نام پژوهشگر: غزال صادقی
غزال صادقی تیمور آقایی
یادگیری سازمانی جزئی از سازمان محسوب می شود در حالی که سازمان یادگیرنده یک نوع سازمان است. سازمان های مطلوب سازمان های یادگیرنده خواهند بود. این سازمان ها فرصت هایی را برای اعمال مسئولیت بوجود می آورند، از تجربه ها می آموزند، ریسک می پذیرند و از نتایج حاصله و درسهای آموخته شده، احساس رضایت می کنند. فلسفه وجودی چنین سازمان هایی این است در موقعیت هایی که تغییر و تحولات محیطی سریع می باشد، از انعطاف پذیری و انطباق پذیری بیشتری برخوردار هستند و درعرصه رقابت از دیگران برتری خواهند جست. از این روست که سازمان ها برای مواجه شدن با چنین موقعیت هایی نیاز به این درک دارند که چگونه از تعهد و صلاحیت های افراد برای یادگیری در همه سطوح سازمان بهره برداری کنند. سازمان هایی که بطور مستمر توانایی و ظرفیت خود را توسعه می دهند، برای خلق آینده مستلزم انتقال فکر و اندیشه در بین اعضای سازمان می باشند. از دیدگاه پیتر سنگه، یادگیری افراد را برای خلاقیت توانا می سازد بنابراین برای سازمان یادگیرنده پایداری و بقاء در صحنه کافی نیست. در چنین سازمانی، یادگیری دغدغه همگانی و همیشگی است و شعار آن تواضع در یادگیری و سخاوت در آموزش می باشد. ارزش اصلی سازمان یادگیرنده همانا حل مسأله است. کارکنان و اعضای سازمان مسأله ها را حل می کنند و این نشان دهنده آن است که آنها برای تأمین نیازهای مشتری آنچه را که در توان دارند در مسیرهای منحصر به فرد بکار می برند و بدین گونه سازمان از طریق شناسایی نیازهای جدید و تامین آنها می کوشد به میزان ارزش ها بیفزاید و موجبات اثربخشی سازمانی را فراهم آورد. لذا در این تحقیق با توجه به اهمیت موضوع یادگیری سازمانی به بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر اثربخشی سازمانی پرداخته شده است.