نام پژوهشگر: لادن مقدم
سارا پازوکی لادن مقدم
سابقه و هدف: سابقه و هدف: اختلال بیش فعالی و کمبود توجه یکی از شایع ترین مشکلات کودکان بوده که خود را به شکل ناآرامی، اطاعت ناپذیری و مشکلات تحصیلی نشان میدهند. adhd یکی از شایعترین علل مراجعه بیماران به مراکز بیماریهای کودکان نیز می باشند. علت دقیق آن کاملاً مشخص نبوده ولی عوامل ژنتیکی و محیطی در آن دخیل میباشد. جهت کنترل این اختلال لازم است اطلاعات والدین در این خصوص کافی باشد. از آنجاییکه آمار مناسبی در خصوص وضعیت اطلاعات، نگرش و عملکرد والدین کودکان مبتلا در سطح شهرستان در دسترس نمی باشد بر آن شدیم تا با بررسی میزان دانش ، نگرش و عملکرد والدین کودکان مبتلا به adhd ، گامی کوچک در راه شناخت مشکلات فوق برداریم. مواد و روش ها : این مطالعه بصورت مقطعی بر روی 155 والدین دانش آموزان ابتدایی در مورد adhd در سطح شهرستان شاهرود در طی سال تحصیلی 91-90 ، انجام شده است. جهت سنجش اطلاعات والدین از پرسشنامه استاندارد که 3 جنبه دانش، نگرش و عملکرد را بررسی مینمود استفاده گردید. سپس کلیه پرسشنامه های تکمیل شده جمع آوری و داده ها وارد رایانه شده و با نرم افزار آماری spss نگارش 16 و آزمونهای مرتبط، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. در این مطالعه (p<0/05 ) معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها : در این طرح 155 والد کودک مورد مطالعه قرار گرفتند. میانگین سنی شرکت کنندگان در طرح 94/7 ±29/38 سال بود. بیشترین تعداد فرزندان خانواده، 2 فرزند با 77 مورد(7/49%) و در 105 مورد(7/67%) کودکی که والدین از طریق وی در تحقیق شرکت کرده بودند، فرزند اول خانواده بود. در 69 مورد(5/44%) میزان آگاهی کل والدین از این اختلال در حد کم بوده و منبع کسب اطلاعات در 79 مورد(51%) رادیو و تلویزیون عنوان شده بود. در خصوص 43 سوال مربوط به سنجش اطلاعات والدین، میانگین امتیاز والدین 5/11 ±6/31 امتیاز بدست آمد که بطور میانگین بالاتر از حد متوسط بود. همچنین در خصوص گروه های امتیازی اطلاعات، امتیاز 25-21 با 45 مورد (1/29%) فراوانترین گروه بودند. از طرفی مشخص شد بین تعدادی از سوالات و جواب های ارائه شده رابطه معنی داری وجود دارد که در جدول شماره 10 ارائه شده است. در خصوص سوالات مربوط به سنجش نگرش والدین که شامل 19 سوال 5 گزینه ای بود، میانگین امتیاز حاصله 5/31 ±5/59 امتیاز بود که بالاتر از حد متوسط قرار داشت. در این قسمت نیز بین تعدادی از سوالات و پاسخ های ارائه شده رابطه معنی داری دیده شد که در جدول شماره 13 ارائه شده است. در خصوص گروه بندی امتیازی نگرش والدین با 5 دسته مختلف نیز رابطه معنی داری بدست آمد(p<0/031). و در نهایت میانگین امتیاز عملکرد والدین7/1 ±8/2 امتیاز حاصل شده و بین گروه های مختلف عملکرد رابطه معنی داری بدست آمد(p<0/05). ولی با سایر متغیرها ، رابطه معنی داری بدست نیامد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد با توجه به میزان نسبتاً کم اطلاعات والدین کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کم توجهی و نداشتن نگرش کافی جهت کنترل این اختلال، لازم است با برنامه ریزی مناسب در جهت ارتقای آگاهی و دانش والدین اقدام نموده و رابطه آنها را با مسئولین مدارس بویژه معلمان قوی تر نمود.
صدف جامی الاحمدی لادن مقدم
سابقه و هدف: سابقه و هدف: اختلالات خلقی و هیجانی یکی از مهم ترین مشکلات پرستاران بوده که خود را به شکل بی توجهی، عدم ثبات خلق و مشکلات شغلی نشان میدهند. علت دقیق این اختلالات مشخص نبوده ولی عوامل ژنتیکی و محیطی در آن نقش دارند. جهت کنترل این اختلالات روشهای مختلف دارویی و غیر دارویی پیشنهاد گردیده که یکی از مهم ترین آنها، استفاده از شیوه ریلکسیشن می باشد. از آنجائیکه آمار مناسبی در خصوص وضعیت اختلالات خلقی و هیجانی در بین پرستاران بیمارستان خاتم شاهرود وجود نداشته و میزان تاثیر روش ریلکسیشن در درمان این اختلالات دقیقاً مشخص نیست، بر آن شدیم تا با بررسی میزان تاثیر روش ریلکسیشن در کنترل اختلالات خلقی و هیجانی پرستاران، گامی کوچک در این راه برداریم. مواد و روش ها : این مطالعه بصورت موردی - شاهدی بر روی 80 نفر از پرستاران بیمارستان خاتم شاهرود در سال 90 انجام شده است. در این تحقیق پرستاران داوطلب به صورت کاملاً تصادفی به دو گروه 40 نفره مورد و شاهد تقسیم شدند. جهت سنجش و بررسی عوامل روحی از پرسشنامه استاندارد basis 24 که جنبه های مختلف مسائل روحی و خلقی را در 5 بعد بررسی مینمود استفاده گردیده و سپس برای پرستاران گروه مورد در ابتدا و سپس ماهیانه برای 4 ماه ، جلسات آموزشی انجام ریلکسیشن با گذاشتن یک لوح فشرده حاوی روند آموزش به انضمام توضیحات تکمیلی استاد محترم راهنما برگزار گردید. پرسشنامه فوق یکبار در بدو تحقیق و سپس طی 16 هفته بعد، مجدداً در اختیار هر دو گروه قرار گرفت. کلیه پرسشنامه های تکمیل شده جمع آوری و داده ها وارد رایانه شده و با نرم افزار آماری spss نگارش 16 و آزمونهای مرتبط، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و نتایج دو گروه با هم مقایسه گردید. در این مطالعه (p<0/05 ) معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها : در این طرح 80 پرستار در دو گروه 40 نفره مورد و شاهد تحت مطالعه قرار گرفتند. میانگین سنی پرستاران گروه مورد 65/9 ±35/31 سال و در گروه شاهد12/10 ±48/33 سال بود. میانگین امتیاز مربوط به سنجش افسردگی در مرحله اول در گروه مورد 12/ 3 و در گروه شاهد 37/3 بدست آمد که تفاوت معنی داری با هم نداشتند ولی بعد از 16 هفته، همین بررسی در گروه مورد 59/1 و در گروه شاهد 12/3 بدست آمد که تفاوت معنی داری با هم داشتند ( p<0/01) . به عبارت دیگر در گروه مورد وضعیت افسردگی از حالت احتمال مشکل بیشتر و نیاز به توجه های درمانی به حالت شک به مشکل تبدیل و در گروه شاهد چنین تغییری دیده نشد. در خصوص میانگین امتیاز مربوط به سایکوز در مرحله اول در گروه مورد 23/2 و در گروه شاهد 68/2 بدست آمد که تفاوت معنی داری با هم نداشتند ولی بعد از انجام تمرینات ریلکسیشن پس از 16 هفته، میانگین امتیاز سایکوز در گروه مورد 25/1 و در گروه شاهد 14/2 بدست آمد که بطور معنی داری با هم تفاوت داشتند ( p<0/05). به عبارت دیگر وضعیت سایکوز در گروه مورد از حالت احتمال مشکل بیشتر و نیاز به توجه های درمانی به حالت شک به مشکل تبدیل شده ولی در گروه شاهد این تغییر دیده نشد. در خصوص ارتباطات بین فردی نیز میانگین امتیاز در مرحله اول در گروه مورد 37/2 و در گروه شاهد 44/2 بود و در مرحله نهایی این میزان به امتیاز 68/1 در گروه مورد و 12/2 در گروه شاهد بدست آمد که بطور معنی داری نشان دهنده بهتر شدن این مهارت در گروه مورد بود (p<0/02). به عبارت دیگر وضعیت ارتباط بین فردی در گروه مورد از حالت احتمال مشکل بیشتر و نیاز به توجه های درمانی به حالت احتمال مشکل خفیف و نیاز به پیگیری تبدیل ولی در گروه شاهد چنین تغییری دیده نشد. و در نهایت در خصوص مصرف الکل رابطه معنی داری در دو گروه قبل و بعد از انجام تمرینات بدست نیامد. نتیجه گیری: این تحقیق نشان داد که شیوه ریلکسیشن می تواند برخی از متغیرهای پرسشنامه استاندارد مثل افسردگی و سایکوز را کاهش داده و باعث ارتقای ارتباطات بین فردی گردد.
مهسا لیاولی لادن مقدم
سابقه و هدف: اختلالات خلقی و هیجانی یکی از مهم ترین مشکلات دانشجویان بویژه پزشکی بوده که خود را به شکل بی توجهی، عدم ثبات خلق و مشکلات آموزشی و عملکردی نشان داده و بویژه در فعالیت های بعدی آنها به عنوان یک پزشک باعث بروز معضلاتی خواهد شد. علت دقیق این اختلالات مشخص نبوده ولی عوامل ژنتیکی و محیطی در آن نقش دارند. جهت کنترل این اختلالات روشهای مختلف دارویی و غیر دارویی پیشنهاد گردیده که یکی از مهم ترین آنها ، استفاده از شیوه آرمش و ریلکسیشن می باشد. از آنجاییکه آمار مناسبی در خصوص وضعیت اختلالات خلقی و هیجانی در بین دانشجویان پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود در دسترس نبوده و میزان تاثیر روش ریلکسیشن در کنترل این اختلالات دقیقاً مشخص نیست، بر آن شدیم تا با بررسی میزان تاثیر روش ریلکسیشن در کنترل اختلالات خلقی و هیجانی دانشجویان پزشکی ، گامی کوچک در این راه برداریم. مواد و روش ها : این مطالعه بصورت موردی - شاهدی بر روی 200 نفر از دانشجویان دوره بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود در سال 90 انجام شده است. در این تحقیق دانشجویان داوطلب به صورت کاملاً تصادفی به دو گروه 100 نفره مورد و شاهد تقسیم شدند. جهت سنجش و بررسی عوامل روحی از پرسشنامه استاندارد basis 24 که جنبه های مختلف مسائل روحی و خلقی را در 5 بعد بررسی مینمود استفاده گردیده و سپس برای دانشجویان گروه مورد در ابتدا و سپس ماهیانه برای 4 ماه ، جلسات آموزشی انجام ریلکسیشن با گذاشتن یک لوح فشرده حاوی روند آموزش به انضمام توضیحات تکمیلی استاد محترم راهنما برگزار گردید. پرسشنامه فوق یکبار در بدو تحقیق و سپس طی 16 هفته بعد، مجدداً در اختیار هر دو گروه قرار گرفت. کلیه پرسشنامه های تکمیل شده جمع آوری و داده ها وارد رایانه شده و با نرم افزار آماری spss نگارش 16 و آزمونهای مرتبط، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و نتایج دو گروه با هم مقایسه گردید. در این مطالعه (p<0/05 ) معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها : در این طرح 200 دانشجوی پزشکی در دو گروه 100 نفره مورد و شاهد تحت مطالعه قرار گرفتند. میانگین سنی دانشجویان گروه مورد 65/4 ±17/23 سال و در گروه شاهد12/5 ±48/23 سال بود. میانگین امتیاز مربوط به سنجش افسردگی در مرحله اول در گروه مورد 32/ 3 و در گروه شاهد 64/3 بدست آمد که تفاوت معنی داری با هم نداشتند ولی بعد از 16 هفته، همین بررسی در گروه مورد 82/1 و در گروه شاهد 31/3 بدست آمد که تفاوت معنی داری با هم داشتند ( p<0/01) . به عبارت دیگر در گروه مورد وضعیت افسردگی از حالت احتمال مشکل بیشتر و نیاز به توجه های درمانی به حالت شک به مشکل تبدیل و در گروه شاهد چنین تغییری دیده نشد. در خصوص میانگین امتیاز مربوط به سایکوز در مرحله اول در گروه مورد 35/3 و در گروه شاهد 83/3 بدست آمد که تفاوت معنی داری با هم نداشتند ولی بعد از انجام تمرینات ریلکسیشن پس از 16 هفته، میانگین امتیاز سایکوز در گروه مورد 42/1 و در گروه شاهد 50/3 بدست آمد که بطور معنی داری با هم تفاوت داشتند ( p<0/05). به عبارت دیگر وضعیت سایکوز در گروه مورد از حالت احتمال مشکل بیشتر و نیاز به توجه های درمانی به حالت شک به مشکل تبدیل شده ولی در گروه شاهد این تغییر دیده نشد. در خصوص ارتباطات بین فردی نیز میانگین امتیاز در مرحله اول در گروه مورد 85/3 و در گروه شاهد 65/3 بود و در مرحله نهایی این میزان به امتیاز 31/2 در گروه مورد و 15/3 در گروه شاهد بدست آمد که بطور معنی داری نشان دهنده بهتر شدن این مهارت در گروه مورد بود (p<0/02). به عبارت دیگر وضعیت ارتباط بین فردی در گروه مورد از حالت احتمال مشکل بیشتر و نیاز به توجه های درمانی به حالت احتمال مشکل خفیف و نیاز به پیگیری تبدیل ولی در گروه شاهد چنین تغییری دیده نشد. و در نهایت در خصوص مصرف الکل رابطه معنی داری در دو گروه قبل و بعد از انجام تمرینات بدست نیامد.
سمیه لطف اله پور لادن مقدم
مقدمه: درد زایمان درد حادی است که زنان تمایل به کاهش آن دارند. ترس شدید از زایمان و پیش بینی درد و دیسترس طی زایمان موجب افزایش احتمال سزارین اورژانسی و سزارین به درخواست مادر (انتخابی یا elective) می گردد. چر خه معیوب سندرم ترس، کشش و درد، مسئول درد زایمان است که در 95-90 درصد از موارد می توان به وسیله حذف ترس و کشش، درد شدید را حذف یا تعدیل نمود. یکی از موثرترین راه های مقابله با استرس و درد زایمان استفاده از روش های غیر دارویی می باشد. مطالعات نشان داده است که آرمش موجب کاهش ترس از زایمان، تسهیل و تسریع روند زایمان می گردد. روش کار: این مطالعه به صورت موردی-شاهدی انجام شد. از میان تمام زنان اول زای مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی(ره) ساری طی پائیز سال1390که در سه ماهه اول و دوم بارداری(تا هفته26 بارداری) بودند 120 نفر وارد مطالعه شدند وبه صورت تصادفی ساده در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند.افراد گروه شاهد که شامل 60 نفر بودند،فقط تحت مراقبت های روتین بارداری قرار گرفتند.افراد گروه مورد که شامل 60 نفر بودند?تحت تعلیم آرمش پیشرونده قرار گرفتند.در طول مطالعه 29 نفر از آموزش دیدگان به علت دکولمان، پره اکلامپسی، پره ویا، دیابت بارداری، بدچرخشی، ماکروزومی، پست ترمی، عقب ماندگی رشد داخل رحمی، و سزارین انتخابی از مطالعه خارج شدند. در پایان مرحله اول زایمان در هردوفاز نهفته و فعال وهمچنین در پایان مرحله دوم زایمان میزان درد با مقیاس کوتاه سنجش دردمک گیل سنجیده شدند. سپس تمامی داده ها اعم از میزان درد، میزان مصرف داروهای ضددرد، طول مدت مراحل زایمان، میزان پارگی واژینال و احساس رضایت از زایمان طبیعی در دو گروه مورد و شاهد با یکدیگر مقایسه شد. اطلاعات در رایانه ثبت و به کمک نرم افزار آماری spss و آزمونهای مرتبط مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.در این تحقیق p<0.05 معنی دار در نظر گرفته شد. نتایج: در گروه مورد میانگین و انحراف معیار درد 6.83±1.24 و در گروه شاهد 8.96±1.01 می باشد که این اختلاف نشان می دهد که آموزش به صورت معنی داری از شدت درد زایمانی در گروه تحت آموزش کاسته است. همچنین بر اساس اطلاعات بدست آمده میزان مصرف داروهای ضد درد،میزان پارگی واژینال،طول مدت زایمان در مرحله یک و دو در گروه مورد کمتر و میزان رضایت از زایمان در گروه مورد به صورت معنی داری بیشتر است(p<0.05).مده از پژوهش میزان مصرف داروهای ضد دردآ نتیجه گیری: در مطالعه ما، افراد تحت آموزش درد زایمانی کمتری نسبت به گروه شاهد داشتند که این مسئله بیانگر تاثیر مثبت آرمش بر روی تسهیل زایمان می باشد. از اینرو با توجه به افزایش روز افزون زایمان های سزارین در سالهای اخیر به دلیل ترس از زایمان و دردهای ناشی از آن، پیشنهاد می شود از این روش نو و بسیار کم عارضه به منظور تسهیل درد زایمان و به طبع آن تشویق زنان جوان برای اقدام به زایمان طبیعی استفاده نمود. واژگان کلیدی: آرمش، زایمان واژینال و درد زایمان
ملیحه مشتاقی لیلا خجسته
سابقه و هدف: کنترل تهوع و استفراغ بعد از عمل یکی از مهم ترین اقدامات گروه جراحی و بویژه بیهوشی بوده و از راه های گوناگونی انجام میشود که مهم ترین آنها استفاده از داروهای ضد تهوع است. در سالهای اخیر روشهای دیگری نیز مطرح گردیده که یکی از آنها استفاده از داروی گاباپنتین می باشد. گاباپنتین، یک آنالوگ gaba بوده که به عنوان درمان صرع پارشیال استفاده شده و همچنین نتایج نسبتاً خوبی در کنترل تهوع و استفراغ داشته است. از آنجاییکه هنوز تاثیرات این دارو در کنترل تهوع و استفراغ بعد از عمل لاپاراسکوپیک مشخص نیست بر آن شدیم تا با بررسی تاثیر کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی کوله سیستکتومی لاپاراسکوپیک ، گامی کوچک در راه شناخت این روش برداریم. مواد و روش ها: این مطالعه به صورت مورد - شاهدی (case-control ) بر روی 60 نفر از بیماران نیازمند جراحی الکتیو کوله سیستیت لاپاراسکوپیک مراجعه کننده به بیمارستان خاتم الانبیای شاهرود در طی سال 91 ، انجام شده است. یک ساعت قبل از شروع عمل جراحی، داروهای مورد نظر به صورت کپسول گاباپنتین 600 میلیگرم و دارونمای خوراکی همشکل به بیماران دو گروه تجویز شد. پس از پایان عمل و بیداری کامل، بیماران به بخش منتقل شده و پس از ورود به بخش ریکاوری در ساعات 2، 6 و 24 بعد از عمل وضعیت شدت تهوع بر اساس سیستم vasو تعداد دفعات استفراغ بیماران بررسی و ثبت گردید. سپس داده ها وارد رایانه شده و با نرم افزار آماری spss نگارش 16 و آزمونهای مرتبط، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. در این مطالعه (p<0/05) معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها : در این طرح 60 بیمار در دو گروه 30 نفره مورد و شاهد تحت مطالعه قرار گرفتند. میانگین سنی شرکت کنندگان در گروه مورد 9/15±6/41 سال و در گروه شاهد 5/16±3/42 سال و فراوانترین گروه سنی بیماران ، گروه 49-40 سال با فراوانی 35% بود . بین میانگین شدت تهوع در گروه مورد p<0/04))، میانگین شدت تهوع در گروه شاهد (p<0/05)، میانگین شدت تهوع در ساعات دوم و ششم (p<0/03)، تعداد دفعات استفراغ در ساعت ششم بعد از بیهوشی (p<0/001) رابطه معنی داری وجود داشته ولی با سایر متغیرها ، رابطه معنی داری بدست نیامد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که گاباپنتین بصورت تک دوز قبل از بیهوشی، میتواند تا حدود زیادی در ساعات دوم و ششم بعد از عمل جراحی کوله سیستکتومی لاپاراسکوپیک ، باعث کاهش شدت تهوع شده و در ساعات ششم ، تعداد دفعات استفراغ را نیز کاهش میدهد. واژه های کلیدی: گاباپنتین ، تهوع و استفراغ بعد از عمل لاپاراسکوپی، بیهوشی
بنت الهدی اشرفی لادن مقدم
بررسی دانش، نگرش و عملکرد آموزگاران دانش آموزان ابتدائی در مورد اختلال نقص توجه و بیش فعالی طی سال تحصیلی 91-90 در شاهرود موضوع پایان نامه پیش رو است.این تحقیق، پس از مطالعه پیشینه تحقیقات قبلی اعم از داخلی و خارجی مرتبط با موضوع مورد نظر انجام شد.از آنجا که تا کنون آمار مناسبی در خصوص وضعیت دانش، نگرش و عملکرد معلمین دانش آموزان مقطع ابتدایی در خصوص این اختلال در سطح شاهرود در دسترس نبود،لذا بر آن شدیم تا با بررسی آن ، گامی کوچک در راه حساس نمودن آموزگاران مدارس ابتدایی در مورد مشکل مذکور برداریم. مواد و روش ها : این مطالعه توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی بر روی 200 آموزگار پایه ابتدایی که به روش تصادفی از بین آموزگاران همان مقطع از شهرستان شاهرود طی سال تحصیلی 91-90 انتخاب شده بودند انجام گردید.نهایتا 107 آموزگار پرسشنامه های خود را با پاسخ کامل تحویل دادند و وارد مطالعه گردیدند.در این تحقیق از پرسشنامه استاندارد kos(2008) که 3 جنبه دانش، نگرش و عملکرد آموزگاران را بررسی می نمود استفاده گردید. سپس کلیه پرسشنامه های تکمیل شده جمع آوری و داده ها وارد رایانه شده و با نرم افزار آماری spss نگارش 16 و آزمونهای مرتبط، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. در این مطالعه (p<0/05 ) معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها : در این طرح، نهایتا از بین 200 آموزگار مقطع ابتدایی در شهرستان شاهرود طی سال تحصیلی 91-90 ،107 معلم کودک وارد مطالعه گردیدند. میانگین سنی شرکت کنندگان در طرح 68/6 ±27/42 سال بود. از این تعداد 77 شرکت کننده زن و مابقی شرکت کنندگان مرد بودند. 48 نفر از شرکت کنندگان لیسانس و 46 نفر فوق دیپلم و الباقی دارای مدرک دیپلم بودند. بیشترین فراوانی در خصوص سابقه تدریس معلمین در رابطه با 20 سال سابقه تدریس بود که تعداد 21 نفر از معلمین را شامل می شد.55 نفر(4/51%) از معلمین تمایل به کسب اطلاعات درمورد بیش فعالی از طریق کنفرانس داشتند و دومین روش ترجیحی(9/29%) منابع مکتوب بود.در رابطه با تجربه تدریس به دانش آموزان با اختلالadhd بیشترین فراوانی مربوط به 39 نفر(4/36%) ازمعلمین با تجربه در حد متوسط بود. 88نفر (2/82%) از آموزگاران اظهار نمودند که هیچ حمایتی از آنها در برخورد با بچه های مبتلا به adhd صورت نگرفته است.95 نفر (8/88%) از آموزگاران مدعی به شرکت در کنفرانسی مرتبط با نقص توجه و بیش فعالی بودند. در خصوص 43 سوال مربوط به سنجش اطلاعات معملین، 55 آموزگار (4/51%) اطلاعات خود را در حد متوسط ،42 نفر(3/39%) کم و 10 نفر (3/9%) اطلاعات خود را خوب برآورد کردند. همچنین در خصوص گروه های امتیازی اطلاعات، امتیاز 25-21 با 45 مورد (1/29%) فراوانترین گروه بودند.در خصوص 31 پرسش مربوط به سنجش نگرش آموزگاران،7/75% از آنها اعتقاد داشتند که نمی توانند از یک کودک بیش فعال مانند بقیه کودکان، انتظار داشته باشند.1/42% از معلمین، نظری درمورد داشتن مهارت لازم در کلاس درس برای برخورد با دانش آموزان باadhd را نداشتند،ولی فکر میکردند که در این مورد توانائی لازم را دارند.2/68% معتقد بودند که والدین دانش آموزان با adhd ،بر روی نحوه کار معلم با دانش آموز، تاثیرگذارند.2/68% از معلمین معتقد بودند که لازم است با کودکان کم سن تر مبتلا به adhd، نسبت به آنان که سن بالاتری دارند، ملایم تر رفتار شود.8/72% از آموزگاران، با این موضوع که همه کودکان مبتلا به adhd باید دارو دریافت کنند مخالف بودند.درخصوص 3 سوال مربوط به سنجش عملکرد معلمین، 93 نفر(9/86%) از آنها به گزینه ای پاسخ موافقم داده بودند که، نشان دهنده این است که، معلمین قصد افزایش دانش خود درباره اختلال نقص توجه و پرجنبی را دارند و برای رسیدن به این هدفشان تلاش میکنند. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد با توجه به میزان نسبتاً کم اطلاعات معملین کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کم توجهی و نداشتن نگرش کافی جهت کنترل این اختلال، لازم است با برنامه ریزی مناسب در جهت ارتقای آگاهی و دانش معملین اقدام نموده و رابطه آنها را با مسئولین مدارس بویژه والدین قوی تر نمود.از آنجایی که بیش فعالی از جمله اختلالات شایع در کودکان بوده که باعث بروز عوارض بسیاری در آنان از جمله افسردگی،کاهش عزت نفس،اختلال در پیشرفت تحصیلی،مشکلات رفتاری و حتی تداوم این مشکلات تا بزرگسالی شده و با توجه به این که معلمان به دلیل ارتباط زیاد با دانش آموزان در تشخیص و ارزیابی روند درمانی این کودکان نقش عمده ای دارند،می توان با افزایش آگاهی و دانش آموزگاران مقطع ابتدایی، نقش موثری در برآوردن نیاز های فردی ، اجتماعی و هیجانی کودک ایفا نمود.
حدیثه رمضان زاد محمد امیری
زمینه: اندازه¬گیری کیفیت زندگی به عنوان پیامدی از سطح سلامت کاربرد گسترده ای در حوزه سلامت دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه کیفیت زندگی افراد معتاد و غیرمعتاد شهر شاهرود انجام شد. مواد و روش¬ها: این مطالعه از نوع پژوهش¬های کاربردی است که به صورت مورد - شاهدی در سال 1392انجام شد. داده¬های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه sf36که قبلا روایی و پایایی آن توسط منتظری و همکاران(15) تایید گردیده بود جمع¬آوری گردید. در این مطالعه 266نفر معتاد و به میزان دو برابر ان(541نفر) غیرمعتاد به روش نمونه¬گیری تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات حاصل بعد از مشخص شدن شاخص های پراکندگی در جداول توصیفی نمایش داده شد. ارتباطات نیز از طریق آزمون t و آنالیز واریانس یکطرفه و ضریب همبستگی پیرسون مشخص گردید. یافته ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه95/11±87/ 34بود. میانگین امتیاز کیفیت زندگی در افراد معتاد 35/17±47/62 و در افراد غیرمعتاد36/18±26/63بود. میانگین امتیاز کیفیت زندگی در بعد سلامت جسمانی زندگی در افراد معتاد 88/19±06/64 و در افراد غیرمعتاد91/20±87/65 و در بعد سلامت روانی در افراد معتاد 35/17±91/59 و در افراد غیرمعتاد58/20±52/61 بود. بیشترین امتیاز مربوط به امتیاز کیفیت زندگی در افراد معتاد و غیرمعتاد در بعد جسمانی و کمترین در افراد معتاد ایفای نقش بدلیل محدودیت¬های جسمانی(80/37±55/55) و ایفای نقش بدلیل محدودیت¬های روانی (25/40±04/54) بود. بین کیفیت زندگی افراد معتاد با عدم ایفای نقش بدلیل محدودیت عاطفی رابطه معنی¬داری مشاهده گردید p?0/05)) ولی بین کیفیت زندگی با اعتیاد، شغل، جنس، محل سکونت، و مدت تحت پوشش مرکز متادون رابطه معنی داری مشاهده نگردید(p?0/05). نتیجه¬گیری: گرچه در اکثر مطالعات کیفیت زندگی را در حد ضعیف و پایین گزارش نموده بودند ولی در این مطالعه امتیاز کیفیت زندگی در افراد معتاد با غیرمعتاد در سطح نسبتا یکسانی قرار داشته و با عنایت به اینکه همگی افراد معتاد تحت درمان نگهدارنده بودند به نظر می رسد استفاده از درمانهای نگهدارنده و داروهای مورد استفاده توانسته است در بهبود کیفیت زندگی معتادان نقش خوبی ایفا نماید. لذا فراگیرنمودن مراکز درمان متادون می تواند در بهبود زندگی معتادان نقش موثری ایفاد نماید. واژه¬های کلیدی: کیفیت زندگی، مراکز ترک اعتیاد، متادون، اعتیاد، معتاد
علیرضا کلانتری لادن مقدم
چکیده ندارد.
غزال طاهری لادن مقدم
چکیده ندارد.