با برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک و درختان انجام گرفت.برای انجام این تحقیق منطقه جنگلکاری شده ریمله لرستان (خرم آباد) با دو توده سوزنی برگ کاج بروسیا و سرو نقره ای و یک توده پهن برگ بادام کوهی انتخاب شدند. در هر توده 10 قطعه نمونه و در مجموع 30 قطعه نمونه 100 مترمربعی به صورت تصادفی پیاده شدند سپس قطعه نمونه اصلی به 5 قطعه نمونه کوچکتر تقسیم شد و در داخل هر بخش با استفاده از قطعه نمونه 5/2×5/2 مترمربعی،نوع گونه علفی و درصد تاج پوشش آن ها ثبت گردید.به منظور بررسی خصوصیات خاک در داخل هر قطعه نمونه،یک نمونه ترکیبی از 5 قطعه نمونه کوچک تر از عمق 30-0 سانتیمتر برداشت شد.وزن مخصوص ظاهری،اسیدیته،درصد کربن آلی،پتاسیم قابل جذب،فسفر قابل جذب،درصد ازت کل و هدایت الکتریکی عوامل فیزیکی و شیمیایی مورد نظر این مطالعه بودند.تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزارهای spss و excel انجام گرفت و برای مقایسه میانگین ها از آزمون s.n.k استفاده شد.نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که شاخص تنوع و غنای گونه ای در توده های سوزنی برگ کاج بروسیا بیشترین مقدار بوده درحالی که شاخص یکنواختی در سه توده اختلاف معنی داری مشاهده نشد.از نظر خصوصیات خاک،درصد کربن آلی،پتاسیم قابل جذب،هدایت الکتریکی و درصدازت کل اختلاف معنی داری در سه توده مذکور و سایر پارامترها عدم اختلاف معنی دار نشان دادند.از نظر همبستگی پارامترهای خاک با برخی صفات کمی درختان و شاخص های تنوع زیستی نیز همبستگی مثبت و منفی نشان دادند
اشرف محمودوند حسن اکبری
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر کودهای دامی بر مشخصات رشد، زنده مانی و خصوصیات جوانه زنی نهال های کاج بروسیا در نهالستان شوراب اجرا گردید. بدین منظور کود مرغی در سه سطح 0 ، 75 و 150 گرم و کود گوسفندی در سه سطح 0 ، 125 و 250 گرم در هر گلدان به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با 4 تکرار و 15 گلدان در هر تکرار اجرا شد. بعد از پایان دوره جوانه زنی میزان درصد جوانه زنی، میانگین زمان جوانه زنی، سرعت جوانه زنی و قدرت جوانه زنی همه نمونه ها محاسبه شد. با توجه به نتایج حاصله بیشترین درصد جوانه زنی، میانگین زمان جوانه زنی و قدرت جوانه زنی در تیمار پنج مشاهده شد. بعد از پایان اولین فصل رویش، مشخصه های مورد نظر شامل ارتفاع نهال، قطر یقه، نسبت طول ساقه به ریشه، زی توده کل،نسبت زی توده ساقه به ریشه، شادابی و زنده مانی نهال ها نیز مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که اثر کود مرغی، کود گوسفندی و اثر متقابل آنها بر ارتفاع، قطر یقه و زی توده نهال ها معنی دار می باشد، به طوری که بیشترین میزان زی توده، ارتفاع نهال ها و قطر یقه در ترکیب 75 گرم کود مرغی و 125 گرم کود گوسفندی با خاک معمول نهالستان بدست آمد. کود مرغی و کود گوسفندی دارای اثر معنی داری بر نسبت طول ساقه به ریشه، نسبت زی توده ساقه به ریشه و زنده مانی نهال ها بودند ولی اثر متقابل آنها تأثیر معنی داری نداشت. و بیشترین درصد زنده مانی در ترکیب 250 گرم کود گوسفندی با خاک معمول نهالستان و بیشترین نسبت طول ساقه به ریشه و زی توده ساقه به ریشه در ترکیب دو نوع کود مورد استفاده به ویژه ترکیب 75 گرم کود مرغی با 125 گرم کود گوسفندی حاصل شد. همچنین تیمارهای مختلف دارای تأثیر معنی داری بر شادابی نهال ها بودند. نتایج تحقیق بیانگر آن بود که کافی بودن عناصر تغذیه ای خاک با ec کم وph خنثی بیشترین رویش را برای کاج بروسیا دارد. از برآیند این تحقیق استنباط می شود که ترکیب 75 گرم کود مرغی و 125 گرم کود گوسفندی با خاک معمول نهالستان مناسب ترین تیمار برای پرورش نهال کاج بروسیا می باشد.
مژگان کریمی اکبر سهرابی
نیاز به استفاده بهینه از اراضی کشاورزی، به دلیل افزایش بسیار زیاد جمعیت و کمبود آب در مناطق خشک و نیمه خشک، در حال حاضر، بیش از پیش احساس می گردد. در این راستا، ارزیابی کیفی تناسب اراضی گام مهمی در فرآیند برنامه ریزی استفاده بهینه از اراضی به حساب می آید. صرفه اقتصادی نیز یکی از عوامل مهمی است که کشاورزان را ترغیب می کند تا نسبت به کشت یک محصول اقدام کنند. این تحقیق به منظور انجام ارزیابی کیفی تناسب اراضی منطقه دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان واقع در خرم آباد برای چغندر قند، جو و گندم انجام گرفت. برای نیل بدین مقصود، با انطباق خصوصیات اراضی با نیازهای رویشی گیاه مورد نظر، از طریق روش های محدودیت ساده و پارامتریک و با استفاده از نرم افزار arc gis، کلاس تناسب واحدهای اراضی برای چغندر قند، جو و گندم تعیین گردید. برای تعیین کلاس در نرم افزار arc gis، روش محدودیت ساده به کار رفت. یک بانک اطلاعاتی دربرگیرنده واحدهای خاک، خصوصیات خاک و نیازهای رویشی چغندر قند، جو و گندم در محیط نرم افزار ایجاد و سپس اطلاعات مربوط به خصوصیات اراضی با نیازهای رویشی چغندر قند، جو و گندم انطباق داده شد. شاخص خاک که نشان دهنده اثر مشخصات محدود کننده آن در کاهش تولید است، از دو فرمول استوری و ریشه دوم بدست آمد. نتایج نشان داد که وقتی از نرم افزار arc gis استفاده می شود و زمانی که در روش پارامتریک، فرمول ریشه دوم به کار می رود، اغلب واحدهای اراضی برای کشت آبی چغندر قند، جو و گندم در زیر کلاس تناسب کیفی (s2) قرار می گیرند. زمانی که فرمول استوری مورد استفاده قرار می گیرد، اغلب واحدهای اراضی به علت ضرب درجات تناسب و نه به خاطر محدودیت هر یک از مشخصات اراضی، دارای تناسب بحرانی (s3) می شوند. بیشترین محدودیت را برای کشت آبی چغندر قند، جو و گندم در منطقه مورد مطالعه، متوسط درجه حرارت حداقل در سردترین ماه و درصد آهک، شیب و سنگریزه ایجاد می کنند و در بعضی واحدهای اراضی برای چغندرقند، ph خاک نیز عامل محدود کننده تولید به حساب می آید. برای ارزیابی کیفی تناسب اراضی به دو روش محدودیت ساده و پارامتریک، استفاده از روش ریشه دوم و نرم افزار arc gis بر روش ریشه دوم برای محاسبه شاخص خاک، ارجحیت دارد.
محمود سورغالی حمیدرضا متین فر
نقشه های خاک یکی از مهم ترین داده های پایه برای بسیاری از مطالعات و ازجمله ارزیابی اراضی، تعیین درصد و حدود خاک های قابل بهره برداری و تفکیک آن از دیگر اراضی، شناسایی محل احداث پروژه های عمرانی، صنعتی، شهری و بالاخره تعیین پتانسیل تولیدات زیستی است. نقشه های تهیه شده به روش های سنتی بسیار هزینه بر و وقت گیر می باشند و روزآمد کردن آن ها نیازمند بازبینی مجدد داده های پایه می باشد و از طرف دیگر دقت و کیفیت این نقشه ها تا حد زیادی وابسته به سطح دانش کارشناسان و روش تهیه نقشه دارد. ازاین رو روش های نوین نقشه برداری و تهیه نقشه های رقومی مختلفی به منظور رفع محدودیت های روش های سنتی توسط محققین ایجاد و توسعه یافته اند. برخی از این روش ها بر پایه استنباط عوامل خاکسازی و تأثیر این عوامل بر نوع خاک تشکیل شده استوار می باشند. مدل استنباط خاک (sie) یک مدل دانش پایه مبتنی بر منطق فازی می باشد، که دو نوع دانش در آن استفاده شده است، یکی قاعده ها (rules) که به صورت مقادیر سیمای محیطی تعریف می شوند و دیگری موردها (cases) که در فضای جغرافیایی تعریف می شوند. در مدل (sie) نقشه ی خاک بر پایه ی مدل خاک- محیط ایجاد می گردد. در این پژوهش نقشه رقومی خاک حوزه آبخیز پل هرو واقع در استان لرستان با وسعت 5/933 هکتار با استفاده از مدل استنباط خاک sie در محیط سامانه ی اطلاعات جغرافیایی (gis) تولیدشده است. جهت تولید نقشه رقومی، پایگاه های دانش مورد-پایه و قاعده-پایه ایجاد و از مدل رقومی ارتفاع (dem) سنجنده استر با قدرت تفکیک مکانی 10 متر و لایه های رقومی مستخرج از آن (مانند شیب، جهت شیب ، شاخص خیسی و ...) و لایه رقومی زمین شناسی (1:250000) به عنوان ورودی های محیطی مدل استفاده شده است. همچنین به منظور اعتبار سنجی نقشه رقومی خاک تولیدی، نقشه خاک منطقه به روش سنتی تهیه و ماتریس خطای حاصل از مقایسه دو نقشه محاسبه گردیده است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی صحت کل 95% را نشان می دهد که بیانگر کیفیت و صحت قابل قبول نقشه رقومی خاک تولیدشده توسط مدل استنباط خاک (sie) می باشد.
زهره بقائی حمیدرضا متین فر
مدیریت خاک به منظور بهره برداری مطلوب و کاهش تخریب آن ضروری می باشد. پهنه بندی شدت فرسایش و الویت بندی مناطق از این دیدگاه گامی موثر برای سازمان دهی، حفاظت و بهره برداری از خاک است. فرسایش خاک اثرات نامطلوبی بر تولیدات کشاورزی، زیر ساخت ها و کیفیت آب در سرتاسر جهان می گذارد. با توجه به این که اکثر عملیات های حفاظت خاک به میزان فرسایش در مقیاس حوضه آبخیز نیازمند هستند برآورد میزان فرسایش خاک از اهمیت ویژه ای برخوردار است. فرسایش در مقیاس حوضه، متنوع و ناهمگن بوده و در نتیجه ارزیابی آن مشکل است. این مشکل با استفاده از مدل های برآوردکننده ی فرسایش تا اندازه ای قابل حل است. یکی از این مدل ها impelero می باشد. مدل ارزیابی فرسایش خاک (impelero)، یک مدل هیبریدی شبکه عصبی / درخت تصمیم توسعه یافته است که حساسیت فرسایشی، کاهش باروری و راهبردهای مدیریتی بهینه در واحدهای کشاورزی را پیش بینی می کند. علاوه بر پیش بینی هدررفت خاک بوسیله فرسایش آبی، impelero می تواند به عنوان ابزاری بهینه برای انتخاب کاربری ها و عملیات مدیریتی که حفاظت بهینه محیطی که کاهش فرسایش خاک را در برداشته باشد، استفاده شود.در این مطالعه از نرم افزار impelero برای محاسبه پتانسیل فرسایش خاک در حوزه آبخیز پل هرو استفاده شد. سپس خطر فرسایش خاک در قالب مدل rusle، با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis) و سنجش از دور (rs)، با تعیین پارامترهای مدل مورد ارزیابی قرار گرفت. نهایتا نتایج حاصل از دو مدل با هم مقایسه شدند. برای مقایسه نتایج از آزمون آماری t-test استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین داده های حاصل از دو مدل اختلافی وجود ندارد.
پریسا پرنیان محمد فیضیان
چکیده تنش شوری و خشکی از مهمترین عوامل محدودکننده محیطی رشد گیاه و تولیدات کشاورزی محسوب می?شوند. به منظور بررسی تأثیر شوری (کلرید¬سدیم و کلرید¬کلسیم) و تنش خشکی بر جوانه¬زنی و صفات اسفناج و روابط یونی در گیاه و برخی از خصوصیات خاک، آزمایشی تحت شرایط گلخانه¬ای در دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان، شهرستان خرم آباد در سال زراعی 1392 -1391 انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار به اجرا درآمد. تیمارها شامل تنش شوری در سطوح0شاهد (6/0)، 4 و 8 دسی¬زیمنس¬بر¬متر (ازمنبع کلرید¬سدیم) و 4 و 8 دسی?زیمنس¬بر¬متر (ازمنبع کلرید¬کلسیم) و تنش خشکی در دو سطح رطوبت در حدfc (عدم تنش خشکی) و رطوبت در حد fc %80-?75 بود. نتایج نشان داد که تنش شوری بر سرعت جوانه¬زنی، وزن خشک ریشه و اندام?هوایی، غلظت سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، نیتروژن و کلر در ریشه و اندام-هوایی و غلظت سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، فسفر، نیتروژن، کلر، sar،esr ، esp و ec درخاک بعد از برداشت اسفناج اثر معنی?داری داشت. اما بر درصد جوانه¬زنی اثر معنی¬داری نداشت. همچنین نتایج نشان داد که کلیه پارمترهای اندازه¬گیری شده تحت تأثیر تنش خشکی قرار گرفتند. اثر متقابل دو عامل بر سرعت جوانه?زنی، وزن خشک ریشه و اندام¬هوایی، غلظت سدیم، کلسیم، کلر و نیتروژن در ریشه و اندام¬هوایی و غلظت پتاسیم و فسفر در ریشه و غلظت سدیم، کلسیم، منیزیم کلر، نیتروژن و sar،esr ،esp و ec درخاک اثر معنی¬داری داشت. بیشترین درصد و سرعت جوانه?زنی، وزن خشک اندام?هوایی غلظت پتاسیم، منیزیم، فسفر و نیتروژن در ریشه و اندام¬هوایی در تیمار شاهد (عدم تنش شوری و خشکی) به دست آمد. در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده در این تحقیق، می¬توان گفت برای رسیدن به حداکثر رشد اسفناج، شرایط عدم تنش شوری و خشکی به عنوان بهترین تیمار مناسب می¬باشد. هرچند تنش شوری تا سطح 8 دسی¬زیمنس¬بر¬متر با درصد بسیا رکمتری نسبت به تنش خشکی بر روی رشد اسفناج محدودیت ایجاد می¬کند.
محمد زینوند اکبر سهرابی
رشد جمعیت و تأمین غذا از اهداف قدیمی بشر بوده و در حال حاضر نیز افزایش جمعیت و تأمین مواد غذایی دو مسئله عمده دنیا تلقی شده و بایستی بین این دو مقوله توازن برقرار باشد تا مشکل امنیت غذایی پیش نیاید. نیاز به استفاده بهینه از اراضی کشاورزی به دلیل افزایش جمعیت و کمبود آب و مقدور نبودن افزایش سطح اراضی در حال حاضر بیش ازپیش احساس می گردد. در این راستا ارزیابی کیفی تناسب اراضی گام مهمی در فرآیند برنامه¬ریزی استفاده بهینه از اراضی به حساب می آید. این تحقیق به منظور انجام ارزیابی کیفی تناسب اراضی دشت جایدر در پلدختر لرستان برای محصولات ذرت، یونجه و برنج انجام گرفت. برای دستیابی به این هدف با تطبیق خصوصیات اراضی با نیازهای رویشی گیاهان موردنظر، با استفاده از روش¬ پارامتریک (ریشه دوم)، کلاس تناسب واحدهای اراضی برای ذرت، یونجه و برنج تعیین گردید. شاخص خاک که نشان دهنده اثر مشخصات محدودکننده آن در کاهش تولید است، از فرمول ریشه دوم به دست آمد. کلاس اقلیم به روش پارامتریک برای محصولات یونجه، ذرت و برنج s1 به دست آمد و این ویژگی های اقلیمی و اطلاعات زراعی حاکی از آن است که خصوصیات اقلیمی در رشد و تولید گیاه موردنظر محدودیتی ایجاد نمی کند. به طورکلی نتایج کلی ارزیابی کیفی نشان داد که برای کاربری یونجه، ذرت و برنج در منطقه کلاس تناسب ازs2 تاn2 متغیر است. محدودکننده ترین عوامل در این واحدهای اراضی برای کاربری برنج به ترتیب شیب و درصد گچ برای کاربری ذرت شیب، شوری و قلیائیت، خیسی و درصد آهک و برای کاربری یونجه شیب، خیسی، درصد آهک و شوری و قلیائیت می باشد و زیر کلاس تناسب بیشتر s2t، s2s، s2w، s2n، s3t، s3s، s3n، s3w، n1t، n1n، n2t، n2n می باشد. نتایج نشان داد که وقتی از روش پارامتریک (ریشه دوم) استفاده شود اغلب واحدهای اراضی برای کشت ذرت در زیر کلاس (s2)، برای برنج در زیر کلاس (s3) و (n1) و برای یونجه (s2) قرار می¬گیرند این در حالی است که وقتی روش استوری مورداستفاده قرار ¬گیرد، اغلب واحدهای اراضی به علت ضرب درجات تناسب و نه به خاطر محدودیت هر یک از مشخصات اراضی برای ذرت دارای تناسب بحرانی (s3)، برای برنج (n2) و برای یونجه (s3) می¬شوند. نتایج نشان داد که برای ارزیابی کیفی تناسب اراضی استفاده از روش ریشه دوم بر روش استوری ارجحیت دارد. پیشنهاد می گردد ارزیابی استعداد اراضی به منظور استفاده هر چه بهتر از این منابع در تمامی مناطق صورت گرفته و سیاست های کلان بخش کشاورزی با در نظر گرفتن این قابلیت ها به منظور افزایش هر چه بیشتر عملکرد محصولات مهم و استراتژیک جهت رسیدن به خودکفایی در تولید انواع محصولات کشاورزی و جلوگیری از واردات بی رویه و خروج ارز صورت گرفته شود.
مسعود زندی دره غریبی اکبر سهرابی
امروزه یکی از مسائل مهم زیست محیطی ، آلوده شدن خاک ها به فلزات سنگین مانند کادمیوم ،نیکل، سرب و ... می باشد و ورود فلزات سنگین به خاک علاوه بر خطر جذب شدن توسط گیاه و ورود به زنجیره های غذایی که سبب به مخاطره افتادن سلامت انسان و دام می شود، سلامت خاک و بقای موجودات بومی این زیستگاه را نیز مورد تهدید جدی قرار داده است. تحقیق حاضر به منظور بررسی میزان عناصر سرب وکادمیوم اراضی مسیر جاده خرم آباد- کوهدشت انجام شده است. نمونه برداری این خاک ها در 10 نقطه در فواصل 0 تا 10 ، 10 تا 20 و 20 تا 50 متر از جاده در دو عمق 0 تا 5 و 5 تا 15 سانتی متری می باشد. پس از اندازه گیری برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک ها ، میزان کل عناصر سنگین سرب و کادمیوم در این خاک ها با دستگاه جذب اتمی پرکین 400 اندازه گیری شد.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss22 و از آزمونt استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که غلظت کل عناصر سرب و کادمیوم در این خاک ها پایین تر از حد استاندارد است.همچنین مقایسه میانگین غلظت این عناصر با فاصله از جاده نشان داد که غلظت سرب با فاصله از جاده در دو عمق خاک به طور معنی داری کاهش می یابد.و میانگین غلظت سرب در دو عمق 0 تا 5 و 5 تا 15 سانتیمتر اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد با هم دارند و مقدار آن در عمق 5 تا 15 سانتی متر بیشتر از عمق 0 تا 5 سانتیمتر است.مقایسه میانگین غلظت کادمیوم با فاصله از جاده در خاک های کشاورزی و غیر کشاورزی نشان داد که در خاک های کشاورزی اختلاف معنی داری بین میانگین غلظت کادمیوم و فاصله از جاده در دو عمق خاک وجود ندارد.و در خاک های غیر کشاورزی در عمق 0 تا 5 سانتیمتر اختلاف معنی داری وجود نداشت ولی در عمق 5 تا 15 سانتیمتر بین میانگین غلظت کادمیوم با فاصله از جاده در فواصل 0 تا 10 متر با فاصله 20 تا 50 متر و فاصله 10 تا 20 متر با فاصله 20 تا 50 متر اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد وجود داشت و با فاصله از جاده میانگین غلظت کادمیوم کاهش یافته است. مقایسه میانگین غلظت کادمیوم در دو عمق خاک نشان داد که میزان غلظت کادمیوم در دو عمق 0 تا 5 و 5 نا 15 سانتی متر در سطح 5 درصد با هم اختلاف معنی دار دارند و غلظت کادمیوم در عمق 5 تا 15 سانتیمتر بیشتر از عمق 0 تا 5 سانتی متر است.میزان فسفر در نمونه های خاک در دو عمق 0 تا 5 و 5 تا 15 سانتی متر بین 1/2 تا 9/09 میلی گرم بر کیلوگرم است و میانگین غلظت فسفر در سطح و عمق خاک به ترتیب 3/45 و 3/872 میلی گرم بر کیلوگرم است و نشان می دهد میزان فسفر در عمق 5 تا 15 سانتی متر بیشتر است. همچنین میانگین غلظت فسفر در هر دو عمق خاک در خاک های کشاورزی به طور معنی داری بیشتر از خاک های غیر کشاورزی است.
فاطمه قدوسی فرد حمیدرضا متین فر
خاک یکی از اجزا اصلی کشاورزی پایدار می باشد و چنانچه ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک مناسب نباشد، کشاورزی پایدار مفهومی ندارد. امروزه با رشد روز افزون جمعیت فشار بر عرصه های طبیعی از جمله خاک افزایش یافته و بهره برداری غیر اصولی و تغییر کاربری های اراضی سبب تخریب اکوسیستم ها شده است. تغییر کاربری اراضی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک و بنابراین کیفیت آن را تحت تأثیر قرار می دهد. از جمله عواملی که تحت تاثیر مدیریت اراضی و کاربری اراضی قرار می گیرد، ماده آلی خاک می باشد. به منظور بررسی تاثیر کابری های مختلف بر تغییرات کربن آلی خاک از داده های ماهواره ای لندست 8 و مطالعات میدانی، پژوهش حاضر در منطقه کپر جودکی دشت سیلاخور انجام شد. برای تهیه نقشه کاربری اراضی از داده های باند های 2، 3، 4، 5، 6، و 7 ماهواره لندست 8 و الگوریتم طبقه بندی نظارت شده mahalanobis distance استفاده گردید. به منظوربررسی صحت نقشه تهیه شده از صحت کلی و ضریب کاپا استفاده شد. نتایج صحت کلی 95% و ضریب کاپای 94/0 در تهیه نقشه کاربری اراضی را نشان می دهد. این نتایج موید این است که داده های ماهواره ای لندست 8 توانایی تهیه نقشه کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه را دارد. با استفاده از داده های آزمایشگاهی و داده های طیفی مناسب ترین مدل (مدل inter) با rsq برابر2/56 برای تعیین تغییرات کربن آلی خاک برای منطقه مورد مطالعه به دست آمد. نتایج نشان می دهد کربن آلی خاک با تغییر کاربری اراضی تغییر می کند که بیشترین میزان کربن آلی در کاربری باغ (16/2درصد) و کمترین میزان آن در کاربری مرتع (82/0درصد) می باشد.