نام پژوهشگر: ناصر علیقلی زاده فیروزجایی

ارزیابی نقش سرمایه اجتماعی در توسعه نواحی روستایی با تأکید بر کیفیت زندگی (مطالعه موردی: دهستان مشهد میقان شهرستان اراک)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1390
  سمیه عبدلی   حسین فراهانی

مفهوم سرمایه اجتماعی، یک مفهوم فرا رشته ای است که طی پانزده سال اخیر مورد توجه بسیاری از شاخه های علوم انسانی قرار گرفته است. این مفهوم در تحلیل های اجتماعی و اقتصادی پیرامون توسعه جوامع روستایی نیز، مطرح شده و بر منابع موجود در روستا تأکید دارد. این منابع شامل: روابط انسانی، شبکه ها و نهادها در ساختارهای اجتماعی است؛ لذا به منظور رسیدن به توسعه روستایی، دسترسی به سرمایه اجتماعی از ضروریات می باشد. در این پژوهش سه شاخص مد نظر پانتام (اعتماد، مشارکت و شبکه ها) در رابطه با سرمایه اجتماعی در توسعه روستایی مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان فاکتور اثر گذار بر سرمایه اجتماعی هر منطقه، می تواند نوع کیفیت زندگی آن منطقه باشد، لذا در این پژوهش متغیرهای زمینه ای، بعد ذهنی و بعد عینی کیفیت زندگی و متغیرهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و کالبدی به همراه سرمایه اجتماعی سنجیده شد. جهت تحلیل یافته ها و بررسی فرضیه های تحقیق؛ شامل: 1 - بین افزایش سرمایه اجتماعی و بالا رفتن کیفیت زندگی رابطه معناداری وجود دارد. 2- بین افزایش سرمایه اجتماعی و توسعه روستایی در ابعاد اقتصادی- اجتماعی و کالبدی رابطه معناداری وجود دارد. از روش های آماری ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره، تحلیل واریانس، آزمون t، کروسکال والیس، تحلیل مسیر، مدل موریس و مدل تاپسیس استفاده شده است. داده های این تحقیق در 25 روستای دهستان مشهد میقان شهرستان اراک، با روش نمونه گیری انتخاب شدند، و از طریق پرسشنامه خانوار 135 نفر و پرسشنامه مسئولین 13 نفر جمع آوری شد. تحلیل نتایج نشان داد که، فاکتور مشارکت اجتماعی بیشترین تأثیر را بر روی کیفیت زندگی دهستان مشهد میقان داشته است. همچنین افزایش سرمایه اجتماعی با توسعه روستایی در بعد اجتماعی و کالبدی رابطه مثبت و کاملاً معنادار دارد. کلید واژه ها : سرمایه اجتماعی، کیفیت زندگی، توسعه روستایی، دهستان مشهد میقان

بررسی ظرفیت های توسعه گردشگری در نواحی روستایی مناطق بیابانی (مطالعه موردی: نواحی روستایی خور و بیابانک)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  مجید اسمعیلی   ناصر علیقلی زاده فیروزجایی

سنجش ظرفیت های مقصد گردشگری پیش نیاز و لازمه تدوین طرح های توسعه گردشگری است. شناسایی ظرفیت‏های مقصد گردشگری ارتباط تنگاتنگی با توسعه پایدار دارد. توسعه پایدار ایجاد نخواهد شد، مگر اینکه ظرفیت ها و پتانسیل‏های مقاصد گردشگری به درستی مورد سنجش قرار گیرد. هدف این پژوهش سنجش ظرفیت‏های نواحی بیابانی و کویری در حوزه گردشگری بر اساس میزان تمایل و انگیزه گردشگران برای مسافرت به این مقاصد و همچنین میزان حمایت جامعه محلی از توسعه گردشگری است. جهت بررسی موضوع پژوهش از تئوری های که در این زمینه مطرح شده است استفاده شد به گونه ای که در بخش مربوط به نگرش و گرایش جامعه محلی، سه رویکرد تئوری مبادله اجتماعی، مدل چرخه حیات و رویکرد تفکیکی مورد بررسی قرار گرفت. و در بخش دوم یعنی شناخت انگیزه و تمایلات گردشگران بر اساس تئوری های مطرح شده در حوزه انگیزه های گردشگری، تئوری (رانشی – کششی) با تاکید بر کشش مقصد انتخاب گردید. جامعه آماری در این پژوهش شامل ساکنین نواحی روستایی خور و بیابانک و گردشگران ورودی به منطقه در فصل بهار است. در این پژوهش با روش پیمایشی و با ابزاز پرسش نامه از گردشگران و جامعه محلی در مورد موضوعات مورد نظر پژوهش، نظرخواهی شد و با استفاده از آزمونهای نظیر رگرسیون، آزمون همبستگی و سایر آزمون ها و نرم افزاز spss تحلیل سوالات پژوهش انجام گردید. نتایج آزمون های آماری استنباطی حاکی از تمایل و انگیزه زیاد گردشگران برای سفر به ناحیه مورد مطالعه است. یافته های تحقیق نشان می دهد که به طور کلی تمایل و انگیزه زیادی برای سفر به روستاهای مناطق بیابانی و کویر وجود دارد و جاذبه های گردشگری در نواحی روستایی مورد مطالعه کشش بالای برای جذب گردشگران به منطقه دارند. در حوزه نگرش و گرایش جامعه میزبان نتایج یافته های نشان می دهدکه جامعه محلی از توسعه گردشگری حمایت زیادی می کند و میزان حمایت آنها تابعی از سطح توسعه گردشگری، وابستگی شغلی، وابستگی درآمدی، سطح تحصیلات و غیره می-باشد.