نام پژوهشگر: عباس شیخ شعاعی
زهره رستگار محمد جواد رضایی ره
یکی از مهم ترین مباحث مطرح شده در اندیشه اسلامی نحوه ی آفرینش جهان است. برخی از مستشرقان بر آنند که مسلمانانِ سده های نخست در این مسئله بینش روشنی نداشتند و آنان نظریه ی خلق از عدم را از طریق ترجمه از منابع خارج از جهان اسلام اخذ نموده اند؛ زیرا در قرآن داوری روشنی در این باره نشده است. به رغم این مدعا نظریه ی آفرینش از عدم اولین بار در خود قرآن با به کار گیری واژه هایی چون، خلق، ابداع و فطر مطرح شده است؛ واژه هایی که نزدیک ترین معانی آن ها نفی ماده پیشین و بی سابقه بودن آفرینش الهی است. این دیدگاه مورد توجه و تأکید معصومان علیهم السلام هم واقع شده است. ایشان با تفکیک میان خلق من لا شیء و خلق لا من شیء، وجود ماده قبلی و نیز خلق از لا شیء را نفی نموده و بر آفرینش لا من شیء تأکید کرده اند و بدین سان شبهه ی ارتفاع نقیضین را هم از بین برده اند؛ چون نقیض من شیء من لا شیء نیست بلکه لا من شیء است. در کنار مکتب اهل بیت(ع) پاره ای دیگر از مکاتب کلامی نیز به این مسأله توجه کرده اند. اکثر اشعری ها قائل به حدوث زمانی عالم بودند و برخی از معتزلیان که از یک طرف با اندیشه دینی خلق از عدم مواجه بودند و از طرف دیگر با اندیشه فلسفی یونانیِ قدم عالم، برای جمع میان آن دو قائل به شیئیت برای عدم شدند. این نظریه اندیشه اصل نخستین فلاسفه پیش سقراطی را به یاد می آورد؛ گرچه معتزله بر خلاف فیلسوفانی چون آناکسیماندروس، اعتقاد به قدم عالم نداشتند و آن را حادث و مخلوق می دانستند. بنابراین، هرچند تأثیر منابع برون دینی در تلقیِ پاره ای از متکلمان معتزلی را نمی توان انکار کرد، نادیده گرفتن نصوص قرآنی و روایات نبوی و علوی اشتباهی بزرگ است.
حسن غفوری فرد مرتضی فتحی زاده
چکیده ابوالبرکات بغدادی از فیلسوفان قرن ششم هـ-ق است وی در کتاب خود المعتبر انتقادات زیادی را به ارسطو و فیلسوفان مشائی خصوصا ابن سینا وارد می کند. از این رو وی بعنوان فیلسوف منتقد محسوب می شود. زمان نزد ابوالبرکات برخلاف مشائیان مقدار وجود است نه مقدار حرکت.وی همچنین زمان را قدیم و نامتناهی می داند. بغدادی نفس را قوه ی حالّ در بدن می داند که بوسیله آن، افعال خود را باشعور و معرفت انجام می دهد. از نظر او وجود نفس، بدیهی است. وی نفس را جوهری غیر جسمانی و حادث می داند. در بحث صفات خداوند، محوریت اصلی به صفت واجب الوجود بودن خداوند بر می گردد وی نورالانوار را شایسته خداوند می داند.ابوالبرکات خداوند را عالم به جزئیات و علم را از مقوله اضافه می داند.او همچنین خداوند را دارای اراده های متجدد و متعدد می داند. ابوالبرکات ثابت می کند که عدم زمانی هیچ تاثیری در خلق و ایجاد ندارد. و عالم مخلوق قدیم الهی است. وی قاعده الواحد را هر چند رد نمی کند ولی نظریه مشائیان را نمی پذیرد و خود در این باره نظری? جدیدی ارائه می دهد.در نظر ابوالبرکات قضا آن امر کلی است که در علم ازلی یا حرکت افلاک می باشد.و قدر تقدیر و تعین آن قضا برموجودات است.
عبدالله بنی مسنی محمد صادق زاهدی
در تحقیق حاضر نظرات ریچارد داوکینز در باره ی نفی وجود خدا مورد بررسی قرار گرفته است. و دراین میان رویکرد های مختلف به مساله ی وجود خدا برای تقسیم بندی و ارزیابی نظرات داوکینز مطرح شده است.و دیدگاه های خداباورانه، شک گرایانه و خداناباورانه مطرح و مواضع داوکینز درقالب دیدگاه خداناباورانه دسته بندی شده است. داوکینز براهین اثبات وجود خدا همچون برهان وجودی ، برهان نظم، برهان علیت و ... را مورد نقد قرار داده است. او همچنین استدلال هایی برای رد وجود خدا ارائه کرده است.برهان نامحتملی وجود خدا، برهان باور خدا به مثابه ی ویروس ذهنی، برهان رد خدا با علم از استدلال های عمده ی داوکینز در رد وجود خدا می باشد. در این تحقیق نقدهای داوکینز به براهین اثبات وجود خدا بررسی و به آنها پاسخ داده شده است.وهمچنین براساس آثار منتقدین داوکینز به رد استدلال های وی در نفی وجود خدا پرداخته شده است. و قرائت خداناباورانه ی تبیین تکاملی با جهان بینی دینی مقایسه و نقد شده است. کلمات کلیدی: مساله ی وجود خدا- داوکینز- مطهری - اثبات وجود خدا- نقد تبیین تکاملی- برهان ویروس ذهنی- برهان نامحتملی وجود خدا.
مهناز تبرایی عباس شیخ شعاعی
تعریف امامت . انتخاب امامت . غرض از امامت . تعیین اماتم . اعیان امامت . بررسی دلایل افضلیت امام . بررسی دلایل رد ابو بکر . بررسی احادیث نمص بر امامت امام علی
حیدر عباسی محمدجواد رضایی ره
مسیله ی کلام خدا و قرآن همواره چالشی جدی برای متکلمان مسلمان بوده است. این مسیله می تواند از دو جنبه ی معنا شناختی و وجود شناختی مطرح شود. در جنبه ی معناشناختی مسایلی همچون ماهیت کلام خدا از نظر نظر متکلمان اسلامی و بیان پیشینیه ی تاریخی آن و در جنبه ی وجود شناختی مسایلی از قبیل دلایل متکلمان اسلامی درباره متکلم بودن باری تعالی حدوث و قدم کلام خدا و قرآن بررسی می شود. پژوهش حاضر با عنایت به ادعای پاره ای از مستشرقان مبنی بر منشا برون دینی داشتن مسیله ی حدوث و قدم کلام خدا و قرآن ضمن تبیین معنا شناختی و وجود شناختی کلام الهی بر اساس منابع اصیل اسلامی به بررسی سهم الهیات مسیحی و منشا این آموزه و یافتن برترین دیدگاه با معیار عقل و سازگاری با متون مقدس اسلامی و شواهد تاریخی نیز پرداخته است. البته با وجود این که تحیقی کاملی در این باره صورت نگرفته نظریه پردازی هایی که از سوی مکاتب و بزرگان آن هار اراوه شده راه گشای این مسایل است. در این پژوهش می توان با کنار هم قرار دادن این نظریه ها و مقایسه ی انها با موازین عقلی و روایی و مهمتر از همه با قرآن به نظریه ی مکتب اهل بیت-علیه السلام رسید.
محسن محمودزاده عباس شیخ شعاعی
مسیله آفرینش عالم از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و اندیشمندان بوده است به طوری که سابقه این مسیله به دوره یونان باستان نیز میرسد و هر کس به فراخور مرام و مسلک خود به این موضوع پرداخته است. ابن سینا فیلسوف بزرگ ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و توجه خاصی به این مسیله داشته است و در آثار گوناگون خود از جمله شفا، نجات، اشارات، تعلیقات و .. به این مسیله پرداخته است. طرحی که ابن سینا در قالب آن به بحث و بررسی آفرینش عالم می پردازد، طرح حدوث ذاتی و قدم زمانی است که میتوان آن را طرح سینوی نامید. ابن سینا برخلاف متکلمان قایل به قدم زمانی عالم نیستند چون آن را مرادف با بی نیازی از خالق و در نتیجه واجب الوجود بودن آن می دانند، در حالیکه به اعتقاد ابن سینا قدم زمانی عالم نه تنها با مخلوق بودن آن ناسازگاری ندارد و مطابق با آیات و روایات می باشد، بلکه با دایم الفیض بودن خداوند نیز سازگاری ندارد و این در حالی است که اعتقاد به حدوث زمانی عالم مرادف با تعطیلی فیض است و برخلاف فیاضیت واجب تعالی است. در مورد نوآوریهای ابن سینا در این مسیله میتوان گفت که شیخ ابتکاراتی داشته است از جمله، تقریر نوین نظریه فیض، اثبات حادث ذاتی، چگونگی صدور و ... ابن سینا با تقسیم حدوث به ذاتی و زمانی مدعی می شود که ازلی بودن عالم از حیث زمانی مستلزم آن نیست که عالم هستی مخلوق خداوند نباشد. از این حیث نزد بوعلی خداوند به عنوان علت فاعلی عالم، صرفا محرک نبوده بلکه معطی وجود به عالم هستی نیز تلقی می شود. در باب منتقدیم شیخ در مسیله آفرینش جهان می توان از غزالی نام برد که بوعلی سینا را به سبب اعتقادش مرتد خوانده و او را تکفیر کرده است. بیشتر انتقادات وارد شده بر ابن سینا وارد نیست و در بیشتر موارد غزالی یا قصد عناد داشته یا دچار بدفهمی و مغالطه شده است.
زیبا بشیری گودرزی مرتضی میرباقری
مسئله اراده و شمولیت اراده خداوند نسبت به اراده انسان، یکی از کهن¬ترین مسائل کلامی و فلسفی... می¬باشد که اندیشمندان درباره آن اختلاف نظر فراوانی دارند. گروهی اراده را غیر از قدرت و صفت تخصیصی می¬دانستند، یعنی هرگاه دو مقدور در عرض هم بر نفس عرضه شوند و شخص قادر به انجام هر دو باشد، در اینجا اراده مخصص یکی از آن دو برای انجام است و با تأکید بر آیات و روایاتی که درباره قضاء و قدر وجود داشت، طرفدار عقیده جبر شدند و خداوند را خالق افعال انسان دانستند، اشاعره از این دسته بودند. گروهی دیگر اراده را علم، شوق، میل... در نظر گرفتند، و با توجه به برخی آیات دیگر و برای دفاع از عدل خداوند، انسان را خالق افعال خود دانستند، معتزله از این گروه بودند. گروهی دیگر از حکماء از جمله ابن¬سینا، اراده را همان علم به نظام اصلح در نظر گرفتند، و در رابطه با شمولیت اراده خداوند، نظریه «لاجبر و لا تفویض» را انتخاب کردند و با مطرح ساختن فاعل «قریب و بعید» به دفاع از توحید افعالی و اختیار انسان در افعالش برخاستند، اما ملاصدرا با توجه به اصول و مبانی فلسفی خود،¬ چون «اصالت وجود و تشکیک آن»، تفسیر جدیدی از اراده و توحید افعالی ارائه نمود.
احمد کدخدایی قدرت اله قربانی
پژوهش حاضر، در صدد بررسی مبانی اندیشه¬های کلامی و عرفانی غزالی است. یعنی عهده¬دار بررسی حجیّت و اعتبار منابع معرفت¬شناختی در دو دوره فکری غزالی اعم از کلامی و عرفانی نیز است. این پژوهش پس از ذکر مقدمات لازم درباره نظام اندیشه غزالی و تحولات روحی و معنوی وی و نیز نحوه تعامل او با گروههای علمی زمان، به تبیین و بررسی نقش منابع معرفتی در کلیت اندیشه او پرداخته است. غزالی در دوره کلامی حیات خویش به مسائل الهیاتی مشاء ضربه سختی وارد نمود و در سه مسئله آنها را تکفیر نمود. اینکه آیا عوامل معرفت¬شناختی در انگیزه غزالی در مخالفت با اندیشه¬های فلسفی و گرایش او به سمت عرفان و عزلت نقشی داشته¬اند پرسش مهمی در این پژوهش تلقی شده است. غزالی شناخت موضوعات دینی را منحصر در سه شیوه: حواس، عقل و نیز کشف و شهود عرفانی می¬داند. او به عنوان یک عارف و متکلم می¬کوشد تا به احیای علوم دینی و پاک سازی اندیشه دینی بپردازد و وحی نبوی و شریعت را بر عقل فلسفی برتری بخشد. اما نقش کاربردی عقل را نیز در کنار نقل پذیرفته است. تلاش او بر این بود که ضمن طی نمودن مسیر حقیقت جویی، خود را در ردیف صدیقان و اولیاء الهی قرار دهد. درکنار عوامل معرفتی همچون عقل، وحی، و کشف و شهود که در شکل¬گیری اندیشه¬ غزالی نقش داشته¬اند، متغیرهای اجتماعی، سیاسی و مذهبی نیز در مخالفت با اندیشه¬های فلسفی و سیراو به تصوف و عرفان نقش داشته¬اند.
بهزاد ناوکی بهجت واحدی
پژوهش¬حاضر، مفهوم اراده انسان و اراده خداوند و مسائل مربوط به آنها را در آثار غزالی جستجو می¬کند و عهده¬دار بررسی و نقد اندیشه¬کلامی غزالی درباره نسبت بین اراده الهی با اختیار و اراده انسان می¬باشد. این پژوهش، پس ازگذر از مقدمات لازم در زمینه اراده انسان و اراده خداوند از لحاظ وجودشناسی و معناشناسی در اندیشه متفکران مسلمان، به تبیین و بررسی اندیشه¬ی¬ کلامی غزالی در این باب پرداخته است. غزالی صفت اراده را هم برای انسان و هم برای خداوند اثبات می¬نماید. وی برای اراده انسان اهمیت ویژه-ای قائل است و آن را عامل امتیاز انسان از حیوان دانسته است و بر نقش آن به عنوان یکی عوامل سازنده¬ی «افعال اختیاری» تأکید نموده است. وی همچنین، خداوند را مرید دانسته و معتقد است که اراده حق¬تعالی صفتی است که یکی از دو طرف فعلی را که امکان وقوعش است، تخصیص می¬دهد. غزالی دربار? چگونگی نسبت بین اراده¬ الهی با اختیار و اراده انسان به هیچ یک از دو نظریه «جبرمحض» و «اختیارمطلق» معتقد نیست، بلکه «نظریه¬کسب» را از اشاعره اتخاذ نموده و کوشیده است تا تفسیر معقولی از آن ارائه دهد که اشکالات تفاسیر سابق را نداشته باشد. او در تفسیر «نظریه¬کسب» بر این باور است که فاعل حقیقی در همه افعال خداوند است و انسان تنها محل اراده و اختیاری است که خداوند در او می¬آفریند. به تعبیر دیگر، او قدرت و اراده انسان را در خلق و ایجاد فعل بی¬اثر می¬داند و بر این باور است که فقط قدرت و اراده خداوند منشأ خلق و صدور فعل است و نقش انسان تنها مقارنت با حدوث اراده و قدرتی است که از جانب خداوند در او حادث می¬شود. اگر چه غزالی تلاش کرد که ایرادهای وارده بر «نظریه¬کسب» را در تفسیرش برطرف نماید، به¬گونه¬ای که هم با آیات قرآن کریم سازگار باشد و هم با مبانی خود او ناسازگاری نداشته باشد، لکن موفق به این امر نشد. از این رو اندیشمندان مسلمان با تکیه بر همین ناسازگاری¬ها، نظریه او را مورد نقد قرار داده¬اند.
فاطمه توحیدی پور احمد امام زاده
در قرآن کریم آیات بسیاری درباره¬ی فاعلیت خداوند در عالم طبیعت وجود دارد. منظور از فاعلیت خداوند، پدیدآورنده بودن، علت بودن و موثر بودن او نسبت به تمام پدیده های هستی است. آیات پیرامون فاعلیت را به¬طور کلی در این موضوعات می توان دسته بندی کرد که شامل: خالقیت خداوند، رازقیت، جاعلیت، إحیاء و إماته و سایر افعالی است که به او منسوب شده¬اند. قرآن در عین این¬که پدیده¬های طبیعی را به خداوند نسبت می¬دهد و او را در همه¬ی امور فاعل می¬داند؛ ولی وجود روابط علت و معلولی میان آن ها را انکار نکرده و برآن صحه گذاشته است. قرآن کریم، هستی، عوارض و آثار وجودی همه¬ی پدیده¬های مادی و نیز روابطی که میان آن¬ها وجود دارد و اتفاقاتی که در عالم طبیعت رخ می¬دهد را به خداوند نسبت داده و فعل او می¬داند. عده¬ای از دانشمندان مادی¬گرا رویکرد خداباورانه¬ی مذهب به طبیعت را ناشی از جهل به علل مادی پدیده¬ها تلقی کرده¬اند. با بررسی توصیفی-تحلیلی آیات فاعلیت در قرآن به¬عنوان یک کتاب مهم و ارزشمند مذهبی، وجود رابطه¬ی علت و معلولی مادی میان پدیده¬ها در عین وجود فاعلیت خداوند، اثبات می¬گردد.
سها بعنونی بهجت واحدی
نگارنده در این رساله به بررسی عقل وعشق انسانی در اندیشه ی غزالی می پردازد و رابطه¬ی آن دو با یکدیگر و تأثیر آن ها را در معرفت بخشی به انسان کندوکاو می کند. نظام معرفتی او کاملا مبتنی بر تفسیری عقلانی از شریعت اسلام است. فلسفه ی عرفانی او تلفیقی از عرفان و عقل و عشق. وی عقل را مقدمه ای برای ورود به حیطه ی عشق می داند و انسان در سایه ی عقل می تواند عشق حقیقی را ادراک نماید، به نظر این اندیشمند عشق همچون عقل نیز دارای مراتب گوناگونی است و راز ماندگاری انسان و تکامل او، در عشق است. ابوحامد همه ی کسانی که در جستجوی حقیقت اند را در چهار گروه جای می دهد: متکلمان، فیلسوفان، اهل تعلیم و صوفیان، در این میان تنها صوفیان و عارفان هستند که از معرفت حقیقی و مقصود نهایی بهره می جویند. غزالی با نگاه عارفانه به هستی، تنها راه وصول به رستگاری را آموزه های عرفانی و تهذیب نفس و دوری از چاه ظلمانی تعلقات دنیوی می داند. او بر این اندیشه نظام معرفتی خود را بنا می نهد. ابوحامد در عین اینکه حوزه ی عقل را در قبال عشق محدود می داند وحکم به ناتوانی عقل د رعروج به کمالات می کند، لکن بین عقل و عشق نه تنها معاندت نمی بیند، بلکه عشق بدون معاضدت عقل را قاصر از سوق دادن به جانب معشوق حقیقی معرفی می کند. او پیوند ناگسستنی میان عقل و عشق را این گونه بیان می کند: هر چه انسان از عقل بیش تر برخوردار گردد و اندیشمندانه در عجایب صنع خداوند و جلال ذات او مداقّه کند، چنان چه آن را با تزکیه ی نفس و مجاهدت همراه نماید، قلبش بیش از پیش، تجلّی گاه جمال جانان می گردد. این تجلی نیز معرفتی والاتر را در پی دارد و این سیر همچنان ادامه دارد تا هنگامی که عشق و عقل او فقط و تنها معطوف به ذات حق تعالی شود.
سهیلا میدانی محمدجواد رضایی ره
غزالی در تهافت الفلاسفه در دو مسأله سوم و چهارم که مربوط به اثبات واجب تعالی است به ردّ دیدگاه فیلسوفان مشاء به ویژه ابن سیناپرداخته است. به ادعای او خداوند از دیدگاه فیلسوفان مشاء فاعل و صانع جهان نیست و فیلسوفان مشاء از اثبات باری تعالی ناتوان اند. او برای اثبات مدّعای خود در مسأله سوم از سه جهت وارد شد: 1. جهت مربوط به فاعلیّت.2. جهت مربوط به فعل. 3.جهت مربوط به نسبت مشترک میان فعل و فاعل(قاعده الواحد). با دقت در آرای ابن سینا درباره ی هر یک از این جهات سه گانه معلوم می شود که غزالی در چند مورد فهم درستی از دیدگاه ابن سینا نداشته است. همان طور که ابن رشد و ملاصدرا گفته اند غزالی در اکثر موارد بر اساس مبانی خود به ردّ دیدگاه فیلسوفان مشاء پرداخته، در حالی که هیچ یک از این مبانی مورد قبول فیلسوفان نبوده است. در مسأله چهارم نیز غزالی برداشت درستی از دیدگاه ابن سینا نداشته است. از این رو ایرادهایی چون قول به قدم عالم مستلزم بی نیازی آن از علت است و ابطال محال بودن تسلسل در سلسله علل و معالیل، بر ابن سینا وارد نیست. شاید در یک مورد می توان ایراد او را بر ابن سینا وارد دانست وآن سرایت حکم آحاد به کل است، گرچه در آن مورد هم با تبصره ای الحاقی می توان رأی شیخ را تقویت کرد.
حسین حیدری شلمانی شاکر لوایی
در این پایان نامه به بیان تعارض و عدم تعارض امتناع سیر قهقرایی نفس به عنوان یک اصل مسلم صدرایی و حیات مجدد برخی ازنفوس انسانی در دنیا پرداخته شده است. مقصودازامتناع سیر قهقرایی نفس ،بازگشت ورجوع نفس انسانی از مرحله فعلیت به قوه و یااز فعلیت بالاترلاحق به فعلیت سابق است.براین اساس ،چگونگی تحلیل صدرالمتالهین درباره اعجازانبیاء و رجعت که از مصادیق حیات مجدد نفوس در دنیا است بیان گردیده و به شواهدموجود در کلمات صدرالمتالهین در حل مساله اشاره شده ؛همچنین کیفیت صورتی که بر اساس آن،این نظام فلسفی توان حل مساله راندارد نیز مطرح شده است.
ستار طهماسبی عباس شیخ شعاعی
چکیده ندارد.
عباس شیخ شعاعی محسن جهانگیری
در این ترجمه که بخشی از مجموعه فیلسوفان بزرگ است و مولف آن یاسپرس می اصل کتاب به زبان آلمانی است و آقای رالف مانهیم آن را به انگلیسی ترجمه کرد است ، کارل یاسپرس افکار و آثار اسپینوزا را در ده فصل، زندگینامه و آثار و تالیفات ، جایگاه فلسفه در زندگی وی، دیدگاه مابعدالطبیعی اسپینوزا، حقیقت هستی جهان و ... مورد بررسی قرار داده است .
عباس شیخ شعاعی محسن جهانگیری
مولف در این کتاب مطالعه و بررسی زندگی، افکار و آثار اسپینوزا را در ده فصل انجام داده است : فصل اول به زندگینامه و آثار و تالیفات اسپینوزا اختصاص یافته است . در فصل دوم اشاره ای به جایگاه فلسفه در زندگی وی و شیوه و مشی او در زندگی و طرحهایی که او برای سعادت بشر داشته است ، دارد. در فصل سوم، به بررسی دیدگاه ما بعدالطبیعی اسپینوزا و حقیقت هستی جهان، کیفیت انتشار عالم از خداوند و رابطه انها با یکدیگر پرداخته است فصل چهارم به نظریه شناخت اسپینوزا و درجات آن، بررسی روش هندسی وی وزدودن پاره ای اتهامات از او اختصاص یافته است . در فصل پنجم انسان، ماهیت و حقیقت او، جایگاه وی در جهان و رابطه اس با سایر موجودات مورد بررسی قرار گرفته. در فصل ششم، مساله هدفدار بودن با نبودن جهان، انسان و خدا، مساله ارزشها و آزادی از غایات و ارزشها مطرح گردیده. در فصل هفتم ماهیت بردگی و آزادی روح و امکان آزادی آن از قید عواطف را بررسی نموده است . در فصل هشتم، درباره اندیشه سیاسی اسپینوزا، نظریه و درباره دولت و دولت ایده آل، مقایسه ای میان اووهابز، جایگاه دین در جامعه، رابطه عقل و وحی، آزادی اندیشه، بررسی علمی مندرجات کتاب مقدس و نحو برخورد وی با مساله مداقه شده است . در فصل نهم مروری دارد بر کل فلسفه اسپینوزا و برخی انتقادات نابجا که نسبت به اسپینوزا نموده اند مطرح ورد می کند. و بالاخره در فصل دهم به تاثیر اسپینوزا در متفکران و فلاسفه و حوزه های فلسفی بعد از خودش می پردازد.
عباس شیخ شعاعی - احمدی
رساله حاضر در پنج بخش تدوین شده است . که به ترتیب عبارتند از: بخش اول :حق و نسبت آن با تکلیف. بخش دوم :قانون طبیعی .بخش سوم:وضع طبیعی . بخش چهارم: حق طبیعی . بخش پنجم: حقوق بشر نمود حق طبیعی