نام پژوهشگر: علی بزرگی
محمد رامشانی حسن رنگریز
امروزه در بازار رقابتی موجود، مدیریت صحیح زنجیره تامین به منظور افزایش سودآوری و جلب رضایت مشتریان توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. مدیران و تصمیم گیرندگان ممکن است برای بقای خود در این فضا از سیاست هایی بهره بگیرند، اما نتیجه نهایی مطلوب تنها زمانی رقم خواهد خورد که از یک برنامه دقیق و جامع استفاده شده باشد. لذا یک طراحی دقیق و برنامه ریزی اصولی زنجیره تامین با در نظر داشتن تمامی سطوح و واحدها در افزایش کارائی کل زنجیره تامین ضروری به نظر می رسد. از طرفی از آنجائیکه فعالیت های حوزه تهیه، تولید و توزیع بطور مستقیم در میزان سودآوری و پاسخگویی زنجیره تامین تاثیر دارد، برنامه ریزی یکپارچه و همزمان تهیه-تولید-توزیع از اهمیت بالائی برخوردار خواهد بود. در این پایان نامه ابتدا یک مدل برنامه ریزی چند محصولی چند دوره ای چند هدفه بین¬المللی با سه تابع هدف گاهاً متضاد معرفی گردیده است. دو رویکرد مختلف در طراحی مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط پیشنهادی اتخاذ شده است. تصمیماتی که توسط مدل اتخاذ می¬گردند شامل : (1) تعیین تاسیس و یا بستن کارخانه ها، انبارها، و مراکز توزیع ، (2) تعیین مقادیر بهینه تولید و جریان¬ها بین واحدها، (3) حجم موجودی بهینه که باید در انتهای دوره های زمانی انبارش شوند، و (4) میزان بهینه کمبود محصول. دستاورد اصلی این مدل طراحی و برنامه ریزی یک مدل یکپارچه تهیه ، تولید- توزیعِ زنجیره تامین بین المللی با در نظر گرفتن همزمان خصوصیات مدل برای دو حالت غیر بومی سازی و طراحی مدل از نقط صفر با اعمال کردن هزینه های مرتبط مختص به زنجیره تامین های بین المللی بالاخص تمرکز بر هزینه آموزش و تکنولوژی می باشد. همچنین برای هر دو رویکرد ارائه شده از دو روش حل قیود محدود و مینیماکس لکزیکوگراف استفاده شده است. در ادامه نیز یک مسئله آزمایشی طراحی شده و اعتبار نتایج حاصله مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج عددی نشان می دهند روابط بین اجزا و مقادیر حاصله برای متغیرها از منطق و صحت کامل برخوردار می¬باشند.
علی بزرگی سید جلیل رضوی
یکی از مشکلات عمده در کاشت قلمه های نیشکر با ماشین، ریزش نامناسب قلمه در قلمه کارهای موجود در کشور است و رفع این مشکل از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد. ریزش بیش از حد قلمه از لحاظ اقتصادی و زراعی مقرون به صرفه نیست؛ زیرا علاوه بر اینکه مقداری قند به وسیله قلمه ها از بین می رود، فواصل کشت کم شده و جوانه ها به خوبی رشد نمی کنند و هزینه اضافی جهت تنک کردن بوجود خواهد آمد. از طرفی ریزش کم قلمه، عملکرد در واحد سطح زمین زراعی را کاهش می دهد. نامجو (1387) با هدف مرتفع کردن این مشکلات اقدام به ساخت یک ماشین قلمه کار نیشکر کرد. بر اساس نتایج ارزیابی اولیه مزرعه ای دستگاه مشاهده گردید که تغذیه قلمه از واحد مرتب ساز به موزع ها با مشکل مواجه می باشد و ضرورت داشت که جهت تحویل قلمه به پیاله های نوار نقاله موزع، مکانیزمی به صورت فعال طراحی، ساخته و مورد ارزیابی قرار گیرد. بعد از بررسی های انجام شده، بهترین طرح به منظور تغذیه قلمه به موزع ماشین قلمه کار، نوارنقاله غلتکی در نظر گرفته شد. عملکرد این نوار نقاله به این شکل می باشد که قلمه ها بعد از قرار گرفتن در مخزن ثانویه، با حرکت سامانه تغذیه، بعد از عبور از پرده مرتب ساز، به صورت مرتب شده در فاصله بین غلتک ها قرار می گیرند و با حرکت رو به جلوی غلتک ها، قلمه ها به موزع تغذیه می شوند. استفاده از سیستم انتقال توان زنجیری بین موزع و سامانه تغذیه، امکان ایجاد زمان بندی دقیق بین آنها را فراهم می کرد. پس از اتمام مراحل طراحی، تمامی قسمت های سامانه تغذیه در نرم افزار catia مدلسازی و سپس نقشه های ساخت استخراج گردید. با توجه به اینکه ارزیابی سامانه تغذیه، صرفاً در محیط آزمایشگاه و به کمک تست ریگ انجام شد، لذا برای به حرکت درآوردن موزع و سامانه تغذیه از یک الکتروموتور استفاده شد. سرعت دورانی الکتروموتورهای تست ریگ و موزع توسط اینورتور تنظیم شد. ارزیابی سامانه تغذیه، از نظر درصد پرشدگی پیاله های موزع، بیش هم پوشانی و کم هم پوشانی قلمه ها بعد از کشت، تحت تأثیر عوامل سرعت کاشت (2/6، 3/0، 3/5 و 4/0 کیلومتر بر ساعت) و نوع قلمه ( با و بدون پوشال) در چهار تکرار انجام شد. به منظور بررسی اثر پارامترهای موثر بر شاخص های ضریب پرشدگی، بیش هم پوشانی و کم هم پوشانی، آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزارهای sas و mstat-c انجام شد. بر اساس نتایج بدست آمده از تحلیل آماری داده ها، تنها تأثیر سرعت کاشت بر ضریب پرشدگی معنی دار شد، به گونه ای که با افزایش سرعت از 2/6 به 3/0 و از3/0 به 3/5 کیلومتر بر ساعت تغییری در میانگین ضریب پرشدگی پیاله های موزع بوجود نیامد که این امر به علت تغذیه مثبت قلمه، از سامانه تغذیه به موزع اتفاق افتاد؛ ولی افزایش سرعت کاشت از 3/5 به 4/0 کیلومتر بر ساعت منجربه کاهش 5 درصدی در ضریب پرشدگی پیاله های موزع شد، که این امر به علت کم بودن زمان لازم برای قرارگیری قلمه ها درون پیاله های موزع اتفاق افتاد. اثر نوع قلمه بر هیچ یک از فاکتورهای ضریب پرشدگی، بیش هم پوشانی و کم هم پوشانی معنی دار نشدکه این امر به علت طراحی درست، متناسب با قلمه های با واریته های مختلف بود. همچنین اثر هیچ یک از فاکتورهای مورد بررسی بر شاخص های بیش هم پوشانی و کم هم پوشانی معنی دار نشدند که از علل آن می توان به وجود نسبت مناسب بین سرعت حرکت تست ریگ و سامانه کاشت اشاره کرد. در بهترین حالت و با در نظر گرفتن استهلاک بین قسمت های مختلف ماشین، استفاده از این ماشین قلمه کار، در سرعت های 3/0 تا 3/5 کیلومتر بر ساعت پیشنهاد می شود.