نام پژوهشگر: پروین عظیمی
پروین عظیمی محمد عابدی اردکانی
جریان انقلاب اسلامی و حضور قدرتمند زنان مسلمان در یکی از بزرگترین رویدادهای سیاسی-اجتماعی قرن بیست، هویتی تازه به زنان ایرانی بخشید. بر این اساس، دهه اول انقلاب اسلامی با حضور موثر آنها در عرصه های مختلف سیاسی-اجتماعی به پایان رسید. به تدریج با ورود جریان های فکری جدید به عرصه مباحث فرهنگی کشور، موضوع دفاع از حقوق زنان، بخصوص با ویژگی های غربی آن، در جامعه ما مطرح شد و نشریات مختلفی با گرایش به مباحث زنان، به گردونه حرکت های فرهنگی دهه دوم انقلاب پیوستند. با نزدیک شدن دهه سوم انقلاب، بر موج جدیدی که به عنوان دفاع از حقوق زنان در کشور برخاسته بود، افزوده شد. از این رو، گروه ها و جریان های مختلف با صراحت و جسارت بیشتری به طرح دیدگاه های خود در باب مسایل زنان پرداختند. آنها دین اسلام را به عنوان مکتبی که از توان لازم برای تأمین خواسته ها و تضمین حقوق زنان و همچنین هدایت آنان در مسیر کمال برخوردار است مطرح ساختند و تلاش کردند تا با تعریفی دوباره از جایگاه زن در اسلام، به نیازهای روز زنان پاسخ دهند. با این وجود همه کسانی که در این جریان وارد شدند از دیدگاه های یکسان و راهبردهای مشترک برخوردار نبودند. عده ای که از دهه سوم انقلاب اسلامی برای تفسیر متون دینی از روش های جدید استفاده کردند، با عنوان «نواندیشان دینی» شناخته می شوند. این جریان فکری به سه اصل "خردپذیر و خردستیز"، "حسن و قبح اخلاقی" و "مفید و مضر بودن" تأکید دارد و استدلال می کند که این اصول در عصرها و جوامع مختلف متفاوت است. از منظر آنها، آنچه را که ما در عصر حاضر خردستیز و یا واجد قبح اخلاقی و یا مضر برای زندگی انسانی تجربه میکنیم، نمیتوانیم به امر و نهی و سخن خداوند که کمال محض است نسبت دهیم و بگوییم خداوند اینها را از انسان طلب میکند، بنابراین، اگر لازم باشد باید در پارهای از اعتقادات و تفسیرهای دینی خود تجدید نظر کنیم تا مجبور نشویم چنین اموری را به خداوند نسبت دهیم. به زعم آنها انسان امروز، در قرن بیست و یکم زندگی میکند و ساختارهای مدرن و یا نیمه مدرن پیدا کرده است. بنابراین، می-بایست با تجدیدنظر کردن در برخی از اصول اسلام، دین را به گونه ای تعریف کرد که کاملاً با حرکت های نوین دفاع از حقوق انسانها و اصول و مبانی حاکم بر این حرکت ها منطبق است. اما رویکرد عده ای دیگر که از آنها با عنوان« اسلام گرایان سیاسی فقاهتی» یاد می شود، مبتنی بر اندیشه های سنتی اسلامی است و بر ولایت فقیه، فقه و روحانیت به عنوان مفسران اصلی شریعت تأکید می کنند. مبنای اصلی این جریان فکری نظریه حکومت اسلامی است که ابتدا بوسیله امام خمینی و بعد از وی توسط افرادی چون محمدتقی مصباح یزدی مورد تأکید قرار گرفت. حامیان این رویکرد از همان اوایل انقلاب اسلامی تلاش کردند تا با حفظ اصول و مبانی اسلام اصیل، تعریفی متناسب با شرایط زمان و مکان از حقوق انسانها ارایه دهند و از توانمندی-های دین برای حل مشکلات آنها بهره جویند. با توجه به این ملاحظات، سوال اصلی تحقیق حاضر این است که: «اسلام گرایان سیاسی فقاهتی و نواندیشان دینی نسبت به حقوق زنان چه دیدگاهی دارند؟»