نام پژوهشگر: محمد علی مولایی
روح اله دهقان منشادی محمد علی مولایی
پیشرفت در زمینه ارتباطات و فناوری اطلاعات، روشهای مبادلات مالی موجود در صنعت بانکداری را تغییر داده است. امروزه بانکها فعالیت های شعبه ای خود را تحت شبکه انجام داده و اقدام به سرمایه گذاری های سنگین در زمینه راه اندازی کانال های مبادلات الکترونیکی مختلف نموده اند. در این زمینه، توسعه اینترنت و وب جهان گستر (www) راه را برای صنعت بانکداری در حرکت به سوی بانکداری اینترنتی هموار کرده است. با این حال، رشد این نوآوری در مبادلات سرویسهای مالی به خاطر ترسی که به اقتضای طبیعت باز اینترنت و آسیب پذیری نسبت به نفوذ در امنیت و فریب به وسیله هکرها وجود دارد، زیاد دلگرم کننده نیست. با توجه به واکنش ضعیف نسبت به مقوله بانکداری اینترنتی در کشور ایران پژوهش بر آن است تا تأثیر چارچوب های قانونگذاری و ابتکار و نوآوری بانک ها، را مورد مداقه قرار دهد و علاوه بر دو فاکتور کلیدی مذکور، تأثیر سایر فاکتورهای موثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی را بررسی نماید. نتایج به دست آمده نشان می دهد وسعت و کفایت نوآوریها باید به وسیله بانکها در شکل دهی اعتماد مشتری و ترقی و تشویق در استفاده از سیستم بانکداری اینترنتی مورد توجه قرار گیرد. و تنظیم قوانین و قواعد کافی و شایسته برای بانکداری اینترنتی می تواند آن دسته از کسانی که از بانکداری اینترنتی استفاده نمی کنند را مجاب نماید تا این فناوری را مورد توجه قرار دهند. با توجه به تأثیر زیاد ارزش افزوده بر پذیرش، القاء مزیت های بانکداری اینترنتی به مشتریان موجب توسعه بانکداری اینترنتی خواهد بود.
ساناز حیدری رضا شیخ
این پژوهش به بررسی رابطه تجربه مشتری و تبلیغات دهان به دهان می پردازد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش،196 نفر از مشتریان شرکت سامسونگ در شهر تهران می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده گردید و پایایی پرسشنامه 77% محاسبه گردید. برای تحلیل داده ها از رگرسیون گام به گام و برای رتبه بندی عوامل موثر در انتخاب محصولات سامسونگ از آزمون فریدمن استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که تجربه فضای فروش، تجربه مکان عرضه، تجربه مزایا و فواید، تجربه ترکیب خدمات، تجربه بسته بندی و برچسب گذاری تعیین کننده تبلیغات دهان به دهان هستند و تجربه تبلیغات آنلاین، تجربه مشتری، تجربه نام تجاری، تجربه قیمت، تجربه مدیریت زنجیره عرضه، تجربه تبلیغات بر بازاریابی دهان به دهان تاثیر نداشتند.
اعظم قهقایی محمد علی مولایی
از زمانی که سایت های شبکه های اجتماعی تبدیل به یک پدیده محبوب گشته اند، تعاملات و همکاری های آنلاین فرصت های بیشماری برای مصرف کنندگان فراهم کرده تا به یکدیگر در انتخاب کالاها و خدمات کمک کنند و در نتیجه تبلیغات الکترونیک دهان به دهان (ewom) افزایش یافته است. در نتیجه تحریک و ایجاد مکالمات مثبت در ارتباط با یک محصول (خلق ewom مثبت) بدل به یکی از تکنیک های مهم بازاریابان شده است تا بدین وسیله جایگاه برند خود را توسعه دهند و توجه و مشارکت مصرف کنندگان را نسبت به برند خود جلب نمایند. با توجه به دستاوردهای مهمی که بازاریابی در شبکه های اجتماعی برای شرکت ها می تواند داشته باشد، بررسی عوامل موثر بر مشارکت افراد در ewom خلق شده در این سایت ها ضرورت می یابد. در این مطالعه عوامل موثر بر مشارکت افراد در ewom در این رسانه جدید و رو به رشد بررسی گردید. چهار متغیر ارتباطات اجتماعی (سرمایه اجتماعی، شباهت، اعتماد و تأثیرات بین فردی) و چهار متغیر فردی (پذیرش تجربیات جدید، خود-کارآمدی، برون گرایی و وظیفه شناسی) مورد سنجش قرار گرفته و ارتباط آنها با ابعاد مختلف ewom (ارائه نظرات و جستجوی نظرات) در دو جامعه ایرانی و غیرایرانی بررسی گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در جوامع ایرانی و غیرایرانی سرمایه اجتماعی پل زننده، اعتماد، برون گرایی و خود-کارآمدی بر روی ارائه نظرات تأثیرگذارند و با آن ارتباط مثبت دارند و از سویی در جامعه ایران بین سرمایه اجتماعی پیوند دهنده و ارائه نظرات در سایت های شبکه های اجتماعی رابطه منفی وجود دارد. به علاوه در خصوص بعد دیگر ewom یعنی جستجوی نظرات عوامل سرمایه اجتماعی پل زننده، تأثیرات بین فردی و خود کارآمدی تأثیرگذار شناخته شده اند.
وحید نقابی محمد علی مولایی
بر طبق نتایج تحقیقات بسیاری ازجمله (جنسن، 2000) عملکرد شرکت ها از مکانیزم های متفاوت کنترل شرکتی که یکی از آن ها ساختار مالکیت است، تاثیر می پذیرد. مطالعات در زمینه ساختار مالکیت در سه حوزه متمرکز بوده است: تمرکز در مالکیت شامل (دمستز و لن، 1985؛ مک کانل و سرواس، 1390؛ موروک، 2000؛ شلیفر و ویشنی، 1986)؛ مالکیت درونی شامل (مک کانل و سرواس، 1390؛ موروک، شلیفر و ویشنی، 1988)؛ و نوع مالکیت شامل (گیلو و سالاس، 1992؛ پدرسن و تامسون، 1997). مطالعات در حوزه تمرکز در مالکیت به نتایج متفاوتی دست یافته اند و پی به رابطه مستقیم یا معکوس و یا حتی عدم وجود ارتباط بین تمرکز در مالکیت و عملکرد شرکت ها برده اند؛ از جمله: جنسن و مکلینگ 1976 پیشنهاد می کنند که تمرکز در مالکیت اثر مستقیم بر عملکرد شرکت دارد زیرا تمرکز در مالکیت ممکن است به عنوان یکی از مکانیزم های کنترل داخلی و کنترل شرکتی موجب کاهش مشکلات ناشی از نمایندگی گردد و تضاد بین منافع مدیریت و مالکان را کاهش دهد. مالکیت متمرکز ممکن است سبب شود به جای آن که این مدیران از نفوذ خود در شرکت برای نظارت بر عملکرد مدیریت استفاده کند در جهت منافع شخصی و در خلاف جهت منافع سهامدارن اقلیت استفاده نمایند و بنابر این (دمستز،1983؛ و دمستز و ویلالونگا، 2001) پی به رابطه معکوس بین مالکیت متمرکز و عملکرد شرکت برده اند. در مجموع می توان گفت این ارتباط بسته به زیربناهای فرهنگی و قانونی و سایر عوامل دارد که می تواند در کشورهای مختلف متفاوت باشد، همچنین بخشی از این تفاوت ها در متمایز بودن متغیر های مستقل و وابسته نمود می کند.
آرمان فلاحتی محمد علی مولایی
این پژوهش کوششی است برای تحلیل گرایشات و رفتار مالی افراد در فرایندهای مالی و اقتصادی روزمره. در این راستا می کوشد تا با تدوین یک نقشه یا پلان رفتار مالی، شبهه مدلی را از این گرایشات و رفتار مالی ارائه دهد. احساس نیاز به یک چنین طرحی از مقایسه ی آمارهای مالی و اقتصادی استان فارس با استان مشابه اصفهان پدید آمد. مطالعه ی آمارهای یاد شده که همگی از سوی منابع رسمی ارائه شده اند، نشان از وجود نقصان در ساز و کار مالی – اقتصادی این منطقه دارد. از این رو، پس از نیاز سنجیِ صورت گرفته، به منظور داشتن یک دید سیستمی نسبت به قضیه، به تحلیل پنج زمینه ی مرتبط با این موضوع پرداختیم. این پنج زمینه عبارتند از: مالی رفتاری، مدیریت و برنامه ریزی مالی شخصی، روان شناسی پول، روان شناسی بازار سرمایه و سرمایه گذار و در نهایت، جامعه شناسی اقتصاد. بر اساس مطالعات وسیع صورت گرفته، و پس از تعیین لایه های مهم اطلاعاتی تشکیل دهنده ی نقشه ی رفتار مالی، متدلوژی ای برای ادامه ی پژوهش و به دست آوردن داده های مورد نیاز طراحی گردید. فعالیت هایی که در این راستا طراحی شده و انجام گردیدند عبارتند از 1- طراحی و پیاده سازی یک پرسش نامه ی مناسب که بتواند اطلاعات مورد نیاز را با کمترین خطا فراهم آورد. این پرسش نامه با دقت بسیار و با بهره گیری از پرسش نامه های استاندارد موجود در زمینه های مرتبط و نظر اساتید، خبرگان و مشاوران طراحی گردید. روایی و پایایی این پرسش نامه با استفاده از روش های گوناگون مورد سنجش قرار گرفته و تأیید گردیدند. کیفیت این پرسش نامه، در دقت خروجی حاصل شده نمایان است. 2- جمع آوری داده و سپس انجام تحلیل جمعیت شناختی بر روی نمونه های آماری جهت داشتن دیدی روشن نسبت به جامعه ی تحت پژوهش 3- انجام تحلیل عاملی اکتشافی بر روی داده ها جهت پیدا کردن عامل های سازه 4- یافتن خوشه های رفتار مالی با استفاده از تحلیل خوشه ای دو مرحله ای 5- تحلیل و مقایسه ی توزیع های جمعیت شناختی خوشه ها و نیز آزمودن فرضیات پژوهش با استفاده از آزمون های دو جمله ای، کای دو و t. در نهایت اطلاعات به دست آمده به صورتی جامع ارائه گردیدند. واژگان کلیدی: رفتار مالی، مالی رفتاری، سوگیری، ابهام، عامل های سازه
ربیثا آرین محمد علی مولایی
رویکردهای بازاریابی، از اواسط دهه1950 به رویکردهایی استراتژیک با افق زمانی بلند مدت تبدیل شده است. تمایل موسسات کسب وکار به بررسی دقیق نیازهای مصرفکننده و مشتری متمرکز شد. مفهوم بازاریابی فلسفه حاکم بر بنگاههای کسب وکار گردید و از اصطلاح بازارگرایی برای اجرای مفهوم بازاریابی استفاده شد. در طول دهه گذشته بازارگرایی بسیار مورد توجه پژوهشگران بازاریابی قرارداشته و به عنوان یکی از موضوعات اصلی پژوهش، در بازاریابی استراتژیک مطرح شد. بازارگرایی و تاثیر آن بر عملکرد از جمله مباحث مهم و محوری در مدیریت بازار و مشتری قرار گرفت. در این پژوهش، به بررسی تاثیر بازارگرایی بر عملکرد بانک مسکن در شهر تهران با توجه به متغیرهای ساختاری و متغیر تعدیلکننده محیطی پرداختیم. برای این منظور 65 شعبه بانک مسکن تهران به عنوان نمونه انتخاب و سپس پرسشنامهای که از قبل آماده شده بود، در اختیار مدیر و معاون شعبه قرار داده شد. برای تحلیل و بررسی فرضیهها از روش رگرسیون لجستیک و خطی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که، بازارگرایی بر روی عملکرد بانک مسکن تاثیر دارد. اما از متغیرهای ساختاری، عوامل مدیران ارشد و تعامل میان بخشها از متغیر پویایی میان بخشهای سازمان و سیستم پاداش از متغیر سیستم سازمانی، موجب بهبود بازارگرایی بانک مسکن میشوند و متغیرهای درگیری میان بخشهای سازمان و سیستم رسمی و تمرکزگرایی تاثیری روی بازارگرایی ندارند. همچنین تحلیلهای آماری نشان داد که متغیرهای محیطی تاثیری روی رابطه بین بازارگرایی و عملکرد ندارند. کلید واژهها : بازارگرایی، عملکرد بانک مسکن، متغیر ساختاری، متغیر محیطی
محسن کاظمی محمد علی مولایی
پژوهش و تحقیق بر روی تأثیر نوسانات غیر سیستماتیک بر روی بازده سهام در حال گسترش است. مدلهای قیمت گذاری دارایی استاندارد مانند مدل های قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای و فاما-فرنچ نتیجه گرفتند که تنها عوامل ریسک سیستماتیک باید به بازده آتی مرتبط باشند. این به این دلیل است که ریسک ویژه شرکت ها (غیر سیستماتیک) می تواند با متنوع سازی از بین برود. در هر صورت بسیاری از سرمایه گذاران به دلایل مختلف سبدهای غیر متنوع رانگه داری می کنند. در این حالت ریسک ویژه شرکت ممکن است بر روی بازده های آتی تأثیر بگذارد. در این پژوهش 4 هدف زیر دنبال می شود : 1- بررسی رابطه بین بازده و نوسانات غیر سیستماتیک همان دوره 2- بررسی رابطه بین بازده و نوسانات غیر سیستماتیک دوره گذشته 3- بررسی رابطه بین عامل اندازه و نوسانات غیر سیستماتیک دوره گذشته 4- بررسی رابطه بین نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و نوسانات غیر سیستماتیک دوره گذشته برای بررسی این روابط ابتدا جامعه و نمونه آماری مشخص می شود و با استفاده از نرم افزار excel متغیر های بازده 3 ماهه سهام شرکت های عضو نمونه، اندازه شرکت ها، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بدست می آیند. سپس با استفاده از نرم افزار eviews مدل 3 عاملی فاما – فرنچ برآورد می شود. انحراف معیار اجزاء اخلال مدل به عنوان نوسانات غیر سیستماتیک در نظر گرفته می شوند. در نهایت روابط بین متغیرها با استفاده از نرم افزار spss بررسی می شوند.
حامد کیان محمد علی مولایی
با توجه به ذخایر عظیم نفت و گاز در کشور، صنعت نفت در تمامی عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و علمی کشور اهمیت بسزایی دارد. برای بیشینه سازی ارزش در این صنعت، شناسایی دقیق و تحلیل زنجیره ارزش آن ضروری است. صنعت نفت گستره بزرگی از فعالیت ها را شامل می شود که هدف آنها تبدیل منابع نفت و گاز به محصولات نهایی قابل استفاده است. این فرآیند ها با شناسایی مناطق مناسب برای اکتشاف نفت و گاز شروع شده، سپس میادین نفتی ارزیابی شده، توسعه یافته و از آنها تولید می شود. از این فعالیت ها به عنوان صنایع بالادستی نفت یاد می شود. پس از گذر از منابع انسانی، منابع طبیعی، منابع مالی و بازار مصرف، تکنولوژی را می توان مهمترین عامل ارزش آفرین و مزیت رقابتی دوران حاضر و آینده دانست. صنایع بالادستی نفت نیز به عنوان اصلی ترین قسمت زنجیره ارزش نفت طیف گسترده ای از تکنولوژی ها را در بر می گیرد. لکن با توجه به زمانبر و هزینه بر بودن توسعه این تکنولوژی ها نیاز است تا این تکنولوژی ها برای پرداختن و سرمایه گذاری بیشتر اولویت بندی شوند. با توجه به اینکه ارزیابی و اولویت بندی تکنولوژی ها، به عنوان بخشی از مراحل تدوین استراتژی تکنولوژی به حساب می آید و با عنایت به اهمیت شناخت فرآیند ایجاد ارزش در صنعت نفت و بالاخص بخش بالادستی آن؛ الگوی تدوین استراتژی تکنولوژی پورتر سرلوحه انجام تحقیق قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا با انجام مطالعات کتابخانه ای و بررسی تحقیقات انجام یافته قبلی در مورد تدوین استراتژی تکنولوژی، ارزیابی و اولویت بندی تکنولوژی و همچنین زنجیره ارزش صنعت نفت، شاخص های ابتدایی ارزیابی تکنولوژی از دو دیدگاه توانمدی و جذابیت تکنولوژی و زنجیره ارزش صنعت نفت در صنایع بالادستی استخراج شده و مدل اجرایی تحقیق طراحی گردیده است. در این تحقیق با شناسایی صاحب نظران اولیه، زنجیره ارزش بالادستی صنعت نفت مورد تحلیل قرار گرفته و با توجه به منابع موجود و نظر خبرگان، درخت تکنولوژی زیر مجموعه این زنجیره ها استخراج شده است. سپس با استفاده از نظرات خبرگان شاخص های ارزیابی و اولویت بندی تکنولوژی (جذابیت – توانمندی) شناسایی و برای صنایع بالادستی نفت بومی سازی شده است . بعد از آن با تهیه پرسشنامه ای به پیمایش میزان هر شاخص برای هر تکنولوژی پرداخته و با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره، این تکنولوژی ها اولویت بندی گردیدند. با توجه به اولویت بندی انجام شده، در میان تکنولوژی های چهارده گانه، تکنولوژی ازدیاد برداشت با اختلاف زیاد در رتبه اول قرار گرفت. نظر به این که اکثر مخازن نفتی بزرگ کشور که عمده تولید نفت از این مخازن می باشد در نیمه دوم عمر خود هستند، این رتبه نشان می دهد که توجه خبرگان به افزایش ضریب ازدیاد برداشت یا همان ظرفیت تولید از مخازن بسیار زیاد است. این اولویت بندی می تواند مبنای مناسبی برای تحلیل مقایسه ای اهمیت و ارزش آفرینی هر تکنولوژی و هر زنجیره ارزش باشد. نتایج این تحقیق می تواند مرجع مناسبی برای سیاست گذاری و سرمایه گذاری در توسعه تکنولوژی های جدید در صنایع بالادستی نفت باشد.