نام پژوهشگر: عرفان یونسی
عرفان یونسی اکبر علیوردی نیا
پژوهش حاضر با این هدف انجام شده است تا با تکیه بر نظریات سه گانه (نظریه پیوند اجتماعی هیرشی، نظریه عمومی جرم گاتفردسون و هیرشی و نظریه فشار عمومی اگنو)، تأثیر متغیرهای مستخرج از نظریه های مذکور را بر رفتارهای انحرافی دانشجویان دانشگاه های تهران و علامه طباطبایی مورد بررسی قرار گیرد تا از این طریق بتوان این نظریات را به بوته ی آزمون تجربی قرار داد و همچنین با مقایسه این نظریه ها در مورد میزان تبیین کنندگی آنها قضاوت کرد. در این راستا سعی شد با تکیه به پیشینه نظری و تجربی پژوهش مدلی تدوین گردد که از آن طریق بتوان روابط ساختاری بین متغیرها و سازه های مورد پژوهش را مورد آزمون قرار داد. برای دستیابی به اهداف پژوهش 440 نفر از دانشجویان دانشگاه های تهران و علامه طباطبائی با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و پرسشنامه های مورد نظر برای آنها اجرا شد. نتایج نشان داد که بین رفتارهای انحرافی پاسخگویان در دو دانشگاه تهران و علامه طباطبایی تفاوت معناداری در سطح اطمینان 95 درصد وجود ندارد. در تمام مولفه های رفتار انحرافی به جز تقلب، بین دختران و پسران تفاوت معناداری در سطح 99 درصد وجود دارد و بنابراین الگوی رفتارهای انحرافی دختران و پسران، در خصوص مولفه تقلب، الگوی مشابهی می باشد؛ ولی پسران نسبت به دختران به طور معناداری مصرف مواد، مشروب و روانگردان بیشتری دارند، رفتارهای وندالیستی و همچنین سرقت بیشتری انجام می دهند، پرخاشگرتر هستند و انحراف جنسی بیشتری دارند. شاخص های تعیین برازش مدل نشان داد که مدل معادلات ساختاری مربوط به متغیر فشار عمومی به عنوان متغیر مستقل برونزا و متغیرهای خودکنترلی و پیوند اجتماعی به عنوان متغیرهای میانجی گر و متغیر رفتار انحرافی به عنوان متغیر وابسته برازش مطلوبی با داده های کلی پژوهش داشته است و این امر بیانگر این است که داده های تجربی با مدل مفروض برازش داشته است. بر اساس ضرایب مستقیم و غیرمستقیم مسیر، فشار عمومی و مولفه های آن بیشترین نقش تبیین کنندگی را داشته، و پس از آن پیوند اجتماعی بیشترین نقش تبیین کنندگی را داشته، درحالی که خودکنترلی کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است.