نام پژوهشگر: احسان اشراقی
محمدحسین یزدانی راد احسان اشراقی
گرایشهای صوفیانه در تاریخ دینی ایران پس از اسلام همواره وجود داشته است . اما ماهیت و نسبت این گرایشها با ساختار سیاسی و دینی با آنچه در دوره صفویان روی داد متفاوت بود.این بررسی در پی آنست تا روشن سازد که در سال های فرمانروایی صفویان ساختار سیاسی چگ.نه بود و چه پیوندی با نهاد طریقتی صفویه داشت؟ رابطه این نهاد با ساختار دینی چگونه بود؟ رابطه نهاد طریقتی صفویه با گروه های دیوانسالاری چگونه بود؟ و سایر گروههای طریقتی این عصر کدامند و چه نقشی در تحولات سیاسی و اجتماعی این دوره بر عهده داشتند؟اگر بخواهیم تحولات نهاد طریقتی صفویه را در بستر تاریخ سیاسی صفویان بررسی کنیم این نهاد سه دوره مشخص را از ابتدای حکومت صفویه تا مرگ شاه عباس کبیر طی کرده است: دوره تأسیس اوج قدرت نهاد طریقتی صفویه، دوران گذار ( نوسان قدرت) دوران شکوفایی و برقراری موازنه قدرت(انحطاط تدریجی و کاهش قدرت).انحطاط تصوف صفوی و دگرگونی خط سیر تحول آن تحت تأثیر چند عامل پر اهمیت اتفاق افتاد. از سویی ساختار سیاسی دیگر رفتارهای صوفیانه از نوع قزلباشی گری را در شهریاری خویش ناکارآمد و مزاحم تلقی می کرد و از سویی دیگر به دلایل گسترش و پخش اندیشه های شیعه گری و قدرت یافتن حاملان تعالیم شیعه یا علمای متشرع این مذهب یک مانع عمده در راه حکومت صوفیانه ایجاد شد. در کنار این عوامل تضاد درونی گروه های قزلباشی که ریشه قومی و قبیله ای داشت نیز در این فرایند نقش موثری ایفا کرد.علیرغم فشارهای ساختار سیاسی با همراهی ساختار دینی بر صوفیان در این دوره تصوف به چند صورت ادامه حیات داد: در عنوان سلاطین صفوی ، درویشان بی طریقت با ارتباط یا بی ارتباط با مراکز سلسله های تصوف ، حکیمان صفوی.
معصومه آقاجانپور نشلی پروین ترکمنی آذر
چکیــده: پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی درصدد بازخوانی متن تاریخ بیهقی با هدف دریافتی از بینش تاریخی و سیاسی مورخ آن برآمدهاست. در این پژوهش با طرح پیشینهای از تاریخ نگاری در ایران و همچنین پیشینه جایگاه اندیشه سیاسی در متون دوره میانه، به تاریخ بیهقی نیز از منظر متنی نگاه شد که اندیشه سیاسی در نهان تاریخ نگاری آن جریان دارد. برای بررسی بینش تاریخی و سیاسی بیهقی ضمن تبیین اجمالی دو دیدگاه موجود در این زمینه که یکی بر سرشت ایرانشهری تأکید دارد و دیگری آن را ناشی از تلفیق اندیشه ایرانی با اندیشه اسلامی میداند، موضوعات به دو مبحث مبانی نظری و مناسبات قدرت تقسیم شد. در بحث مبانی نظری برای فهم بیشتر نمونههایی از رهیافتهای بیهقی از مفاهیمی همچون خرد، عدالت، فرّه ایزدی، تقدیر، توامانی دین و دولت که از موضوعات مهم اندیشه سیاسی هستند بیان گردید و نتیجه آن شد که بیهقی در تداوم اندیشه ایرانشهری به خرد، عدالت، فرّه ایزدی و دین توجه داشت و با به کنار نهادن تصادف در تاریخ، تقدیر الهی و اراده انسان را به عنوان دو علیت همیشه همراه مطرح کرد که نشان از نوعی تضاد در بینش بیهقی دارد. همچنین با توجه به نگاه بیهقی به مناسبات قدرت از جمله سلطان(حاکم ایران) خلیفه(حاکم سرزمین اسلامی) و وزیر(عنصر ایرانی) در مقابل سلطان (عنصر ترک) استدلال شد، بیهقی با تکیه بیشتر بر سلطان در مناسبات قدرت، خلیفه را به کناری نهاده و این نشان از همسو شدن با اندیشه ایرانشهری و فاصله گرفتن از اندیشه اسلامی است. از سوی دیگر هرچند سلاطین غزنوی، ترک و بیگانگانی بودند که وارد سرزمین ایران وارد شدند اما بیهقی واقعیت حضور بیگانه را درک کرده و با ورود به دربار، در داخل نهاد دولتی به دنبال تکوین وحدت و هویت ملی برآمد. البته پذیرش سلطان بیگانه از سوی بیهقی به معنی رها نمودن نقد سلطان نیست. بیهقی در جای جای کتاب خود با انتقاد از استبداد سلطان تاکید داشت که تنها پوسته ظاهری شاه آرمانی باقی مانده و تلاش کرد با ستایش فراوان از وزرای ایرانی تقابل دو عنصر ترک و ایرانی را به خوبی نمایان سازد. وی نشان داد سلاطین غزنوی نه بدون حضور وزرا قادر به اداره حکومت هستند نه با حضور آنان. در نهایت آنکه بیهقی کوشش کرد شالوده تاریخنویسی نوینی را پی ریزی کند که در آن با نقد حکومت ترکان، حکومتداری مطلوبی را به تصویر کشد که با آرمانخواهی ایرانشهری ایرانیان و واقعگرایی سیاسی دوره اسلامی و عصر غزنوی همخوانی داشته باشد. بیهقی برای بیان این مباحث روش تاریخ نگاری ویژهای اتخاذ کرد. از آنجا که بینش هر مورخی روش وی را تعیین میکند بیهقی نیز با انتخاب زبان فارسی، نگارش تاریخ دودمانی به جای تاریخ عمومی و نقد سنت تاریخنویسی گذشتگان خود تلاش کرد تاریخ پایهای بنیان نهد که تاریخ بیداری ایرانیان باشد.
پیام نیک پور بدر احسان اشراقی
این پایاننامه حاضر به منظور بررسی مطالب و دادههای موجود در سفرنامه شاردن(دهه 1680میلادی و در دوران پادشاهی شاه سلیمان صفوی)، دربارهی جنبههای اقتصادی و فرهنگی زندگی ایرانیان در دورههای پایانی عصر صفوی و دریافتن درستی و نادرستی گفتههای شاردن انجان شده است که این موضوع با بررسی سفرنامههای دیگر عصر صفوی و دیگر منابع دست اول آن دوره و یا منابع پژوهشی که بعدها درباره آن دوره نگاشته شده است و مقایسه تطبیقی میان این منابع و کتاب ها با اصل سفرنامه شاردن تهیه و فراهم شده است. قصد پژوهشگر از این کار پژوهشی، به دست دادن یک تصویر درست از جنبههای گوناگون اقتصادی و فرهنگی زندگی ایرانیان در دورههای پایانی عصر صفوی است. این دوره به دلایلی اهمیت دارد، زیرا که تصورات و دگرگونیهای دوران آغازین ومیانی عصر صفوی در این زمان کاملاً نمود پیدا کرده و شیوه زندگی و اقتصاد و فرهنگ در این دوره به نسبت دورههای پیشین دگرگون شده بوده است و بررسی این دوره ما را در بدست آوردن چگونگی جامعه ایران پس از یک و نیم قرن حکومت صفویان کمک میکند.در دوره شاه سلیمان کشور ایران دوره های جنگ و درگیری با امپراتوری عثمانی و ازبکان را پشت سر گذارده و دوره ای از آرامش و صلح فرا رسیده بوده ا ست . این دوره با رفاه افتصادی همراه نبوده است ولی به دلیل پیشینه حضور اروپاییان در ایران ، در این دوره هم شاهد حضور بازرگانان اروپایی در ایران هستیم و در سفرنامه های اروپاییان نیز به موارد گوناگونی از جنبه های فرهنگی و اقتصادی آن دوره بر می خوریم که نیازمند پژوهش هستند . یکی از این منابع عمده سفرنامه ژان شاردن فرانسوی است. شاردن با دیدی ژرف به تمدن ایران نگریسته ا ست و به دادن اطلاعات دقیق و مفصل درباره ایران پرداخته است . پرداختن به این سفرنامه جامع در رسیدن به درک درست تری از کشور ایران و تمدن آن در آن دوره کمک بسیاری خواهد کرد که در این پژوهش برای آن تلاش شده است. روشن شدن این چگونگی میتواند برای تاریخ پژوهان و دانشجویان بسیار مفید باشد و زمینه های بعدی را برای پژوهش های دیگر درباره این سفرنامه یا منابع دیگر دوره صفوی را فراهم آورد.یافته های این پژوهش حاکی از آن است که سفرنامه بیشتر به معایب رفتاری و کرداری ایرانیان و بدی ها و پلشتی های ایرانیان پرداخته است و کمتر خوبی های ایرانیان را دیده است و در این پایان نامه در یافته است که او نگرش دقیقی به زندگی شهرنشینان ایرانی داشته است و توانسته است که تصویر نسبتا دقیقی از زندگی شهرنشینان ارائه کند و نقطه ضعف آن در بزرگ کردن بدی های ایرانیان و کمبود داده ها ی دقیق درباره زندگی روستایی و عشایری است.
صادق حجتی احسان اشراقی
تاریخ ایران دست کم از دوره سلجوقیان به بعد به شدت متاثر از حضور و فعالیت طوایف و قبایلی است که سامان زندگی سیاسی و اجتماعی این سرزمین را تغییر داده و به گونه ای دیگر شکل دادند.در میان ایلات آذربایجان دنبلی ها از جهات مختلف دارای اهمیت اند.دنبلی ها طایفه ای کرد نژاد اند که بخش عمده ای از آنها در مناطق شمال غرب ایران و پاره ای از آنها در مناطق مرکزی؛کاشان و خراسان ساکن اند. شواهد موجود بیانگر آن است که این طایفه از مناطق غربی ترکیه امروزی و از سواحل دریاچه وان به ایران کوچیده اند. دنبلی ها از قدیم الایام زندگی کوچروی داشته اند. با این وجود با مهاجرت به آذربایجان و استقرار در آن بخشی از آنها(عمدتاً روسا و خانواده های بالادستی آنها) به زراعت و شیوه معیشت کشاورزی روی آوردند.پیشینه و خاستگاه کردی دنبلی ها و نیز تفاوت مذهبی این ایل یزیدی مذهب، که دست کم تا دوره صفویه در میان شان حفظ شد، آنها را از سایر گروههای ایلی آذربایجان متمایز می سازد. خواست بنیادی رساله حاضر بررسی تاریخ سیاسی و اجتماعی ایل دنبلی است. بررسی ای که به دلیل فقدان سابقه پژوهشی مناسب و بکر بودن بسیاری از اطلاعات آن لاجرم در قدم نخست به صورت توصیفی انجام خواهد شد. البته تا جایی که اطلاعات منابع اجازه می دهد، می کوشیم توصیف حاضر از تحلیل برخی از رویدادها نیز خالی نباشد.محورها و سوالات اساسی ای که می کوشیم در پژوهش حاضر پاسخ های مناسبی برای آنها بیابیم عبارت اند از؛ الف) خاستگاه اصلی و نژاد و تبار دنبلی ها با سوالات: 1- روایت صحیح درباره نژاد دنبلی ها کدام است؟نسب کردی یا عربی؟ 2- اعتقادات اولیه دنبلی ها چه بوده است؟ ب) فرایند مهاجرت و استقرار دنبلی ها در ایران؛ 1- تاثیرات عمده حضور دنبلی ها در آذربایجان در چه حوزه هایی قابل شناسایی است؟ 2- فرایند قدرت یابی دنبلی ها در آذربایجان به عنوان یکی از مدعیان قدرت منطقه ای و سراسری در ایران به چه شکل بوده است؟ 3- تغییر مذهبی در میان دنبلی ها از یزیدی گری به تشیع چرا و چگونگی صورت گرفت؟ ج) روابط دنبلی ها با دولت مرکزی ایران: 1- نحوه تعامل دنبلی ها با قدرت مرکزی به چه شکل بود؟ آیا در مقایسه با ایلاتی چون بختیاری و قشقایی و... این روابط روال متفاوت تری به خود گرفت؟ 2- دلایل گرایش برخی از روسای دنبلی به نیروهای خارجی(عثمانی ها در درجه اول و بعدها روسیه) در مقاطع مختلف چه بود؟ 3- نقش دنبلی ها در رقابت میان ایلات و طوایف مختلف آذربایجان چه بود؟
علی اشرف شریعتی گزگزاره احسان اشراقی
چکیده پایاننامه و رساله تحصیلی موضوع پایان نامه و رساله تحصیلی : بررسی وضعیت تجارت خارجی ایران در دوره شاه عباس اول استاد راهنما : احسان اشراقی استاد مشاور : حسن زندیه چکیده پایان نامه تحصیلی:(علی اشرف شریعتی )دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد - زبان اصلی مدرک : فارسی - کلید واژه ها (keyword) : واژه های فارسی: تجارت ، شاه عباس اول ، ابریشم ، کاروانسرا ، ارامنه واژه های انگلیسی trade shah abbas i silk caravansary armenian این رساله در صدد بررسی تجارت خارجی ایران عصرِشاه عباس اول صفوی بوده است ،و پس از بررسی منابع و مأخذ موجودبه نتایج زیر رسیده است. ایران در دوره شاهعباس اول با کشورهای مختلف روابط تجاری داشته است. درسال1026ه.ق /1617م. قراردادی تجاری – سیاسی میان ایران و انگلیس بسته شد ، پس از این قرارداد ، فرمانی از طرف شاه عباساول در خصوص آزادی تجارت انگلیسیها در ایران صادر شد ، پس از این توافق و فرمان تجارت ایران با انگلیسیها رونق گرفت. هلندیها دیگر طرف تجاری ایران در این دوره بودند . پس از اخراج پرتغالیها از ایران در تاریخ 1032 ه.ق/1623م. کمپانی هند شرقی هلند ایران را بازار مناسبی برای فروش اجناس خود دید، این کمپانی کالاهائی چون قالی ، پشم ، ابریشم، شراب ، از ایران میخرید، ودر درعوض کالاهائی چون پارچههای هلندی ، ادویه ، قند ، عطر و مواد معدنی به ایران صادر میکرد. عثمانی هم یکی ازطرفهای تجاری ایران بود . عثمانیکالاهایی چون ابریشم و احشام مختلف از ایران میخرید . هند دیگر طرف تجاری مهم ایران به شمار می رفت ، این کشور کالاهایی چون روناس ، ابریشم، توتون، تنباکو و انواع میوه از ایران میخرید و درعوض مس ، آهن و فولاد را از راه خشکی به ایرانصادر میکرد. ایران با روسیه و شهرهای ایتالیایی نیز روابط تجاری داشت ، ایران به هر دوی آنها ابریشم میفروخت و از روسیه کالاهایی چون پوست خز وارد میکرد. ابریشم مهمترین کالای صادراتی ایران در دوره شاه عباس اول به شمار می رفت . ابریشم در ایالاتی چون گیلان ، مازندران ، گنجه ، شیروان ، خراسان و قراباغ تولید میشد. شاه عباس با در اختیار گرفتن ایالات ابریشم خیزی چون گیلان و مازندران و مهاجرت دادن ارامنه به آن نواحی درصدد افزایش تولید ابریشم برآمد تا جوابگوی رشد تقاضای این کالا در عثمانی و اروپا باشد که موفق به این کار نیز شد . ایران ابریشم را به دو صورت خام و مصنوعات ابریشمی صادر میکرد . مصنوعات ابریشمی از جمله قالیهای ابریشمی در کارگاههای سلطنتی تولید و صادر می شد.بخش عمده صادرات ابریشم ایران را ارامنه انجام میدادند . شاهعباس اول ارامنه را به خاطر توانایی در تجارت ،داشتن تجارب ارزنده در تجارت بینالمللی به عنوان کارگزار خود در تجارت خارجی انتخاب و وظیفه صدور ابریشم را بدانها سپرد،علاوه براین، ارامنه درآن دوره دارای امتیازات دیگری نیز بودندکه سبب شد شاهعباس این وظیفه خطیر را به آنها واگذار کند، از جمله اینکه آنان از جماعات ارمنی ساکن اروپا جهت تسهیل کار خود بهره می بردند و در ضمن در زمینه ارتباط با اروپائیان تواناتر از دیگر تجار ایرانی بودند چون از نظر دینی با آنها تشابه داشتند و با زبان آنان نیز آشنائی داشتند. شاه عباس با ساختن راههای جدید و ترمیم راههای قدیمی، سنگفرش کردن برخی از آنها ، ساخت کاروانسراها در مسیرهای تجاری ، در صدد تسهیل تجارت برآمد که موفق نیز بود . اقدام دیگر شاهعباس که به تجارت خارجی ایران یاری رساندایجادحکومت مرکزی قدرتمند از طریق سرکوب نیروهای خود سر ، مبارزه بادزدان و راه زنان و همچنین بیرون راندن اشغالگران خارجی از کشور بودزیرا با این کار امنیت لازم برای انجام تجارت در کشور مهیا شد .
سمیه کورش عبادی احسان اشراقی
صفویه از مهمترین حکومت هایی بود کــه در سرزمیـــن ایران تشکیل شد. ایــن حکومت در پــایــان دوره ای از تهاجم های مکرر، آشفتگی های سیاسی، عدم مرکزیت و ثبات و ناامنی در ایران ایجاد گردید. تحولات و رویدادها منجر به ایجاد دولت صفویه همانندی های بسیاری با شکل گیری های حکومت های پس و پیش از صفویه در ایران دارد. اما مهمترین وجه تمایز حکومت صفویه با دیگر حکومت ها که در ایران ایجاد شدند، بهره گیری از مبانی و اصول مذهب تشیع بود. بنیانگذاران حکومت صفویه با استفاده از ظرفیت های تاریخی تشیع، جنبشی به راه انداختند که با کنار زدن سایر جریان ها موفق به تأسیس حکومت شدند. نخستین جرقه های جنبش صفویه در درون خانقاه ها زده شد. صفویان بــا بهره گیری از همبستگی ها و روابط میان صوفیان و قبایل ترک آناتولی، مردم آذربایجان و کشمکش های سیاسی دولت های ترکمن و تیموری و جنبش های مذهبی در مناطق مختلف ایران به قدرت رسیدند. صفویان در همان آغاز تأسیس با رسمی کردن مذهب تشیع پایه دولت خود را بر مبانی این مذهب بنا کردند. با رسمی شدن مذهب تشیع درگیری ها و رقابت ها میان گروه های مذهبی در ایران بالا گرفت. در عرصه خارجی نیز حکومت صفویه در پیش گرفتن ایدئولوژی به دلیل ترویج مذهب تشیع با حکومت های ازبکان و عثمانی در افتاد. برگزیدن مذهب تشیع از سوی صفویان موجب شد تا گروه بسیاری از روحانیون شیعه در ساختار دولت شیعه مذهب صفوی نفوذ کرده و ساختار حکومت صفویه را برپایه دیوانسالاری کهن ایرانی و ساختارهای مذهبــی تشیـــع پی ریزی نمایند. به نظر می رسد مهمترین دستاورد حکومت صفویه در تاریخ ایران، رسمی شدن مذهب شیعه و گسترش آن در ایران بود. در این پژوهش با توجه به رسمیت مذهب تشیع با نگاهی همه جانبه در نظر دارد با یدی همه جانبه جایگاه مذهب شیعه را در نظام حکومتی صفویه مورد ارزیابی قرار دهیم.
صابره آزاده شهرام یوسفی فر
دوره سلجوقی در تاریخ ایران به دلیل بروز تحولات عمیق سیاسی و اجتماعی از ابعاد مختلفی در خور مطالعه است. از جمله عرصه های مهم تغییرات اجتماعی این دوران به تحولات نهادها و تأسیسات شهری این دوران مربوط می شود. زیرا به دلیل گستردگی قلمرویی که سلجوقیان بر آن حکم می راندند و شیوه های کشورداری و روابط درونی مناسبات قدرت در نزد این حکومت، در شهرهای مختلف قلمرو آنان شرایط مناسبی برای تجربه نمودن دوره ای از رشد و تکامل نهادهای سیاسی-اجتماعی متناسب با اداره امور محلی آن شهرها بدست آمد. در این میان نقش نخبگان محلی که در امور مدیریتی و اجرایی شهرها مشارکت داشتند قابل مطالعه است. زیرا از یک سو نخبگان محلی به عنوان حلقه های وصل کننده جوامع شهری به حکومت سلجوقیان محسوب می شدند و از سوی دیگر نقش و کارکرد آنان به عنوان متصدیان مقامات مختلف در شهرها نشانگر میزان برخورداری جوامع از امکان اداره مستقل آن جوامع بود. در پژوهش حاضر بررسی نقش، وظایف و کارکرد مناصب شهری در دوره سلجوقیان مورد نظر قرار دارد.
یعقوب محمدی ناصر تکمیل همایون
شیوه ی تولید در ایران تا قبل از ورود صنایع ماشینی، سنتی و ابزار تولید بسیار ابتدایی بودند، کشاورزان، دامپروران و صنعتگران در ارتباط با هم دیگر و در جهت تأمین نیازهای اساسی جامعه خود در فعالیت بودند؛ اما با رشد تجارت خارجی و ورود محصولات کارخانه ای و در نهایت با شکل گیری مراکز تولید صنعتی که دو عامل اساسی یعنی سرمایه داران خارجی و سرمایه داران داخلی در آن نقش اساسی داشتند، شیوه های تولید تغییر یافته و دیگر صنایع دستی ایران قادر به رقابت با محصولات ارزان، فراوان و متنوع کارخانه ای را نداشتند، در نتیجه ورشکسته و تعطیل شدند؛ این مسائل، پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مهمی را پدید آوردند از جمله می توان به تجارتی شدن کشاورزی، گسترش وسعت و تنوع فعالیت تجار، از بین رفتن خودکفایی اقتصادی ایران، مهاجرت، رشد آگاهی های سیاسی- اجتماعی طبقه بازرگان، به وجود آمدن نیروی کار متخصص اشاره کرد. لذا این پژوهش در راستای بررسی و مطالعه ی موضوعات ذکر شده نگارش یافته است.
جهانبخش نواقب احسان اشراقی
دوران چهارده ساله سلطنت شاه صفی (1038-1052 ه ق) جانشین شاه عباس اول که آغاز دوره دوم فرمانروایی صفویان بر ایران تلقی شده است ، منحنی قدرت صفویه باتنزل کارآیی حکومت ، کاهش کارآمدی نیروهای نظامی و ضعف توان اقتصادی همراه بود. سیاست داخلی وی مبتنی بر خشونت ، قتل عام دودمان شاهی و رجال قدرتمند و کارآزموده پیشین (عصر شاه عباس) و سپردن امور به هواخواهان دولت جدید که غالبا از خواجه سراها و امرای نالایق بودند، آسیب پذیری ایالات و ضعف قدرت حکومت را در پی داشت . عوامل سیاسی و روانی، و ویژگیهای شخصیتی شاه صفی که نشات گرفته از نظام تربیتی شاهزادگان صفوی بود، در اتخاذ این سیاست تاثیر داشت . تضاد داخلی قدرت ، دخالت حرمسرا، ملکه مادر و خواجه سراها در امور و ساخت قبیله ای قدرت در بی نظمی تشکیلات اداری و پریشانی اوضاع داخلی موثر بود و همه نشانه ضعف سیاست شاه صفی در اداره امور کشور بود. سیاست شاه صفی در اعمال خشونت نسبت به حکام ایالات و متلاشی نمودن آنان، نابسامانی های اقتصادی در برخی ایالات ، و تمایل استقلال طلبی در میان بعضی از حکام، همراه با ضعف آغازین زمامداری شاه صفی، موجب بروز شورش هایی در کشور گشت که بر وخامت اوضاع افزود و پیامدهایی را در پیچیده تر نمودن مسائل داخلی به دنبال داشت . ناتوانی نظامی و عدم کارآیی سیاست شاه صفی، مناسبات صفویه با همسایگان (عثمانیان، اوزبکان و گوکانیان) را نیز دستخوش تغییر و تحولاتی ساخت که در نتیجه آن بار دیگر آشفتگی مرزی پدیدار و تهاجم همسایگان به قلمروی صفوی آغاز گشت و ایالات مهمی از ایران جدا شد. در زمامداری شاه صفی، در روند اقتصاد ایران - که در نتیجه اصلاحات شاه عباس به ویژه به واسطه توسعه تجارت به مرحله ای از شکوفایی و رونق رسیده بود - نوساناتی پدید آمد و در برخی جنبه ها دچار تنزل و نقصان گردید. تشدید سیاست تبدیل املاک ممالک به خاصه، تزلزل نظام تجاری ابریشم و کاهش تجارت خارجی، رقابت کمپانی های خارجی با یکدیگر، کاهش تولیدات کشاورزی از جمله عوامل موثر در ضعف اقتصادی عصر شاه صفی است که در واقع معلول زمامداری او به شمار می آیند. اما این که در بروز این گونه تحولات در زمامداری شاه صفی چه عاملی تاثیر داشته است در واقع می توان گفت که ضعف قدرت صفویه در این مقطع از حیات سلسله به ویژه در زمینه های سیاسی، نظامی و اقتصادی، به شیوه حکومتی شاه صفی مربوط بوده است . یعنی ناکارآمدی سیاست شاه صفی در اداره کشور و عدم توانایی در برقراری تعادل بین نیروهای درون نظام، و عدم اتخاذ سیاست مطلوب اقتصادی منجر به چنین نتایج نامطلوبی گشت .
احسان اشراقی
چکیده ندارد.