نام پژوهشگر: ضرغام محمدی
عطاالله جودوی محمد زارع
دشت فیض آباد در استان خراسان رضوی و در جنوب غربی مشهد قرار گرفته است و در موقعیت جغرافیایی ´58-º57 تا ´03-º59 طول شرقی و ´48-º34 تا ´11-º35 عرض شمالی واقع شده است. به¬علت اقلیم خشک این منطقه، بیشتر آب مصرفی در بخش کشاورزی از منابع آب ¬زیرزمینی تامین می¬شود. توسعه بدون برنامه کشاورزی و برداشت بیش از حد از این منابع در دو دهه اخیر باعث افت مداوم سطح آب زیرزمینی (به¬طور متوسط 1/5 متر در سال)، معکوس شدن گرادیان هیدرولیکی بین آبخوان دشت فیض آباد و آب¬های شور و لب شور کفه نمکی (کویر نمک) مجاور آن شده است و افزایش شوری را به¬دنبال داشته است، به¬طوریکه متوسط ec در 9 سال گذشته 1210 واحد (μs/cm) افزایش یافته است. به¬منظور بررسی امکان به تعادل رساندن آب¬زیرزمینی آبخوان مورد مطالعه، مدل جریان آب ¬زیرزمینی با استفاده از کد تفاضل محدود modflow-2000 در محیط نرم افزار gms تهیه شد. به¬دلیل شرایط ناپای حاکم بر سیستم آبخوان، مدل فقط در شرایط ناپایدار، واسنجی و صحت¬¬سنجی شد. برای ارزیابی تأثیر سیاست فعلی بهره¬برداری و پیشنهاد کردن راه حل مناسب، چهار سیاست مدیریتی تنظیم گردید و این سیاست¬ها بوسیله مدل مورد آزمایش واقع شدند. بر پایه نتایج مدل، بیلان شبیه¬سازی شده نشان داد برای متوقف کردن افت سطح آب زیرزمینی لازم است میزان برداشت ماهانه 40% کاهش یابد و در فصل زمستان برخلاف شرایط کنونی بهره¬برداری از آب زیرزمینی صورت نگیرد. این کاهش برداشت با تغییر سیستم آبیاری و الگوی کشت در منطقه امکان پذیر می¬باشد. علاوه بر این به¬منظور ارزیابی کیفیت آب زیرزمینی، شناسایی منشأ شوری آن و فرایندهای هیدروژئوشیمیایی تأثیرگذار بر کیفیت آب ، تعداد 49 نمونه از منابع انتخابی آب زیرزمینی جمع آوری و آنالیز گردید. نتایج نشان دادند تیپ غالب در آب¬های زیرزمینی منطقه، na+-cl- می-باشد و منشأ شوری در مورد تمام نمونه¬ها یکسان بوده و در نتیجه انحلال هالیت و ژیپس است. همچنین بر اساس مقدار شوری، نسبت جذب سدیم و درصد سدیم، در حال حاضر بیشتر نمونه¬ها برای آبیاری مناسب نیستند.
زهره حیدری محمد زارع
مدیریت و حفاظت از منابع آب در مناطق ساحلی با توجه به توسعه و گسترش این مناطق و افزایش میزان مصرف منابع آبهای زیرزمینی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. در نتیجه، دستیابی به روشهایی جهت کنترل و ایجاد بهبود نسبی در میزان برداشت از منابع آب های زیرزمینی از نظر کمی و کیفی امری ضروری به نظرمی رسد. در منطقه مورد مطالعه (سفره آب زیرزمینی روستای پشت پر و بکت در جنوب شرق دریاچه مهارلو) مدیریت بهره برداری از آب های زیرزمینی به منظور بهبود نسبی شوری آب آبخوان و اثر دریاچه مهارلو بر سفره آب زیرزمینی مورد بررسی قرار گرفت. که با اندازه گیری سطح آب دریاچه و مشخص شدن شیب توپوگرافی و اندازه گیری هدایت الکتریکی در چاهک های حفر شده در کف دریاچه و مقایسه آن با چاه های پمپاژ اطراف مشخص شد دریاچه با سفره آب زیرزمینی منطقه ارتباط کمی دارد. و دلیل افزایش شوری آبخوان به طرف دریاچه، ورود آب دریاچه با شوری بسیار بالا به سفره است. لذا مهمترین مسئله در مدیریت آب زیرزمینی منطقه مورد مطالعه کاهش میزان پمپاژ در منطقه که بیش از ظرفیت آبخوان است و جلوگیری از شوری بیش از حد سفره آب زیرزمینی می باشد. به همین منظور برای پیش بینی عکس العمل آبخوان نسبت به اثرات تغذیه و تخلیه، مدل ریاضی منطقه تهیه گردید. که از مدلmodflow2005 استفاده شد. و پس از انجام عملیات صحرایی و جمع آوری اطلاعات مورد نیاز شامل داده های کمی و کیفی آبخوان، اطلاعات زمین شناسی و هیدروژئولوژی منطقه، اقدام به تهیه مدل تفهیمی جهت مدلسازی گردید. اطلاعات اندازه گیری شده در آبان ماه 87 به عنوان شرایط اولیه درنظر گرفته شد. طول دوره واسنجی در ماه های تیر تا مهر87 و طول دوره صحت سنجی در ماه های اسفند87 تا خرداد 88 در نظر گرفته شد. پس از واسنجی و صحت سنجی مدل، بررسی واکنش آبخوان در مقابل استراتژیهای مختلف برای سالهای 1389 تا 1391 مورد ارزیابی قرار گرفت. با اعمال سیاست های مختلف در مدل، اثرات هر کدام بررسی و بهترین سیاست که کاهش دبی به اندازه %30 از مقدار کنونی است به عنوان روشی جهت کاهش نرخ افت سطح آب و بهبود کیفیت آب بر اساس کاهش ec پیشنهاد گردید.
زینب باورصاد شانکیان فرید مر
وجود چشمه های نفتی در منطقه نفت خیز مسجدسلیمان و ورود پسابهای شهری و صنعتی به آبراهه اصلی مسجدسلیمان، و در نهایت رودخانه تمبی موجب آلودگی این رودخانه شده است. از آبراهه اصلی مسجدسلیمان برای شرب دام استفاده می شود و از سوی دیگر رودخانه تمبی از نظر گردشگری و تفریحی دارای اهمیت ویژه ای در منطقه است، درنتیجه آلودگی آن می تواند اثرات قابل توجهی بر زیست بوم سامانه های منطقه بر جای بگذارد. در این پژوهش غلظت فلزات بالقوه سمناک، اکسیژن خواهی شیمیایی و زیست شناختی، میزان نیترات، نیتریت و آمونیاک، آنیونها، کاتیونها و هیدروکربنهای آروماتیک چندحلقه ای(pah) در نمونه های آب اندازه گیری شدند. علاوه بر این، غلظت فلزات بالقوه سمناک، درصد کربنات، دانه بندی، ph، کل ترکیبات نفتی کل (tph)، کربن آلی کل (toc) و هیدروکربنهای آزاد (s1) در نمونه های رسوب تجزیه شدند. برای تعیین مهمترین فاز انتقال دهنده رسوبات از روش استخراج ترتیبی استفاده شد. همبستگی بین فلزات و ترکیبات نفتی و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی رسوب و گسترش آلودگی تعیین، و منابع احتمالی نیز ارائه شده است. در نهایت، غلظت آلاینده ها با غلظت اثر آستانه(tec)، و غلظت اثر احتمالی(pec) مقایسه شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دست کم بخشی از هیدروژن سولفید موجود در منطقه ناشی از فعالیتهای زیستی است. بررسی ضرایب غنی شدگی نشان داد بیشترین غنی شدگی فلزات در رسوبات منطقه دره خرسان است. بررسی غلظت فلزات بالقوه سمناک موجود در رسوب، به روش استخراج ترتیبی نشان می دهد که آهن، کروم، مس و روی، بیشتر در فاز باقی مانده تجمع یافته اند. کادمیم، نیکل، کبالت و سرب، دارای بیشترین زیست دسترس پذیری و درنتیجه بیشترین خطر زیست محیطی هستند. همچنین ترکیبات pahبه طور منفرد، در برخی موارد و در مناطقی خاص آلودگی نشان می دهند.
محمد شریفی عزت الله رییسی
آبخوان امامزاده جعفر در جنوب ایران و در 15 کیلومتری غرب شهر دوگنبدان واقع شده است. این آبخوان آبرفتی آزاد بین آبخوان کارستی سازند آسماری و سازند نفوذ ناپذیر گچساران واقع شده است. آب زیرزمینی که تنها منبع آب می باشد، 170 حلقه چاه در آن حفر شده است که سالانه 23 میلیون متر مکعب از آن آب برداشته می کند. یون های اصلی، ph، ec، tds، دما، do، bod، cod، نیترات، عناصر کمیاب، کلیفرم مدفوعی و کل در 20 چاه و فنول، سیانید، pcb، pah، mtbe و tph در تعداد کمی از چاه ها در دو فصل تر و خشک اندازه گیری شدند. مهمترین منابع آلاینده ها کود های شیمیایی، فضولات حیوانی، تعداد کمی دامداری و مرغداری و چاه های جذبی مربوط به 6 روستا با جمعیت 5000 نفری، می باشد. هدایت الکتریکی در بیشتر محدوده آبخوان در محدوده بین 382 تا 6170 میکرو زیمنس بر سانتیمتر می باشد و تیپ آب نیز بیکربناته می باشد، اما در نزدیکی خروجی آبخوان این میزان به 6000 میکرو زیمنس بر سانتیمتر افزایش یافت و تیپ آب به سولفاته تغییر پیدا کرد. تمامی شاخص های اندازه گیری شده به جز کلیفرم کل و کلیفرم مدفوعی، کادمیوم و آنتیموان کمتر از حد mcl سازمان حفاظت محیط زیست ایالات متحده می باشد. مقدار نیترات نسبت به حالت طبیعی افزایش یافته است. دلیل این امر استفاده زیاد از کود های نیتراته و بافت دانه درشت منطقه غیر اشباع در بیشتر مناطق آبخوان می باشد. حداقل یک سوم از چاه های آزمایش شده از نظر میزان کلیفرم مدفوعی و کل آلوده بودند. epa در سال 2009 رشد کلیفرم های مدفوعی در مناطق طبیعی بدون وجود رابطه ای با موجودات زنده را گزارش داد. پیشنهاد می شود که در آینده تحقیقاتی برای دانستن وجود احتمالی آلودگی کلیفرم مدفوعی انجام شود. میزان کادمیوم و آنتیموان در 2 یا 3 حلقه از چاه ها از mcl بیشتر بود. منشا کادمیوم احتمالا کود های فسفاته و آفت کش ها می باشد؛ منشا مشخصی برای آنتیموان یافت نشد. .
مرتضی جاویدی غلامحسین کرمی
دشت سعادت شهر با مساحتی در حدود 130 کیلومتر مربع در مجاورت شهر سعادت شهر و در 120 کیلومتری شمال شرق شهرستان شیراز قرار دارد. در این دشت یک آبخوان آزاد وجود دارد که توسط 678 حلقه چاه، عمدتاً به منظور کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی خصوصیات هیدروژئولوژیکی و هیدروژئوشیمی این آبخوان بوده است. بررسی های هیدروژئولوژیکی، که با استفاده از اطلاعات بدست آمده از 16 پیزومتر موجود در دشت صورت پذیرفته است، نشان می دهد که آبخوان به طور گسترده از ارتفاعات اطراف خود و همچنین از رودخانه سیوند در حال تغذیه است. این مطالعات همچنین نشان داد که جهت عمومی جریان آب زیرزمینی از سمت شرق به غرب می باشد. میزان افت در دوره 13 ساله بررسی این دشت، دامنه ای از حدود 16 متر در بخش شرقی تا حدود صفر در بخش غربی آبخوان را شامل می شود. بررسی هیدروژئوشیمیایی این دشت که بر پایه بررسی گسترده هدایت الکتریکی و همچنین 13 مورد آنالیز آنیون ها و کاتیون های اصلی می باشد، نشان می دهد که کیفیت آب زیرزمینی تا حد بسیار زیادی تحت تأثیر تغذیه سازندهای احاطه کننده آبخوان، آب نفوذی از رودخانه سیوند و همچنین میزان برداشت از آبخوان است؛ به این ترتیب که افزایش املاح موجود در آب تا بخش مرکزی دشت به طور طبیعی بوده و در محدوده مرکزی به علت پمپاژ بسیار زیاد، جریان عمومی آب بسیار ضعیف می شود و به همین دلیل املاح محلول در آب بسیار بیشتر از بخش های بالادست می شود. در ادامه مسیر جریان آب زیرزمینی، به علت تغذیه آبخوان توسط رودخانه سیوند و همچنین سازندهای کربناته اطراف، مقدار املاح موجود در آب به میزان قابل توجهی کاهش می یابد.
مهدی مرادی ضرغام محمدی
زمین لغزش به عنوان یکی از بلایای طبیعی، سالانه باعث میلیاردها دلار خسارت و مرگ هزارن نفر در نقاط مختلف جهان می گردد. مطالعات مربوط به ناپایداری شیب ها و تهیه ی نقشه های پهنه بندی، می تواند خسارت های ناشی از پدیده ی زمین لغزش را تا حدود زیادی کاهش دهد. پتانسیل وقوع زمین لغزش عبارت است از تمایل شیب به گسیختگی، که معمولا به صورت نقشه های کیفی نشان داده می شوند. کشور ایران با توجه به توپوگرافی عمدتاً کوهستانی، قرار داشتن بر روی کمربند لرزه خیزی و شرایط متنوع زمین شناسی و اقلیمی، از جمله کشورهایی است که به طور گسترده در معرض پدیده ی زمین لغزش قرار دارد. استان کهگیلویه و بویر احمد و به خصوص شهرستان دنا واقع در شرق این استان بدلیل دارا بودن بسیاری از عوامل ذکر شده در فوق، پتانسیل بالایی را برای ایجاد طیف وسیعی از زمین لغزش ها دارا می باشد. زمین لغزش در این منطقه خسارات زیادی را به جاده ها و روستاها وارد نموده است، بنابراین تهیه نقشه پهنه بندی زمین لغزش، با پیش بینی مناطق مستعد این پدیده، می تواند این خسارات را تا حدود زیادی کاهش دهد. در این مطالعه از روش تحلیل سلسله مراتبی (ahp) جهت تهیه نقشه ی پهنه بندی خطر زمین لغزش استفاده شده است. بدین منظور هشت لایه شامل، اطلاعات مربوط به زمین لغزش های منطقه، زمین شناسی و لیتولوژی، بارندگی، لرزه خیزی، پوشش گیاهی، فاصله از جاده، شیب و فاصله از جریان های سطحی در نظر گرفته شده است. ahp تئوری جهت اندازه گیری مسائلی با ضوابط قابل سنجش در کنار ضوابط ناملموس در یک ناحیه ی بزرگ می باشد. با استفاده از این روش هر لایه به فاکتورهای جزئی شکسته شده، سپس برای هر یک از این فاکتورها بر اساس اهمیت شان یک مقدار عددی لحاظ، و در پایان با هم ترکیب و نقشه ی نهایی تهیه می گردد. در این مطالعه از نرم افزار arcgis جهت آماده سازی لایه های تشکیل دهنده ی نقشه پهنه بندی استفاده شده است. مهمترین فاکتور در تعیین مقیاس نقشه های پهنه بندی، مقیاس نقشه های توپوگرافی و اطلاعات اولیه ی مربوط به منطقه است. با توجه به مقیاس نقشه های توپوگرافی مقیاس نقشه ی پهنه بندی تهیه شده 1:50000 می باشد. نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان می دهد که مناطقی که زمین لغزش در آن رخ داده است مطابقت خوبی با نواحی با خطر زمین-لغزش بالا و بسیار بالا در نقشه ی پهنه بندی تهیه شده دارد. این نتایج حاکی از آن است که %82 زمین لغزش های شناسایی شده در منطقه، در محدوده ی با خطر نسبی بالا و بسیار بالا بر روی نقشه قرار می گیرند. این مناطق، سازند پابده و گورپی را بر روی نقشه های زمین شناسی پوشش می دهند. این سازند عموما از سنگ مارن ساخته شده است و در برابر هوازدگی و در مجاورت آب بسیار حساس می باشد. مناطق با خطر نسبی کم در نقشه ی تهیه شده نیز با سازند جهرم با پوشش گیاهی جنگلی متراکم (تراکم بیشتر از %50) همپوشانی نسبتا خوبی دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که نقشه پهنه بندی تهیه شده با استفاده از روش ahp، تا حدود زیادی می-تواند میزان پتانسل خطر را در منطقه پیش بینی نماید.
علیرضا نسیمی ضرغام محمدی
پدیده خشکسالی بهخاطر وضعیت خاص اقلیمی و توزیع مکانی و زمانی بارش در ایران نمود بیشتری داشته و اثرات قابل توجهی را در ابعاد مختلف به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشک مانند استان یزد دارد. این تحقیق با هدف بررسی، محاسبه و ارزیابی شاخصهای خشکسالی در استان یزد و پیشنهاد شاخص خشکسالی مناسب جهت پهنهبندی خشکسالی در این استان انجام شده است. بررسیهای انجام شده حاکی از وجود 88 ایستگاه بارانسنجی زیر نظر شرکت سهامی آب منطقهای یزد و تعداد 121 ایستگاه بارانسنجی زیر نظر اداره کل هواشناسی یزد است. از آنجایی که جهت انجام محاسبات شاخصهای خشکسالی و قیاس آنها نیاز به طول آماری مناسب (حداقل 25 ساله) و دوره آماری مشترک بین ایستگاهها است، تعداد 24 ایستگاه بارانسنجی که دارای توزیع مکانی مناسب در سطح استان یزد میباشند و طول آماری مشترک بالغ بر 25 سال دارند، جهت محاسبات اولیه انتخاب شدند. سپس همگنی دادهها به روش آزمون توالی (run test) بررسی شد و نقاط گسستگی فاقد آمار به روش em الگوریتم تکمیل شد. در مرحله بعد شاخصهای خشکسالی متعددی شامل بارش استاندارد سه ماهه، شش ماهه، نه ماهه، دوازده ماهه، هجده ماهه، دو ساله و چهار ساله، انحراف از میانگین، درصد از نرمال و دهکها بر اساس اطلاعات مذکور محاسبه شدند. در این شرایط از یک سو بر اساس ارزیابی انجام شده در دشت معرف (یزد- اردکان) شاخصهای انحراف از میانگین، درصد از نرمال و دهکها امکان مقایسه مکانی را ندارند و از سوی دیگر بررسی روشهای مختلف انتخاب شاخص خشکسالی مناسب نشان داد که انتخاب شاخص خشکسالی مناسب باید با توجه به هدف (وضعیت منابع آب) باشد که شاخص بارش استاندارد این توانایی را دارد. لذا، به تطابق تغییرات سطح ایستابی و دورههای زمانی مختلف شاخص بارش استاندارد پرداخته شد و شاخص بارش استاندارد 12 ماهه (spi 12) بهعنوان شاخص مناسب انتخاب شد. اما باید در نظر داشت که از یک سو شاخص بارش استاندارد دوازده ماهه با توجه به تطابق با وضعیت منابع آب، امکان مقایسه مکانی و مدیریت خشکسالی به عنوان شاخص خشکسالی مناسب انتخاب شده است و از سوی دیگر شاخص بارش استاندارد، شاخصی است که به صورت ذاتی خشکسالی را به صورت ماهانه بیان میکند. همچنین از یک سو میتوان با جمع جبری مقادیر spi در ماههای مختلف یا فصول مختلف به میزان خشکسالی پیبرد و از سوی دیگر با توجه به وضعیت بارش استان یزد که در بیش از نیمی از ماهها مقدار بارش ماهانه صفر ثبت شده است و در واقع توزیع بارش ماهانه در استان یزد به سمت راست چولگی دارد، نیاز به بررسی خشکسالی به صورت سالانه است. لذا، در این تحقیق از میانگین شاخص بارش استاندارد دوازده ماهه برای یک سال آبی استفاده شده است که هم بیانگر وضعیت سطح ایستابی در آن سال باشد و هم از مقایسه میانگین بارش در ماههای هر سال با دوازده ماه گذشته حاصل شده است و بنابراین با بارش در سال گذشته همبستگی بالا و منفی دارد. در پایان نقشه پهنهبندی خشکسالی استان یزد بر اساس روشهای مختلف زمینآماری رسم شد. همچنین بررسی نقشه پهنهبندی خشکسالی استان یزد در یک سال حدواسط، آسیبپذیری منابع آب شهرهای یزد، تفت، مهریز، بافق، نایبندان و خرانق را نشان داد.
سامان منفرد کاووس خورشیدیان
اسحاق نیوتن نخستین مدل ریاضی از زمان و فضا را در کتاب اصول ریاضی خود در سال 1687 منتشرکرد. در مدل نیوتن، زمان و فضا کاملا جدا از یکدیگر در نظر گرفته می شدند. با این همه در نظریه نسبیت انشتین ، زمان و فضا به گونه ای جدایی ناپذیر به یکدیگر گره خورده اند. به طور مشهود در بسیاری از پدیده ها نیز هر دو عامل فضا و زمان تاثیر گذار بوده و در بسیاری از مواقع نادیده گرفتن یکی از این عوامل می تواند منجر به تحلیل و استنباط اشتباه در خصوص این پدیده ها گردد. برای تحلیل مشاهدات فضایی-زمانی که دارای همبستگی فضایی و زمانی می باشند لازم است ساختار همبستگی آن ها توسط تابع کواریانس یا تغییرنگار فضایی-زمانی تعیین گردد، لذا انتخاب و تعیین این ساختار نقشی اساسی در تحلیل و مدل بندی این مشاهدات دارد. ولی در این راستا با مشکلات فراوانی روبرو می باشیم. در ابتدا، رهیافت ساختن توابع کواریانس تفکیک پذیر بر اساس توابع فضایی و زمانی محض مورد مطالعه قرار گرفت. به علت وجود مشکلات فراوان در این توابع رهیافت ساختن توابع کواریانس تفکیک ناپذیر با استفاده از روش هایی بر اساس توابع چگالی طیفی، توابع کاملا یکنوا و برنشتاین، روش ترکیبات خطی، معادلات دیفرانسیل و ... مورد استفاده قرار گرفت. توابع کواریانس تفکیک ناپذیر علارغم بر طرف شدن چالش ها و معایب موجود در توابع تفکیک-پذیر خود با مشکلاتی مواجه می باشد. در این رساله روش ساخت برخی از مهمترین توابع کواریانس فضا-زمان تفکیک پذیر و تفکیک ناپذیر را ارائه و آن ها را با یکدیگر مقایسه نموده و معایب و مزایای آن ها را مورد ارزیابی قرار می دهیم.
بی بی رابعه متوسل ضرغام محمدی
چکیده برآورد هدایت هیدرولیکی به روش آنالیز فازی داده های لاگ حفاری، مطالعه موردی دشت بوشکان به کوشش رابعه متوسل هدایت هیدرولیکی یکی از اساسی ترین پارامترها در مطالعه ی حرکت آب زیرزمینی می باشد که در بیشتر مطالعات مرتبط با آب های زیرزمینی نقش کلیدی و تعیین کننده ای دارد.علیرغم معرفی روش های مختلف جهت برآورد هدایت هیدرولیکی کماکان آزمون پمپاژ به عنوان دقیق ترین و پرکاربردترین روش شناخته می شود.غالبا چاه هایی که برای آزمون های پمپاژ مناسب باشند به قدر کافی در یک آبخوان وجود ندارند و یا انجام آزمون های پمپاژ در تمام چاه ها نه تنها عملی نیست بلکه پرهزینه می باشند.در این تحقیق باتوجه به فراوانی اطلاعات لاگ حفاری چاه های اکتشافی و مشاهده ای در اکثر دشت ها و آبخوان های کشور اقدام به برآوردهدایت هیدرولیکی به روش آنالیز فازی به کمک اطلاعات لاگ حفاری شده است. بر این اساس اطلاعات توصیفی لاگ حفاری چاه های انتخاب شده در دشت بوشکان با در نظر گرفتن طول مقاطع مختلف در هر چاه به منحنی دانه بندی تبدیل شده است.منحنی های دانه بندی تولید شده طی فرآیند تبدیل فازی به کمک مجموعه های مختلف معادل هدایت هیدرولیکی هم پوشانی داده شده و نهایتا برای هر چاه مقدار هدایت هیدرولیکی برآورد شده است.مقایسه ی نتایج حاصل از آنالیز فازی با نتایج تحلیل آزمون پمپاژ نشانگر خطایی در حدود 41/91 -% ،22/6- % و 42/11 %برای چاه های اکتشافی می باشد.هم چنین در 2 مورد دیگر از چاه های دشت بوشکان که در آن ها آزمون پمپاژ پله ای انجام شده بود مقایسه ی نتایج حاصل از آنالیز فازی با نتایج حاصل از آزمون پمپاژ پله ای درصد خطایی درحدود 55/71-% و 49/56-% نشان داد.مقایسه ی نتایج نشان می دهد که روش آنالیز فازی به کار رفته قابلیت کافی برای کاربرد در مطالعات آب زیرزمینی را دارد و به کمک نتایج کاربردی این روش می توان توزیع مکانی هدایت هیدرولیکی در یک آبخوان را ارزیابی نمود.این روش می تواند به عنوان مرحله اول و قبل از کالیبراسیون مدل ریاضی جهت ترفیع نتایج مدل ریاضی و سهولت فرآیند کالیبراسیون مورد استفاده قرار گیرد.
تهمینه مصدق نوذر سامانی
مخروطه افکنه فاضل آباد بخشی از حوزه آبریز قره سو- گرگانرود می باشد که در شرق مازندران قرار گرفته است و قسمتی از دشت گرگان را شامل می شود. جهت تأمین آب شرب شهر گرگان، دستیابی به پتانسیل بهره برداری از این سفره و آگاهی از رفتار آن در قبال اعمال سیاست های مختلف بهره برداری، مدل ریاضی سفره آب زیرزمینی در محدوده مخروطه افکنه فاضل آباد تهیه گردید. به منظور تهیه مدل ریاضی آبخوان مربوطه ابتدا داده های کمی و کیفی آبخوان و همچنین اطلاعات زمین شناسی، هواشناسی، هیدرولوژیکی و جغرافیایی جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به وسیله آمار سطح ایستابی چاه های پیزمتری نوسانات سطح آب زیرزمینی مورد بررسی قرار گرفت. سپس با توجه به مدل مفهومی آبخوان، مدل عددی آبخوان با استفاده از نرم افزار gms تهیه گردید. پس از اجرای مدل پارامترهای هیدرولیکی آبخوان در شرایط پایدار مشخص شده و درستی آن برای شرایط ناپایدار صحت سنجی شد. نتایج حاصل بصورت منطقه بندی پارامترهای هیدرولیکی آبخوان و بررسی امکان برداشت اضافی از محدوده مطالعاتی ارائه شد. به این صورت که بر اساس نتایج حاصل از شبیه سازی، مشاهده می شود که طی سال های گذشته تاکنون سطح آب زیرزمینی روند نزولی داشته و آبخوان محمدآباد دارای بیلان منفی است. همچنین افزودن چاه های جدید، سیر نزولی آبخوان را در درازمدت تشدید می کند.
قباد نادری سیاه سیاهی ضرغام محمدی
امروزه با توجه به اهمیت منابع آبی و نقش آن در بسیاری از فرایندهای زمین شیمی و زیست زمین -شیمیایی، بررسی عوامل موثر بر کیفیت این منابع بسیار حائز اهمیت است. هدف از این تحقیق تعیین منشاء چشمه های گرمابی و نقش این چشمه ها در توزیع عناصر سمناک در آب های زیرزمینی منطقه مورد بررسی بر اساس ویژگی های زمین آبشناختی و ایزوتوپی می باشد. بدین منظور تعداد 44 نمونه در دو فصل تر و خشک از چشمه های گرمابی، چشمه های معدنی تراورتن ساز و آب های زیر زمینی در مناطق قروه، بیجار و تخت سلیمان برداشت گردید. همچنین تعداد 5 نمونه ایزوتوپی نیز به منظور تعیین دقیق منشا سیالات گرمابی در منطقه مطالعاتی تخت سلیمان نیز گرفته شد. زون سنندج-سیرجان به لحاظ داشتن حجم درخور توجهی از سنگ های ماگمایی و رخداد فرآیندهای دگرگونی، پویاترین پهنه زمین ساختی ایران است. که بر اساس مطالعات زمین شناختی این ویژگی ها انطباق خوبی با فعالیت های گرمابی و آتشفشانی موجود در منطقه مورد بررسی را دارند. مطالعات هیدروشیمی نشان داد که تیپ غالب آب چشمه های گرمابی در شهرستان های قروه و بیجار از نوع کلریدی و کلریدی رقیق شده و در شهرستان تکاب از نوع بی کربناتی و سولفاتی است. بررسی تغییرات یون های اصلی و نتایج حاصل از شاخص اشباء شدگی حاکی از عدم تاثیر کانی های سولفیدی بر روی آب های زیرزمینی در منطقه مورد بررسی بود. دمای مخزن چشمه های گرمابی توسط ژئوترمومترهای مختلف اندازه گیری شد و در نهایت بر اساس ژئوترمومترهای سیلیسی گستره دمایی 75 تا 91 درجه سانتیگراد برای این چشمه ها تخمین زده شد. در نهایت نتایج حاصل از مطالعات زمین شناسی، هیدروشیمی، آماری و ایزوتوپی نشان داد که منشاء چشمه های گرمابی یک آب جوی بوده که در حین فرو رفتن با سیالات و بخارات ما گمایی اختلاط یافته است. بنابر این می توان عامل اصلی آلودگی و پراکنش عناصر بلقوه سمناک در آب-های محلی منطقه مورد بررسی را چشمه های گرمابی با منشاء هیدرو ترمال دانست.
مهدی همت پناه ضرغام محمدی
مهمترین منبع آب در دسترس برای کشاورزی در دشت فسا آب های زیرزمینی موجود می باشد. سطح ایستابی در این دشت افت چشمگیری داشته ( به طور میانگین 12 متر افت در بازه زمانی 16 ساله) که نشانگر برداشت بی-رویه از آبخوان می باشد. بدین جهت مدیریت آبخوان آبرفتی فسا بطور جدی باید مورد توجه قرار گیرد. این پژوهش با هدف مدل سازی سری زمانی داده های سطح آب زیرزمینی انجام شده است. پس از آماده سازی داده ها سازی داده ها به کمک نرم افزار matlab به آموزش شبکه عصبی مصنوعی طراحی شده پرداخته شده است. پس از انتخاب بهترین شبکه عصبی آموزش دیده، به پیش بینی و شبیه سازی سطح آب زیرزمینی پرداخته شده است. با مقایسه الگوریتم های آموزشی مختلف با هم بر اساس مربع توان دوم خطا مشاهده شد که الگوریتم لونبرگ- مارکورت و تابع محرک سیگموئیدی دارای خطای کمتری نسبت به دیگر الگوریتم های آموزشی و توابع محرک می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده از داده های پیش بینی شده در مرحله شبیه سازی سطح آب زیرزمینی می توان به این نتیجه رسید که شبکه های عصبی می توانند با دقت نسبتاً قابل قبولی در شبیه سازی داده های سطح آب مورد استفاده قرار گیرند. بررسی نتایج سطح آب های شبیه سازی شده نشان می دهد که مدل هایی که در آن ها تاخیر های کم (یک و دو ماهه) بعنوان ورودی در نظر گرفته شده است خطای کمتری را نشان می دهند و قابلیت شبیه سازی سطح آب را با دقت بالاتری دارند.
مجتبی عادلی ضرغام محمدی
به علت عدم وجود ایستگاه های هیدرومتری در بیشتر حوضه ها، عموما محاسبات مربوط به بده، حجم سیلاب و بده ماکزیمم بر اساس روابط تجربی انجام می گیرد. یکی از این روابط تجربی، رابطه ارائه شده توسط مرکز تحقیقات حفاظت خاک آمریکا یا scs است که کاربرد زیادی در ایران دارد. ضرایب مربوط به روش scs برای حوضه های موجود در آمریکا کالیبره و طراحی شده اند و به نظر می رسد که به کارگیری این روش برای حوضه های موجود در ایران می تواند دارای درصدی خطا باشد. به منظور اصلاح و کالیبراسیون این روش، در این تحقیق از حوضه ی آبریز پسکوهک که دارای مساحتی حدودkm2 73 می باشد استفاده شده است. این حوضه دارای 4 زیرحوضه می باشد که در هر زیرحوضه یک ایستگاه اندازه گیری تعبیه شده است. داده های رواناب واقعی در این تحقیق به صورت مستقیم در 5 واقعه بارش و از 5 ایستگاه اندازه گیری در بازه زمانی 2 ساعته برداشت شده است،که در نهایت هیدروگراف واقعی مربوط به هر واقعه و در هر زیرحوضه ترسیم شده است. شماره منحنی cn(curve number) مربوط به حوضه پسکوهک و هر یک از زیرحوضه ها با توجه به جنس خاک و نوع کاربری اراضی، با استفاده از جداول مربوطه و همچنین به کمک سنجش تصاویر ماهواره ای (نرم افزار envi) مربوط به منطقه مورد مطالعه، تعیین شده است، که در نهایت با توجه به cn بدست آمده، هیدروگراف حاصل از روش scs برای هر واقعه و در هر زیرحوضه در نرم افزار hec-hms ترسیم گردید. سپس با توجه به دو هیدروگراف بدست آمده، عملیات کالیبراسیون در نرم افزار hec-hms انجام شده است. در نهایت با توجه به نتایج حاصل از کالیبراسیون، نسبت ia/s = 0.044 به جای نسبت ia/s = 0.2 در روش scs ارائه شده است. برای اصلاح cn واقعی در هر زیرحوضه ی مورد مطالعه نیز رابطه ی cno = cnscs? 0.41 پیشنهاد شده است. در نهایت با توجه به نتایج بدست آمده، رابطه ی s = 1000/cn-10 موجود در روش scs به صورت رابطه s = 8600/cn-86 و همچنین رابطه q=?(p-0.2s)?^2/(p+0.8s) به صورت رابطه q=?(p-0.04s)?^2/(p+0.96s) اصلاح شده است.
خشایار یزدان پرست ضرغام محمدی
یکی از پیش شرط های تحقق توسعه پایدار در هر منطقه، استفاده بهینه از منابع آب موجود است و این امر بدون شناخت وضعیت کمی و کیفی منابع آب میسر نمی شود. در دهه های اخیر رشد روزافزون جمعیت و به تبع آن افزایش نیاز به آب در بخش های کشاورزی، شرب و صنعت موجب ایجاد فشار مضاعف به منابع آب گردیده است. محدوده مورد مطالعه بیش از مسائل کمی مبتلا به مسائل کیفی آب بر اثر نفوذ زه آب های کشاورزی ناشی از مصرف بی رویه کود و سموم و آلودگی این زه آب ها می باشد. صنایع منطقه نیز آب های زیرزمینی را با آلاینده های شیمیائی و هیدروکربنی خود که بعضاً غیر قابل تصفیه به صورت طبیعی هستند آلوده می نمایند. در این مطالعه غلظت آنیون ها و کاتیون های اصلی، برخی از شاخص های کیفی و غلظت فلزات سنگین نیز مورد بررسی قرار گرفت. آب های منطقه دارای سه تیپ اصلی که شامل تیپ های کلروره، بیکربناته و سولفاته می باشد. تیپ غالب آب های منطقه کلروره می باشد که دلیل اصلی آن گسترش سازند تبخیری گچساران که از نمک تشکیل شده است می باشد. بررسی غلظت آنیون ها و کاتیون های اصلی نشان می دهد که غلظت تمام آنیون ها و کاتیون ها در دشت بیشتر از میزان استاندارد ارائه شده توسط epa برای آب آشامیدنی است. در بررسی غلظت فلزات سنگین مشخص شد که غلظت این فلزات در دشت پایین تر از حد استاندارد می باشد. براساس نتایج برای آبهای زیرزمینی دشت اصفهان یک شبکه پایش طراحی شد که در این شبکه پایش ابتدا مناطق حساس و دارای خطر به آلودگی شناسایی شد. همچنین مهم ترین منابع آلاینده احتمالی نیز در دشت شناسایی گردید. شبکه پایش موجود در دشت اصفهان شامل 35 نقطه بود که بر اساس آنومالی غلظت عناصر اصلی و فرعی و موقعیت مکانی منابع آلاینده تعداد شش نقطه به این شبکه اضافه گردید. در شبکه پایش نهایی تواتر زمانی و انواع متغیرهای مورد نیاز جهت پایش ارائه شده است، بطوریکه در این شبکه 80 درصد نقاط پایش دارای تواتر نمونه برداری با بازه زمانی ماهیانه تشخیص داده شده است که نشان دهنده حساس بودن آبخوان از نظر آلودگی می باشد. یکی از نقاط پایش که به نسبت به پارامترهای کیفی آنالیز شده آلودگی نشان نداد و در حال حاضر برای آلودگی نا مستعد می باشد در بازه زمانی سالیانه و چهار نقطه پایش که نسبت به پارامترهای کیفی آنالیز شده آلودگی نشان ندادند در بازه زمانی فصلی قرار گرفتند.
محمود فلاحی عزت الله رئیسی اردکانی
دشت قره باغ در جنوب غربی دشت شیراز در زیرحوضه ی آبریز مهارلو واقع شده است. بخشی از این دشت، در نزدیک تاقدیس سبزپوشان محیط مردابی است، در نتیجه خاک پیت در این مرداب شکل گرفته است. مساحت و ضخامت متوسط این پیت لند به ترتیب در حدود 2/6 کیلومتر مربع و 5/1 متر می باشد. خاک پیت موجود در این ناحیه در چندین سال گذشته خشک شده و در بخش هایی دچار خودسوزی شده است. دود حاصل از این خودسوزی ها به روستاها و شهرک صنعتی مجاور رسیده و مشکلات بهداشتی را سبب شده است. هدف از این مطالعه، تعیین عوامل این خودسوزی ها و همچنین انجام مطالعات تعیین خطرپذیری در فازهای 1 و700 هکتاری شهرک صنعتی می باشد. لیتولوژی چندین لاگ چاهک حفاری شده، نشان داد که در زیر فاز 700 هکتاری، خاک پیت وجود ندارد، این درحالی است که فاز شماره 1 و لوله انتقال گاز در این پیت لند واقع شده اند. پرتوافشانی اشعه ی گاما در چندین ناحیه با استفاده از روش دیده بانی تابش اندازه گیری شده و نتایج نشان داد که مقدار پرتو افشانی اشعه ی گاما در این ناحیه پایین تر از مقدار مجاز می باشد. سطح تراز آب زیرزمینی در پیت لند این ناحیه به اندازه 3متر پایین افتاده است بطوریکه سبب خشک شدن پیت ها گردیده است. کاهش سطح تراز آب زیرزمینی در این ناحیه به دلیل خشکسالی های چند سال اخیر، بهره برداری بسیار بالا از آبخوان های کارستی و آبرفتی مجاور محدوده و حفر چندین زهکش بزرگ و کوچک در وسط یا مرزهای این پیت لند می باشد. تنها راه حل موثر برای جلوگیری از خودسوزی های اخیر پیت و احیای این پیت لند ، بالا آوردن سطح تراز آب زیرزمینی می باشد. حجم آبی که لازم است تا بتوان سطح تراز آب زیرزمینی را در زیرآبخوان محصور شده بوسیله محدوده ی پیت تا اندازه واقعی-اش بالا آورد در حدود 3/1 تا8/1 میلیون متر مکعب برآورد شده است. بالاآوردن سطح تراز آب زیرزمینی، سبب افزایش مقدار جریان خروجی از این زیرآبخوان به زهکش اصلی مجاور محدوده می گردد. برای تخمین مقدار جریان خروجی اضافه شده، از نقشه های ایزوپتانسیل پیشین و حال حاضر استفاده گردید. براساس اطلاعات محدود این مقدار خروجی اضافه شده در حدود 4 میلیون مترمکعب در سال برآورد گردید. این مقدار خروجی اضافی می تواند بوسیله هر یک از دو روش، کاهش مقدار تخلیه از چاه های پمپاژ به اندازه مقدار مجاز قانونی آن در معادله جریان یا ذخیره آب های سیلابی در حوضچه های مصنوعی در بالادست محدوده پیت، تامین گردد. توصیه می گردد تا این مقدارخروجی جریان اضافه شده، بوسیله حفر تعدادی پیزومتر و تعیین دقیق هدایت هیدرولیکی، دوباره محاسبه گردد.
حبیب سعادت ضرغام محمدی
در تاقدیس انار و مناطق پیرامون آن آبخوان ها و منابع آبی بزرگی وجود دارد. آبخوان آهکی سازند آسماری در تاقدیس انار یکی از مهمترین آبخوان های موجود در منطقه می باشد. چشمه مشایخ با دبی متوسط 930 لیتر بر ثانیه مهمترین خروجی این آبخوان بشمار می آید. مهمترین منبع آب سطحی در نزدیکی تاقدیس انار دریاچه های آب شیرین هفت برم می باشد. در این مطالعه با اندازه گیری مقدار ورودی و خروجی های آبخوان مورد مطالعه بیلان آن به صورت اجمالی محاسبه شد. به منظور تائید مطالعات بیلان انجام گرفته در محدوده مطالعاتی از تکنیک جدیدی موسوم به روش aplis استفاده شده است. در این روش با استفاده از خصوصیات ذاتی آبخوان(ارتفاع، شیب، سنگ شناسی، مناطق نفوذ ترجیحی و خاک) و الگوریتم تعریف شده با استفاده از gis مقدار نفوذ از بارندگی محاسبه می شود. مطالعات بیلان نشان داد که بیلان تاقدیس انار مثبت می باشد(در حدود 38.4 میلیون متر مکعب). محاسبات انجام شده در روش aplis برای تاقدیس انار نشان داد که مقدار متوسط نفوذ 38.5 درصد از کل بارندگی بوده و کل ورودی از بارندگی به آبخوان در حدود 85 میلیون متر مکعب می باشد. مقادیر محاسبه شده با استفاده از این روش نیز تایید می کردند که تعادل بین پارامتر های معادله بیلان در تاقدیس انار برقرار نبوده و بیلان ان مثبت می باشد. در این مطالعه علاوه بر محاسبه ی بیلان و نفوذ، هیدروژئولوژی تاقدیس انار نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت. مشاهدات صحرایی و اطلاعات هیدرژئولوژیکی منطقه نشان داد که توسعه کارست در آبخوان مورد مطالعه ترکیبی از سیستم های افشان و مجرایی می باشد. همچنین بر اساس شواهد مربوط به محاسبات بیلان، روش aplis، رابطه ارتفاع بارندگی، اندازه گیری های ایزوتوپی و مقاطع زمین شناسی یال شمال غربی و قسمتی از یال جنوب شرقی تاقدیس حوضه آبگیر چشمه مشایخ تعیین شد. علاوه بر موارد بالا ارتباط هیدروژئولوژیکی تاقدیس انار با محیط پیرامون آن نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت. شواهد زمین شناسی و هیدرولیکی در منطقه نشان داد که احتمال ارتباط هیدروژئولوژیکی بین تاقدیس انار با دریاچه های هفت برم منتفی می باشد. همانطور که اشاره شد بیلان در تاقدیس انار مثبت می باشد که حاکی از وجود خروجی های دیگر در سیستم می باشد. شواهد موجود نشان می دهد که مهمترین خروجی های محتمل چشمه سادات در منطقه دشت ارژن و چشمه های روستای چهل چشمه می باشند.
منصور مصلی نژاد نصراله اسلامی
چکیده ندارد.