نام پژوهشگر: علیرضا فهیم
علیرضا فهیم محسن جوادی
در فهمِ تمام گونه های آثار زبانی حتی متون مقدس، روش ها، معیارها، اصول و یافته های اساسی بشری جریان دارد. فرآورده و فرایند پژوهش حول موضوع «فهم متن مقدس» که به واسط? یک توجیه عقلایی هرمنوتیک متون مقدس را شکل می دهد، مستعد آن است که سازنده معرفتی از نوع علوم تفسیری با روش تحقیق واحدی باشد، این پژوهش در پی شناخت و ارزیابی چند چیز است: اول، شناخت هویت، ویژگی ها و مولفه های متن مقدسی که مفسر به فهم و تفسیر آن می پردازد. دوم، آشنایی با ماهیت و عوامل موثر در «فهم متن مقدس» که موضوع این شاخه معرفت است. سوم شناخت روش، معیار و قواعد و یافته های اساسی که مفسر به کمک آن ها از الفاظ و عبارات متن مقدس به مراد و معنای آن می رسد یا در سنجش و ارزیابی هر نوع فهم و تفسیری از متن مقدس از آن ها یاری می جوید. ضرورت پرداختن به فهمِ متن مقدس و مسائل مربوطه به سبب آن است که خطای در شناخت و فهم به راحتی نشان داده نمی شود و گاهی در طول تاریخ تفکر و فهم بشر، نوعی فهم نادرست و توهم به صورت حقیقت جلوه کرده است و آثار زیانباری به همراه داشته است. از این رو، ضرورت دارد پدید? «فهم متن مقدس» مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته، شرایط، امکانات، محدودیتها و توانایی هایمان در «رخداد فهم متن مقدس» را بسنجیم. خواهیم دید که نظریه های هرمنوتیکی نمی توانند قوانین دقیقی داشته باشند تا فهم و تفسیر هر متنی را براساس آن بتوان پیش بینی کرد، بنابراین نظریه های علمی معتبری نیستند.
سیامک قربانی پور علیرضا خواجه گیر
چکیده: این پژوهش با هدف کلی «کشف و تحلیل مبانی رمزی نمادهای ماسونی بر اساس نظرپردازی ها و نمادپردازی آیین یهود و کتاب مقدس» صورت گرفته که خود شامل دو دسته ی اهداف اصلی و فرعی است. اهداف اصلی شامل: 1. کشف مبانی فکری نمادهای ماسونی بر اساس نظرپردازی و نمادپردازی های آیین یهود و کتاب مقدس؛ 2. تجزیه و تحلیل و رمزگشایی نمادهای ماسونی و یهودی-ماسونی و کشف مبانی نظری و حقایق پنهان در پس این نمادپردازی ها با استناد به نظرپردازی و نمادپردازی آیین یهود و کتاب مقدس؛ 3. روشن نمودن دلایل و بیان چرایی استفاده ی بسیار ماسون ها از نمادهای یهودی؛ و اهداف فرعی شامل: 1. کشف دلایل و بیان چرایی استفاده ی ماسون ها از نمادپردازی برای بیان رمزی آموزه ها و اهداف؛ 2. کشف و تحلیل موضوعاتی که ماسون ها در نمادپردازی خود قصد القاء و انتقال آن ها را به ذهن جمعی جامعه ی جهانی دارند و اینکه آیا «وحدت جهانی» می تواند یکی از این موارد باشد؛ می شد. روش پژوهش ما در جهت دست یافتن به این اهداف، روش توصیفی-تحلیلی و شیوه ی ما به صورت مراجعه به منابع کتابخانه ای بوده است. نتایجی که ما در گستردن این مسئله و انجام این پژوهش در نهایت به آن ها دست یافته ایم، به صورت مختصر، شامل این موارد می شوند: 1. در این پژوهش به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از نمادهای ماسونی از آیین یهود و کتاب مقدس وام گرفته شده-اند و مشاهده نمودیم که مبانی نمادپردازی ماسونی در آیین و خصوصا عرفان یهود و قبالای یهودی قرار دارند. 2. رمز گشایی نمادهای ماسونی این نکته را برای ما روشن ساخت که مبانی باور های ماسونی تا حد زیادی از آیین یهود و کتاب مقدس سرچشمه گرفته است. با رمز گشایی از این نمادها بر اساس نظرپردازی ها و نمادپردازی یهود، مبانی یهودی فلسفه ی ماسونی پنهان در پس نمادپردازی آن و همچنین حقیقتی که این نمادپردازی بر اساس مبانی نظری اش در آیین و عرفان یهود در پی نمودار ساختن آن است، برای ما روشن گشت. تمامی این حقایق حول محور واحد «وحدت جهانی» متمرکز هستند. 3. همچنین در این پژوهش برای ما روشن شد که آن حقیقت واحد «وحدت» که در نظرپردازی و نمادپردازی یهودی و ماسونی نمودار شده است، بنیان و هدف مشترک هر دو نظرپردازی و نمادپردازی است. بنابراین هنگامی که هدف مشترک است، مشابهت و قرابت یا حتی یکسانی نمادپردازی نباید تعجب ما را برانگیزد. 4. ماسون ها به شدت نمادپرداز هستند و این بدان دلیل است که مفهوم «وحدت جهانی» ای که نمودار ساختن آن هدف فراماسونری است، به سبب عادت ذهن مردمان به توهم تفرقه و جدایی و همچنین سوءاستفاده ی برخی از دوام و بقاء این توهم در ذهن مردم، و نیز عدم توانایی زبان متعارفی در بیان و انتقال آن، تنها در زبانی نمادین قابل بیان است. 5. نظرپردازی ماسونی در رابطه با انسان، جهان و خداوند که در نمادپردازی ایشان نمودار گشته است، بر وحدت حقیقی هستی متعال استوار است؛ ماسون ها با نمادپردازی گسترده، به صورت آشکار و پنهان در پی القاء این مهم به اذهان عموم هستند. نظرپردازی و نمادپردازی ماسونی قصد دارد حقیقت وحدانی هستی مطلق را که به صورت جهان متکثر تجلی کرده است، با کنار زدن پرده ی توهم تفرقه و جدایی ذهن به اذهان القاء نموده تا آن ها را در جهت پذیرش آن آماده نماید. کلمات کلیدی: نماد؛ فراماسونری؛ آیین یهود؛ کتاب مقدس؛ قبالا؛
کبری ناصری علیرضا فهیم
چکیده در مجموعه ایزدان اساطیری جهان باستان، ایزد-بانو به عنوان نماینده ی بُعد تأنیثی خداوند، چهره ای شناخته شده است. ایزد بانوان با دارا بودن ویژگی ها و کارکرد هایی نظیر باروری و تولد بخشی، حمایت از مادران و کودکان، شفا بخشی و شفاعت میان خدایان و انسان ها با دارا بودن قدرت خلاقه ی خود در جهان، زهدان ازلی خلقت نام داشتند و بخشی از تدبیر جهان در نظم الهی و در جوامع سنتی وابسته به اقتصاد کشاورزی در دست ایشان بود. نظام های اجتماعی نظیر مادر-سالاری، پرستش ایزد بانو را در کانون توجه خود قرار داده بودند. و هنوز برخی از گروه های فمنیستی از نظریه تهاجم جوامع پدر سالار و کمرنگ شدن نقش مادر خدایان در برهه ای از تاریخ حمایت می کنند. آیین ها و مراسم پرستش مادر خدایان به قدری گسترده بود که در زمان ظهور مسیحیت، هنوز افرادی برای رفع حاجات خود به معابد ایزد بانوان می رفتند. از تاریخ فرقه ی مسیحی مونتانیستی در قرن دوم میلادی، شواهدی از تکریم مادر خدای بزرگ آسیای صغیر، به دست آمده است. گزارشاتی از آیین کلیریدین ها، که همپای ایزد بانوان الحادی به تقدیس مریم مقدس می پرداختند، شاهدی دیگر است. وجود مشابهت ها میان کیش مادر خدایان جهان باستان و تکریم مریم مقدس در مسیحیت، اگرچه اتهامی از سوی مخالفین تقدیس مریم می باشد، با این وجود فراتر از یک موضع گیری مطلق خواهد بود. در ادوار تاریخ مسیحیت، بند هایی از اعتقاد نامه های مسیحی به مریم مقدس اختصاص داده شده است. انجمن ها و گروه های مختلف در جهان معاصر در راستای اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود از آموزه هایی که پیرامون مریم مقدس به وجود آمده نظیر مادر خدا بهره برده اند. این پژوهش به دنبال یافتن ارتباطی میان مادر-خدایان جهان باستان و آموزه مادر خدا بودن مریم مقدس در مسیحیت است. مسیحیت در بخشی از اقدامات خود به منظور مقابله با کفر و الحاد، عناصری از کیش مادر خدایان را اقتباس و تعدیل نمود. با این وجود این موضوع نیازمند بررسی عوامل گوناگونی نظیر اصل اشاعه اساطیر، در هم آمیزی و پیروی از کهن الگوها خواهد بود. کلمات کلیدی: ایزد بانو، باکره، مریم مقدس، مادر-خدا، پرستش، مریم پرستی.
مرضیه محمدی علیرضا فهیم
چکیده: قداست مقوله ای ارزش گذار در قلمرو دین است و بی حضور چنین معنایی، هیچ دینی شایستگی نام دین را نخواهد داشت. انسان از بدو خلقت به دنبال جایگاهی بوده است که تجلی «امر قدسی» را در آن به نمایش بگذارد و با تأمین «مکان» های خاص، حضورروح الهی را در آن مکان ها محقق سازد.مکان مقدس فضایی معنوی است که انسان با قدرت فوق طبیعی و متعالی ارتباط برقرار می کند و ورود به این مکان در همه ادیان ارزش های خاصی دارد و نحوه ورود به آن آداب خاصی را می طلبد. همچنین مکان های مقدس یا همان معابد کارکردهای مختلفی دارند: خدمت به خدا یا خدایان، درخواست و استدعا از خدا، تفکر و مراقبه، شهود و مکاشفه عالم برتر، آموزش و تعلیم و تعلّم دینی، برگزاری مراسم میان پیروانو جشنواره ها و اعیاد مذهبی و عزاداری و غیره.حتی در دین بودا که اعتقاد به خدای متشخص وجود ندارد و اعمال آئینی در آن جایگاهی ندارند، معابد مکان هایی برای تفکر و رسیدن به روشن شدگی درآمده اند. بنابراین ورود به این مکان ها و بهره وری از هرکدام از این کارکردهای معابد آداب و آئین های مذهبی و باید و نبایدهای شرعی و عرفی خاص خود را می طلبد.پژوهنده در این پایان نامه که با روش کتابخانه ای و با رویکرد پدیدارشناختی، به پدیده های مناسکی ادیان پرداخته، بر آن است که آداب ورود به مکان مقدس در ادیان هندوئیسم، بودیسم، یهودیت و اسلام را بررسی کند و با مقایسه آن ها با یکدیگر وجوه ناشناخته و جنبه های اشتراکی آن ها را بنمایاند. حاصل این پژوهش برای ما روشن ساخت که ادیان مورد نظر با وجود تفاوت هایی که دارند وجوه اشتراکی نیز با هم دارند که این وجوه اشتراک در بین ادیان هم ریشه به صورت اشتراک مبنایی و اعتقادی است و به طور کلی در بین همه ادیان به صورت شباهت های ظاهری و رفتاری پیروان مشاهده می شود و در این زمینه گاه تا جایی پیش می رود که بین دو دین با رویکرد متفاوت اشتراکات ظاهری اعمال بیشتر از دو دین با یک رویکرد دینی مشترک است. مورد دیگر را می توان در نوع بنای مکان مقدس در ادیان بیان نمود. برای مثال در همه ادیان ساختمان بنا با عناصر کیهانی و طبیعت ارتباط و هماهنگی دارد. همچنین نوع معماری مکان مقدس با آداب و مراسم دینی ادیان ارتباط آشکاری دارند تا جایی که با دقت در بنا تاحدودی می توان به عقاید پیروان آگاه شد. هرچند این ارتباط با آداب و مراسم در هر دین متناسب با نوع اعتقادات هر دین است اما نفس این ارتباط در همه ادیان مشاهده می شود. اگر چه همه این اشتراکات ریشه در مبانی اعتقادی و اسطوره ای ادیان دارد اما آنچه از ظاهر برمی آید شباهت هایی است که در عمل هویداست و ریشه در بعد الهی ادیان و ارتباط با منابع ماورائی ادیان دارد که این مشترکات را رقم می زند و رسیدن به یک اتحاد جهانی را ممکن می سازد. کلمات کلیدی: مکان مقدس، آداب ورود، مراسم، معبد.
علی محمد اقبال سعیدی ابواسحقی علیرضا فهیم
چکیده انسان تحت تأثیر علمی است که می آموزد و این دانش گاهی حمّال انسان است و باعث رشد و بالندگی انسان در جهت رسیدن به هدف حیاتش می شود و گاهی آن علم، انسان را إحمال می کند و باری بی ثمر بر دوش انسان می شود و انسان را از رسیدن به هدف حیات خود باز می دارد. معمولا بیان می شود که عرفان و مطالعات عرفانی به مثابه بالهایی هستند که انسان را می توانند به مقصدش برسانند. پژوهش حاضر به بررسی و تأثیر مطالعات عرفانی بر دانش آموزان، امکان ورود آموزه های عرفانی در کتب درسی، ضرورت تعلیم، تعلم عرفان و ظرفیت های عرفان اسلامی در آموزش و پرورش و توانایی های دانش-آموزان در بهره وری از عرفان جهت ورود مباحث عرفانی در کتب درسی می پردازد. همچنین درصدد هستیم از یکی از ظرفیت های بزرگ جهان اسلام یعنی تربیت عرفانی، در آموزش و پرورش بهره ببریم. در این پژوهش بیان شده است که عرفان می-تواند پاسخگوی مناسب برای معنویت گرایی های درونی دانش آموزان باشد و با شناخت عرفان اسلامی می توان از گرایش جوانان و نوجوانان به معنویت های کاذب جلوگیری کرد. عرفان، انسان را از درون آگاه می سازد و نوعی بیداری وجدانی را نیز در فرد به وجود می آورد و به همین دلیل می تواند در پرورش هوش اخلاقی و استعدادهای اخلاقی فراگیران نقش بسزایی داشته باشد. عرفان با تحول بخشی به ساحت تصورات و باورهای دانش آموزان، ایشان را از ورطه ی تخیلات کاذب که گریبان گیر انسان معاصر است نجات می دهد. همچنین زبان هنری عرفان که در قالب ادبیات عرفانی ظاهر می شود بعد عاطفی احساسی دانش آموزان را تعادل می بخشد و فراگیران را از دلبستگی های کاذب می تواند نجات دهد. عرفان با سلوک معنوی می تواند اراده و عزم فراگیران را قوت بخشد. هدف این پژوهش بررسی و تأثیر مطالعات عرفانی بر دانش آموزان به صورت بنیادی، کاربردی و توسعه ای است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی، توصیفی و تطبیقی است که مطالب از طریق رجوع به کتابخانه ها، جمع آوری اسناد، مطالعات کتابخانه ای و یادداشت برداری گردآوری شده اند. روش تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش پدیدارشناختی، تحلیلی و عقلی است.
افشین مکارم علیرضا فهیم
تمام اَشکال نیایش مومنان دلالت بر نوعی برقراری رابطه میان انسان و امری متعالی دارد. حال این پرسش مطرح است که این امر متعالی بر چه هویت و حقیقتی اشاره دارد؟ متون مقدس، اندیشمندان و جامعه دینداران هر دین هر کدام هویت این حقیقت متعالی را به گونه ای معرفی کرده اند. با شناخت مهم ترین آموزه دین، یعنی این حقیقت متعالی و نقش آن در اعمال و اذهان پیروان آن، به شناخت بهتر نهاد دین و در نتیجه به شناخت اثری که دین بر نهادهای دیگر آن جامعه می گذارد، دست می یابیم. رابطه انسان با امر متعالی در دین یهود، رابطه بیناشخصی است، در حالیکه رابطه انسان (آتمن) با «برهمن» در هندو، اینگونه نیست و نوعی وحدت عرفانی و محو شدن انسان در امر متعالی یا به قول معروف «این همانی آتمن و برهمن» مطرح است. از آنجا که دین به صورت یک نهاد جاودانی و زنده بشری است، پس باید بپذیریم که آموزه هر دینی با تاکید بر کتاب مقدس خود، افکار و اعمال پیروان خود را به همان سو سوق می دهد.