نام پژوهشگر: رضا اکبریان
امیر عویطی پور دیلمی محمد سعیدی مهر
چکیده موضوع رساله حاضر، بررسی انتقادی قاعده «ذوات الأسباب لا تعرف الا باسبابها» نزد ارسطو و فیلسوفان اسلامی (با تأکید بر ابن سینا، سهروردی و ملا صدرا) می باشد. طبق این قاعده راه شناخت اموری که دارای سبب باشند جز از راه علل آنها امکان پذیر نیست. منطق دانان قاعده «ذوات الاسباب»، را عمدتاً در ذیل بررسی اقسام برهان و نقش حد وسط در برهان لمی و انی، مورد تحقیق قرار می دهند. اما از آنجا که قاعده مذکور، ریشه در مبانی فلسفی دو مبحث علم و علیت دارد، و از طرفی اهمیت و جایگاه معرفتی علت را نشان می دهد، ما مسأله اصلی خود را در این رساله، کشف چرایی و چگونگی ارتباط میان علت و معرفت قرار داده ایم. ما این رویکرد را از رویکرد منطقی به قاعده، برای رسیدن به پاسخ سوالها و بررسی صحت و سقم فرضیه هایی که در ابتدای کار تحقیق گمان زده بودیم، بهتر یافتیم. در این پژوهش تبیین شد که 1- ارسطو شناخت حقیقت اشیاء را بر مبنای علل چهارگانه که تماماً ذاتی شیء اند، بررسی می کند. ارسطو در نهایت علل چهارگانه را به علت صوری فرو می کاهد. 2- ابن سینا نقش معرفتی علت را بر پایه علل قوام شیء و در علم حصولی اکتسابی مورد بررسی قرار داده است. 3- معرفت شناسی سهروردی بر پایه علم اشراقی است. در این دستگاه معرفتی، علت هیچ گونه نقش معرفتی ندارد. 4- ملاصدرا بر اساس اصالت وجود، این قاعده را بدیهی و تنها در علم حضوری جاری دانسته است. از میان فیلسوفان مورد بحث، تنها ابن سینا قاعده «ذوات الاسباب» را در منطق، و ملاصدرا در فلسفه به طور جدی مورد بررسی قرار داده اند.
علی نیکزادیان رضا اکبریان
سرمایه گذاری مستقیم خارجی از روش های تأمین سرمایه برای اقتصادها بخصوص کشورهای در حال توسعه می باشد. این نوع سرمایه گذاری معمولاً دانش و تکنولوژی پیشرفته ای را با خود به همراه دارد که برای اقتصاد میزبان مفید است.هدف این پایان نامه بررسی اثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر توزیع سرمایه انسانی در کشورهای در حال توسعه می باشد. با توجه به کیفیت سرمایه های خارجی و به منظور مقایسه و تحلیل بهتر، دو گروه از کشورهای در حال توسعه در نظر گرفته شده اند. یک گروه شامل کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه و گروه دیگر شامل کشورهای آمریکای لاتین و حوزه ی دریای کارائیب می باشد. برای نشان دادن توزیع سرمایه انسانی از شاخص جینی استفاده شده که با بهره گیری از داده های دستیابی آموزشی، در سطوح تحصیلی ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی محاسبه گردیده است. اثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر نابرابری سرمایه انسانی با استفاده از مدل داده های ترکیبی وروش اثرهای تصادفی برآورد گردیده و نتایج تخمین حاکی از معنادار بودن ضرایب الگو برای هر دو گروه می باشد. ضریب سرمایه گذاری مستقیم خارجی برای گروه اول منفی بوده، به عبارتی سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر نابرابری سرمایه انسانی اثر منفی داشته و این ضریب برای گروه دوم مثبت بدست آمده است.
علی ابراهیمی ترکمانی رضا اکبریان
هدف این تحقیق، بررسی تأثیر وفور منابع طبیعی و سرمایه انسانی بر نرخ رشد اقتصادی در کشورهای منتخب آسیایی طی سال های 2004-1980 می باشد. به منظور بررسی این رابطه به پیروی از ادبیات موضوع تولید ناخالص داخلی سرانه اولیه، شاخص وفور منابع، نیروی کار، سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، مخارج دولت و درجه باز بودن تجاری به کار گرفته شده است. برای برآورد الگو از داده های ترکیبی نامتوازن به روش اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که یک رابطه منفی و معناداری بین وفور منابع طبیعی و نرخ رشد اقتصادی وجود دارد. این رابطه حتی با ورود تدریجی متغیرهای کنترل همچنان منفی و معنادار می باشد. در ضمن طی دوره زمانی مورد بررسی نرخ مشارکت نیروی کار، سرمایه فیزیکی، مخارج دولت و سرمایه انسانی مطابق انتظار تأثیر مثبت بر نرخ رشد اقتصادی این کشورها داشته است ولی باز بودن تجاری تأثیر معناداری بر آن نداشته است. این تحقیق همچنان نشان می دهد در صورتیکه سطح سرمایه انسانی در کشورهای مورد بررسی از حد معینی بیشتر گردد می تواند اثر منفی تأثیر منابع طبیعی بر رشد اقتصادی را خنثی نماید.
حمید صالحی فیروزآبادی رضا اکبریان
جراحی بزرگ اقتصادی ایران یعنی طرح تحول اقتصادی با تمام پیش زمینه های قبلی آن و سوابق موجود در این سال (1388) در حال برنامه ریزی و تصویب برای اجراست. این طرح بخش بزرگی از ساختار اقتصاد کشور و معیشت مردم را تحت تأثیر قرار می دهد. تأثیراتی که می تواند بنابر نحوه اجرای این طرح، موجبات شکوفایی اقتصاد را در بلند مدت بوجود آورد و یا موجب شکست طرح و سقوط تولید و اقتصاد را فراهم سازد و بنابراین توجه داشتن به نحوه اجرای آن و ابزاری که آنرا محقق می سازد بسیار حائز اهمیت است. به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، تحقق این طرح بدون استفاده از ابزار فناوری اطلاعات که بارها در کشور تلاشهای شکست خورده ای در گسترش آن صورت گرفته، ناممکن است. در این پژوهش سعی شده است با گردآوری اطلاعات و نظرات، کنشها و واکشنهای این طرح با فناوری اطلاعات بر اساس نظامهایی مطرح در آن (همچون نظام مالیات، بهره وری، ارزش گذاری پول ملی، گمرک، هدفمندی یارانه ها) مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت با بررسی نقاط ضعف و قوت و نیز فرصتها و تهدیدات در قالب مدل swot، استراتژیهای مناسبی بعنوان یک سری ابزار جهت تحقق آرمانهای این طرح و نیز گسترش فناوری اطلاعات به صورت دو سویه استخراج گردد که مجموعه این استراتژیها می تواند یک مدل اجرایی مکمل را در کنار این طرح مطرح سازد.
زهره محمدی منصور امینی لاری
پزشکی از راه دور، حیطه ای است که به سرعت در حال گسترش است. زمینه های وسیعی در پزشکی و مراقبت های بهداشتی وجود دارد که در آنها، فن آوری های الکتریکی-کامپیوتری اعمال شود. مطالعات فراوانی انجام شده که عملی و قابل استفاده بودن پزشکی از راه دور را نشان می دهند. مشاوره پزشکی از راه دور ، یک مثال کاملاٌ شناخته شده است. در این پژوهش ابتدا به بررسی چند مدل استفاده شده جهت مشاوره از راه دور در حیطه های مختلف پزشکی پرداختیم سپس با توجه به نتیجه حاصل از بررسی سایتهای مختلف مشاوره از راه دور پزشکی در زمینه مراقبت های بارداری و کودکان زیر 2 سال ، با متخصصان مربوطه و زنان باردار و دارای کودک زیر 2سال مصاحبه انجام شد و بر مبنای اطلاعات بدست آمده پرسشنامه هایی برای سنجش مطلوبیت رسانه اطلاع رسان و اولویت اطلاعات مورد نیاز مخاطبان تهیه وبین انها توزیع شد . در نهایت با توجه به تحلیل آماری داده های بدست آمده از پرسشنامه ها به ارائه مدل جهت طراحی پورتال مشاوره پزشکی از راه دور در زمینه مراقبت های دوران بارداری و کودکان زیر 2 سال پرداخته شد و در پایان ایده هایی جهت درامد زایی و افزایش تعداد کاربران اینگونه سایتها ارائه میشود .
حسن مرادی رضا اکبریان
در بحث جایگاه خیال، رویکرد ملاصدرا که هم وجود شناسانه است؛ هم معرفت شناسانه مستحکمتر از رویکرد کانت است که فقط معرفت شناسانه می باشد زیرا؛ بدون داشتن وجود شناسی قوی و نقادانه نمی توان کارکرد معرفتی نفس را که خود امری وجودی است به درستی شناخت. بعلاوه جنبه وجود شناختی این بحث که به اثبات تجرد قوه خیال، خلاقیت نفس و تحقق عالم خیال و تکثر آن می انجامد به توجیه اموری چون معاد جسمانی، تناسخ، چیستی وحی و تجارب عرفانی، رابطه نفس و بدن، چگونگی خلق اثر هنری و چیستی تأویل کمک بسیار می کند در حالیکه فقدان بحث در مورد عالم خیال در فلسفه غرب که ناشی از پیروی فلاسفه قرون وسطا از افکار ابن رشد است موجب شده تا کانت نیز به این عالم و امور معرفت شناختی مربوط به آن بی توجه بماند و فلسفه نقادی او قادر به پاسخگویی در مورد این نوع مشکلات فلسفی مهم نباشد. نظرات ملاصدرا و کانت در مواردی مثل تعامل فاعل شناسایی و متعلق آن در ایجاد شناخت، خلاقیت خیال و وساطت صور خیالی و شاکله ها بین کثرات حسی و مفاهیم محض به ظاهر مشابهت دارند؛ اما به واسطه تفاوتی که در مبانی و رویکردها دارند برداشتی متفاوت از این عناوین دارند. ملاصدرا با تکیه بر اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن، به حقیقت وجود و ظهور آن در ذهن و عین توجه کرده؛ اما کانت فقط به پدیدار محدوده در ذهن و مفاهیم توجه دارد. برای مثال تعامل ذهن و عین در فلسفه کانت، با تعریف جدید او از عینیت که آن را انقلاب کپرنیکی می نامد منجر به ایجاد ایده آلیسم استعلایی و فاعل شناسای خود بنیاد می شود درحالیکه خلاقیت خیال در حکمت متعالیه نه به معنای تعامل ذهن و عین است، نه به معنای ایده آلیسم بلکه نفس بواسطه حرکت جوهری و اشتداد وجودی، علوم حسی و خیالی را از باطن خود که همان حقیقت وجود نفس است مطابق با ظهور عینی اشیا، انشاء می کند و امور مادی فقط در حد علت معدّه می باشند. در برخورد با مسأله شناخت راه حل ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه دارای استحکام بیشتری است؛ زیرا نظریه وحدت تشکیکی وجود که شامل وجود نفس هم می شود، ضامن یکسان بودن ماهیت اشیاء در ذهن و عین و یکسان بودن ماهیت اشیاء در مراتب مختلف وجود ذهن است زیرا حقیقت وجود اشیاء، یک حقیقت است که در دو مرتبه ذهن و خارج و در مراتب مختلف وجود ذهن به یکسان ظهور کرده است. در فلسفه ملاصدرا نسبت مراتب ذهن، نسبت ظهور و بطون است که مشکلی برای انطباق آنها وجود ندارد اما در فلسفه کانت نمی توان مطمئن بود که قوه خیال بواسطه عمل شاکله سازی، حکایت درستی از مقولات دارد یا نه. ملاصدرا عالم ماده را ظهور عالم مثال و عالم مثال را ظهور عالم عقل می داند و بر همین اساس، انسان و قوای ادراکی او را نیز دارای سه مرتبه می داند. همان حقیقتی که اشیاء مادی را ظاهر می کند می تواند ظهوری ذهنی از آنها در ذهن نیز ایجاد کند تا مشکل انطباق ذهن و خارج حل شود. این حقیقت امری بیرون از انسان نیست تا امکان فریبکار بودن یا نبودن آن مطرح شود بلکه حقیقت انسان در مرتبه عقلی و مراتب بالاتر همان حقیقت هستی و حقیقت تمام حقایق یعنی خداوند است.
محمد براتی رضا اکبریان
هدف این پایان نامه استخراج نقشهای فناوری اطلاعات در مهندسی مجدد فرآیندهای کسب وکار سازمانی می باشد. این کار با استفاده از منابع کتابخانه ای و جستجوی اینترنتی صورت می پذیرد. در ادامه مدلی برای انجام مهندسی مجدد فرآیندهای مذکور با استفاده از فناوری اطلاعات و مبتنی بر یافته های پایان نامه ارائه می گردد. مدل به صورت مطالعه موردی بررسی شده و شاخصهای اندازه گیری نیز معرفی می شوند. جهت انجام ارزیابی از مدلی کیفی (ماتریسی) استفاده می شود و ارزیابی در مورد فرآیند فعلی و فرآیند مهندسی مجدد شده انجام می گیرد. نتایج ارزیابی بیانگر میزان تاثیر فناوری اطلاعات در انجام مهندسی مجدد فرآیندی خاص خواهند بود و در انجام این ارزیابی از متوسط نظرات مدیران پروژه مرتبط با فرآیند نیز استفاده خواهد شد. در انتها نیز نتیجه گیری انجام شده و پیشنهاد تحقیقات آتی ارائه می گردد.
ابوالحسن غفاری رضا اکبریان
چکیده هدف از این پژوهش "بررسی و تحلیل نظریه حدوث جسمانی نفس انسانی در فلسفه ملاصدرا و بیان ابعاد و نتایج آن با نظر به آراءمنتقدان" است. ملاصدرا با نقد نظریه قدم نفس و حدوث روحانی آن، نظریه ابتکاری خود در باره نفس را مطرح کرده است، بر اساس این نظریه نفس قبل از بدن به عنوان نفس جزئی با تعینات و تشخصات شخصی و فردی وجود نداشته و هنگام پیدایش نیز روحانی و مجرد نیست، بلکه نفس در آغاز پیدایش جسمانی و عین بدن است که در اثر حرکت جوهری به تکامل رسیده و مراتب گوناگونی را با حفظ همه مراتب قبلی سپری کرده و پس از رسیدن به مرتبه تجرد خیالی به مرتبه عقلی نایل می شود. براساس تشکیک در مراتب عینی وجود این مراتب و درجات از هم جدا و منفصل نیستند، بلکه حقیقت واحد اتصالی دارای مراتب و شئون را تشکیل می دهند، این فرایند با اصولی همچون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری توجیه می شود. به عقیده ملاصدرا آنچه به لحاظ فلسفی محال و ممتنع است این است که نفس جزئی با حفظ جزئیت خودکه بالقوه هم هست قبل از بدن موجود باشد، وی طور دیگری برای وجود نفس قبل از بدن قائل است که از آن به وجود نفس در سلسله علل خود، وجود نفس در مرتبه قضای ربانی، وجود نفس درمقام اجمال قبل ازتفصیل و وجود نفس درعالم تقدیر تعبیر کرده و گاهی ازآن به روح تعبیر آورده است. نظریه حدوث جسمانی ملاصدرا بسیاری از مشکلات فلسفی را حل کرده است، مساله رابطه نفس و بدن که از مشکلات عمده فلسفه غرب بوده و دکارت و پیروان او از ارائه راه حل منسجم و سازگار عاجز بودند در پرتو نظریه ملاصدرا تبیینی درست و سازگار می یابد، براساس این نظریه ملاصدرا بدن را مرتبه نازل نفس دانسته و به دو جوهرمستقل از هم معتقد نبوده و در نتیجه گرفتار دوئالیسم نمی شود. معادجسمانی، بقای نفس، اتحاد عاقل ومعقول، تناسخ ملکوتی، استکمال جوهری نفس و... مسائلی هستندکه در نظام ملاصدرا به کمک اصل جسمانیه الحدوث بودن نفس سامان یافته اند، بهره گیری از چگونگی حدوث نفس و ابعاد آن تحول اساسی در مسائل اخلاقی، تربیتی، روانشناسی و معرفتی و... ایجاد کرده، افق های نوی در حوزه ها یاد شده به روی انسانها مخصوصا محققین می گشاید. پس از ملاصدرا نظریه او مورد انتقاد تعدادی از متفکران واقع شده است. ملارجبعلی تبریزی و شاگردان او و برخی دیگر ازکسانی که معاصر با ملاصدرا نیستند از این دسته اند. این منتقدان در یک سطح نیستند؛ عده ای از آنها به صورت مستقیم با نظریه حدوث جسمانی نفس مخالفت کرده و عده ای دیگر با نقد مبانی و اصول فلسفه ملاصدرا از جمله حرکت جوهری و تجرد خیال با نظریه ملاصدرامخالفت کرده اند، گروهی دیگر نیز با ابعاد مختلف و نتایجی که از این نظریه به دست می آید مخالف اند. در این پژوهش پس از تحلیل نظریه ملاصدرا و مقایسه آن با نظرات رقیب، به بررسی ابعادگوناگون این نظریه پرداخته شده، به انتقادات پاسخ داده شده و دراغلب موارد از نظریه ملاصدرا دفاع شده است. اما نظریه ملاصدرا همچنان در پاره ای موارد با چالش جدی مواجه بوده و به نظرمی رسد ملاصدرا از تبیین پیامد ها و نتایج نظریه خود به طوری که با سازگاری و انسجام کاملی برخوردار باشد دچار مشکل است مساله کلیات و معادجسمانی از زمره آنهاست.
محسن صنعتی محمد جواد دهقانی
در کشور ایران با توجه به وجود ذخائر معدنی غنی در کشور بخشی از مواد اولیه مورد نیاز کارخانه های تولیدی مواد شیمیایی ، دارویی و مواد غذایی توسط پتروشیمی ها و صنایع داخلی تولید شده و بخشی دیگر از کشور های دیگر وارد می شود . تهیه و توزیع مواد شیمیایی برای تامین مواد اولیه واحد های تولیدی کشور از دیر باز عامل موثر برای کاهش قیمت های تمام شده بخش تولید صنایع پایین دستی کشور ودر نتیجه کاهش قیمت مواد مصرفی بهداشتی ، غذایی و دارویی مردم می باشد . شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران به عنوان مسئول توزیع این مواد اولیه در طی سال های گذشته برنامه های مختلفی را ارائه کرده است . این برنامه ها گاهی به نفع شرکت بازرگانی پتروشیمی یعنی سود آوری پتروشیمی ها بوده و گاهی منافع تولید کنندگان داخلی را در بر داشته است . در این پایان نامه ضمن بررسی وضعیت روند توزیع مواد اولیه شیمیایی داخلی و خارجی توسط بنگاه های مواد شیمیایی و شناسایی عملیات داخلی آنها ، مدل سازی این بنگاه ها جهت رسیدن به بنگاه الکترونیکی انجام گرفته و پس از آن مزایا و معایب مدل بنگاه الکترونیکی بررسی و راهکارهایی برای نیل به بهترین نحوه توزیع و کاهش واقعی واسطه های موجود در بازار مواد شیمیایی ارائه می شود . در این راستا سعی شده است که علاوه بر پاسخگویی به نیاز واحد های تولیدی یعنی رسیدن به موقع مواد اولیه مورد نیاز کشور منافع بنگاه های مواد شیمیایی نیز تامین شده و فروش بیشتر وکاهش سرمایه در گردش و در نتیجه سود بیشتر مورد توجه قرار گرفته است . در نهایت امکان سنجی این طرح و بررسی درآمد زایی آن برای متولی راه اندازی آن انجام شده و ارزیابی اجرای آن برای بخش خصوصی و دولتی صورت گرفته است .
علیرضا فاضلی رضا اکبریان
چکیده رساله یِ حاضر به تبیین فلسفی وحی و نبوت –نه رابطه یِ عقل و وحی- در نظام حکمت متعالیه و مقایسه یِ آن با آراء توماس آکوئینی در باب نبوت می پردازد، غرض اصلی بیان چگونگی پیدایش علمی الهی به طریقی غیر متعارف در شخص نبی است. نخست به مبادی تصوری بحث در دو سنت اسلامی و مسیحی پرداخته می شود تا زمینه ای مشترک برای تطبیق از منظری فلسفی یافته شود. پس از آن به تعالیم دینی که به نوعی راهگشای چگونگی توصیف علم نبوی است، اعتنا می شود. برخی زمینه یِ بحث نبوت را نظر یونانیان در باب پیشگویی در رویا دانسته اند؛ به این سبب رویا بینی نزد پیش سقراطیان، افلاطون و ارسطو بررسی شده است تا مشخص شود فیلسوفان اسلامی در این بحث راه ایشان را نپیموده اند. پس از آن فیلسوفانی که پیش قدم بحث نبوت بوده اند، مثل فارابی، ابن سینا و سهروردی مدّنظر قرار گرفته اند، تا سیر بحث و تطور آن آشکار شود. در فصلی جداگانه به مبانی روش شناختی، وجود شناختی و معرفت شناختی مرتبط به بحث نبوت، نزد آکوئینی و صدرالمتألهین پرداخته می شود. در قسمت اصلی بحث به آراء هر دو فیلسوف در خصوص نبوت پرداخته می شود و عناصر و مفاهیم آن بررسی می شود. ابتدا به هستی نبوت که اثبات آن است و براهین ضرورت نبوت در آکوئینی و ملاصدرا پرداخته می شود. پس از آن چیستی نبوت بررسی می گردد سخن توماس در این باب بیشتر سلبی است. و چیستی نبوت نزد ملاصدرا به مبحث کلام الهی پیوند دارد. مسأله یِ ویژه ای که در چیستی نبوت مورد اهتمام قرار گرفته است، دیگرگونی معرفت نبوی و غیر هم سنخی آن با سایر انحاء معرفت بشری است. سپس به نحوه یِ اتصال نبی به منبع وحی و نحوه یِ تلقی حسی، خیالی و عقلی معارف وحیانی پرداخته می شود. توماس در امتداد تمایز بین آموزه قدسی و ادراک تکوینی عقل طبیعی، نبوت الهی و نبوت طبیعی را از هم جدا می کند. این تمایز به طور ویژه بررسی می شود تا معلوم گردد که اطلاق تبیین طبیعی نبوت، بر نظرات فیلسوفان مسلمان روا نیست. در قسمت اصلی، بحث به شکل موضوعی و اغلب مزجی پیش برده شده است تا همه جا امکان مقایسه فراهم باشد. در انتهای سخن به وحی در ساحت زبان پرداخته می شود مسأله ای که امروز مورد چالش بسیار است و سعی می شود با توجه به امکانات حکمت متعالیه وحی بودن الفاظ قرآنی اثبات گردد. واژگان کلیدی: آکوئینی؛ حکمت متعالیه؛ کلام مسیحی؛ ملاصدرا؛ نبوت؛ وحی
وحید خادم زاده محمد سعیدی مهر
تسلسل موضوعی فلسفی در باب توالی علت ها و معلول ها در زنجیره بی نهایت است. هر چند در عرف عام فلسفه، مفهوم تسلسل به علل اختصاص ندارد بلکه مواردی را نیز شامل می شود که از دایره علیت و معلولیت خارج است. مسأله تسلسل قدمتی به اندازه تاریخ اندیشه دارد. در یونان باستان این مسئله در قالب مبحث نامتناهی ظهور یافت. تناهی و نامتناهی را باید موضوعی ریاضیاتی دانست که نتایج فلسفی مهمی را به بار می آورد به همین سبب همواره مورد توجه فیلسوفان قرار گرفته است. ارسطو با تمایز میان نامتناهی بالفعل و بالقوه گامی بزرگ در حل مسائل نامتناهی برداشت. در فلسفه اسلامی تسلسل به عنوان شاخه ای مستقل از بحث نامتناهی طرح گردید. فلاسفه اسلامی کوشیدند که تسلسل را به عنوان مصداقی از نامتناهی بالفعل انکار کنند و در این راه براهین زیادی را اقامه کردند. بنظر می رسد که آنان، تحقق فعلیت یک مجموع نامتناهی را منوط به شرایط سه گانه ی فعلیت، معیت و ترتب می دانند. ما نیز می کوشیم با نگاهی تازه این شرایط سه گانه را مورد بررسی قرار دهیم از سویی دیگر در این پایان نامه برآنیم که با تکیه بر آثار ملاصدرا به نقد و بررسی برهان های ابطال تسلسل بپردازیم. هر چند که قصد آن را نداریم از دیدگاه خاص حکمت متعالیه به این موضوع نگاه کنیم. به همین جهت با تکیه بر نظرات فلاسفه اسلامی به نقد از این برهان ها می پردازیم و نقد خویش بر بخشی از این برهان ها را بر پایه ی تفکیک دو معنا از "تساوی" بنا می کنیم. در این راه ناگزیر به مباحثی که در باب نامتناهی در ریاضیات مطرح شده اند، می پردازیم و دریچه ای جدید به مبحث تسلسل در فلسفه اسلامی می گشاییم. در ریاضیات، کانتور راه جدیدی پیش روی مسئله نامتناهی گشود و با طرح نظریه مجموعه ها به حل پارادوکس های مطرح شده در باب نامتناهی در ریاضیات نائل آمد. ما نیز می کوشیم با طرح این نظریه، دستاورد های آن را در مبحث تسلسل مورد ارزیابی قرار دهیم. بخشی دیگر از این برهان ها را نیز می توان برهان ها فلسفی صرف دانست که ما نیز فارغ از مباحث ریاضیاتی، آنها را مورد نقد قرار می دهیم
حسین زمانیها رضا اکبریان
تبیین وجودی معرفت، پژوهشی است در باب بنیانهای پیشین معرفت بشری. معرفت بشری، مبتنی بر نوعی حضور و دادگی پیشین اشیاء است؛ اما فهم چگونگی این دادگی پیشین و حضور اشیاء محقق نمی شود مگر در پرتو فهم ساختار وجودی انسان و نسبت آن با حقیقت وجود به عنوان بنیان همه ظهورات و تعینات موجودات به منزله متعلقات شناسایی. لذا تبیین وجودی معرفت تلاشی است در جهت فهم این نسبت و چگونگی ابتناء معرفت بر چنین نسبتی. از نظر هیدگر، رابطه معرفتی(رابطه سوبژه ـ ابژه)، به هیچ وجه بنیان و اساس ارتباط و تعامل انسان با عالم نمی باشد. عالَم اولین بار از طریق معرفت بر انسان مکشوف و گشوده نمی شود، بلکه انسان واجد نوعی گشودگی پیشین به عالَم است که بنیان خود معرفت نیز بر این گشودگی و انکشاف پیشین استوار است. انسان پیش از آنکه بخواهد نسبت به عالم معرفت پیدا کند در عالم حضور دارد، انسان به هیچ وجه موجودی فرو بسته و محصور نیست بلکه همواره در بیرون از خود، در حقیقت وجود قیام دارد. لذا هیدگر از نام دازاین که بیانگر استعلاء و برونخویشی انسان به سوی وجود است برای نامیدن این نحوه از وجود استفاده می کند. از نظر هیدگر در تاریخ متافیزیک غرب، که وی آن را سیر بسط و تثبیت سوبژکتیویسم می-داند، به دلیل غفلت از این رابطه پیشین اگزیستانس یا همان نحوه وجود انسان با حقیقت وجود، و اصل قرار دادن رابطه معرفتی، با نوعی گسست و شکاف عمیق بین انسان و عالَم مواجه می شویم که اوج این شکاف را می توان در اندیشه دکارت مشاهده کرد. در نتیجه در این سنت امکان وصول به اشیاء فی نفسه در معرفت بشری به سوالی جدی و چالش بر انگیز تبدیل می شود. ملاصدرا نیز در فلسفه خود به هیچ وجه رابطه معرفتی را اصل و بنیان قرار نداده از نظر وی رابطه معرفتی منبعث از نوعی ارتباط وجودی بین عامل معرفت و متعلق معرفت است. وی حتی از این نیز فراتر رفته و اصولا علم و معرفت را نحوه ای از وجود و یا عین وجود می داند. از نظر وی همانگونه که حقیقت وجود دارای مراتب و درجات متفاوت است، متناظر با آن معرفت و علم نیز دارای مراتب متفاوتی است. در معرفت بشری علم به عنوان نحوه ای از وجود، چیزی جدای از وجود انسان و ساختار وجودی وی نبوده و لذا وی علم را نه نوعی ارتباط و اضافه بلکه آن را نوعی اشتداد و کمال وجودی برای انسان می داند. از نظر ملاصدرا معرفت بشری ریشه در ساختار وجودی انسان و وابستگی و تعلق وجودی وی به کمال و وجود مطلق دارد. وجود انسان با وجود سنگ، چوب و سایر موجودات در این حقیقت متمایز است که وجود انسان برخلاف سایر موجودات در خود فروبسته و محدود نبوده و همواره به سمت بیرون از خویش التفات دارد. این برونخویشی و التفات وجودی که ریشه در وجود تعلقی انسان دارد، بنیان دادگی و ظهور اشیاء در معرفت بشری است. در فلسفه ملاصدرا می توان به نوعی رابطه ماقبل معرفتی بین انسان به عنوان موجود مقید با وجود مطلق و نامحدود اشاره کرد؛ که رابطه معرفتی خود مبتنی بر چنین رابطه پیشینی است. به همین دلیل، هر چند ملاصدرا با پدیده ای به نام سوبژکتیویسم مواجه نبوده، اما با نظر به آراء وی می توان به نقد سوبژکتیویسم از منظری جدیدپرداخت.
حجت اله مرزانی رضا اکبریان
چکیده اصل علیّت که بر اساس آن شاهد وابستگی و ارتباط واقعی میان اشیاء و موجودات عالم هستی می باشیم دارای فروع چندی است. در بعد ایجابی یکی از این فروع قاعده سنخیّت علّت و معلول است. اصل سنخیّت بیانگر آن است که ارتباط میان علّت و معلول یک ارتباط خاص و واقعی است. هر علّتی به واسطه خصوصیت و جهت وجودی که داراست موجب وجودمعلولی خاص می گردد. بر این اساس هر علّت، علّتِ شئ خاصی است و هر معلول نیز به علّت خاص اش تعلّق دارد و لذا چنین نیست که در جهان هرچیزی به هر چیز دیگر تعلّق و وابستگی داشته باشد. در فلسفه اسلامی فیلسوفان معتقد به حکمت متعالیه بیش از دیگران به قاعده سنخیّت پرداخته و در باب آن به نظریه پردازی پرداخته اند. در حکمت متعالیه با توجّه به مبانی خاص آن از جمله اصالت وجود و تشکیک وجود تفسیرنوینی از علیّت و فروع آن ارائه شد. در مسئله مورد بحث ما- سنخیّت علت و معلول – نیز تفسیرجدیدی مطرح گشت. اصل سنخیّت در حکمت متعالیه چنین تفسیر می شود که آن خصوصیتی که در وجود علّت است و موجب صدور معلول خاصّی می گردد عبارت است از وجود اعلی و اتم معلول که در مرتبه وجود علت تحقّق دارد به عبارت دیگر وجود معلول همچون مرتبه نازله و عکس و ترشح وجود علتش می باشد. مهم?ترین مخالفان قاعده سنخیّت علت و معلول متکلمان هستند. ایشان بر اساس آیات و روایاتی که دال بر مباینت خالق و مخلوق است به نقد قاعده سنخیّت اقدام کرده اند اما فیلسوفان و بطور خاص حکیمان معتقد به حکمت متعالیه در عین اعتقاد به تباین خالق و مخلوق آن را متعارض با اصل سنخیّت ندانسته و از هر دو مسئله دفاع کرده اند. کلید واژه ها: اصل علیّت، سنخیّت علت و معلول، اصالت وجود، تشکیک وجود، وجود رابط و مستقل، تباین خالق و مخلوق
محسن مهدی پور محمد سعیدی مهر
معاد جسمانی که طبق نصوص دینی، از اصول مسلّم اسلام است، همواره مورد اهتمام متکلمان و فلاسفه بوده است؛ اما صدرالمتألهین اولین کسی بود که با پایه گذاری حکمت متعالیه توانست بر معاد جسمانی، برهان عقلی اقامه کند. وی معتقد است، نفس به واسطه مرتبه خیالی خود که مجرد و باقی است، در قیامت بدون مشارکت ماده و فقط از جهات فاعلی، بدنی عینی متناسب با ملکات خود خلق می کند که جنس آن از ماده اخروی غیرقابل فساد است و هر کس آن را ببیند، می گوید همان است که در دنیا بود. یکی از مخالفان معاد ملاصدرا، آقاعلی مدرس است که خود حکیمی صدرایی می باشد. او عقیده دارد که نفس در بدن و اجزایش، ودایعی به جای می گذارد؛ بنابراین پس از مرگ، اجزا به سمت تشکیل بدن کاملی حرکت می کنند و این بدن، در آخرت دوباره به نفس ملحق می شود؛ بنابراین وی معاد جسمانی را به معنای تعلق دوباره بدن دنیوی به نفس می داند. از مقایسه این دو دیدگاه می توان نتیجه گرفت که نظریه ملاصدرا به لحاظ مبانی فلسفی از انسجام و سازگاری درونی بیشتری برخوردار است.
طیبه کرمی رضا اکبریان
مجرد به موجود غیر مادی و غیر جسمانی گفته می شود. مجرد بر نفس و عقل و نیز مبدأ وجود که در فلسفه أفلوطین أحد و در حکمت متعالیه ملاصدرا، موجود مستقل و غنی و واجب الوجود است، قابل اطلاق است. علاوه بر این مرتبه ای از وجود به نام مرتبه مثالی در فلسفه اسلامی مطرح است که برخی از ویژگی های امر مجرد و برخی از ویژگی های امر مادی را دارا است. نزد أفلوطین عالم به دو قلمرو محسوس و معقول تقسیم می شود و نفس واسطه میان عقل و عالم ماده است و در عین حال خود امری مجرد و کاملاً انفعال ناپذیر است. اما ملاصدرا نگاه دیگری به عوالم دارد. نفس در دیدگاه او در شمار عوالم است و بویژه نفس انسانی از جهت مادیت و تجرد دارای مقامات و مراتب متعددی است. وجود مادی، مثالی، عقلی و برتر از آن، مقامات قابل تصور نفس است. ملاصدرا با ابتکار این رأی، گامی در جهت رفع تقابل میان مجرد و مادی برداشته و ارتباط مجرد و مادی را تسهیل نموده است. در حالی که أفلوطین با انفعال ناپذیر دانستن نفس، در تبیین ارتباط آن با ماده دچار مشکل است. البته نظریه ملاصدرا در خصوص عالم مثال و نسبت آن با عالم عقل و نفس دارای ابهاماتی است. در خصوص علت و معلول عالم مثال تصریحی وجود ندارد و شارحان نیز سخنان مختلفی در این خصوص ابراز کرده اند. مجردات در دیدگاه أفلوطین و ملاصدرا ویژگی هایی متمایز از مادیات دارند. در مجردات احکامی مثل وجود، وحدت، علیت و علم غلبه دارد و عوارض مادی مانند ماده، حرکت، زمان و مکان از آنها سلب می شود. البته هر یک از این احکام مختصات ویژه ای در هر یک از مراتب تجرد و در دو نظام أفلوطین و ملاصدرا دارند.
زهرا سادات ربیعی هاشمی رضا اکبریان
اثبات وجود خدا همواره از مهمترین دغدغه های اندیشمندان بوده است. بدین منظور براهین متعددی با نگاه های متفاوت اقامه گردیده است. هر یک از براهین مطرح شده دارای نقاط قوت و ضعفی می باشند. از میان براهین اثبات وجود خدا موثق ترین و محکم ترین آنها برهانی است که وجود خدا را تنها از طریق خود او اثبات می کند و این همان راه صدیقین است که شواهد دینی فراوانی موید آن است. فلاسفه و عرفا تقریرات متفاوتی از برهان صدیقین ارائه داده اند. در این میان تقریر بدیع علامه طباطبائی(ره) از ویژگی هایی برخوردار است که در مقایسه با براهین فلاسفه پیشین نمود خاصی یافته است و هدف از تحقیق حاضر بیان و بررسی برهان علامه و مقایسه آن با سایر براهین اثبات خدا بویژه برهان های ملاصدرا و قیصری است، تا از این رهگذر زوایای نو و امتیازهای برهان علامه بر سایر براهین بیش از پیش نمایانده شود. در راستای این هدف دریافتیم که برهان ایشان برخلاف برهان ابن سینا که متکی بر تمایز وجود و ماهیت و تقسیم موجود به واجب و ممکن است و برهان سهروردی که متکی بر تقسیم شیء به نور و ظلمت و تشکیک در ماهیت است به هیچ مبدأ تصدیقی غیر بدیهی نیاز ندارد و همچون برهان های قیصری مبتلا به خلط مفهوم و مصداق نمی باشد. همچنین در مقایسه با برهان ملاصدرا که متأخر از دو اصل اساسی اصالت وجود و وحدت تشکیکی وجود و مسئله وجود رابط می باشد برهان علامه می تواند به عنوان اولین مسئله فلسفی مطرح شود؛ حتی نسبت به برهان سبزواری که با کوتاه کردن مقدمات و تنها با اتکاء بر اصالت وجود در اثبات وجود خدا گامی جلوتر نهاده است باز هم برهان علامه یک قدم فراتر نهاده و خود را از قید اصالت وجود نیز رها کرده است. علاوه بر اینکه رسالت ناتمام فلسفه در قبال عرفان در اثبات موضوع آن را که همان وجود لابشرط مقسمی بدون هیچ تعینی است، به اتمام رسانده است و بدین ترتیب توانسته است به آیات و روایاتی که دال بر تقدم شناخت خدا بر هر شناختی است جامه عمل بپوشاند.
فاطمه شفیعی رضا اکبریان
چکیده زیبایی و هنر از دیدگاه سهروردی با آنچه امروزه به عنوان استتیک مطرح است، تفاوت دارد؛ چرا که امروزه، این هنرها برای حظّ نفس و خوشایند حواس خلق شده اند. در حالی که از نظر شیخ اشراق پیوند زیبایی و هنر با معرفت و نیکی ایجاد " جذبه " می کند و هدایت از طریق چنین زیبایی ای خیر مطلق را به دنبال دارد. زیبایی از نظر سهروردی در قالب سه رویکرد مفهوم شناسی، وجود-شناسی و معرفت شناسی قابل بررسی به شرح ذیل می باشد. به لحاظ مفهوم شناسی، واژه زیبایی به حُسن تعبیر می شود که به جمال و کمال، توامان به یک پدید اشاره دارد، پس هر چه در نهایت کمال قرار دارد، زیباست. به لحاظ وجود شناسی، زیبایی امری عینی است که با عالم خارج منطبق می باشد. روابطی از جمله نورها، رنگ ها و شکل های مختلف (نمودهای عینی) منشأ درک و بروز احساس زیبایی می شود و به لحاظ معرفت شناسی، زیبایی، لذت ادراک و وصول کمال است که به واسطه عشق تجلی می کند و سبب حرکت می شود. الگوهای زیبایی شناسانه ای که سهروردی در ساختار حُسن و عشق معرفی می کند، به خیال باز می-گردد. با در نظر گرفتن خیال به عنوان یکی از عوالم چندگانه هستی( رویکرد هستی شناختی) و قوای انسانی( رویکرد معرفت شناختی)، و مظهر دانستن قوه متخیله برای صور خیالی در عالم خیال و وجود رابطه قهر و محبت میان مراتب مختلف هستی، بازتاب صور معلقه آن عالم در روح هنرمند را می تواند معیاری برای کشف ریشه های متعالی هنر اسلامی معرفی کند. بنابراین اگر عالم خیال نبود و یا اگر بود و صرفاً به مثابه حافظه و نیروی بایگانی، نقش ایفا می کرد، هیچ یک از انحاء هنر صورت نمی بست، هیچ اثر هنری شکل نمی گرفت و دیگر زبان دارای رمز و استعاره نبود و ادبیات شعری پدید نمی آمد. با مبنا قراردادن خیال به عنوان عالم هنر و هنرمندی، هنر، قوه خیال و عالم خیال با هم تعامل دارند. یعنی عالم خیال و شئون آن، جرقه های هنر را پدیدار می کند و قوه خیال به عنوان مظهر صور عالم خیالی شاهکارهای هنری را پدید می آورد. این مسئله می تواند تئوری نسبتاً کاملی در ایجاد واسطه میان زیبایی ناشی از شهود عرفانی و تماثیل هنری در جهان اسلام قرار گیرد و حلقه گمشده نقوش، تذهیب، معماری و آثار هنری متعالی و شگفت انگیز هنر اسلامی باشد. هنر متعالی در ساختار زیبایی شناسی سهروردی با هنری که گروهی به نام سنت گرا هنر قدسی تبیین می کنند، سازگار و قابل تطبیق است. کلید واژه ها: سهروردی، مفهوم شناسی، معرفت شناسی، هستی شناسی، قوه خیال، عالم خیال، عالم هنر و هنرمندی، رمز، هنر مقدس
سید احمد حسینی رضا اکبریان
چکیده: این رساله در پی آن است تا با مطالعه جوهر – که یک از مهمترین مسایل فلسفه مشایی است – در فلسفه های ارسطو و ابن سینا، جنبه های اساسی تفاوت مابعدالطبیعه های این دو فیلسوف را نشان دهد. ارسطو هم مانند افلاطون، موجود حقیقی را اوسیا می نامد؛ اما آنچه او از اوسیا در ذهن دارد با مثال افلاطونی متفاوت است. از نظر ارسطو، اوسیا، موجودی عینی، یک "این" و قابل اشاره است. جوهر واقعی در نظر ارسطو، موجودی است که در هویت خود مستقل است؛ یعنی چه در وجود و چه در تعریف به موجود دیگری وابسته نیست. هستی واقعی، واقعیت فردی انضمامی است که بالفعل موضوع واقع می شود و خود در هیچ موضوعی نخواهد بود. ارسطو، موجود بودن را همان فعلیت داشتن می داند و برای موجود بودن، اجتماع اجزای ماهیت را شرط لازم و کافی قلمداد می کند. اما از نظر ابن سینا، برای تحقق یک شیء، صرفاً اجتماع اجزای ماهیت آن کافی نیست بلکه اشیا در لایه ای عمیق تر از حقیقتشان که همانا لایه باطنی و وجودی آنهاست، به علت خود وابسته اند. این دقیقاً همان نوآوری فلسفی بود که فلاسفه مسلمان با طرح مساله تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت و عروض وجود بر ماهیت ارائه کردند. از نظر ایشان، وجود، واقعاً از ماهیت متمایز است و بر آن عارض می شود. در سنت تفکر فلسفی بعد از فارابی و ابن سینا، گفتمان وجود، جای گفتمان جوهر را می گیرد؛ چرا که در فلسفه ارسطو، موجود، به جوهر و عرض تقسیم می شود و نیز موجود به معنای اولی و نخستین، بر جوهر حمل می شود و به معنای ثانوی بر اعراض. اما در فلسفه ابن سینا، موجود به واجب و ممکن تقسیم می شود و تنها موجودات ممکن دارای دو جنبه واقعی ماهیت و وجودند و این ماهیت ممکنات است که اگر در موضوعی وجود داشته باشد، عرض است و اگر در موضوعی وجود نیابد، جوهر.
مریم تشکری رضا اکبریان
در تفکر فلسفی ما معجزه نامی آشنا و مسأله ای مهم و ضروری است و بخشی از باورهای دینی بر آن تکیه دارد. معجزه از واژه هایی است که تنها اختصاص به تفکر فلسفی ما ندارد. با دقت و تعمق در ماهیت اعجاز و همچنین کند و کاو در نظام علی – معلولی حاکم بر جهان به این نکته می رسیم که تعریف روشن از معجزه چندان هم سهل و آسان نیست. فلاسفه گذشته معجزه را بر مبنای طبیعت شناسی قدیم و قبول اصولی چون تاثیر عقول و نفوس افلاک و اجرام سماوی بر حوادث زمینی تبیین می کردند، اما در فلسفه ملاصدرا از این اصول رفع ید شده و اصولا بر طبایع اشیاء و صور نوعیه آنها به عنوان منشأ اثر تکیه نمی شود. ملاصدرا سبب معجزات را در قدرت نفوس قدسی انبیاء و تأثیر آنها بر طبیعت اشیاء جست و جو می کند. او معجزه را از آن جهت که با هدف و غایت الهی در مجموع عالم هماهنگ و هم سو است، خلاف طبیعت نمی داند. در دیدگاه علامه طباطبایی چون تفسیر جدیدی از واقعیت، علیت و فاعلیت حق و رابطه او با انسان و جهان ارائه می شود، نه تنها تبیین فلسفی معجزه تغییر می کند، حتی در تعریف حقیقت معجزه هم با بیان جدیدی مواجه می شویم. علامه تعبیر معجزه را تعبیر رسایی نمی داند و به جای آن از کلمه آیت که تعبیری قرآنی است استفاده می کند. پر واضح است که نقد ملاصدرا بر اساس مبانی علامه و نتایج مترتّب بر آن، جهت گیری خاصی را در نوع نگاه به واقعیت و وجود، علیّت، جایگاه موجودات امکانی و نسبت آنها با حق تعالی و بسیاری از مسائل حوزه الهیات در پی دارد. براین اساس حق تعالی به عنوان وجود مطلق با تمام اشیاء به عنوان وجودات مقید که عین تعلق و ربط به وجود مطلق اند، به دو طریق مرتبط است: یکی بطور مستقیم و بی واسطه، و دیگری از طریق وسائط و علل و اسباب. علامه معجزه را از اساس متفاوت با سایر امور می داند، حال آنکه از نظر ملاصدرا معجزه و غیر آن از سنخ واحد اند با این تفاوت که خداوند اراده می کند معجزه غیر سایر امور باشد. در بحث اثبات اعجاز کلام و به تبع آن قرآن، از نظر علامه طباطبایی صرف اینکه واژهها ساخته آدمی است باعث نمی شود که کلام معجزآسا محال باشد. بلاغت به تمام معنای کلمه وقتی برای کسی دست می دهد که اولا به تمامی امور واقعی احاطه و آگاهی داشته باشد و در ثانی الفاظی که ادا میکند الفاظی باشد منظم که همه آن واقعیات و صورتهای ذهنی گوینده را به ذهن شنونده منتقل سازد. هدف اصلی این پایان نامه تبیین فلسفی اعجاز و رابطه آن با علیت در دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی است، که در این میان به نظرات فیلسوفان دیگر جهان اسلام و همچنین متفکران غربی نیز اشاره گردیده است.
مرضیه محمد علیزاده رضا اکبریان
بی تردید، شناخت انسان بدون صفات و خصوصیاتش امری غیرممکن و محال خواهد بود. در این بین اراده انسان بیشتر از سایر خصوصیات او ذهن و توجه اندیشمندان را به خود معطوف کرده است، به طوری که بحث از اراده ی آزاد انسان همواره مورد بحث و معرکه ی آرای فیلسوفان و متکلمان بوده است. در مکاتب کلامی، اراده انسان ربط وثیقی با اراده الهی و فروعات آن دارد. نگارنده، در این پژوهش بر آن است که نظریات اشاعره ونقد آن بر اساس آرای ملاصدرا را مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش، بیان شده که اشاعره تبیین درستی از اراده ی انسان نداشته و تنها به ظواهر مستندات روایی و قرآنی تمسک جسته اند، آنها اراده انسان را منافی توحید خداوند و علم و قدرت الهی می دانند و تنها درصدد اثبات اراده ی الهی هستند، از این حیث حتی اگر برای انسان سهمی از اراده قایل شوند، توحید در خالقیت مورد سوال قرار می گیرد؛ لذا مسأله ی جبر مطرح می شود. ملاصدرا، اراده ی انسان را به عنوان یک عامل انسانی و یکی از شوونات نفس معرفی کرده است. همچنین او انسان را نسبت به افعال درونی اش فاعل بالتجلی دانسته و اثبات می کند که اراده انسان هیچ گونه منافاتی با علم پیشین الهی و توحید افعالی ندارد. در فلسفه ی ملاصدرا ضرورت علی و معلولی هرگز منافی اراده انسان نیست. او در عین حال که فاعلیت و مرید بودن انسان را پذیرفته است خداوند را فاعل قریب افعال او معرفی می نماید.
احمد شه گلی محمد سعیدی مهر
چکیده مسئله رابطه نفس و بدن از مباحث مهم و تاثیر گذار و غامض فلسفه است. با وجود نگارش های فراوان، بحث از آن همچنان ضرورت دارد. مباحث طرح شده در این پژوهش دارای رویکرد جدید، مسئله جدید و در مواردی همراه با طرح دیدگاه است. از آن جا که بحث از رابطه نفس و بدن ارتباط تنگاتنگی با شناخت احکام موجودات مادی و مجرد دارد، لذا بررسی این احکام و ملاک تمایز آنها، برخی از مباحث این پژوهش را تشکیل می دهد، در بحث ملاک تمایز مادی و مجرد، دیدگاه های مختلف بررسی شده و اثبات شده که قابلیت اشاره حسی در بین معیارهای موجود از قوت بیشتری برخوردار است.بحث رابطه نفس و بدن مباحث مختلفی را در بر می گیرد. در این پژوهش اختصاصا بر روی چند مسئله تمرکز شده که عبارتند از: 1. تبیین چگونگی رابطه نفس و بدن: در این بحث، پنج تقریر از محل نزاع وجود دارد، برخی از این تقریرها خارج از محل نزاع هستند. در بحث مذکور، رویکرد ابن سینا و ملاصدرا به این مسئله تحلیل شده، در بین رویکرد های موجود دیدگاه ملاصدرا، با وجود برخی مناقشات، موفق ترین راه حل، است و خدشه در روح بخاری، از استحکام این نظریه نمی کاهد. نگارنده در این بخش دیدگاهی در حل معضل مادی و مجرد ارائه داده است. 2. مسئله دیگر بحث از تاثیر و تاثر نفس و بدن و تبیین نحوه مکانیسم آن و ارائه یک نظریه و ذکر ادله و ثمرات آن است. بر اساس این نظریه هر حالت، مفهوم، گزاره و کشف و شهودی و بطور کلی هر آنچه در نفس حادث می شود، در بدن تأثیر می گذارد؛ همچنین هرگونه فعل بدنی مسبوق به اراده، در نفس تأثیرگذار است. 3. بیان کیفیت تعلق نفس به بدن و علت تعلق 4. دوگانه انگاری و وحدت انگاری. در این بحث ابتدا رویکرد ابن سینا و سپس سه رویکرد ملاصدرا به این مسئله بیان شده و ادله هر یک از این رویکردها، مورد ارزیابی قرار گرفته و اثبات شده دیدگاه ملاصدرا، وحدت تشکیکی است. اگر چه نوعی ثنویت حداقلی در نگاه وی وجود دارد ولی این نوع ثنویت با وحدت تشکیکی نفس و بدن که همان رویکرد اصلی صدرا است قابل جمع است. کلید واژگان: نفس، بدن، مادی، مجرد، وحدت انگاری، دوگانه انگاری، ابن سینا، ملاصدرا
نونا مومنی احمدعلی خایف الهی
نیاز جامعه به رهبر و اهمیت عملکرد او بر کسی پوشیده نیست. رهبری اثربخش در سازمان، عامل اصلی و اساسی در ایجاد همفکری و همدلی است (ساعتچی و عزیزپور، 1384). تاکنون نظریه های متفاوتی در مورد رهبری مطرح شده است. نظریه رهبری اصیل آخرین نظریه رهبری مطرح شده است که به صورت عملیاتی درآمده است (آوولیو و گاردنر، 2005؛ براون و تروینو، 2006؛ تور و آفوری، 2007 و ... ). این نظریه بر ابعاد روانشناختی رهبر و پیروان و بافتی که در آن فعالیت دارند، تمرکز دارد. اساس این نظریه بر دو بعد روانشناختی خودآگاهی و خود تنظیمی رهبر است که با نام فرآیند توسع? فردی رهبر معرفی شده است. بنابر نظر پژوهشگران این حوزه، خودآگاهی پایه رهبری اصیل است و دربرگیرند? مولفه های1- ارزشها، 2-شناخت در مورد هویت،3 -عواطف و 4-اهداف / انگیزه ها است. همچنین، خود تنظیمی فرآیندی است که از طریق آن رهبران اصیل ارزشهای خود را با اهداف و عملکردهایشان تنظیم می کنند و به منظور هدایت کارکنانشان، استانداردها و اهداف خود را به آنها ارائه می کنند (آوولیو و گاردنر، 2005؛ براون و تروینو، 2006؛ تور و آفوری، 2007 و ... ). پژوهشگران تاکنون سعی داشته اند تا با تعریفی جامع و قابل قبول از این دو بعد به تعریفی قابل قبول و کامل از رهبری اصیل دست یابند. اما به اذعان خود پژوهشگران تعریف کامل و جامع این دو بعد و متعاقب آن عملیاتی شدن جامع و کامل نظریه محقق نشده است. برای شناسایی علت عدم توفیق پژوهشگران در تبیین این دو بعد، در این رساله، مبانی و پایه های فلسفی این نظریه بررسی می شود و چگونگی دستیابی به این دو بعد، از منظر رویکرد رایج در علم یعنی اثبات گرایی تحلیل و نقد می شود. در این راستا، دیدگاههای متفاوتی از فلاسفه اسلامی و غیر اسلامی در مورد خودآگاهی و شیوه های هدایت انسان و در نهایت رهبری وجود دارد (طباطبایی، 1332؛ طباطبایی،1360؛ جعفری، 1360؛ جوادی آملی، 1379؛ حسن زاده آملی، 1362). در این پژوهش از دیدگاه علامه طباطبایی بهره گرفته می شود. علامه طباطبایی از زمره اندیشمندان اسلامی است که مباحث خود را علاوه بر مباحث نقلی با استدلال های قیاسی و منطقی مطرح می کند (طباطبایی، 1332 و ...) و بر جامعه و زندگی اجتماعی و واقعی انسان تأکید به سزایی دارد (طباطبایی، 1382؛ طباطبایی، 1361؛ طباطبایی، 1348؛ طباطبایی، 1332 و ...). در این پژوهش، نخست پژوهشگر با تکیه بر تحلیل انتقادی، نظریه رهبری اصیل را با دیگر نظریه های رهبری مقایسه می کند و اثربخشی این نظریه را در مقایسه با دیگر نظریه های مطرح شده بررسی می کند. در بخش دوم، با تکیه بر مبانی و اصول فلسفی علامه طباطبایی، و با پیروی از رویکرد قیاسی مورد استفاد? علامه طباطبایی «ره» و با استفاده از رویکرد داده بنیاد متنی، نظری? رهبری از دیدگاه علامه طباطبایی احصاء می شود و عنوان می شود توفیق به خود آگاهی و خود تنظیمی نیازمند هر دو حوز? علم حضوری (شهودی) و علم حصولی (دربرگیرند? علم تجربی) است. همچنین، توفیق به علم نیز نیازمند پشتوان? اعتقادات دینی است. در ادامه نیز با بهره گیری از استدلال های منطقی و قیاسی و بررسی آثار علامه طباطبایی «ره» با استفاده از رویکرد کیفی داده بنیاد متنی، مولفه های دیگری نیز برای فرآیند رهبری بدست آمد که مهم ترین آنها ولایت است. در نهایت، نظری? بدست آمده از دیدگاه علامه طباطبایی با نظریه رهبری اصیل مقایسه و اثربخشی آن بررسی می شود.
نفیسه نجبا رضا اکبریان
پس از بیان ویژگی های این تحقیق در فصل اول و تحت عنوان مقدمه، در هر یک از فصول به بیان و بررسی مسائلی پرداختیم که هر یک ما را در دستیابی به هدف این تحقیق در شناخت نظریه اضافه اشراقیه سهروردی و علت تأثیر پذیری حکمای پس از او از آن و نیز مقایسه دیدگاه ها با یکدیگر، یاری و راهنمایی نمود. در فصل دوم نظام فلسفی و اصول و مبانی شیخ اشراق مورد بررسی قرار گرفت و بدست آمد: سهروردی نظام فلسفی خود را بر پایه ای بنیان می نهد که قبل از او بی سابقه بوده و از ابداعات وی به شمار می رود. او بر خلاف رسم معمول به جای وجود و ماهیت، نور را اساس فلسفه خویش قرار می دهد و با استدلالات گوناگون بر اعتباری بودن وجود تأکید می کند. از نظر او وجود از معقولات ثانیه و مفهوم عام و مطلق ذهنی و عقلی است که از ماهیات محقق در خارج انتزاع می شود. اما ماهیت در نگاه شیخ تمام حقیقت شیء بوده و منشأ آثار است. با توجه به اینکه نور اساس فلسفه سهروردی است و از طرفی ماهیت عین حقیقت شیء است، می توان نتیجه گرفت که ماهیات متحصل در خارج چیزی جز حقایق نوری نیستند. ممکن است این سوال پیش آید که اختلاف این حقایق که همه در نور بودن با یکدیگر شریکند، چیست؟ در این جاست که اصل تشکیک در فلسفه سهروردی باید مورد توجه قرار گیرد. سهروردی بر خلاف حکمای مشاء با پذیرفتن تشکیک در ماهیات، اختلاف انوار را به شدت و ضعف می داند. بنابراین واقعیت از دیدگاه سهروردی عبارت است از حقایق شدید و ضعیف نوری. بر اساس چنین ویژگی هایی در فلسفه سهروردی، او تفسیری متفاوت از علیت ارائه می دهد. از نظر او چون وجود امری اعتباری است، شیء با تمام ذات و هویت خود وابسته به علت و عین الربط به آن است. برخلاف حکمای مشاء و به ویژه ابن سینا که با در نظر گرفتن دو حیثیت در شیء یعنی وجود و ماهیت، شیء را تنها از جنبه وجودی متعلق به علت می دانستند. به چنین رابطه ای در اصطلاح اضافه اشراقیه گفته می شود. در اضافه اشراقی بر خلاف اضافه مقولی که در آن دو مستقل داریم و یک رابط، یک مستقل و یک رابط داریم. به عبارت دیگر می توان گفت علت نور قوی و معلول نور ضعیف است که اضافه اشراقیه نور قوی است. بر اساس تشکیک وجود و نیز چنین تبیینی از علیت ملاک نیاز شیء به علت در فلسفه سهروردی از امکان ماهوی به امکان فقری تغییر می یابد. پذیرش نظریه اضافه اشراقیه پیامدهایی را در خصوص بحث علیت در فلسفه سهروردی به دنبال می آورد که مهم ترین آنها عبارت اند از اثبات فاعلیت بالرضا برای خداوند و نیز فاعل مباشر مستقیم دانستن انوار برای آثار شیء. سهروردی با انکار ماده و صورت به عنوان دو جزء جوهر جسمانی، بر خلاف ابن سینا آثار را به صور نوعیه مستند نکرده، بلکه آنها را مستقیماً به انوار استناد می دهد. مسلم است که اتخاذ چنین دیدگاهی منجر به برقراری رابطه بسیار عمیق تری بین علت و معلول می گیرد و همین ویژگی دیدگاه شیخ اشراق را از دیگر فلاسفه متمایز می سازد. در فصل سوم دیدگاه محقق دوانی و میرداماد در خصوص بحث علیت به عنوان کسانی که در این بحث پیرو سهروردی هستند، مورد بررسی قرار گرفت و به دست آمد: دوانی و میرداماد اگر چه نور و ظلمت را اساس فلسفه خود قرار ندادند، اما با اعتباری دانستن وجود، ماهیت شیء را متعلق به علت دانستند. تأکید آن ها در آثارشان بر پذیرش جعل بسیط به جای جعل مرکب، موید این مطلب است. فضای حاکم بر حوزه فلسفی شیراز و اصفهان و نیز بهره گیری آنان از تعالیم شیعی و نیز انتقادات متکلمان بر فلاسفه از جمله اموری است که آنان را به پذیرش دیدگاه سهروردی سوق داده است. اما علی رغم پذیرش دیدگاه سهروردی، محقق دوانی و میرداماد علاوه بر تفاوت در اساس فلسفی مبنی بر پذیرش وجود و ماهیت به جای نور و ظلمت، تلاش کردند تا تفسیر متفاوتی از ربط بین علت و معلول نیز ارائه دهند. محقق دوانی که انتزاع مفهوم وجود را تنها از ماهیات مجعول کافی نمی دانست، چرا که این امر موجب انقلاب ماهیت از امکان به وجوب می گردد، معتقد می شود که صادر از جاعل و اثر آن، تنها ماهیت نیست، بلکه ماهیت و حیثیت اکتسابی آن که جهت ربط به مبدأ است، هر دو اثر جاعل است و تا این حیثیت به ماهیت ضمیمه نشود، مفهوم وجود از نفس ماهیت انتزاع نشده و بر آن حمل نمی گردد. اما میرداماد این عقیده را نمی پذیرد. از نظر او لحوق امری و انضمام آن به ماهیت برای انتزاع مفهوم وجود، جعل بسیط را به جعل مرکب تبدیل خواهد کرد که اعتقاد حکمای مشاء و باطل است. میرداماد با در نظر گرفتن دو حیثیت وجود و ماهیت برای شیء، وجود را امری اعتباری و ماهیت را اصیل می داند و معتقد است، نفس ماهیت مصحح حمل وجود بر آن است و از همین راه استدلال می کند که اگر ماهیت مجعول نباشد، واجب می شود. اگر چه دیدگاه دوانی و میرداماد برتری هایی نسبت به دیدگاه سهروردی دارد، اما به دلیل اشکالاتی از جمله بحث سنخیت و ... مورد انتقاد صدر المتألهین قرار می گیرد و باعث می شود، ملاصدرا علی رغم تأثیر پذیری از آنها دیدگاه کاملاً متفاوتی ارائه دهد. نکته دیگری که به آن باید اشاره کرد این است که محقق دوانی با نظر نهایی خود مبنی بر طرح مسئله تشأن و اینکه معالیل شوون و حیثیات علت اند، از سهروردی فاصله می گیرد. در فصل چهارم با طرح اصول اساسی فلسفه ملاصدرا، به طرح دیدگاه وی در خصوص رابطه علیت پرداخته شد و بدست آمد که: ملاصدرا نیز با قرار دادن وجود و ماهیت به جای نور و ظلمت به عنوان اصل فلسفی خویش با دوانی و میرداماد همگام و از سهروردی فاصله می گیرد اما با طرح اصالت وجود به جای اصالت ماهیت و به تبع آن تقدم وجود بر ماهیت، دیدگاه متفاوتی از آن دو ارائه می دهد. از دیدگاه وی نه ماهیت مجعول علت است و نه نسبت میان وجود و ماهیت، بلکه تنها وجود معلول است که مجعول است. او نیز مانند سهروردی نظریه اضافه اشراقیه را در مورد رابطه علت و معلول می پذیرد و معتقد می شود که اضافه واجب به ممکنات اضافه اشراقی است و لذا نفس ذات واجب برای تحقق اضافه و نسبت و برای تحصل طرف دیگر که متفرع بر اضافه و نسبت است، کفایت می کند. آنچه دیدگاه ملاصدرا را از سهروردی متمایز می کند، این است که ملاصدرا با قائل شدن به اینکه وجود یک حقیقت واحد است که دارای مراتب شدید و ضعیف است، و معلول یک مرتبه از آن و علت مرتبه ای دیگر از آن است از سهروردی فاصله می گیرد. سهروردی اگر چه معلول را عین الربط به علت می دانست و به همین خاطر رابطه عمیق تری بین علت و معلول نسبت به دیگر فلاسفه در نظر می گرفت، اما به عقیده او باز هم برای معلول می توان هویتی مستقل از علت در نظر گرفت. اما از نظر ملاصدرا چنین استقلالی هم مورد اشکال است. تفاوت بحث تشکیک از منظر ملاصدرا و شیخ اشراق موید این مطلب است. نظر نهایی ملاصدرا مبنی بر اینکه علت امری است حقیقی و معلول شأنی از شوون آن است و گذر از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی دیدگاه او را کاملاً متمایز از نظر سهروردی می سازد. از آنچه بیان شد به طور کلی می توان نتیجه گرفت که سهروردی برای گریز از اشکالات وارد بر مبحث علیت و نیز همسان سازی آن با تعالیم دینی، با طرح مبانی جدید سعی می کند، تفسیر و تبیین جدیدی از علیت ارائه دهد. همین امر سبب می شود دیدگاه او مورد استقبال متفکران پس از وی قرار بگیرد و مسیر تازه ای در این جهت به وجود آید. اما آن ها نیز بر اساس مبانی خویش می کوشند آن را به شیوه ای دیگر ارائه دهند تا ایرادات وارد بر دیدگاه های گذشته را مرتفع سازند تا اینکه، ملاصدرا با طرح نظریه خویش به اوج این مسیر رسیده و دیدگاه وی بعد از سهروردی نقطه عطف دیگری در تاریخ فلسفه به شمار رفته و زیربنای تأملات بعدی محسوب می شود.
فاطمه امین رعیا جزه محمد سعیدی مهر
ارسطو در منطق خود وجوب و امکان را به عنوان جهات قضایا مطرح می سازد؛ و در فلسفه وی مقصود از امکان نوعی استعداد و قوّه است که برای خروج از حالت بالقوه به بالفعل نیاز به واجبی دارد که مسبوق به امکان نیست یعنی فعلیّت محض است.تمایز میان وجود و ماهیّت نزد ارسطو در قلمرو منطق مطرح است و به حوزه متافیزیک او وارد نمی شود و در نتیجه در نظام هستی شناسی وی هیچگونه تأثیری ندارد. فارابی مانند ارسطو، وجوب و امکان را در منطق به عنوان جهات قضایا مطرح می سازد و برای آن ها معانی در نظر می گیرد. فارابی نخستین فیلسوف مسلمان است که تمایز میان وجود و ماهیّت را به حوزه متافیزیک وارد کرد، و در واقع وی مبدع تمایز میان واجب و ممکن بر مبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیّت است. فارابی نظریّه قوّه و فعل ( مادّه و صورت ) و ممکن و ضروری را از ارسطو اخذ نموده و آن را مبنای تقسیم موجود به واجب و ممکن قرارداد. ابن سینا نیز مانند فارابی و ارسطو، وجوب و امکان را در منطق به عنوان جهات قضایا مطرح می کند، با این تفاوت که اقسامی را برای وجوب و امکان بیان می کند که فارابی به آن اقسام نپرداخته بود. ابن سینا نظریه تقسیم موجود به واجب و ممکن برمبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیّت را از فارابی به ارث برده و آن را اساس نظام فلسفی خویش قرارداد، اگرچه مانند فارابی بحث جداگانه ای برای تمایز میان وجود و ماهیّت ارائه نداده است، چراکه آن را یک امر بدیهی می دانست و لذا هرگاه در مباحث خود به آن برمی خورد به اهمیّت آن تأکید می کرد. بنابراین واجب و ممکن، به معنای مصطلح در فلسفه اسلامی در فلسفه ارسطو سابقه نداشته است، و وی ممکن را موجود بالقوه می دانست؛ بنابراین واجب خالق نیست همانطور که ممکن نیز مخلوق به آن معنا که فارابی و ابن سینا مدنظر دارند، نمی باشد.
لیلا کیان خواه رضا اکبریان
چکیده: ارسطو در کتاب ما بعدالطبیعه دو رویکرد متفاوت به دانش مابعدالطبیعه دارد. و در اثر تفاوت این دو دیدگاه، دو موضوع متفاوت برای مابعدالطبیعه معرفی می کند. در یک نگاه ما بعد الطبیعه را دانش موجود بما هو موجود دانسته ودر نگاه دیگر آنرا الهیات می نامد. الهیات علم طبقه خاصی از موجودات یعنی علم به علل نخستین بوده و بنا براین موضوع آن موجودات الهی است. تفاوت این دو رویکرد تاثیرات فراوانی بر نظامهای فلسفی پس از او گذاشته است . ابن سینا و آکوییناس هرچند هر دو ما بعدالطبیعه را علم موجود بماهو موجود می دانند ولی رویکرد آن دو به ما بعدالطبیعه متفاوت است. پس از ارسطو، در طول تاریخ فلسفه، فارابی و ابن سینا نخستین کسانی هستند که، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می دانند. و ابن سینا نخستین کسی است که بحث در مورد تبیین موضوع مابعدالطبیعه را به عنوان یک مساله متافیزیکی مطرح می کند. نکته مهم واساسی این است که ابن سینا، خدا را در زمره مصادیق مابعدالطبیعه قرار داده و علم خداشناسی را بخشی از ما بعدالطبیعه می داند. توماس آکوئینی هر چند که به تبع ابن سینا، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می داند ولی خدا را در ذیل آن قرار نداده وموجود بما هو موجود را اثر خاص خدا و معلول او بر می شمرد و بنابراین خداشناسی یعنی علمی که موضوع آن خداست را متمایز از ما بعدالطبیعه تلقی می کند. از نظر او غایت ما بعدالطبیعه شناخت خدا است.
حسین قدیری اناری علیرضا صادقزاده قمصری
این پژوهش برآن است به کمک روش توصیفی- تبیینی، ابتدا دیدگاه معرفت شناسی اصلاح شده را تبیین کند. سپس نشان دهد که ایمان بر مبنای چنین تبیینی چه پیامدها و دلالتهایی برای تربیت دینی دارد، ودرنهایت از منظر اندیشه های علامه طباطبایی چه نقدهایی بر معرفت شناسی اصلاح شده و دلالتهای تربیت دینی آن می توان وارد کرد. معرفت شناسی اصلاح شده، یک دیدگاه مشخص در معرفت شناسی دینی است که با نقد مبانی معرفت شناسی الهیات طبیعی، تحول جدیدی در عرصه معرفت شناسی ایجاد کرد. پلانتینگا با نقد مبناگرایی کلاسیک و قرینه گرایی، بر این باور است که الهیات عقلانی بیجا و بی مورداست. در این نوشتار ابتدا به تبیین جنبه سلبی معرفت شناسی اصلاح شده و سپس به جنبه ایجابی آن پرداخته ایم. نتایج این پژوهش نشان داده است که ایمان به خدا جزء گزاره های پایه می باشد و از سنخ معرفت و کارکرد صحیح قوای ادراکی انسان خصوصا حس الوهی است. نقش اراده در تشکیل باور و ایمان به خدا، ضعیف است، بلکه تابع موقعیت ویژه ای است؛ متعلق ایمان، تعالیم کلی مسیحیت است که در انجیل آمده است و گناه، آفت ایمان به خدا و بطورکلی معرفت و شناخت می باشد. مهمترین پیامدهای دیدگاه او در تربیت دینی عبارتند از: اعتقاد به با معنا بودن و امکان تربیت دینی، رویکرد عقلانی به تربیت دینی با مبانی معرفت شناسی اصلاح شده، فراهم آوردن محیط سالم و دور از گناه برای متربیان است. و مهمترین نقدهایی که از منظر علامه طباطبایی برپلانتینگا در حوزه معرفت شناسی وارد است عبارتند از:تناقضات اعتقادی درون مسیحیت، توجه بیش از حد به روش استقراءتا قیاس، احتمال دور در استدلال و افتادن در دام نسبیت. در پایان براساس چهار مولفه تربیت دینی یعنی مولفه های اعتقادی و فکری، تجربه درونی، التزام درونی و عمل، پیامدهای دیدگاه او در تربیت دینی مورد نقادی قرار گرفته است.
غلامرضا حکمتی فر رضا اکبریان
این پژوهش در شش فصل تدوین شده است : فصل اول" کلیات تحقیق" که شامل سه بخش:1. طرح مسأله واهداف 2.تعریف کلید واژه ها 3.پیشینه تحقیق است. فصل دوم "ماهیت پاداش و کیفر اخروی" است که شامل پنج بخش :1.تعریف و صفات پاداش وکیفر2.عالم برزخ یامثال3.معادروحانی یاجسمانی4.تجسم اعمال 5.نتیجه گیری است. فصل سوم "اثبات وجود پاداش و کیفر اخروی" فصل چهارم" فصل ارتباط عمل ونیت با پاداش و کیفر" فصل پنجم "مکان تحقق پاداش و کیفر" فصل ششم" فروعات مبحث پاداش و کیفر " یعنی موافات ،احباط،صراط،خلود و شفاعت می باشد. پاداش: در لغت همان مزد طاعت حسنه است و در اصطلاح هرعملی که از بندگان ایزد تعالی سر زند که در ازای آن بنده استحقاق بخشایش و آمرزش الهی را دریابد آنرا پاداش می گویند.(دهخدا، علی اکبر، 1367،ص7298) کیفر: عقاب یا کیفر در لغت به معنی شکنجه کردن و مواخذه کردن کسی را بر گناه می گویند. متکلمین به ویژه قاضی عبدالجبار و خواجه نصیرالدین طوسی در اصطلاح پاداش را نفع مستحق مقارن تعظیم و کیفر را ضرر مستحق مقارن استخفاف تعریف نموده اند.(قاضی عبدالجبار،1410ق،ص232)و(شعرانی ابوالحسن،1393ق،ص576) از جایی که مسأله پاداش و کیفر مبتنی بر تکلیف است لذا برای روشن شدن ماهیت پاداش و کیفر ابتدا باید ماهیت و حقیقت شخص مکلّف یعنی انسان روشن گردد اینکه این موجود خاکی در هر یک از عوامل سه گانه جسمانی، برزخ و عالم روحانی یا آخرت چه جایگاهی دارد. ماهیت مکلف قاضی عبدالجبار در مورد ماهیت مکلف می گوید: مکلف همان قادر عالِم مدرکِ حیِ با اراده است؛ چون خداوند برکسی کار را سخت می کند که قادر و نیز آگاه به کیفیت کار بوده و با اراده خود برای انجام کار اقدام می کند یعنی او را مکلف می سازد. ایشان بیان می کند در انسان جزئی وجود دارد که لایتجزا است و آن در قلب است. حیّ همان روح در قلب است و همانگونه که در تعریفات فوق بیان شد شخصی بیان می کند که فاعل قادر مدرک همان روح است نه جسد چون اجساد موات هستند شخص دیگر می گوید ما سردی، حرارت و درد را با اعضاء درک می کنیم و این قول کسی که جسد را موات می خواند را باطل می کند. ابن معتمر حیّ را همان جسم و روح هر دو میخواند. نظام انسان را همان روح می داند و روح را همان حیاه برای این جسد و اینکه آن حیات در جسد به جهت مداخله است و این که روح جوهر واحد غیرمختلف است و آن قویّ حی آگاه و عالم بذاته است که از آن به بشر حکایت می شود. قاضی القضاه در تعریف حدّی نظر ابوهاشم را می پذیرد که انسان حیّ قادر است و اصل را در تعریف همان اسم های مفید بیان می کند که اهل لغت هم به آن پرداختند و انسان را توصیف کرده به این صورت که به گونه ای بنا شده است که آن بنا او را از سایر حیوانات جدا کند. (قاضی عبالجبار المعتزلی،1444ق،ج14،ص329) دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی(ر) در تعریف انسان اینچنین است که:" انسان عرض نیست زیرا چیزی که به آن انسان می گوییم اگر عرض بود به محلی باشد نیاز داشت که متصف به آن شود در حالی که چنین نیازی ندارد. اما انسان ضرورتاَ به چیزی متصف نمی شود بلکه او به اوصاف غیرش متصف می شود پس انسان جوهر است .واگر همان بدن باشد یا چیزی از جوارح و اعضای بیرونی او باشد به علم وآگاهی متصف نمی شود اما می بینیم که او ضرورتاَ به آن متصف می شود پس جوهری عالم است ،و بدن و سایر جوارح آلتهای او در انجام افعالش است (از فصول نصیریه) وما اینجا آن را روح می نامیم.(فاضل مقداد،1420ق ،صص176 -174) ملا صدرا هم حقیقت انسان مکلف را همان بعد روحانی او معرفی می کند و براساس قاعده «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» بیان می کند که نفس بر اثر کمالاتی وجودی کامل می گردد تا جایی که قابلیت پذیرش صورتهای مجرد را پیدا می کند و در واقع انسان در مسیر کمال در هر مرتبه کمال لایق خود را از واهب الصور می گیرد تا جایی که بدون احتیاج چشم ظاهری حقایق خارجی را می بیند.(شیرازی صدرالدین محمدبن ابراهیم، 1354 ،1321) تبیین حیات برزخی انسان از آنجا که نشئه ی برزخ یکی از عوالم حیات انسان مکلف است ملا صدرا به تبیین آن پرداخته ورود در این مباحث در کتب فلسفی و عقلی از برکت ادیان الهی است و اگر نه عقل به تنهایی نمی تواند به این موضوع حکم کند و پس از اینکه دین الهی مسایل آن را مطرح می کند عقل به اقامه ی برهان بر آن مبادرت می ورزد. صدرالمتألهین همچنین عالم مثال را - که در لسان شرع عالم برزخ نام گرفته است- به مثال نزولی و مثال صعودی تقسیم می کند و می گوید مثال نزولی و غیر از مثال صعودی است واینکه مثال صعودی معلول اعمال و رفتارهای انسانی در دنیاست .صور اعمال و نتیجه افعالی که در نشئه دنیا انجام شده است در برزخ صعودی می باشد.(صدرالمتألهین شیرازی،بی تا،ص248) آنچه از مطالب صدرا برمی آید مثال نزولی از جهت وجود مقدم بر عالم طبیعت است و مثال صعودی موخر از آن. صور مثال نزولی صور کائنات است اما صور مثال صعودی معلول افعال و اعمال انسان است که شامل همه صور کائنات نمی شود بلکه بخشی از اشیاء امور عالم طبیعت را در بر می گیرد. (شیرازی صدرالدین محمدبن ابراهیم،1354،صص 248 و 325)
محسن اصلانی رضا اکبریان
پرسش از اوّلین مخلوق(صادر اوّل) دغدغه ذهن فیلسوفان اسلامی بوده است. حکمای مشاء صادر اوّل را عقل اوّل می دانستند که این موجود واجد کمالات همه مراتب مادون و دارای وحدت عددی بود. در حکمت متعالیه بحث شیوه ای دیگرگون به خود می گیرد؛ زیرا ملاصدرا با اتخاذ مبانی و اصولی متفاوت از حکمت مشاء، چیستی و تبیین صادر اوّل غیر از مکاتب دیگر است. از طرف دیگر با نظر به آثار ملاصدرا یک تنافر و تعارض ظاهری میان عبارات وی در باب صادر اوّل به چشم می خورد که در این پِژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق با تبیین چیستی صادر اوّل، نحوه وحدت آن نیز مورد بررسی قرار گرفته و به برخی از احکام و عوارض آن اشاره شده است و اثبات شده که وحدت آن وحدت حقّه حقیقیّه ظلیّه است. در ادامه تحقیق، مبانی و اصولی که نظر ملاصدرا بر آن مبتنی است مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و تبیین و تقریر جدید ملاصدرا از قاعده الواحد بررسی شده است. ملاصدرا بعد از گذر از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی وجود، بحث از وحدت تشکیکی را برای وجود منبسط مطرح می کند. در پایان با برشمردن لوازم فلسفی اثبات وجود منبسط از جمله: امکان تبیین عقلی انسان کامل، توحید افعالی، رد نظریه حلول و همه خدایی، تبیین درست وحدت و کثرت و مصون بودن وحی الهی از خطا در مراحل سه گانه نزول،دریافت و ابلاغ و حل تعارض متکلمان و حکما در باب حدوث و قدم عالم؛ این نتیجه به دست آمد که وحدت تشکیکی از وجود به ظهور وجود منتقل می شود و اگر به وجود منبسط نگاه استقلالی شود دارای وحدت تشکیکی است که کثرات را در خود جای می دهد و اگر نظر ربطی شود چیزی جز شأن حق تعالی نیست. کلید واژه: صادر اوّل، وجود منبسط، عقل اوّل، وحدت شخصی، وحدت حقّه حقیقیّه، ملاصدرا.
زینب آقامحمدی رنانی رضا اکبریان
چکیده: پرسش از نحوه ارتباط کثرات به وحدت و تبیین نظام خلقت را می توان در آثار فلاسفه یونان تا فلاسفه مسلمان مشاهده کرد. در این میان فیلسوفان مسلمان با اثبات واجب تعالی به عنوان منشأ ایجادی عالم که از تمام انحاء کثرت مبرّی است، به قاعده الواحد تمسک کرده و اوّلین امر صادر شده از علّت واحد را عقل اوّل دانستند. این عقل بر مبنای سنخیت بیشترین مسانخت را با علّت خود داشته و از جهت معلولیّت دارای حیثیّت امکان بالذات و از جهت انتساب به علّت خود دارای وجوب بالغیر است که از آن فلک و عقل دیگر صادر می شود. نظر به اهمّیت بحث این تفسیر از تبیین خلقت همواره مخالفانی داشته، چرا که تببین این جهات در اولین امر صادر شده از واجب را منافی قاعده الواحد و وحدت عقل اوّل می دانستند. در این میان ملّاصدرا در مواجهه با این مهم، با رویکردی نوین خود، مبنی بر اوّل بلاثانی چهره ای جدید به این قاعده بخشیده و صادر اوّل بلاثانی را وجود منبسط امکانی معرفی می کند. وجود منبسطی که تمام کثرات را به نحو تشکیک در بردارد. ملّاصدرا در اثبات وجود منبسط امکانی، آن را فاد ماهیت دانسته و به این وسیله بین واجب تعالی و صادر اوّل سنخیت برقرار می کند. وی در ادامه نحوه ارتباط وجود منبسط و وجودات مقیّدی را که دارای ماهیتند مورد مداقّه قرار داده، ایشان ماهیت را ظهور وجود در خارج دانسته و همین امر انتقادات فلاسفه بعد از وی را در پی داشته است چرا که بنا بر وحدت شخصی وجود، وجود منبسط امکانی به عنوان صادر بلا ثانی ظهور وجود است نه خود وجود، گویی ملّاصدرا گام های محکم خود را نتوانسته تا آخر مسیر ادامه دهد و دچار مجاز در مجاز شده است. واژگان کلیدی: قاعده الواحد، سنخیّت علّی و معلولی، صدور، اوّل بلا ثانی، ملّاصدرا
فهیمه همت خواه محمد سعیدی مهر
چکیده علامه طباطبایی معرفت نفس را نزدیک ترین و کامل ترین طریق در معرفت خداوند به شمار می آورد. وی معرفت حصولی نفس را معرفتی حقیقی نمی داند بلکه معرفت نفس ناب را معرفتی حضوری و شهودی می داند. معرفت حصولی نفس لزوماً همراه با شناخت خداوند نیست ولی معرفت شهودی نفس تهی از معرفت حق تعالی نخواهد بود و هر کس به اندازه ظرفیت وجودی خویش از شهود خداوند سبحان بهره می برد. علامه طباطبایی بر مبنای وحدت شخصی وجود و تجلی ظهور خداوند در موجودات، تقریری نو از معرفت نفس ارائه می دهد. بنا بر نظر علامه ممکنات در واقع موجودات مقید و محدودند و تنها واقعیت مطلق خداوند است که هیچ قید و تعینی ندارد. هر اندازه حد و تعین موجودی بیشتر باشد، از آن حقیقت مطلق دورتر خواهد بود. این انسان است که در فرآیند معرفت نفس از عالم مادی و اشتغال به لذایذ مادی وحسی جدا شده و پا را فراتر از عالم ماده گذاشته و از قیود و تعینات عالم ماده رها می شود و به مرتبه ی مثالی می رسد و سپس وارد عالم عقل و در نهایت به مقام فنا نایل می شود؛ این مقام خود شامل سه مرتبه ی فنای ذاتی و صفاتی و افعالی است. از بیانات علامه چنین برداشت می شود که در نگاهی عمیق به معرفت نفس، انسان اولاً و بالذات حقیقت مطلق خداوند را ادراک و شهود می کند و به تبع این معرفت، خود را که ظهوری از آن حقیقت است مشاهده می کند؛ زیرا هر ظاهری دارای باطنی است و هر باطنی باطنی دارد و همین طور ادامه می یابد تا به حقیقت الحقایق که باطن همه ی باطن هاست، منتهی شود. از طرفی هر انسانی علم حضوری به «من» خویش دارد و از آنجا که هر ویژگی وجودی متعلق به ظاهر در واقع اولاً و بالذات متعلق به باطن است و به عرض و تبع آن به ظاهر اسناد داده می شود بنابراین معرفت حضوری نفس اولاً و بالذات متعلق به ادراک شهودی نفس نسبت به حق تعالی است.
منصوره اشرف گنجویی محمد سعیدی مهر
چکیده یکی از مسائلی که فلاسفه در مورد آن اختلاف نظر داشته اند، علم خداوند به ذات خود و به ممکنات است. علم الهی به ماسوا در مرتبه ی ذات از سوی برخی مستلزم جبر در افعال انسان و منافی با اختیار او دانسته شده است. ملاصدرا با تکیه بر اصالت و تشکیک وجود و نیز قاعده ی «بسیط الحقیقه» اثبات می کند که خداوند به عنوان وجود کامل، دربردارنده ی جمیع حقایق هستی بوده و فاقد هیچ کمالی نیست، از طرفی چون به ذات خود عالم است، تعقل کننده ی جمیع ماسوا نیز می باشد. برخی با تکیه بر «تابعیت علم از معلوم» چنین پنداشته اند که علم به ماسوا در مرتبه ی ذات ممکن نیست. اما ملاصدرا بر این عقیده است که به علم الهی از دو بعد می توان نگریست؛ از یک منظر، علم الهی تابع معلومات و در نگاه دیگر متبوع آن هاست. او علم الهی به ماسوا در مرتبه ی ذات را از نوع دوم تلقی نموده و بدین ترتیب عدم سازگاری علم الهی و اختیار را رفع می کند. عده ای با بیان پرسش «تسلسل اراده های نامتناهی» اختیار را از انسان سلب کرده اند. ملاصدرا در پاسخ به آنان، ملاک فعل اختیاری را مسبوقیت به اراده ندانسته و صرف علم به فعل در نفس فاعل را برای اختیار کافی می داند. ملاصدرا برخلاف پندار برخی، ضرورت علّی و معلولی را ملازم با جبر در افعال انسان نمی داند. وی در اثبات این مطلب برهانی متکی بر قاعده ی" الإضطرار بالإختیار لاینافی الإختیار" اقامه می کند. بنا بر این استدلال خداوند ایجاد کننده ی اختیار برای انسان است و در این صورت جبر لازم نمی آید. واژگان کلیدی: علم خداوند، علم به ماسوا در مرتبه ی ذات، اراده، اختیار، فلسفه ملاصدرا.
مهتاب بهاری پور رضا اکبریان
در این پایان نامه تأثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سرمایه گذاری داخلی بر رشد اقتصادی ایران و رابطه سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سرمایه گذاری داخلی، با استفاده از یک الگوی خودتوضیح برداری مورد بررسی قرار گرفته است. با استفاده از آزمون ایستایی دیکی-فولر تعمیم یافته ایستایی متغیرهای الگو بررسی شده است که بر اساس این آزمون همه متغیرهای الگو در تفاضل مرتبه اول ایستا هستند. به منظور بررسی ارتباط بین متغیرهای سرمایه گذاری مستقیم خارجی، سرمایه گذاری داخلی و رشد اقتصادی از داده های سالیانه طی دوره (1386-1355) استفاده شده است. همچنین وجود اثر مکملی یا جایگزینی بین سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سرمایه گذاری داخلی بررسی شده است. برای تخمین رابطه بین متغیرهای مورد استفاده در الگو و تجزیه وتحلیل نتایج، از مدل تصحیح خطا، توابع عکس العمل آنی و تجزیه واریانس خطای پیش بینی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از تأثیر مثبت و معنادار سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سرمایه گذاری داخلی و نرخ ارز واقعی موثر بر رشد اقتصادی است. همچنین رابطه بین دو متغیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سرمایه گذاری داخلی، مکملی است. کلید واژه ها: سرمایه گذاری مستقیم خارجی، سرمایه گذاری داخلی، رشد اقتصادی، ایران، مدل خودتوضیح برداری
سمیه محمودی ابراهیم عباسی
عراق به عنوان یکی از واحدهای مهم منطقه ی خاورمیانه، از بازیگران اصلی عرصه ی نفت در جهان و زیر سیستم خلیج فارس است. سیاست خارجی این کشور در خاورمیانه و ایران، از گذشته ای دور در چارچوب دولت عثمانی بر مبنای ملاحظات ایدئولوژیک استوار بود و پس از شکل گیری دولت سکولار در عراق بر ملاحظات سرزمینی استوار شد و تعارضات ادامه یافت. اما به نظر می رسد سیاست خارجی آن در مقطع جدید تاریخ آن کشور با سرمایه گذاری های زیاد در حوزه نفت به سمت ملاحظات دیگری سیر می کند. بنابراین سوال اصلی این پژوهش آن است نفت چه تأثیری بر سیاست خارجی خاورمیانه ای عراق به ویژه در رابطه با ایران داشته است؟ هدف، بررسی تأثیر نفت بر سیاست خارجی عراق در نظم نوین منطقه ی خاورمیانه پس از صدام (با تأکید بر ایران ) است. در این رساله با استفاده از اصول نظریات همگرایی, منطقه گرایی و پتروپلیتیکس، چگونگی ارتباط و تأثیرگذاری نفت بر سیاست خارجی عراق بررسی می شود. فرض اصلی این نوشتار آن است که در کنار متغیرهای تأثیرگذار بر سیاست خارجی منطقه ای عراق، از جمله ( قومیت ها، تنگناهای ژئوپلیتیک، پان عربیسم حزب بعث و ساختارهای سیاست گذاری داخلی آن، ایدئولوژی سنی و شیعی، رقابت برای حضور گسترده در منطقه ی خلیج فارس و…)، نفت نیز متغیری تأثیرگذار بر سیاست خارجی این کشور در گذشته و حال بوده و در برخی مواقع سایر عناصر را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است؛ نقشی که در آینده نیز تداوم خواهد داشت؛ به طوری که این عنصر در گذشته، سیاست خارجی عراق را در رابطه با همسایگان بویژه ایران رادیکال و در حال حاضر نیز باعث رقابت در خاورمیانه و ایران خواهد شد. این پژوهش روش اثبات این فرض را با روش تحلیلی-توصیفی و تحلیل محتوای آماری در پنج فصل دنبال می-نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد نخستین بار است که ملاحظات ژئواکونومیکی بر ملاحظات ایدئولویکی و سرزمینی در سیاست خارجی عراق در حال پیشی گرفتن است. لیکن این ملاحظات باز هم در چارچوبی رقابتی دنبال می شود. نیاز عراق به سرمایه گذاری در میادین مشترک و تنگنا های آن کشور در صدور نفت بویژه در خلیج فارس باز هم سیاست خارجی آنرا رادیکال خواهد کرد.
بتول قادری ثانی جعفر قادری
هدف اصلی این پایان نامه بررسی اثر تکانه ی کسری بودجه بر کسری حساب جاری، در اقتصاد ایران می باشد. در کنار آن بررسی اثر تکانه ی کسری بودجه بر نرخ ارز، اثر تکانه ی تولید بر کسری بودجه و اثر تکانه ی تولید بر کسری حساب جاری به عنوان اهداف فرعی، تعقیب شده اند. به منظور دستیابی به این اهداف، از یک الگوی خود همبسته برداری و توابع واکنش ضربه ای و تجزیه واریانس استفاده شده است. در تخمین این الگو چهار متغیر کسری بودجه، حساب جاری، تولید ناخالص داخلی و نرخ ارز واقعی به کار گرفته شده است. نتایج اثر تکانه ی تولید بر کسری بودجه و کسری حساب جاری نشان دهنده ی یک رابطه منفی بین این دو کسری است به عبارت دیگر پدیده "واگرایی دوگانه" تأیید شده است. از طرف دیگر، در هر دو حالت تکانه ی درآمد دولت و تکانه ی مخارج دولت بر اجزاء حساب جاری، پدیده ی "واگرایی دوگانه" به صورت ضعیف تأیید شده است.
فهیمه گلستانه رضا اکبریان
از دید ملاصدرا ایمان ازجنس ادراک است و حقیقت ایمان عبارت است از علم به خداوند تبارک و تعالی، صفات و افعال، و ... است. ملاصدرا ایمان را مساوق حکمت می داند و بارها تأکید می کند که منظور وی از حکمت، علم فلسفه متداول میان علما نیست؛ بلکه مراد او از حکمت نوری است الهی که بر قلب فرد از جانب خداوند تابیده می شود و به وسیله این نور، او بر حقایق اشیاء و در رأس آنها اسماء و صفات خداوند علم می یابد. ملاصدرا برای نظر خود مبنی بر این که اصل و حقیقت ایمان، علم و معرفت است، دلایلی دارد. اول این که؛ از دیدگاه وی، ایمان حقیقی ایمانی است که توسط آن انسان نزد خداوند کرامت و تقرب پیدا می نماید و از گروه فرشتگان مقرب الهی می گردد. از آن جا که حقیقت انسان را روح او که همان نفس ناطقه انسانی است، تشکیل می دهد و در مقام او مقرر گشته است که کمال او به واسطه حرکت از حد هیولانی و رسیدن به سر حد عقل بالفعل که جوهری است عقلی و نورانی، حاصل شود لذا از دیدگاه او ایمان حقیقی به واسطه دقت نظر در حقایق موجودات و تدبر و تفکر در آیات وجودی خداوند در زمین و آسمانها حاصل می گردد. دوم این که؛ ملاصدرا معتقد است که زندگی انسان بعد از مرگ ، بر اساس معارف و دانش های الهی و تصدیق به حقایق اشیاء ـ آن چنان که هستند ـ می باشد. زیرا ساختمان آن دنیا بر شناخت حق تعالی است؛ پس عالم آخرت عالمی است ادراکی و منزلی است زنده و از جنس علم و معرفت الهی. ملاصدرا اگر چه عمل صالح را شرط لازم برای رسیدن به این نوع معرفت برهانی یا شهودی می داند، اما در عین حال سهم عمل را در رسیدن به ایمان حقیقی تنها در حد علت معده می داند و معتقد است که در اصل، راه رسیدن به سعادت آخرت همان کسب علم است نه عمل. البته از دید ملاصدرا، تحقق ایمان بدون عمل چنان چه گفته شده تنها در مقام ثبوت صحیح است ولی در مقام اثبات عملا وجود خارجی ندارد؛ زیرا حقیقت و ماهیت روح انسان به گونه ای است که او تنها با کمک اعمال و مجاهدات شرعی، به حقیقت معارف الهی نائل می شود. علامه ایمان را از سنخ علم نمی داند، اما ایمان را به گونه ای تعریف می کند که برای درک دقیق آن، هم پای علم به میان می آید و هم پای عمل. علامه ایمان را گرایش نفس به سمت ادراک تعریف می کند. او ایمان را مرتبه ای متأخر از علم می داند و معتقد است که ایمان وقتی شکل می گیرد که نفس علم و معرفت را با خشنودی قبول کند و به آن ملتزم شود. او ایمان را از سنخ گرایش می داند و از آن جا اولین و اصلی ترین نمود گرایش، در عمل معلوم می شود و انسان پس از پذیرش آن علم، سعی در عمل بر طبق آن دارد، ایمان را التزام عملی تعریف می کند. علامه طباطبایی برای روح انسان سه جنبه در نظر می گیرد. یکی جنبه حکمت نظری که به ادراک هست و نیست ها می پردازد، دیگری جنبه حکمت عملی که به ادراک بایدها و نبایدهای عملی می پردازد و جنبه سوم که جنبه غیرادراکی وجود انسان است و تمام اعمال و گرایشات صحیح انسان در این قسمت قرار می گیرد. اگر چه ایمان از دید علامه مربوط به عقل عملی وجود انسان است، اما تحت تدبیر شوون مختلف عقل نظری یعنی وهم، خیال و عقل اداره می شود. ایمان از دید علامه نوعی گرایش است که به وسیله عقل رهبری می شود. به همین دلیل متعلق آن علوم و ادراک است. این نوع گرایش که اراده نامیده می شود دارای مراتب مختلفی است. از سوی دیگر هر کششی متضمن نوعی کوشش است که آن کوشش در جهت توجه به محبوب و انقطاع از غیر او صورت می گیرد و بدین ترتیب ایمان از دید علامه اگر چه در اصل و حد خود، از جنس گرایش است، اما قرین جدایی ناپذیر علم و عمل می باشد. از دیدگاه علامه راه رسیدن به ایمان حقیقی، شناخت نفس است و راه رسیدن به چنین شناختی علم نافع و عمل صالح است و اساسا رسیدن به ایمان از دیدگاه علامه از رهگذر عمل صالح صورت می پذیرد. در واقع چنان چه گفته شد، نقطه اوج اختلاف نظر علامه با ملاصدرا، در همین قسمت ظهور می کند. یعنی بر خلاف ملاصدرا که در باب ایمان حقیقی، اصالت را به کسب علم و معرفت می دهد و عمل را بنده و خدمت گذاری در راه رسیدن به این معرفت تلقی می کند، علامه معتقد است که اساسا حقیقت ایمان، به واسطه عبادت و عمل صالح به دست می آید.
شهرام عیدی زاده علی حسین صمدی
در این پایان نامه یک مدل دینامیکی برای صنعت گاز ایران بر اساس رهیافت پویایی شناسی سیستم طراحی شده است. مدل حاضر دارای سه زیر بخش اکتشاف، تولید و مصرف، تقاضا می باشد. شبیه سازی این مدل طی سالهای 1389-1404 صورت گرفته است. نتایج حاصل از شبیه سازی نشان می دهد که چنان چه وضعیت کنونی در خصوص تولید گاز، مصرف گاز، وضعیت تکنولوژی در اکتشاف و تولید و استفاده از دیگر منابع انرژی ادامه یابد، ایران تنها در سال 1404 به هدف 75 درصدی سهم مصرف گاز در بین مصرف فرآورده های انرژی زا(یکی از اهداف سند چشم انداز) دست پیدا خواهد کرد و علاوه بر واردات گاز، صادرات چندانی نیز نخواهد داشت. این در حالی است که در سند چشم انداز علاوه بر هدف بالا، در سال 1404 جایگاه سومی برای ایران در تولید گاز طبیعی جهان با سهم 8-10 درصدی از تجارت جهانی در نظر گرفته شده است. به منظور بررسی شرایط لازم جهت دست یابی به این اهداف، پیش نوشته های متفاوتی طراحی و شبیه سازی شده است. نتایج حاصل از شبیه سازی پیش نوشته ها نشان می دهد که جهت رسیدن به اهداف در نظر گرفته شده در صنعت گاز بایستی علاوه بر هماهنگی در زیر بخش های صنعت گاز، با افزایش نرخ تولید و اکتشاف، پیشرفت های تکنولوژیکی چشم گیری در زمینه ی اکتشاف و تولید صورت پذیرد. هم چنین بایستی استفاده از منابع انرژی های پاک مانند منابع آبی و بادی و خورشیدی جهت تامین بخشی از مصرف داخلی افزایش یابد و سهم گاز در مصرف اندکی کاهش یابد. در آخر آزمون اعتبار سنجی برای سنجیدن صحت و اعتبار مدل صورت پذیرفت که نتایج حاصل از آزمون، بیانگر این مطلب می باشد که مدل از پایایی و اعتبار قابل قبولی برخوردار است.
زهره بهمن اصفهانی رضا اکبریان
در دنیای امروزی فناوری اطلاعات و ارتباطات بصورت انکار ناپذیری صنعت گردشگری را تحت تاثیر قرار داده است و باعث شده پدیده هایی مثل گردشگری الکترونیک تحقق پیدا کند. در این پژوهش ابتدا یک مدل هوشمند توصیه گر مبتنی بر شبکه عصبی جهت توسعه گردشگری الکترونیک ارائه شده است، سپس با استفاده از داده های نمونه ای که بر اساس مدل از طریق شرکتها و آژانسهای گردشگری شهر اصفهان جمع آوری شده است عملیات داده کاوی از نوع کلاس بندی مبتنی بر شبکه عصبی طراحی می شود .کلاس بندی یکی از متداولترین فعالیتها در حوزه های مرتبط با تصمیم گیری هوشمند است و شبکه های عصبی راه حلی مناسب برای حل مسائل داده کاوی بویژه کلاس بندی می باشد. بطور معمول، برای حل مسائل کلاس بندی که خروجی مطلوب از آنها موجود است، نوع آموزش شبکه عصبی از نوع با ناظر انتخاب می شود.در این پژوهش یک مطالعه مقایسه ای در رابطه با کلاس بندی داده های گردشگری الکترونیک با استفاده از دو روش یادگیری با ناظر و بدون ناظر انجام گرفت که مقدار خروجی مطلوب برای همه داده های ورودی مشخص بود.این خروجی شامل چند بسته تور مسافرتی مناسب گردشگران است که بر اساس مقادیر ورودی به آنها پیشنهاد می شود. نتیجه نشان داد که علیرغم داشتن مقادیرخروجی هدف، خروجی شبکه عصبی با روش یادگیری بدون ناظر و معماری som درصد پیش بینی دقیق تری را نسبت به روش یادگیری با ناظر داردوبسته های پیشنهادی شبکه با روش یادگیری بدون ناظر ،منطبق تر با انتخاب گردشگران میباشد.جهت ارزیابی نهایی نتایج، نمونه داده های تست، در اختیار کارشناسان خبره تور قرار گرفت ودقت پیش بینی آنها نیز بسیار نزدیک به نتایج بدست آمده از روش یادگیری بدون ناظر بود.در پایان نیز مقایسه ای روی نتایج استفاده از دو متد مذکور ارائه شده است.
راضیه ربانی نیا محمدجواد دهقانی
امروزه بزرگترین مشکلی که بانکداری الکترونیکی با آن مواجه است و سبب نگرانی می شود، اعتماد و امنیت در تراکنش های آنلاین است. در واقع اعتماد و امنیت، توانمندساز های کلیدی جامعه اطلاعاتی و به ویژه اولین و مهمترین الزامات مورد نیاز در سیستم های بانکداری الکترونیکی می باشند. برای مشتریان سهولت استفاده از خدمات بانکداری الکترونیکی این است که آنها اطمینان کنند که خدمات آنلاینشان ایمن و با قابلیت اعتماد است. به طور مشابه برای بانک ها هم که اینگونه خدمات را ارائه می کنند، اطمینان در امنیت تراکنش های آنلاین امری ضروری محسوب می شود. در این پایان نامه مروری بر انواع مکانیزم های امنیتی موجود در سیستمهای بانکداری الکترونیکی داشته و به بررسی و مقایسه نقاط ضعف و قوت آنها پرداخته خواهد شد. پس از آن بیان می گردد که یک مدل کارای امنیتی در بانکداری الکترونیکی شامل چه مکانیزم هایی می باشد. با توجه به نتایج حاصله سعی بر آنست که مدل امنیتی جدیدی در بانکداری الکترونیکی ارائه گردد. مدل ارائه شده مبتنی بر بکارگیری امنیت در سه لایه شبکه، انتقال و کاربرد بوده و مکانیزم های امنیتی مختلفی در هر لایه اجرا می شود. نشان داده شده است که امنیت چند لایه برای حفظ اطلاعات محرمانه مشتریان در بانکداری اینترنتی بسیار کاراتر خواهد بود. مقایسه نتایج نشان می دهد که مدل پیشنهادی اعتماد و امنیت را در تراکنش های بانکداری اینترنتی افزایش می دهد.
مریم ابراهیمی نژاد محمد جواد دهقانی
یکی از مباحث مهم در دنیای امروز، مدیریت ارتباط با مشتریان است. شرکتها برای راضی نگه داشتن مشتریان بایستی عملکردشان را بهبود بخشند تا بتوانند به مزیت رقابتی پایدار دست یابند. در این پژوهش به ارائه مدل پیشنهادی شاخص رضایت مشتریان در سیستم مدیریت ارتباط با مشتری پرداخته شده است. مدل پیشنهادی مبتنی بر شاخصهای ارتباطات، اعتماد، عوامل انسانی،کیفیت درک شده ازcrm ، رسیدگی به شکایات و انتظارات می باشد. به منظور بررسی کارایی مدل، مطالعه موردی بر روی اداره ارتباطات دیتای شرکت مخابرات فارس انجام پذیرفته است. با توجه به عدم وجود مدل بومی، جامع و واحد در این زمینه، در ابتدای امر مستندات و ادبیات حاکم بر موضوع از طریق منابع در دسترس مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. با استفاده از مطالب علمی و تحقیقات مندرج در مراجع و همچنین بر پایه مرور ادبیات موضوع، طرح تکریم ارباب رجوع و نظرات اساتید، خبرگان و مشتریان تعداد 237 عامل مربوط به بخشهای مختلف شناسایی شد. پس از بررسی های کارشناسی بعدی با انجام تعدیلات و با در نظر گرفتن مدل های رضایت در سایر کشورها و تطبیق موضوع با ساختار فرهنگی اجتماعی ایران و نظر خواهی از متخصصین، عوامل دارای اهمیت استراتژیک تا حدودی تعیین شد. در این مرحله تعداد عوامل به 66 عامل کاهش یافت و طبقه بندی عوامل نیز صورت پذیرفت، معیار های اصلی و زیر معیارهای مدل شناسایی گردید. سپس از طریق توزیع پرسشنامه و با استفاده از تکنیک آماری آزمون t مدل ارائه شده را ارزیابی نموده و با استفاده از روش فریدمن اولویت بندی عوامل صورت پذیرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که محرکهای رضایت مشتری شامل کیفیت درک شده از crm، ارتباطات، انتظارات، عوامل انسانی و رسیدگی به شکایات با رضایت مشتری در ارتباط می باشند. همچنین انتظارات مشتری با کیفیت درک شده از crm ارتباط دارد. رضایت مشتری منجر به افزایش اعتماد به شرکت می گردد. همچنین محرکهای وفاداری مشتری، اعتماد، ارتباطات و رضایت مشتری می باشند.
اصغر پوربهرامی رضا اکبریان
چکیده: این رساله در صدد حلّ این مسأله است که چرا ملاصدرا در فلسف? خود رویکرد صدیقین ابن سینا را پذیرفت و مطابق بر مبنای آن تقریری از برهان صدیقین ارائه داد و توماس آکوئینی چنین رویکردی را نپذیرفته و برهانی از سنخ صدیقین اقامه نکرده است. برای حلّ این مسأله، جهت ردّ قول به بداهت وجود خدا و برای رفع اشکالهای هیوم و کانت بر برهانهایی از سنخ صدیقین و وجوب و امکان، نخست به تحلیل معیار تمایز وجوب و امکان فلسفی از مواد ثلاث منطقی می پردازیم. برای تمهید زمینه ای مناسب جهت تحلیل رویکرد ملاصدرا و توماس به برهان صدیقین ابن سینا، به بررسی رویکرد صدیقین در اثبات وجود خدا می پردازیم و پس از بیان دو شرط اصلی برهان مطابق این رویکرد؛ یعنی لزوم عدم وساطت غیر خود در اثبات خدا و دیگری اثبات خدا از طریق خدا، تقریر ابن سینا را مورد مطالعه قرار خواهیم داد و چهار مبنایِ مابعدالطبیعیِ لازم برای این تقریر؛ یعنی تمایز وجود از ماهیت، تحلیلی نو از وجوب و امکان، اشتراک معنوی و تشکیک در مفهوم وجود و ملاک نیاز مندی معلول به علت را ذکر می کنیم و نشان خواهیم داد که تقریر ابن سینا فقط دارای شرط نخست صدیقین است. سپس این مبانی چهارگان? صدیقین ملاک تحلیل رأی ملاصدرا و توماس راجع به برهان صدیقین قرار خواهد گرفت و در نهایت به اثبات خواهیم رساند که ملاصدرا بعد از اثبات اصالت وجود و طرح دو نظام وحدت تشکیکی و شخصی وجود، تقریری از برهان صدیقین بیان کند که در نظام وحدت تشکیکی وجود واجد شرط اول و در نظام وحدت شخصی وجود واجد هر دو شرط صدیقین باشد. همچنین نشان خواهیم داد راه سوم توماس و براهین نظیر آن همگی براهین وجوب و امکان هستند. عاقبت با توجه به مبانی چهارگان? مابعدالطبیعی برای امکان ارائه برهان صدیقین بیان خواهیم کرد که گرچه توماس تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت را می پذیرد و بر مبنای آن تحلیل خاصّی از وجوب و امکان و علیّت ارائه می دهد، چون قائل به اشتراک معنوی و در نتیجه تشکیک در مفهوم وجود نیست، نخواهد توانست برهانی از سنخ برهان صدیقین ارائه نماید.
بهاره فرهمندپور علی حسین صمدی
هدف اصلی این پایان نامه بررسی تأثیر نابرابری توزیع درآمد بر فساد با توجه به درجه آزادی اقتصادی کشورها است. برای رسیدن به این هدف، کشورها با توجه به میانگین درجه آزادی اقتصادی آن ها به چهار گروه کشورهای آزاد، تقریباً آزاد، تقریباً غیر آزاد و غیرآزاد تقسیم شده اند. کشورهای غیرآزاد به دلیل نداشتن داده های لازم، از مطالعه کنار گذاشته شدند. برای تخمین الگوهای موجود از روش داده های پانلی استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که کاهش نابرابری درآمد در کشورهای آزاد و تقریباً آزاد منجر به کاهش فساد، اما درکشورهای تقریباً غیر آزاد به دلیل ساختار اقتصادی- اجتماعی- اداری آن ها منجر به افزایش فساد می شود. بنابراین در کشورهای غیرآزاد لازم است که ابتدا اصلاحات ساختاری صورت گیرد تا در نهایت بتوان از سیاست های کاهش نابرابری جهت کاهش فساد بهره برد. هم چنین تفاوت درجه آزادی کشورها روی اثرگذاری نابرابری بر فساد اقتصادی اثر می گذارد؛ به این ترتیب که هرچه آزادی اقتصادی کاهش می یابد اثر نابرابری درآمد بر فساد نیز کم تر می شود.
طاهره زارع رضا اکبریان
هدف این پایان نامه بررسی رابطه بین توزیع درآمد و رشداقتصادی، از کانال تلاطم سیاست مالی در ایران طی دوره 1386-1358 می باشد. در این پژوهش برای بررسی رابطه بین توزیع درآمد و رشداقتصادی، از کانال تلاطم سیاست مالی، سه معادله به طور جداگانه مورد آزمون قرار گرفت. در ابتدا رابطه بین رشد و توزیع درآمد با استفاده از روش مدل خود توضیح با وقفه های گسترده مورد آزمون قرار دادیم که طی این بررسی مشخص گردید که رابطه بین رشد و توزیع درآمد یک رابطه منفی می باشد یعنی با افزایش نابرابری، رشد کاهش پیدا می کند. در مرحله بعد رابطه بین نابرابری و تلاطم سیاست مالی مورد آزمون قرار گرفت. در این جا ابتدا تلاطم و نوسانات سیاست مالی را با استفاده از روش واریانس ناهمسانی شرطی رگرسیون خود بازگشتی تعمیم یافته (garch) به دست آوردیم و سپس رابطه بین این دو متغیر از طریق مدل خود توضیح با وقفه های گسترده مورد آزمون قرار گرفت که این بررسی، رابطه مثبت بین نابرابری و تلاطم سیاست مالی را نتیجه داد و در آخر به بررسی رابطه بین دو متغیر تلاطم سیاست مالی و رشد از روش مدل خود توضیح با وقفه های گسترده پرداختیم که این آزمون رابطه منفی بین دو متغیر تلاطم سیاست مالی و رشد را تأیید می کند و در نهایت به این نتیجه دست یافتیم که تأثیر نابرابری توزیع درآمد بر رشد اقتصادی از کانال تلاطم سیاست مالی منفی می باشد
نادر اسماعیلی رضا اکبریان
هدف اصلی این پایان نامه بررسی و اندازه گیری رقابت در صنعت بیمه- به جز بیمه عمر- در ایران طی سال های 89-1387 با استفاده از متد پانزار– رز می باشد. نتایج آزمون چاو، آزمون بروش- پاگان و آزمون هاسمن پیشنهاد می کنند که از داده های پانل با اثرات ثابت استفاده کنیم. ما از نرم افزار استتا برای تخمین ضرایب استفاده کردیم. مقدار h در متد پانزار- رز مجموع ضرایب سه متغیر قیمت واحد نیروی کار، قیمت واحد خدمات تجاری و قیمت واحد سرمایه مالی است. مقدار h در مدل اول که تعادل بلند مدت مشاهدات را بررسی می کند 7/0به دست آمد. آزمون والد نشان می-دهداین مقدار به طور معناداری از صفر فاصله ندارد بنابراین مشاهدات در تعادل بلند مدت هستند. مقدار h در مدل اصلی 577/0می باشد و آزمون والد نشان می دهد این مقدار به طور معناداری از صفر و یک فاصله دارد. بنابراین نتایج بیانگر آن است که صنعت بیمه- به جز بیمه عمر- در ایران طی سال های 89-1387 رقابت انحصاری بوده است.
فاطمه محمدی رضا اکبریان
چکیده یکی از مباحث بسیار دشوار که پیشینه ای به طول تاریخ اندیشه بشر دارد و همچنین ذهن هر اندیشمندی را به خود مشغول داشته، مسأله شرور است. افلاطون و ارسطو را شاید بتوان اولین حکمایی دانست که به صورت مدون و فلسفی به این مسأله پرداخته اند. نظریه افلاطون را می توان نظریه نیستی انگارانه شر و نظریه ارسطو را می توان نظریه تقسیم گرایانه شر نامید. فلسفه اسلامی و فیلسوفان اسلامی نیز، از این مسأله مهم غفلت نکرده اند و در صدد حل این مبحث برآمده اند. در این تحقیق با تبیین نظریه ملاصدرا در باب مسأله شرور، به این نکته توجه می شود که با توجه به مبانی خاص فلسفه ملاصدرا و قائل شدن به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، حل مسأله شرور راه حل خاص خود را دارد. در ضمن نظریه ملاصدرا، اشاره ای کوتاه به آن چه افلاطون، ارسطو و ابن سینا در این زمینه بیان کرده اند می شود؛ و نشان داده می شود که آن چه افلاطون و ارسطو گفته اند با آنچه ملاصدرا گفته است، به خاطر داشتن متافیزیک متفاوت، فرق می کند؛ و همچنین آن چه ملاصدرا در حل مسأله شرور از آن سخن می گوید با نظریه ابن سینا متفاوت است چرا که ابن سینا اگرچه نگرش وجودی به موجودات دارد، قائل به وجودات متکثره است؛ حال آنکه ملاصدرا با حقیقت عینیه واحده وجود سروکار دارد. پس از تبیین نظریه ملاصدرا با توجه به این که او از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی گذر می کند مسأله شرور راه حل جدیدی دارد. در ادامه مطلب تبیین نوینی از رابطه وجود و ماهیت در فلسفه علامه طباطبایی ارائه می شود نشان داده می شود که مسأله شرور در این تقریر از اشکالی که بر نظریه ملاصدرا طبق وحدت شخصی وارد می شود مبراست. کلید واژه ها: ملاصدرا، علامه طباطبایی، شرور، نظام احسن وجود، عدمی بودن شر، شر بالذات، شر بالعرض
اعظم اسلامی نشلجی رضا اکبریان
پژوهش حاضر میکوشد تا مبانی نظری سلوک عرفانی را از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی بررسی کند. تبیین چیستی سلوک عرفانی از نگاه علامه طباطبایی با توجه به مبانی نظری فلسفهی او و اثبات نوآوریهای علامه در این مسأله از مهمترین بخش های این پژوهش به شمار میرود. ما در ابتدا به بیان چیستی سلوک عرفانی با تکیه بر نظر عرفا، ملاصدرا و علامه طباطبایی می پردازیم. سپس مبانی نظری این مسأله و توضیح نقش این مبانی بر سلوک عرفانی را بررسی نموده و در طی این مراحل با اشاره به تفاوتهای مبنایی ملاصدرا با حکمای پیشین از جمله ابن سینا و سهروردی به نوآوری ها و طرح جدید ملاصدرا در ترسیم سلوک عرفانی میرسیم؛ و با وجود آن که تعداد زیادی از اندیشمندان معاصر معتقدند علامه طباطبایی بر روی خطوط فکری ملاصدرا حرکت میکنند، ما در این پژوهش سعی میکنیم تا به طور مستدل اثبات کنیم که علامه طباطبایی در این مسأله با ظرافت تمام، طرح ملاصدرا از سلوک عرفانی را با توجه به مبانی خویش تغییر میدهد. ملاصدرا مقصد سلوک عرفانی را رسیدن به ساحت وجود بر محور معرفت و حکمت نظری می داند و از قرب الهی نیز در همین پارادایم صحبت می کند ولی آن را متفرع بر حکمت نظری و مباحث وجود شناسی می داند اما علامه طباطبایی مقصد سلوک عرفانی را قرب الهی می داند ولی این قرب مستلزم گذر از مباحث وجودشناسی نیست. او خدا را به عنوان اولین مسأله فلسفی اثبات می کند. وی عمل انسان را در کنار معرفت و ایمان راه رسیدن به بالاترین مرحله سلوک می داند. بنابراین تفاوت نگرش این دو فیلسوف در این مسأله با بازگشت به عناصر اصلی فلسفهی آنها روشن میشود. پس از بیان مبانی نظری این دو فیلسوف، در ادامه به موانع و عوامل موثر در سلوک عرفانی از دیدگاه آنها پرداخته می شود.
رامین مشکانی علی حمزه
فناوری اطلاعات در عصر حاضر موجب تغییر و تحولات بسیاری در زمینه های اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شده است و سازمانهای زیادی را در جهت تغییر و دستیابی به جایگاه در خور، به چالش کشانده است. در همین راستا نیز بورس به عنوان یک سازمان اقتصادی جهت تو سعه بی نیاز از فناوری اطلاعات نیست . از این رو بررسی تاثیر فناوری اطلاعات بر بورس اوراق بهادار در جهت شناخت وضعیت موجود و ارائه راهکارهای پیشنهادی امری لازم و ضروری به نظر می رسد. لذا در این تحقیق سعی شد با طرح پرسشنامه و نظر سنجی از خبرگان امر و تحلیل نتایج بدست آمده با آزمون t-student از یک طرف و بکار بردن آزمون فرض آماری داده های معاملات صورت گرفته در طی سالهای 1382-1389 از طرف دیگر تاثیر فناوری اطلاعات بر بازار بورس اوراق بهادار در طی سالهای اخیر معین گردد. تحلیل نتایج پرسشنامه حاکی از آن بود که فناوری اطلاعات طی سالهای اخیر بر حجم مبادلات بورس اوراق بهادار و نوسانات قیمت سهام و کاهش ریسک بازار تاثیر مثبت داشته است. این در حالی بود که نتایج حاصل از آزمون فرض آماری مربوط به داده های حجم مبادلات حاکی از آن بود که علی رغم توسعه بکار گیری فناوری اطلاعات پس از تصویب آیین نامه اجرایی قانون بورس اوراق بهادار، این عامل تحت تاثیر دیگر عوامل نتوانست تاثیر معنا داری بر حجم و بی ثباتی مبادلات داشته باشد. در بخش پایانی این تحقیق نیز به ارائه مدل پیشنهادی فرآیند انجام معاملات آنلاین سهام پرداخته شده است.
پدرام کیانی محمدجواد دهقانی
درعرصه کسب و کار قرن جدید، رویکرد مشتری مداری جای خود را به رویکرد تولید انبوه در ایجاد مزیت رقابتی داده است و سازمانهایی که نسبت به رقبای خود ارزش بیشتری برای مشتریان می آفرینند در مقایسه با سازمانهایی که در این خصوص عملکرد نامناسب دارند، به موفقیت و کامیابی بیشتری دست می یابند تا جایی که احتمال شکست آنها را می کاهد. برای عرضه موفقیت آمیز هر فرآورده به بازار، باید مسیری وجود داشته باشد تا از آن طریق شرکت سازنده بتواند به مصرف کننده دست رسی پیداکند. بدون تشکیلات مناسب بازاریابی و توزیع، حتی بهترین محصولات هم محکوم به شکست هستند(شوکف 1371). درواقع کانال توزیع و روش خاص بازاریابی موقعیتی است که تولید کننده از طریق آن می تواند بیشترین ارتباط را با مشتری برقرار کند و بازخورد های لازم را برای بهبود عملکرد خود دریافت کند. مدیران بازاریابی، کالاها با خدمات مورد عرضه را که ممکن است، اتومبیل، موادغذایی، اثاثیه منزل، خدمات پلیس، مشاوره حقوقی، و یا مراقبت های درمانی و بهداشتی باشند، با مناسب ترین روش بازاریابی و سپس با بهترین روش انتقال کالا و خدمت از تولید کننده به مصرف کننده بالقوه می رسانند. از این رو تصمیم مناسب دراین زمینه به افزایش سرعت انتقال محصول، راحتی مصرف کننده و هزینه کمتر منجر خواهد شد که این امر خود تکرار خرید و حفظ مشتریان را به دنبال خواهد داشت. به عبارت بهتر، ثمره تلاش و فعالیت تمام بخش های در گیر در یک سیستم فروش را می توان در مرحله بازاریابی آن جستجو کرد. البته از دیدگاه سیستمی تک تک عناصر باید به صورتی کارا و موثر درکنارهم قرار گیرند، لیکن با مطالعه عملکرد شرکت های موفقی چون مایکروسافت، اپل، دل و ... نقش تاثیرگذار بازاریابی در موفقیت آنها کاملا مشهود می باشد. شروع فعایت های تولیدی و سرمایه گذاری همیشه با مطالعه و برنامه ریزی علمی همراه است. در شرکتهای بزرگ قبل از شروع عملیات تولید، گروه تحقیقات و بازاریابی برای امکان سنجی درمورد مقبولیت کالا و نیاز بازار فعالیت های خود را آغاز می کنند. همچنین در شرایطی که کالاهای تولید شده فروش نمی روند و یا محصول جدید و یا محصول فرعی در فرآیند تولید بدست می آید که بازار آن ناشناخته است لازم است تاگروه تحقیقات و بازاریابی وارد عرصه شده و برنامه ریزیها و مطالعات لازم را با ابزارهای دراختیار برای دست یابی به اطلاعاتی درمورد موقعیت بازار و کالا انجام دهد. تمامی فعالیت های گروهی و انفرادی برای بازاریابی یک کالا باید حساب شده و درقالب های مشخصی تدوین شود. برای این منظور در بازاریابی هر کالا باید برنامه مربوط به آن کالا را بادقت و مطالعه فراوان و با شناخت کامل از روشهای نوین بازاریابی تهیه کرد و در اختیاز مدیران گذاشت تا تصمیم گیری های مناسب را بر اساس آن انجام دهند. شناخت ابزارهای مختلف بازاریابی و بهره گیری از ابزارهای نوین آن یکی از موثرترین روشها جهت ایجاد طرح بازاریابی مناسب برای یک سازمان می باشد. بر این اساس طرح بازاریابی اهداف بازاریابی را به همراه روشهای انجام آن و ابزار آن تعیین و راهبردهای دستیابی به آنها را پیشنهاد می دهد. البته نباید فراموش کرد که این طرح تمام اهداف و راهبردهای سازمان را دربر نمی گیرد. ازسوی دیگر، به منظور رونق و تداوم رشد اقتصادی و افزایش رفاه ملی کشور، توسعه صنعت فولاد می تواند به طور جدی به عنوان یک استراتژی رهایی از اقتصاد تک محصولی صادرات نفت و تنوع بخشیدن به اقتصاد ملی و تخصیص بهینه منابع محدود اقتصادی مورد توجه قرارگیرد. ایران اسلامی، بالقوه می تواند با استفاده از روشها و تکنولوژی های جدید تولید فولاد، به افزایش ظرفیت تولید و صادرات خود بیفزاید. برای افزایش سهم ایران در بازار جهانی، شناخت ابزارها و روشهای نوین بازاریابی و طراحی الگوی مناسب بازاریابی صنعتی و شناخت آن در رابطه با بازار فولاد و محیط بازاریابی بین المللی از مسائل اصل و مهمی است. فولاد یکی از محصولات اصلی در ساختار صنعتی کشورها است به طوری که مقدار تولید و مصرف آن یکی از معیارهای قطعی ارزیابی موفقیت اقتصادی و درجه توسعه اقتصادی هر کشور به شمار می رود. علت امر نیز معلوم است و آن جایگاهی است که فولاد در تولید بسیاری از محصولات دیگر صنعتی و کشاورزی از ساده ترین ابزار تا پیچیده ترین آنها دارد، و با توجه به وجود یک کارخانه بزرگ تولید فولاد یعنی ذوب آهن اصفهان در کشور، باید تلاش نمود تا با اجرای کامل طرح پروژه توازن که در بخش های بعدی با آن بطور کامل آشنا خواهیم شد، و افزایش تولید و ایجاد یک طرح بازاریابی صحیح با بهره گیری از روشهای نوین بازاریابی متناسب با محصولات اصلی و فرعی این کارخانه حضور موثر این کارخانه را در بازار جهانی پررنگ تر نمود. از ابزارهای نوین و کمتر شناخته شده و کمتر مورد استفاده قرار گرفته در کشور، بازاریابی رسانه های اجتماعی است که از ابزارهای نوین و موثر جهانی پس از بازاریابی اینترنتی و درپی ایجاد موج وب2 در اینترنت بوجود آمده است.
حمید حسنی رضا اکبریان
خودگرایی اخلاقی نظریه ای در حوزه ی اخلاق هنجاری است که می گوید: هر فرد باید منحصرا به دنبال منافع خودش باشد؛ نظریه ای که در مقابل اخلاق نوع دوستی قرار می گیرد. آین رند، یکی از نظریه پردازان خودگرایی اخلاقی، این نظریه را بر مبانی معرفت شناختی و وجودشناختی خاصی مبتنی می داند. وی این مبانی را عینیت گرایی یا آبجکتیویسم می نامد و معتقد است عینیت گرایی در متافیزیک، به خودگرایی در اخلاق می انجامد. بنابراین از طریق مبانی متافیزیکی مرتبط با بحث می توان به نقد خودگرایی پرداخت. مباحث متافیزیکی غنی ملاصدرا، به دلیل برخی رویکرد های مشترک به اخلاق بین ملاصدرا و رند،از جمله نسبت به رابطه ی متافیزیک و اخلاق، و نیز مشابهت هایی در برخی مباحث متافیزیکی، می تواند با دیدگاه های رند مقایسه گردد. گاهی رند در نظریهی خودگرایی اخلاقی خود به اصالت فرد ملاصدرا در اخلاق نزدیک می شود. ملاصدرا کمال جامعه را در کمال افراد جستجو می کند. نهایتا، با بررسی یکی از استدلال های مهم خودگرایی اخلاقی )استدلال از طریق فردگرایی متافیزیکی(، می توان نقد مشخصی از سوی فلسفه ملاصدرا به مبانی متافیزیکی خودگرایی اخلاقی، و به افراد به عنوان زمینه » تشخص « همین سان، خود نظریه خودگرایی اخلاقی، وارد ساخت. در این استدلال، از ای برای توجیه برخورد متفاوت با خود از دیگران استفاده می شود. در حالی که بر اساس مبانی اصالت وجودی و تشکیک وجودی و، بهویژه، وحدت وجودی ملاصدرا، تشخص افراد نمی تواند دلیل مناسبی برایرفتار متفاوت تلقی گردد. نظریهی عرفانی اخلاقی ملاصدرا مبتنی بر تقریری از وحدت وجود مختص به خودش است. همچنین، دیدگاه صدرا راجع به تشخص می تواند مقدمه ای برای فلسفه اخلاقی تلقی گردد که میان منافع خود و دیگران تعادل را برقرار می سازد. کلمات کلیدی: خودگرایی اخلاقی، رند، ملاصدرا، تشخص، فردگرایی متافیزکی، اصالت وجود، تشکیک وجود
فاطمه ناجی محمدجواد دهقانی
شبکه های اجتماعی آنلاین دارای کاربران زیاد و روز افزونی می باشند. دراین رساله از شبکههای اجتماعی برای بیان اینکه چگونه این شبکه ها می توانند برای تأمین راهبرد های بهتر بازاریابی به کار روند، استفاده شده است. در این راستا مدلی جامع مبتنی بر عوامل تاثیر گذار جهت بکارگیری شبکه های اجتماعی در بازاریابی پیشنهاد گردید. عامل اول در مدل پیشنهادی تمایلات کاربران در توصیه محصول ها به افراد مشابه در شبکه های اجتماعی است، که در این عامل میزان تمایل کاربران در توصیه محصول به افرادی که از لحاظ ارزشی با آنها یکسان هستند سنجیده خواهد شد. عامل دوم تاثیر ویژگی محصول در شبکه های اجتماعی و عامل سوم تاثیر نوع محصول در شبکه های اجتماعی است، به عبارتی می توان از این طریق دریافت که بازاریابی چه محصول هایی در شبکه های اجتماعی می توانند موفق تر باشند. عامل چهارم استحکام رابطه بین کاربران و دوستانشان در شبکه های اجتماعی است، که با یررسی این عامل میزان تمایلات افراد در پذیرش پیشنهادهایی که اطلاع کم و زیادی نسبت به آن محصول دارند با توجه به نوع رابطه دوستی، و همچنین پذیرش بر اساس ویژگی های محصول ها با در نظر گرفتن نوع رابطه دوستی بررسی شده است. عامل پنجم بازاریابی ویروسی در شبکه های اجتماعی می باشد که با درک این عامل بازاریابان در می یابند که افراد در شبکه های اجتماعی تمایل بسیاری به انتقال اطلاعات، اشتراک گذاری و نظر دهی در مورد محصول های ارائه شده را دارند. اعتبار سنجی مدل پیشنهادی با تهیه و توزیع پرسشنامه انجام گرفت. نتایج تحلیل آماری حاصله مشخص گردید که پنج عامل یاد شده در مدل پیشنهادی نقش بسیار مهمی در بازاریابی به واسطه شبکه های اجتماعی داشته و استفاده از آنها می تواند کمک بسزایی در تدوین راهبردهای بازاریابی داشته باشد. کلمات کلیدی: استحکام پیوند، بازاریابی، بازاریابی ویروسی، پیشنهاد دادن، شباهت، شبکه های اجتماعی
فاطمه وجدانی محسن ایمانی
یکی از مسائلی که همواره در طول تاریخ برای فلاسفه اخلاق و دست اندرکاران تربیت مطرح بوده است، شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی است. این مساله، نشان از ناکارآمدی برنامه های تربیت اخلاقی دارد. این پژوهش با هدف تحلیل و تبیین شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی و طراحی الگوی نظری تربیت اخلاقی بر مبنای آن (جهت غلبه بر شکاف مذکور) انجام گرفته است. در این پژوهش، مبانی فلسفی دینی علامه و شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی با روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته، رویکردهای رایج تربیت اخلاقی با روش مطالعه تطبیقی مورد نقد قرار گرفته و سپس تجویزهای تربیت اخلاقی بر اساس مبانی و در راستای دستیابی به اهداف تربیت اخلاقی اعتبار شده اند. یافته های پژوهش نشان داد که با فرض وجود معرفت، عامل اصلی شکاف، ضعف اراده است. اراده دست کم تحت تاثیر سه عامل عواطف، ملکات اخلاقی و الگوهای اخلاقی است؛ گر چه هرگز محکوم قطعی این عوامل نمی باشد. هم چنین، مشخص شد که ایمان به خدا تمامی مولفه های عمل اخلاقی را متحول نموده، به ویژه از طریق جایگزین نمودن حب الهی به جای حب دنیا ( تعالی عاطفی) و نیز، ایجاد ملکه تقوا که جامع تمام ملکات اخلاقی است، اراده را به بهترین نحوی تقویت می نماید. بنابراین، ایمان، به عنوان عامل رفع شکاف و ضامن اخلاق معرفی گردید. در مرحله بعد، بر اساس مبانی نظری علامه، مولفه های اصلی برای تربیت اخلاقی مطلوب تعیین شده، سه رویکرد رایج تربیت اخلاقی( رویکرد رشدی-شناختی، رویکرد غمخواری و رویکرد تربیت منش) از نظر توجه به این مولفه ها و اهتمام در رفع شکاف میان معرفت و عمل، مورد بررسی و نقد قرار گرفت و مشخص شد که هیچ یک از آن ها نمی توانند به طور مطلوبی این شکاف را کاهش دهند. لذا ضرورت طراحی یک الگوی تربیتی جدید بر مبنای دیدگاه های علامه طباطبایی مورد تاکید قرار گرفت. الگوی نظری مطلوب، با رویکرد تقوا-محوری و در قالب سه مرحله طراحی شد و زیرساخت ها و اصول آن نیز تعیین گردید.
حسین قاسمی رضا اکبریان
چکیده: کانت با تفسیر عقل عملی به مثابه واقعیتی پیشینی، تصویری از اخلاق ارائه می دهد که وجهه ی آرمان-گرائیِ آن بمراتب قوی تر از وجهه ی واقعیِ آن است. در ملاصدرا عقل عملی به مثابه پدیده ای ذومراتب با واقعیات انسانی همخوانی داشته و مصلحت میزان برانگیختن اراده قرار می گیرد. در نتیجه احکام به تبع مصالح به «کلی، ضروری، جزئی و غیر ضروری» تقسیم می شوند. چنین تلقی از اخلاق بهتر از تلقی مطلق گرایانه ی کانت می تواند مشکل نسبیّت را حلّ کند. کانت با اعتبار بخشی به «قانون اخلاق» و مبتنی کردن امکان گزاره های اخلاقی بر «اراده ی آزاد»، صدق و عینیّت این گزاره ها را معلول انطباق آنها با قانون اخلاق می داند. اراده آزاد به مثابه علیّت مطلق تنها بکار توجیه امکان این گزاره ها می آید. این امر سبب می گردد تا این گزاره ها با چالش ثنویت ذهن و عین مواجه گردند. اما در ملاصدرا گزاره های عملی با تکیه به وحدت جمعی نفس و اتحاد رقیقه و حقیقه، با ذات نفس و حقیقت واحده ی وجود مرتبط است. قهراً صدق این گزاره ها معلول ارتباط آنها با مراتب هستی بوده و از این چالش بدور خواهند بود. کانت برای اثبات جاودانگیِ گزاره های اخلاقی از مفهوم «جاودانگی نفس» کمک می گیرد. این مفهوم نیز تنها بکار توجیه چگونگی تحقق فعل اخلاقی در زندگی درازمدت انسان می آید. این امر سبب می-گردد تا جاودانگی اخلاق در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار توجیه گردد. اما در ملاصدرا جاودانگیِ فعل حکیمانه از طریق «ملکات نفسانی» و بر اساس «وحدت شخصی نفس» و به پشتوانه «علم حضوری به ذات» تبیین می شود. قهراً جاودانگی اخلاق مستقیماً بر دریافت نفس الامری اشیاء مبتنی خواهد بود. کانت با مبتنی نمودن اخلاق بر اصول موضوعه، بناچار تمام نتائج آن مانند «جمعی بودن اخلاق» و «حقوق متقابل شهروند و حاکم» را در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار تفسیر خواهد کرد. اما در ملاصدرا شناخت ذات ممکن است، در نتیجه تلقی «فردی و اجتماعی» از اخلاق و یا مبتنی کردن جامعه ایده آل بر «خلیفه الهی و روابط متقابل خلیفه با مردم»؛ همگی ریشه در درک وجودی دارد که حکیم متعالیه مستقیماً از ذات موجودات دارد.
سمیرا فرزین رضا اکبریان
اعتقاد به وجود خدا به عنوان اساس هر نوع باور دینی، همواره در معرض حملات نظری از سوی مخالفین بوده که به نوبه خود پاسخ های دین داران را نیز به همراه داشته است. یکی از این موارد، چالش قرینه گرایی است که طبق آن فقط گزاره هایی پذیرفتنی، مجاز یا موجه است که شاهد، دلیل، یا قرینه عقلانی داشته باشد. اما مدعای خداناباور این است که باور به وجود خدا شاهد یا دلیل عقلانی ندارد. نتیجه این دو گزاره در کنار هم، عدم جواز یا توجیه باور دینی است. در پایان نامه حاضر، نظرات دو متأله شاخص شرق و غرب در قرن گذشته یعنی علامه سید محمد حسین طباطبایی و آلوین پلانتینگا در مواجهه با چالش فوق بررسی و مقایسه شده است. بر این اساس، پلانتینگا پس از ارزیابی براهین مشهور تاریخ فلسفه غرب بر اثبات وجود خدا، یعنی برهان های جهان شناختی، وجود شناختی (آنسلم) و غایت شناختی (نظم)، هیچ کدام را منتج به مقصود و تمام نمی داند. البته به طریق اولی، استدلال های مخالفین را بر اثبات عدم وجود خدا نیز نمی پذیرد. در مقابل، او که به سنت معرفت شناسی اصلاح شده تعلق دارد، با نقد بنیادی نظریه مبناگروی سنتی در توجیه، گزاره کبرای قیاس قرینه گرا را به چالش می کشد: این که « فقط گزاره هایی موجه است که قرینه عقلانی داشته باشد» خود به کدام دلیل متکی است؟ وی و هم فکرانش با رد انحصار باور های پایه در بدیهیات اولی و گزاره های بطلان ناپذیر، گزاره «خدا وجود دارد» را نیز برای یک دین دار یک گزاره واقعا پایه معرفی می کنند. از سوی دیگر با بررسی نظریات علامه طباطبایی در این گزارش نشان داده شده است که وی آوردن برهان بر اثبات وجود واجب یا هستی مطلق را نه تنها ممکن می داند بلکه در آثار خود نیز به آن اقدام کرده است که مشهورترین آن، تقریر ایشان از برهان صدیقین است. این، به معنی رد ادعای صغرای قیاس قرینه گراست. با این حال، نظرات علامه طباطبایی از جنبه معرفت شناسی قضیه نیز جالب توجه است. با این که وی هم چون سایر فلاسفه مسلمان، به مکتب مبناگروی سنتی در توجیه وفادار است، اما همه مقدمات برهان (باورهای پایه) را در اصل عدم اجتماع نقیضین خلاصه می کند. بر این اساس، خود این اصل اولی به نحوی به پذیرش واقعیت به معنای مطلق آن که در این دیدگاه با وجود مطلق یا واجب یکی است، محتاج است. چرا که ابتدا باید واقعیت را درک کرد تا پس از آن عدم واقعیت را فهمید و در مرحله بعد نتیجه گرفت که واقعیت با لاواقعیت جمع نخواهد شد.
بهزاد کیانی علیرضا کشاورز حداد
یکی از خدمات نوین در حوزه تجارت سیار، پرداخت سیار است. برای این که مشتریان پرداخت سیار را به عنوان روش پرداخت بپذیرند و از آن در زندگی روزمره خود استفاده نمایند، باید عوامل موثر بر پذیرش پرداخت های سیار از جانب مشتریان را شناخت. در این پایان نامه با بررسی تئوری های پذیرش فناوری، عوامل موثر بر پذیرش پرداخت های سیار شناسایی شدند و پس از شناسایی این عوامل، مدلی برای پذیرش پرداخت های سیار در جامعه ایران ارائه شده است. سپس به جمع آوری نظریات مشتریان شعب منتخب بانک صادرات در شهر زاهدان با استفاده از پرسش نامه پرداخته ایم. علاوه بر این فناوری های متعدد مورد استفاده در پرداخت سیار در جهان نیز بررسی و معرفی شده اند و با توجه به زیر ساخت فنی مخابرات ایران و شرایط جامعه ایران، استفاده از nfcو ussd برای پیاده سازی خدمات پرداخت سیار توصیه می گردد. نتایچ نمونه مورد مطالعه تحقیق نشان می دهد که نگرش افراد نسبت به هنجارهای اجتماعی، سازگاری و هزینه استفاده از خدمات پرداخت سیار بر پذیرش این روش جدید پرداخت تاثیر دارد و نگرش افراد نسبت به ریسک استفاده از پرداخت سیار و مزیت این روش پرداخت نسبت به سایر روش های پرداخت بر پذیرش پرداخت سیار تاثیری ندارد. در انتها با تحلیل این نتایج، راهکارهایی برای پذیرش بهتر این روش پرداخت در جامعه ارائه داده ایم.
وحید رحیم زاده رضا اکبریان
در این پایان نامه به بررسی رابطه علیت گرنجری میان تولید ناخالص داخلی، صادرات و سرمایه گذاری مستقیم خارجی برای 10 کشور در حال توسعه منتخب طی سال های 2010- 1995 پرداخته شده است. تکنیک اقتصاد سنجی مورد استفاده در این پایان نامه، استفاده از آزمون علیت پانل و علیت در قالب الگوی خودرگرسیون برداری می باشد. برای تعیین رابطه علیت، مقادیر آزمون والد با مقادیر بحرانی خودگردان سازی مقایسه شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که برای کشورهای ایران، هندوستان، قطر، ترکیه و ارمنستان رابطه علیت از صادرات و سرمایه گذاری مستقیم خارجی به تولید ناخالص داخلی وجود دارد؛ همچنین، در کشورهای قطر، آذربایجان و پاکستان رابطه علیت از صادرات و تولید ناخالص داخلی به سرمایه گذاری مستقیم خارجی مشاهده شد. در نهایت، رابطه علیت از سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تولید ناخالص داخلی به صادرات در کشورهای ایران، قطر، ترکیه، ارمنستان و پاکستان وجود دارد.
سیدعلی آذریار رضا اکبریان
هدف این پایان نامه بررسی اثر نااطمینانی تورم، نااطمینانی تولید و قیمت نفت بر تورم و رشد اقتصادی در کشور ایران با استفاده از داده های فصلی طی دوره زمانی 1390:4-1369:1 با بهره گیری از مدل چند متغیرهegarch-mاست.شاخص قیمتی مصرف کننده و تولید ناخالص داخلی حقیقی به ترتیب به عنوان جانشینی برای سطح عمومی قیمت ها و تولید استفاده شده است. مدل به روش حداکثر درستنمایی با بهره گیری از الگوریتم برندت، هال، هال و هاسمن برآورده شده است. نتایج نشان می دهد که نااطمینانی تورم در مقابل شوک های پولی یکسان، رفتار متفاوتی دارد؛ شوک های پولی منفی وارد شده به سری تورم نسبت به شوک های مثبت دارای اثر مثبت شدیدتری بر نااطمینانی تورم هستند. نااطمینانی تولید در مقابل شوک های حقیقی یکسان، رفتار متفاوتی دارد؛ شوک های حقیقی مثبت وارد شده به سری رشد نسبت به شوک های منفی دارای اثر مثبت شدیدتری بر نااطمینانی تولید هستند. نااطمینانی تورم بر تورم اثر مثبت و معناداری و بر رشد اقتصادی اثر منفی و معناداری دارد. نااطمینانی تولید بر رشد اقتصادی اثر مثبت و معناداری و بر تورم اثر منفی و معناداری دارد.اثر قیمت نفت بر تورم و رشد اقتصادی مثبت و معنادار است. توابع واکنش و ضرایب فزاینده بلندمدت نشان می دهند که ورود یک شوک پولی مثبت به تورم، تورم را افزایش و رشد را کاهش می دهد و ورود یک شوک حقیقی مثبت به رشد باعث افزایش رشد اقتصادی و تورم می گردد ولی تأثیر شدیدتری بر افزایش رشد اقتصادی دارد.
مصطفی قایدی رضا اکبریان
هدف از این تحقیق طراحی و ارایه مدل اثرگذاری فنآوری اطلاعات بر توانمند سازی نیروی انسانی درسازمان ها با تاکید بر سازمان جهادکشاورزی بوشهر، می باشد. بدین منظور ابتدا شاخصهای مرتبط باتوانمندسازی کارکنان را شناسایی نمودیم. این شاخصها عبارتند از: آزادی عمل، تصمیم گیری، مشارکت اطلاعاتی، آموزش مستمر، بهبودکیفیت عملکرد، کارگروهی، فرهنگ سازمانی، محیط بیرونی و رویکرد کسب دانش جمعی. با کمک نرم افزار spss و لیزرل نسخه 5/8 داده ها راتجزیه وتحلیل نمودیم. نتایج تجزیه و تحلیلی داده های بدست آمده از تعداد 115 نفر از مدیران و کارشناسان ستادی سازمان جهاد کشاورزی بوشهر نشان می دهد در سطح اطمینان 95 درصد تمام شاخصهای موردنظر بجز شاخص بهبود کیفیت عملکرد دارای ارتباطی مستقیم با توانمندسازی کارکنان می باشند. همچنین شاخص های نیکویی برازش بدست آمده توسط نرم افزار لیزرل برازش ساختاری مدل تحقیق را تأیید می نماید. در پایان هم پیشنهادات و محدودیت های تحقیق ارایه می شود.
علاءالدین ملک اف رضا اکبریان
جوهره اصلی انسان شناسی ابن عربی نظریه انسان کامل است. انسان کامل در منظر ابن عربی صاحب عقل حقیقت شناس و قلب حق گراست. به نظر وی انسان کامل صورت کامل حق و آئینه صفات الهی است و واسطه میان حق و خلق است که به واسطه وی فیض به عالم می رسد. همچنین مقصود اصلی از ایجاد عالم نیز انسان کامل است. وی به وسیله اسماء الهی در عالم تصرف می کند. چون تنها انسان کامل است که با دارا بودن کمال انسانیت و صورت الهی به مقام خلافت و نیابت الهی دست می یازد. تفکر ملاصدرا در باب انسان عمیقا به دیدگاه متافیزیکی او مرتبط است. ایشان در پرتو نظریه اصالت وجود، حرکت جوهری، جسمانی بودن حدوث نفس انسانی، به انسان توجه دارد. از این رو، به نظر وی هستی انسان مقدم بر ماهیت اوست. لذاست که در هر مرحله ای به نحوی تجلی می کند که با مرتبه قبلی متفاوت است. در نظر وی انسان ماهیت معین ندارد و به همین سبب است که انسان موجودی شگفت انگیز است. اینجاست که انسان کامل در اندیشه ملاصدرا اهمیت پیدا می کند، چرا که انسان همواره در جستجوی معنا و در هر آنی در مسیر تکامل است. ملاصدرا علاوه بر اینکه در مراحل سه گانه طبع، نفس و عقل تحولات انسان را تبیین می کند، بر این است که انسان کامل تنها موجودی است که در جا نمی ماند و هر لحظه با اندیشه و عمل خود را می سازد. به نظر ملاصدرا اندیشه و عمل انسان به وسیله اشتداد وجودی و استکمال جوهری به فعلیت می رسد. تا اینکه از ظلمات ماده منزه می گردد. ایشان بنابر اصالت وجود، اعمال، رفتار و نیات انسانی را نشأت گرفته از وجود می داند. از آنجا که وجود ذومراتب است و شدت و ضعف دارد، آثار و خواص نشأت گرفته از وجود هم مراتب مختلف خواهند داشت. از این رو همه انواع مختلف جهان هستی از جمله انسان به میزان بهره مندی اش از کمالات وجودی، از آثار و خواص آن بهره مند خواهد شد. مقصود وی از انسان کامل علاوه بر پیامبران و اولیاء، اقطابی است که حقیقت باطنی شان همه استعدادات جهان هستی را شامل می شود. و همه صفات کمال را در خود منعکس می سازد. به نظر وی هر انسانی بالقوه انسان کامل است ولی تا زمانی که بالقوه را به بالفعل تبدیل ننموده، هیچ اثری ندارد. با مقایسه دیدگاه این دو اندیشمند روشن می شود که ابن عربی مباحث خویش را بیشتر با اصالت شهود به اثبات می رساند، درحالی که ملاصدرا از روش عقلی بهره جسته و سپس به سراغ ذوق و شهود می رود. ابن عربی جایگاه انسان کامل را در مرتبه الوهیت و ربوبیت می بیند و ابائی ندارد که «رب» را به مصادیق انسان کامل مانند قطب تأویل کند و انسان کامل را از حیث برابری ظاهر و مظهر مستلزم تحقق تمامی اسماء الهی از جمله اسم «الله» بداند. ولی ملاصدرا انسان کامل را خلیفه خداوند و مظهر و مرآت حق تعالی می داند که خداوند در وی ظهور کرده است. از آنجا که «بسیط الحقیقه کل الأشیاء» است، کامل ترین وجود هم بسیط محض است و هرچه وحدت و بساطت وجود افزایش یابد جامعیت آن نیز افزایش می یابد و هرچه کثرت وجود افزایش یابد، ناقص تر می شود و از جامعیت آن کاسته می شود.
نرگس شهامت پور رضا اکبریان
چکیده ادراک حسی که از راههای مهم شناخت می باشد از دیرباز مورد توجه فلاسفه مسلمان و غیر مسلمان بوده است. سهروردی در این رابطه معتقد است ابصار عبارت از این است که شیئ نورانی و یا روشنی گرفته ، با عضو بینایی که درآن رطوبتی صیقلی و عکس نما هست مقابل شود و هرگاه این شرایط پیدا گردد و موانع برطرف باشد ، برای نفس ، علم اشراقی حضوری به مبصَر واقع می شود و در آن حال نفس آن را آشکارا و هویدا ادراک می کند . ابن سینا دراین باره با رأی طبیعیون و نظریه انطباع موافقت می کند و معتقد است به هنگام رویت، انطباعی حسی از جسم به چشم می رسد و باعث دیدن شیئ می شود. اما ملاصدرا اولین فیلسوفی است که تجرد قوای حسی و خیالی را ثابت می کند. و از این طریق ادراک حسی و خیالی را مجرد می داند. ملاصدرا قائل به قیام صدوری صور خیالی و صور حسی به نفس است. او معتقد است نفس در پیدایش ادراک حسی، خیالی و عقلی مانند جهان خارج نقش ایفا می کند و منفعل نمی باشد. نفس به دلیل حرکت جوهری ، سعه وجودی پیدا میکند و دارای قدرت خلاقیت می شود و می تواند به هنگام مواجهه با اشیاء پیرامون صور همه اشیا را در خود ایجاد کند و از این طریق آنها را مشاهده نماید. علامه طباطبایی نیز به پیروی از ملاصدرا قوای حس و خیال را مجرد می داند و در نتیجه حقیقت ادراک را رخدادی غیر مادی تلقی می کند و فعل و انفعالات مادی را صرفاً اموری اعدادی و آماده کننده شرایط ادراک می دانند. اما دیدگاه علامه در زمینه کیفیت ادراک حسی با ملاصدرا متفاوت است.او معتقد است هنگامی که مدرِک با یک شیئ محسوس روبرو می شود، نفس، با صورت آن اشیاء در عالم مثال ارتباط پیدا می کند و بدین طریق آنها را مشاهده می نماید. در این تحقیق به بررسی حقیقت ادراک حسی از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی می پردازیم و بیان می کنیم که چرا علامه در این باب، راه نوینی را برمی گزیند.
فاطمه حسینی مجرد رضا اکبریان
نظر علامه طباطبایی (ره) درباره مسئله وجود ذهنی، تقریر ایشان از براهین و ادله ی اثبات وجود ذهنی و پاسخ هایی که به اشکالات و ایرادات وارد بر این نظریه داده اند، و در نهایت تفاوت های ظریفی که نظر ایشان با آراء صدرالمتألهین در برخی موارد دارد، مسئله اصلی این پژوهش به شمار می آید. از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) شأن وجود ذهنی حکایت از ماورای خود است بدون این که آثار محکی بر حاکی مترتب شود. وجود ذهنی به دلیل آن که ذاتاً حیثیت قیاس به خارج دارد، از این رو بذاته حاکی از ماورای خود است بنابراین محال است که شیئی وجود ذهنی داشته باشد بدون آن که وجود خارجی برایش محقق باشد. میان صورت ذهنی و محکی خارجی تطابق ماهوی وجود دارد زیرا در غیر این صورت، همه علوم ما جهل خواهد بود و باب علم به خارج از اساس بسته می شود و نهایتاً سفسطه لازم می آید. علامه طباطبایی (ره) برهان تصور معدومات، برهان حکم بر معدومات، برهان ادراک مفاهیم کلی، ادراک مفاهیم صِرف و برهان خطای ادراک را برای اثبات وجود ذهنی معتبر می-داند. از دیدگاه ایشان این براهین تنها وجود ذهنی را برای نوع محدودی از ادراکات مثل معدومات و مفاهیم کلی اثبات نمی کند بلکه ملاک تعمیم این ادله به سایر ادراکات این است که همه ی ادراکات ما از سنخ واحدی است. از نظر ایشان اشکال اجتماع جوهر و عرض و نیز اندراج یک شیء تحت دو مقوله و ثبوت محالات ذاتی با تمایز دو حمل اولی و شایع قابل حل است. در اتصاف شیء به دو وصف کلی و جزئی به دلیل اختلاف جهات، اشکال وارد نیست و اعتقاد به تجرد همه ی صورت های علمی اشکال انطباع کبیر در صغیر را منتفی می نماید و در نهایت از منظر ایشان، ادراک حسی و خیالی به فرآیند مادی اعضاء و اعصاب منحصر نیست بلکه این ها معد و زمینه ساز ادراکند.
سوده فروغی رضا اکبریان
مبحث توحید خداوند، از جمله مهمترین مباحثی است که در حیطه علوم دینی به آن پرداخته می شود.توحید افعالی که یکی از حیطه های سه گانه ی توحید است، به این معناست که جهان، با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات ، فعل او و کار او و ناشی از اراده اوست. بحث توحید افعالی به ظاهر با اختیار انسان منافات دارد و تداعی گر پذیرش جبر در حیطه افعال انسانی است. پزوهش حاضر در صدد آن است که با توجّه به رویکرد ملاصدرا نسبت به مسئله و بیان نظر او در این باب به عنوان نظریّه ای نو و بدیع، به این پرسش پاسخ دهد که آیا حقیقتا پذیرش توحید افعالی خداوند با اختیار انسان در حیطه افعالش متعارض است یا اگر این گونه نیست پس چه نسبتی میان این دو برقرار است و این دو چگونه با یکدیگر قابل جمع هستند؟ در راستای پاسخ به این مسئله ابتدا باید با مبانی صدرا خصوصاً مبانی انسان شناسی وی آشنایی پیدا کرد و در مورد حقیقت انسان و نحوه ی ارتباط او با خداوند بحث کرد. برای دست یابی به این آگاهی باید با وجود رابط و مستقل در مبحث علیّت از نگاه حکمت متعالیّه آشنا شد. وجود رابط و مستقل در مبحث علیّت به این معناست که نیازمند عین نیاز است زیرا غیر از وجود چیزی نیست و مابقی همه اعتبار است. معلول وجود وابسته است، وابستگی این وجود و نیاز آن چیزی غیر از خودش نمی باشد و خودش و حقیقتش نیاز به علّت است، حقیقتش، حقیقت فقر به علّت است، پس فقر و احتیاج عین ذات این وجود است. اساس نظریّه ملّاصدرا در مورد جبر و اختیار و به تبع آن پاسخ او به مسئله ی مورد بحث، بر تفسیر خاصّ او از " امرٌ بین الأمرین " استوار است. وی می گوید: مراد از امر بین الأمرین آن است که شخص مختار است از آن حیث که مجبور است و مجبور است از آن حیث که مختار است، به این معنی که اختیارش به عینه، اضطرار و اجبارش است. با این بیان ملّاصدرا به این مطلب اشاره دارد که در جمیع افعال انسان هم اختیار جاری است و هم جبر امّا این اختیار و جبری که در مورد او جاریست با یکدیگر قابل جمع اند و با هم تعارضی ندارند. درک چگونگی برقراری جبر از حیث اختیار و اختیار از حیث جبر، یا به عبارتی دیگر اینکه جبر و اختیار هر دو در مورد فعل عبد جاری باشند، در پرتو نظریّه ی وجود رابط و مستقل ملّاصدرا، واضح می گردد. واژه ها و اصطلاحات کلیدی: توحید افعالی، اختیار، وجود رابط و مستقل، جبر و اختیار، امر بین الأمرین.
مریم شکیبامنش رضا اکبری
علم النفس از مهم ترین بخش های فلسفه و همواره مورد توجه فیلسوفان بوده است که موضوع آن شناخت طبیعت نفس و قوای آن است. در بحث نفس این امر مسلم است که تمام آثار ادراکی و غیر آن که در نبات، حیوان و انسان یافت می شود، ناشی از قوای نفس است. ارسطو در بحث خود از نفس برای آن سه مرتبه نفس نباتی، نفس حیوانی و نفس انسانی را بر شمرد و در مورد نحوه ترتیب آنها چنین ابراز کرد که انواع مختلف نفس به گونه ای هستند که هر یک نوع پایین تر از خود را در بر می گیرد. پایین ترین مرتبه، نفس نباتی و بالاترین مرتبه، نفس انسانی است. وی وجود قوای متعدد در موجودات را امری مسلم دانسته و این قوا را از طریق افعالی که از آنها صادر می شود تعریف می کند. در حقیقت ارسطو کوشید تا در میان دیدگاههای مختلفی که تا آن زمان در مورد نفس وجود داشت دیدگاهی ارائه کند که بر اسلوب علمی و منطقی استوار باشد، اما وی در سخنانش گرفتار تعارض گردید. او از یک طرف نفس را صورت بدن و از سوی دیگر دست کم بخشی از آن را مفارق پنداشت، چنان که گویی پافشاری خود بر وحدت و بساطت نفس را از یاد برده بود. فارابی نیز همچون ارسطو برای نفس سه مرتبه قائل شد، اما وی سعی کرد تا از تعارضات و ابهاماتی که در سخنان ارسطو وجود داشت دوری گزیند. بنابراین اگر چه برخی آراء این دو فیلسوف در مورد قوای نفس، همچون حواس ظاهری و نحوه ادراک حسی بسیار به هم نزدیک است، اما فارابی در برخی مباحث چون قوه ناطقه از ارسطو فاصله گرفته و برای عقل مراتب سه گانه عقل بالقوه، عقل بالفعل (بالملکه) و عقل مستفاد را برمی شمارد و معتقد است که طی این مراحل و رسیدن از مرتبه عقل بالقوه به مرتبه عقل مستفاد نیازمند افاضه صور معقولات توسط عقل فعال به قوه ناطقه است. بنابراین او عقل فعال را امری مفارق و روحانی قلمداد کرده و برای آن ارزشی فراتر از آنچه ارسطو در داخل نفس ناطقه انسانی برای آن قائل بود به آن می دهد.
شیما رشیدشمالی محمد جواد دهقانی
با وجود گسترش روزافزون تعداد کاربران اینترنت، نرخ رشد مبادلات الکترونیکی در کشور به نسبت بسیار اندک بوده است. خطرپذیری بالای فضای اینترنت و عدم اطمینان کاربران به این محیط را می توان از دلایل پائین بودن تعداد مشتریان تجارت الکترونیکی دانست. در چنین شرایطی طراحی وب سایت اهمیت بالای خود را نشان می دهد؛ چرا که همیشه برداشت اول، مهمترین و اثرگذارترین برداشت در ذهن مشتری است. به طوری که اگر در بازدید اول تصویری مثبت از وب سایت در ذهن مشتری نقش نگیرد، احتمال بازگشت مجدد مشتری به وب سایت و یا خرید از آن بسیار پائین خواهد بود. پژوهش حاضر به عواملی پرداخته که بر کیفیت درک مشتری ایرانی از قابلیت اعتماد و کارایی وب سایت های تجارت الکترونیک تأثیر گذار است. افزون بر این، تأثیر این عوامل بر وفاداری وی نیز در نظر گرفته شده است. شاخص های کیفیت نمای ظاهری، کیفیت عملکردی، کیفیت محتوا، امنیت و اعتبار درک شده از وب سایت به عنوان عوامل تأثیرگذار در این پژوهش شناخته شده اند. در کنار این عوامل، تأثیر فاکتورهایی که در طراحی ظاهری نقش بسزایی دارند از قبیل رنگ، ساختار و نوع قلم نیز بر اعتماد و وفاداری مشتریان، ارزیابی شده است. نتایج همچنین نشان می دهد که بنرهای تبلیغاتی می تواند در جلب اعتماد و حفظ وفاداری مشتریان تأثیر منفی داشته باشد؛ در مقابل درج بازخوردهایی از نظرات سایر مشتریان پیرامون کالاها و تجربیات آنها در خرید از وب سایت، می تواند عامل محرکی در ایجاد اعتماد در بازدیدکنندگان باشد. در انتها مدل پیشنهادی با لحاظ کردن تمام موارد بررسی شده، ارائه شده است. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان راهنمایی برای طراحان وب سایت ها و توسعه دهندگان وب سایت های تجارت الکترونیکی، برای طراحی و هم چنین ارتقاء کیفی وب سایت های موجود مفید واقع شود.
غزاله نویسی رضا اکبریان
مساله وجود و ماهیت و رابطه ی آن دو مبحثی مهم، مبنایی و پرمناقشه در فلسفه اسلامی است. تلقی ملاصدرا از وجود و اصالت آن، خاص و بی سابقه است و متفاوت با مبانی فلسفی ماهوی تمام مکاتب پیش از اوست و نزدیک شدن به فهم صدرایی از وجود و اصالتش امری دشوار است. بررسی رابطه وجود و ماهیت در فلسفه میرداماد - استاد ملاصدرا- که نهایت قول به اصالت ماهیت و نقطه مقابل حکمت متعالیه محسوب می شود، موضوع پایان نامه ی حاضر قرار گرفته است تا شناخت دیدگاه اصالت ماهوی او و نقد آن بر اساس حکمت متعالیه، راه را بر فهم صحیح تفکر وجودی صدرایی و به دور از رسوبات قوی تفکرات ماهوی بگشاید. از آنجا که بررسی کامل مساله مذکور بدون احاطه بر مسیر تکاملی آن در فلسفه اسلامی میسر نیست، به نظرات دوفیلسوف بزرگ از دو مکتب پیش از میرداماد، ابن سینا فیلسوف مشایی و حکیم اشراقی سهروردی، نیز پرداخته شده است. به دلیل نقش مبانی معرفت شناختی فلاسفه در تفسیر واقعیت موجودات، ابتدا مبانی معرفت شناختی ابن سینا، سهروردی و میرداماد مورد بررسی قرار گرفته است. شناخت در فلسفه میرداماد مانند ابن سینا، مبتنی بر ادراک حصولی است. اما انتقادات سهروردی بر دیدگاه مشایی و اصرار او بر تمایز مفاهیم اعتباری از حقیقی، باعث شده میرداماد برای نخستین بار معقولات ثانی فلسفی را از منطقی جدا نموده و به این ترتیب از صرفاً ذهنی یا عینی انگاشتن آنها، مصون بماند. بنابراین وی به خلاف ابن سینا از تحلیل عقلی شیء خارجی به دو حیث وجود و ماهیت، تمایز عینی آنها را نتیجه نمی گیرد بلکه ماهیت را تمام حقیقت اشیا دانسته و وجود را تنها مفهومی مصدری می داندکه با حیثیت تعلیلی و بدون هیچ گونه حیثیت تقییدی و به حسب انتساب به جاعل، از ماهیت ممکن و نیز بدون حیثیت تعلیلی از ماهیت واجب انتزاع می شود؛ و بدین گونه از ایرادات وارد بر ابن سینا در بحث ترکیب شیء خارجی از وجود و ماهیت و خلط ذهن وعین رهایی یافته و بر خلاف دو فیلسوف پیش از خود در ترسیم رابطه وجود و ماهیت، به نظام فکری منسجم و دور از پریشان گویی بر پایه اصالت ماهیت دست می یابد. اما نگاه اصالت ماهوی او نگاهی کثرت انگار است که به توفیقات نگاه اصالت وجودی حکمت متعالیه در ارائه تفسیری پیشرفته از وحدت و ربط حق تعالی و ماعدا و تبیین علم الهی به جزئیات به گونه ای سازگار با وحدت ذات حق و در عین احاطه علمی او، دست نمی یابد. کلمات کلیدی: وجود، ماهیت، معناشناسی وجود، معناشناسی ماهیت، رابطه وجود و ماهیت، اصالت وجود، اصالت ماهیت، میرداماد، ابن سینا، سهروردی
داود حسین پور علیرضا صادق زاده قمصری
تخیل نیرویی است که همه ی عرصه های زندگی ما را، از لذت های کودکانه، تا آموزش و اخلاق، و حتی ابداعات علمی، تحت نفوذ خود قرار داده است. در عرصه ی تعلیم و تربیت نیز به سختی می توان کسی را یافت که تربیت را بی نیاز از توجه به کاکردهای عظیم این نیروی خدادادی انسان بداند، اما باید دید که آیا نظریه ای منسجم و متقن نیز وجود دارد که بتواند در سایه تبیین جایگاه و کارکرد های تخیل در تربیت، عمل تربیتی را سامان بیشتری ببخشد؟ ایگن متفکری است که عمرش را صرف مطالعه ی تخیل، و طرح ریزی الگویی برای تربیت بر مبنای آن کرده است. به عقیده ی ایگن، تخیل در یک کلمه، منبعی برای تصور "بودن های امکانی" است. در این منظر، نیروی تخیل می تواند در خدمت تصور جهان "آنگونه که هست" و تصور جهان "آنگونه که نیست" درآید. ایگن تخیل و روایت را شالوده ی تعلیم و تربیت می داند. وی بر الگوی پیاژه ای رشد انسان، که در سایه ی توجه افراطی به وجوه منطقی شناخت، الگوی مکانیستیِ صلبی را در برنامه درسی رواج داده است، می تازد. ایگن معتقد است که فهم و یادگیری، گرانبار از روایت است؛ و روایت راه مناسبی برای پیوند شناخت و عاطفه، در ظرف تخیل آدمی است. نتایج توجه به تخیل از زاویه دید ایگن را می توان در دو حوزه پی گرفت، در حوزه یادگیری از طریق جریان کثرت گرایی معرفت شناختی و در حوزه ی تربیت اخلاقی در رویکرد اخلاق غمخواری. از سوی دیگر تخیل یکی از موضوعات مهم در سنت فکری ایرانی-اسلامی است. از فارابی تا کنون، تخیل مورد توجه جدی فیلسوفان مسلمان قرار گرفته است. ملاصدرا تخیل را در ابعاد معرفت شناختی آن مورد بحث قرار داده است با این وجود، تخیل مانند غالب مباحث فلسفی صدرا خالی از ریشه های وجودشناختی نیست. از این رو، اثبات تجرد خیال و عالم مثال در قوس صعود، امکانات فراوانی را در حکمت متعالیه برای بازسازی نظریه تربیت تخیل بنیاد ایگن، فراهم ساخته است. بر اساس نتایج این پژوهش، می توان دوگانه های متقابلی را تصور نمود که از خلال آنها تفکیک مناسبی میان تخیل فرهیخته و تخیل خام بدست می آید؛ این دو گانه ها عبارت اند از، تخیل رها- تخیل مقید؛ عقل غایت نگر -عقل محاسبه گر؛ گریز از واقعیت-گذار از واقعیت؛ و تخیل مولد-تخیل مصرفی. بدین ترتیب روشن می گردد که تخیل فرهیخته، تخیلی مقید، در ربط توامان با عقل محاسبه گر وعقل غایت نگر، مولد و معطوف به گذار از واقعیت است. این تخیل در بین سه قطب «حضور»، «غیاب» و «انسان» که سه پایه ی تخیل ورزی محسوب می شوند در وضعیت تعادل قرار گرفته است. نتیجه ی بازسازی "تربیت تخیل بنیاد" نیز در دو مفهوم «همدلی جهت مند» و «کثرت گرایی شناختی ناهم طراز» صورت بندی شد. همچنین در زمینه ی کاربستی بحث، راهبرد «روایتِ روایت» که بر «نقل» و «نقد» روایت به صورت توامان تاکید می کند، سخن به میان آمد.
محمد حسین عباسی رضا اکبریان
ابن سینا از جنب? معرفتی، انسان را عامل ادراک می داند که با نفس ناطقه یا عقل جزئی خویش با طیّ مراحل تعقّل، به مرتب? اتصال با عقل فعّال می رسد و از صور معقول? افاضه شده از سوی عقل فعّال، بهره¬مند می گردد. چگونگی افاض? صور عقلی از جانب عقل فعّال و استفاض? آن از سوی نفوس بشری و کیفیّت ارتباط انسان با عالم ملکوت و عقول مجرّده، از دغدغه¬های ذهنی فیلسوفان الهی بوده است. پیش از ابن سینا، ارسطو بر اساس مبانی فلسفی خود از جمله قاعد? علیّت، به وجود عقل فعّال به عنوان فعلیّت دهند? عقل بالقوه و ایجاد کنند? صور معقوله رسید، اما به سبب ابهام در ماهیّت و جایگاه عقل فعّال و چگونگی فعلیّت بخشی آن به عقل بالقوه، ابهامات زیادی را برای فلاسف? پس از خود، به میراث گذاشت. تلاش¬های فلاسف? پس از ارسطو در زدودن ابهامات، به اختلاف آراء منجرّ گردید. ابن سینا در تأمّلات خویش، در صدد حلّ مسأله به نحو کلّی بود، به طوری که بتواند مشکل حاصل شده را چنان حلّ کند که در مورد هم? انسان¬ها حتّی پیامبران و وحی الهی نازل بر آنان نیز قابل تبیین باشد.بنابراین، وی به سراغ نفس انسانی رفت و با ابداع اصل تمایز دو مقام ذات و فعل در نفس و لحاظ دو جنب? ملکی و ملکوتی برای آن، توانست مشکلی را که بسیاری از فلاسفه در گشودن آن، باز مانده بودند، حلّ کند. ابن سینا بر اساس مبانی فلسفی خود، عقل فعّال را موجودی مجرّد و در عالمی جدا از نفس آدمی قرار داد و صور معقوله را حاصل نوعی ارتباط و اتّصال وجودی بین نفس یا عقل جزئی انسان و عقل فعّال دانست. لازم? چنین ارتباطی، مهیّا شدن شرائط کافی برای پذیرش صور معقول? افاضه شده از سوی عقل منفعل انسانی است. فلاسف? اسلامی پس از ابن سینا، با نگاه انتقادی به مبانی فلسفی وی و ابداع مبانی جدید، برای این مسأله، راه حلّ¬های جدیدتری ارائه دادند.
حسنی همایون رضا اکبریان
صدرالمتألهین با مساوق دانستن علم و وجود، تعقل را در اثر تجرد نفس تا حد ایصال به تجرد تام و ادراک معقولات در عالم عقلی ممکن می داند. از این رو ضمن نظریه ی اتحاد عاقل و معقول مراتب مختلفی از تعقل را مطرح می کند که در مرتبه ی عالی آن که اتحاد با عقل فعال است، تعقل به معنای واقعی آن صورت می گیرد و این نیازمند سعه ی وجودی نفس است. علامه طباطبایی قائل است چنین نگرشی به تعقل، همان گونه که ملاصدرا خود به آن معترف است، مستلزم اعتقاد به عدم توانمندی افراد عادی در ادراک معقولات است و در این صورت تنها خواص قادر به تعقل به معنای واقعی آن دانسته می شوند. این چنین فلسفه و منطق که با معقولات و کلیات سروکار دارد، تعطیل گشته و به علمی غیر عقلی بدل می گردد. در مقابل علامه طباطبایی قائل به امکان تعقل برای همه ی افراد است؛ به این صورت که نفس پس از اتصال حس و محسوس، قادر به ادراک صورت مثالی و سپس ارتباط با عقل فعال و اخذ صورت عقلی شیء می گردد. از آن گذشته معقولاتی دیگر نیز وجود دارند که پس از ادراک صور معقولات یا به اصطلاح علامه مفاهیم حقیقی و از کند و کاو ذهنی آن ها ایجاد می شوند. این معقولات که علامه آن ها را مفاهیم اعتباری می نامد، نقش مهمی در تفکر داشته و به همین دلیل علامه تمرکز ویژه ای بر نحوه ی شکل گیری آن ها دارد. در واقع علامه با پذیرش اصول یژه ی خود، با نگاهی نقادانه به مبانی ملاصدرا و ارائه ی تفاسیری جدید از این اصول، سعی در حفظ میراث متعالیه در عین اصلاح مشکلات آن دارد. اما طبیعتاً نظریات علامه نیز خالی از مشکل و سهو نبوده و او نیز در برخی موارد دچار مشکلاتی می گردد.
مرتضی کربلاییلو محمد سعیدی مهر
مهم ترین اصل در فلسفه ی ملاصدرا اصالت وجود و اعتباریت ماهیت است. در سنت چهارصد و اندی ساله ی حکمت متعالیه رفتار فیلسوفان با ماهیت تحت تأثیر همین اصل چنین شکل گرفته که از ماهیت و چگونگی شکل گیری اش در ذهن کمتر بحث می شود. گویا با نشستن وجود در مسند اصالت، ماهیت دیگر قابل برای بحث نیست. اما اقتضای این اصل این است که هرچه جز وجود و از جمله خود ماهیت باید با ارجاع به آنچه اصیل است یعنی «وجود»، بازتفسیر شود. این رساله عهده دار این وجودشناسی معطوف به ماهیت است. اما از آنجا که وجود جز با شهود شناخته نمی شود این وجودشناسی باید بر شهود تکیه کند، بدین نحو که باید نحوه ی ساخته شدن ماهیت و اجزای ماهیت یعنی جنس و فصل را با ملاحظه ی انواع شهودات تبیین کرد. طبیعتا به لحاظ جایگاه نفس در ترتیب وجود، برخی از مشهودات به وی نزدیک و برخی دورند. ماهیت از آن جا که از سنخ مفهوم است باید بر شهودات دور مبتنی باشد. چه در شهود نزدیک مجالی برای شکل گرفتن مفهوم در ذهن نیست. و چون مفهوم های ماهوی از سنخ کلی و عقلی اند باید آن ها را با ارجاع به مشهودات عقلی، یعنی همان مثال های نورانی افلاطونی، تبیین کرد. اما به لحاظ دور بودن شهود در ماهیت، لاجرم بحث به این کشیده شده است که آیا ماهیت لزوما از وجودات جسمانی که خود از عالم مفارقات دورند قابل انتزاع است. پاسخ این رساله این است که ماهیت به معنای مرسوم که مرکب از جنس و فصل است تنها از وجودات جسمانی قابل انتزاع است. اما آن معنایی که بر مجردات هم حمل می شود کاربرد دیگری از ماهیت است که در زبان عرفان نظری رواج دارد و به معنای «تعین وجود» است. افزون بر این، بحث اعتباریت ماهیت و کلیت ماهیت نیز در فصولی جداگانه و با نظر به شهود مطرح می شود. برای تبیین اعتباریت ابتدا دو مفهوم «التفات» و «عنایت» معرفی می شوند و انتزاع ماهیت وابسته به نظر التفاتی دانسته می شود که به موجودات نگرش استقلالی دارد و آن ها را با زیرمجموعه ای از موجودات دیگر می سنجد نه با کل موجودات عالم. «کلیت» نیز با همین روش شناسی شهودشناسانه در پیوند با سعه ی وجودی مثال های افلاطونی و دور بودن نفس از این مثال ها توضیح داده می شود. در نهایت نگرشی انتقادی به تطبیق ماهیت بر اعیان ثابته که در آثار ملاصدرا بارها تکرار شده انداخته شده است.
محمد صالح طیب نیا رضا اکبریان
یکی از دشوارترین مباحث فلسفه و کلام، مبحث عنایت الهی است. از یک طرف پیوند صفت عنایت با دیگر صفات الهی از جمله علم، اراده، علیت، حکمت، رضا و ... و از طرف دیگر ارتباط آن با مسأله احسن بودن نظام آفرینش و مسأله شرور بر پیچیدگی و دشواری درک این صفت الهی افزوده است. شاید بتوان گفت ابن سینا اولین فیلسوفی است که نظریه عنایت را یکی از ارکان خداشناسی فلسفی خود قرار داده و با طرح فاعل بالعنایه تحول شگرفی در این حوزه پدید آورد و تاحد زیادی جهت گیری فیلسوفان بعدی را چه در جهان اسلام و چه در مغرب زمین مشخص نموده است. چنانچه در اندیشه های ابن سینا درباره عنایت الهی به درستی تأمل شود، علی رغم برخی ابهامات و کاستی ها نکات بسیار دقیقی در آن وجود دارد که افق های گسترده ای را برای پژوهندگان حقیقت آشکار می سازد. عنایت، از نظر او علم حق تعالی به موجودات و نظام آنهاست و این که تمامی موجودات همراه با بهترین نظام حاکم بر آنها، از احاطه علمی که خداوند به آنها دارد، پدید آمده اند. علیرغم اهمیت موضوع و ارائه پاسخ تفصیلی بسیاری از مسائل مرتبط با عنایت الهی در کلمات ابن سینا و طرفداران حکمت مشاء ، ولی متأسفانه در کمتر اثری همه لوازم و آثار فلسفی این نظریه در کنار هم دیده شده است به گونه ای که روشن نیست که آیا ابن سینا راه متفاوتی را نسبت به فیلسوفان قبلی پیموده است؟ آیا دیدگاه بوعلی در باب علم الهی، فاعلیت ایجادی خداوند و اراده الهی می تواند همه لوازم فلسفی عنایت الهی را آنگونه که مدنظر اوست، فراهم سازد؟ آیا نقدهایی که فیلسوفان بعدی به نظر ابن سینا در این باب دارند، این معضلات را برطرف نموده و یا مشکلات جدیدی را پدید آورده است؟ و دهها پرسش دیگر که همگی حاکی از ضرورت پرداختن به این موضوع است. نگارنده بر آن است که ابن سینا در این نظریه، اگرچه از عناصر بنیادی فلسفه ارسطوئی و نوافلاطونی در پیوند با تعالیم اسلام بهره برده است، ولی به هیچ وجه نمی توان نظریه او را طرحی تلفیقی و التقاطی محسوب نمود؛ بلکه نظریه ای نو و ابتکاری است که با هدف پاسخگویی به چرایی آفرینش و تبیین چگونگی آن و همچنین پاسخ به چگونگی علم خداوند به جزئیات، ارائه شده است. از نظر ابن سینا نظریه عنایت مبتنی بر سه رکن فاعلیت ایجادی، علم به نظام خیر و رضای حق تعالی به نظام خیر است. وی لازمه عنایت الهی را احسن بودن نظام آفرینش می داند و بدین منظور به تبیین چرائی و چگونگی دخول شرور در قضای الهی پرداخته است. سهروردی به علت نقدهای بنیادی که به تقریر ابن سینا از علم الهی و فاعلیت الهی دارد، نظریه عنایت را نمی پذیرد هرچند براساس مبانی خود احسن بودن آفرینش و نفی شرور را تبیین می کند. ملاصدرا اشتراک نظر بیشتری با ابن سینا دارد. وی اگرچه نظریه صور مرتسمه و ایجاد شیئ من شیئ را رد می کند ولی با ارائه اصلاحاتی نظریه عنایت را اثبات می کند.
محسن شکری رضا اکبریان
طی دو دهه اخیر ، نظام بین الملل شاهد آغاز دوران جدیدی تحت عنوان « جهانی شدن» با ابعاد همچون اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی می باشد . جهانی شدن اقتصاد به عنوان یکی از بارزترین و مهمترین ابعاد جهانی شدن مطرح می باشد که درآن بر تحرک کالا ، تحرک سرمایه و تحرک نیروی کار ، یکپارچگی اقتصادهای بین المللی و... تاکید می شود .در چهارچوب روابط اقتصاد بین الملل پس از جنگ سرد ، روند جهانی شدن اقتصاد هرچه بیشتر دولتها را به تلاش در جهت ورود گسترده تر و همه جانبه تر در دسته بندی های منطقه ای برای افزایش مانور اقتصادی ترغیب می کرد که ورود به آن می تواند باعث ظهور و رشد هویت سیاسی و منطقه ای جدید بشود . منطقه خاورمیانه نیز از تبعات این پدیده چند وجهی مصون نماند. این منطقه از جمله مناطقی است که هدف نیروی خودسر جهانی شدن اقتصاد قرار گرفت .در این راستا ، دولتهای منطقه برای مقابله با چالش های جهانی شدن اقتصاد همکاری ها و تعاملات منطقه ای را در قالب سازمانها و پروژه های همگرایی افزایش دادند . یکی از این سازمان ها ، « شورای همکاری خلیج فارس » می باشد که از سوی سازمانها و نهاهای بین المللی معتبر جهان چون بانک جهانی و صندق بین المللی پول به عنوان مهمترین و مدرن ترین پروژه همگرایی و منطقه گرایی اقتصادی در خاورمیانه شناخته شده است . در این راستا و با علم به اهمیت موضوع، در این پژوهش در صدد هستیم که به تأثیر جهانی شدن اقتصادی به عنوان یک پدیده چند وجهی ، را بر شکل گیری منطقه گرایی اقتصادی شورای همکاری خلیج فارس پرداخته و امکان شکل گیری منطقه گرایی اقتصادی را در این سازمان مورد سنجش قرار دهیم. این پژوهش از بعد روشی از روش های روشی تلفیقی – تجویزی (مشتمل بر روش های توصیفی- تاریخی ، تحلیلی – سیستمی ، آماری – مقایسه ای ) و به لحاظ نظری از نظریات مهم منطقه گرایی برای تجزیه و تحلیل و بحث استفاده کرده است . بر این اساس ، نتایج حاصله از بررسی ها و تجزیه و تحلیل های انجام گرفته حاکی از این است که شورای همکاری خلیج فارس در بستر یک سامانه منطقه ای مهیا فرآیند تعمیق همگرایی اقتصادی سرعت بخشیده و در این راستا، امروز نوع متفاوتی از منطقه گرایی اقتصادی را در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا نشان می دهد که در نتیجه این شرایط می توان گفت امکان شکل گیری منطقه گرایی اقتصادی در شورای همکاری خلیج فارس در آینده با تردید روبه رو نیست .
فاطمه ملاحسنی محمد سعیدی مهر
ملاصدرا بر اساس مبانی فلسفی و انسان شناختی ویژه ی خود، از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود، و حرکت جوهری، بحث کمال انسان را به نحوی مطرح کرده است که قابلیت های بسیاری برای پاسخ گویی به مسائل جدید مطرح درباره ی کمال دارد. ملاصدرا ویژگی خاص انسان را برخورداری او از قوه ی عقلانی می داند و لذا کمال انسان را بر اساس دو بعد عقلانی انسان، یعنی عقل نظری و عقل عملی، توضیح می دهد؛ گر چه بنا به دلایلی چون تجرد کامل عقل نظری، شرافت ذاتی آن، و باقی بودن آن در سرای اخروی، کمال نهایی انسان را در حیات اخروی در گرو عقل نظری می داند، و معتقد است این کمال نهایی در پرتو معرفت حقیقی به حق تعالی و اسماء و صفات و افعال وی می باشد. مسائل جدیدی در اندیشه ی فلسفی معاصر در بحث کمال انسان مطرح شده است، که عمدتاً ناظر به مکتب کمال گرایی است؛ لکن ما در این رساله کوشیده ایم پاسخ این مسائل را بر اساس آراء ملاصدرا درباره ی کمال انسان استنباط کنیم. بدین ترتیب در مواجهه با مسئله ی خودگرایانه یا دیگرگرایانه بودن کمال گرایی، می توان خداگرایی را به عنوان رویکرد سومی به این مسئله مطرح نمود. همچنین فلسفه ی ملاصدرا وظایف ناظر به خود و وظایف ناظر به دیگران را پوشش می دهد. در مسئله ی وحدت یا کثرت ارزش، گر چه ملاصدرا استعداد انسان ها را برای رسیدن به کمال متفاوت می داند، نتیجه اعمال آن ها و بحث حسابرسی را متناسب با همان تفاوت اولیه مطرح می کند. از طرفی ملاصدرا معتقد است تنها عده ی بسیار اندکی از انسان ها به مراتب عالی کمال دست می یابند؛ منتها این موجب نمی شود که مانند نخبه گرایان، جامعه را به سمت افزایش کمال آن عده ی معدود سامان دهی کند. نتایج عملی این رویکرد در تحلیل آراء ملاصدرا درباره ی کمال عبارت است از: لزوم ملازمت با عمل، اهمیت معرفت در انجام اعمال، لزوم تزکیه اخلاقی برای رسیدن به کمال، اولویت داشتن کمال فردی، و نقش انسان در ساختن ذات خود.
مرتضی پویان محمد سعیدی مهر
بحث برهان وجودی در فلسفه اسلامی را از چند منظر تعریف و معنا و وجودذهنی خدا و نیز مفهوم وجود مورد بررسی قرار دادیم و برای هر کدام از این مبانی براهین یا تقاریروجودی ارائه کردیم. و در ضمن تلاش کردیم برای هر مبنایی عبارت و استدلالی از حکماء و بالخصوص ملاصدرا بیاوریم.و در مجموع چند مبنای مهم در برهان وجودی را بیان کردیم: 1-به دقت فلسفی و منطقی میان تعریف و مفهوم تفاوت وجوددارد نمی توان از مفهوم خدا به اثبات وجودخدادر خارج رسید زیرا مفهوم و مصداق دو حیث متفاوت و جدا از یکدیگر هستند و نمی توان از تصور مفهوم خدا- هرچه که باشد- به اثبات وجودخدا در خارج رسید و در اینجا خلط میان حمل اولی و شایع پیش می آید. برخلاف تعریف که در بیان حقیقت اشیاء است زیرا آنچه تحت عنوان حد می آید در واقع همان حقیقت محدود است و از طرف دیگر حقیقت شیء مقید به ذهن و خارج نیست بلکه با هر دو وجود ذهنی و خارجی موجود است و حقیقت شیء از شیء قابل سلب نیست زیرا مستلزم سلب خود شیء است با توجه به این مطلب با مقدماتی که گذشت نتیجه گرفتیم که وقتی حقیقت شیء یعنی اوصافی همچون ضرورت ازلی با واجب الوجود بالذات یا من جمبع الجهات، یا ماهیت خدا انیّت اوست و امثال اینها بود به طریق استلزام نتیجه گرفتیم که وقتی طبق تعریف حقیقت شیء عین وجود بود پس این حقیقت در خارج موجود است و گرنه مستلزم تناقض است. 2- مطلب مهم دیگر برهان وجودی از طریق مفهوم وجود بود گفتیم که با لحاظ دو مقدمه یکی اینکه وقتی مفهوم وجود را تصور می کنیم اولا وجود اولی از ماهیت است به موجودیت. زیرا وجود موجودبالذات و ماهیت موجودبالعرض است و ثانیا در مفهوم وجود فقط فرد وجود واجب بالذات است که به حیثیت اطلاقیه می تواند موجودباشد و از اینکه با تصور مفهوم وجود می توان به وجود واجب در خارج رسید. 3- در بحث وجودذهنی در حکمت متعالیه دو مبنا وجود دارد یکی اینکه وجودذهنی ظل وجودخارجی است و دیگر اینکه ذهن مرتبه ای از خارج است. در اینجا مراد از وجودذهنی همان وجودعلمی خدا در نفس است که به عنوان نحو و مرتبه از وجود خارجی است و نه وجودذهنی به معنای مفهوم خدا.طبق ایندو مبنا استدلال از مرتبه ای از خارج به خود متن خارج به طریق استلزام استدلال کردیم.
زهیر انصاریان رضا اکبریان
رابطه دین و فلسفه به عنوان دو منظومه معرفتی و بررسی تعاملات آن دو، پیوسته از مسائل بسیار مهم اندیشه دینی و فلسفی بوده است که نتایج آن در تبیین معنای فلسفه دینی نقش شگرفی دارد. فیلسوفان اسلامی جملگی بر اهمیت این مسأله واقف بوده و درباره نقش آموزه های دینی در بالندگی اندیشه فلسفی نظریه پردازی کرده اند. دیدگاه فیلسوفان اسلامی در این مسأله در الگویی واحد قابل بررسی است که بر اساس آن هر فیلسوفی مبتنی بر دیدگاه خود درباره نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری، به کیفیت انتقال آموزه های دینی به فلسفه به عنوان دانشی با قواعد خاص می پردازد. صدرالمتألهین و علامه طباطبایی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. دیدگاه صدرالمتألهین درباره پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و مقام فهم قابل رهگیری می باشد. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر منشأ، فاعل شناسا، روش، مسائل، زبان و زمان مورد بررسی قرار می گیرد. در این نظریه دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحد هستند لکن از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجه این تفاضل، در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان می شود؛ به طوری که زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی، از زبانی تنزیلی بهره می برد که رقیقه ای از زیان حکمت محسوب می شود؛ همچنین با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزه های انبیاء اقتباس نمایند و لذا فلسفه زماناً از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش هایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت می کنند. بهره گیری از این روش ها، فلسفه را در جایگاهی قرار می دهد که با اقتباسی روشمند از آموزه های دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف می توان آن را به دینی بودن متصف نمود. دیدگاه علامه طباطبایی نیز همانند ملاصدرا در همین الگو مورد بررسی قرار می گیرد. در این نظریه به جهت مرموز و مجهول دانستن روش وحیانی امکان تبیین نسبت روشی دین و فلسفه وجود ندارد. متون دینی در تبیین معارف عالی خود از همان زبان مرسوم میان انسان ها بهره می برد که از جمله اعتباریات محسوب می شود و نسبت آن با حقایق محاکی از آن نسبت مثل به ممثل است. همچنین اوج دین از دیدگاه علامه طباطبایی زماناً متأخر از اوج فلسفه حادث شده است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش هایی زبانی مبتنی بر تفسیر قرآن به قرآن که دانش فلسفه را با فهم صحیح از متون دینی به جایگاهی می رساند که کمال آن در فلسفه ای دینی متجلی می شود که در آن همه قضایای نظری و عملی بالتحلیل به اصل توحید بازگشت داشته باشد.
حنانه غلامی خلیل اباد رضا اکبریان
در این پایان نامه تلاش می شود تا به بررسی مساله آگاهی پرداخته شود .آگاهی با این عنوان مبحثی است که در فلسفه ذهن به آن پرداخته می شود و دغدغه اصلی آن بررسی این مطلب است که چگونه داده های فیزیکی سبب تجربه آگاهانه می شود .در فلسفه اسلامی چنین دغدغه ای با عنوان مساله نفس و بدن مطرح می شود.ساختار فلسفی ملاصدرا از قواعدی تشکیل می شود که به نظر راه حلهای مناسبی در حل این مساله ارائه می کند.
فاطمه مرجانی سید علی اکبر صفوی
امکان دسترسی سریع و آسان به پزشکان متخصص برای بیمارانی که از لحاظ جغرافیایی از مراکز درمانی فاصله زیادی دارند، وجود ندارد. در دو دهه گذشته پیشرفت های فناوری اطلاعات در پزشکی، امکان مراقبت و درمان از راه دور را برای درمان این بیماران فراهم آورده است.
زهرا محمودکلایه رضا اکبریان
مشخص ساختن کارکردهای عقل و ایمان در ارتباط با معارف و باور های بشر، از چالش برانگیز ترین مسائل پیش روی اندیشمندان در طول تاریخ بوده و همچنان از مسائل اساسی در حوزه فلسفه دین و کلام جدید است. یکی از مهمترین حوزه های مواجهه و رویارویی این دو عنصر با یکدیگر مربوط به مسئله سنجش عقلانی متعلقات ایمان است. برخی از اساسی ترین پرسش های مربوط به این حوزه عبارت است از این که عقلانیت بشری یا معرفت عقلانی به چه معنا است و محدوده عملکرد آن کدام است؟ نسبت هر یک از عناصر عقل و ایمان، با معارف بشری چیست؟آیا اعتقاد ما به گزاره های دینی که متعلق ایمانند، داخل در حوزه فعالیت عقل خواهد بود و آیا می توان برای عقل نقشی در موجه ساختن و سنجش صدقِ ایمان دینی قائل شد؟قدیس آگوستین(354-430م) که در زمره آباء کلیسا در غرب به حساب می آید و ملاصدرا(1571-1641م) که از بزرگان جریان فلسفه اسلامی در شرق است، هر دو از جمله افرادی هستند که عمیقاً به این مسئله توجه داشته و برای یافتن پاسخ مناسب در تبیین رابطه عقل و ایمان کوشیده اند.در پژوهش حاضر این مسائل را در اندیشه این دو متفکر پیگیری خواهیم کرد.
سیاوش اسدی رضا اکبریان
در این رساله ابتدا واژگان به کار رفته در نظریه اصالت وجود از لحاظ معنا و مدلول و بر اساس نظریه دلالت غیر مستقیم مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس نظریه اصالت وجود در دو ساختار فلسفی ملاصدراو علامه طباطبایی بیان و تحلیل شده است و مشخص شده است که این نظریه در ساختار فلسفی علامه متفاوت از ملاصدراست. آنگاه تأثیر این تفاوت در مسأله حمل بررسی شده است و مشخص شده که نظریه علامه در مسأله حمل و همچنین نظریه صدق نیز متفاوت از ملاصدراست.
زهره خرم رضا اکبریان
چکیده ندارد.
زین العابدین شوندی رضا اکبریان
چکیده ندارد.
بهزاد دهواری رضا اکبریان
چکیده ندارد.
جلال حاجی علی اکبری رضا اکبریان
چکیده ندارد.
کامبیز صناعی رضا اکبریان
چکیده ندارد.
بنفشه جوکار رضا اکبریان
چکیده ندارد.
مهدی حریری محسن کدیور
چکیده ندارد.
علی شورمیج رضا اکبریان
چکیده ندارد.
حسن زمانی زنوز رضا اکبریان
چکیده ندارد.
نادر جانی پور رضا اکبریان
چکیده ندارد.
محمد رشیدی رضا اکبریان
چکیده ندارد.
نسیم یزدانیان رضا اکبریان
چکیده ندارد.
نیلوفر منتظر رضا اکبریان
چکیده ندارد.
محمود شرفی محسن ایمانی
در این رساله به تبیین دیدگاه مارتین بوبر و نقد دلالت های آن در تربیت اخلاقی بر اساس دیدگاه سهروردی پرداخته ایم. ابتدا روند تحول فکری بوبر به سه دوره عرفانی، فلسفه تحقق بخشی و فلسفه گفتگویی تقسیم شده است. با بررسی و مقایسه مراحل سه گانه "عرفانی"، "فلسفه تحقق بخشی" و" فلسفه گفتگویی" در اندیشه بوبر به نظر می رسد که در مرحله" عرفانی" رابطه " من و تو" در تفکر بوبر ظاهرمی گردد. اما این رابطه غیر از آن رابطه ای است که بعداً در کتاب " من و تو" مطرح شده است و آن رابطه ای است که در آن طرفین با یکدیگر "وحدت" پیدا نمی کنند، بلکه پس از رابطه هم مستقل باقی می مانند. اما در مرحله دوم یعنی رابطه "من و تو"ی مربوط به مرحله "تحقق بخشی" از رابطه " من و تو" ی مربوط به مرحله "عرفانی" متفاوت است زیرا رابطه "تحقق بخشی" نه در لحظه مجزای جذبه عرفانی و جدای از اشیاء، بلکه در"کلیت زندگی" تحقق پیدا می کند و از جهتی نیز با رابطه " من و تو"ی مربوط به مرحله "فلسفه گفتگویی" که در کتاب "من و تو" بیان می شود نیز متفاوت است. زیرا رابطه" من و تو"ی مربوط به مرحله "تحقق بخشی" مانند رابطه" من و تو"ی مربوط به مرحله" عرفانی" در قلمرو "ذهنیت" ، یعنی در"درون فرد" رخ می دهد و نه" بین انسان و دیگری" اما رابطه "من و تو"ی مبتنی برگفتگو در" بین" موجودی با موجود دیگر رخ می دهد. در نهایت این که با توجه به مبانی فلسفی ( وجود شناسی، انسان شناسی، خداشناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی) در اندیشه بوبر، پرورش انسان آزادیخواه اخلاقی به عنوان هدف غایی، فراهم سازی فرصت برای انتخابی آزاد و اخلاقی ، خودآگاهی و شناخت هویت فردی، رشد و تکامل احساس مسئولیت اخلاقی، برقراری رابطه مطلوب و عبور از پوچ انگاری، به عنوان هدف واسطه ای تربیت اخلاقی از منظر بوبر اشاره شده است، مطابق با اندیشه بوبر، پرورش انسان آزادیخواه اخلاقی، با تحقق اصل آزادی در اندیشه و عمل، با روش تربیتی زمینه سازی برای فعالیت های خود انگیخته، اصل تحقق خود با روش تربیتی تدریس مبتنی برگفتگوی اصیل، اصل مسئولیت پذیری با روش تربیتی مواجهه مداوم با خود، اصل تعامل موثر اجتماعی با روش تربیتی خود ارزیابی مبتنی بر تعامل، اصل تأثیر متقابل با روش تربیتی تأیید رفتار مطلوب، اصل بهبود موقعیت با روش تربیتی تمهیدی و روش تربیتی الهام گیری از شخصیت های برجسته امکان پذیر است. با توجه به مبانی فلسفی در اندیشه سهروردی و تأکید او بر نفس انسان به عنوان جوهری ملکوتی و معرفت حضوری به عنوان معرفت حقیقی می توان قرب به حق را تحت عنوان هدف غایی تربیت اخلاقی و خودشناسی را به عنوان هدف واسطه ای از نظر سهروردی در نظر گرفت، مطابق با آثار سهروردی رسیدن به قرب الهی با تحقق اصل تفکر با روش تربیتی درون نگری ،اصل تهذیب نفس (تلطیف سر) با روش تربیتی ریاضت و دوری ار تعلقات دنیوی، اصل مداومت و محافظت بر عمل با روش تربیتی محاسبه نفس، اصل اعتدال با روش تربیتی ضد امکان پذیر است. با توجه به مبانی فلسفی و تربیت اخلاقی سهروردی، می توان گفت: پرورش انسان آزادیخواه اخلاقی با ویژگی های اخلاقی نظیر آزاد منشی، احساس مسئولیت نسبت به انسان های دیگر و برقراری ارتباط همراه با تواضع از نقاط قوت تربیت اخلاقی بوبر می باشد. همچنین تأکید او بر آزادی انتخاب انسان در موقعیت های گوناگون، توجه به علایق و آزادی فردی و موقعیت های اخلاقی منعطف، تأکید بر انتخاب های اصیل و آگاهانه از دیگر نقاط قوت تربیت اخلاقی اوست. بدیهی است سهروردی، منبع تمام ارزشهای اخلاقی را خداوند متعال می داند. لذا با این حال دیدگاه بوبر در باب تربیت اخلاقی همان دیدگاه نسبیت گرایی اخلاقی است،. لذا مسئله نسبیت در اخلاق از دیدگاه سهروردی مردود است و در واقع طرح مسئله نسبیت در مباحث اخلاقی از منظر سهروردی مساوی با نفی اخلاق است، بنابراین عدم توجه به ارزشهای سنتی، تاکید صرف بر انتخاب شخصی در موقعیت های گوناگون، عدم ارائه معیارهای مطلق در تربیت اخلاقی، عدم ارائه الگوهای اخلاقی در دستیابی انسان به کمال اخلاقی از نقاط ضعف تربیت اخلاقی مورد نظر بوبر می باشد.
سعید رضائی زرین تاج برنایی
در دو دهه اخیر شرکت ها و سازمان های مختلف با روی آوردن به استفاده از سیستم های رایانه ای، حجم عظیمی از اطلاعات را جمع آوری کرده ولی غالباً قادر به استفاده از دانش موجود در این اطلاعات نیستند. یکی از راه ها و روش های برخورداری از دانش موجود در این اطلاعات، بهره گیری از فرایند داده کاوی است که می تواند با استخراج دانش با ارزش درون داده ها به فرایند تصمیم گیری مدیران در حوزه های مختلف از جمله صنعت بیمه کمک شایان و قابل توجهی بنماید. در این تحقیق ابتدا به بیان مختصری از فرایند داده کاوی و تکنیک ها و الگوریتم های مختلف آن و بیان مختصری از بیمه پرداخته شده و در ادامه به بررسی تحقیقات انجام شده توسط محققین در استفاده از داده کاوی در صنعت بیمه در حوزه های مختلف علی الخصوص بیمه شخص ثالث اتومبیل پرداخته شده است. به دنبال بررسی موارد فوق، با استفاده از بانک اطلاعاتی بیمه شخص ثالث اتومبیل شرکت سهامی بیمه البرز و انتخاب بانک اطلاعاتی مربوط به اتومبیل های سواری و پالایش و پاک سازی آن و همچنین استفاده از نرم افزار داده کاوی "کلمنتاین" و متدولوژی"کریسپ- دی ام" و اعمال تکنیک ها و الگوریتم های مختلف خوشه بندی و دسته بندی، تعدادی مدل برای تعیین حق بیمه خالص بیمه شخص ثالث اتومبیل ساخته شده که از بین آنها دو مدل به عنوان مدل های بهینه انتخاب گردید و سپس به وسیله مدل های مذکور به تعیین حق بیمه خالص پرداخته شد. در انتها برای تکمیل تحقیق و پژوهش، به بررسی و تجزیه و تحلیل نتایج حاصله و یافته های تحقیق و همچنین مشکلات و محدویت ها پرداخته شده و راه هایی برای ایجاد نتایج مطلوب تر و تحقیقات آتی ارائه گردیده است.
مجید زارعی محمد حسن نکویی مهر
در این تحقیق به بررسی اثر فناوری اطلاعات بر استراتژی مناسب جهت ورود تولید کنندگان قطعات خودرو به بازارهای بین المللی در مورد شرکت های ساپکو و سایپا پرس از طریق صادرات ، تولید قراردادی، اعطای امتیاز ، مونتاژ و مشارکت پرداخته شده است. این تحقیق از نظر هدف از نوع کاربردی ، از نظر روش جمع آوری داده ها از نوع توصیفی ، و با استفاده از پرسشنامه به بررسی صنعت قطعه سازی خودرو براساس یک مطالعه کتابخانه ای پرداخته است . همچنین از نرم افزار spss برای آنالیز داده ها استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تأثیر فناوری اطلاعات بر انتخاب استراتژی مناسب جهت ورود تولید کنندگان قطعات خودرو در ایران به بازارهای بین المللی در حد متوسط یا بیش از آن است.
زهرا محمودکلایه رضا اکبریان
مسأله ی علم خدا به مادیات از جمله غامض ترین مسائل فلسفی است که پیچیدگی آن به نحوه ی وجود متغیر اشیاء مادی باز می گردد. ازاین رو کیفیت علم حق تعالی به مادیات باید به گونه ای تبیین گردد که رابطه ی علمی میان واجب تعالی با مادیات متغیر، منجر به راهیابی هیچ گونه تغیر و تکثری در ذات وی نگردد. با توجه به تمامی پیچیدگی های بحث، طرح کلی ملاصدرا در حل مسأله ی ارتباط علمی میان واجب تعالی و مادیات در میان نظرات حکمای بزرگی همچون ابن سینا و سهروردی از جامعیت و کمال ویژه ای برخوردار بوده و نقائص نظرات آنان را در این زمینه برطرف ساخته است. ابتکار اساسی ملاصدرا در باب علم واجب به مادیات، بهره گیری از قاعده ی بسیط الحقیقه برای اثبات علم ذاتی حق تعالی به گونه ای است که هیچ گونه تغییری در ذات وی راه نیابد. امری که هیچ یک از فلاسفه ی پیشین موفق به اثبات آن نشدند. از طرفی علم فعلی واجب تعالی به مادیات را همان حضور عین وجود خارجی مادیات نزد حق تعالی دانست و بیان داشت که متغیر بودن علم فعلی واجب تعالی موجب اثبات هیچ نقصی برای ذات متعالی وی نمی باشد. زیرا کمال علمی واجب به علم ذاتی ثابت وی می باشد نه به علم فعلی او و علم فعلی که عین فعل است، کمال علمی فعل محسوب می شود نه کمال علمی فاعل. گرچه برخی معتقدند که ملاصدرا در باب علم فعلی واجب تعالی دچار تناقض گویی شده است، در این مقاله نشان خواهیم داد که با بازگرداندن عبارات به ظاهر متناقض وی به دو مبنای مختلف می توان این اشکال را برطرف ساخت.
مرتضی کربلاییلو محمد سعیدی مهر
بخش اول این پایان نامه نشان می دهد «وجود» در کاربردی که ملاصدرا از آن دارد اولا مدلول واقعی دارد و ثانیا مصحح هر نوع معناست. و باید در مقوله ی «ثبوت الشیء» اندیشیده شود. این دیدگاه با نظرگاه ارسطو که موجود را عبارت از چیستی می دانست و با دیدگاه میرداماد که جز معنایی مصدری برای «وجود» معنایی دیگر قائل نیست در تضاد است. وجود انتزاعی مدنظر میرداماد و ماهیت مدنظر ارسطو فقط در مقوله ی «ثبوت شیء لشیء» می توانند اندیشیده شوند. ملاصدرا با کاوش در نوع مواجهه ای که ما با واقعیت داریم، به این نتیجه می رسد که «امر فراروی ما» از سنخ «نه- چیستی» است و سپس نام آن را «وجود» می گذارد. در بخش دوم بحث بر سر این است که وجودی که ملاصدرا از آن سخن می گوید بر مدلول خود دلالت مستقیم دارد و فاقد معنا (.....
فاطمه ملاحسنی محمد سعیدی مهر
در میان فلاسفه غربی، متفکرین قرون وسطی عمدتاً ازلیت خدا را به معنای بی زمانی دانسته اند، اما اندیشمندان معاصر، غالباً بر آن شده اند که ازلیت خدا به معنای زمانمندی و جاودانگی در زمان است. اخیراً «ویلیام کریگ» نظریه ی جدیدی درباره ی ازلیت خدا مطرح نموده که بر اساس آن خدا در وضعیت بدون خلقت، به نحو بی زمان ازلی است؛ اما پس از خلقت، به دلیل برقراری نسبت واقعی با جهان زمانمند و لزوم علم به حوادث زمانی، به نحو زمانمند وجود دارد. از طرفی در فلسفه اسلامی می بینیم ملاصدرا معتقد است خدا مطلقاً بی زمان است و این معنای ازلیت او تحت هیچ شرایطی نقض نمی شود. در پایان نامه ی حاضر ابتدا نظریه ی کریگ با تفکیک مبانی آن، تبیین می شود. در ادامه نشان داده می شود که ملاصدرا بر اساس مبانی فلسفه ی خود نظریه ای درباره معنای ازلیت خدا ارائه داده است که اشکالات مطرح شده به بی زمانی خدا را پاسخ می گوید. از این رو از نظر ملاصدرا، نظریه کریگ قابل قبول نیست. نخست از این جهت که برخی مبانی فکری او محل اشکالند. دوم، از آن جا که زمان، منتزع از نحوه ی وجود حوادث مادی است، زمانمندی به هیچ وجه قابل اطلاق به خدا نیست. در نهایت دیدگاه کریگ مبنی بر تغییر در نحوه ی ازلیت خدا پس از خلقت، مستلزم نوعی تغییر در خداست که پذیرفتنی نیست.
مهسا فام کار رضا اکبریان
در این پایان نامه چگونگی ارتباط بین رشد و نابرابری درآمد در کشور ایران با در نظر گرفتن مخارج آموزشی دولت به عنوان یک عامل واسطه مورد بررسی قرار می گیرد. برای این منظور از یک الگوی سیستم معادلات همزمان استفاده شده است و روش حداقل مربعات دو مرحله ای به عنوان روش مناسب برای برآورد آن انتخاب شده است. داده های مورد استفاده در این برآورد از نوع سری زمانی و مربوط به سالهای 1353 تا 1384 می باشد. در سیستم معادلات مخارج آموزشی دولت و نرخ رشد اقتصادی متغیرهای وابسته و متغیرهای تراکم جمعیت، سرمایه انسانی، مخارج آموزشی سالهای گذشته دولت و نابرابری درآمد متغیرهای توضیحی می باشند. نتایج حاصل از برآورد نشان می دهد که متغیر نابرابری درآمد با واسطه و بدون واسطه مخارج آموزشی دولت ارتباط منفی با نرخ رشد اقتصادی در ایران دارد. همچنین مخارج آموزشی دولت نیز با نرخ رشد اقتصادی رابطه منفی دارد. اما مخارج آموزشی سالهای گذشته دولت با واسطه مخارج آموزشی دولت، ارتباط مثبتی را با نرخ رشد نشان می دهد. البته این نتیجه با توجه به این که اثر مخارج آموزشی سالهای گذشته دولت در رابطه با نرخ رشد معنی دار نشده است، باید با احتیاط بیان گردد.
حسین نجد رضا اکبریان
علیت یکی از مهمترین بحثهای فلسفی است که از لحاظ سبقت و قدمت ، اولین مساله ای است که فکر بشر را به خود متوجه نموده است و او را به تفکر و ندیشه برای کشف معنی هستی مجبور کرده است . بخاطر اهمیت بحث علیت ، آن را از دیدگاه دو متفکر بزرگ مورد بررسی و تحلیل قرار دادیم. مناد اساس فلسفی لایب نیتس است و بر اساس نظرات منحصر به فردی که در جوهر فرد (مناد) دارد آن را جوهر روحانی، بسیط و بدون جزء که هیچ گونه شکل و امتدادی ندارد تعریف می نماید. لایب نیتس بحث علیت را مبتنی بر اصل جهت کافی می داند که عبارت است از اینکه چیزی رخ نمی دهد مگر اینکه دارای دلیل کافی باشد. لایب نیتس اصل علیت را پذیرفته و معتقد است که خداوند (مناد منادها) علیت بلاواسطه موجودات است و تاکید بر این دارد که مخلوقات بر خداوند متکی هستند و همین وابستگی می طلبد که خداوند دائما بر روی مخلوقات موثر باشد، و آنها را در هر آن ابقاء نماید. (علیت مبقبه). لایب نیتس علت اعدادی را نپذیرفته است به دلیل اینکه او معتقد است که منادها بسیط و بدون جزءاند و هیچ کونه تاثیر و تاثری در بین منادها نیست . صدرالمتالهین مبتکر بحث اصالت الوجود است ، روی این جهت بحث وحدت تشکیکی وجود را مطرح می نماید که وجود حقیقت واحدی که دارای مراتب شدت و ضعف است و تباینی در آن نیست بلکه ذاتا واحد است . و به بیان دقیقتر، مراتب هستی، ضهورات و تجلیات این حقیقت واحد به شمار می آیند. از نظر صدرالمتالهین معلول عین فقر، ربط و تعلق به علت است . حقیقت معلول، جلوه ای از جلوات و شانی از شئون آن است . معلول تجلی و تشان علت است . صدرالمتالهین علت اعدادی و معده را می پذیرد و می گوید جواهد مجرد می توانند معلول را ایجاد نمایند، و جواهر جسمانی چیزی را ایجاد نمی کنند بلکه تاثیر آنها به صورت رفع مانع و اعدادی است . صدرالمتالیهن تاثیر و تاثر را بین جواهر مخلوق می پذیرد. ما نوع تاثیر را بین جواهر مخلوق مجرد و مادی متفاوت می داند. علت مبقیه مورد پذیرش صدرالمتالهین است چون که معلول عین فقر ، ربط به علت است .
محمدحسین موسوی پور رضا اکبریان
از دیرباز حسن و قبح دو عنوانی بودند که در علومی مانند: فلسفه، کلام و اصول مورد بررسی قرار می گرفتند. امروزه با طرح مباحث جدید، فلسفه اخلاق نگاه جدیدی به این دو عنوان دارد. از آنجا که دو عنوان مذکور در حوزه غربی و اسلامی مطرح است ، بحث تطبیقی این مساله مفید واقع خواهد شد. جی. ای. مور انگلیسی و محقق طوسی(ره) موضوع حسن و قبح را در فلسفه خود بررسی نموده اند و این پایان نامه به تطبیق آراءآنها می پردازد. دو عنوان مذکور در محورهای وجودشناسی و معرفت شناسی و منطقی قابل تطبیق است .
حسن نوحه خوان رضا اکبریان
تحقیق حاضر، بررسی عدل الهی و لوازم آن از دیدگاه قاضی عبدالجبار است . قاضی عبدالجبار یکی از بزرگان و عدل الهی یکی از اصول مهم معتزله است . در این تحقیق چند موضوع مورد توجه قرار می گیرد: الف : رابطه بین عدل الهی و حسن و قبح عقلی. ب : رابطه بین عدل الهی و شرور. ج: رابطه بین عدل الهی و نبوات و شرایع. د: رابطه بین عدل الهی و جبر و اختیار. و: رابطه بین عدل الهی و معاد.
مجید سرآبادانی رضا اکبریان
کیفیت حصول ادراکات عقلی و نحوه واقع نمایی آنها از موضوعات مهم در فلسفه و کلام است . در این باره نظریات متفاوتی از سوی فلاسفه و متکلمان ارائه شده است . ابن سینا، فیلسوف بزرگ مشائی در جهان اسلام، پیدایش ادراکات حسی و خیالی مبتنی می کند و مطالعه صور ادراکی جزئی را به منظور حصول استعداد نفس در اتصال با عقل فعال امری ضروری می داند. او قائل به مراتب چهارگانه هیولانی، بالملکه، بالفعل و مستفاد برای نفس ناطقه است . از نظر او وصل به مرتبه عقل مستفاد، که همان مرتبه دریافت معقولات و مطالعه بالفعل و مستفاد با عقل فعال است . ابن سینا عقل فعال را حافظ و مفیض صور عقلی می داند. او اتحاد عقل را با معقولات و با عقل فعال انکار می کند و عقل فعال را در آخرین مرتبه از سلسله عقول خارج از نفس قرار می دهد. از آنجا که عقل فعال افاضه کننده صور نوعیه نیز هست لذا می تواند صور عقلیه مطابق با واقع و نفس الامر را بر نفس ناطقه افاضه نماید. از نظر ابن سینا خطای در اندیشه از هزنی های قوه متخیله حاصل می شود و با استفاده از موازین منطقی می توان به شناخت صحیح دست یافت . ابن رشد، شارح معروف ارسطو نیز حصول ادراکات عقلی را متوقف بر ادراکات حسی و خیالی می داند. او صور ادراکی را به معانی کلی و معانی شخصی تقسیم می کند و ادراک شخصی را شامل ادراکات حسی و خیالی می داند. از نظر ابن رشد، ادراک عقلی توسط نفس ناطقه که عقل نامیده می شود تحقق می یابد و بر ادراک معانی عام مجرد از هیولی اطلاق می گردد. او در پیدایش ادراکات عقلی بر وجود عقل فعال تاکید می کند. از نظر ابن رشد عقل فعال فقط محرک عقل هیولانی است که با معقول ساختن صور ادراکی خیالی، موجب به فعلیت رسیدن عقل هیولانی می شود. او اشاره ای به این مطلب ندارد که عقل فعال، حافظ صور عقلی است . ابن رشد به پیروی از ارسطو، نفس را به صورت منطبع در ماده می داند، از این رو قول به حدوث و فنای آن را می پذیرد، لیکن براساس تقیدات شرعی خود، این عقیده را می پذیرد که نفس ، امری باقی است . فخررازی، متکلم بزرگ اشعری، اگر چه همانند ابن سینا و ابن رشد نفس را در ابتدای خلقت آن فاقد هر گونه ادراک و معرفتی معرفی می کند لیکن از دو جهت به مخالفت با ایشان برمی خیزد، جهت اول اینکه او علم و ادراک را حالتی اضافه نفس با اشیا حاصل می شود و تحقق آن مشروط به حصول صورت ادراکی در نفس است . جهت دوم اینکه از نظر او، نفس از راه تفکر و استنتاجهای منطقی به تکثیر معلومات می پردازد و در کسب معلومات ، نیازی به عقل فعال وجود ندارد. فخررازی قوای مختلف حس و خیال را آلات و شرایط حصول معرفت می داند. از نظر او ادراکات مختلف حسی، خیالی، وهمی و عقلی، انواع مختلف ادراک اند نه مراتب مختلف تجرید. قوای عامله و عالمه و مراتب چهارگانه عقل نیز از نظر فخزرازی به منزله استعداد نفس در تدبیر بدن و دریافت علوم تلقی می شوند.
محمدحسن امجدی محمدحسین حشمت پور
مباحث این رساله کوشش مختصری است در باره بخشی از آنچه که در فلسفه اسلامی تحت عنوان الهیات بالمعنی الاخص خوانده می شود ، که در زمینه شناخت ذات حق تعالی می باشد. این مباحث در دو بخش تدوین شده است . بخش اول مشتمل بر مباحث معرفت شناسی ذات حق تعالی است . در این قسمت سعی شده است به مباحث و شبهاتی که در انکار شناخت خدا می انجامند، پرداخته و پاسخ آنها نیز از فلسفه اسلامی آورده شود . ریشه بسیاری از آن شبهات از فلسفه غرب نشات گرفته است ، و در این رساله تلاش شده است ابتدا ریشه و مبادی فلسفی این شبهات روشن شود و پس از تبیین موضع اختلاف ، با مبانی فلسفه اسلامی پاسخی متناسب به آنها داده شود. خصوصا از آثار گرانقدر علامه طباطبایی و استاد شهید مطهری ، بهره فراوان برده شده است .
حسین قاسمی رضا اکبریان
در این رساله که تحت عنوان خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا است ، تلاش شده تا نظریات این دو فیلسوف را نسبت به خدا بلحاظ تصدیقی و تصوری بیان نمائیم . در فصل اول کوشش شده تا بر زمینه های تاریخی و فلسفی که بر الهیات ارسطو تاثیر نموده ، اشاره داشته باشیم . در زمینه های تاریخی ، به ظهور و پیدایش سه گروه از فلاسفه یونانی ، یعنی فلاسفه طبیعی ، فلاسفه انسان گرا و فلاسفه الهی اشاره می شود. سپس با بیان اندیشه الهی افلاطون به اصل تمایز ماده و صورت در فلسفه ارسطو در طرح تمایز منطقی وجود و ماهیت پرداخته خواهد شد. در ادامه با اشاره به تعریف حرکت در فلسفه ارسطو بعنوان تغییر تدریجی موجود بالقوه به مو جود بالفعل ، اشکالات پارمیندس و زنون را جواب داده ، و تفسیر علت غایی ارسطو را براساس این تعریف مبتنی می نمائیم . سپس علت فاعلی ارسطویی را به علت فاعلی طبیعی و امکان ارسطوئی را امکان استعدادی معدفی می کنیم. همچنین با استفاده از اصل تمایز ماده و صورت ، دیدگاه ارسطو را در تمایز میان انیات محسوس و نامحسوس بیان می کنیم . در ادامه به تقریر برهان حرکت و ارزیابی آن پرداخته خواهد شد. پس از اثبات شرک آمیز بودن خداشناسی ارسطو ، تمام صفات خدای ارسطو را منتزع از علت غایی و انکار فاعل ایجادی می دانیم. در فصل دوم نیز پس از اشاره به تاثیرپذیری ابن سینا از منابع وحی و نظریات فلاسفه اسلامی پیش از خود ، تاثیر نظریه مساوقت وجود با تشخص را براصل تمایز وجود و ماهیت مورد تحلیل قرار داده و در ادامه اصل تمایز واجب و ممکن را بر اصل مذکور متفرع می نمائیم .در فصل سوم نیز مقایسه ای میان آرا الهی این دو فیلسوف بررسی خواهد شد.
داود حیدری ابهری رضا اکبریان
حکیم عبدالرزاق لاهیجی از استادان و محققان بزرگ کلام و حکمت قرن یازدهم هجری است، تحقیقات کلامی این دانشمند فرزانه به دلیل برخورداری وی از حکمت و عرفان از عمق ویژه ای برخوردار است. این رساله درصدد بررسی و تبیین برخی از دیدگاههای بدیع حکیم لاهیجی است که در پنج فصل تنظیم شده است. در فصل اول ابتدا زندگی نامه، استادان، شاگردان و فرزندان وی مورد بحث قرار می گیرد. سپس به بررسی آثار و تالیفات وی پرداخته و کتابهایی که قطعا از آثار لاهیجی است و نیز کتابهایی که منسوب به وی است شناسایی می شود در بخش پایانی با مبانی فکری و سلوک علمی و عملی لاهیجی آشنا می شویم.این حکیم عالیقدر علاوه بر برخورداری از توان فکری شگرف در تجزیه و تحلیل آرا و اندیشه ها، در تهذیب نفس و طهارت باطن نیز کوشا بوده است. حکیم لاهیجی سعی فراوان در معرفی بی پیرایه دین داشته است و گروهی را که حقیقت دین را به فراموشی سپرده و آن را ابزاری برای ارضای تمایلات دنیوی خویش قرار داده اند سخت نکوهش می کند. در فصل دوم نظرات لاهیجی در مورد علم کلام و روش تحصیل معرفت بحث می شود. لاهیجی به شدت روش متکلمان اشعری و معتزله را به دلیل تکیه اشان بر مسلمات و مشهورات مورد انتقاد قرار می دهد و راه تحصیل معرفت را حکمت می داند که براساس اندیشه و استدلال برهانی شکل گرفته است. وی بر آن است که روش قدمای متکلمان شیعه به دلیل تکیه بر کلام معصوم از حیث یقینی بودن همسنگ حکمت است. از نظر لاهیجی غایت انسان، رسیدن به خداست و این هدف با پیمودن راه ظاهر و راه باطن امکان پذیر است. در طریق ظاهر انسان با بکارگیری استدلال و نظر، حقیقت را شناسایی می کند و در طریق باطن با تهذیب نفس و تزکیه باطن به حقیقت نزدیک و واصل می گردد. راه ظاهر همان راه متکلمان و حکما مشا است و راه باطن مختص عرفا و حکمای اشراق می باشد. در فصل سوم مساله حدوث و قدم بررسی شده است، لاهیجی از یک سو ملاک نیاز معلول به علت را امکان می داند و از سوی دیگر معتقد است عالم حادث زمانی است به این معنا که عالم از جانب گذشته متناهی است، و عدم سابق بر عالم عدم واقعی است، اما زمانی نیست. از نظر وی ادله متکلمان بر حدوث زمانی عالم - به معنای وجود زمانی که عالم در آن زمان نبوده - ناتمام است و ادله حکما نیز توان اثبات قدم عالم را ندارد. در فصل چهارم به این مساله پرداخته شده است که آیا صفات حق تعالی زائد بر ذات است یا عین ذات، لاهیجی ضمن تحلیل معنای صفت رای اشاعره را نقد می نماید، از نظر وی تفاوتی بین حکما و متکلمان امامیه و معتزله در این مورد وجود ندارد.در فصل پنجم آرا دانشمندان پیرامون حسن و قبح عقلی بررسی شده است. نزاع در این مساله از نظر لاهیجی هم در مقام تحقق خارجی این اوصاف است و هم در مقام کشف و درک آنها. در هر دو مقام، اشاعره برخلاف معتزله معتقد به شرعی بودن حسن و قبح هستند، لاهیجی ضمن اثبات عقلی بودن حسن و قبح، معتقد است برخی از قضایای مشتمل بر حسن و قبح یقینی و بدیهی است و این با مشهوره دانستن آنها از سوی حکما منافاتی ندارد، زیرا یک قضیه می تواند از یک جهت از یقینیات باشد و از جهت دیگر جز مشهورات. اینکه قضایای مشتمل بر حسن و قبح اینجنین است از ابتکارات لاهیجی محسوب می شود.
حسین حسینی امین رضا اکبریان
((اصل علیت)) به عنوان یکی از مبادی مهم در تفکر فلسفی، همواره مورد بحث فلاسفه و دیگر متفکران بوده است. برخی حاکمیت این اصل را در کل نظام هستی، و یا در عالم مادی انکار نموده اند. لکن اکثر فلاسفه اهمیت آن را گوشزد کرده و به استدلال پیرامون آن پرداخته اند. امانوئل کانت-فیلسوف عقل گرای آلمان-و ابن سینا-فیلسوف مشائی در جهان اسلام-به نحوی قائل به ((علیت)) بوده اند. در تحقیق حاضر، نخست نظریه علیت از دیدگاه کانت و ابن سینا تقریر شده، آنگاه به مقایسه آرای آنان پرداخته می شود. این تحقیق شامل سه فصل است: در فصل اول نظریه علیت کانت مورد بحث واقع می شود که خود شامل چهار قسمت اصلی؛ شرح و مقدمات؛ علیت پیش از کانت، علیت از دیدگاه کانت و علیت بعد از کانت می باشد. در آنجا بیان شده است که کانت، علیت را یکی از مقولات ماتقدم فاهمه می داند که فقط قابل اطلاق بر موجودات مادی می باشد. مقوله علیت و سایر مقولات فاهمه بر عالم ناپدیدار (نومن) و همچنین بر خداوند قابل اطلاق نیست. به عبارت دیگر کانت، علیت را در محور علل طبیعی به عنوان رابطه ای عینی اثبات می کند. نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که نظریه علیت کانت به صورت مدون و جامع در هیچ یک از آثار او یافت نمی شود، بلکه باید از لابلای مباحث مختلف او استخراج گردد. فصل دوم مربوط به تبیین نظریه علیت ابن سینا می باشد که معتقد است، علیت به عنوان یکی از مفاهیم ثانیه فلسفی، هم در محور علل طبیعی و هم در محور علیت ایجادی قابل اثبات است. در فصل سوم، بین تحلیل دو فیلسوف در باب علیت مقایسه صورت می گیرد. نتیجه کلی بحث این است که نظریه علیت دو فیلسوف در محور علل طبیعی، مشابهتهای زیادی دارند و اختلاف آنها، بیشتر در محور علل ایجادی است.
خدیجه برآبادی رضا اکبریان
ضرورت و امکان و به تبع آن تبیین نظام هستی، از مهمترین بحثهای فلسفی است که از دیرباز ذهن فلاسفه شرق و غرب را به خود مشغول داشته است. لایب نیتس و ملاصدرا نیز در این خصوص، با توجه به پیشینه تاریخی خود، نظرات بدیع و جالبی را ارائه داده اند. لایب نتیس و ملاصدرا، در بحث ضرورت و امکان از مبانی متفاوتی برخوردارند؛ به گونه ای که مناد،اساس فلسفه لایب نیتس را تشکیل می دهد و براساس نظرات منحصر به فردی که درباره جوهر فرد (مناد) دارد، آن را جوهر روحانی، بسیط و بدون جز که هیچ گونه شکل وامتدادی ندارد، تعریف می کند. لایب نیتس، با تمایز میان ضرورت مطلق و ضرورت مشروط یا به تعبیری ضرورت متافیزیکی و ضرورت اخلاقی و تعریفی که از ممکن ارائه می دهد، هر چیز جزئی در جهان و جهان من حیث المجموع را ممکن الوجود می داند؛ یعنی، چیزی که منطقا ممکن است وجود نداشته باشد. به نظر لایب نیتس، موجودات قبل از آنکه وجود بالفعل بیابند، ممکنات عقلی اند. آنها برای بالفعل شدن نیازمند جهتی هستند که همان مشیت آزاد خداوند است. در مقابل، اصلی ترین واساسی ترین مساله ای که در نظام مابعدالطبیعی ملاصدرا، از اهمیت ویژه ای برخوردار است، اصل تقدم وجود بر ماهیت یا مساله اصالت وجود است. صدالمتالهین با تکیه بر این اصل، مدعی است که ضرورت، شان وجود است ونظام هستی، نظامی ضروری است؛ با این تفاوت که وجود حق تبارک و تعالی، دارای ضرورت ازلی است و دیگر مراتب وجود، مقید به حیثیت تعلیلیه اند. از آنجا که علیت و رابطه ضروری نفس و بدن، از متفرعات بحث ضرورت و امکان به شمار می رود؛ دو فصل از رساله مذکور، به این دو موضوع اختصاص داده شده است. لایب نیتس و ملاصدرا، هر دو متفق القولند که خداوند قادر و حکیم، علت این جهان است. با این تفاوت که لایب نیتس هرگونه تاثیر و تاثری را بین منادها نفی می کند و رابطه منادها و به تبع آن، رابطه بین نفس و بدن را براساس هماهنگی پیشین بنیاد تبیین می کند. اما، ملاصدرا در بین جواهر مخلوق نیز قائل به رابطه ضروری علی و معلولی است و انطباق نفس و بدن در فلسفه وی با تاثیر و تاثر (هرچند به واسطه روح بخاری) تبیین می شود و مراد وی ازتاثیر، توقف، نیاز و تعلق وجودی است.
مهدی گودرزی رضا اکبریان
در این رساله، برگی از دفتر اندیشه صدرالدین محمد شیرازی (صدرالمتالهین) را پیش روی می نهیم و ضمن نگاهی گذرا به زندگانی این ستاره درخشنده آسمان حکمت و فلسفه در جهان اسلام، سیر مرحله به مرحله و تدریجی اندیشه اش را در خصوص وحدت و کثرت هستی بررسی می نماییم.در واقع، هدف ما پس از جستجوی حقیقت وحدت و یا کثرت حاکم بر هستی، کشف رای و نظر نهایی صدرالمتالهین در خصوص نوع وحدت حقیقت عینیه وجود است.مساله وحدت و کثرت وجود از جمله بحثهای فلسفی و ابتکاری مسلمین می باشد. بطوری که جایگاهی پس از مساله اصالت وجود را به خود اختصاص داده و با ظهور ملاصدرا و شاگردان مکتب وی ظهور و گسترش یافته است . از این رو صدرالمتالهین (ملاصدرا) را در این زمینه مقام و منزلتی ویژه بخشیده است.ملاصدرا به عنوان بنیانگذار حکمت متعالیه ضمن اثرپذیری از جریانهای فکری قبل از خود، نظام فلسفی مدونی را پی ریزی نمود و بر اساس این نظام در صدد پاسخگویی به سوالهای فلسفی برآمد. یکی از این سوالها که پس از پذیرش وحدت حقیقت عینیه وجود از سوی ملاصدرا مطرح خواهد شد، پرسش از نوع این وحدت است؛ چرا که دو شکل تشکیکی و شخصی برای آن قابل تصور می باشد.در این رساله ضمن جستجوی این پاسخ، سعی بر آن بوده است تا از نگاه حکمائی چون ابن سینا و شیخ اشراق به مساله وحدت و کثرت غفلت نشود و از آنجا که نظر معمول و منتسب به ملاصدرا وحدت تشکیکی وجود است، پیشینه تشکیک و وجوه تشابه و تمایز ملاصدرا از حکمای قبل از او در این خصوص مورد دقت نظر قرار گرفته است.چنانکه خواهد آمد ملاصدرا وحدت تشکیکی وجود را تامین کننده خواسته های فلسفی خود نمی داند؛ بلکه ان را تنها به عنوان پلی جهت روی آوردن به وحدت شخصی وجود می نگرد. توجه به ذات اقدس خداوندی و عدم تناهی ذات و بساطت او اگرچه می تواند مسیر مستقلی در جهت رسیدن به وحدت شخصی وجود باشد، لیکن این اوصاف در نظام فلسفی ملاصدرا بیشتر نقش تایید کننده و تصدیق کننده وحدت شخصی وجود را دارند تا نقش اثبات کننده آن را اما پایان بخش این تحقیق آغازین اختصاص به مقایسه میان وحدت شخصی وجود ملاصدرا و وحدت وجود ابن عربی دارد که همراهی با آن ما را تا یگانه دانستن اندیشه این دو فرزانه در زمینه یاد شده دلالت خواهد نمود.
مجتبی امامی رضا اکبریان
در مسئله رابطه خدا و جهان ابتدا به سیر تاریخی این بحث در میان فلاسفه مهم یونان و متفکران اسلامی پرداخته شده است. سپس مسایل مهمی که هر یک به گونه ای در تبیین ارتباط خدا و جهان نقش دارند از جمله: کثرت در عالم، عوالم وجود، مبانی فلسفی حکمت متعالیه و شناخت خدای حکمت متعالیه مطرح گردیده است. فاعلیت خداوند و مسایل مختلف آن، اساسی ترین و مهمترین فصل این رساله است که خود دارای دو بخش جداگانه می باشد. این دو بخش عبارت اند از: تجلی و ظهور از دیدگاه عرفانی صدرالمتالهین و اطلاق و لاحدی بودن فاعلیت حق در حکمت متعالیه. در بخش اول پس از تبیین فاعلیت الهی بر مبنای نظریه تجلی و ظهور وبیان وحدت شخصی وجود، چگونگی ارتباط خدا و جهان روشن گردیده است. در بخش دوم پس از بیان نظرات متفکران اسلامی درخصوص اطلاق و لاحدی بودن فاعلیت خداوند، به ذکر دیدگاه حکمت متعالیه صدرایی در مطلق بودن فاعلیت خداوند و عدم منافات میان فاعلیت الهی و وسایط فیض پرداخته شده است. مطابق مشرب صدرالمتالهین و در راستای تایید نظرات حکمت متعالیه، از آیات و روایات نیز استفاده گردیده است.خلقت و آفرینش الهی و چگونگی صدور عالم از ذات بسیط الهی نیز از مصادیق بارز ارتباط خداوند و جهان می باشد. در این نوشتار پس از طرح مسئله آفرینش و دوام فیض الهی، استمرار خلقت جهان مادی با استفاده از اصل حرکت جوهری بیان گردیده است. در انتها با تبیین علت غایی و ارتباط آن با علت فاعلی به غایتمندی تمام موجودات عالم اشاره شده که پس از آن بحث غایت نسبت به ذات و افعال الهی و در ادامه مباحثی همچون سریان عشق به خدا در همه موجودات عالم، ((غایه الغایات)) بودن او و مسئله شرور در ارتباط با خداوند مطرح گردیده است.
محمدرضا زمانی رضا اکبریان
ابوالبراکات بغدادی (560 - 470 هق) یکی از منتقدین فلسفه ابن سینا محسوب می شود. او که در فلسفه و طب، سرآمد دوران است. دارای تلیفات متعددی است که مهمترین آنها کتاب ((المعتبر)) است. از نظر ابوالبرکات، هیولای اولی همان معنای جسمیت است و وجود مستقل ندارد. او مکان و خلا را جسمی می داند که دارای ابعاد سه گانه (طول، عرض، عمق) اند. او زمان را امری ما بعدالطبیعی دانسته و آن را به مقدار وجود تعریف می کند که توسط معرفت اولی قابل درک است و جوهریت مستقل زمان را دلیل قدمت و عدم تناهی آن می داند. او علت را از مصادیق فاعل دانسته و در بحث حدوث و قدم عالم، شیوه متکلمان را پیموده است. علم از نظر ابوالبرکات، از مقوله اضافه است، نه صورت منطبع در ذهن.ابوالبرکات، تعریف ارسطوئی و سینوی ((نفس)) را نمی پذیرد. او نفس را قوه ای حال در بدن می داند که بوسیله آن، افعال خود را با شعور و معرفت انجام می دهد. از نظر او وجود نفس، وجودی بدیهی است که توسط ((معرفت اولیه)) یا ((معرفت بدون تمییز)) درک می شود. ابوالبرکات، نورالانوار را به خداوند اطلاق نموده است و وحدانیت و بساط خداوند را مرهون واجب الوجود بودن او می داند. از نظر او، تمام موجوادت - اعم از جزییات یا کلیات - مشمول علم باری تعالی می باشند. بنابر اعتقاد ابوالبرکات، خداوند صاحب اراده ای متجدد است که متعلق این ارادهها، جزییات متغیره اند و اراده دائم خداوند نیز موجب استمرار افعال می گردد.ابوالبرکات، وجود عقل فعال مدبر نفوس را نمی پذیرد و تعداد عقول را به اندازه تعداد موجودات ذکر می کند. او همچنین نظریه صدور از دیدگاه مشائیان بر مبنای قاعده الواحد را مردود می داند و به ارائه نظریه جدیدی در این خصوص می پردازد.
محمدمهدی مشکاتی رضا اکبریان
این رساله مشتمل بر یک پیشگفتار و سه فصل می باشد:در پیشگفتار متعرض سیر تاریخی مسئله جوهر و عرض از آغاز تا ارسطو شده ایم. فصل نخست به ابن سینا، فصل دوم به ملاصدرا، و فصل سوم به مقایسه مطالب دو فصل قبلی اختصاص دارد. روند کار چنین است که ابتدا تعریف فلسفه، موضوع آن، کیفیت ارتباط بحث جوهر و عرض با موضوع فلسفه، فلسفی یا منطقی بودن این بحث و اهمیت آن بیان شده است. سپس تعریف جوهر، تقسیمات آن، ویژگی های آن و اطلاقات آن تبیین شده و آنگاه متعرض تعریف عرض، اطلاقات آن و ویژگی های آن شده ایم. در آخر نیز بخشی را به کیفیت رابطه جوهر و عرض اختصاص داده ایم. فصل سوم نیز به بیان وجوه اشتراک و امتیاز آرا طرح شده این دو فیلسوف در این رساله، پرداخته است.