نام پژوهشگر: مصطفی بیاتی
مصطفی بیاتی عباس دیدبان
شبکه های پتری به عنوان یک ابزار مدلسازی گرافیکی از دیرباز در علوم مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. به وضوح می توان دریافت که می بایست این ابزار را برای استفاده در سیستمهای پیچیده امروزی بهینه سازی کرد و قابلیتهای جدیدی با توجه به امکانات و ابزارهای موجود امروزی، به آن اضافه کرد. این عمل در صورتی ارزشمند و قابل استفاده می باشد که بتوان چارچوب کلی، قوانین و جبر شبکه های پتری کلاسیک را حفظ کرد و فقط به آن قابلیتهای جدید اضافه شود. در این پایان نامه به بررسی ترکیب منطق فازی و شبکه های پتری می پردازیم و همچنین به معرفی کاربردهای این ابزار مدلسازی در سیستمهای قدرت الکتریکی خواهیم پرداخت. در این پایان نامه ضمن بررسی مدلسازی با شبکه های پتری و مفهوم و اهمیت منطق فازی و چگونگی پیاده سازی سیستمهای استنباط فازی، با معرفی مدولهای شبکه پتری، که قابلیت اعمال عملیات منطقی و همچنین محاسباتی را به این ابزار مدلسازی اضافه می کنند، به گسترش قابلیتهای این ابزار مدل سازی، که از دیرباز مورد استفاده قرار گرفته است، و به بهینه سازی و ارتقاع قابلیتهای این ابزار مدلسازی می پردازیم و با استفاده از مدولهای شبکه پتری ارائه شده به پایه ریزی شبکه های فازی پتری با چارچوب کاملاً تعریف شده و قانونمند می پردازیم. اهمیت این موضوع با بررسی تحقیقات سایر محققین و مقالات چاپ شده در زمینه شبکه های فازی پتری نمایان می شود. همانطور که خواهیم دید، مقالات و تحقیقات صورت گرفته در این مقوله تحقیقاتی، بسیار سلیقه ای می باشند و در هر تحقیق تعاریف و اصطلاحات جدیدی معرفی شده است و همچنین با ترکیب منطق فازی و شبکه های پتری ویژگی ها و قوانین شبکه های پتری کلاسیک کم رنگ شده است و صرفاً از تعاریف مکان و گذرگاه استفاده شده است. این در حالیست که شبکه های پتری دارای قوانین و جبر ریاضی و ماتریسی خود می باشند و می بایست در طی ترکیب منطق فازی با این ابزار مدلسازی، این قوانین را حفظ نمود.
مصطفی بیاتی راهبه نیارکی اصل
استفاده از کدهای تصحیح خطا از جمله کد همینگ برای مقابله با خطاهای نرم در حافظه ها بسیار مرسوم است. از جمله می توان به مقاوم سازی حافظه ها با این گونه کدها در کاربردهای هوا فضایی اشاره کرد. در سال های اخیر با پیشرفت تکنولوژی قطعات نیمه¬هادی و افزایش چگالی حافظه¬ها، یک ذره پر انرژی از تشعشعات فضایی می¬تواند چند بیت حافظه را به صورت هم زمان دچار واژگونی کند. این بیت های تغییر یافته به هم نزدیک و در اکثر موارد مجاور هستند. در نتیجه تشخیص وتصحیح خطا در بیت های مجاور اهمیت می¬یابد. بر همین اساس در این پایان نامه، روشی مبتنی بر الگوریتم ژنتیک ارائه شده است، که تابع برازندگی آن با هدف یافتن کد بهینه، برای مقابله با خطاهای مجاور طراحی شده است. پس از اعمال روش پیشنهادی برای کد (22،16) قابلیت تشخیص خطاهای مجاور سه بیتی نسبت به روش مرجع ]روش میان گذاری[ از 15% به 85% بهبود یافته است، همچنین قابلیت تصحیح خطاهای مجاور سه بیتی نیز از60% به 80% بهبود یافته است. در ادامه پس از اعمال روش پیشنهادی برای کد (39،32) نیز قابلیت تشخیص خطاهای مجاور سه بیتی نسبت به روش مرجع از 13/35% به 48/86% بهبود یافته است، همچنین قابلیت تصحیح خطاهای مجاور سه بیتی نیز از 18/89 به 59/94% بهبود یافته است. این نتایج بدون اضافه کردن بیت دیگری به عنوان چک بیت به دست آمده است، اما از قابلیت تشخیص خطاهای دو بیتی غیر مجاور کاسته شده است.