نام پژوهشگر: میترا سپاسی
جمیله دهقانی مهناز اخوان تفتی
این پژوهش با هدف طراحی و آزمایش یک برنامه آموزش نظریه ذهن جهت تغییر کاردکرهای ذهنی (باور کاذب) کودکان درخودمانده 7-15 سال انجام شده است. پژوهش شامل یک پرسش کلی بود: آیا آموزش نظریه ذهن به کودکان درخودمانده تغییری در کارکردهای ذهنی(باورهای کاذب)آنان ایجاد می کند؟ آزمودنی های پژوهش شامل 14 کودک (2 دختر و 12 پسر) از بین کودکان درخودمانده مدارس استثنایی شهر تهران بودند که به شکل نمونه ای هدفمند انتخاب شدند. پس از اجرای پیش آزمون و همتاسازی برحسب سن، بطور تصادفی در دو گروه گواه وآزمایشی جایگزین شدند. برنامه آموزش نظریه ذهن( شامل تکلیف های انتقال غیر منتظره و محتوای گول زننده) طی 8 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد، در حالیکه گروه کنترل هیچ گونه آموزشی را دریافت نکرد. آزمون تکلیف های باور کاذب (انتقال غیر منتظره و محتوای گول زننده) و کسب نمره 0 یا 1 در هردو تکلیف معیار سنجش نظریه ذهن آنان در پیش آزمون و پس آزمون بود. پس آزمون نظریه ذهن یک تا دو هفته پس از اتمام آموزش برای هردو گروه اجرا شد. نتایج آماری پژوهش هیچ تفاوت معنا داری را بین گروه گواه و آزمایش نشان نداد. البته با استناد به مشاهده های عملی و تحلیل توصیفی یافته ها می توان گفت که اختلاف و تفاوت قابل ملاحظه ای بین دوگروه در پس آزمون نسبت به پیش آزمون و همچنین در طی جلسات آموزشی مشاهده شد و 3 نفر از آزمودنی ها در تکلیف های باور کاذب بهبود نسبی را نشان دادند. اما چون ملاک کسب نمره قبولی در هر دو آزمون بود این نتایج از نظر آماری در سطح آلفای 05/0 معنادار نبودند. واژه های کلیدی: نظریه ذهن، باورکاذب، کودک درخودمانده.
نرگس اسلامی زهرا درویزه
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه ی سیستم های مغزی - رفتاری (سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ و گریز)و مکانیزم های دفاعی در افراد مجرم زندانی (قتل عمد و یا ضرب و جرح) و گروه بهنجار است. این پژوهش از نوع پس رویدادی (علی - مقایسه ای) است. تعداد افراد نمونه120 نفر(شامل 30مرد مجرم، 30 زن مجرم و 30 مرد و 30 زن بهنجار) است که به شیوه ی نمونه گیری در دسترساز زندانیان شهرستان همدان و افراد بهنجار انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی سیستم های مغزی - رفتاری گری-ویلسون (gwpq)وپرسشنامه ی سبک های دفاعی آندروز و همکاران (dsq) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیرهو روش های آمار توصیفی استفاده شد. این پژوهش عدم تفاوت معنادار بین دو گروه زن و مرد را در سیستم های مغزی – رفتاری و وجود تفاوت معنادار در مکانیزم های دفاعی بین زن و مرد و نیز وجود تفاوت معنا دار گروه مجرم و عادی در سیستم های مغزی – رفتاری و مکانیزم های دفاعی را نشان داد. نتیجه گیری: داده هادرچارچوب نظریه حساسیت به تقویتگری وسبک های دفاعی ورابطه ی آنهاباارتکاب جرم مورد بحث وبررسی قرارگرفت.به عنوان یک نتیجه چنین می توان گفت که پایه های زیستی و سبک های دفاعی می توانند به عنوان یک عامل تاثیر گذار در بروز جرم و پیشگیری از اعمال مجرمانه مورد توجه قرار گیرند.
اکرم عظیمی ابوالقاسم مهری نژاد
درباره روابط والد-فرزند و تأثیر روابط زناشویی بر آن و نیز تعامل آنها با کیفیت زندگی در بین مصروعین تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است. باتوجه به تأثیر صرع بر کیفیت زندگی و تأثیر کیفیت زندگی بر روابط همسران و روابط والد- فرزند، کسب اطلاعات در این زمینه ها در بین جمعیت مبتلا به صرع می تواند بر زندگی فرد مبتلا، رابطه وی با همسرش و نیز رابطه وی با فرزندش تأثیر گذاشته و شرایط را برای بهبود این روابط فراهم سازد. بدین منظور از بین افراد مبتلا به صرع در شهر اصفهان، 110 نفر از مصروعین که به انجمن صرع مسیح مراجعه کرده و متأهل و دارای فرزند بودند برای شرکت در این پژوهش دعوت شدند. روش پژوهش از نوع همبستگی بود و برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه کیفیت زندگی بیماران بالغ مبتلا به صرع، احساسات مثبت نسبت به همسر و روابط والد-فرزند استفاده شد. طبق تحلیل های آماری در این پژوهش بین روابط عمومی با همسر با سن ابتلا به صرع، روابط خصوصی با همسر، رابطه مثبت با فرزند، و تعارض با فرزند، و نیز بین کیفیت زندگی با روابط عمومی با همسر، روابط خصوصی با همسر و تعارض با فرزند و همچنین بین رابطه مثبت با فرزند با تعارض با فرزند و وابستگی به فرزند رابطه معنادار وجود دارد. بنابراین، خرده مقیاس های روابط با همسر به طور مستقیم و نیز بطور غیر مستقیم با تأثیر بر خرده مقیاس های روابط والد-فرزند بر کیفیت زندگی مصروعین تأثیر گذار می باشد. براساس مدل بدست آمده در این پژوهش، سن ابتلا به صرع با تأثیر بر روابط زناشویی و نیز روابط والد-فرزند بر کیفیت زندگی مصروعین موثر است.
نجمه خسروان مهر زهره خسروی
هدف اصلی این پژوهش ، بررسی مقایسه ای اثر برنامه آموزش والدین در ترکیب با دارو درمانی و درمان دارویی بر باورهای درمانی مادران کودکان مبتلا به بیش فعالی / نقص توجه و بهبود نشانه های این اختلال در کودکان مبتلا بود. جامعه این پژوهش شامل مادران کودکان مبتلا به بیش فعالی- نقص توجه مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی شهر تهران بود. نمونه این پژوهش شامل 22 نفر از مادران کودکان مبتلا به بیش فعالی – نقص توجه مراجعه کننده به یکی از کلینیک های روانپزشکی شهر تهران است که از جامعه در دسترس انتخاب شدند.مادران به طور تصادفی در دو گروه درمان ترکیبی (آموزش مدیریت والدین و دارودرمانی) و دارو درمانی( هر گروه 11 نفر) جایگزین شده و به وسیله پرسشنامه های باورهای درمانی-فرم والد و مقیاس درجه بندی کانرز والدین مورد ارزیابی قرار گرفتند.جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده از روش t-test وابسته و t-test مستقل استفاده شد.نتایج این تحلیل ها نشان داد درمان ترکیبی موجب تغییر معناداری در باورهای درمانی والدین و نیز کاهش نشانه های بیش فعالی – نقص توجه کودکان می شود ولی چنین اثری در مورد دارودرمانی به تنهایی دیده نشد.همچنین نتایج نشان داد که درمان ترکیبی نسبت به درمان دارویی موجب تغییر معناداری در باورهای درمانی والدین و نشانه های بیش فعالی – نقص توجه کودکان می شود.