نام پژوهشگر: غلامعلی افروز
ندا فراهینی غلامعلی افروز
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری والدین و کمرویی با خلاقیت در دانش آموزان دختر تیزهوش می باشد. نمونه شامل 237 نفر دانش آموز دختر دبیرستانی شاغل به تحصیل در مدارس استعداهای درخشان شهر تهران بود که از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. داده های پژوهش ازطریق پرسش نامه خلاقیت عابدی (2002)، مقیاس شیوه های فرزند پروری بامریند (1991) و مقیاس کمرویی استنفورد، جمع آوری گردید و سپس داده ها ازطریق مدل های استنباط آماری z و t برای معنادار بودن r پیرسون و اسپیرمن، ضریب هم خوانی خی دو برای معنادار بودن ضریب فای و آزمون f برای معنادار بودن معادله رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد: 1. در گروه افراد با شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی مادر، در کمرویی پایین، کمترین فراوانی مربوط به خلاقیت در سطوح بسیار کم و کم بوده و بیشترین فراوانی مربوط به سطوح خلاقیت زیاد و بسیار زیاد می باشد. نتایج بین سطوح خلاقیت و سطوح کمرویی با توجه به سبک فرزندپروری منطقی نشان می دهد که هم خوانی برابر با 51/0 در سطح کمتر از 001/0 معنی دار بوده و کااسکور اختلاف بین طبقات نیز معنادار است. به عبارتی اکثر افرادی که تحت شیوه فرزندپروری اقتدار منطقی بوده و دارای سطح کمرویی پایین هستند، از خلاقیت بالاتر از متوسط برخوردار می باشند. 2. در گروه مورد پژوهش، بین شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی و خلاقیت رابطه معنادار نمی باشد. هم چنین در حالی که نتایج زیر معنادار نیست، اما بین شیوه فرزند پروری آزاد با خلاقیت، رابطه مثبت و بین شیوه فرزندپروری استبدادی با خلاقیت و تمامی مولفه های آن رابطه منفی وجود دارد. 3. نتایج، رابطه منفی و معنادار (54/0-)، با سطح معناداری (p < 0/01) را میان کمرویی و خلاقیت نشان داد، بدین ترتیب که 29/0 درصد از نوسانات خلاقیت توسط کمرویی پیش بینی می شود که نشان دهنده سهم بالای کمرویی در پیش بینی میزان خلاقیت می باشد. هم چنین کمرویی سهم بالایی در پیش بینی میزان هر یک مولفه های خلاقیت (سیالی، ابتکار، انعطاف و بسط) نیز دارد. 4. در نمونه مورد پژوهش، بین شیوه فرزندپروری اقتدار منطقی و کمرویی رابطه معنادار وجود ندارد. هم چنین در حالی که نتایج زیر معنادار نیست، اما بین شیوه فرزندپروری آزاد با کمرویی رابطه منفی و بین شیوه فرزندپروری استبدادی با کمرویی رابطه مثبت وجود دارد.
مروارید لطفیان غلامعلی افروز
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابط? میان ویژگی های شخصیتی مادران و خلاقیت دختران بوده است. به همین منظور تعداد 360 دانش آموز دختر در دور? متوسطه شهر قزوین با میانگین سنی 15 سال و 7 ماه (دامن? سنی 14 تا 18 سال) پس از اعمال متغیرهای کنترل به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. آزمودنی های دختر پژوهش آزمون سنجش خلاقیت عابدی را در یک جلسه اجرا نمودند. همچنین مادران این آزمودنی ها نیز نسخ? 60 سوالی سیاه? شخصیتی نئو (neo-ffi-r) همراه با دستورالعمل اجرا ارسال شد. بررسی نتایج با استفاده از آزمون همبستگی پیرسن نشانگر ارتباط معنادار مثبت بین ویژگی های شخصیتی برونگرایی مادران بـا انعطاف و نمرات خلاقیت کـلی دختـران و نیـز وظیفه شناسی مادران با ابتکار، سیالی، انعطاف، بسط و نمرات خلاقیت کلی دختران است (سطح معناداری 05/0). عامل شخصیتی روانرنجورگرایی مادران نیز به شکل منفی با ابتکار، سیالیت، انعطاف و نمرات کلی خلاقیت در ارتباط است (سطح معناداری 05/0). همچنین نتایج تحلیل واریانس یکراهه نیز نشانگر آن است که تفاوت معنادار آماری بین ویژگی های شخصیتی مادران دختران خلاق و غیر خلاق وجود ندارد. بررسی توصیفی نمرات خلاقیت دختران نیز نشانگر توزیع خلاقیت در این جمعیت به شکلی مشابه با سایر جمعیت های مورد بررسی مشابه در ایران است. نتایج پژوهش حاضر نشانگر همگامی این نتایج با پژوهش های پیشین است. در برخی موارد نیز بنا به نوآوری بسیار در پژوهش حاضر و عدم وجود پیشینه و پشتوان? نظری و پژوهشی تجربی، تحلیل نتایج در هاله ای از ابهام قرار دارد که این امر نشانگر وجود فضای پژوهشی برای انجام تحقیقات آتی است . در نتیجه، یافته های پژوهش حاضر نشان دادند که عامل های شخصیتی برونگرایی و وظیفه شناسی مادران با خلاقیت دختران در ارتباط مثبت و عامل روانرنجورگرایی مادران در ارتباط منفی با خلاقیت دختران است.
بهاره خردمند غلامعلی افروز
پژوهش توصیفی حاضربه منظور بررسی تحلیلی و مقایسه ای ویژگی های زیستی، شناختی، روانی و اجتماعی والدین خویشاوند و غیر خویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی در شهرستان گرگان انجام شده است. برای این منظور 80 خانواده با بیش از یک فرزند استثنایی در شهرستان گرگان شناسایی شدند که از این تعداد 45 خانواده (56 ) درصد ازدواج خویشاوندی و 35 خانواده ( 44 ) درصد ازدواج غیر خویشاوندی داشتند که ازدواج دختر عمه و پسر دائی و پسرعمه و دختر دایی هر دو با( 7/26) درصد بیشترین فراوانی برخوردار است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت است از پرسشنامه ویژگی های زیستی، شناختی، روانی و اجتماعی والدین با بیش از یک فرزند استثنایی که اولین بار توسط افروز ( 1383) تهیه و تنظیم گردید. همچنین به منظور به دست آوردن فراوانی ازدواج خویشاوندی در والدین فرزندان عادی، 500 دانش آموز که در مدارس عادی مشغول به تحصیل بوده اند به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که 170 نفر آنها معادل 34% خویشاوند و 330 نفر معادل 66% غیر خویشاوند می باشند. جهت تحلیل داده ها از آزمون خی دو و آزمون تعقیبی دو نسبت مستقل (z) (درصورت معنادار بودن مجذور خی دو )استفاده شد نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه والدین خویشاوند و غیر خویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی در متغیرهای زمان آگاهی از استثنایی بودن کودکان و تحصیلات مادران در دو گروه تفاوت معنادار مشاهده شد درزمینه متغیرهای جمعیت شناختی کودک سال تولد، نوع و شدت نارسایی کودکان و علت اصلی معلولیت در دو گروه تفاوت معناداری مشاهده شد و نسبت خویشاوندی دختر عمه و پسر دائی و پسر عمه و دختر دایی در بین والدین خویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی بیشترین فراوانی را دارد. کلید واژه ها: والدین با بیش از یک فرزند استثنایی ، ویژگی های زیستی ، شناختی، روانی واجتماعی
انیلا عطا یی غلامعلی افروز
با در نظر گرفتن این حقیقت که ترمیم کننده(رمدی) ها بر خلاف دارو حتی یک ملکول ماده موثره ندارند و تنها با تاثیر روی احساس و متعاقبا رفتار فرد قادر به شفای او هستند، در پژوهش حاضر از مشابه درمانی(هومیوپاتی) در دو گروه به صورت درمان جایگزین و درمان مکمل در حوزه ی روانشناسی استفاده کردیم و به بررسی میزان اثربخشی ترکیب مشابه درمانی (هومیوپاتی) با درمان رفتاری شناختی در مدیریت رفتار کودکان فزون کنش پیش دبستانی پرداختیم. این پژوهش کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون برای دو گروه آزمایشی است. رفتار و عملکرد کودکان دارای اختلال، قبل و بعد از اجرای متغیر های مستقل با مقیاس های کانرز، پروفایل اختلال کمبود توجه سوانسون و نولان پلهام و چک لیست مشکلات همراه کودکان که باید توسط والد پر شود، و آزمون های برج لندن، عملکرد پیوسته و استروپ که مربوط به کودکان دارای اختلال است اندازه گیری شد. 17 کودک با میانگین سنی 53/6 دارای اختلال از جامعه ی 45 نفری در دسترس با روش گزینش هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی از نرم افزار spss 19 استفاده شد. با استفاده از آزمون شاپیرو-ویلک نرمال بودن متغیرها مورد بررسی قرار گرفت. در صورتی که p-valueمتغیر مورد بررسی بزرگتر از 05/0 بود با تشخیص نرمال بودن داده ها از آزمون های پارامتری (tمستقل و همبسته و پیرسون) استفاده شد. اما متغیرهایی که مقادیر p-value شان کوچکتر از 05/0 بود دارای توزیع نرمال نبودند و با آزمون های ناپارامتریک (آزمون مان-ویتنی آزمون ویلکاکسون و آزمون همبستگی رواسپیرمن) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در پایان این نتیجه به دست آمد که تلفیق مشابه درمانی(هومیوپاتی) و درمان رفتاری شناختی بر مدیریت رفتار کودکان فزون کنش موثر است و جالب این که میزان تاثیر این رویکرد بر درمان فزون کنشی با تلفیق مشابه درمانی(هومیوپاتی) و درمان شناختی رفتاری(والدین) به همراه دارودرمانی تفاوت معناداری نداشت.
غزال بهروز غلامعلی افروز
مقایسه ی عملکرد تحصیلی و دستاوردهای شناختی و سلامت روانی دانش آموزانی که با سن های متفاوت شروع به تحصیل نموده اند، در دوره های مختلف تحصیلی می تواند به بازنگری سیاست های فعلی آموزش و پرورش در زمینه ی سن ورود به مدرسه کمک کرده و سبب بهبود آن گردد. برای این منظور تعداد ??? نفر دانش آموزدختر و پسر متولد نیمه ی اول و دوم سال در پایه ی پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی منطقه ? باروش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. از آزمون خلاقیت تورنس برای ارزیابی نمره ی خلاقیت دانش آموزان استفاده شد (آزمون دایره ها). همچنین از میانگین نمرات دروس ریاضی، علوم و دیکته مربوط به ترم اول دانش آموزان برای ارزیابی نمره ی پیشرفت تحصیلی آنان استفاده و آزمون ghq برای ارزیابی سلامت روانی دانش آموزان مورد استفاده قرار گرفت. سپس میانگین های نمرات خلاقیت و پیشرفت تحصیلی و سلامت روان مربوط به دو گروه نیمه ی اول و نیمه ی دوم در دخترها و پسرها با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج نشان دهنده آن بود که در جامعه ی مورد بررسی پیشرفت تحصیلی و خلاقیت در دانش آموزان متولد نیمه ی اول سال، کمتر از پیشرفت تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان متولد نیمه ی دوم سال بود. اما سلامت روان در دانش آموزان متولد نیمه ی اول و دوم تفاوت معنی داری نداشت که در فرضیه های فرعی سلامت روان که در آن ها رابطه بین سن ورود به مدرسه و ? خرده مقیاس سلامت روان شامل (مشکلات جسمانی، اضطراب، افسردگی و اختلال در کارکرد اجتماعی) بررسی شد، عدم معناداری رابطه مجدداً در زیر مقیاس ها نیز به اثبات رسید. همچنین نتایج تعیین کرد که بین جنسیت و پیشرفت تحصیلی و همچنین جنسیت و خلاقیت رابطه ی معناداری وجود ندارد ولی بین جنسیت و سلامت روان رابطه ی معناداری بدست آمد که نشان داد پسران نسبت به دختران از سلامت روان بالاتری برخوردار بودند. به بیان دیگر دخترهای متولد نیمه ی اول نسبت به پسرهای متولد نیمه ی اول از سلامت روانی کمتری برخوردار بودند
پریسا بابازاده غلامعلی افروز
تحقیق حاضر با هدف« بررسی رابطه بین ترتیب تولد با سبک های دلبستگی، ابعاد شخصیت و عملکرد تحصیلی در نوجوانان شهر تهران» به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهر تهران می باشند که در سال تحصیلی 90-91 در مناطق بیست گانه شهر تهران در مدارس عادی دولتی مشغول به تحصیل بوده اند که به روش نمونه گیری خوشه ای 150 نفر انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از این بود که بین ترتیب تولد و مولفه های دلبستگی هیچ رابطه معناداری وجود نداشت و فقط در مولفه ارتباط همبستگی ضعیفی مشاهده شد. همچنین نتایج به دست آمده در مورد رابطه بین ابعاد شخصیت و ترتیب تولد نشان دهنده اختلاف معنی دار بین فراوانی های مشاهده شده و مورد انتظار در متغیر روان گسسته گرایی است که فراوانی ها در بین گروه های مختلفی که دارای ترتیب تولد متفاوتی هستند، اختلاف معنی داری با هم دارند. مقدار کای اسکوئر برای متغیر روانگسستهگرایی 10.336 می باشد که با اطمینان 0.95 وسطح خطایکوچکتر از 0.05 معنی دار است . این عامل در دانش آموزانی که در خانواده های تک فرزندی متولد شده بودند کمتر مشاهده گردید. به علاوه در عامل برون گرایی دانش آموزانی که خانواده های دارای سه فرزند و بالاتر هستند این عامل نسبتاً بالا مشاهده شد. و در عامل روان آزرده گرایی تفاوتی بین ترتیب تولد دانش آموزان و این عامل مشاده نشد. همچنین بین ترتیب تولد و عملکرد تحصیلی دانش آموزان نیز تفاوت معناداری وجود ندارد.
فرح قوامی پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر به منظور مقایسه خلاقیت میان دانش آموزان دختر ناشنوا و شنوا انجام شده است. روش پژوهش از نوع زمینه یابی است و هدف آن تعیین تفاوت دانش آموزان ناشنوا و شنوا در مولفه های (انعطاف پذیری، اصالت، سیالی و بسط) است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دختر 10 و 11 سال ناشنوا و شنوای شهر تهران در سال تحصیلی 91-1390 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شد که در مجموع 60 دانش آموز ( 30 دانش آموز ناشنوا و 30 دانش آموز شنوا) انتخاب شد. جهت سنجش میزان خلاقیت آزمودنی ها از آزمون سنجش خلاقیت تورنس فرم a استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون t برای دو نمونه مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در مولفه های انعطاف پذیری و اصالت تفاوت معنادار بین دو گروه وجود دارد به این صورت که دانش آموزان ناشنوا در مولفه انعطاف پذیری و دانش آموزان شنوا در مولفه اصالت نسبت به گروه دیگر برتری دارند. در مولفه های بسط و سیالی تفاوت معنادار میان دو گروه شنوا و ناشنوا مشاهده نشد.
علی شهروی غلامعلی افروز
ادیان و مکتب های مختلف از زوایای گوناگون به موضوع انسان رشد یافته پرداخته اند از این رو با ذکر ویژگی های متفاوت برای او کوشیده اند نمونه ای از انسان کامل ارائه دهند. تا دیگران با پیروی از او بتوانند با شکوفا ساختن استعدادهای خود راه های کمال را بپیمایند . در روان شناسی نیز موضوع انسان و کارکرد آرمانی آن مورد توجه قرار گرفته است نظریه پردازانی که بیشتر به موضوع کارکرد آرمانی می پردازند تحت عنوان نظریه پرداز خودشکوفایی و کمال طبقه بندی می شوند . اسلام نیز در کتاب آسمانی اش قرآن کریم برای انسان رشدیافته جایگاه ویژه ای قائل است تا جایی که خداوند در قرآن او را خلیفه و جانشین خود می داند و الگوی دیگران معرفی می کند. از آنجا که نگاه قرآن کریم نگاهی است از سوی خالق به مخلوق و نگاه روان شناسی نگاهی است در سطح توانایی های بشری ، الزاماً نمیتوان بین مفاهیم قرآنی و یافته های بشری رابطه برقرار نمود امّا این پژوهش در شکل رساله کارشناسی ارشد بر آن است تا ضمن تحلیل و بررسی نگاه ویژه قرآنی در رابطه با شخصیت انسانهای کامل و رشدیافته از طریق تطبیق بین مباحث قرآنی و روان شناسی ( تا حد امکان )، به بیان مبانی روان شناختی شاخصه های شخصیتی افراد رشدیافته از منظر قرآن بپردازد. در این پژوهش بعد از بررسی چالش های اساسی درباره طبیعت بشر از منظر روان شناسی و قرآن به موضوع انسان سالم و رشدیافته پرداخته شده است . ابتدا از منظر روان شناسان مختلف که در حوزه انسان سالم و انسان رشد یافته نظریاتی داشته اند سخن به میان آمده و سپس از منظر قرآن کریم به این موضوع پرداخته شده است . رشدیافتگی در قرآن کریم از طریق شبکه معنا شناسی کشف و ویژگی های انسان رشدیافته استخراج و از طریق تحلیل محتوا شاخصه های آنها دسته بندی گردیده است . بعد از توصیف قرآنی، تبیین روان شناختی ویژگی های انسان رشدیافته با توجه به ابعاد شخصیت یعنی سه حوزه شناختی ، انگیزشی و رفتاری انجام پذیرفته و همچنین از منظر صفات در شخصیت با توجه به تقسیم بندی کتل در سه حوزه پویشی ، توانشی و خلقی ، دسته بندی ویژگی ها انجام شده است . در پایان به ویژگی های اختصاصی الگوی قرآن در بیان و ارائه شخصیت رشد یافته در مقایسه با نظریه های روان شناسان کمال پرداخته شده است.
آذر متین مجید یوسفی لویه
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی مهارتهای زندگی با و بدون برنامه مداخلهای آموزش عقلانی - هیجانی – رفتاری، بر سلامت روان و فرزند پروری مادران کودکان ناشنوا و آهسته گام بوده است. تعداد 60 نفر از مادران کودکان ناشنوا و آهسته گام به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی گمارده شدند و 30 نفر از میان مادرانی که به دلیل محدودیت هایشان توانایی مشارکت در هیچ یک از جلسات را نداشتند در گروه کنترل گمارده شدند . مقیاس اندازه گیری سلامت روان مونش و پرسشنامه شیوه های فرزندپروری رابینسون مورد استفاده قرار گرفتند. گروه آزمایشی نخست، به مدت 10 جلسه تحت برنامه مداخله گروهی مبتنی بر آموزش عقلانی - هیجانی - رفتاری قرار گرفت. گروه آزمایشی دوم ابتدا به مدت 10 جلسه تحت برنامه مداخله گروهی مبتنی بر آموزش عقلانی - هیجانی – رفتاری و پس ازآن به مدت 10 جلسه تحت برنامه آموزش مهارت های زندگی قرار داده شد. تحلیل داده ها توسط تحلیل واریانس دو عاملی با اندازه گیری های مکرر روی یک عامل و در ادامه تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه انجام شد. نتایج نشان داد که، آموزش عقلانی - هیجانی - رفتاری باعث افزایش سلامت روان والدین کودکان ناشنوا و آهسته گام می شود. در صورتی که آموزش عقلانی هیجانی رفتاری در بهبود شیوه فرزندپروری والدین کودکان ناشنوا و آهسته گام تاثیری ندارد و در آخر اثرات برنامه مداخله ای عقلانی - هیجانی - رفتاری همراه با آموزش مهارت های زندگی نسبت به برنامه مداخله ای عقلانی - هیجانی - رفتاری بدون آموزش مهارت های زندگی درافزایش سلامت روان والدین کودکان ناشنوا و آهسته گام یکسان است. اما اثرات برنامه مداخله ای عقلانی - هیجانی - رفتاری همراه با آموزش مهارت های زندگی نسبت به برنامه مداخله ای عقلانی - هیجانی - رفتاری بدون آموزش مهارت های زندگی در بهبود شیوه فرزندپروری والدین کودکان ناشنوا و آهسته گام بیشتر است.
سارا ارویی غلامعلی افروز
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و کمرویی با پیشرفت تحصیلی دردانش آموزان است. بنابراین اولین متغیر این پژوهش، دلبستگی است که دارای دو سبک ایمن و ناایمن(شامل اجتنابی، اضطرابی- دوسوگرا) می باشد. متغیر دوم این پژوهش کمرویی است، و متغیر سوم این پژوهش، پیشرفت تحصیلی می باشد که معلومات و مهارتهای اکتسابی عمومی یا خصوصی در موضوعات درسی را شامل می شود. از اهداف دیگر این پژوهش، بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با سطوح مختلف پیشرفت تحصیلی و بررسی رابطه بین میزان کمرویی با سطح مختلف پیشرفت تحصیلی می باشد. همچنین مقایسه رابطه بین میزان کمرویی دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی و پیش بینی پیشرفت تحصیلی از روی دلبستگی و کمرویی و سهم هر یک دراین پیش بینی از دیگراهداف این پژوهش می باشد. ساختار این پژوهش، از پژوهش های توصیفی به شمار می آید و روش تحقیق آن، هم همبستگی و هم علی –مقایسه ای می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع دوم و سوم راهنمایی شهر تهران منطقه 3 که در سال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل هستند می باشد و گروه نمونه، شامل 252 نفر است که از 126 دانش آموز دختر و 126 دانش آموز پسر مقطع دوم و سوم راهنمایی هستند و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش عبارتند از: مقیاس دلبستگی aai، مقیاس کمرویی استنفورد. میانگین نمرات سه درس املا، علوم و ریاضی برای سنجش پیشرفت تحصیلی مورد استفاده قرار گرفت. در روش تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار...) و آمار استنباطی (ضر یب توافق c پیرسون، x2، رگرسیون، آزمون t مستقل ...) استفاده شده است. بررسی و تحلیل فرضیه های این پژوهش، این نتیجه را بدست می دهد که: بین سبک دلبستگی و کمرویی با پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد. و پیشرفت تحصیلی پایین در افراد به دلبستگی نا ایمن بیشتر مشاهده می شود و کمرویی شدید هم با پیشرفت تحصیلی پایین رابطه دارد. همچنین در افراد دلبسته نا ایمن، میزان کمرویی بیشتری گزارش شده است. و اینکه بین کمرویی و سطوح پیشرفت تحصیلی متفاوت در دانش آموزان دختر و پسر تفاوتی وجود ندارد. واژگان کلیدی: سبک های دلبستگی کمرویی پیشرفت تحصیلی
حوریه پورحنیفه غلامعلی افروز
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخلات حسی - کلامی - حرکتی خانواده محور در تقویت مهارت های خواندن دانش آموزان آهسته گام دبستانی با نشانگان داون انجام گرفت . در این پژوهش ، از روش بررسی شبه تجربی با نمونه گیری در دسترس استفاده شد . جامعه مورد پژوهش ، دانش آموزان آهسته گام دبستانی با نشا نگان داون پایه های دوم تا پنجم مدارس استثنایی ویژه کم توان ذهنی شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391 بودند . نمونه مورد بررسی ، 20 دانش آموز آهسته گام دبستانی با نشانگان داون پایه های دوم تا پنجم بودند که بطور تصادفی در دوگروه آزمایش ( 6 آزمودنی دختر و 4 آزمودنی پسر ، در مجموع 10 آزمودنی ) وکنترل ( 6 آزمودنی دختر و 4 آزمودنی پسر، در مجموع 10 آزمودنی ) قرار گرفتند . ابتدا ، آزمودنی های هر دو گروه ، به لحاظ تعیین خط پایه مهارت های خواندن ( درک مطلب ، دقت و سرعت خواندن ) با استفاده از آزمون تشخیصی خواندن ( شیرازی ، نیلی پور ، 1390 ) مورد بررسی قرار گرفتند ( مرحله پیش آزمون ) . سپس ، آزمودنی های گروه آزمایش طی 40 جلسه 30 دقیقه ای تحت مداخلات حسی - کلامی - حرکتی خانواده محور قرار گرفتند . در نهایت ، پس از اتمام مداخلات ( مرحله پس آزمون ) و یک ماه پس از مداخلات ( مرحله پیگیری ) ، با استفاده از آزمون تشخیصی خواندن ، سطح مهارت های خواندن آزمودنی های هر دو گروه آزمایش و کنترل مورد بررسی مجدد قرار گرفت . داده های بدست آمده با استفاده از نسخه 16 نرم افزار spss ، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند و با استفاده از مدل آماری اندازه گیری مکرر ساده و ترکیبی داده ها تحلیل و به سئوالات پژوهش پاسخ داده شد . یافته ها بیان می کنند ، آزمودنی های گروه آزمایش پس از مداخلات ، تفاوت معنی داری را ( در سطح 05/0 =? و 01/0 = ? ) در همه ی شاخص های خواندن ( درک مطلب ، دقت و سرعت خواندن ) نسبت به قبل مداخلات نشان داده ا ند . بیشترین تفاوت در درجه اول در مهارت دقت خواندن ( با شدت اثر 93/0 ) ، سپس در مهارت سرعت خواندن ( با شدت اثر 90/0 ) و بالاخره در مهارت درک مطلب ( با شدت اثر 79/0) بوده است . در طی این پژوهش ملاحظه شد ، مداخلات حسی - کلامی - حرکتی خانواده محور تفاوت معنی داری را در سطح مهارت های خواندن دانش آموزان آهسته گام دبستانی با نشانگان داون ایجاد کرد و منجر به تقویت مهارت های خواندن در آ نان گردید . در نتیجه ، این نوع مداخلات می توا ند در بهبود مشکلات خوا ندن این دا نش آموزان موثر باشد . کلید واژه ها : مداخلات حسی - کلامی - حرکتی / خانواده محور / مهارت های خواندن / دانش آموزان آهسته گام دبستانی با نشانگان داون
سعیده رضاییان غلامعلی افروز
هدف از پژوهش حاضر ،مقایسه رضامندی زوجیت والدین با سلامت روان و خلاقیت دانش آموزان پسر می باشد .نمونه پژوهش شامل 100نفر از دانش آموزان پسر و والدینشان که در مقطع راهنمایی مشغول به تحصیل هستند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند .داده ها از طریق پرسشنامه رضامندی زوجیت افروز ،آزمون سلامت روان s.c.l(90)-r و آزمون خلاقیت تورنس جمع آوری شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها ،از روش آمار توصیفی (میانگین ، میانه ، انحراف استاندارد ، کجی ، کشیدگی ) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون )استفاده شده است.نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد بین رضامندی زوجیت پدران و سلامت روان همبستگی(179/0=r) مثبت و معنی داری وجود دارد.بین رضامندی زوجیت مادران و سلامت روان دانش آموزان همبستگی(219/0 =r) مثبت و معنی داری وجود دارد.بین رضامندی زوجیت پدران با خلاقیت دانش آموزان همبستگی(087/0=r) مثبت و معنی داری وجود دارد.بین رضامندی زوجیت مادران با خلاقیت دانش آموزان همبستگی(097/0 =r) مثبت و معنی داری وجود دارد.بین سلامت روان و خلاقیت دانش آموزان همبستگی (254/0=r) مثبت و معنی داری وجود دارد.
نصرت اله تابش غلامعلی افروز
این پژوهش ابتدا به بررسی مفهوم علوم تجربی و قلمروی آن پرداخته و سپس به رویکردهای گوناگون در کلام دینی، شامل رویکردهای هرمنوتیکی، قبض و بسط تئوریک شریعت، رویکرد دائره المعارفی و رویکرد گزیده گویی پرداخته و با نقد آن ها به ارائه نظریه ای که به گمان نگارنده با اسلام تطابق بیشتری دارد می پردازد و در انتها به بررسی مفاهیم و تعاریف اسلامی در روانشناسی اجتماعی پرداخته و با گزینش نظریه اسناد در روانشناسی اجتماعی که آن را جامع ترین رویکرد می داند، به مقایسه یافته های آن با گزاره های دینی با نگاه تطبیعی می پردازد و موارد مشترک و متفاوت را نشان داده و به این پرسش که آیا متون مقدس دین اسلام توانایی بنیان گذاری روانشناسی اجتماعی مبتنی بر گزاره های دینی دارد؟ پاسخ مثبت داده و مستندات خود را از بیان آیات و روایات متون مقدس ارائه می نماید.
شیرین السادات انوری غلامعلی افروز
در این تحقیق رابطه ترتیب تولد و ویژگی های شخصیتی فرزندان دختر مورد بررسی قرار گرفت. مسئله ما این بود که آیا ترتیب تولد می تواند در ویژگی های شخصیتی افراد مونث موثر واقع گردد یا خیر؟ و هدف این تحقیق هم، شناسایی اثرات تربیت تولد در ویژگی های شخصیتی نوجوانان مونث می باشد. متغیرهای ما یک متغیر مستقل تحت عنوان ترتیب تولد و یک سازه به عنوان ویژگی های شخصیتی که از آن به عنوان متغیر وابسته یاد می شود. بنابراین متغیر مستقل ما یک متغیر گسسته دو ارزشی با مقیاس اسمی می باشد و متغیر وابسته ما هشت خرده مقیاس حاصله از آزمون mmpi تقسیم می شود که تمامی این محورها به صورت کمی و پیوسته بوده و دارای مقیاس فاصله ای می باشد. در فصل دوم پژوهشگر به بیان پیشینه تحقیق پرداخته است. روش اجرای این تحقیق در حیطه تحقیقات توصیفی (غیرتجربی) جای می گیرد زیرا که پژوهشگر توان دستکاری یا اعمال مستقیم متغیر مستقل را ندارد چون متغیر مستقل ما خصیصه ای می باشد پس با تأکید بر مفروضات تحقیقات علی- مقایسه ای یا معطوف به پیشین باید به مقایسه مقادیر وابسته پرداخت و پس از شناسایی هرگونه تفاوت، آن را با احتیاط به متغیر مستقل فرضی، تعیین نمود. جامعه مورد مطالعه ما تمامی دختران اول و دوم مجرد در دامنه سنی 13 تا 18 سال هستند که در مقطع راهنمایی یا دبیرستان تحصیل می کنند و محل سکونت آن ها شهر تهران می باشد و خانواده آن ها با هم زندگی می کنند و برادر و یا فرزند سومی با آن ها زندگی نمی کند. نمونه مورد بررسی ما تعداد 100 خانواده تک جنسیتی بود که پس از بررسی دقیق در نهایت 85 خانواده ترک جنسیتی به عنوان نمونه مورد بررسی برای تحقیق حاضر معرفی گردید. روش نمونه برداری ما تصادفی خوشه ای می باشد. با توجه به اینکه روش تحقیق فوق در حیطه تحقیقات توصیفی و علی- مقایسه ای جا می گیرد، می توان حجم نمونه را مکفی در نظر گرفت و از آنجایی که روش نمونه برداری این تحقیق به صورت تصادفی اعمال شده است، می توان نمونه را معرف جامعه در نظر گرفت. ابزار اندازه گیری ما آزمون کوتاه (71 سوال) mmpi یا پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا می باشد. که روش نمره گذاری آزمون فوق به صورت عینی بوده و براساس یازده کلید که سه معیار آن اعتبار و هشت معیار آن محورهای بالینی را اندازه گیری می کند، انجام می پذیرد. در این تحقیق از مدل آماری t استیودنت گروه های مستقل استفاده به عمل آمد و بعد به آزمودن فرضیه های تحقیق پرداخته شده و چون در هشت فرضیه موجود t محاسبه شده از مقدار معیار جدول در سطح 05/0= a کوچک تر بود تفاوت ها معنی دار نبوده پس نمی توانیم قضاوت قابل اطمینانی مبنی بر وجود تفاوت واقعی و معتبر بین میانگین هشت معیار آزمون mmpi در دختران اول و دوم انجام داد. بنابراین ویژگی های شخصیتی دختران اول و دوم خانواده با یکدیگر تفاوت معنی داری را نشان نمی دهد و نمی توان عنوان نمود که ترتیب تولد در ویژگی های شخصیتی دختران اول و دوم خانواده های تک جنسیتی دو فرزندی موثر است. یافته های تحقیق حاضر با یافته های تحقیقات غریبیان و محرابی و فیلیپ و همکاران هماهنگ است. پس می توان عنوان کرد که ترتیب تولد نمی تواند در ویژگی های شخصیت موثر واقع شود.
طاهره مهدیزاده نودهی غلامعلی افروز
در هر جامعه ای نیروی فعال و جوان بعنوان یکی از ذخایر و سرمایه های آن جامعه محسوب و مطرح می باشد از سویی دانشگاه ها در هر کشور یکی از موثرترین عوامل توسعه در زمینه های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و.. محسوب می شوند. از طرفی تربیت نیروی انسانی کارآمد از جمله وظایف اصلی دانشگاهها به حساب می آید رشد و توسعه هر جامعه متاثر از نیروی آموزش دیده آن جامعه بوده و شناسایی عوامل موثر در سلامت روان دانشجویان و پیشرفت تحصیلی آنان و بذل توجه به آنها گامی بسوی موفقیت است. همچنین بررسی موفقیت تحصیلی دانشجویان یکی از جنبه های مورد مطالعه کیفیت و ارزیابی آموزش عالی است هدف از این تحقیق بررسی رابطه سلامت روان و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان سیگاری و غیرسیگاری دانشگاه های شهر تهران است. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان همه مقاطع تحصیلی دانشگاههای شهر تهران است تعداد 205 نفر به عنوان نمونه تحقیق به طور تصادفی ساده و در دسترس انتخاب گردیدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه scl90-r و پرسش نامه حاوی اطلاعات دموگرافیک استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون چندمتغیری هتلینگ و رگرسیون و آزمون ضریب پیرسون) استفاده شد. یافته های مطالعه: نتایج نشان داد که 1/44 درصد از دانشجویان شرکت کننده در پژوهش سیگاری و 9/55 درصد از آنها غیرسیگاری هستند. میانگین نمره سلامت عمومی دانشجویان سیگاری 03/2 و دانشجویان غیرسیگاری 90/1 بود که با استفاده از آزمون t-test نشان داده شد که میانگین نمره سلامت عمومی دانشجویان سیگاری و غیرسیگاری تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0>p) همچنین 65% از کل دانشجویان دارای پیشرفت تحصیلی نبوده و 34% از دانشجویان دارای پیشرفت تحصیلی می باشند که از این میان 57% از دانشجویان سیگاری و 81% از دانشجویان غیرسیگاری دارای پیشرفت تحصیلی نبوده اند, با این حال می توان نتیجه گرفت که دانشجویان غیرسیگاری کمتر از دانشجویان سیگاری پیشرفت تحصیلی دارند. همچنین نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین رفتار سیگار کشیدن با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان وجود ندارد
لیلا ارجمندزاده غلامعلی افروز
خانواده تنها نهادفطری،طبیعی،بی بدیل و جاودانه انسان است(افروز،1390) هدف از انجام این پژوهش: بررسی میزان رضامندی زوجیت والدین با محبوبیت،سلامت روان وخلاقیت در فرزندان تیز هوش دبیرستانی روش انجام کار : در دو گروه والدین و دانش آموزان تیز هوش در سال 1392 ، حجم نمونه 100 نفر والدین و 100نفر دانش آموزان تیز هوش که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . در این تحقیق از آزمون رضایت زنا شویی افروز و سلامت روان scl90) )،مقیاس محبوبیت افروز-اسدی،خلاقیت عابدی استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی و رگرسیون چند متغیری استفاده گردید. نتایج : بین دو عامل ،رضایت زناشویی و سلامت روان و خلاقیت دانش آموزان ارتباط معنی دار آماری مشاهده شد . والدین راضی از زندگی زناشویی از فرزندان سالم تری و خلاقیت مناسبی برخوردارند(p<0/05) وبین محبوبیت مادر و رضایت زناشویی ارتباط معنا داری برخوردار شد (05/0) بحث ونتیجه گیری : به نظر می رسد که دانش آموزان دبیرستانی تیز هوشان از نظر سلامت روان و خلاقیت با سایر دانش آموزان متفاوت هستند.شرایط محیط مطلوب و محیط آموزشی و نوع برخورد خانواده می تواند در این تفاوت ها نقش داشته باشد.
فرشته سادات شجاعی غلامعلی افروز
هدف :رضایت زناشویی یک متغیر کلیدی در به هم ریختن تعادل خانواده به خاطر مشکلات رفتاری کودکان است.پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه رضایتمندی زوجیت والدین با پیشرفت تحصیلی و سازش یافتگی اجتماعی فرزندان انجام شد. روش: ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش دو پرسشنامه بود. برای سنجش رضایت زناشویی پدر ومادر دانش آموزان پرسشنامه رضایت زناشویی افروز؛ برای سنجش سازگاری اجتماعی دانش آموزان پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیاو برای سنجش پیشرفت تحصیلی از میانگین نمرات دانش آموزان در نوبت گذشته استفاده شد..برای توصیف داده ها از نمودار میله ای، میانگین وانحراف استانداردوبرای پاسخ به فرضیه های پژوهش ازآزمون کلموگروف- اسمیرنف،ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان دادکه رضایت زناشویی ومقیاسهای آن در والدین؛ سازش یافتگی اجتماعی ومولفه های آن دردانش آموزان به صورت نرمال توزیع شدند.میانگین رضایت مندی زوجیت پدران بیشتر ازمادران بود. مقیاسهای مطلوب اندیشی همسران و رفتارهای شخصی در پدران بیشتر ازمادران بود. مقیاسهای رفتارهای ارتباطی واجتماعی، روش حل مسئله، امورمالی وفعالیتهای اقتصادی، روش فرزندپروری، اوقات فراغت و تعامل احساسی،کلامی وبصری در مادران بیشتر از پدران بود. میانگین رضایت مندی زوجیت والدین و مقیاسهای آن ازحدوسط کمتربود. .میانگین سازش یافتگی اجتماعی ومولفه های آن دردانش آموزان تقریبأ درحدوسط بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده بین رضایت مندی زناشویی والدین با پیشرفت تحصیلی و سازش یافتگی اجتماعی فرزندان رابطه ی معناداری وجود دارد. ولی با توجه به محدودیت ها به پژوهش های بیشتری نیاز می باشد. کلیدواژه:رضایت زناشویی،پیشرفت تحصیلی،سازش یافتگی اجتماعی
معصومه باقرپور غلامعلی افروز
در این پژوهش، نمونه ای متشکل از بیست زوج هردو نابینا بیست زوج هر دو بینا و بیست زوج مرد نابینا- زن بینا و ده زوج زن نابینا- مرد بینا، بر اساس کنترل میزان تحصیلات،مدت زندگی مشترک و وضعیت اقتصادی به روش نمونه ¬گیری در دسترس و هدفمند از بین کلی? زوجهای بینا و نابینایان متأهل شهر تهران، انتخاب شدند و مقیاس 110 سوالی رضامندی زوجیت افروز ams به صورت گویا دراختیار نابینایان و فرم معمولی آن دراختیار زوجهای عادی قرار گرفت. داده ها پس از جمع آوری، به منظور تجزیه و تحلیل با روش تحلیل واریانس anova یکراهه و آزمون t مستقل مورد آزمون قرار گرفت. طبق نتایج میانگین کل رضامندی زوجیت زوجها، با95% اطمینان تفاوت معناداری ندارد. تنها در 3 زیر مقیاس رضایت زناشویی، رفتارهای شخصی و رفتارهای ارتباطی واجتماعی، در زوجهای زن یا مرد نابینا از زوجهای هر دو نابینا و هر دو بینا بیشتر است. وضعیت مشابه رضایت زناشویی زوجها نشان می دهد وضعیت بینایی احتمالاً عامل تعیین کنند? رضایت زناشویی در زوجها نیست.
معصومه محبی غلامعلی افروز
پژوهش حاضر به منظور بررسی عملی بودن، اعتبار، روایی و نرم یابی مقیاس رضایت مندی زوجیت در معلمان متأهل زن شهر تهران به اجرا در آمد. برای این منظور، نمونه ای به حجم 415 نفر از معلمان مدارس راهنمایی و متوسطه شهر تهران به روش نمونه برداری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده و سپس پرسشنامه رضایت مندی زوجیت افروز، بر روی آنها اجرا گردید. به منظور محاسبه اعتبار آزمون از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. مقدارحاصل از این آماره ( 989/0) ، اعتبار بالای این ابزار را نشان می دهد. برای بررسی روایی سازه و این که مقیاس از چه عواملی اشباع شده است، از روش تحلیل عاملی استفاده شد. مقدار kmo (کفایت نمونه برداری)، برابر ( 97/0) بدست آمد. با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی( تحلیل مولفه های اصلی ،حذف سوالهای نامناسب ،چرخش پروماکس، و...)، از مجموعه 108 سوالی، تعداد 9 عامل استخراج شد. در بررسی روایی ملاکی ، همبستگی مقیاس مذکور با آزمون رضایت زناشویی اینریچ (437/0) بدست آمد که نتایج حاکی از وجود روایی همگرای مطلوب دو ابزار فوق است. همچنین نتایج حاصل از رابطه دو آزمون رضایت زوجیت کلی افروز و مولفه های آن با مولفه های سبک تفکر حاکی از آن است که بین رضایت کلی افروز با برخی مولفه های سبک تفکر: قانونگذار، قضایی،پایور سالار، کلی نگر، آزاد اندیش در سطح (01/0)p= و با اجرایی، فرد سالار، برون نگر در سطح (05/0)p= رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد .
حمیده اسماعیلی کامبیز کامکاری
در این تحقیق به بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه چهارم تکمیلی مقیاس هوشی وکسلر کودکان در گروه های استثنایی پرداخته شده، سوالات اصلی تحقیق به این ترتیب مطرح گردیدکه آیا نسخه چهارم تکمیلی مقیاس هوشی وکسلر کودکان در گروه های استثنایی دارای تجانس درونی و ثبات است؟ و آیا نسخه چهارم تکمیلی مقیاس هوشی وکسلر کودکان در گروه های استثنایی از روایی ملاکی و روایی عاملی (سازه) مقبولی برخوردار است؟ اهداف تحقیق به بررسی ضریب اعتبار از طریق روش تجانس درونی( آلفای کرونباخ) و آزمون- باز آزمون مجدد معطوف است. بررسی ضریب روایی با تاکید بر مقیاس هوشی استانفورد- بینه (بعنوان ملاک همزمان) و تحلیل عامل سلسله مراتبی انجام می گیرد. جامعه تحقیق حاضر دانش آموزان گروه های استثنایی که بعنوان جامعه هدف محدود شناخته می شود، می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی سهمی مساوی نمونه ها انتخاب گردیدند. بدین ترتیب که از هر لایه جامعه آماری 30 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند. لایه های جامعه آماری شامل دانش آموزان ناتوان یادگیری، دانش آموزان تیزهوش، دانش آموزان آهسته گام، دانش آموزان نابینا و دانش آموزان ناشنوا می باشد. دو مقیاش هوشی وکسلر کودکان و استانفورد- بینه (بعنوان ملاک همزمان) بر روی نمونه ها اجرا شده و به جمع آوری داده ها پرداخته شد. در نهایت از ضرایب اعتبار آلفای کرونباخ (تجانس درونی) و روش همبستگی پیرسون (ثبات) به منظور اعتباریابی، از روش همبستگی پیرسون (روایی ملاکی همزمان) و تحلیل عامل سلسله مراتبی به منظور رواسازی نسخه چهارم تکمیلی مقیاس هوشی وکسلر کودکان در گروه های استثنایی استفاده بعمل آمد. یافته های حاصل از تحلیل های روانسنجی نشان داد که ابزار مزبور در گروه های استثنایی نامبرده شامل دانش آموزان ناتوان یادگیری، دانش آموزان تیزهوش، دانش آموزان آهسته گام، دانش آموزان نابینا و دانش آموزان ناشنوا از اعتبار و روایی مقبولی برخوردار است.
الهه خوشنویس غلامعلی افروز
مقدمه و بیان مسئله: رفتار رانندگی پرخطر شامل هرگونه رفتاری است که از راننده سر می زند و احتمال وقوع حادثه را افزایش می دهد. این رفتار شامل نقص قانون و مقررات راهنمایی و رانندگی مانند سبقت و سرعت غیرمجاز، عدم رعایت حق تقدم، عبور از چراغ قرمز، عدم توجه به علایم راهنمایی و رانندگی، انحراف به چپ و تغییر باند می باشد که همه نمونه هایی از رفتار رانندگی پرخطر هستند. هدف از این تحقیق ارائه مدلی برای تبیین رفتار رانندگی پرخطر بر اساس ویژگی های شخصیتی و ادارک خطر است. در این بررسی ارتباط بین ویژگی های شخصیتی رانندگان و همچنین موقعیت های رانندگی، با رفتار رانندگی پرخطر؛ مد نظر است. روش کار: روش پژوهش حاضر بر مبنای مفروضات همبستگی بوده و جامعه مورد مطالعه شامل 2700 راننده وسیله نقلیه در شهر تهران است که در 3ماه اول سال 1392 به دلیل رفتار رانندگی پرخطر توسط پلیس توقیف و ملزم به شرکت در کلاس های آموزشی بودند. نمونه گیری به دو صورت در دسترس و داوطلبانه می باشد. 460 نفر ( زن و مرد) بر اساس فرمول حجم نمونه کوکران انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های رفتار رانندگی منچستر، فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی نئو، پرسشنامه ادراک خطر رانندگی آلبرگ و راندمو (2001) استفاده شد. سپس تحلیل های آمار توصیفی و استنباطی (از جمله رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر) بر روی داده ها انجام شد. نتایج: یافته ها نشان داد که بین مولفه های رفتار رانندگی (لغزش ها، تخلفات عمدی، اشتباهات و تخلفات غیرعمدی) و عوامل شخصیتی (بجز توافق) با ادراک خطر رانندگی رابطه وجود دارد و بر اساس چهار مولفه رفتار رانندگی و پنج ویژگی های شخصیتی (روان رنجورخویی، برون گرایی، باز بودن به تجربه، توافق و وجدانی بودن) می توان ادراک خطر را پیش بینی کرد و روابط بین سازه های پژوهش براساس مدل مفروض پژوهش حاضر قابل تایید است. نتیجه گیری: بسیاری از مفاهیم روانشناختی می توانند با رانندگی پرخطر ارتباط داشته باشند. از جمله سبک های شخصیتی. لذا اهمیت صفات شخصیتی و رفتار رانندگی در میزان تصادفات قابل توجیه می باشد. لغات کلیدی: ویژگی های شخصیتی، رفتار رانندگی، ادراک خطر رانندگی، رانندگی پرخطر، راننده
مریم السادات حاجی سید میرزای حسینی غلامعلی افروز
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان رضامندی زوجیت در زوجهای خویشاوند و غیرخویشاوندی در شهر تهران است. روش: جامعه آماری این پژوهش را تمامی زوجهای شهرتهران که فرزندانشان در سال تحصیلی93 – 92 در مدارس تهران درس می خوانند، تشکیل دادند. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده که در نهایت 500 نفر (250) زوج در این پژوهش شرکت نمودند، برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه رضایت زوجیت افروز (1389) استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای و توصیفی می باشد. نتایج: داده های بدست آمده از روش anova برای مقایسه جنس و نوع ازدواج، وتحلیل واریانس یک راهه بر اساس سن و تحصیلات و t دو گروه مستقل برای مقایسه نمره رضامندی بر اساس جنس و نوع ازدواج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که در تمام خرده مقیاسها رضامندی زوجیت در زوج مرد بیشتر از زوج زن است. همچنین نمره رضامندی زوجیت در ازدواج خویشاوندی و غیر خویشاوندی معنا دار نیست ولی در بین نسبتهای خویشاوندی دخترخاله پسرخاله ،دخترعمه پسردایی،دختردایی پسرعمه ودخترعو پسرعمو بالاترین رضامندی مربوط به ازدواج دختر عمو و پسر عمو میباشد. همچنین با افزایش سن میزان رضامندی افزایش می یابد و میزان رضامندی در افراد بالای 50 سال بیشتر است. همچنین تحصیلات بر رضامندی تاثیر عکس داشته و افرادی که تحصیلات پایین تر از دیپلم دارند، میزان رضامندی در آنها بیشتر است از افرادی که تحصیلات بالاتراز دیپلم دارند.
منیره میرطالبی غلامعلی افروز
پژوهش حاضر بررسی میزان رضایتمندی زوجیت در دانشجویان متاهل خوابگاهی و بومی دانشگاه های شهر تهران و با هدف بررسی میزان رضایت زوجیت بر اساس خرده مقیاس های، مقیاس رضایت زوجیت افروز(amss) در بین دانشجویان متاهل خوابگاهی و بومی دانشگاه های شهر تهران و تاثیر متغیرهای سن و مدت ازدواج بر آن ها انجام شده است مقیاس شامل ده خرده مقیاس می باشد که عبارتند از:مطلوب اندیشی همسران،رضایت زناشویی،رفتار های شخصی،رفتارهای ارتباطی و اجتماعی،روش حل مسله،امور مالی و فعالیت اقتصادی،احساس و رفتار مذهبی،روش فرزند پروری،اوقات فراغت،تعامل احساسی. حجم نمونه شامل 500 نفر از دانشجویان متاهل دانشگاه های شهر تهران(شامل دانشگاه تهران، شهید مدرس و دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز) است. نمون? پژوهش به صورت تصادفی خوشه ای مرحله ای( با تاکید بر بومی و غیر بومی بودن افراد نمونه) انتخاب شد. از پرسشنامه (amss) که اعتبار و روایی آن قبلا به تایید رسیده استفاده شده است. روش پژوهش علی - مقایسه ای است. داده های تحقیق درمقطع زمانی آذر و دی ماه 1393 و با ابزار پرسشنامه گردآوری و با تحلیل واریانس چند راهه manova و anova تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد: میانگین رضایت زوجین از زوجیت برابر با 40 است این مقدار معادل "متوسط" ارزیابی می شود میزان رضایت زوجیت در مردان بیش از زنان و در مردان خوابگاهی بیش از مردان بومی است .با افزایش سن و مدت ازدواج در دانشجویان متاهل میزان رضایت زوجیت در آنها کاهش می یابد. کلیدواژه ها: رضایتمندی زوجیت، دانشجو، خوابگاهی، بومی،دانشگاه های شهر تهران، مقیاس رضایت زوجیت افروز(amss)
بایرام شهبازی غلامعلی افروز
چکیده ندارد.
شادنوش جبل زایجانی غلامعلی افروز
چکیده ندارد.
معصومه صلحی غلامعلی افروز
چکیده ندارد.
روح انگیز اباذری غلامعلی افروز
چکیده ندارد.
ندا صفرپور دهکردی مریم وفایی
پژوهش حاضر به منظور مقایسه سرعت نامیدن و عملکرد مؤلفه های سه گانه حافظه فعال در کودکان عادی و نارساخوان انجام شده است. نمونه مورد بررسی شامل 60 نفر از دانش آموزان پسر (30 عادی ،30 نارساخوان) مقطع سوم ابتدایی بود که به شیوه نمونه گیری هدفدار (هدفمند) از شش منطقه 6،9،12،14،16،18 شهر تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از آزمون سرعت نامیدن اعداد (دنکلا و رودل،1974؛1976)، آزمون های حافظه فعال شامل؛ آزمون یادآوری مستقیم اعداد برای آزمودن مدار آوایی، آزمون یادآوری وارونه اعداد و فراخنای شمارش برای آزمودن عامل اجرایی مرکزی و آزمون یادآوری مکعب برای آزمودن لوح دیداری فضایی (پیکیرینگ و گترکل، 2001) و برای سنجش هوش کلامی آزمودنی ها از آزمون هوشی وکسلر کودکان (شهیم، 1373) استفاده شده است. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که بین دو گروه نارساخوان و عادی در هر یک از آزمون های حافظه فعال، به جز یاد آوری مکعب، و سرعت نامیدن تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد کودکان نارساخوان در سرعت نامیدن اعداد، در مقایسه با کودکان عادی کندتر است و همچنین در هر یک از آزمون های حافظه فعال به غیر از آزمون یادآوری مکعب که دارای عملکردی یکسانی هستند، کودکان نارساخوان عملکرد ضعیف تری نسبت به کودکان عادی دارند.
ژینوس ولییی احمد علی پور
دیابت یک اختلال متابولیک مزمن پیش رونده می باشد که افسردگی از عوارض آن محسوب می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمانگری شناختی رفتاری بر افسردگی و سلامت عمومی و سازگاری با (دارو، ورزش و رژیم غذایی) زنان متأهل افسرده دیابتی می باشد. مواد و روش ها : در یک آزمایش تجربی تصادفی، 40 آزمودنی زن متأهل افسرده با سابقه دیابت حداقل به مدت یکسال، ساکن در یک محل، در گروه سنی 30 تا 70 ساله و تحصیلات بالای 5 سال و حداکثر دیپلم، در دو گروه درمانگری شناختی رفتاری و گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایشی 10 جلسه تحت درمانگری شناختی رفتاری (cbt) قرارگرفتند. تمام آزمودنی ها (کنترل و آزمایش) توسط پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی و سه پرسشنامه محقق ساخته مربوط به سازگاری با (دارو، ورزش و رژیم غذایی) قبل و بعد از مداخله ارزیابی شدند. همچنین قند خون ناشتای همه آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. سپس داده ها به روش آزمون t مستقل و تحیل واریانس manova مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها:کاهش افسردگی پس از 10 جلسه مداخله درمانی (cbt) در گروه آزمایش معنادار گزارش شد(p<0/001). همچنین کاهش قندخون در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه معنادار بود ( p<0/042). افزایش کل نمره سلامت عمومی در گروه آزمایش معنا دار گزارش شد (p<0/001). تنها کاهش خرده مقیاس اضطراب در سلامت عمومی معنادار بود ( p<0/05). در مورد سازگاری ها فقط کاهش سازگاری با دارو معنا دار گزارش شد ( p<0/05). سازگاری با ورزش و رژیم غذایی معنادار گزارش نشد. نتیجه گیری : درمانگری شناختی رفتاری در کاهش افسردگی، اضطراب و کاهش قند خون ناشتای زنان متأهل افسردگی دیابتی موثر است. بعلاوه سلامت عمومی و سازگاری با دارو با کمک درمانگری شناختی رفتاری در زنان متأهل افسرده دیابتی ارتقاء می یابد. این یافته ها نشان می دهد cbt در کنار مداخلات پزشکی برای زنان متأهل افسرده دیابتی مفید می باشد.
حسن کرمعلیان سیچانی غلامعلی افروز
در این پژوهش با استفادهء از طرح پژوهشی آزمون مقدماتی و نهایی و یک گروه آزمودنی، فرضیات پژوهشی متعددی را در زمینه اضطراب ناشی از امتحانات و ارتباط آن با دروس ، پیشرفت تحصیلی، نوع رشته تحصیلی و همچنین میزان و فراوانی این اضطراب در رشته های مختلف ، به بوته آزمون گذاشتیم. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه اضطراب کتل است که تعداد 180 پرسشنامه در اختیار دانش آموزان سال سوم دبیرستان های شهر اصفهان در سه رشته تحصیلی، علوم تجربی، ریاضی - فیزیک و ادبیات و علوم انسانی قرار داده شد، و اطلاعات طی دو مرحله آزمون مقدماتی و نهایی جمع آوری گردید . ابتدا در موقعیت عادی (غیرامتحانات) آزمون اضطرابی با استفاده از مقیاس کتل بعمل آوردیم و سپس در موقعیت امتحانات همان آزمون را دوباره تکرار نمودیم . اطلاعات جمع آوری شده را بااستفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی، همچون محاسبه میانگین ها، محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس anova مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار دادیم که به خلاصه ای از نتایج آن اشاره می نمایم. نتایج بدست آمده از آزمون فرضیات پژوهشی بیانگر این است که بین اضطراب ناشی از امتحانات و پیشرفت تحصیلی رابطه معنی داری وجود ندارد و همچنین بین میزان اضطراب دانش آموزان در موقعیت عادی و پیشرفت تحصیلی نیز رابطه معنی داری وجود ندارد. بین میزان اضطراب ناشی از امتحانات در دروس مختلف سه رشته تحصیلی، علوم تجربی، ریاضی - فیزیک و ادبیات و علوم انسانی با نوع دروس رابطه معنی داری وجود ندارد . بین میزان اضطراب ناشی از امتحانات با نوع رشته تحصیلی رابطه معنی داری وجود ندارد. بین میزان اضطراب ناشی از امتحان در وضعیت عادی و امتحانات درسه رشته تحصیلی مذکور تفاوت معنی داری وجود ندارد. رشته ادبیات و علوم انسانی بیشترین اضطراب ناشی از امتحانات را بخود اختصاص داده و پس از آن رشته های علوم تجربی و رشته ریاضی - فیزیک قرار دارند .
عباس میکانی غلامعلی افروز
در این تحقیق نظام مدیریتی و تشکیلاتی آموزش و پرورش کودکان و دانش آموزان استثنائی در کشورهای امریکا به عنوان یک کشور پیشگام و پیشرفته دراین نوع آموزش و ژاپن به عنوان یک کشور آسیائی که بعد از جنگ جهانی دوم با هزاران معلول و عقب مانده روبروبوده است و کشور کوبا به عنوان نمونه ای از کشورهای جهان سوم و بلوک شرق و فرانسه به عنوان یک کشور پیشرفته اروپائی و کشور جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار گرفته است .
عباس میکانی غلامعلی افروز
دانش آموزان استثنائی به دلائل ویژگیهای هر گروه از آنها شرایط و امکانات متناسب با خود را می طلبد. آزموشگاههای متناسب با معلولیت افراد، کلاسهائی خاص با طول و عرض مشخص با توجه به تعداد کم افراد در هر کلاس ، به عنوان مثال در کلاسهای آموزش استثنائی بطور متوسط هر 8 نفر به یک معلم نیاز دارند. همچنین علاوه بر معلم در یک آموزشگاه، مدیر، ناظم، سرپرست آموزشی، معاون، خدمتگزار، به متخصصان دیگری همانند: گفتار درمانگر، مشاور آزمونهای روانی، مددکار اجتماعی، کاردرمان، مربی حرفه آموزی و در مدارس ناشنوایان: شنوائی سنج، معلم گفتار و زبان، و در مدارس نابینایان: بینائی سنج، مربی تحرک و جهت یابی، و در مدارس معلولین جسمی: فیزیوتراپ و کاردرمان نیازمند است . لذا در این نوع آموزش طبعا به سرمایه گذاری بیشتری نیاز است . در آموزش و پرورش استثنائی روشهای آموزشی، وسائل کمک آموزشی، و در بسیاری موارد محتوی کتابها نیز با افراد عادی تفاوتهای اساسی دارند و از همین رو است که این نوع آموزش پیچیده و گران می باشد. هزینه آموزش و پرورش یک دانش آموز استثنائی در ایران حدود 5 برابر دانش آموز عادی و در آمریکا حدود بیست برابر دانش آموز عادی است و در بعضی از جوامع مثل دانمارک 4 برابر دانش آموز عادی است . تجربه نشان داده است که اگر تعملیات و آموزش این عزیزان با برنامه ریزی درست و دقیق باشد و اجراکنندگان آن افرادی متعهد و انسان دوست و دلسوز باشند، افراد استثنائی نه تنها سربار جامعه نخواهند بود بلکه بطور فعال در سازندگی جامعه شرکت خواهند کرد. برنامه آموزشی افراد استثنائی در حقیقت از جامعه شروع می شود و حتی باید برای والدین برنامه های آموزشی ترتیب داد تا حتی الامکان از تولد افراد معلول جلوگیری شود و یا پس از آن از زمانی که تشخیص داده شد که طفل دارای نارسائی ذهنی و یا جسمی است برنامه های کمکی و توان بخشی آغاز گردد. آنچه که قابل توجه است در اینجا همکاری همه جانبه وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی وزارت آموزش و پرورش ، سازمان بهزیستی کشور، وزارت کار و امور اجتماعی کاملا ضروری است و باید امکاناتی نظیر خدمات توان بخشی به موقع ارائه شود. روند این همکاری باید با ارائه برنامه های حرفه ای، کاریابی، خدمات مشاوره ای و حمایتی تداوم یابد تا بتوان از این افراد انسانهائی مستقل و خودکفا و موثر تربیت نمود. وظیفه آموزش و پرورش کلاسیک از لحاظ قانونی از زمانی شروع می شود که کودک به مرحله آموزش رسمی رسیده باشد و فرد بتواند از برنامه های آموزشی بهره لازم را ببرد. اما تجربه امروز ثابت کرد که آموزشهای دوره آمادگی و برای بعضی از گروه ها قبل از آن کلاسهای اندرز گاهی یکی ضرورت اجتناب ناپذیر است و کودک برای زبان آموزی و زمینه سازی آموزش حتما باید قبل از شروع آموزشهای رسمی انجام گیرد. لذا وجود دوره های آمادگی در رابطه با کودکان استثنائی ضروری است . آنچه که این نوع آموزش را با آموزش رسمی و عادی متفاوت می سازد همین وجود شرایط فردی افراد است که بدنبال خود مسائل و مشکلات زیادی را موجب خواهد شد.